دستیابی به توسعه پایدار با تقویت نظام آموزشی
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۳۰۰۲۳
تهران- ایرنا- آموزش پیش شرط اساسی رشد و پیشرفت کشور است که مدرسه ها پیشگام در این امر هستند و باید در کانون توجه مسوولان قرار بگیرند تا در سایه تقویت نهادهای آموزشی بتوان به توسعه پایدار دست یافت.
مطبوعات کشور به طور روزانه مهمترین و برجسته ترین رخدادهای داخلی و خارجی را پوشش می دهند. این در حالی است که بخش زیادی از خبرها، یادداشت ها، گزارش ها، گفت وگوها و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ موضوع های یادشده را که انعکاس قابل توجهی در روزنامه های صبح سه شنبه 11 مهر 1396 داشت؛ با هدف آگاهی بخشی و اطلاع رسانی بررسی کرده است.
**آموزش صحیح در مدارس؛ گامی مهم در مسیر توسعه کشور
آموزش و پرورش به سبب اینکه جمعیت زیادی را در خود جای داده نقش مهمی در جامعه پذیری و آماده سازی افراد برای برعهده گرفتن مسوولیت های آتی دارد و در صورتی که این افراد به خوبی آموزش ببینند ما شاهد جامعه ای پویا خواهیم بود که می تواند در مسیر توسعه گام بردارد. این آموزش صحیح در صورتی اتفاق می افتد که لزوم توجه به برنامه های آموزشی مدرسه ها در اولویت قرار بگیرد.
روزنامه «شهروند» در گزارشی با عنوان «تحصیل اختیاری، ترک اجباری» می نویسد: اگر فرزندانتان را به مدرسه نفرستید، ٣ماه حبس و یکمیلیون تومان جریمه خواهید شد. این ضمانت اجرایی قانون «تحصیل اجباری» است. قانونی که سال گذشته علی باقرزاده، معاون وزیر آموزشو پرورش و رئیس سازمان نهضت سوادآموزی دربارهاش گفت: «از این به بعد با پدر و مادرهایی که از ادامه تحصیل فرزندانشان جلوگیری کنند، برخورد قضائی میشود. این بخشی از قانون حمایت از حقوق کودک است که درسال 81 به تصویب مجلس رسیده است و همانطور که اذیت و آزار کودکان و شکنجه آنها جرم است، ممانعت از تحصیل هم جرم است. در این زمینه آموزشوپرورش مسئولیت دارد این مسائل را اعلام و قوهقضائیه هم رسیدگی کند. بنابراین مجازات والدینی که مانع از تحصیل فرزندان خود میشوند، سهماه و یک روز حبس تا ٦ماه یا یکمیلیون تومان جزای نقدی است.»
در ادامه این گزارش آمده است: جدا از مسائل و معضلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اگر درس خواندن را به بچهها واگذار کنیم، نیمی از آنها بهخاطر خواب صبحگاهی و امتحانات آخر ترم میگویند: «نمیخوام برم مدرسه». اما واقعیت این است که اگر اختیار هر چیزی را به عدهای واگذار کنیم، دست آخر ممکن است نیمی از کشور بیسواد، سربازی نرفته و بیکار از آب درآیند. همین هم شده که قوانین اجباری میشوند تا جلوی هرجومرج را بگیرند. اما واقعیت این است که در برخی از مواقع تا زمانی که قانون اجباری هم اجرایی نشود، درواقع تفاوت چندانی با بیقانونی ندارد.
درست مثل قانون اجباریبودن تحصیل که اگرچه عمری بیش از ٧٠سال دارد اما همچنان کودکان زیادی در کشور خواسته یا ناخواسته از تحصیل بازماندهاند، به این معنی که برخی از کودکان که در روستاهای دورافتاده زندگی میکنند ممکن است به خاطر نبود مدرسه در روستایشان مجبور باشند از مسیرهای صعبالعبوری گذر کنند تا به مدرسه برسند. فقر مالی و فرهنگی نیز در برخی از مناطق باعث میشود تحصیل اولویت زندگی خانوادهها نباشد و همه این مسائل دستبهدست هم دادهاند تا از قانون اجباری تحصیل، بیقانونیاش به چشم بیاید.
روزنامه «آرمان» در گزارشی با درج عنوان «کارآفرینی و کاربردیکردن آموزش در سیستان وبلوچستان» آورد: با نظری کوتاه بر گستره جنوب شرقی ایران، میتوان این گزاره مهم را فهم کرد که حوزه سیستانوبلوچستان سرزمین استعدادهای سرشار انسانی، اجتماعی، فرهنگی و طبیعی از تنوع در ارکان مختلف زیستی برخوردار است. جامعهای مستعد، متنوع و پیچیده که برای ورود و اثرگذاری در آن باید به تحلیلی دقیق از مسائل انسانی و طبیعی این گستره رسید. جامعه پیچیده به این معنا که در حوزه انسانی و طبیعی، شاهد تغییرات هنجاری زیادی از یک روستا به روستای دیگر و از شهری به شهر دیگر هستیم و هنجارهای اجتماعی یک روستا در روستای همجوار آن تغییر مییابند. همین پیچیدگی و تنوع در حوزه طبیعی نیز وجود دارد. وجود این پیچیدگیها، بهخصوص در حوزه اجتماعی، سیاستگذاری و اجرا در این منطقه را دشوار کرده است. جوانان مستعد و توانمند بسیاری در این استان مانند بقیه مناطق کشور زندگی میکنند. این افراد با تلاش و کوشش بسیار و با اهدافی مانند کسب موفقیت شغلی، درآمد پذیرفتنی و اثرگذاری مثبت در جامعه وارد دانشگاه میشوند اما تعدادی از آنها پس از اتمام دوره تحصیل نمیتوانند آموختههای خود را در قالب یک کالا یا خدمت مشخص عرضه کرده و از طریق آن کسب درآمد کنند. یک دلیل از مجموعه عللی که برای این مشکل میتوان برشمرد، این است که تبدیل دانش به ارزش، هنری است که به آن کسبوکار میگویند و برپایی کسبوکار و پایش برای دوام و بقای آن رمز موفقیت در روزگار ماست.
در ادامه این گزارش می خوانیم: در نگاه منصفانه باید گفت که در این استان زیرساختهای فیزیکی و ICT در حدی که برای کشور مقدور بوده با توجه به گستردگی سرزمینی تا اندازهای فراهم شده است اما موضوعی که در این استان باعث بسیاری از ناملایمات مربوط به توسعه منطقهای شده بهطور عمده مربوط به عقبماندن نهاد توسعه یا زیرساختهای اجتماعی از سایر زیرساختهاست.براساس نقطه نظرهای کارشناسان اقتصادی و اجتماعی که به مسائل استان آگاهی کافی دارند، هر برنامهای که بتواند زیرساختهای اجتماعی استان را متحول کند، زمینهسازی استفاده از ظرفیتهای سایر زیرساختها را در استان فراهم و برعکس اگر برنامههای اقتصادی نتوانند نهاد توسعه استان را دگرگون سازند، هرگونه ظرفیتسازی زیرساختی منجر به بهروزی چشمگیری در استان نخواهد شد.
روزنامه «همدلی» در گزارشی با عنوان «به کودکان ما بوییدن گل را یاد بدهید» نوشت: این روزها همزمان با بازگشایی مدارس یادداشتی جالب و خواندنی از دکتر محسن رنانی با عنوان «اول خلقت» در فضای مجازی منتشر شده و در دسترس قرار گرفته است که به لحاظ صراحت بیان، بسیار تاثیرگذار است. دکتر محسن رنانی از «مدرسههای زنگزده» سخن میگوید، از «کتابهای زنگزده»، از «معلمان زنگزده» از «مغزهای زنگزده»، از بوی زنگزدگی دلها!وی 13 میلیون دانشآموز را بهمثابه 13 میلیون زندانی میداند که صبحبهصبح راهی زندانهای زنگزده میشوند و به دست زندانبانهای زنگزده سپرده میشوند!او نظام آموزشی را یک نظام مکانیکی فرسوده و زنگزده میداند که «هی پیچ و مهرههایش را روغن میزنیم بلکه چند گام دیگر دوام بیاورد.» اما این فقط دکتر رنانی نیست که درماندگی نهاد آموزش و پرورش در انجام رسالت ذاتی خویش را دریافته و دست به قلم برده و به طور صریح و عریان به نقد آن پرداخته و پیشنهادهایی برای بهبود اوضاع آموزش ارائه میدهد. امروزه از رئیسجمهور گرفته تا شهروندان عادی و از کارشناسان وزارتنشین آموزش و پرورش تا آموزگاران و دانشآموزان، به ناکارآمدی مدارس به عنوان واحدهای عملیاتی نهاد آموزش و پرورش و کهنگی و بیهودگی آموزشهای آن اذعان دارند.
در ادامه این گزارش آمده است: ناکامی آموزش و پرورش در انجام رسالت راستین خویش تاحدی برای همگان روشن و آثار منفی این ناکامی، از نظر افکار عمومی، چنان گسترده و سهمگین است که حتی گاهی جرم ناکارآمدی سازمانها و نهادهای دیگر نیز به پای آموزش و پرورش نوشته میشود و پدیدههای نامبارکی مثل بیکاری و بزهکاری و انواع مختلف ناهنجاریهای اخلافی و اجتماعی هم به حساب آموزش و پرورش گذاشته میشود!سالهاست که آگاهان جامعه از نارساییهای پیدا و پنهان سیستم آموزشی سخن میگویند؛ نزدیک به سه دهه است که گفته میشود محتوای کتب درسی متناسب با نیاز روز نیست، شیوههای آموزشی کسلکنندهاند، فضاهای آموزشی خشک و بیروح و منزجرکننده هستند، آموزههای انتزاعی و حافظهمحور و نمرهمدار و کمیتگرای مدارس روحکُشاند. محتوای دروس در عرصه کار و زندگی کاربردی ندارند. فرزندانمان بعد از دوازده سال درسخواندن، نه سواد درست و حسابی دارند، نه مهارتی میآموزند و نه معارفی برای احترام به حقوق دیگران و حفظ محیط زیست میاندوزند و... و البته همه این قضاوتها متاسفانه درست است و اکنون ما را هیچ راهی جز پذیرش این واقعیّت نیست که همه این قضاوتها حاکی از نوعی شکاف بین نهاد آموزش و پرورش و جامعه و نشانگر وجود گسستی نومیدکننده میان آموزههای مدرسه و نیازهای واقعی فراگیران است.
این روزنامه همچنین در گزارشی با عنوان «مادر کودکان بلوچ، بوی ماه مهر را در خاطره «سرخ کلوت» ثبت کرد» می نویسد: روستای «سرخ کلوت» واقع در بخش مرکزی نیکشهر در سیستان و بلوچستان در نخستین روزهای فصل بازگشایی مدارس و آغاز بهار علم و دانش میزبان شهروندان چند کشور از گوشه و کنار دنیا با باورها و فرهنگهای متفاوت بود تا مدرسهای را که با کمکهای کوچک و بزرگ این زنان و مردان نیک سرشت و انساناندیش ساخته شده است را افتتاح کنند، شاید کودکان بهتر و با خیالی آسوده بتوانند زیر سقف آسایش تحصیل و پلههای ترقی را طی کنند. قصه مدرسه نوساز «نسرین حکیم اوغلو» روستای سرخ کلوت قصه انساندوستی است و مهربانی و بخشندگی مردمی که نوع نگاه مشترک آنها باعث شده است تا مرزها و فاصلهها رنگ ببازند و عشق و انسانیت و مهرورزی خلاهای موجود بر سر راه جوامع بشری را پر کنند. همانطور که یک بانوی آرایشگر ساکن انگلیس میتواند انسانهای عادی کشورهای مختلف را برای ساخت یک باب مدرسه در روستا و یا اصلاً کشوری که هرگز آن را ندیده است، راغب کند و این روال سلسلهوار پیوند را بین شهروندان معمولی کشورهای آمریکا، هند، ترکیه، انگلیس و... ایجاد کند. این خود نشانگر آن است که دنیا دهکدهای کوچک است و عشق و دوستی میتواند فاتح وسیعترین مرزهای انسانی شود.بهراستی همانگونه که یک کارگر، دانشجو، رفتگر، خانه دار، آرایشگر و... غیرایرانی عزم میکند تا بهاندازه توان خویش در جهان پیرامونش موثر باشد، شهروندان ایرانی از جمله آن آرایشگر و کارگر و کارمند و دانشجو نیز اگر اراده کنند، میتوانند برای رفع بخشی از آلام قرار گرفته بر سر راه جوامع بشری و جامعه ایرانی موثر واقع شوند.
**جامعه ای پویا در سایه توجه به آسیب های اجتماعی
آسیب های اجتماعی به عنوان یکی از معضل هایی اساسی بوده که کشور در سال های گذشته با آن مواجهه شده است از این رو ضرورت توجه و تلاش برای پیشگیری از آن به امری مهم در جامعه تبدیل شده که تمام مسوولان و مردم باید آن را وجه همت خود قرار دهند تا در سایه مشارکت جمعی متولیان و مردم به جامعه ای پویا و توسعه محور دست پیدا کنیم.
روزنامه«شهروند» در گزارشی با درج عنوان «تهران غرق در آسیبهای اجتماعی» آورده است: دیروز مراسم تودیع و معارفه استانداران پیشین و جدید تهران با حضور وزیر کشور، فرماندار تهران و حسین هاشمی استاندار سابق و محمدحسین مقیمی، استاندار جدید تهران برگزار شد؛ جلسهای که یک خبر هم درباره کودکان کار داشت. فرماندار تهران در حاشیه این جلسه گفت که تاکنون هزار کودک متکدی در سطح شهر تهران «جمعآوری» شده است. عیسی فرهادی گفت که براساس مصوبه شورای اجتماعی وزارت کشور، جمعآوری کودکان متکدی در دستور کار قرار گرفته و اجرایی شده است: «تعداد بسیاری از کودکان متکدی جمعآوریشده از اتباع خارجی هستند، پس از اینکه کودکان متکدی از سطح شهر جمعآوری میشوند، توسط سازمان بهزیستی ساماندهی خواهند شد.»
در ادامه این گزارش می خوانیم: به اعتقاد عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور، تهران همچنان در حوزه آسیبهای اجتماعی در صدر است. او دیروز در مراسم معارفه استاندار تهران به لزوم بهرهگیری از ظرفیت مشارکت مردم در همه حوزههای اداره کشور اشاره کرد: «ما وارث شرایط تعیینشده بیش از ٧٠ساله گذشته هستیم. از اینرو، اگر نتوانیم در حوزه برنامهریزی و بودجهریزی تغییری ایجاد کنیم، نمیتوانیم بر آسیبها فایق آییم. باید تغییر و تحول اساسی در ساختارها داشته باشیم، در غیراین صورت روند مهاجرت از روستا به شهرها ادامه پیدا خواهد کرد و در پی آن، توازن و تعادلنداشتن را شاهد خواهیم بود.»
روزنامه «اعتماد» در گزارشی با عنوان «تنها راه نجات، پیشگیری است» نوشت: مهرماه سال گذشته، تهمینه باهری؛ رییس وقت مرکز تحقیقات پلیس مبارزه با موادمخدر از کشف نخستین محموله روانگردانهای جدید در کشور خبر داد. به گفته باهری، این محموله که حجیمترین محموله کشف شده از روانگردانهای جدید در ایران و تولید اروپا بود، نیمههای تابستان در گمرکات جنوب کشور کشف شده بود. این خبر از سوی این مقام مسوول در حالی اعلام شد که دفتر مقابله با موادمخدر و جرم سازمان ملل متحد UNODC، از سال ٢٠١٣ نسبت به افزایش شیوع مصرف نسل جدید روانگردانها new psychoactive substance که به اختصار NPS نامیده میشوند، هشدارهای جدی مطرح کرده بود.
هشدار نسبت به ورود و شیوع مصرف نسل جدید روانگردانها در ایران، نخستین بار در نیمه دوم سال ٩٢ و از سوی عبدالرضا رحمانی فضلی؛ وزیر کشور و دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر مطرح شد وقتی که این مقام مسوول، در نخستین نشست خبری خود با خبرنگاران، از ظهور گروه جدیدی از مواد توهمزا و روانگردان در ایران ابراز نگرانی کرد اما حاضر به توضیح جزییات بیشتری در این باره نشد تا زمینه را برای فعالیت بیشتر مافیا فراهم نکرده باشد.
در ادامه می خوانیم: امروز متولیان کاهش تقاضا و درمان اعتیاد، بیش از آنکه نگران افت و خیز اعداد مربوط به تعداد مصرفکنندگان مواد سنتی یا صنعتی باشند، دغدغه شیوع تفننی مصرف روانگردانهای نسل چهارم و به دنبال آن، همهگیری غیر قابل کنترل در گروههای در معرض خطر را دارند چرا که به زعم این مسوولان که برخی هم از فعالان عرصه درمان اعتیاد هستند، دنیا، سالهاست که روشهای موفقیتآمیز درمان اعتیاد به مواد سنتی را کهنه کرده و نتایج روشهای درمانی برای مصرفکنندگان مواد صنعتی همچون شیشه هم چندان ناامیدکننده نبوده که ایران هم به پیروی از همین روشها گامهای آزمون و خطای خود را تجربه میکند اما نسل چهارم روانگردانها، مواد ناشناختهای هستند که حتی ماهیت ترکیب و ساختار بافت آن برای پژوهشگران تجزیه مواد اعتیادآور چندان آشنا نیست در حالی که آسیبهای جسمی این مواد، برای نهادهای بینالمللی تولیت سلامت، به اثبات رسیده است.
روزنامه «مردم سالاری» با درج گزارشی با عنوان «سهم این بچه ها فقر نیست» می نویسد: آفتاب تابستان رفته بود، کورهها سرد شده بودند، در دستان پینهبسته فرشتههای خاکآلود، گرایش عجیبی به نرمی پیدا بود، مهر بوی مهربانی میداد، بعضیهایشان رخت سفر بسته و پا به پای پدر و مادر به شهر و دیارشان رفته بودند که زمستان را پای مزارع پنبه و زعفران کار کنند، بعضیهایشان همینجا در مجاورت کورهها مانده بودند، کورههایی که زمستان، برای آلونکهای بیسقف و دیوار آنها گرمایی نداشت. داشتند میرفتند مدرسه، پیاده راه زیادی بود، از زمین خاکی کورهها تا ابتدای روستای محمودآباد که مدرسهشان بود، پای پیاده یک ساعتی راه میشد، سوار موتور شده بودند که زودتر برسند، اما تصادف کردند، زخمی که بر صورت و بدنشان نشست، تیتر اخبار و نقل صفحات اجتماعی شده بود اما هیچکس از زخم دلشان خبر نداشت. زود هم فراموش شدند.
در ادامه این گزارش می خوانیم: فاطمه کیانی، نشانی مدرسه را اینگونه داده بود، امام علی جنوب، خروجی خاوران، به سمت خاورشهر، انتهای خاورشهر، روستای محمودآباد، گفته بودند که اینجا فقر فریاد میزند، اما آنچه بیداد میکند و راه را روی هر اصلاحی بسته، فقر فرهنگی است.با احسان حدادی، قهرمان پرتاب دیسک جهان، قرار گذاشته بودیم برای دخترکان مدرسه عرفانه زینبیه کتاب ببریم. فاطمه کیانی گفته بود بچههای این مدرسه استعدادهای درخشانی دارند، اهل کتاب و مطالعهاند، در رقابتهای استانی مقام آوردهاند، معاون مدرسه هم به آینده این دخترکان امیدوار بود به شرط آنکه محرومیت مجالشان بدهد، به شرط آنکه حمایت شوند.کتابهای اهدایی را احسان احدادی به بچهها تقدیم کرد؛ مریم، زهرا، زینب، مرضیه، راحله، افسانه و فاطمه. اصلا انگار همه اسمهای زیبای دخترانه دنیا آنجا جمع شده بود. شروع کردند به چیدن کتابها؛ با اشتیاقی افزون.
**تبیین و تشریح درس های نهضت عاشورا برای جامعه
هدف اصلی مصلحان حقیقی تحکیم حق، کوبیدن باطل، اعتلای دین و آزادی و عدالت اجتماعی است تا در پرتو آن طبقه های محروم و ستمدیده بتوانند از حق خویش برخوردار شوند. قیام امام حسین(ع) و یارانش نیز از این ویژگی ها برخوردار بود. از این رو این امام شهید و بزرگ پرچمدار آزادی نه یک تن بلکه عموم بشریت را از قید و بند اسارت های مادی، فکری و اخلاقی نجات داد و امروز تبیین و تشریح درس های نهضت عاشورا در جامعه می تواند روح شجاعت و شهامت و عدال پروری را در مسلمانان زنده نگه دارد.
روزنامه «ایران» در یادداشتی با عنوان «درسهای نهضت عاشورا» که به قلم اسماعیل علوی نگاشته شد، آورده است: دوازدهم محرم الحرام مصادف با شهادت امام سجاد(ع) استمرار بخش نهضت عاشوراست. امام سجاد(ع) یکی از چهرههای عاشورایی و پیام آورخون شهدای کربلا است که قیام حسینی را به نتیجه رساند. با نهضت حسینی(ع) پردهها کنار رفته و ماهیت حقیقی ظلم پیشگان تاحدود زیادی برای مردم فاش شد. پایههای حکومت امویان برجهل و ناآگاهی مردم استوار بود، از اینرو عاشورا فرصتی تاریخی فراهم آورد تا نقاب از چهره حکومتگران ریاکار برگرفته شود. اصلیترین عامل بسیج نیروها در حمایت از سوی حکومت امویان در آن شرایط نادانی وتعصب ناشی از آن بود که از پی قیام عاشورا این عامل تا حدود زیادی کارآیی خود را از دست داد. عاشورا موجب شد تا برخی از حرفهای ناگفته، گفته وشنیده شود و فرصت انتخاب برای مردم پیش آید. این جنبه نهضت حسینی بعد از رخدادعاشورا از سوی حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) پی گرفته شد و امام سجاد(ع) آنگاه که یزیدیان سعی میکردند تا اهل بیت رسول خدا را تحقیر کنند، با شهامت و صلابت به ایراد خطبه پرداخت و یکبار دیگر خاطره خطبه خوانیهای علی(ع) را یاد آور شد.
در ادامه این یادداشت می خوانیم: امام سجاد(ع) پیام نهضت حسینی(ع) را آنچنان در جانها رسوخ داده و روح حق طلبی را در مردم هم عصر خود دمید که نهضت عاشورا از نگاه مورخان نقطه عزیمتی در برچیدن بساط خلافت بنی امیه محسوب میشود. دامنه افشاگریهای امام سجاد(ع) به قدری وسعت یافت که نگرانی یزید را موجب شد و برای مقابله با آن دستور داد تا خطیب شهر دمشق از منبر بالا رود و به مذمت و بدگویی از علی(ع) و آل علی بپردازد. وی چون چنین کرد، امام سجاد(ع) بر وی بانگ برآورد که؛ «وای برتو ای خطیب که به قیمت خشم وغضب الهی رضایت مخلوقی را خریدهای، پس جایگاه خود را در آتش بدان.» حاضران که از شجاعت این جوان اسیر و در بند که این چنین بر خطیب رسمی حاکمیت میتوفد و در مقابل چشم خلیفه اعتراض میکند متعجب و مبهوت شده بودند در ادامه مقهور اعجاز سخنانش شدند.
روزنامه «اعتماد» در یادداشتی با عنوان «بهره از محرم در زندگی روزانه» به قلم ابراهیم عمران می نویسد: در آیین ماندگار محرم و تاسوعا و عاشورا، آنچه بیشتر مورد دید ناظران است؛ حضور پر از احساس همگان در بر پایی این حزن اسلامی است. و چه امری بالاتر از اینکه در این اجتماعات بزرگ بستری هم فراهم شود تا از کردارهای نیک و ماندگار بزرگان دینی بیشتر سخن رود و از این رهگذر به فرهنگ جمعی و فردیمان نیز کمکی حاصل شود. باید فرصت ارزشمندی ایجاد کند تا برخی مفاهیم زندگی اجتماعی، ملموستر شود. به واقع چرا نباید دست از مواردی بر نداریم که هیچ سنخیتی با «فرهنگ عاشورایی» ندارد؟ اگر یکی از دادههای این فرهنگ، رواج «عدالت» باشد که شاید رکن رکین آن هم باشد؛ آیا در مناسبات فردی و جمعیمان، اینگونه رفتار میکنیم؟ عدالت رفتاری، عدالت حق همسایه، عدالت ایجاد نکردن آسیب روانی به هم، و از این قسم ملاحظات مرامی، چه جایگاهی در منظومه فکریمان دارد؟ همه اینها آمد تا نقبی زده شود به صاحب تریبونهایی که این فرصت را دارند که مفهومسازی کنند و اصول اجتماعی زندگی بهتر را از روایات اسلامی و ایرانی، برداشت کنند و به شکل آسان و قابل فهم در بستر این روزهای پر از غلیان احساس، به خوبی شرح دهند.
در ادامه می خوانیم: اگر اینگونه شود که هم مخاطب و هم گوینده به وظیفه ذاتی خویش واقف و در واقع «معترف» باشند که اگر چنین شود، کمی به ذات اصلی قیام عاشورایی نزدیکتر میشویم که فلسفه اصلی امام حسین در ابتدای کار «سخن» و نصیحت طرف مقابل بود که به هر دلیل آن طرف بر حرفش تکیه کرد و حوادث بعدی نمایان شد. وقتی به حال نگاه میکنیم و طریقهای نو در عزاداری را در گوشه و کنار میبینیم که «اجتماع» سوگواران در مساجد و تکایا، محدودتر شده و بساطهای چای در متر متر هر کوی و برزن قد کشیده، لامحاله آن اقناعی که گویندگان قدیم داشتهاند، کم و کمتر خواهد شد و پند و اندرز، جایش را به بلندگوهای ضبط صوتهای ماشینها داده که خود، بحثی است جدا که نوحه و مرثیه گذشته در هیاتها را به بوته فراموشی سپرده است.
روزنامه «خراسان» در یادداشتی با عنوان «جبهه من های مشکوک در مقابل امام حسین(ع)» می آورد: از واقعه کربلا که در سال 61 هجری اتفاق افتاد تاکنون، تحلیل گران از زوایای مختلف این رویداد را تبیین کرده اند. سوال اساسی در تحلیل واقعه کربلا این است که چرا عده ای چنین حادثه ای را رقم زدند؟ و اساسا چه عواملی در شکل گیری آن رخداد نقش داشته است؟ و کسانی که تن به زعامت امام حسین (ع) ندادند و کمر به قتل حجت خدا بستند به دنبال چه چیزی بودند؟ با توجه به این حقیقت که خداوند عادل،اعمال و رفتار هر فردی را به طور جداگانه در کفهٴ ترازوی عدالت می سنجد و هر فردی دقیقا همان چیزی را که کاشته، برداشت می کند و برداشت ها هم متناسب با آورده های فرد است؛منطقی به نظر میرسد که از دریچهٴ علم روانشناسی به رفتار افرادی که در جبههٴ مقابل امام حسین(ع) قرار داشتند نگاه کنیم تا به یک معیار سنجش کلی در شناخت و تحلیل رفتار آن ها و امثال آنان در عصرهای مختلف برسیم.
سید یحیی عظیمی در ادامه این یادداشت می نویسد: در بررسی حادثهٴ کربلا و در جبههٴ باطل با دو گروه از افراد روبه رو می شویم ، گروهی که من وجودی آنان چنان کوچک شده بود که قادر نبودند چشم خودشان را بر روی واقعیت ها برای شناخت امام حسین(ع) و درک حقیقت باز کنند؛ به همین دلیل دستورات رهبران خود را بدون چون و چرا پذیرفتند و اجرا کردند. از طرفی دیگر در همان جبهه،رهبرانی بودند که من وجودی آنان با خود شیفتگی، منیت طلبی، سلطه جویی، زورگویی به زیردستان،تحجر فکری،اقتدارطلبی رشد غیرمتعارفی کرده بود. به گونه ای که آنان به جای دیگر دوستی،بنده نفس خویش شده بودند و به هیچ عنوان هم حاضر به پذیرش امامت امام حسین (ع) نمی شدند.در واقع در جبهه ٴ مقابل امام حسین(ع) رهبران و پیروانی قرار داشتند که هرگز موفق به شناخت خود در نظام هستی نشدند و در نهایت آن جنایت فجیع را درتاریخ رقم زدند و اگر واقع بینانه به رویداد کربلا نگاه کنیم بدون تردید این حکایت دنباله دار همچنان تا وقتی که گروهی به شدت دچار'عقده ٴ کهتری' و عده قلیلی مبتلا به خود بزرگ بینی باشند در تاریخ بشریت جریان دارد و افراد خودشیفته با پیروان کوته فکر و من های مشکوک سرکوب شده و مهار نشده برای تعقل گرایی،آزادی،آزادگی و دینداری انسان ها در تمام عصرها و نسل ها خطرآفرین خواهند بود.
*گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: مهدی احمدی**انتشار دهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**9370**9131
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearch همراه شوید.
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۳۰۰۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ثبتنام کلاساولیها از فردا آغاز میشود
به گزارش گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، حمید طریفی حسینی، معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه خانوادهها برای ثبتنام کلاس اولیها به دو روش الکترونیک و حضوری اقدام کنند، گفت: برای پیش ثبتنام الکترونیک باید به والدین باید به سامانه خدمات الکترونیک وزارت آموزش و پرورش به آدرس my.medu.ir یا my.gov.ir مراجعه کنند.
وی با بیان اینکه در آزمون استخدام آموزگار دوره ابتدایی ۶۳۶ هزار نفر شرکت کردند و ۲۸ هزار نفر پذیرش خواهند شد، افزود: ساز و کار جذب و گزینش در دو سال گذشته تغییر کرده است و امسال معلمانی که رتبه استادی دارند در ارزیابی تکمیلی آزمون استخدامی به ما کمک میکنند.
۲۴۰ هزار ردیف استخدامی معلمان در دولت سیزدهم
معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش بیان کرد: افراد پذیرفته شده در آزمون استخدامی باید دوره آموزشی را در دانشگاه فرهنگیان طی کنند، در ۲ سال گذشته ۲۴۰ هزار ردیف استخدامی به آموزش و پرورش اعطا شد که یک پنجم نیروی انسانی وزارتخانه را شامل میشود و این باعث جریان یافتن خون تازه در رگهای آموزش و پرورش شد.
طریفی حسینی ادامه داد: برنامه درسی مدارس باید متحول شود و به سمت آموزش مهارت زندگی در دوره ابتدایی برویم که این کار مهر امسال به صورت آزمایشی در پایه اول دبستان و در تعداد محدودی از مدارس انجام خواهد شد.
وی درباره دلایل عملکرد ضعیف دانشآموزان ایرانی در آزمونهای بین المللی تیمز و پرلز توضیح داد: این آزمونها سطح سواد خواندن، ریاضی و علوم دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی و هشتم را میسنجد و به نوعی آزمونهای مهارتی هستند، محتوایی که در آزمونهای تیمز و پرلز سنجش میشود، رویکرد متفاوتی با روشهای مورد استفاده در مدارس ایران دارد.
نظام آموزشی ایران در بین نظامهای آموزشی قوی دنیا قرار دارد
به گفته معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، باید توجه داشت که نظام آموزشی ایران در بین نظامهای آموزشی قوی دنیا قرار دارد و در المپیادهای جهانی بیش از ۲۰ مدال طلا داشتیم.
طریفی حسینی ادامه داد: در ایران تنوع قومیتی، فرهنگی و زبانی داریم و آزمون تیمز و پرلز متناسب با شرایط فرهنگی و جغرافیایی ایران نیست و به دنبال طراحی آزمون بومی هستیم.
وی در پاسخ به پرسشی درباره دلایل نتایج ضعیف دانشآموزان ایرانی در بحث ریاضی و علوم در آزمونهای بین المللی و اینکه آیا هیچ بخشی نگران این عملکرد ضعیف نشده است؟! گفت: مطالعات بین المللی از جوانب مختلف مورد نقد هستند، چون سوالات متناسب با نظام آموزشی کشورها نیست.
معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش ادامه داد: مطالعات بین المللی میخواهند تمام نظامهای آموزشی را مشابه کنند و کشورها باید خود را با شاخصهای آنها تطبیق دهند؛ هم اکنون کشورهای مختلف دنیا متقاضی جذب فارغ التحصیلان مدارس ایران برای تحصیل در دانشگاههای خود هستند.
وی بیان کرد: روند افت عملکرد دانشآموزان ایرانی در آزمونهای بینالمللی از گذشته وجود داشته است البته چند برنامه را برای تقویت سواد خواندن دانشآموزان اجرا کردیم از جمله طرح خوانا همچنین در مناطق دو زبانه طرح زبانآموزی پایه اول دبستان را اجرا کردیم.
طریفی حسینی درباره اینکه اگر بخواهیم سطح سواد دانشآموزان امروز را با ۱۰ سال گذشته مقایسه کنیم، آیا سطح سواد افزایش پیدا کرده است، گفت: قطعاً میگویم افزایش یافته است.
معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش درباره اینکه آیا برای این موضوع ارزیابی و مستنداتی دارید، گفت: هم اکنون نوع سواد متفاوت شده است، در گذشته خواندن و نوشتن مطرح بود البته هم اکنون هم توانایی نوشتن جزئی از سواد است، اما دنیای امروز بر مهارت تأکید دارد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا سنجهای وجود دارد که بتوانیم عملکرد آموزش و پرورش را بسنجیم؟ عنوان کرد: سند تحول بنیادین چشم انداز را روشن کرده است و ایران میتواند جزء کشورهای پیشرو در نظامهای آموزشی باشد، چون سطح پوشش تحصیلی در دوره ابتدایی ۹۸ درصد است و در حوزه کیفیت، استانداردهای آموزشی مدارس ایران قابل مقایسه با سایر کشورها نیست همچنین تعداد معلمانی که امسال استخدام کردیم به اندازه تمام معلمان کشورهای اسکاندیناوی است.
انتهای پیام/