Web Analytics Made Easy - Statcounter

با توجه به اینکه جمعیت ۸ میلیاردی بشر در ۲۰۴۰ به ۱۰ میلیارد نفر خواهد رسید و منابع کره زمین کشش تامین چنین جمعیتی را ندارد یک سیاست راهبردی بر اساس پارادیم امکان یافتن سیاره دیگری بر اساس سیاست راهبردی توسعه جغرافیایی در غرب دنبال می شود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، یکی از راهبردی‌ترین چشم اندازهای سیاسی– تمدنی غربی‌ها، در 500 سال گذشته توسعه جغرافیایی بوده است، چون بنای تمدن انسان گرایانه غربی مبتنی بر توسعه مکانی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تقریبا بیش از پانصد سال است که در عملکرد و تفکر راهبردی اصرار به توسعه مکانی را می‌بینیم و کشف قاره آمریکا و اقیانوسیه مبنای اصلی این تفکر را نشان می‌دهد. این تفکر راهبردی امروز تمدن غربی از اروپا به سرزمین نئوآنگلوساکسون‌ها در آمریکا منتقل شده است.

اروپایی‌ها در 500 سال قبل احساس می‌کردند با محدودیت مکانی مواجه هستند و دست به دریانوردی زدند تا جغرافیای مکانی خود را گسترش دهند که در شکل ساده آن به کشف قاره آمریکا و اقیانوسیه انجامید. اما پرسش این است که با کشف قاره‌های کشف نشده آیا تفکر توسعه جغرافیایی مکانی دیگر از اهداف راهبردی غربی های به حساب نمی‌آید؟! یا اینکه با کشف قاره اقیانوسیه رویای دسترسی به سرزمین های بیشتر به پایان رسیده است؟!

با توجه به تفکر راهبردی غربی مبنی بر احتمال یک جنگ آخرالزمانی بزرگ، و با توجه به اینکه جمعیت 8 میلیاردی بشر در 2040 به 10 میلیارد نفر خواهد رسید و منابع کره زمین کشش تامین چنین جمعیتی را ندارد یک سیاست راهبردی بر اساس پارادیم امکان یافتن سیاره دیگری بر اساس سیاست راهبردی توسعه جغرافیایی در غرب دنبال می شود. «توماس رابرت مالتوس» پایه گذار نظریه رانت و نویسنده کتاب «اصل جمعیت»، موجب شده تا نظریه توسعه جغرافیایی در غرب یک سرفصل استراتژیک باشد.

این کشیش و استاد دانشگاه کمبریج اشاره می‌کند که جمعیت طی یک بازه زمانی 20 الی 25 ساله افزایش می یابد و چند برابر می‌شود اما سرزمین‌هایی که جمعیت در آن مستقر است چند برابر نمی شود. در حوزه جمعیت شناسی اعتقاد به این موضوع که جمعیت را متناسب با سرزمین ارزیابی کرد منجر به طرج جامع spce time colonasieme شد . آمریکایی‌ها اعتقاد به توسعه جغرافیایی در فضایی بیرون از کره زمین دارند، چرا که تحمل کره زمین و سکونت آن برای بشر را تا سال 2040 غیر ممکن می‌دانند.

کسانی که چنین طرحی را در غرب دنبال می کنند این تلقی را هم دارند که کلاهک‌های هسته ای روزی مورد استفاده قرار خواهد گرفت و جنگ بزرگ در روی کره زمین، تمدن بشری را نابود خواهد کرد. چنین طرحی از اتفاقات آینده در اغلب فیلم های پساآخرالزمانی هالیوود به خوبی نمود دارد. در طرح ریزی توسعه جغرافیای فضایی، کشتی نوح انسانی از یک نژاد بخصوص تعدادی پسر و دختر جوان سالم را انتخاب می‌کند تا بشر در جغرافیای مکشوفه فضایی ادامه حیات دهد و پس از چند سال به کره زمین بازگردد و تمدن انسانی دوباره ساخته شود.

چنین تفکری را می‌توان را به وضوح در فیلم ماه شکن (Moonraker) از مجموعه فیلم‌های « جیمزباند»رویت کرد. این فیلم زمانی به تصویر کشیده شد که از طرح «بیوسفر 2» مدتی گذشته بود. طرح بیوسفر 2 دقیقا شبیه طرح spce time colonasieme در فیلم ماه شکن است با این تفاوت که این طرح در زیر دریاها انجام می‌شد.

با «بیوسفر2» گلخانه‌های تاسیساتی را در زیر دریا ایجاد کردند. گیاهان و خوراکیهای قابل کشت و چند نفری را به صورت پرسنل این پروژه نگاه داشتند تا ارزیابی کنند انسان چند سال می‌تواند در شرایط گلخانه ای زندگی کند. بیوسفر 2 یک ایستگاه فضایی عظیمی بود شبیه کشتی نوح در زیر آب‌ها.

پس از شکست طرح بیوسفر 2 اجرای طرح spce time colonasieme درمنظومه شمسی و سایر کرات روی میز قرار گرفت. اما طرح مطابقت با سیاره زمین درباره مریخ ، نیپتون و پلوتون شکست خورد.

با شکست نسبی این طرح در دهه 90 ادبیات زیست در کرات دیگر متوقف نشد. طی سی سال گذشته همچنان پروژه « مریخ برای ما» توسط ناسا پیگیری می شود. البته پروژه دیگری در ناسا با عنوان «در جستجوی راه شیری و سفرهای میان ستاره‌ای» توسط عده دیگری از پژوهشگران دنبال می شود که تصویر آینده نگرانه آنرا می‌توان در فیلم های بین ستاره ای(Interstellar) و مجموعه سفرهای ستاره ای (Star Trek) به وضوح دنبال کرد.

اما از دل اخبار این پروژه نول‌های ادبی فراوانی درباره سفر به مریخ خلق شد، فیلم های سینمایی و مستندات فراوانی ساخته شد تا اینکه در سال 2011 کتاب «مریخی» با نگارشی متفاوت از اندی ویر منتشر شد.

این رمان بر اساس آخرین تحقیقات ناسا به نگارش درآمده و به صورتی تالیف شده که گویی سفر به مریخ و زیست انسانی بروی آن به سادگی محقق شد. فیلم مریخی به کارگردانی «ریدلی اسکات» برداشت دقیق و صادقانه‌ای از این رمان است. فیلم در اجرا (فرم) و تمرکز شخصیت محورانه در مورد موضوع انسان جدا افتاده از تمدن در بیرون از کره زمین شباهت‌های فراوانی به جاذبه (آلفونسو کوآرون) دارد و در مضمون و پیرنگ اصلی شباهت فراوانی به فیلم دورافتاده (رابرت زمه کیس) دارد. البته در تحلیل تطبیقی چنین روایت‌هایی در نهایت به کهن الگوی «رابینسون کروزِه» خواهیم رسید.

«مریخی» را استاد آتئیست سینمای علمی – تخیلی ریدلی اسکات ساخته است. آتئیست از این منظر که اسکات، مضامین فرا بشری را با رویکردی بشرگرایانه برای ساخت انتخاب می‌کند و نوعی گرایش الحادی در تالیفات علمی – تخیلی‌اش موج می‌زند. در مریخی این مولفه پر رنگ نیست اما تمرکز بشرگرایانه چهارچوب محتوایی اثر را در برمی‌گیرد.

«مریخی» روایتی است درباره تقلای بقای انسانی تنها و جداافتادگی بشر از تمدنی که متکی بر اراده انسان است. اهمیت فیلم پیامی درباره انسان به عنوان موجودی اجتماعی است که فقط در ارتباط با انسانهای دیگر معنی پیدا می کند. در فضای جدا افتاده از تمدن، «رابینسون کروزِه» با اراده، اندیشه و عقلانیت مثبت از تخیل و هوش خود برای برون رفت از بحران بهره گرفت و در مریخی همان مولفه‌ها سبب می‌شود که مارک واتنی( مت دیمون) برای رویایی با مرگ سیب زمینی را روی کره سرخ و سترون پروش دهد و برای تماس با زمینی‌ها و تقاضای کمک از کسانی که 200 میلیون کیلومتری با فاصله دارند، مدتی طولانی نزدیک به دو سال و نیم اراده انسانی‌اش را به کار اندازد.

روایت فیلم «مریخی» درباره گروهی شش نفره است که به این سیاره آمده‌اند تا، تحقیقاتِ مفصلی را انجام دهند تا بر اساس طرح spce time colonasieme راهی برای زندگی در سیاره سرخ پیدا کنند. حین تحقیقات، طوفانِ ناگهانی، مهیب و وحشتناکی رخ می دهد و محققانِ ناسا مجبور به ترکِ اضطراری از مریخ می‌شوند اما در راهِ بازگشت به سفینه، یکی از اعضای گروه، به نامِ «مارک واتنی» (مت دِیمون)، به جسمِ ناشناخته‌ای برخورد می‌کند و از گروه محققان، جدا می‌افتد و آنان نیز تصور می کنند واتنی درگذشته است.

فیلم اسکات خاصیتی مثل فیلم کوآرون (جاذبه) دارد و به مخاطب می‌فهماند که فضا و به عبارتی تمام مکان‌های بیرون کره زمین جای مهربانی و امنی نیست و هر لحظه ممکن است وسیله‌ای خراب شود و فضانوردی کشته شود.

فیلم اسکات مریخ را به مخاطب نشان می‌دهد که مثل فیلمهای وسترن قدیم ساخته شده و دشت های سرخی به تماشاگر نشان داده می شود که یادآور وسترن های سبک قدیم کومانچیرویی است و مت دیمن آنقدر بازیگر بدی شده که نه تنها شیرینی جان وین را ندارد، بلکه مثل یک شیرین عقل در شرایطی اضطراری و نگران کننده سعی می‌کند دربرابر دوربینی که وقایع را در آن ضبط می‌کند مزه بیخودی بریزد. مارک واتنی( مت دیمون) بیشتر مکالمات فیلم را با خودش در میان می‌گذارد، اراده‌‌اش جنبه عقلانی و منطقی دارد اما رویکرد کمدی وار فیلم نه با اسکات نسبتی دارد و نه مت دیمن زمخت آنرا درست اجرا می‌کند.

امروز که مریخی را می‌بینیم نمی توانیم براساس اسلوب های قدیمی فیلم‌های علمی – تخیلی آنرا قضاوت کنیم و بر اساس تحلیل‌های دو دهه پیش، فرض را بر این بگیریم که فیلم علمی – تخیلی و فضایی مریخی بر اساس تئوری‌های ثابت نشده درباره امکانات آینده ساخته شده است. حتی سفینه پژوهشی که فضانوردان را برای رابطه با کره زمین به کار می اندازند سیفنه ای تاریخی است و سی سال پیش به مریخ فرستاده شده است.

بر اساس آنچه در مقدمه ارائه شد زمانی نخواهد گذشت که آنچه در این فیلم به صورت افسانه ای علمی طرح شده به حقیقتی علمی مطرح شود و تیزهوشی نویسنده کتاب و سازنده فیلم این است که «مریخی» مرز نامشخص میان خیال و حقیقت را به یکدیگر پیوند می‌زند.«ریدلی اسکات» هم به این خاطر تحسین شده که در این فضایی به فیلم‌های علمی- تخیلی تعریف تازه‌ای داده است.

در این فیلم هم مت دیمن به جای شلیک به موجودات فضایی به کشت و کار سیب زمینی مشغول است. کشت و کار شخصیت محوری فیلم ناخواسته، فیلم کشاورز فضانورد ( The Astronaut Farmer) ساخته برادران پولیش، را به یادمان می‌آورد. در آن فیلم «چارلز فارمر» کشاورز آرزو داشت که روزی به فضا برود و حالا مت دیمن فضانوردی است که آرزویش کشاورزی است برای زنده ماندن.

اما موضوع spce time colonasieme نمی‌تواند به این فیلم بی ربط باشد. همزمان با اکران این فیلم ناسا اعلام کرد که در کره مریخ مقادیری آب پیدا شده است. آیا زمان اعلام این خبر به نمایش فیلمی ربط داشته است؟ حتما و به یقین ربط داده داشته است، چون آنونس فیلم در پیشانی وب سایت سازمان فضانوردی آمریکا قرار داشت و مریخی بهترین تبلیغ بود برای spce time colonasieme و تلاش‌های اکتشافی آمریکا در فضا.

خبر انتشار آب در کره مریخ به باورپذیرتر کردن قصه فیلم کمک شایانی می‌کند که کل آن با اعتنا به یافته های علمی در مورد مریخ و انواع تکنولوژی‌هایی که بالقوه می‌تواند در دسترس فضانوردان در کره مریخ باشد و تاکیدی هم هست بر جنبه عقل گرایانه این قصه .

انتهای پیام/

R1439/P1439/S4,34/CT4

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۴۹۹۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(تصاویر) M۱۰ Booker؛ جدیدترین زره پوش ارتش ایالات متحده

خودروی رزمی M۱۰ بوکر (M۱۰ Booker) رسماً بخشی از ارتش ایالات متحده شد. بوکر – که از لحاظ ظاهری شبیه یک تانک کوچک است – برای تقویت نیرو‌های پیاده نظام سبک ارتش، چتربازان و واحد‌های کوهستانی طراحی شده است و دارای گلوله‌ای است که هزاران ساچمه تنگستنی را به سمت نیرو‌های زره پوش سبک دشمن پرتاب می‌کند.

به گزارش روزیاتو، M۱۰ بوکر در ۱۸ آوریل ۲۰۲۴ در مراسمی در آبردین پرووینگ گراند، مریلند به خدمت ارتش معرفی شد. خانواده دو سرباز که بوکر به نام آن‌ها نامگذاری شد – سرباز رابرت دی. بوکر و گروهبان استیون اَی. بوکر – هر دو برای تماشای مراسم حضور داشتند. نام این خودرو زرهی Another Episode انتخاب شده که برگرفته از تانک شخصی گروهبان بوکر در عملیات آزادی عراق است.

اولین بوکر‌های M۱۰ به دست بخش اصلی واکنش سریع ارتش، لشکر ۸۲ هوابرد خواهند رسید. خودرو‌های رزمی بوکر جدید لشکر ۸۲ به گردان سوم، هنگ ۷۳ سواره نظام تحویل داده خواهند شد. این گردان احتمالاً به عنوان واحد زرهی سنتی لشکر، گردان ۳، زره ۷۳ تغییر پرچم و نام خواهد داد – که بازتابی از تغییر در مأموریت این واحد از شناسایی به پشتیبانی پیاده نظام است. این واحد زرهی تا همین اواخر، خودرو‌های زرهی سبک LAV-۲۵ را به صورت امانتی از تفنگداران دریایی ایالات متحده به عنوان یک گزینه موقتی تا زمانی که چیزی شبیه به M-۱۰ به میدان بیاید، استفاده می‌کرد. این یگان تا تابستان ۲۰۲۵ گروهی متشکل از ۱۵ تا ۲۰ بوکر را در اختیار خواهد گرفت.

پیش بینی می‌شود که ارتش ایالات متحده تا سال ۲۰۳۵ بیش از ۵۰۴ دستگاه بوکر M۱۰ خریداری کند. از این خودرو‌ها برای ایجاد گردان‌های زرهی در لشکر‌ها و تیپ‌های پیاده نظام سبک استفاده می‌شود که در غیر این صورت هیچ وسیله نقلیه زرهی ندارند.

M۱۰ بوکر بخشی از روند رو به رشد ارتش ایالات متحده در نامگذاری خودرو‌های زرهی نه به نام ژنرال‌ها – مانند تانک M۴ Sherman یا خودروی رزمی M۲ Bradley – بلکه به نام درجه داران است. M۱۰ از سنت نامگذاری خودروی دفاع هوایی M۲۴۷ Sergeant York متعلق به دهه ۱۹۸۰ (که در طول توسعه لغو شد) و خودروی رزمی پیاده نظام M۱۱۲۶ Stryker که در حال حاضر در حال خدمت است پیروی می‌کند.

بوکر به نام دو درجه دار ارتش که در جنگ عراق جان باختند نامگذاری شده است. اولین نفر سرباز رابرت دی. بوکر یکی از اعضای هنگ ۱۳۳ پیاده نظام، لشکر ۳۴ پیاده نظام بود. با توجه به متن اهدای مدال افتخار بوکر، در آفریقای شمالی در ۹ آوریل ۱۹۴۳، او با تانک خود پیشروی کرده و با مسلسل سبکش به دو ایستگاه مسلسل دشمن، علیرغم آتش سنگین آن ها، شلیک کرد. بوکر یکی از این موقعیت‌ها را نابود کرد، قبل از اینکه دو بار زخمی شود – که زخم دوم جان او را گرفت. بوکر سپس گروه خود را هدایت کرده و قبل از اینکه بر اثر جراحات جان خود را از دست بدهد، آتش آن‌ها را هدایت کرد.

شصت سال بعد، گروهبان استیون بوکر – عضو یگان زرهی ۱- ۶۴، تیم رزمی تیپ ۲، لشکر ۳ پیاده نظام – در طول عملیات آزادی عراق، صلیب خدمات ممتاز را به دست آورد. در ۵ آوریل ۲۰۰۳، گروهبان بوکر در حین پیشروی به سمت فرودگاه بین المللی بغداد، در حالی که در معرض آتش دشمن قرار داشت، هدایت نیرو‌های خود را بر عهده داشته و نیرو‌های عراقی را هدف قرار می‌داد. او به خاطر نابود کردن یک زره پوش دشمن مورد تحسین قرار گرفت. بوکر در حین این پیشروی هشت کیلومتری به شدت مجروح شد و در ادامه جان سپرد.

توپ تهاجمی

M۱۰ بوکر شبیه یک تانک است، با طرح معمولی تانک که از یک شاسی زرهی، برجک زرهی با توپ اصلی و یک سیستم حرکتی شنی دار تشکیل شده است. علیرغم شباهت به تانک، ارتش ایالات متحده قویاً معتقد است که M۱۰ یک تانک نیست و از آن به عنوان وسیله نقلیه رزمی بوکر یا BCV یاد می‌کند.

M۱۰ با وزن تقریبی ۳۸ تا ۴۲ تن به طور قابل توجهی سبک‌تر از تانک اصلی جنگی ۷۳ تنی M۱A۲ SEPv۳ است. به طور سنتی، خودرویی مانند M۱۰ یک تانک سبک در نظر گرفته می‌شود. تانک‌های سبک عموماً برای شناسایی، نظارت و کاوش در مواضع دشمن استفاده می‌شوند. با این حال، میدان نبرد مدرن چنان مملو از تهدیدات است – از پهپاد‌های پرسه زن گرفته تا موشک‌های ضد تانک و سلاح‌های ضد تانک دوش پرتاب- که مفهوم تانک سبک منسوخ شده است.

در عوض، M۱۰ بیشتر شبیه مفهوم توپ تهاجمی است که توسط ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم پیشگام بود. توپ‌های تهاجمی وسایل نقلیه زرهی هستند که قدرت شلیک توپ اصلی خود را در اختیار پیاده نظام قرار می‌دهند تا از آن‌ها در حمله و دفاع پشتیبانی کنند و از تحرک خود برای هجوم از یک نقطه به نقطه دیگر استفاده می‌نمایند. در یک حمله، BCV از توپ اصلی ۱۰۵ میلی‌متری خود برای نابود کردن پناهگاه‌های دشمن، ایستگاه‌های مسلسل، استحکامات و سایر دفاع‌هایی که می‌توانند جلوی پیشروی پیاده‌نظام را بگیرند، استفاده می‌کند. در نقش تدافعی، بوکر‌ها از تحرک خود برای پاسخ سریع به هجوم دشمن استفاده کرده و خود را در امتداد محور پیشروی قرار می‌دهد.

توپ اصلی M۳۵ خودرو زرهی M۱۰ بوکر احتمالاً از همان مهمات ۱۰۵ میلی متری M۶۰A۳ Patton منسوخ شده، مدل‌های اولیه M۱ Abrams و M۱۱۲۸ Mobile Gun System استفاده می‌کند. این موضوع به آن توانایی شلیک یکی از مرگبارترین گلوله‌های ضد تانک موجود در ارتش ایالات متحده را می‌دهد – گلوله موسوم به Armored Piercing, Fin Stabilized, Discarding Sabot Tracer. گلوله M۹۰۰ با قابلیت نفوذ در زره و بالچه دار، یک پرتابه بزرگ و دارت مانند با کلاهک ساخته شده از اورانیوم ضعیف شده است که از یک توپ ۱۰۵ میلی متری شلیک می‌شود. این گلوله احتمالاً قادر است به زره تانک‌های فعلی روسیه و سایر خودرو‌های زرهی این کشور نفوذ کند.

گلوله دیگر، M۱۰۴۰، یک گلوله ۱۰۵ میلی متری بدون نوک است که با بیش از ۲،۰۰۰ ساچمه تنگستن پر شده است. پوکه گلوله M۱۰۴۰ برای ناتوان کردن یا کشتن نیمی از یک جوخه پیاده نظام ۱۰ نفره دشمن در برد‌های ۱۰۰ تا ۳۰۰ متری طراحی شده است. ارتش این اثر را «مانند یک گلوله ساچمه‌ای» توصیف می‌کند. M۱۰۴۰ در حال تولید نیست، اما احتمالاً موجودی لازم از آن برای استفاده در زمان جنگ وجود دارد. گلوله‌های کنیستری به دلیل فرسودگی زیادی زیادی که در لوله توپ ایجاد می‌کنند، به ندرت استفاده می‌شوند.

M۱۰ بوکر خودروی زرهی خود پیاده نظام خواهد بود که برای پشتیبانی از پیاده نظام سبک در حمله و دفاع طراحی شده است. نیرو‌های زمینی همچنان نقطه قوت سنتی پیاده نظام را حفظ می‌کنند، اما با یک خودرو زرهی با تحرک بالا و قدرت ضربه شدید تقویت می‌شوند. اولین دسته متشکل از ۱۵ تا ۲۰ زره پوش بوکر تا سال ۲۰۲۵ در یگان هوابرد ۸۲اُم عملیاتی خواهند شد.

دیگر خبرها

  • بزرگ‌ترین شهرهای جهان ۲۰۲۴ بر اساس جمعیت و مساحت
  • محور تحولات و حذف دشمن مشترک
  • آیا چین می‌تواند؟
  • چین هنوز سال‌ها از ایالات متحده عقب است
  • هاآرتص: اسرائیل دانشگاه‌های آمریکا را از دست داده است
  • (تصاویر) M۱۰ Booker؛ جدیدترین زره پوش ارتش ایالات متحده
  • آمریکا "هواپیمای روز قیامت" جدید می‌سازد
  • آمریکا "هواپیمای روز قیامت" جدید می سازد
  • به وقتِ بیداری
  • ناتو، قلدر ۷۵ساله