یک جشن عروسی لاکچری چقدر هزینه دارد؟/ از فیلمبرداری با هلیشات تا اجاره بنز اسکلاس!
تاریخ انتشار: ۷ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۷۳۵۵۲۴
مراسم عروسی، اگر در سالیان گذشته در یک حیاط باصفا با لامپهای ریسهای، میز و صندلیهای کرایهای، کمی میوه و یکی دو نوع غذا برگزار میشد و اتفاقا همه میهمانان را راضی میکرد، امروز شکل دیگری به خود گرفته است.
سرویس اجتماعی فردا؛ عماد صادقی نسب: این روزها، زندگی خیلیها رنگ و بوی تجمل گرفته و از سادگی روزگاران قبل خبری نیست.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مراسم عروسی، اگر در سالیان گذشته در یک حیاط باصفا با لامپهای ریسهای، میز و صندلیهای کرایهای، کمی میوه و یکی دو نوع غذا برگزار میشد و اتفاقا همه میهمانان را راضی میکرد، امروز شکل دیگری به خود گرفته است. برخی از زوجهای جوان که تجمل و تجملگرایی بر تمام جنبههای زندگیشان غلبه کرده، حاضرند برای یک شبِ عروسی میلیونها تومان خرج کنند؛ این در حالیست که در آن سوی جامعه، عدهای نیز به واسطه عدم استطاعت مالی، قادر به تشکیل زندگی نیستند و شکاف میان تجملگرایان و سادهزیستها، روز به روز عمیقتر میشود. سالنهای آرایش، باغها و تالارها، آتلیههای عکاسی و ... در مقابل دریافت رقمهای نجومی و باورنکردنی، وعده یک شب لوکس و تجملی را به زوجهای جوان میدهند. چشم و همچشمی و رقابت میان زوجها سبب شده که میل بیشتری برای پرداخت مبالغ بالاتر نشان دهند؛ ولو اینکه کیفیت کار در مقایسه با خدمات ارزانتر، چندان برجسته و متمایز نباشد!
وقتی هزینههای مختلف یک مراسم عروسی تجملاتی – به قول امروزیها، لاکچری - را جمع بزنیم، به رقمهایی که میرسیم که تعجببرانگیز هستند؛ تعجب به واسطه آنکه برخی حاضرند برای چند ساعت، چند میلیون تومان را با توجیهات و عباراتی مثل «خاطرهشدن» و «عروسی تنها یک شب است!» بپردازند.
این چند ساعتِ سه میلیونی!
آرایش عروس از آن قسمتهای مراسم ازدواج است که تعرفه مشخصی ندارد. قیمتها بر اساس محل قرارگیری آرایشگاه، شهرت آرایشگاه و آرایشگر و کارهای اضافی تعیین میشوند و بازه هزینهها بسیار گسترده و وسیع است. شهربانو عابدی، نایب رییس اتحادیه آرایشگران زنانه تهران چندی پیش اعلام کرد که «آرایشگاههای سطح شهر موظف به نصب تعرفههای مصوب روی دیوار سالنها هستند و هزینه قانونی آرایش عروس از ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان فراتر نمیرود»، اما این اظهارات در حالی بیان میشود که در تماس ما با یکی از آرایشگاههای نسبتا مشهور خیابان پاسداران، هزینه آرایش عروس از حدود ۳ میلیون تومان شروع شده و بسته به میزان کار و زمان صرف شده، بر این مبلغ افزوده خواهد شد. رقمهای نجومی آرایش عروس فقط به آرایشگاههای شمال شهر محدود نمیشود و برخی آرایشگاههای شرق تهران نیز برای عقب نماندن از کاروان تجملیها، قیمتهایی را اعلام میکنند که اختلاف چندانی با شمال شهر ندارند. در تماس با یکی دیگر از آرایشگاههای مشهور منطقه تهرانپارس، اعلام شد که برای آرایش عروس هزینهای حدود ۲ میلیون تومان دریافت میشود و در اینجا نیز، با توجه به کار، ممکن است که هزینه اعلامی بیشتر شود.
فیلمبرداری هالیوودی!
زمانی که به بررسی قیمت سرویسهای مختلف عکاسی و فیلمبرداری عروسی میپردازیم، متوجه میشویم که دست صاحبان آتلیه برای اعلام قیمتهای نجومی، حتی از آرایشگاهها نیز بازتر است و به واسطه بیان چند اصطلاح فنی و دهان پُر کن، رقمهایی دریافت میشود که آرایش سه – چهار میلیونی، در مقابل آنها یک خدمت ارزان به شمار میرود. کافیست کمی جستوجو کنیم و با چند آتلیه عکاسی تماس بگیرم تا از اوضاع آشفته تعرفهها در این حوزه مطلع شویم. بازرس اتحادیه عکاسان تهران در مورد قیمتگذاری خدمات عکاسی و فیلمبرداری میگوید: «لازمه این حرفه، هنر و خلاقیت است و وجه دریافتی را نوع هنر صورت گرفته در کار مشخص میکند، چون عکاسان و فیلمبرداران آنچنان نفعی از فعالیت و نوع کار خود در جامعه ندارند به تناسب نوع خدماتی که ارائه میدهند، هزینه دریافت میکنند.»؛ همین دست اظهارات و فقدان تعرفه مشخص باعث شده که یکی از عکاسیهای مشهور تهران، برای انجام خدمات عکاسی و فیلمبرداری شب عروسی، مبلغ ۱۶ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان دریافت کند یا حتی یک آتلیه در سایت خود، بدون هراس از اعلام چنین قیمتهای عجیبی، پکیج فیلمبرداری و عکاسی عروسی را ۱۷ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان قیمت بزند تا زوجهای تجملگرا را جذب خدمات خود - از جمله تصویربرداری با هلیشات- کند. تعرفههای عکاسی لوکس مراسم عروسی در حالی این گونه بدون سقف اعلام میشوند که هر فرد نسبتا آشنا با عکاسی و فیلمبرداری، میداند که هزینه اجاره و درنظر گرفتن استهلاک لوازم و دسمتزد کاربران تجهیزات یک پنجم این رقمها نیز نمیشود و باقی این چند ده میلیون تومانها، از جیب لاکچریپسندها، روانه جیب آتلیهدارانی میشود که نور نظارت اتحادیه و نهادهای تعزیزاتی بر آنها تابیده نمیشود!
لباسِ عروس؛ عنصر اصلی مراسم!
از خدمات عکاسی که بگذریم، به لباس عروس میرسیم. لباسی که جزو ملزومات مراسم عروسی است و نبود آن، برابر است با بیمحتوا بودن مراسم عروسی. اگر در سالهای قبل زنهای فامیل دور هم جمع میشدند و برای دخترِ در آستانه ازدواج، لباس عروس میدوختند و هر یک بخشی از کار دوخت و دوز را بر عهده میگرفتند یا برخی که وضع مالیشان بهتر بود، لباسی ساده میخریدند؛ امروز در کنار آنکه کسی حوصله خیاطی ندارد، قیمت لباس عروس هم به قدری بالاست که حتی تجملگراها نیز به دنبال خرید آن نیستند و ترجیح میدهند که لباس را اجاره کنند. در تماس با چند مزون در مناطق مختلف شهر تهران مشخص شد که برای خرید لباس عروس باید از حدود ۷ میلیون تومان به بالا پرداخت کرد و در مورد اجاره لباس نیز، زوج جوان باید بسته به طرح و جنس و میزان نو بودن لباس، رقمی بین ۱ تا ۴ میلیون تومان بپردازند. گرچه مزونها احتمالا قیمتهای فوق لوکس خود را در تماسهای تلفنی اعلام نمیکنند و احتمال آن میرود که قیمتهای اصلی فراتر از اینها نیز باشد.
یک شب لوکسسواری!
اجاره ماشین عروس هم از آن اتفاقاتیست که در سالهای اخیر نمود بیشتری یافته و با ورود خودروهای لوکس به کشور، خیلیها به این فکر افتادند که به جای استفاده از خودروی خود، یک خودروی گرانقیمت اجاره کنند؛ تا زنجیره عکاسی و فیلمبرداری تجملی با حضور یک خودروی میلیاردی تکمیل شود! برای مثال، اجاره بدون راننده یک خودروی مرسدس بنز اسکلاس، به ازای یک ساعت ۱۱۰ هزار تومان است؛ البته شرکت اجارهدهنده، خودرو را کمتر از ۱۴ ساعت اجاره نمیدهد و در این صورت، آقای داماد باید حداقل ۱ میلیون و ۵۴۰ هزار تومان پبردازد. البته این رقم تنها برای خودرو است و هزینه تزئین و گلزدن و تبدیل یک خودروی لوکس به یک ماشین عروس لوکس، جدا محاسبه میشود. بسته به نوع و میزان گلهای به کار رفته در تزئین خودرو و با توجه به موقعیت مکانی و شهرت گلفروشی، هزینه تزئین لوکس یک ماشین عروس افزون بر ۲ میلیون تومان است و قیمتها به قدری متغیر است که نمیتوان رقم دقیقی را تا پایان یافتن تزئین خودرو به دست آورد.
فضای لاکچری؛ مکمل عروسی تجملی!
همه این موارد باشند، اما تالار و باغ نباشد یا باشد و لوکس نباشد؛ تلاشهای زوج تجملگرا برای برگزاری یک عروسی خاص و ویژه ناکام خواهد ماند. تالار عروسی در مقایسه با باغ و هتل قیمت پایینتری دارد و به همین علت، آنهایی که دنبال زندگی لوکس هستند، خیلی به برگزاری عروسی در تالار رغبت نشان نمیدهند؛ مگر اینکه تالار ویژگی منحصر به فرد یا شهرتی مثالزدنی داشته باشد. پیرامون قیمتها، مبلغی از سوی صاحبان باغها و تالارها اعلام نمیشود، اما میشود با کمی اصرار و خواهش، از حداقل و حداکثر قیمتها باخبر شد. میگویند ورودی باغهای اطراف تهران – که عمدتا مختص عروسیهای مختلط است – چند میلیون تومانی آب میخورد. این ورودی بر اساس بزرگی و کوچکی باغ و امکانات و البته بحث همیشگی شهرت آن قیمتگذاری میشود و گاهی به ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومان هم میرسد. در مقابل، منوهای مختلفی پیش روی زوجهای در آستانه ازدواج قرار میگیرد که در بازه ۶۰ تا ۳۰۰ هزار تومان به ازای هر میهمان متغیر است! با این تفاسیر یک مراسم عروسی با ۴۰۰ میهمان، در یکی از باغهای اطراف تهران به صورت میانگین حدود ۱۰۰ میلیون تومان تمام میشود؛ آن هم بدون هزینههای اضافی احتمالی که اعلام نشدهاند و قطعا بعد از پایان مراسم به سراغ جیب داماد خواهند رفت! در مورد هتلها، اما قیمتها به تعرفههای مصوب نزدیکتر است. هتل از دیرباز مختص عروسیهای لوکس بوده و امروز هم از این قاعده مستثنا نیست؛ بنابراین منوها به ازای هر نفر میهمان از حدود ۷۰- ۸۰ هزار تومان شروع شده و به ۲۰۰ هزار تومان هم میرسند.
حرف آخر!
خیلیها بر این باورند که صرف هزینههای این چنین سنگین، تنها برای یک شب به هیچ وجه توجیهپذیر نیست و نمیتواند متضمن آینده روشن و خوشبختی یک زوج باشد. اگرچه هر کس صاحب پول و اموال خود است و اختیار استفاده از آنها را دارد، اما حتی تمکن مالی نیز دلیل مطلوبی برای این ریخت و پاشهای نجومی نیست؛ آن هم در شرایطی که در همین کشور، نداری و فقر عرق شرم را بر پیشانی خیلیها مینشاند.
منبع: فردا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۳۵۵۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا هیچ دستگاه نظارتی به داد مستاجران نمیرسد | اختیار آینده زندگی ما دست صاحبخانه هاست! | مستاجران به ناچار اجازه میدهند بر سرشان کلاه برود
به گزارش همشهری آنلاین ، فصل امتحانات فقط برای دانشآموزان و محصلها ترسناک نیست. پدر و مادرهای اجارهنشین هم با نزدیک شدن به پایان بهار و سه ماه تابستان برای افزایش نرخ رهن و اجاره خانهشان دلهره میگیرند؛ نرخهایی که یک شبه سر به فلک میکشند و تا آسمان هفتم میرسند؛ بدون هیچ نظارتی، بدون هیچ پاسخگویی.
اکثر خانوادههای ایرانی به ویژه آنها که صاحب فرزند مدرسهای هستند تعطیلات تابستانی را برای جابجایی انتخاب میکنند و همین موضوع باعث شده بازار بنگاههای مسکن و املاکیها با شروع گرمای تابستان داغ شود. این بازار داغ هرچند به مذاق صاحبخانهها و املاکیها خوش میآید اما مستاجران را حسابی کباب میکند.
فصل ترسناک مستاجران
«سعید» جوان سی ساله و متاهل ساکن تهران که در منطقه ۱۸ سکونت دارد در گفتوگو با خبرنگار مهر میگوید: «یک خانه ۶۰ متری در جنوب تهران را سال گذشته با دویست میلیون رهن و چهار میلون تومان اجاره ماهانه کرایه کردم. حالا موعد قراردادم نزدیک شده و صاحبخانه میگوید باید صد میلیون به رهن و ۱ک میلیون و پانصد هزار تومان به اجاره اضافه کنم.»
این جوان که درآمد کارمندی حدود ۱۵ میلیون تومانی دارد، ادامه میدهد: «سال گذشته یک سوم از درآمدم را برای اجاره و شارژ ساختمان میدادم و تقریباً ماهی ۱۰ میلیون برای باقی قسطها و قبضها و مخارج زندگی باقی میماند. حالا قرار است ۱۰۰ میلیون به مبلغ رهن اضافه کنم! این یعنی باید سال پیش ماهی حدود هشت میلیون و سیصد هزار تومان پسانداز میکردم. چنین چیزی با این درآمد ممکن است؟»
او گلایه دارد که هیچ دستگاه نظارتی به داد مستاجران نمیرسد و هیچ قاعده منصفانهای برای نرخ اجارهبها تعیین نمیشود. «با این وضعیت صاحبخانهها فقط اختیار ملک خود را ندارند. اختیار آینده ما هم دست آنهاست. صاحبخانه به من که مستاجرم فرصت زندگی نمیدهد. مستاجر باید امسال باید وام بگیرد که بتواند قراردادش را تمدید کند. سال دیگر باید پول قرض بگیرد که قسط قبلی و افزایش قیمت جدید را پرداخت کند. سال بعدی باید خانهاش را کوچکتر کند. سال بعدی لابد باید کلیهاش را بفروشد!»
«احسان» که حدوداً سی و سه ساله و ساکن شرق تهران است میگوید: «واقعیت این است که اگر زوجهای جوان در قشر متوسط تا چهار پنج سال پیش خانه نخریده باشند، احتمالاً دیگر نمیتوانند از زندگی اجارهنشینی فاصله بگیرند.»
این مرد جوان که روی ماشین کار میکند و به نظر میرسد درآمد اصلی خود را از تاکسیهای اینترنتی به دست میآورد گلایه میکند: «خانهمان هر سال کوچکتر و قدیمیتر میشود. این بار به یک خانه در طبقه سوم بدون آسانسور ناچار شدیم اما میدانید؟ نکته عجیب این است که هرچه قدر انتظارمان را کم کنیم باز هم زورمان نمیرسد. حالا هم من و هم همسرم کار میکنیم تا شاید درآمد دو نفرهمان کفاف زندگی را بدهد.»
این زوج که پنج سال است ازدواج کردهاند، فرزندی ندارند: «فکر میکردیم بعد از تمام شدن درس همسرم بتوانیم بچهدار شویم اما پیدا کردن خانه با فرزند خیلی سختتر است. خیلی صاحبخانهها مخصوصاً ملکهای کوچک زیر هفتاد متر، خانهشان را فقط به زوج بدون فرزند اجاره میدهند یا به ازای هر فرزند مبلغی به رهن یا اجاره اضافه میکنند!»
«داوود» که یکی از مستاجران مرکز شهر است در گفتگو با مهر میگوید: «صاحبخانه سرم منت گذاشته و گفته با ۴۰ درصد افزایش قیمت میتوانم قرارداد را تمدید کنم اما یک ماه دیگر، افزایش نرخ زیر ۵۵ درصد نخواهد بود.»
او که دو فرزند ۷ و ۹ ساله دارد بنگاههای املاک را مقصر میداند: «صاحبخانه میرود از املاکی قیمت میپرسد و املاکیها از حالا قول میدهند تا یک ماه دیگر افزایش قیمتها به حدود هفتاد درصد میرسد. یک ماه دیگر شصت درصد قیمتها را بالا میبرند و اگر کسی هم چیزی بپرسد میگویند تازه قرار بود هفتاد درصد گران شود!»
او میگوید: «بازار مسکن خیلی بیرحم شده است. صاحبخانهها و املاکیها دست به دست هم دادهاند و هیچکس جلودارشان نیست. صاحبخانه من چند واحد مسکونی در تهران دارد؛ با اینکه سن و سالی ندارد و هنوز زیر پنجاه سال دارد کار نمیکند و فقط از طریق اجارهبهایی که دریافت میکند زندگیاش را میچرخاند. داشتن ملک مسکونی، تجارت شده و حالا برای خیلیها محل ارتزاق شده است. البته اقتصاد ما این روش مسموم را به زندگی مردم تزریق کرده ولی همه اینها قشر متوسط و زوجهای جوان را نابود میکند.»
مستاجران خوششانس کدامند؟
بازار مسکن به وضعیتی دچار شده که مستاجران، خودخواسته و به ناچار اجازه میدهند بر سرشان کلاه برود، همان کلاهی که تا میخواهند از دست خلاص شوند یک سال دیگر هم سر آمده و زمان تمدید قرارداد رسیده و باید خوشاقبال باشند که کلاه جدیدی که قرار است بر سرشان برود اندازهشان باشد و ناچار نباشند دنبال خانه جدید بگردند.
چرا کلاه؟ چون در این ایام سرمایهداران و صاحبخانهها و البته بنگاهها معاملات مسکن بهتر میتوانند کیسه خود را پر کنند و این جیب مستاجران است که از پسانداز ناچیز یک سال خالی میشود. چه بسا دیده و شنیده شده صاحب خانههایی منزل خود را خالی و بدون استفاده گذاشتهاند تا در پیک شلوغی به بنگاه بسپارند یا در دیوار آگهی بزنند.
قربانیان چرخه تورم، چهار دهکی هستند که دیگر نه تنها پسانداز برای خرید خودرو یا مسکن برایشان آرزو شده بلکه حتی نمیتوانند مطمئن باشند که سر موعد قرارداد، توان تمدید خانههایشان را در سال جدید دارند.
در حالی که خانههای کوچک و بزرگ زیادی در تهران و کلانشهرها خالی هستند و قانون اخذ مالیات هم نتوانسته طمع صاحبخانهها شکست دهد. در حالیکه هنوز حدود ۶۰ هزار ملک خالی وارد چرخه عرضه و تقاضا نشدهاند، بسیاری از مردم به دلیل افزایش قیمتها به تدریج ناچار میشوند برای زندگی حاشیهنشینی و شهرکنشینیهای اطراف شهرها را انتخاب کنند.
کلاه مستاجران پس معرکه است
«مرتضی عزتی» کارشناس اقتصادی مدتی پیش با توجه به حواشی افزایش کرایه خانه گفت: «دولت حتی اگر بخواهد هم نمیتواند اجاره خانه را کنترل کند. اجاره خانه در ایران بدون در نظر گرفتن تورم مشخص میشود.»
هرچند دولت سیزدهم قرار بود با ساخت ۴ میلیون مسکن، از سختتر شدن تهیه مسکن برای زوجهای جوان و مستاجران جلوگیری کند؛ اما زور تمام راهکارهایی که به کار بسته به تورم افسارگسیخته نرسیده است و نگاهی به بازار مسکن دست کم در تهران نشان میدهد صاحبخانهها بدون هیچ نظارت و قاعدهای، حداقل ۳۰ تا ۱۰۰ درصد اجارهببهار را افزایش دادهاند.
مسکن، به عنوان یکی از بیقاعدهترین حوزهها به دست فراموشی سپرده شده و هر از گاهی شعار یا راهکاری غیر قابل اجرا درباره آن داده میشود. برای مثال سال گذشته شورای عالی مسکن که در تاریخ بیست و چهارم اردیبهشت ماه به ریاست رئیسجمهور برگزار شد، مصوب کرد که حداکثر نرخ افزیش اجاره بها در شهر تهران ۲۵ درصد، در کلانشهرها ۲۰ درصد و در سایر شهرها ۱۵ درصد خواهد بود. اما چیزی که نگذشت که در پایان بهار و آغاز تابستان ۱۴۰۲ مستاجران با نرخهای جدیدی مواجه شدند که هیچ رد و اثری از سقف افزایش در آنها دیده نمیشد.
در حال حاضر هم علیرغم آنکه با نزدیک شدن فصل جابجایی مستاجران، بوی گس گرانی همه جا را برداشته خبری از ورود دولت و مجلس برای چارهیابی یا چارهسازی نیست. بسیاری از نمایندگان مجلس در آستانه وداع از بهارستان هستند و جمع دیگری از آنها درگیر حاشیه جناحبندیهای صحن و انتخاب هیئت رئیسه شدهاند و از مسائل معیشتی مردم غافل.
کدام کاهش؟ کدام استمرار؟
با توجه به آخرین واکنشهای دولت درباه مسکن نیز به نظر میرسد نگرانی چندانی نسبت به این موضوع وجود ندارد. سوم اردیبهشت وزارت راه و شهرسازی به یک گزارش رسانهای واکنش نشان داد و در جوابیهای به تحویل ۵۰۰ هزار مسکن تاکید شده و از اقداماتی نظیر تعیین سقف اجاره بها به عنوان دستاوردهای این وزارتخانه یاد کرده است.
بعد از آن نیز در تاریخ نهم اردیبهشت، رئیس جمهور در جلسه هیأت دولت ضمن «ابراز رضایت» از گزارشات مسئولان اقتصادی دولت درباره «کاهش تورم»، کنترل و کاهش رشد نقدیندگی و کاهش قیمت ارز، استمرار این روند را نیازمند کنترل و مراقبت ویژه دستگاههای مربوط دانست و در این راستا تشکیل منظم شورای اقتصاد و ستاد تنظیم بازار را ضروری دانست.
نکته قابل توجه این است که در دنیایی موازی، شرایط اجاره مسکن برای قشر متوسط و ضعیف، به ویژه در کلانشهرها به یک بحران شبیه شده است. کسی نمیتواند جلودار صاحبخانهای باشد که به ملک خود به عنوان یک کسب و کار نگاه میکند و میگوید: «این هم راه امرار معاش ماست.» سامانههای مختلف هم نتوانستهاند مقابل بنگاهها یمعاملات املاک بایستند.
در چنین شرایطی خبری از افزایش حقوق متناسب با گرانی مسکن هم نیست و کلاه کارگران و کارمندان بیش از همیشه پس معرکه است. تمام اینها باعث شده سبکهای جدیدی از زندگی در جامعه بروز پیدا کند و آگهیهای عجیب و غریب در فضای مجازی کم کم به یک موضوع عادی تبدیل شوند؛ اجاره پشتبام، اجاره زیرزمین و اجاره اتاق خواب نمونههایی از این سبک زندگی جدید است.
یک اتاق خواب ۱۲ متری در محله «یافتآباد» واقع در غرب تهران با شرایط سرویس بهداشتی مشترک، بدون پارکینگ، بدون انباری و داخل حیاط، به قیمت ۲۰ میلیون رهن و ۴ میلیون اجاره داده میشود.
صاحب یک واحد ۹۰ متری واقع در مرکز شهر تهران حوالی تئاتر شهر که زیر همکف است و پارکینگ ندارد، ۷۰۰ میلیون رهن کامل به عنوان قیمت در نظر گرفته است.
اجاره یک پشت بام مسقف در جنوب تهران هم ماهانه ۵۰۰ هزارتومان اجاره دارد و ۱۵ میلیون تومان رهن.
اینها اسمش سیاهنمایی نیست
افزایش بیقاعده و دوباره نرخ اجاره بها صدای مستاجران را در شبکههای اجتماعی حسابی بلند کرده است و برخی از آنها در پلتفرم ایکس گلایههای خود را مطرح کردهاند. آنها با مطالبه از مسوولان، خواستار رسیدگی به وضع موجود هستند.
کاربری به نام محسن نوشته است: «اجاره و رهن خانه بسیار بالا رفته است، آیا نظارتی چیزی وجود دارد؟ کی به کیه؟ دولت و مجلس کجای قصه خوابیدهاند؟»
فردی به اسم یاسر نیز با اشاره به اینکه مسوولان پاسخگو نیستند گفت: «اوضاع مسکن فاجعه شده است؛ اما مسوولین حاضر به پاسخگویی نیستند. من تا تیر فرصت دارم اما صاحب خانه تماس گرفته و اجاره و رهن را بالا برده است. خب ما از کجا بیاوریم؟ درست است صاحب خانه خرج دارد اما درآمد من مستاجر پس چی؟»
یک حساب کاربری به اسم مسعود از اضطراب نزدیک شدن به ماه قرار داد نوشته است: «کم کم روزهای طلایی (کمرشکن) جا به جایی مستاجران نزدیک میشود. کاش مسوولین فکری هم به حال مستاجران و ساماندهی اجاره خانهها میکردند. واقعاً این چندماه برای مستاجران روزگار پر استرسی است. بنگاهداران که عامل اصلی گرانی مسکن هستند همیشه به نفع.... موضع میگیرند.»
گروهی نیز از افزایش ۴۰ تا ۵۰ درصدی اجاره خانهها گفتند و سفره دلشان را باز کردند. کاربری در این باره نوشت: «اجاره خانهها دارد کمر مستاجرها را میشکند. حرف هم بزنیم میگویند یک محله پایینتر برو. تحمل این وضع خیلی سخت است.»
شهاب گفت: «صاحب خانهمان واحد ما را برای فروش گذاشته و به من هم گفت دنبال خانه باشم.الان رفتم بنگاه تا قیمت خانهها دستم بیایید الان فقط میتوانم بگویم چه جالب! ۸۰ متر خانه قدیمی ساز را ۲۰۰ میلیون تومان پیش و ماهی ۱۸ میلیون اجاره گذاشتهاند. همان منطقه ۱۸ ای که آقا رییسی تشریف آورده بودند.»
کاربر دیگری به نام مستور نوشت: «اجاره خانه را با درآمد و حقوقها که میسنجم، مستاجر نه تنها جای پیشرفت ندارد بلکه حق زندگی هم ندارد…»
نوید گفت: «قرارداد خانه را تمدید کردم. تا امسال ده تومان اجاره خانه میدادم؛ از اردیبهشت باید ۱۵ تومان بدهم. تازه از صاحب خانه هم بابت انصافش ممنون هستم اما حقوق من چند درصد افزایش داشته است؟ بله، ۲۰ درصد.»
مصطفی هم یادآوری کرد که با قیمتهای رهن و اجاره کنونی چند سال قبل میشد خانه خرید. او گفت: «وضعیت قیمت خانه برای اجاره افتضاح شده است به گونهای که با قیمت ودیعه اجاره خانه در هر منطقه کمتر از ۵ سال پیش میتوانستی خانه بخری.»
کاربر دیگری به نام محمدرضا نوشت: «برای اجاره یک واحد ۷۱ متری ده سال در محله مشیریه (جنوب شرقی) تهران، شما باید ۱۸۰ میلیون پول پیش جور کنید و ماهانه ۹ میلیون تومان پول اجاره بدهید. حقوق یک کارگر حدود ۱۳ میلیون تومان است. رفت و آمد، خورد و خوراک، بهداشت و درمان و… چه میشود.» این کاربر در یک پینوشت تاکید کرد: «اینها اسمش سیاهنمایی نیست!»
یک حساب کاربری دیگر به اسم آذر نوشت: «ما اقشار پایین و کارمند و مزدبگیر و کارگر، هر سال از یک آرزویمان کم کردیم تا بتوانیم ادامه بدهیم. از خانه و ماشین شروع شد؛ تا طلای عروسی و اجاره خانه کوچکتر و جهار کمتر.»
سیاست فرزندآوری؛ معیشت فرزندنیاوری
با توجه به آنچه کارشناسان و سیاستگذاران کشور اعلام کردهاند، خانوادههای ایرانی به ویژه زوجهای جوانی که فرزند ندارند یا تک فرزند هستند، باید به فرزندآوری تشویق شوند. میانگین سنی جمعیت کشور در وضعیت نگرانکنندهای است و شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور در راستایی باشد که سیر نزولی جمعیت جوان کشور را متوقف کند.
اما به نظر میرسد شرایط معیشتی فعلی به ویژه در کلانشهرها اوضاع را به سمتی میبرد که زن و شوهر هر دو ناچارند برای گذران زندگی شاغل باشند و باز هم آخر ماه هشتشان، گروی نهشان باشد. هرچند فرزندآوری صرفاً به اقتصاد مربوط نیست و ابعاد مختلف فرهنگی و اجتماعی در بر دارد اما نمیتوان انکار کرد شرایط معیشتی تاثیر قابل توجهی بر این موضوع دارد.
کد خبر 848152 منبع: مهر برچسبها قیمت مسکن و زمین خبر مهم مسکن اجاره