Web Analytics Made Easy - Statcounter

امتحاناتِ جامعه شیعه پس از غیبت تا دورانِ ظهور، همراهی با عقلانیتِ های غیرمعصوم در عبور از امتحاناتِ «امت و حکومت و تمدن» است و در صورت سربلندی مقدماتِ ظهور حضرت ولی عصر (عج) فراهم می‌گردد.

به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام محمد صادق حیدری تهرانی به مناسبت ایام محرم هر شب با موضوع »قیام حسینی در برابر جاهلیت اولی؛ قیام خمینی در برابر جاهلیت مدرن» در حسینیه اندیشه سخنرانی می کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه متن سخنرانی شب هشتم برابر با ششم مهرماه از نظر شما می گذرد؛

شب سوم روایتی از «ابن سِکّیت» ـ که یکی از ادبای شهیرِ و بزرگان شیعه در دوران حکومت عباسیان است ـ نقل شد که در آن از امام هادی (ع) سوال می کند: «لماذا بعث الله تعالی موسی بن عمران بآلة السحر» چرا خدای متعال حضرت موسی را به چیزی شبیه به کار ساحرها مبعوث کرد؟ و حضرت عیسی را به چیزی شبیه به کار طبیبان مبعوث کرد؟ و چرا پیامبر اسلام را با چیزی از جنس کلام برانگیخت؟ مگر تمام انبیاء مردم را به توحید دعوت نمی کنند، پس این اختلاف ها برای چیست؟ حضرت هادی (ع) در پاسخ او فرمودند: زمانی که خدای متعال حضرت موسی را بر قومش مبعوث کرد، سحر بر آن مردم و جامعه فرعونی غلبه پیدا کرده بود. همه آنها تحت تاثیر این مطلب قرار داشتند و ارتکازات و افکار و روحیات مردم، تحت تاثیر قدرت سحر و ساحری بود. خدای متعال برای اینکه حجت را بر آنها تمام کند حضرت موسی را به همراه معجزاتِ شبیه به سحر (عصا و ید بیضاء و...) مبعوث کرد. بدین طریق مردمی که مبهوتِ سحر آن زمان بودند را با به عجز کشاندنِ بالاترین قدرتِ سحره آن زمان بیدار کند. حضرت عیسی (ع) نیز در زمانی مبعوث شد که بیماری های مختلف، مردم را زمین گیر کرده بودند و بازار دوا و درمان و طبابت داغ داغ بود و طب آن زمان ادعای شفای مردم را داشت. لذا او را به همراه معجزاتی شبیه به کار طبیبان مبعوث کرد که سخت ترین مریضی ها را شفا می داد و حتی مردگان را نیز زنده می کرد تا از این طریق حجت را بر تمام مردم آن زمان تمام کند. حضرت محمد (ص) را در زمانی مبعوث کرد که سخنرانی و خطبه و اشعار جاهلی در آن زمان میان قوم عرب به اوج خود رسیده و غلبه داشت. لذا او را به همراه کلامی مبعوث کرد که علی رغم اینکه نه نظم بود و نه شعر، تمام ادبای عرب را از آوردن مثلِ آن عاجز کرده بود تا از این طریق حجت را بر همه تمام کرده باشد.

اما بخشی از روایت باقی ماند که مربوط به ادامه بحث ماست: ابن سکّیت که گویا به پاسخ خود نرسیده دوباره سوال می کند: «فما الحجه علی الخلق هذا الیوم؟» پس حجتِ در زمانِ ما بر مردم چیست؟ حضرت فرمودند: «العقل، یعرف به الصادق علی الله فیصدّقه و الکاذب علی الله فیکذّبه» حجت امروز، عقل است که بوسیله آن معلوم می شود چه کسی به خداوند دروغ می بندد و از طریق عقل تکذیب می شود و نیز چه کسی حقیقت دین را به خدای متعال نسبت می دهد و بوسیله عقل تصدیق می شود. وقتی ابن سکّیت چنین پاسخی را دریافت کرد عرض کرد: «والله هذا هو الجواب!» به خدا قسم جواب فقط همانی است که شما فرمودید! لذا در تناسبِ با این روایت شریف، عرض می کنیم تاریخ، سه دوره اساسی دارد: دوره اول از هبوط حضرت آدم (ع) تا بعثتِ نبی اکرم (ص)، دوره دوم از بعثت نبی اکرم (ص) تا ظهور حضرت ولی عصر (عج)، دوره سوم از ظهور حضرت ولی عصر (عج) تا روز قیامت. ملاکِ تقسیم فوق، تفاوت جنسِ شیطنت ها و آیات الهی در هر دوره است: در دوره اول شیطنت های جامعه کفر و نفاق حسی است که آیات الهی به تناسب آن نیز حسی است؛ در دوره دوم شیطنت های جامعه کفر و نفاق عقلی است که آیات الهی به تناسب آن نیز عقلی است؛ در دوره سوم شیطنت های جامعه کفر و نفاق شهودی است که آیات الهی نیز به تناسب آن شهودی است. اگر در قصص انبیاء سلف اندک دقتی شود، خواهیم دید که غالبِ معجزاتِ آنها «حسی و قابل مشاهده با چشمِ سر» است، مثلِ طوفانِ نوح و سرد شدنِ آتش بر ابراهیم و عصای موسی و نورانی شدن دست ایشان و دمِ عیسوی و...! قدرت های جامعه کفر نیز حسی بوده است، مثلِ قدرتِ جسمی بسیار زیادِ قوم ثمود (که در دل کوه ها کاخ می ساختند) و قدرتِ سحره فرعونیان و ساخت اهرامِ مصر و به صدا در آوردنِ گوساله سامری و صدای درخت صنوبر اصحاب رسّ و...!

اما در دوره دوم، نبی اکرم (ص) بخلافِ انبیاء گذشته، «قرآن» را که از سنخ ادبیات و عقلانیت و علم و درک و فهم است، بعنوان معجزه خود معرفی می کنند و با دقت در روایاتِ عصرِ ظهور(دوره سوم) روشن می شود که سبک زندگی مردم و ارتباطات و رفت و آمد آنها از طریق امور شهودی انجام می گیرد و کرامات در آن دوره بین عموم مردم تعمیم می‌یابد. لذا شیطنت ها و آیاتِ الهی متناسب با آن زمان شهودی خواهند بود. از ویژگی های آن دوره این است که مردم با طی الأرض نقل مکان می کنند! حضرت به یارانشان طلا عرضه می کنند ولی آنها بدان احتیاج پیدا نمی کنند! بوسیله علم الهی از مکان های دوردست مطلع خواهند شد! وقتی دشمنی پشتِ سنگی مخفی می شود آن سنگ به سخن آمده و مومنین را مطلع می سازد!

به نظر می‌رسد این سه دوره تاریخی نه تنها از یک یا دو روایت، بلکه از فرهنگِ آیات و روایات قابل استنباط است. از طرفِ دیگر سه دوره تاریخی مذکور که جهتِ تکاملِ تاریخ را بیان می کنند با تکامل فردی انسان ها نیز تناسب دارد. چرا که هر انسانی ابتدا دوران کودکی را سپری می کند، سپس دوران بلوغ و نهایتا دوران تکامل! در دوران کودکی با امور حسی ساده دست و پنجه نرم می کند؛ در دوران بلوغ قوه عقل به او داده می شود و در دوران تکامل به نهایت رشد خود می رسد!

بر اساس این تبیین از دوره های تاریخی، نباید در دوره دوم تاریخ که منافقین با تأویل و تحریفِ آیات قرآن و سنت پیامبر، فتنه های عقلی را بوجود آورند و امتحاناتِ جامعه ایمانی را رقم زدند، توقعِ نزول عذاب حسی داشت! همچنین نباید منتظرِ آیات شهودی بود! اینکه در روز عاشورا علی رغم اینکه قدرت های تکوینی به یاری حضرت سیدالشهداء آمدند ولی ایشان از یاری آنها بهره نبرد به همین دلیل است که قرار نیست در دوره دوم تکامل بشری برای هدایت مردم از آیات حسی استفاده شود. یعنی عذاب‌های قوم عاد و ثمود و سایر اقوام سلف از سنخ امور حسی مانند طوفان و زلزله بود اما عذاب‌های امت پیامبر اکرم بخاطر اعراض از ولایت، در جنگ و خونریزی و حوادث اجتماعی متبلور شد. اگر در حوادث و امتحانات زمانِ حاضر نیز دقت شود می بینیم که ما نیز مبتلا به امتحانات عقلی و تحلیلی هستیم.

لذا مقام معظم رهبری (حفظه الله) صادقانه اوجِ اختلافات تحلیلی و عقلانی میان طیفهای نظام را برای مردم تشریح می کنند. دو سال قبل، در سخنرانی ابتدای سال فرمودند ما دچار مشکلات اقتصادی هستیم و دو نظریه برای حل آن وجود دارد: اول اینکه برای حل آن باید در تعامل کامل با قطب‌های اقتصاد جهانی باشیم و دشمنی آنها را نادیده بگیریم؛ دوم اینکه ما می توانیم با تکیه به توانایی های داخلی اقتصادمان را شکوفا کنیم. این تحلیل در حالی از زبان ایشان صادر می شود که تمام کشورهای جهان به نظریه اول مبتلا هستند! جاهلیتِ مدرن به تصمیم‌گیران همه کشورها دیکته می‌کند که اگر بخواهند به رفاه برسند، باید با قطب‌های سرمایه و تکنولوژی همراه باشند! چرا که هر چیزی صاحبی دارد و صاحب «زندگی مرفه» ما هستیم! البته واقعیت این است که وقتی مغز خربزه را خوردند، پوست آن را جلوی دیگر کشورها می اندازند!

پس ویژگی شیطنت های عقلی، پیچیدگی آنهاست که آیات الهی نیز باید برای در هم شکستنِ آنها از جنس عقلانیت و علم باشد. لذا در برابر شیطنت های ائمه نفاق بعد رحلت نبی اکرم (ص)، موضع گیری های امیرالمومنین (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در قالب آیاتِ عقلانی، موجب هدایت مردم می شود. زمانی که یزید می خواهد حضرت سیدالشهداء (ع) را به شهادت برساند، مقابله حضرت در قالب هشدارها و خطبه ها و موضع گیری ها انجام می گیرد و نقطه پیروزی قیام ایشان در مجلس شام، با خطبه های حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) روشن می شود.

در ادامه بحث شبهای گذشته باید توجه داشت که به برکتِ قیام عاشورا و دستاوردهای آن (جلوگیری بازگشت جامعه اسلامی به کفر جلی) «امنیتِ سیاسی» برای ائمه بعدی بوجود می آید به طوری که همه خلفای جور کشتنِ علنی ائمه را از ذهن خود بیرون کردند و برای از میان بردنِ هر یک از حضراتِ معصومین، به طور مخفیانه اقدام کردند و لذا امام سجاد (ع) و امام باقر (ع) و امام صادق (ع) در شهر خودشان زندگی کردند و مدفون شدند. با ایجاد امنیتِ سیاسی، این سه امام بزرگوار مبارزه فرهنگی را آغاز کردند. یعنی تمام روایاتِ نبی اکرم در تفسیر قرآن را که با محوریت ولایت و امامت بود ـ و خلیفه دوم آنها را سوزانده بود ـ احیاء کردند و به عنوان «تراجمه لوحیه» حقیقت دین را زنده کردند.

لذا خیلی اشتباه است که بگوییم این سه امام بزرگوار دانشمندانی بودند که مباحث علمی خود را در محافل آموزشی به شاگردان تعلیم می دادند بلکه آن بزرگواران با احادیث و روایات خود، دین واقعی را عرضه کردند و به جامعه نفاق و حاکمیت جور که دین را تأویل کرده بود، ضربه زدند. لذا وقتی خلفای جامعه نفاق چنین وضعی را مشاهده می کنند امنیتِ سیاسی امام کاظم (ع) و امام رضا (ع) و امام جواد (ع) و امام هادی (ع) و امام حسن عسگری (ع) را محدود کرده و آنها را به محلِ حکومتِ خود فرا می خوانند تا از این طریق مبارزه فرهنگی آنها را محدود کنند. این مبارزه فرهنگی، «افشاسازی باطنِ کفرِ دستگاه نفاق و ضربه زدن به وحدت کلمه آن» است. در طول مبارزه فرهنگیِ حضراتِ معصومین (ع)، پیروان تشیع افزایش پیدا می کنند و به تدریج زمینه برای ایجاد امت شیعه آماده می شود.

بعضا گفته می شود ما با انجام احکام فردی چون نماز و روزه و حج و... تکلیف خود را انجام دادیم. اما اثر این نوع نگاه به تکالیف جامعه شیعه چیست؟ این است که امام موسی کاظم (ع) حداقل چهارسال در زندان بسر بردند! جامعه شیعه چه واکنشی نسبت به آن نشان داد؟ نباید تصور کرد جامعه شیعه آن زمان، مردمی بدون انضباطِ دینی و اهل فسق و فجور بودند. شیعیانِ منضبط به احکام نماز و روزه و خمس و حج و... در زمانِ امام موسی کاظم (ع) آنقدر زیاد شده بودند که فقط 100 هزار دینار از وجوهات شرعیه در دست یکی از وکلای حضرت (ع) بود. آنها وظایف فردی را خیلی خوب انجام می دادند اما چون فتنه و امتحان در سطحِ «جامعه و حکومت و تمدن» بود و تأویل در این امور اتفاق افتاده بود، قدرتِ تحلیلِ رفتار و موضع گیری های حضرات معصومین (ع) را نداشتند و در نتیجه نمی توانستند با امامشان همراه شوند! اما اگر الآن در کشورِ شیعیان، مرجعِ تقلیدی را به زندان بیاندازند مردم با آنها مقابله خواهند کرد. این به دلیل ارتقاء سطح عقلانیت جامعه شیعه امروز است.

در زمان امام رضا (ع) وقتی مامون ایشان را بالإجبار به مرو می کشاند واکنشی از جامعه شیعه دیده نمی شود! خواهر و برادرانِ گرامیشان به تنهایی به دنبالِ برادرشان عزیمت می کنند! اما جامعه شیعه مشغول چه کاری است؟ قیام های علویان سراسرِ سرزمین اسلامی آن زمان را در بر می گیرد ولی امام رضا (ع) با آنها همراه نمی شوند! تحلیل های متفاوت و گرفتاری به عقلانیت موجود در امور اجتماعی و حکومتی است که تصمیمات و موضع گیری های شیعیان را از موضع گیری امام (ع) دور می‌کند! در زمان امام هادی (ع) نیز قیام های زیادی می شود که ایشان با آنها همراهی نمی کنند! این فاصله ها نشان می دهد که موضوع امتحان امت شیعه در باب «امت سازی و حکومت سازی و تمدن سازی» بسیار پیچیده است. این درحالی است که در زمانِ امنیتِ فرهنگی، حضرات معصومین تمامِ مضامین دین را که نابود کرده بودند احیا کردند و امت شیعه را بوجود آوردند به نحوی که وجوهات شرعیه بسیاری از سوی شیعیان پرداخت می شد و حتی در نقاط پراکنده ای چون قم و ری و کاشان و ... به صورت پارتیزانی اجتماعاتی از شیعه شکل گرفته بود.

این فقدانِ فهم و درک حقیقی از رفتار ائمه معصومین ادامه پیدا می کند به نحوی که امام حسن عسکری (ع) فقط شش سال در منصب امام شیعه قرار دارند! یعنی خلفای بنی عباس به نحوی موضوعاتِ اجتماعی و حکومتی را تدبیر می کنند که جامعه شیعه آن زمان نمی تواند نسبت به آن جمع بندی صحیح و به تبعِ آن واکنش های صحیح و بهنگام داشته باشد. نتیجه چنین امری این است که امام حسن عسکری فقط شش سال امنیت جانی دارد و بلافاصله ایشان را به شهادت می رسانند! لذا زمانی که جامعه نفاق از علم و عقلانیتِ حضراتِ معصومین (ع) اعراض کردند و شیعه نیز متمایل به تحلیل های موجود در جامعه آن روز می شود و قدرتِ همراهی با عقلانیت و موضع گیری های امامِ خود را ندارد، در این زمان است که بشریت به عقلانیتِ غیرمعصوم واگذار می شود و پرچم دین‌داری به فقهای عظام شیعه و نواب عام حضرت ولی‌عصر واگذار شده و غیبت آغاز می‌شود.

لذا امتحاناتِ جامعه شیعه پس از غیبت تا دورانِ ظهور، همراهی با عقلانیتِ های غیرمعصوم در عبور از امتحاناتِ «امت و حکومت و تمدن» است و در صورت سربلندی در این امتحانات است که ثابت می‌شود شیعه به ظرفیت همراهی با امام معصوم رسیده و در این صورت، مقدماتِ ظهور حضرت ولی عصر (عج) فراهم می‌گردد. همراهی با عقلانیتِ غیر معصوم در امتحانات به چه معناست؟ به معنای این است که فقهای بزرگوار و عظیم الشأن شیعه» با تفقه خود نسبت به آیات و روایات، تکلیف جامعه شیعه در هر عصر را در مقابل دستگاه کفر و نفاق معین می‌کنند و مومنین را به پیش می‌برند.

البته این مطلب از مصائب و بلای جامعه شیعه است که قدرتِ همراهی با امام زمان خود را نداشته باشد! «الهی عظم البلاء و برح الخفاء و انکشف الغطاء و انقطع الرجاء و ضاقت الأرض و مُنعت السماء» وقتی ارتباط مستقیم با امام زمان (عج) قطع شد بلا و مصیبت زیاد می شود. چه کسانی می توانند جامعه شیعه را از این مشکلات عبور دهند؟ نواب عام حضرت ولی عصر (عج) که توسط ایشان انتخاب می شوند و در شب قدر وظایفشان به آنها الهام می شود. لذا در تاریخ مشاهده می کنید نواب عام حضرت ولی عصر(عج) همان موضعی که ائمه معصومین (ع) در برابرِ جامعه نفاق و جامعه کفر داشتند را در زمان خود ادامه دادند. چون بعد از غیبتِ امام زمان (ع)، خلفای جامعه اسلامی، احترام ظاهری برای کلمه توحید و نبوت را ادامه دادند و جهاد با کفار را سرلوحه حکومت خود قرار دادند و به نشر و ترویجِ ظواهر اسلام پرداختند. لذا به موازاتِ آنها جامعه شیعه به محوریت نواب عام، در قالب تقیه نسبت به جامعه نفاق، به حفظ و انتقال و تفقه روایات حضرات معصومین (ع) پرداختند.

بعضاً شنیده می شود که «اگر بپذیریم قیام حضرت امام (ره) حرکتی اسلامی باشد، به معنای زیرسوال بردن رفتار فقهای سابق است که قیام نکردند!» پاسخ این است که به تبع رفتار و قدرت دستگاه کفر یا نفاق، تکلیف دستگاه ایمان در هر زمانی متفاوت می‌شود: هرگاه جامعه نفاق فرهنگِ بعثت را سرلوحه امور خود قرار داد و ظواهر دین را حفظ کرد و از امنیت کلمه توحید دفاع نمود، فقهای عظام شیعه به تأسی از ائمه خود مأمور به تقیه در برابر آنها هستند؛ اما وقتی جامعه نفاق پرچم اسلام را زمین گذاشت و همانند یزید قصد بازگشت به کفر جلی را داشت، فقهای شیعه به تأسی از قیام اباعبدالله (ع) باید قیام کنند، یا کشته شوند یا به حکومت برسند. لذا در طول بیش از هزار سال بعد از بعثت که دستگاه نفاق در قالب امپراطوری‌های اسلامی به دفاع از دارالاسلام و حفظ مرزهای بلاد مسلمین مبادرت می‌کرد، نواب عام نیز مکلف به قیام نبودند و با تقیه به پیش می‌رفتند. به همین دلیل است که تقیه نواب عام حضرت (عج) تا زمان امپراطوری عثمانی ادامه پیدا می کند.

اما بعد از شکل گیری رنسانس در جامعه کفر، عثمانی ها باطنِ کفرِ خود را علنی کردند و در حقیقت پرچم اسلام و دفاع از توحید و نبوت را زمین گذاشتند. در رنسانس چه اتفاقی می افتد که امپراطوری عثمانی چنان تصمیمی را می گیرد؟! در رنسانس، جامعه کفر با تحول در منطق و فلسفه، قدرتِ تصرف در طبیعت را در سطح جدیدی به دست آوردند و توانستند محصولاتی بسازند که ارضاء شهواتِ مادی را در مقیاسِ جدیدی فراهم کرد. اولین بهره مندی آنها از این تحول بزرگ، ساخت سلاح‌های جدید و حمله به کشورهای گوناگون برای استعمار علنی بود که در مقابل، فقهای اهل سنت فتوای جهاد با آنها را صادر کردند. استعمار علنی آنها بدین شکل ادامه یافت تا اینکه متوجه شدند دیگر به استعمار علنی احتیاجی نیست. لذا «استعمار پنهان» شکل گرفت یعنی با تبلیغِ محصولاتِ تمدن جدید و کارآمدی های آنها کشورهای جهان با اراده خود به سمت کشورهای صاحب صنعت متمایل شدند و برای دستیابی به رفاه، تمام مقدورات خود را در اختیار آنها قرار دادند. چرا که باطنِ جوامع نفاق هم چیزی جز کفر نبود و انسان کافر هم همیشه به دنبال رفاه دائم التزاید و روزافزون است؛ یعنی همان چیزی که دنیای غرب در سطح جدیدی به آن دست پیدا کرده بود. در نتیجه جوامع اسلامی از درون مضمحل شدند و عثمانی به 50 کشور تجزیه شد که تحت استعمار انگلیس و فرانسه و... قرار گرفتند و حکومت‌های نفاق که در قالب امپراطوری اسلامی شکل گرفته بودند، به امید دستیابی به زندگی مادی بهتر، امت اسلامی را بی دفاع در برابر کفرِ مدرن رها کردند!

لذا وقتی فقهای عظام شیعه با این وضعیت روبرو شدند، در برابرِ کفرِ مدرن موظف به قیام شدند، همانطور که سیدالشهداء (ع) در برابرِ کفرِ یزید و تلاش او برای بازگرداند امت اسلامی به کفر و جاهلیت اولی موظف به قیام شد! از این‌رو فتوای قیام در اشکال مختلف صادر کردند: میرزای شیرازی _ برخلافِ شیوه معمول فقها که موضوع شناسی را وظیفه خود نمی دانند_ در داستانِ تسلطِ کفار به اقتصاد کشور، حکمِ موضوعِ خارجی را بیان می کند و فتوای حرمتِ شرب توتون و تنباکو را صادر می کند! پس از ایشان شیخ فضل الله نوری در برابرِ مشروطه غیرمشروعه می ایستد و نظارتِ فقهای شیعه را بر قوانین مشروطه واجب می کند! آیت الله کاشانی نیز به همین شکل در موضوع صنعت نفت وارد می‌شود و این قیام‌ها در اوج و تکامل خود به نهضت حضرت امام خمینی و پیروزی انقلاب اسلامی منجر می‌شود.

به همین دلیل است که موضع گیری های فقهای عظام شیعه در برابرِ «جاهلیت و کفرِ مدرن»، متناظر با موضع گیری حضرت اباعبدالله (ع) در برابرِ «یزید و جاهلیتِ أولی» است. تفاوتی که میانِ این دو نهضت و قیام وجود دارد این است که شکلِ کفر و بت پرستی زمان حال با کفر و بت پرستی زمانِ سیدالشهداء فرق کرده است. در «بت پرستیِ أولی» تهدید می کردند که اگر دست از اعتقاد به توحید و نبوت برندارید شما را خواهیم کشت؛ اما در «بت پرستیِ مدرن» کاری با اعتقاد و مناسک فردی ندارند و افراد را در این موارد آزاد می‌گذارند اما هدف‌گذاری جوامع و تصمیم‌گیری‌های اجتماعی را در دست می‌گیرند. در «منشور سازمانِ ملل» می گویند: همه مذاهب اعم سیک هندو و کنفوسیوسِ چینی و هم جنس باز و مسلمان سنی و مسلمان شیعه و... محترم اند! نتیجه ی این سخن چیست؟ این است که هیچ یک از ادیان و مذاهب محترم نیستند و فقط «سجده بر رفاه مادی» محترم است! چرا که همه باید اجتماع بزرگی شکل دهند و همکاری مسالمت‌آمیزی را محقق کنند که در آن «رفاهِ دائم افزا» اصل قرار بگیرد و هیچ یک از مذاهب نباید مانع رسیدن به این هدفِ مهم قرار بگیرند! آیا رفاه بد است؟ نخیر! بلکه «سجده بر رفاه و اصل قرار دادنِ آن» بد است! خدای متعال در تعریفِ کفار می فرماید: «الذینِ استحبوا الحیاه الدنیا علی الآخره» آنهایی که عشقشان حیات دنیا است و آن را بر آخرت مقدم می کنند. لذا شما در ادعیه از خدای متعال درخواست می کنید: «لاتجعل الدنیا أکبر همّنا» خدایا بالاترین همّ ما را دنیا قرار مده! امروز با وسائل جدید و پیچیده، «دنیاپرستی» انجام می شود و همه مردم جهان را در برابر رفاه مادی و تکنولوژی به انقطاع در می آورند! یعنی از تکنولوژی استفاده نکنیم؟ نخیر! مگر انبیاء از سنگ و چوب استفاده نمی کردند؟! بلکه گفتند سنگ و چوب را نپرستید! الآن ملت ها را به پرستش تکنولوژی دعوت می کنند! چطور دعوت می کنند؟ می گویند اگر مدیریتِ ما را در جهان نپذیرید تکنولوژی را به شما نمی فروشیم! تحریمتان می کنیم! به صدها برابر قیمت می فروشیم تا زندگی مرفه برای شما گران در بیاید و تسلیم شوید! لذا برای دستیابی و بهره مندی از آن باید استقلال و عزت و هویتتان را فدا کنید!

پس هم‌ردیف قرار دادنِ تشیع و اسلام در عرضِ مذاهب هندو و شیطان پرستان و هم جنس بازان و... و ادعای محترم بودن همه آنها، معنایی ندارد مگر آنکه هیچ یک از ادیان احترام ندارد! بلکه تنها امر محترم، همکاری برای دستیابی به رفاه و افزایش مداوم سطح آن است. به همین دلیل است که هیچ اثری از حداقل معارف دینی در هیچ یک از برنامه ها و استراتژی توسعه جهانی و اسناد بین المللی به رسمیت شناخته نشده و نخواهد شد! سرنوشت حوادثِ جهان و جنگ و صلح و امتیازات و... در کجا رقم می خورد؟! شورای امنیت و سازمان ملل و اجلاس گروه هفت و... رقم می خورد و برای 50 سال آینده، اسناد مدیریت و توسعه جهانی تدارک دیدند که به امضای تمام کشورهای جهان می رسانند اما یک کلمه از دین در این اسناد ـ که سرنوشت بشریت را رقم می‌زنند ـ به رسمیت شناخته نشده است! در واقع پس از رنسانس، کفار ادعا کردند ما تمام نیازهای بشر را با تکیه بر عقلانیت جدید برطرف می کنیم و تمام ادیان نیز محترم اند! برخی از ساده‌لوحان نیز از این سخن به شعف آمده و می گویند: در آمریکا آنقدر آزادی است که عزاداری اباعبدالله (ع) را به راحتی برگزار می کنند! اما دقت نمی کنند که هم جنس بازان و شیطان پرستان هم می توانند مناسکشان را در آنجا انجام دهند! این به چه معناست؟ بدین معناست که دین‌داری افراد را در یک نظام پیچیده ی مادی بر مبنای سجده بر «رفاه» مضمحل کردند؛ به طوری که شما 10 روز، 15 روز به عزاداری پرداختید ولی باید ما بقی طول سال را در چرخه ی «تولید، توزیع، مصرفِ» نظام سرمایه داری با تمام قدرت کار کنید! لذا این مطلب، از وجود «امتحان عقلانی بسیار پیچیده» در عصر حاضر حکایت دارد.

ان شاء الله در شب آینده در مورد موضع گیری های حضرت امام خمینی (ع) در برابر جاهلیتِ مدرن و اینکه چگونه افعالِ ایشان در برابر شیطنت های جامعه کفر، «آیه الهی» در عصر حاضر بود، مطالبی را عرض خواهیم کرد.

پی نوشتها:

1. ملاک تقسیم دوران های تاریخ در فلسفه تاریخ انبیاء الهی، «غلبه»ی آیات حسی و عقلی و شهودی در هر دوره است. چرا که انتقالِ هر دوره ای به دوره ی بعد، مستلزم رعایتِ ظرفیتِ مردمِ آن زمان است. به همین دلیل است که نبی اکرم (ص) معجزه حسی (شق القمر) نیز دارند چرا که بشریت هزاران سال به معجزات حسی خو گرفته اند و انتقال دفعی به دوره بعد ممکن نیست. لذا آنچه در دوره دوم تاریخ همه مردم به آن امتحان می‌شوند و موضوع امتحان آنها قرار می‌گیرد، آیات عقلانی و تحلیلی است؛ گرچه این‌گونه نیست که آیات حسی مطلقا از بین بروند.

2. در دوران غیبت اگر چه آیات الهی از سوی خدای متعال و با دعای امام زمان (عج) نازل می شود؛ ولی ظرفِ تحقق آیات و معجزات الهی، نواب عام حضرت ولی‌عصر هستند.

منبع: مهر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۲۱۰۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اهدای درب طلای حرم امام رضا(ع) از طرف حرم حضرت معصومه(س)

به گزارش خبرگزاری مهر، هادی محمودنژاد در نشست ستاد بزرگداشت دهه کرامت که در سالن محراب حرم مطهر بانوی کرامت برگزار شد، اظهار کرد: در ایام دهه کرامت به همت خادمان حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها اتفاقاتی در حوزه‌های هنری و مهندسی این آستان مقدس از جمله افتتاح برخی پروژه‌ها و رونمایی از برخی دستاوردهایی که در طول سال گذشته در این آستان مقدس انجام شده رقم خواهد خورد.

وی ابراز کرد: از جمله پروژه‌هایی رونمایی خواهد شد تکمیل ضریح مطهر رأس الحسین (ع) برای کشور سوریه که به همت خادمان حرم مطهر بانوی کرامت انجام شده و در سالروز میلاد حضرت معصومه (س) رونمایی می‌شود و آماده ارسال به آن مکان مقدس است.

معاون اجرایی حرم مطهر بانوی کرامت با اشاره به درب طلایی که برای حرم حضرت رضا (ع) در کارگاه هنری آستان مقدس بانوی کرامت ساخته شده است گفت: این درب طلای فاخر با بهره‌گیری از هنرمندان قم و اصفهان و تیم فنی و هنری آستان قدس رضوی ساخته شده و در دهه کرامت ضمن رونمایی برای نصب به حرم امام رضا (ع) ارسال می‌شود.

وی با بیان اینکه این دو پروژه از منابع خیرینی که با آستان مقدس همکاری می‌کنند تأمین منابع شده است افزود: همچنین در موکب حرم مطهر حضرت معصومه (س) در عمود ۱۰۸۰ مسیر نجف به کربلا ساخت یک زائرسرا به زیربنای ۳ هزار مترمربع شروع شده که برای ارائه خدمت به زائران اربعین و همچنین در طول سال ساخته شده و تلاش می‌شود که تا پایان دهه کرامت به بهره‌برداری برسد.

محمودنژاد افزود: ما در حرم مطهر حضرت معصومه (س) هم پروژه‌های هنری و عمرانی از جمله کاشی‌کاری، نقاشی و مقرنس‌کاری داریم که برخی در فاز اول و برخی در فاز تکمیلی قرار دارد و در دهه کرامت رونمایی می‌شود.

کد خبر 6093128

دیگر خبرها

  • معلمانِ نیک به خدا نزدیک ترند
  • برپایی جشن‌های دهه‌ کرامت در گیلان و میزبانی از سه کاروان خدام رضوی
  • احداث ۴ شبستان جدید در آستان حسینی
  • از درب طلای حرم امام رضا (ع) در دهه کرامت رونمایی می‌شود
  • اهدای درب طلای حرم امام رضا(ع) از طرف حرم حضرت معصومه(س)
  • عوامل کشتار نمازگزاران در هرات شناسایی و مجازات شوند
  • رونمایی از درب طلای حرم امام رضا (ع) در دهه کرامت
  • رونمایی از درب طلای حرم امام رضا(ع) در دهه کرامت
  • ساخت ۴ شبستان جدید در طرح توسعه حرم امام حسین (ع)
  • سفارت ایران حمله به نمازگزاران شیعه در هرات را محکوم کرد