نامههای قائممقام فراهانی: از زن و موش میترسم
تاریخ انتشار: ۸ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۷۳۶۶۰۱
به گزارش انتخاب، به تازگی مجموعهای از نامههای قائممقام فراهانی، صدراعظم محمدشاه قاجار که در کتابخانه سلطنتی کاخ گلستان نگهداری میشد و در بیش از ۱۶۰ سال گذشته کمتر کسی از آنها خبر داشته است رونویسی و در مجموعهای به نام «خداوندگار لحن» به اهتمام محمد طلوعی، محمدرضا بهزادی و محمد میرزاخانی منتشر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اهمیت نامهها از این بابت است که در آن میتوان علاوه بر سبک ادبی، مناسبات افراد و شیوه زندگی را دریافت. نامههای قائممقام فراهانی نیز از این خاصیت بیبهره نیست. از همین دید قائممقام از چند منظر نامههای خود را نوشته است: «از زبان فتحعلی شاه، عباسمیرزا نایبالسلطنه، محمدشاه. جایی از زبان دیگری خودش را طرف خطاب گرفته، شماتت کرده یا خوار میکند.»
او در یکی از نامهها بعد از شکست دوم ایران مقابل روسیه از زبان فتحعلی شاه به عباسمیرزا مینویسد: «درد عاجز را خود برس، حرف عارض را خود بپرس. نوکر هر چه امین باشد از آقای نوکر امینتر نیست. چه لازم که رای خود را در رای نوکر و چاکر مستهلک سازی و خود بالمره عاطل و مستدرک باشی، خواه قائممقام باشد و خواه میرزا محمدعلی و میرزا تقی یا دیگران که همگی آمر و ناهی بودند و جملگی خاطر و شاهی شدند.»
سبک قائممقام آنطور که در مقدمه کتاب آمده در نامهها و نوشتههایش یکدست نیست. گاهی انگار در جریان تطور نثر فارسی نایستاده. از روی نامههای فارسی مشق نکرده. در امتداد سنت مستوفیان عراق عجم مغلقنویسی و مدیحهسرایی نکرده. خودش، خودش را تعریف میکند، با صراحت و سرعتی بعید در نثر فارسی. با کلماتی ناهمخانواده که وقتی در کنار هم مینشینند انگار از ازل سررشته یک خامه بودهاند و گاهی آنقدر کهنهپوش و تکراری میشود که قائممقام را باید در جرگهٔ همان کاتبان سنت فراهان و واشقان و آشتیان طبقهبندی کرد، انگار زیر بار آن همه تکرار واداده و به سیاق زمانه درآمده.
آن چه در کتاب آمده ۵۲ مرقع از منشات و نامههای قائممقام است که در فهرست کتابخانهٔ سلطنتی شیخ اسمعیل شیخالمشایخ امیر معزی دزفولی و میرزا یوسفخان اعتصامالملک و میرزا موسیخان مراتالممالک به شمارهٔ ۱۵۴۹ فهرستنویسی شده اما کسی برای معرفی و انتشار آن اقدامی نکرده بود.
ای وای ز محرومی
بیشتر آنچه از قائممقام در این کتاب منتشر شده نامههای او خطاب به شاهزاده جان است. این شاهزاده به نظر میرسد که محمد میرزا پسر عباسمیرزا است که در آینده شاه ایران شد. در یکی از نامهها آمده است:
«بر لوح مزارم بنویسید پس از مرگ / ای وای ز محرومی دیدار و دگر هیچ
شاهزاده جان، قربانت شوم
منم که امروز ماتمزدهٔ روزگارم، از بالای آسمان هفتم به طبقه هفتمین زمین افتادهام. بر هیچ کس مثل من ستم نشد چرا که وجود مسعود به هیچ کس مثل من فیض و شرف نمیبخشید. خدا مرا بکشد اگر به این زندگی راضی باشم. سگ که بیصاحب شد نبودنش به از بودن است. کاش من پیش از او به خاک میرفتم. این منم بر سر خاک تو که خاکم بر سر
بعضی فقرات که به حاجی علیاصغر نوشته بودی دیدم. خدا شما را عمر بدهد. این سگ بچهها چه عزم و عرضه دارند، اگر زنده ماندم و بهاران انشاءالله تعالی موافق خواهش آمدم، رفع همه حرفها به فضل خدا میشود و اگر مردم و نیامدم، عذر ما بپذیر. ای بسا آرزو که خاک شده. خدا شاهزاده اعظم محمد میرزا روحی فداه را به سلامت بدارد. برحسب وصیت، آنی از خدمتش فارغ نیستم و خوش قلبی او نسبت به مادرها و خواهرها و برادرها بل همگی قوم و قبیله و نوکرها بسیار بسیار راضی و امیدواریم. دایم در تحت قبهای امام علیه الصلوات والسلام دعا میکنیم و جز درگاه این دودمان راه به جایی نمیبرم. دنیای من تمام شده است، اگر وصیت نبود مجاور مزار میشدم. نوشته بودید فراهان میروم، هزار بار شکر خدا کردم که به نان جو قناعت خواهید کرد. گر کلبه محقر است و تاریک/ بر دیده روشنت نشانم.
اولا امید من این است که اجل من نزدیک باشد چرا که هر قدر خوش به من بگذرد آن اقتداری که پیش از این در بر و بحر عالم داشتم ممکن نخواهد شد و هر قدر به عزت باشم با ایام سابق که موازنه کنی ذلت خواهد بود. مرگ به از ذلت است. ثانیا هرگاه نمردم، ماندم، آرزوی خودم این است که در عتبات عالیات انشاءالله تعالی بمانم و بعد از ۵۶ سال در فکر آخرت باشم. از این دنیا که آخرش این است که بگذرم و از این کشمکشها خلاص شوم. همشیره عالیجاه میرزا حسن را که نوشته بودید از شما سوا نمیشود. بسیار بسیار شکر کردم و آسوده خاطر شدم و امیدوارم هر جا باشید خدا با شما باشد و محافظت کند. اسحاق که حالا آنجاست، بیمرد نیستید، صادق هم طفلی چندان کار اینجا ندارد. پی بردیم نمیخواهد او را به سرکشی خانه بفرستم اگر راضی شود و خرجی راه بدهم برسد انشاءالله میفرستم. از قحطی و بیچیزی خراسان خبر ندارید، دستی از دور بر آتش دارید.»
خواهر قائممقام و مرحمتهای شاهانه
یکی از موضوعاتی که در نامههای قائممقام به آن اشاره میشود، خانواده و افرادی است که با او کار میکنند. در یکی از نامهها آمده:
«فدایت شوم
بالاتر از همه مرحمتهای شاهنشاه والا به من این بود که به بانگ بلند در ملأ عام اظهار شعف و مرحمت نسبت به شما فرمود و صریحا تحسین و آفرین کرد بر شما که هیچ کس را قبول نفرمودهاید مگر من فقیر را که هیچ نمیارزم. فرمود اگر سایر دخترهای من بیش از خواهرهای نایبالسلطنه به مال و دولت و پول و جواهر رسیده باشند ولکن مثل فلان خدمتکاری ندارند و هیچ کدام از طرف شوهر روسفیدتر و زبان درازتر از او نیستند چرا که به قدر شوهر او هیچ کس دیگر غم دولت شاه را نمیخورد و به کار دولت شاه نمیآید. فرمود آن چه قلم قائممقام میکند. دهن شمشیرهای سردارها زیاد است چرا که از آنها گریز و ضرر دیدیم و از این پاداری و انتفاع فهمیدهایم. الغرض آن قدر اظهار مرحمت فرمود که من از خجالت آب شدم و از آن طرف به من فرمود که تو خودت را همسر و همچشم سایر دامادهای من ندان، به قراری که نایبالسلطنه بر سایر شاهزادهها ترجیح دارد خواهرش هم با سایر دخترهای من تفاوت دارد. باز بسیار تعریف از شما فرمود که عاقلی و کاملی کرد پی جوان و جاهل نرفت. اسم و آوازه و تشخص و عرضه خواست، شوخی و صحبت و بازی و اختلاط نخواست. دور بود از دختر جوان که به مرد پیر تن در بدهد. الحق خیلی کار کرد و ما را معتقد ساخت. بسیار اعتقاد و اعتماد به هم رسانیدیم. شفقت ما به او نه آن است که پیش از این بود بل یک من بیشتر، میخواهم ببینمش. قربانت شوم، عریضهٔ شما را خودم به نظر مبارک شاه رساندم. جواب گرفتم، یک طاقه شال هم خلعت دادند با حامل این نوشته فرستادم. وعده فرمودند صورت مبارک خودشان را یک نشان الماس بسازند برای شما بفرستند که همیشه شمایل مبارک شاهنشاه در نظر شما باشد. فرمودند آقا داداش حالا دخلی به آقا داداش سابق ندارد، باری شما در فکر چیز خوب باشید برای پیشکش شاه و تعارف تاج و خادم و فخر و ضیا هر چهار نفر خود را مخلص واقعی شما میدانند.»
طواف بیتالله الحرام واجب است
قائممقام همچنین در نامهها شاهزاده جان را مورد خطاب قرار داده و به او مشورت میداد. در یکی از نامهها نوشته: «شاهزاده جان فدایت شوم
دو کاغذ در باب مکه نوشته بودید، چون بیغرض خاک پای والا ممکن نبود جواب بدهم لهذا امشب در خلوت عرض مختصر کردم، فرمودند طواف بیتالله الحرام واجب است و معاشرت نامحرم حرام. اگر طوری اتفاق بیافتد که محرم به هم رسانید و از نامحرم که خواجهها هستند اجتناب نمایند بسیار بسیار مبارک است. دیگر فرمودند که اگر ممکن شود یکی از خادمان حرم همسفری شوند و با هم بروید باز افاقه است که تنها نباشید. اسم والده منوچهر میرزا و والدهٔ بهرام میرزا و جهانگیر میرزا را بردند، فرمودند هر یک از این سه نفر که بروند از جانب ماذوناند، خرجی هم دارند و اگر نواب تهماسب میرزا برود برای شما خوب محرم است، خوب خاطر جمع میتوان شد.
در باب خرج سفر مکه معلوم است که اسحاق هر چه از من و خودش و خودیان من باشد همه را در راه خدمت شما نثار میخواهد و هر چه از او برآید در خدمتگزاری شما مضایقه ندارد. کاغذ بیبی که منتهای آمال و آرزوی من بود هیچ جا نجستم الا در میان کاغذهای زرد و سرخ شما و حق این است که هر چه بفرمایید در ازای این مژدگانی بدهم کم میدانم چرا که: جان من سهل است و جان جانم اوست/ دردمند و خستهام درمانم اوست.
اگر مکه نرفتید و طاعون ساکن شد تبریز به از همه جا است و اگر ساکن نشد لامحاله به خوی باید رفت اما با استصواب امیر نظام و هر جا او صلاح بداند و هر طور او دستورالعمل بدهد. در باب همشیرهام که هر بار اسم او را در کاغذها مینویسید و مرا از جانب او خاطرجمعی میدهید، خدا آگاهتر است که تا چه حد از شما خرسندی و رضامندی دارم. من که نه به کار خودم میتوانم بپایم نه به کار خودیانم اما تا سر میرزا موسیخان حفظهالله تعالی سلامت است خواهر نباید غصهٔ نیک و بد رفتار شوهر بخورد. اگر میخورد پس به طلاق راضی شود خودش و ما را خلاص کردهاند، چه ضرر دارد که او هم بشود. البته اگر او را دیدید و راضی کردید زود به من بنویسید که نایبالسلطنه روحی فداه عرض کنم….»
بعضی از این نامهها بلند و برخی مانند این نامه کوتاه است:
«قربانت شوم
مرا چو با تو سخن گویم و سخن شنوم
نه چون گوش فهم بماند نه گوش استفهام.»
{بقیه کاغذ سیاه مشق است}
او همچنین در نامهای به زبانی محترمانه به شاهزاده گوشزد میکند که مواظب آن چه مینویسد باشد:
«شاهزاده جان، قربانت شوم
جانم فدای خط مبارک باد! وقتی نشد آدم بیاید به شما کاغذ ننویسم. نمیدانم چرا نرسیده است. بخصوصه دو سه کاغذ تفضیل ولایات متملکات، زمستان نوشتهام که به اسکندر بدهد ببیند. تعجب دارم که کاغذها چه شده و به دست کدام نامحرم افتاده است.
تصدقت شوم! فکر و ذکر من همه همان است که انشاءالله تعالی به سلامتی و دلخوشی خدمت شما برسم و دیدار مسرت آثار شما را ببینم. فاطمه را بگو از خانه به دهات ببرند. پرستار همراه کن که خدا را خوش میآید و خودتان هم باید بیرون بروید. غیر بخشایش هیچ جا نیست که میتوانید خانه بنشینید. چادر، دو سری داریم و تجیر نداریم اگر در صحراها مینشینید، مختارید.»
او در این نامهها گاه از ترسها و گاه از آرزوهایش میگوید:
«قربانت شوم
خدای تعالی به فضل و کرم خودش همه چیز به شما داده است سوای حوصله. تصدق تو باشم من چه حد دارم صاحب شما شوم اما خوش نیست از شما که اسم برادر اینطور ببرید. خدا آن روز را نصیب شما نکند که پروا نداشته باشید. خدا مرا بکشد همچنین لفظی را نبینم و نشنوم. همین که این لفظ بد را در این کاغذ دیدم، دانستم شما به حال خود نبودهاید. هرچه گفتهاید و نوشتهاید از روی بیخودیهای عالم تغیّر است.
قربانت شوم، نوشتهاید عمارت اوجان نخواهم ماند، مختارید. پس بفرمایید کجا خواهید رفت. حالا که در اوجاناید و نه وباست و نه سرماست و نه گرما، اینطور بر سر من میآرید، اگر به شهر بروید پناه بر خدا که تا بشنوید در محله حکما باد یک نفر دُمل به هم رسانیده، من باید از ایران فرار کنم در نجف اشرف بسط بنشینم.
قربانت شوم، من طاقت این حرفهای شما را ندارم. دختر پادشاه هستی، بیتربیت بالا آمدی، خوشامدگو بسیار، دلسوز غمخوار کم داشتی. نایبالسلطنه روحی فداه، مرا به نوکری شما داده بلکه توانم تربیت کنم اما من غلط میکنم، توبهکار میشوم، اختیار با خودت است، هر جا بخواهید بروید و خود بمانید، از من همین است که خدمت شما را بکنم، اسب و قاطر حاضر کنم.
نوشتهاید از زن خوف میکنی. بله قربانت شوم من قشونی و شمشیربند نیستم. ادعای رستم و اسفندیاری ندارم. میرزای فقیر مفلوک ترسوی عاجزیام. از زن میترسم. از موش میترسم. از موشهای جوی هم میترسم اما این عیبهای خودم همه را به توسط بیبیکوچک، زن آقانوروز، خدمت شما عرض کرده بودم. آخر سخنها این است که نایبالسلطنه روحیفداه مرا به نوکری شما داده است و من حاضر و آمادهٔ خدمت هستم. میمانید، همانجا خدمت شما را میکنم. میروید، اسب و قاطر و تخت حاضر است. هرچه بخواهید فرمایش کنید بندگی میکنم. حرف بد را میگویم مزن اگر نشنوی هم عار من نیست. دختر پادشاه و خواهر آقای من هستید. والسلام.»
***
خداوندگار لحن
نامههای تازهیاب قائممقام فراهانی
پژوهشگران: محمد طلوعی، محمدرضا بهزادی، محمد میرزاخانی
انتشارات پرنده
چاپ اول، ۱۳۹۵
۱۲۸ صفحه
۱۳ هزار تومان
منبع: پارسینه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۳۶۶۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آمادگی استان مازندران برای برگزاری مرحله دوم انتخابات
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مازندران، رئیس ستاد انتخابات استان مازندران در جلسه ستاد انتخابات استان که با حضور دکتر نوری استاندار مازندران برگزار شد با بیان اینکه انتخابات مرحله دوم در قائم شهر برای رقابت ۲کرسی در خانه ملت با ایجاد ۴۰۸ شعبه برگزار میشود یادآور شد: انتخابات ۲۱ اردیبهشت ماه جاری بصورت تمام الکترونیک در حوزه انتخابیه قائم شهر برگزار خواهد شد.
عزیززاده گرجی به آمادگی ستاد انتخابات استان مازندران برای برگزاری مرحله دوم انتخابات در حوزه انتخابیه قائم شهر اشاره کرد و گفت: صندوقهای الکترونیکی دریافت شد و آموزشهای لازم در حال ارائه به مسئولان اجرایی است.
وی از هماهنگی با صدا و سیمای مرکز مازندران برای ضبط تبلیغات کاندیداهای حوزه انتخابیه قائم شهر خبر داد و افزود: تمهیدات لازم برای تامین امنیت انتخابات در این حوزه انتخابیه اندیشیده شد.
معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار با بیان اینکه ۴۳.۵ درصد مازندرانیها در دور اول انتخابات سال گذشته رأی دادند، گفت: تمامی افرادی که در دیگر حوزههای انتخابیه رأی ندادند و افرادی که در حوزه انتخابیه قائم شهر رأی دادند فقط میتوانند در مرحله دوم انتخابات شرکت کنند.
وی اضافه کرد: تبلیغات از ۱۳ اردیبهشت آغاز میشود و تا ۷صبح ۲۰ اردیبهشت ادامه خواهد داشت.
عزیززاده گرجی با بیان اینکه عوامل اجرایی و نمایندگان فرمانداران حوزه انتخابیه قائم شهر نیز مشخص شدند، گفت: سلامت انتخابات بسیار مهم و صیانت از آرای مردم را وظیفه خود میدانیم.
رییس ستاد انتخابات استان با بیان اینکه هزار و ۴۵۳ نفر در دور اول برای کسب کرسی در دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی پیش ثبت نام کردند اظهار کرد: ۷۴۸ نفر ثبت نام نهایی کردند.
وی با بیان اینکه انتخابات در ۹حوزه انتخابیه استان برگزار شد، افزود: ۵۲۲ نفر در هیات اجرایی تایید صلاحیت شدند و نهایتا هیات نظارت استان ۳۷۸نفر را از این تعداد تایید و در نهایت شورای نگهبان ۳۳۲نفر را تایید نهایی اعلام کرد.
عزیززاده گرجی با بیان اینکه هشت حوزه انتخابیه استان در دور اول نمایندگان خود را شناخت، گفت: حوزه انتخابیه قائم شهر، جویبار، سیمرغ، سوادکوه و سوادکوه شمالی با ۵ فرمانداری نیز به دور دوم کشیده شده است.
وی با بیان اینکه سه هزار و ۲۱۰ شعبه اخذ رای و ۵۹ شعبه انتخابیه اصلی و فرعی در استان فعال بوده ادامه داد: ۳۰ هزار نفر مستقیم در هیات اجرایی برای برگزاری انتخابات فعالیت داشتند که مجموعا ۶۰ هزار نفر در حوزههای مختلف برای برگزاری انتخابات استوار بر چهار راهبرد کلیدی مقام معظم رهبری مبنی بر مشارکت، امنیت، رقابت و سلامت فعالیت نمودند.
عزیززاده گرجی با بیان اینکه برای انتخابات خبرگان رهبری نیز در مازندران ۲۲نفر نام نویسی کردند، افزود: ۵ نفر از این تعداد تایید شدند و با آرای مردم استان چهار نفر راهی مجلس خبرگان شدند.