سرقت مدیر پانسیون از زنان تنها در تهران
تاریخ انتشار: ۸ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۷۴۳۸۴۸
به گزارش بولتن نیوز، مضطرب و نگران است و سن و سال زیادش اجازه نمیدهد که بر استرس و نگرانیاش تسلط داشته باشد.
زن60 ساله از دست مدیر یک پانسیون خصوصی شاکی است و مدعی است که با خوراندن غذای مسموم او را بیهوش کرده و وسایل با ارزش خانهاش را به سرقت برده است.
چطور از خانهتان سرقت شد؟
ساناز، خانم جوانی که او را مدتی است میشناسم، به عنوان مهمان به همراه دو نفر دیگر به خانه من آمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با ساناز چطور آشنا شدی؟
ماجرایش کمی عجیب است. راستش را بخواهید من خواهرزادهای دارم که بیماری شدید اعصاب دارد. از طرفی خودم نیز مبتلا به بیماری اماس هستم و براحتی نمیتوانم باتوجه به کهولت سن کارهایم را انجام دهم. خواهرزادهام خیلی مرا اذیت میکند و برای همین تصمیم گرفتم چند ساعتی از روز را دور از او باشم. سراغ آگهی روزنامهها رفتم و پانسیون خصوصی را پیدا کردم که از افراد میانسال نگهداری میکرد. من هم هر روز به این پانسیون میرفتم و بعد از چند ساعت به خانه میآمدم، فضای پانسیون و دور بودن از تنشهای خانه برایم خیلی خوب بود. ساناز مدیر همین پانسیون بود که کمکم با من طرح دوستی ریخت و به من نزدیک شد.
چطور از خانه شما چند نوبت سرقت کرده است؟
وقتی غذا را خوردم بیهوش شدم، بچه خواهرم نیز داخل اتاقش خواب بود. ساناز مرا به بیمارستان رساند و دوستانش در خانهام ماندند و وسایلم را داخل کارتن گذاشته و طی شب بیرون بردند.
شما کی متوجه ماجرا شدید؟
همان زمانی که در بیمارستان به هوش آمدم.
پس چرا همان موقع اقدام نکردید؟
می خواستم، اما ساناز اجازه نمیداد با پرستارها و دکترها صحبت کنم. بعد هم با رضایت خودش از بیمارستان ترخیص شدم. من هم که به خاطر مصرف داروهای بیهوشی حال خوشی نداشتم نتوانستم مقاومت کنم و آنها براحتی نقشهشان را اجرا کردند.
منبع: بولتن نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bultannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بولتن نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۴۳۸۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قصه زهره و نوشآفرین خانم و نخستین مدرسه دخترانه طرشت | مکتبخانههای طرشت را زنان مدیریت میکردند
همشهری آنلاین- سمیراباباجانپور: بچههای طرشت قبل از اینکه مدرسهدار شوند و پشت نیمکتهای چوبی بنشینند به مکتب میرفتند؛ مکتبخانه عالمخانم، عزراخانم، صغراخانمهایی که اتفاقا جاری هم بودند و رقیهخانم. مکتبخانههای روستای طرشت را زنان مدیریت میکردند و دختر و پسربچهها در آن درس قرآن و نماز میخواندند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
زهرا تیموری، متولد ۱۳۳۴، بانوی طرشتی، که سالها مدیریت مدرسه حسنیه و نوشآفرینخانم طرشت را بر عهده داشت میگوید: «بچههای طرشتی اول به مکتبخانه میرفتند تا اینکه بانو نوشآفرین نخستین مدرسه طرشت را درمقطع دبستان وقف کرد. این مدرسه دولتی بود و دختر و پسر آنجا درس میخواندند. یادم میآید والدینم اجازه رفتن به مدرسه نوشآفرینخانم را به من ندادند. البته بسیاری از دختران طرشت این اجازه را دریافت نکردند، چون این مدرسه اسلامی نبود. بعدها خالهام به نام «فرح زهره» یک مدرسه در خانهاش راهاندازی کرد و من و دیگر دخترانی که شرایطمان یکسان بود آنجا مشغول درس خواندن شدیم. کمی بعدتر زهرهخانم نخستین مدرسه ملی طرشت را که به جامعه تعلیمات اسلامی وابسته بود بعد از انقلاب راهاندازی کرد و اسمش را دبستان حسنیه گذاشت. زهرهخانم مدرسه راهنمایی را هم راهاندازی کرد. مدرسه حسنیه هنوز هم فعال است. بعد از انقلاب مدرسه نوشآفرینخانم به مدرسه شهید فرهاد حسینمردی تغییر نام داد. شهید فرهاد حسینمردی نخستین شهید مفقودالاثر طرشت بود. این مدرسه در دو نوبت دخترانه و پسرانه فعال بود که همچنان درهایش به روی دانشآموزان باز است.»
زهرا تیموری، از نخستین دانشآموزان مدرسه حسنیه طرشت، بعدها بهعنوان مدیر مدرسه به کار خود ادامه داد. او میگوید: «۱۶ سال در مدرسه حسنیه و ۴ سال نیز در مدرسه فرهاد حسینمردی مدیر مدرسه بودم. یادم میآید در مدرسه حسینمردی یا همان نوشآفرینخانم که یکی از واقفان بزرگ غرب تهران بود، وقتی پنجره مدرسه را باز کردم، پنجره به دلیل فرسودگی افتاد. از همان روز به فکر پیگیری نوسازی مدرسه افتادم و از اوقاف اعتبار گرفتم. در جوار مدرسه زمینی خالی بود که آن زمین هم وقف بود. خوشبختانه تلاشهایم نتیجه داد و آنجا دبیرستان حسنیه را ساختیم.»
کد خبر 846899 برچسبها هویت شهری همشهری محله