«نه» بلند نواصولگرایان به ریشسفیدی /رنسانس تازه از راه رسیدهها و پایان عصر «شیخوخیت»
تاریخ انتشار: ۹ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۷۴۵۰۲۱
گفتمان اصولگرایی در دهه 90 تغییر کرده است. دیگر اصولگرایان به ساز بزرگان خود نمیرقصند و هرکدام ساز خود را میزنند. سازهایی که معمولا جز شکست برای آنها ارمغانی ندارد.
به گزارش نامه نیوز، بعد از پایان عصر حزب جمهوری اسلامی در فضای سیاسی ایران، انقلابیون به راستها و چپها تقسیم شدند. کسانی که تا دیروز زیر یک چتر بودند و در یک لیست مشترک وارد انتخابات میشدند، رودروی هم قرار گرفتند تا ایران نیز مانند بسیاری از کشورها شاهد دو حزب عمده سیاسی در خود باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
راستگرایان با محوریت جامعه روحانیت مبارز تهران و جبهه پیروان خط امام و رهبری دوران سیاسی خود را سپری کردند. آیتالله مهدوی کنی زعامت جامعه روحانیت مبارز را بر عهده داشت و عسگراولادی دبیرکل جبهه پیروان بود. به معنای بهتر شاید بتوان گفت که مهدوی کنی رهبری طیف روحانیون را به عهده داشت و عسگراولادی طیف مکلاها را رهبری میکرد.
جامعه روحانیت و جبهه پیروان ؛ لیدرهای اصولگرایی
در سال ۵۶ و همزمان با اوجگیری مبارزات انقلابی مردم، جمعی از روحانیون حاضر در تهران (با پیگیری شهید مطهری) بر آن شدند تا متشکلتر عمل کنند. لذا تعدادی از آنان «با حضور افرادی چون خود شهید مطهری، آیتالله مهدوی کنی، آیتالله شهید مفتح، آیتالله شهید بهشتی، آیتالله شهید باهنر، هاشمی رفسنجانی و…» دور هم جمع شده و اساسنامهای تنظیم نمودند تا انسجام بیشتری پیدا کنند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از تشکیل حزب جمهوری اسلامی، آن حزب نقش اصلی را درباره جهت دهی به نیروهای خط امامی جامعه ایفا مینمود و برخی گروههای مطرح دیگر هم نظیر مؤتلفه ذیل آن عمل میکردند و به نوعی در آن ادغام شده بودند ولی در عین حال، جامعه روحانیت هم نقش مهمی در خط دهی و کنش سیاسی جامعه ایفا مینمود. البته بسیاری از افراد شاخص حزب جمهوری اسلامی «از جمله چهار نفر از پنج نفر مؤسس آن حزب، یعنی شهید بهشتی، شهید باهنر، حضرت آیتالله سید علی خامنهای و هاشمی رفسنجانی» همزمان عضو جامعه روحانیت هم بودند. دلیل دیگر اهمیت جامعه روحانیت در سالهای نخست انقلاب را میتوان در اقبال عمومی بسیار قوی به روحانیون و نظرات آنان از طرف مردم جست.
رئیس دولتهای سوم، چهارم و همچنین پنجم و ششم یعنی آیتالله خامنهای و هاشمی رفسنجانی از اعضای ارشد این نهاد بودند. همچنین اکثریت مجلسهای چهارم، پنجم نیز در اختیار این جامعه مذهبی و سیاسی بوده است.
جبهه پیروان خط امام و رهبری نیز که متشکل از ۱۷ حزب اصول گراست و به معنای بهتر بزرگ ترین جبهه سیاسی کشور است. این احزاب سعی میکنند صدای واحد خود را از طریق جبهه پیروان خط امام و رهبری به گوش دیگران برسانند.
رهبری آیتالله مهدوی کنی و حبیب الله عسگراولادی بر این دو جریان سیاسی اصول گرا به دلیل جایگاه مهم این دو چهره شناخته شده در کشور بود. آیت الله کنی که سابقه حضور در شورای انقلاب، نخست وزیری ، شورای نگهبان و وزارت کشور را در کارنامه خود داشت و عسگراولادی نیز سابقه نمایندگی مجلس، حضور در دولت و نمایندگی امام را داشت و همین باعث میشد تا راست گرایان به این دو به عنوان ریش سفیدان جریان خود نگاه کنند. کسانی که با اصل شیخوخیت سالها «عبای وحدت» را بر سر اصول گرایان کشیده بودند و جریان راست در دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ همیشه با یک صدای واحد در عرصههای سیاسی حاضر میشد.
پایان عصر شیخوخیت با ظهور نواصولگرایان
ظهور جریانهای تازه سیاسی در اردوگاه اصول گرایان بعد از سال ۸۴، تحول بزرگی در شیخوخیت این دو ریش سفید اصول گرایان بوجود آورد. پیروزی احمدی نژاد و تک رویهای او و همچنین ظهور اصول گرایان تازهای به نام جبهه پایداری که رهبر خود را نه مهدوی کنی و نه عسگراولادی، بلکه مصباح یزدی میدانستند تغییرات گستردهای را در جریان راست ایران به وجود آوردند.
هرچه این دو رهبر جریان راست تلاش کردند که اصول گرایان قبای وحدت را بر تن خود حفظ کند،موفق نشدند و اختلاف تبدیل به بخشی از گفتمان اصول گرایی شد. در این میان مواضع حبیب الله عسگراولادی در مورد حوادث سال ۸۸ و میرحسین موسوی و مهدی کروبی باعث شد تا بخشی از راست گرایان اعلام کنند که دیگر او را به عنوان ریش سفید این جریان قبول ندارند.
اختلافهای اصول گرایان ادامه داشت تا انتخابات ریاست جمهوری ۹۲، آنها قدرت را به رقیب خود واگذار کردند و حسن روحانی به عنوان جانشین محمود احمدی نژاد راهی خیابان پاستور و نهاد ریاست جمهوری شد.
اصول گرایان بعد از شوک بزرگ شکست در انتخابات ۹۲، با یک شوک بزرگ روبرو شدند و آنهم درگذشت حبیب الله عسگراولادی بود. جناحهای سیاسی عسگراولادی را یک سیاستمدار منصف میدانستند و اعتقاد داشتند که فقدان این یار دیرین امام میتواند ضربه بزرگی به جناح راست ایران بزند.
اصول گرایان بعد از درگذشت عسگراولادی و در مدت زمان باقی مانده تا انتخابات مجلس دهم، به فکر وحدت افتادند و به سراغ بزرگان خود رفتند تا از آن طریق مسیر وحدت را طی کنند. راستها در حالی در اندیشه وحدت بودند که یک شوک بزرگ دیگر را تجربه کردند و آنهم خبر درگذشت آیتالله مهدوی کنی بعد از چندین ماه بیماری بود.
در آن زمان بسیاری بر این اعتقاد بودند که درگذشت آیتالله مهدوی کنی، ضربه بزرکی به ستون خیمه وحدت اصول گرایان بود. با درگذشت آیتالله مهدوی و عسگراولادی اصول گرایان به معنای واقعی رهبران معنوی خود را از دست دادند.
با درگذشت حبیب الله عسگر اولادی و آیتالله مهدوی کنی، سکوت تلویحی آیتالله یزدی، ساز ناکوک آیتالله مصباح یزدی و قهر ناطق نوری و البته جدایی هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی از اصولگرااین کمک فراوانی به پایان رسیدن شیخوخیت در جریان راست ایران کرد.
عصر شیخوخیت در جریان اصولگرایی به پایان رسیده است. اصولگرایان تازه از راه سیده دست به رنسانس زدند و گفتمان اصولگرایی را تغییر دادند.
ظهور جبهه پایداری بعد از به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد در فضای سیاسی کشور، این رنسانس سیاسی را کلید زد. نیروهای نزدیک به آیتالله مصباح یزدی بر اساس وظیفه شرعی یک جریان سیاس را راه اندازی کردند و خود را اصول گرا نامیدند و زمینه ساز تغییر در ادبیات اصول گرایی شدند. پایداریها از تندرو ترین نیروهای اصول گراهستند، کسانی که در اعتراض به سیاستهای دولت اصلاحات کفن میپوشیدند و به خیابان میآمدند تا اعتراض خود را به گوش مردم و دولتیها برسند.
آنها با عزلت نشینی اصلاح طلبان و کناره گیری برخی اصول گرایان به پارلمان نیز راه یافتند و زمینه گسترش ادبیات هیجانی خود شدند. آنها تلاش کردند ادبیات خود را به عنوان ادبیات انقلاب نهادینه کنند و دیگر گفتمانها را به عنوان ضدارزش معرفی کنند. این جریان نشان داده است که برای رسیدن به هدفش حاضر است همه مسائل را قربانی کنند حتی منافع ملی را !
بعد از این جریان حالا جمنا وارد صحنه شده است.عدهای تصمیم گرفتهاند به جای همه اصولگرایان تصمیم بگیرند به خاطر همین جبههای را تاسیس کردند و خود را نماینده تمام اصولگرایان معرفی کردند.
جمنا هم مسیری را میرود که پایداری رفت. چون آنها هم مانند جبهه پایداری خود را نماینده تمام اصولگرایان میدانند. این در حالی است که بسیاری از جریانهای اصولگرایی حاضر نشدند وارد بازی جمنا شوند.
این اصولگرایان ویژگیهای خاص خود را دارند. آنها اعتقادی به ریش سفیدی ندارند وهر تصمیمی که خود میگیرند، برایشان حجت کامل است. حتی این گروه، برخی تصمیمات ریش سفیدان را مورد تمسخر قرار میدادند و آن را متعلق به روزهای دور میدانستند.
اصولگرایان تازه از راه رسید برخلاف اسلاف خود منافع حزبیشان را بر هر چیز دیگری اولویت میدهند. آنها برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود حتی حاضر هستند، منافع ملی را نیز قربانی کنند. برای درک بیشتر این ویژگی اخلاقی و سیاسی، تنها کافی است مناظره معروف محمود احمدی نژاد و میرحسین موسوی، روز استیضاح شیخ الاسلام در مجلس نهم( یک شنبه سیاه)، روز رای اعتماد به کابینه روحانی و مذاکرات مجلسهای هشتم و نهم را مرور کنید. این جریان با بدترین ادبیات ممکن از منافع سیاسی خود دفاع کند حتی اگر این منافع زمینه لبخند دشمنان انقلاب شود.
این افراد نگاه آرمانی دارند و از مدیریت جهانی سخن میگویند. آنها با بستن چشم خود به تمام واقعیتهای صحنه بین المللی، از نابودی قدرتهای جهانی و برتری ایران سخن به میان میآورند. تنها برای رسیدن به این حرف کافی است سخنان این روزهای برخی از اعضای جمنا و جبهه پایداری در مورد سیاست خارجی و برجام را مطالعه کنید.
گفتمان اصولگرایی در دهه 90 تغییر کرده است. دیگر اصولگرایان به ساز بزرگان خود نمیرقصند و هرکدام ساز خود را میزنند. سازهایی که معمولا جز شکست برای آنها ارمغانی ندارد.
منبع: نامه نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت namehnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «نامه نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۴۵۰۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طوفان الاقصی| مقام سازمان ملل: زمان پایان اشغالگری فرا رسیده است
به گزارش گروه بین الملل ایسکانیوز، حملههای وحشیانه هوایی و توپخانه ای رژیم صهیونیستی علیه شهرهای مختلف نوار غزه طی بامداد امروز شدت گرفته و تعدادی شهید و زخمی برجای گذاشت.
بیشتر بخوانید: طوفان الاقصی| حمله هوایی رژیم صهیونیستی به الخیام در جنوب لبنانشبکه المیادین از حملههای گسترده جنگندههای رژیم صهیونیستی علیه شهر خان یونس واقع در جنوب نوار غزه خبر داد.
این جنگندههای متجاوز خانههای مسکونی را در نزدیکی قبرستان الزوایده واقع در مرکز نوار غزه بمباران کردند. ورودی اردوگاه البریج در مرکز نوار غزه نیز شاهد حملههای بامدادی جنگندههای رژیم صهیونیستی بوده است.
این جنگندههای رژیم صهیونیستی چندین حمله وحشیانه و سنگین علیه محله الزیتون واقع در جنوب شرق شهر غزه انجام دادند. تنها در یکی از حملههای هوایی رژیم صهیونیستی علیه ۲ خانه مسکونی در رفح دست کم ۲۶ فلسطینی از جمله ۱۶ کودک و شش زن به شهادت رسیدند.
بمباران وحشیانه خانهها و مدرسهها در غزهتوپخانه رژیم صهیونیستی نیز در کنار جنگندههای این رژیم وارد عمل شده و بخشهای مختلف نوار غزه را زیر آتش گرفت. این حملههای توپخانه ای رژیم اشغالگر شمال اردوگاه النصیرات در مرکز غزه، شرق اردوگاه المغازی و ۲ منطقه المغراقه و الزهرا را هدف قرار داد.
قایقهای جنگی رژیم صهیونیستی نیز سواحل مرکزی و جنوبی نوار غزه را گلوله باران کردند. علاوه بر این پهپادهای رژیم صهیونیستی یک مدرسه در اردوگاه البریج را هدف قرار دادند.
حمله به کرانه باختری با هدف خاموش کردن شعله مقاومتاز سوی دیگر نظامیان صهیونیست بامداد امروز با هدف گسترش ترس و وحشت در کرانه باختری و بازداشت بی حساب و کتاب جوانان فلسطینی به شهرهای مختلف این منطقه یورش بردند.
خبرنگار شبکه المیادین تاکید کرد که نظامیان صهیونیست به منطقه بیت امر واقع در شمال الخلیل حمله کرده و به سمت ساکنان این منطقه گاز اشک آور شلیک و تیراندازی کردند.
این عناصر متجاوز به اردوگاه بلاطه واقع در شرق نابلس نیز حمله کردند. وزارت بهداشت فلسطین نیز از زخمی شدن دست کم شش فلسطینی به ضرب گلوله نظامیان صهیونیست و شهرک نشینان در منطقه برقا واقع در شرق رام الله خبر داد.
شهر طوباس، منطقه جبل جوهر در جنوب الخلیل، شهر بیت لحم و روستای مادما در جنوب نابلس نیز شاهد یورش وحشیانه نظامیان صهیونیست بوده اند. نظامیان اشغالگر همچنین به منطقه میثلون در جنوب جنین حمله کردند.
درگیری مسلحانه نیروهای فلسطینی با اشغالگراناین در حالی است که ساکنان شهرهای کرانه باختری در برابر تجاوزات پی در پی نظامیان صهیونیست به این منطقه بی تفاوت نبوده و با عناصر اشغالگر درگیر شدند.
بر اساس گزارش شبکه المیادین، رسانههای عبری زبان به وقوع درگیریهای مسلحانه در اردوگاه بلاطه واقع در کرانه باختری و زخمی شدن یک نظامی صهیونیست اذعان کردند.
منابع میدانی در کرانه باختری نیز از وقوع درگیری میان نیروهای مقاومت و اشغالگران صهیونیست در شهر طوباس خبر دادند.
مقام سازمان ملل: زمان پایان اشغالگری فرا رسیده استاز سوی دیگر بنا به گزارش شبکه الجزیره «فیلیپ لازارینی» کمیسرکل آژانس کار و امداد آوارگان فلسطینی (آنروا) تاکید کرد که اوضاع در کرانه باختری به ویژه اردوگاههای آوارگان فلسطینی هر روز بدتر میشود.
وی در ادامه افزود: عملیات اخیر تل آویو در اردوگاه نورشمس باعث برجای ماندن تعدادی قربانی و وارد آمدن خسارتهای گسترده به خانهها و زیرساختهای این اردوگاه شد.
لازارینی تصریح کرد: از آغاز جنگ علیه نوار غزه در هفت اکتبر سال گذشته میلادی تاکنون صدها تن در کرانه باختری از جمله ۱۱۲ کودک فلسطینی جان خود را از دست داده اند.
وی بیان کرد: ما شاهد محدودیتهای آمد و شد در کرانه باختری و اقدامات خشونت آمیز شهرک نشینان علیه ساکنان این منطقه هستیم به طوری که آنها مانع کسب و کار فلسطینیها در کرانه باختری و گسترش ترس و وحشت در میان آنها شده اند.
لازارینی تاکید کرد: زمان پایان دادن به اشغالگری و حل و فصل طولانیترین درگیریها از طریق راهکارهای سیاسی و پایبندی واقعی به صلح فرا رسیده است.
انتهای پیام/
کد خبر: 1227985 برچسبها غزه