Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرهنگ نیوز»
2024-04-27@08:08:08 GMT

نقدی بر فیلم «مهتاب»؛ برنده اسکار 2016

تاریخ انتشار: ۸ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۷۳۶۵۱۳

نقدی بر فیلم «مهتاب»؛ برنده اسکار 2016

به گزارش فرهنک نیوز،مهتاب آخرین ساخته برایان جنکینز و برنده اسکار بهترین فیلم در سال 2016 می باشد. فیلمنامه فیلم توسط جنکینز بر اساس رمان پسرهای سیاه زیرنور ماه آبی به نظر می رسند نوشته شده است. این فیلم با بودجه ناچیز یک و نیم میلیون دلاری و فیلمنامه ای که تنها در ده روز نوشته شده ساخته شد اما توانست نظرات منتقدان را به خود جلب کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فیلم داستان زندگی پسر سیاه پوستی با نام شایرون در سه دوره از زندگی اش است و مصائب و معضلاتی که با آن روبروست را به تصویر می کشد. مهتاب را جزو آثاری می توان دانست که مرز های اخلاقی را زیر پا نهاده است اما لزوم نگاه کردن به این اثر از دریچه ای دیگر زمانی مهم می گردد که در سه دوره کودکی ، نوجوانی و جوانی شخصیت اصلی فیلم (شایرون) زمینه های پیدایش بحران های روانی را مشاهده می کنیم اما این بحران ها چیست؟ و ریشه های آن از کجاست؟ دو پرسش مهمی ست که پاسخ دادن به آن اهمیت لایه های روانکاوانه فیلم را پر رنگ می کند.اگر می خواهی که تو را دوست داشته باشم باید...بحران شخصیتی کودک آن زمان شکل می گیرد که در برابر برآورده کردن انتظارات والد، خود را مسئول تناقضات نهفته در آن می بیند. او به این می اندیشد که هر کاری که می کند همچنان مورد نارضایتی و خشم والد خود قرار دارد و در برابر این نارضایتی احساس گناه، ناتوانی و مسئولیت می کند و زمانی که از حل آن ناامید می شود احساس تهی بودن می کند پسچه بکنم ، چه نکنم ، لعنت بر من..دوران کودکی شخصیت اصلی فیلم که تا سن بلوغ را در بر می گیرد زمان شکل گیری شخصیت و باورها و توانایی های او می باشد. کودکی تنها (بدون خواهر و برادر) در خانواده ای فقیر و بدون حظور پدر و همچنین مادری بی بند و بار و معتاد که هیچ علاقه ای به فرزندش ندارد و تنها در برابر ابراز علاقه اش به وی از باید و نباید هایی سخن می گوید که کودک برای تجربه کردن حس مورد محبت قرار گرفتن از سوی مادر باید به آن عمل کند. این انگاره روانشناختی یکی از بزرگترین چالش هایی ست که شخصیت در سنین کودکی در برابر خود احساس می کنددوست داشتن من به واسطه انجام کاری ست پس اگر توانایی انجام آن کار نداشته باشم پس من هیچم...او به عنوان یک انسان کوچک نه قدرت برخورد با این تناقض و نه توان فهم آن را دارد. شایرون در دوران کودکی با بحران هویتی و شخصیتی روبرو ست که مطابق آن هر گونه تصور از خویش – خود را از دست داده است این اختلال هویتی او را فاقد توانایی حل مسئله – فاقد درک از مفهوم والدین و فاقد درک جنسی (پسر یا دختر بودن خود) کرده است و در مقابل او را زیر سایه سنگین شرمنده بودن از آنچه هستم رها کرده است من از آنچه هستم خجالت زده ام پس لایق آن هستم که دیگران هر چه می خواهند با من بکنند و من باید آنها را راضی نگه دارم این تصور از خود پیامد برداشت والد از کودک است که می گوید آنطور که هستی نباش اگر می خواهی که دوستت داشته باشم آنطور که من می خواهم باشتماشای چهره ناتوان شخصیت شایرون در دوران کودکی یکی از مشخصه های اصلی سکانس های اولیه فیلم است. این نگاه پر از استیصال شایرون نمایانگر یک کودک افسرده و غمگین است انسانی تحت سلطه والدین و محروم از نوازش و محبت های آنها و پر از باید و نباید و نمی بایست ها و وگرنه ها اگر بپرسید که در ذهن او چه می گذرد در جواب باید گفت که ذهن کودکانه شایرون مملو از گفت و گوی دو شخصیت است، والد که دائم در حال سرزنش کردن و گذاشتن شروط است و کودک که مورد حمله مفاهیمی قرار گرفته که توان درک آن را ندارد و در هیچ سنی نخواهد داشت او تنها در جست و جو محبتی است که از او دریغ شد.یکی از مهمترین مباحثی که در فیلم مطرح است مسئله بحران جنسیتی شخصیت شایرون می باشد فیلم بر خلاف ادعای بسیاری هیچگاه قصد تبلیغ و تایید همجنس گرایی را نداشته و مطابق هویت سینمایی و داستانی خود روایت گر سیر بحران جنسیتی شخصیت شایرون در مدیوم سینماست.آنچه در سنین کودکی این شخصیت اتفاق می افتد نوعی اختلال در شناخت هویت جنسی اش است. سنین کودکی پسر دوران وابستگی حسی و عاطفی به مادر می باشد این کشش عاطفی زمانی کودکی را دچار اختلالات جدی (به ویژه همجنس خواهی) می کند که او شاهد خیانت مادر به خود است (چه از طریق پدر و چه از طریق مردانی دیگر) شخصیت مادر در فیلم نور ماه آشکار در جلوی دیدگان فرزندش با مردان غریبه به معاشقه می پردازد و این موجب پرورش حس کینه و انتقام از مادر و همچنین از آن هویت جنسی که خود دارد، می شود.خوآن و لحظه رهاییشخصیت خوآن یکی از مهمترین چالش های زندگی شایرون می باشد. مردی درشت اندام و با چهره ای خشن که پخش کننده مواد در آن محله فقیر نشین است اما بر خلاف شغلش به ظاهر مردی مهربان و بااراده است. او شایرون را در خرابه ای که برای در امان ماندن از آسیب هم کلاسی هایش پنهان شده بود یافت به خانه اش برد و همراه همسرش به او غذا داد و از او مراقبت کرد و سپس وی را نزد مادرش باز گرداند، اما رابطه اش را با او ادامه داد که این امر می تواند بنا بر چند دلیل باشد که مهترین آن یادآوری دوران کودکی خوآن که شایرون به نوعی آینه ای از آن است، می باشد. (همانطور که در صحنه ای از فیلم زمانی که شایرون احساس تنفر از مادرش می کند او نیز در جواب این احساس را در مورد مادر خود بازگو می کند)خوآن تصویری از پدر در ذهن شایرون است. همچنین چالشی در برار تصوری که این کودک از والد در ذهن خود دارد. خوآن به نوعی محبت بی دریغی را نسبت به شایرون دارد و هیچگاه او را با باید و نباید های و امر و نهی ها روبرو نمی کند. شخصیت خوآن نمایان شدن راه رهایی در نزد شایرون است اما از قدرت و توان تصویر مادر در ذهن او برخوردار نیست. او شایرون را از ذهنیت خود خارج می کند و در سکانسی که به او شنا می آموزد فرصتی برای حس کردن جهان خارج قرار می دهد و لذا این سکانس بازتاب دهنده حس رها شدن است زمانی که ذهن شایرون برای لحظه ای از تمام احساس مسئولیت های ناواقع و نیاز بیمارگونه به مورد تایید واقع شدن رها می شود در این لحظه شایرون هر آنچه هست که هست.دوران نوجوانی و تثبیت شخصیت تهی شدهآنچه که در دوران کودکی شخصیت شایرون شکل گرفت در دوران نوجوانی او تثبیت شد و ریشه دوانید این به آن معنی ست که این شخصیت هنوز کودک به معنای روانشناختی کلمه است. نگاه های مضطرب و نگران او در مدرسه، سکوت و آرامش بیمارگونه اش در خانه و قامت شرمنده و سر به زیر او در اجتماع نشانه فقدان حرمت نفس و شرمنده بودن از آنچه هستم است. این سنین دوران افسردگی و سرخوردگی و انحرافات جنسیتی در نزد شایرون می باشد او لحظه ای که از سوی یک از همکلاسی هایش بیمار سادیستیکش مورد توجه قرار می گیرد آنچنان خواهان ادامه این امر است که تن به مصرف مواد و انجام علمی قبیح با او می دهد در صورتی که هیچ گونه تمایلی به آن ندارد و اصلا آن عمل برایش مسئله نیست با انجام آن عمل جنسی به نوعی او قصد انتقام گرفتن از مادرش را دارد که از نظر او به وی خیانت کرد و او را رها کرد و از طرفی او را به خاطر آنچه که بود مورد سرزنش قرار داد و هویت او (که شامل جنسیتش است) را تهی نمود.خشم، نفرت و عصبیت نهفته از دوران کودکی درون این شخصیت که تا به اینجا خود را به صورت نوعی نگرانی ، ترس و اضطراب فراگیر نمایان ساخته بود اما ناگهان این خشم نمایان می شود که در سکانس ورود او به کلاس درس و حمله به هم کلاسی اش که او را همیشه مورد آزار قرار می داد شاهد آن هستیم.دوران بزرگسالی و نقش والدوالد شامل ضبطهایی است از آنچه انسان کوچک، طی دورانی که آن را پنج سال اول زندگی می نامند، از اعمال و حرکات پدر و مادر خود (یا جانشین آنها) دیده است. این ضبطها شامل حرفهای آنها نیز هست. ضبط ها عینا و تصحیح نشده صورت می گیرد، زیرا طفل در آن زمان در موقعیتی نیست که اعمال والدین نیرومندش را که برای همه چیز خود به آنها وابسته است، مورد سوال قرار دهد. به دلیل وابستگی، طفل تصوراتی می کند و در این تصورات به والدین خود کیفیتهایی عظیم و جادویی نسبت می دهد. نقش والد پاک شدنی نیست و نماینگر نوعی نفوذ و حاکمیت در انسان است. نقش والد هیچگاه فقط ستمگرانه نیست زیرا آنها می توانند فرشته باشند اما فرشتگانی غول آسا.در دوران بزرگسالی و جوانی شایرون الگوی رفتاری او از یک کودک ناتوان و مضطرب به تصویری که او از شخصیت خوآن (جایگزین پدرش) در ذهنش به جا ماند تغییر می یابد. نماد بارز این امر در فیلم تاج کوچکی بود که شایرون همانند خوآن جلوی ماشین خود می گذارد و همچنین کسب و کار پخش مواد مخدر را در پیش می گیرد. این نقل مکان از دوران کودکی و به نقش والد هیچگونه تکامل شخصیتی را در بر نمی گیرد این یک واژگونی موقتی ست که برای فراموشی و پشت سر گذاشتن آنچه در دوران کودکی گذشت اما کاملا موقت به کار می رود زیرا در سکانس آخر در زمان برخورد او با شخصیت همکلاسی اش متوجه انتقال شخصیت او مجددا به دوران کودکی اش می شویم.

منبع: فرهنگ نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farhangnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرهنگ نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۳۶۵۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!

 عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیده‌ای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگان‌گیر حس هم‌دلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست‌؟ 

  ما - والدین که فرزندان‌مان را مال خود و نه از خود می‌دانیم - با این فرشتگان معصوم کاری می‌کنیم که بی‌شباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و هم‌دلی با گروگان‌گیران که برخی از مدارس ابتدایی‌اند.  

   این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی می‌سپارند که با جان و جسم کودکان‌شان چون یک‌ گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت هم‌کاری را  نشان می‌دهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(‌شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع می‌شوند. 

 قبلاً مطلبی با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند کشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد و مقایسه ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ الی ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه بار است و در گذر زمان باعث فرسودگی کودکان در بستر آموزش می‌شود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکرده اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون  دچار اسپاسم عضلانی شده بود و کودکی اش به تاراج رفته بود!  چند نکته به اختصار در باب این پدیده عرض می کنم:

۱. اگر پدران سنت زده ما خطاب به معلمان می گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان اش مال من " ؛ این روز ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر از این برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!

۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه)  و غیره.

اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند!  از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!  


۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه‌ دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!

۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست! 

۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد ! 

۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!

  ۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است! 

   پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پدیده Disinfomedia؛ تهدیدی در خلأ آموزش سواد رسانه‌ای آموزش فرزند یا فرزند‌کُشی؟!

دیگر خبرها

  • سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
  • نمایش و نقد فیلم‌تئاتر «شهر آفتاب مهتاب» در سینماتک خانه هنرمندان
  • تصاویری پراسترس از لحظه نجات جان از کودکی در سیل کرمان
  • ببینید | تصاویر تلخ از کودکی که رودخانه پشترود در کرمان او را به همراه خود می‌برد
  • پیشنهاد به ژاوی: دستیار پپ را جای برادرت بیاور!
  • نمایش فیلم تئاتری از عباس جوانمرد در خانه هنرمندان ایران
  • سینمای سیار کودک و کارگاه آموزش رایانه در خاش افتتاح شد
  • (تصاویر) گران قیمت‌ترین استایل‌های زنان هالیوودی در مراسم‌های فرش قرمز
  • بعد از «اسکار» مدیری با «پدر قهوه» در شبکه نمایش خانگی
  • عاملان تعرض به ۲ دختر دانش آموز به اعدام محکوم شدند