نگاهی به تاریخچه استقلال طلبی کردستان عراق
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۳۵۸۷۹
حس استقلال طلبانه کردها و رویای مشترک آینده ای متحد در زیر یک پرچم واحد مسئله ای است که شاید با جرات بتوان گفت در میان اکثر کردهای عثمانی وجود داشته و این مسئله ای مربوط به امروز و دیروز نبوده و نیست.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از موج چهارم،حس استقلال طلبانه کردها و رویای مشترک آینده ای متحد در زیر یک پرچم واحد مسئله ای است که شاید با جرات بتوان گفت در میان اکثر کردهای عثمانی وجود داشته و این مسئله ای مربوط به امروز و دیروز نبوده و نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کردستان عراق یا اقلیم کردستان یک منطقه خودمختار در بخش شمالی کشور عراق می باشد که از شرق با ایران، از شمال با ترکیه و از غرب با سوریه هممرز است.
مرکز آن اربیل بوده و واحد پول رایج در آنجا، دینار عراق است. مردم اقلیم کردستان به زبانهای کردی و عربی سخن می گویند که به ریاست مسعود بارزانی اداره می شود.
سرشماری رسمی از تعداد جمعیت این منطقه در دست نیست اما آخرین برآوردهای حکومت محلی جمعیت این منطقه را حدود ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر تخمین میزند همچنین در این منطقه علاوه بر کُردها، اقلیتهای آشوری، ترکمن، عرب، کلدانی، ارمنی و غیره نیز زندگی میکنند.
منطقه امروزی کردستان عراق در دوران باستان بخش اصلی امپراتوری آشور را تشکیل میداد. آشور بانیپال در سال ۶۳۳ (پیش از میلاد) درگذشت. شاه ایرانی ماد در حمایت از بابل به آشور اعلان جنگ داد. هووخشتره در سال ۶۱۴ پ م از کوههای زاگرس گذشت و ضمن تسخیر آبادیهای آشوری سر راه، شهر آشور پایتخت دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور، نبوپلسر پادشاه بابل به دیدار هووخشتره آمد و در آنجا پیمان دوستی مادها و بابل تجدید شد. در سال ۶۱۳ پ م شاه آشور در نینوا بود و این شهر نیز در سال ۶۱۲ پ م تسخیر شد. نبوپلسر رهبر بابلیها به همکاری با ماد روی آورد. در دورههای بعدی این منطقه بخشی از شاهنشاهیهای هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت.
در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه سورستان یا دل ایرانشهر مینامیدند و طبق تقسیمات کشوری ایران آن زمان، سورستان به دوازده استان و شصت تسو (شهرستان) بخش شده بود.
بیشتر بخش خاوری منطقه امروزی کردستان عراق در استان شادپیروز قرار داشت. شمال غربی کردستان عراق استان بالا نام داشت. شهرهای بزرگ آن دوره در این منطقه، اربیل، گرمیان (کرکوک امروزی) و آشب (عمادیه امروزی) بودند.
همه منطقه امروزی کردنشین تا سال ۱۵۱۴ میلادی یکی از ایالات ایران بود. در جنگ چالدران که بین نیروهای شاه اسماعیل اول صفوی و سلطان سلیم اول عثمانی در سال ۱۵۱۴ میلادی انجام گرفت بر اثر شکست ایران، بخشی از این مناطق از ایران جدا شد و نصیب عثمانی گردید (کردستان عثمانی).
امپراتوری عثمانی سالها چون ابرنیرویی بر گوشهای از جهان دربرگیرنده سرزمینهای عربی، آسیای صغیر و بالکان، فرمان راندند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: (کردستان عثمانی)، سرزمینهای عربی، آسیای صغیر و بالکان کمکم مستقل گردیدند.
قرن ها حکومت سلسله اردلان براین مناطق حکومت میکردند. کردستان عثمانی، در نقشه جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار میگیرد.
سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی با توافق انگلستان، درسال ۱۹۲۳ تأسیس شدند. اقلیم کردستان نیز در سال ۱۹۷۰ و در پی پیمانی میان حکومت وقت عراق و رهبران کرد عراق تشکیل شد.
تاریخ استقلال طلبی کردهای عراق
حس استقلال طلبانه کردها و رویای مشترک آینده ای متحد در زیر یک پرچم واحد مسئله ای است که شاید با جرات بتوان گفت در میان اکثر کردهای عثمانی وجود داشته و این مسئله ای مربوط به امروز و دیروز نبوده و نیست.
شاید این حس استقلال طلبی کردها را بتوان بخشی از فرهنگ و هویت فرهنگی متمایز کردها نسبت به سایر اقوام منطقه شامات و مدیترانه شرقی در نظر گرفت که خود را در میان انواع اقوام عرب و ترکمن قومیت یکتا میدانند که در عمده تاریخ خود مبارزاتی را برای نیل به ارزوی مشترک ملی تشکیل کشوری واحد از میان اقوام کرد تقسیم شده در میان کشورهای تشکیل شده از ویرانه های عثمانی بعد از جنگ دوم شکل دادند.
در واقع از فردای تجزیه امپراطوری عثمانی در پایان جنگ بین الملل اول که به مرد بیمار اروپا معروف شده بود، قابل تشخیص بود که آرزوهای ملی نه فقط کردهای امپراطوری عثمانی که اساساً آرزوهای ملی هیچ یک از ملتهای خاورمیانه جایی در محاسبات راهبردی مبتنی بر خطوط مستقیم مرزی سایکس انگلیسی و پیکو فرانسوی «سایکس پیکو» نداشته و نخواهد داشت.
اما در دوران معاصر شاید نام دو نفر بیش از همه با رویای استقلال کردستان گره خورده است قاضی محمد و ملا مصطفی بارزانی که پس از پایان جنگ سعی داشتند تحت حمایت شوروی با اعلام جمهوری خود مختار کردستان زمینه تشکیل کشور مستقل کردستان را فراهم بیاورند.
این مسئله تا به آنجا برای اتحاد شوروی حائز اهمیت بود که واحدهای اعزامی ارتش و ژاندارمری ایران برای سرکوب این حرکات کردها با مانع نیروهای نظامی شوروی مواجه میشد و در حرکتی بر خلاف تمام قوانین بین المللی به سان عادت مالوف روسها در رابطه با ایران و سایر کشورهای ضعیف همسایه با زیر پا گذاردن تمام قوانین و توافقنامه های قبل و حین جنگ با دول متفق و دولتهای تحت اشغال از خالی نمودن خاک ایران امتناع کردند و رویای استقلال کردستان میرفت که به واقعیت بپیوندد.
مشخص بود که این حرکت شوروی در منطقه حساس خاورمیانه نمی توانست بدون واکنش از طرف غرب و مخصوصا ابرقدرت اصلی بعد از جنگ یعنی ایالات متحده مانده و بر خلاف رویه ایالات متحده در سالهای اولیه پس از جنگ دوم که تهاجمات شوروی را در اروپای شرقی و مرکزی و چین تحمل مینمود و حتی در سالهای اولیه آشوبهای یونان زیر چشمی تنها نظاره گر اوضاع بود؛ اقدام به افزایش فشارهای چندجانبه سیاسی در شورای امنیت سازمان ملل متحد, اقتصادی در زمینه منع دسترسی شوروی به مواد غذایی ارسالی ایالات متحده به کشورهای اسیب دیده پس از جنگ که در یکی دو سال اول برای تمام کشور ها صادر میشد و در نهایت به بر اساس برخی نقل قولها ضربه نهایی (تهدید به استفاده از نیروی قهریه و در نهایت تهدید هسته ای ترومن) شوروی ناچار به تخلیه نیروهایش از خاک ایران و در نهایت اجازه سرکوب جمهوری های خود خوانده آذربایحان و کردستان توسط ارتش ایران شد.
اما بعد از این ماجرا و در طول دهه 60 و 70 میلادی با بالا گرفتن تنشهای میان ایران و عراق بر سر مجموعه ای از مسائل و در نهایت به دلیل تهدیدات حزب بعث صدام بر علیه امنیت و تمامیت ارضی ایران و مجموعه کشورهای خلیج فارس و نیز با تغییر موضع ملا مصطفی بارزانی و قرار گرفتن وی تحت حمایت شاه مخلوع، شاه به دلیل مجموعه ای از شرایط ژئواستراتژیک منطقه سعی مینماید با بازی با کارت استقلال کردهای عراق و حمایت از نیروهای کرد عراقی حواس دولت عراق را از جنوب به سوی شمال پرت نماید و در این راه با دیپلماسی فشرده ای که در سطح منطقه و در ایالات متحده انجام میدهد حمایت و موافقت کاخ سفید نیکسون و همچنین همکاری اسراییل و ترکیه را جلب مینماید.
نکته حائز اهمیت این ماجرا این است که شاه هرگز قصد استقلال کامل کردستان عراق را نداشته زیرا که خطرات مترتب بر چنین اقدامی بر امنیت و تمامیت سرزمینی ایران را درک میکرده و حمایتهای ایران تنها در حد ایجد فشار و مزاحمت برای بلند پروازی های منطقه ای صدام بوده و در این راه از توان دیپلماتیک و سیاسی وامنیتی اسراییل، ایالات متحده و ترکیه نیز استفاده مینموده.
این حمایتها تا بدان جا اهمیت داشت که در مقطعی ارتش ایران بر خلاف نظر ایالات متحده مستقیما برای حمایت از نیروهای پیشمرگ وارد عمل شده و سیستم های پدافندی را در منطقه مستقر مینماید اما همه این مسائل موجب این نشد که به محض امضا قرار داد الجزایر ایران پهلوی برخلاف تمام قول و قرارهایی که با ملا مصطفی داشت پشت کردها را خالی کرده و دست صدام را برای سرکوب کردها باز بگذارد، مسئلهای که هزینه ای سنگین برای دستگاه دیپلماتیک ایالات متحده در سطح داخلی و خارجی در بر داشت و البته رویگردانی ایران از کردها با مخالفتهای بی حاصل اسراییل نیز مواجه شد(کتاب شاه نیکسون و کیسنجر نوشته رهام الوندی).
از این پس کردهای عراق در بازیهای جهانی در سطح برگههای بازی قدرتهای بزرگ بودند که چه در طی جنگ ایران و عراق و چه در طی سالهای دهه 90 مورد وجهه المصالحه قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای قرار میگرفتن اما در این میان فرصت ایجاد حکومت خودمختار کردستان در دوره پس از جنگ کویت و تحت حمایت مستقیم ایالات متحده تجربه ای گرانبها و ارزشمند از حکومتداری را در اختیار کردهای عراق قرارداد تا با استفاده از حمایت های امریکا و غرب عملا حکومت مرکزی عراق را نادیده بگیرند که البته در این میان جنایات حکومت بعثی عراق علیه کردهای این کشور در طول سالیان متمادی را نمیتوان نادیده انگاشت.
در نهایت با سقوط حکومت صدام حسین و استقرار نظم جدید سیاسی در عراق کردها به دلایل مختلف سیاسی امنیتی و اقتصادی موفق شدند که خودمختاری حکومت خود را در قالب عراق فدرال تضمین و حتی علاوه بر حفظ درآمدهای نفتی مناطق کرد نشین سهمی از درامدهای نفتی سراسر عراق را نیز دریافت نمایند.
با هجوم داعش به شهرهای عراق و سقوط شهرهای غربی عراق یکی پس از دیگری در دستان داعش و تسلیم و عقب نشینی های مکرر ارتش عراق نیروهای کرد با کمکهای کشورهایی نظیر ایران و ایالات متحده و کشورهای اروپایی عملا تا مدتها و در واقع تا زمانی که سازمان رزمش ارتش عراق دوباره سازماندهی شده و کمکهای بین المللی نیز از راه برسند و نیز تشکیل ارتش مردمی عراق موسوم به حشد الشعبی و آموزش و تجهیز آنها همراه با چند گروه بسیج مردمی عمدتاً از شیعیان عراق که از جانب سپاه پاسداران ایران تسلیح میشدند همراه با گروهای مختلف بسیج مردمی تنها نیروی رزمی قابل اعتماد در عراق در مقابل داعش بودند که عملیاتهای دفاعی را در مناطق شمالی و شمال غربی این کشور تدارک میدیدند.
امروز در آستانه تسلیم آخرین پایگاههای داعش با گسترش هرچه بیشتر سازمان رزم نیرو پیشمرگه و حمایتهای نظامی اقتصادی و امنیتی برخی کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی از این کشور اقلیم کردستان عراق ایده آل ترین فرصت را جهت تجزیه طلبی«استقلال» خود بدست آورده است.
بررسی گزینههای پیشروی ایران برای مواجهه با اقلیم مستقلشده
به طور طبیعی اولویت جمهوری اسلامی ایران در بازداشتن کردها از ادعای استقلال خواهی، معطوف به اقدامات سیاسی و دیپلماتیک است. اما اگر تلاش های سیاسی به نتیجه نرسد و کردها نسبت به برگزاری همه پرسی اصرار ورزند، آیا ایران به سایر گزینه ها (واکنش نظامی و امنیتی، تحریم اقتصادی، بستن مرزها، عدم پذیرش استقلال و …) روی خواهد آورد؟
از یک طرف عدم دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر همواره یکی از اصول سیاست خارجی ایران بوده است. اما از طرف دیگر برخی از موضوعات داخلی کشورهای همسایه با توجه به پیوستگی آن با مناطق دیگر نمیتواند صرفاً بهعنوان یک مسئله داخلی تفسیر شود. مسئله کردها نمونهای از مسائل داخلی با تأثیرات منطقهای و بینالمللی است. به همین دلیل نگاه ایران به این مسئله تابعی از شرایط امنیتی و نظم منطقهای است.[ بررسی رویکرد ایران به همهپرسی کردستان عراق، پایگاه تحلیلی برهان، ۲۳ خرداد ۹۶]
با این حال دخالت نظامی و امنیتی مستقیم در کردستان عراق در دستور کار جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود. البته برخی مقامات اقلیم کردستان عراق در مواردی ادعا کرده اند که ایران به بمباران توپخانه ای مناطقی از اقلیم پرداخته و آب منطقه را قطع کرده است. به ادعای محمد صالح قادری مسئول روابط عمومی حزب دموکراتیک کردستان، این اقدامات ایران به منظور اعمال فشار بر کردها جهت لغو همه پرسی صورت گرفته است. وی پیش بینی کرده است که دخالت های نظامی و امنیتی ایران در اقلیم که بی سابقه نیست، تا زمان همه پرسی افزایش خواهد یافت.[ طهران تضغط على کردستان بالقصف والمیاه لترک الاستفتاء، موقع السومریه، ۵ تموز ۲۰۱۷]
تحریم اقتصادی و بستن مرزها بنا بر شرایط خاصی ممکن است به عنوان یک اهرم فشار مد نظر جمهوری اسلامی ایران باشد، هر چند می توان پیش بینی کرد با توجه به حجم نسبتا بالای تجاری میان دو طرف، قطع مناسبات تجاری و اقتصادی کار ساده ای نیست.
به نظر می رسد اعمال فشارهای غیرسیاسی عمدتا باید توسط دولت مرکزی عراق صورت گیرد، زیرا حکومت عراق مدعی اول حاکمیت و تمامیت کشور خود بوده و ابزارهای قانونی کافی برای ممانعت کردها در اختیار دارد. با توجه به مناسبات خوبی که ایران با دولت عراق و به ویژه شیعیان این کشور دارد، رایزنی های لازم با طرف عراقی انجام شده است.
بررسی ملاحظات هر گزینه در سطوح داخلی و منطقهای
توسل به گزینه نظامی و امنیتی هر چند به شکل غیرمستقیم و نیابتی، می تواند برای کردها نوعی بازدارندگی ایجاد کند و حداقل آن است که همه پرسی را به تاخیر خواهد افکند. اما در عین حال درگیری با کردها بدون پاسخ آنان نخواهد بود و تبعات منفی در سطح داخلی عراق و چه بسا منطقه در برخواهد داشت.
عراق در مرحله پساداعش نیازمند آرامش و امنیت است تا روند سیاسی (انتخابات) و اقتصادی (بازسازی و خدمات رسانی) را با موفقیت طی کند. به طور طبیعی بروز تنش و درگیری و چالش امنیتی در اقلیم (چه با حضور ارتش و چه حشدالشعبی)، به ویژه اگر دامنه گسترده ای داشته باشد، بر روند مذکور تاثیرات سوء نهاده و چه بسا موجب ظهور مجدد داعش شود. از طرفی در صورت وقوع بحران در اقلیم، پای بازیگران منطقه ای و بین المللی نیز به بحران گشوده شده و اوضاع پیچیدهتر خواهد شد.
در مجموع باید گفت انتخاب گزینه سخت افزاری (نظامی ـ امنیتی)، به تصمیم سازی سیاسی در سطح کلان مخالفان به ویژه دولت مرکزی عراق بازمی گردد. اتخاذ این تصمیم ناشی از ارزیابی این امر است که آیا هزینه های برگزاری همه پرسی و استقلال بیشتر است یا هزینه های درگیری و ناامنی در اقلیم؟
در شرایط فعلی پیش بینی این دورنما کار ساده ای نیست. در هر حال هر تصمیمی اتخاذ شود، مستلزم بررسی همه جانبه ابعاد و پیامدها و هزینه ها و فواید آن می باشد.
اما در عرصه اقتصادی (نیمه سخت) کار آسانتر است. مشکلات اقتصادی اقلیم کردستان طی سال های اخیر به دلیل حملات داعش و کاهش بهای نفت، افزایش یافته است. در سایه تشدید اختلافات با بغداد و خودداری دولت مرکزی از پرداخت سهم ۲۰ درصدی بودجه سالانه اقلیم و ناکامی در سیاستهای فروش نفت، اقلیم در پرداخت حقوق به کارمندان دولتی در بخشهای مختلف دچار مشکلات کم سابقه شده است و این امر اعتراضات خیابانی و اعتصاب های متعدد شهروندان را در پی داشته است که بعضا به درگیری های خونین با نیروهای امنیتی انجامیده است.
به نظر می آید با توجه به مشکلات حاد اقتصادی اقلیم، مهمترین ابزار دولت مرکزی در اعمال فشار اقتصادی علیه اقلیم، سهمیه ۱۷ یا ۲۰ درصدی بودجه سالیانه اقلیم است. چون از این ابزار در مقاطعی استفاده شده و تاثیرگذار بوده است، در مساله همه پرسی نیز می تواند کارآیی داشته باشد[ابزارهای عراق برای ممانعت کردها از همهپرسی و کنترل رفتارهای جدایی طلبانه آنان، اندیشکده تبیین، ۸ تیر ۹۶].
جمهوری اسلامی ایران هم می تواند از حربه تحریم اقتصادی استفاده کند، اما همان طور که اشاره شد، این اقدام در سطح محدود امکان پذیر است و قطع روابط اقتصادی در سطح گسترده کار دشواری است. یکی از تبعات این تحریم گشوده شدن و تقویت بازار کشورهای دیگر به اقلیم ویژه ترکیه است که روحیه تجاری بالایی دارند. رژیم صهیونیستی هم مترصد هر گونه خلا اقتصادی و تجاری در اقلیم است تا حضور خود را در این منطقه تحکیم کند.
در هر حال چنین تصمیمی نیازمند بررسی ابعاد و پیامدهای آن بوده و با توجه به منافع تجاری ایران و مناطق مرزی، باید مشخص شود تبعات منفی آن بیش از دستاوردهای مثبت آن نباشد.
انهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۳۵۸۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۳ میلیون دلار برای القای تاریخچه ترور و کشتار به ایران و مذهب شیعه | جعل تاریخ در سریال حشاشین
به گزارش همشهری آنلاین، همانگونه که انتظار میرفت، سریال حشاشین، با حواشی متعددی که رقم زد، نتوانست به اثر درخور و ماندگاری در حافظه مردم کشورمان تبدیل شود. سریالی که در زمان تولید، با سروصداهای بسیاری همراه شد و عنوان یکی از پرهزینهترین تولیدات جهان عرب را از آن خود کرد.
این سریال، ماه رمضان امسال، از یکی از شبکههای اصلی مصر به روی آنتن رفت و در آن کشور نیز واکنشهای متفاوتی را به خود دید. سابقه تاریخی چنین کارهایی، این شائبه را تقویت میکرد که با توجه به فضاسازی فرقهای داستان، باید در انتظار کژراهههای روایی بود علیالخصوص آنکه ایران، ابژه این داستان بود و نمیتوانستیم بپذیریم که کشوری مانند مصر، داستانی در مسیر روایت دقیق و متقن تاریخی از ما داشته باشد.
ساختار مشوش روایت و البته بزرگنماییهای اغراقآمیزی که میخواست این باور را به مخاطب الصاق کند که ایرانیها، پدر داعش هستند، بهاندازهای ناشیگرانه بود که با یکبار تماشای صرف چند قسمت از سریال، میشد بهراحتی متوجه آن شد. حشاشین هرچقدر که در زمینه ساختار حرفهای سریالسازی، الکن است و بویی از استانداردهای سریالسازی جهانی نبرده اما در زیرلایه، به شکلی دقیق، فراتر از رویه ظاهری آن که ایرانستیزی است، نوعی شیعهستیزی را در پیش گرفته است.
طبیعی است که در پرداخت داستانهایی با مضمون فرقههای سیاسی، یک تصویر ظاهری از المانهای آن فرقه ساخته میشود و یک تصویر نیز در زیرلایه مورد نظر است تا توطئهها و منویات حقیقی آن فرقه، به دور از تمایلات سورئالیستی، زمختی خود را نشان دهد. به همین دلیل، حشاشین در شکل ظاهری، به ایرانستیزی روی آورده و زیر پرچم حسن صباح، وجوه مدیریتی ایرانیان و تمایل به کشورگشاییهایی که دارد را مورد نقد قرار داده است بنابراین همین نقد خزنده نمیتواند مخاطب را مجاب کند که با یک روایت درست و تاریخی مواجه بوده است.
اینکه تاریخچه ترور و کشتار به ایران و مذهب شیعه نسبت داده شده تا جزءنگریهایی که مبتنی بر رجعت به کتاب خدا و پیامبر به جای امام و ولیفقیه است، نمونههایی از جنگ روایتی است که این سریال در خدمت به شیعهستیزی انجام داده است
در پسزمینه اما هدف فیلم کلانتر است که خوراک مویرگی مکفی در جهت اقناع مخاطب را دارد و آن، گرفتن انگشت اتهام جنایتهای تاریخی به سمت شیعه بوده است. از جریان داشتن عباراتی چون سر مار را باید زد که به تائید سریال، از آن زمان در مورد حاکمان ایران عنوان شده و امروز نیز شنیده میشود تا بهرهمندی از پرچم سیاه برای فرقه که تداعیکننده پرچم داعش است و البته آکسانهای متعدد بر روی این گزاره که باید با رهبرانمان مشورت کنیم، بهخوبی موید این مورد است. اینکه تاریخچه ترور و کشتار به ایران و مذهب شیعه نسبت داده شده تا جزءنگریهایی که مبتنی بر رجعت به کتاب خدا و پیامبر به جای امام و ولیفقیه است، نمونههای دیگری از جنگ روایتی است که این سریال در خدمت به شیعهستیزی انجام داده است.
فارغ از این محتوای عجیب و آشکار، سریال، متناسب با هزینهکرد و پروژه تبلیغاتی بزرگی که داشته، دستاورد فنی نداشته است. حشاشین را نمیتوان یک سریال مبتنی بر استاندارد روز این حوزه دانست. کارگردانی بهواسطه تشتتهای میزانسن، چندان قابلقبول نیست و بازی بازیگران، بیرونزدگیهای فراوان دارد که مخاطب را میآزارد.
مجموعه تمام این عوامل سبب شده تا حشاشین، با ساختار جعل تاریخ، موجودیت داشته باشد و این مهم، نه مبتنی بر سندیت واقعی است و نه میتواند برداشتی آزاد از یک برهه تاریخی قلمداد گردد. افراطگری در جعل تاریخی حوادث به اندازهای زیاد است که مخاطب عام نیز متوجه این میزان عداوت شده و به همین دلیل ارتباط چندانی با آن نمیگیرد.
این سریال، نمونه بارز آثاری است که علیرغم تزریق حدود ۱۳ میلیون دلار، نتوانسته آن اثرگذاری اعتقادی و سیاسی را بر روی مخاطب خود داشته باشد. در دنیای امروز، بیشترین میزان تاثیرگذریهای اینچنینی، از مجرای مواجهه نرم و زیرپوستی صورت میگیرد حال آنکه حشاشین بهواسطه عدمبرخورداری از استانداردهای لازم محتوایی و بصری، نتوانسته مخاطب خود را تحتتاثیر قرار بدهد و به همین دلیل، با استقبال قابلتوجهی از سوی مردم خاورمیانه مواجه نشد.
در ایران نیز این سریال از سوی یک سکوی مطرح و دو سکوی کمتر شناخته شده شبکه نمایش خانگی ارائه شد که با توجه به نظارت پسینی در مورد تولیدات خارجی، خیلی زود بساط این سریال از تمامی پلتفرم ها حذف شد. سریالی که در ایران نیز همپای منطقه، دیده نشد و نتوانست تاثیرگذرای ولو حداقلی هم داشته باشد.
کد خبر 848782 منبع: ایرنا برچسبها خبر مهم فیلم و سریال خارجی