چرا موضع آمريکا در قبال بشار اسد تغيير کرد؟
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۷۶۳۲۳۸
خبرگزاري آريا- دو تحول سوريه و رنگ باختن نقش ترکيه، از علل تغيير موضع آمريکا در قبال بشار اسد است.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري آريا، مقاله نويس سرشناس روزنامه رأي اليوم با پرداختن به موضعگيري غير مترقبه ديروز آمريکا در خصوص بشار اسد رئيس جمهور سوريه و آينده سياسي وي و بررسي آن نوشت: اين موضع گيري جديد با دو تحول اساسي در سوريه يکي نزديک بودن زمان حمله به الرقه و ديگري توقف عمليات نيروهاي ترکيه در سوريه و تحقق نيافتن بخش اساسي اهداف اين عمليات يعني ايجاد « منطقه امن[ براي افراد مسلح و تروريستها]» ارتباط دارد ضمن آنکه نقش ترکيه در سوريه به علت گسترش ائتلاف روسيه و ايران رنگ باخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عبد الباري عطوان نويسنده اين مطلب در ابتداي مقاله خود نوشت رکس تيلرسون وزير خارجه آمريکا با اعلام اين موضوع که ملت سوريه سرنوشت اسد را تعيين خواهند کرد بمبي خبري منفجر کرد . آيا ما با تحول و تغييردر موضع گيري آمريکا در سوريه روبرو هستيم و ارتباط اين تحول با اقدام ترکيه به اعلام پايان عمليات فرات در شمال سوريه چيست و مخالفان چگونه پاسخ خواهند داد؟
مقاله نويس رأي اليوم نوشت: اين موضوع بر ما و چه بسا بر بسياري ديگر که ديروز کنفرانس خبري رکس تيلرسون وزير خارجه آمريکا به همراه مولود چاووش اوغلو وزير خارجه ترکيه را پس از مذاکرات فشرده و گاهي پشت درهاي بسته با رجب طيب اردوغان رئيس جمهور و بينعالي ييلدريم نخست وزير ترکيه و اوغلو پيگيري کرديم و به اوضاع در سوريه و جنگ عليه تروريسم متمرکز بود ، مشتبه بود. موضوع شگفت آور و غير منتظره آن بود که تيلرسون تأکيد کرد اين ملت سوريه است که آينده بشار اسد را در دراز مدت تغيين خواهد کرد . چنين عبارتي را هيچ مقام آمريکايي پيش از اين به زبان نياورده بود و فقط منحصر به رهبري روسيه و ولاديمير پوتين رئيس جمهور و سرگئي لاوروف وزير خارجه روسيه بود. مسئولان آمريکايي طي شش سالي که از عمر بحران سوريه مي گذرد همواره خواستار سرنگوني نظام سوريه بوده اند و تأکيد مي کردند بشار اسد رئيس جمهور سوريه در آينده سوريه جايي ندارد و آنها حمايتهاي نظامي و سياسي کامل از مخالفان سوري مسلح کردند و ميليونها دلار براي آموزش برخي از آنان و تأمين مالي و مسلح کردن برخي ديگر پرداختند و مجموعه دوستان ملت سوريه را تشکيل دادند. درست است که دولت آمريکا در دوره رياست جمهوري باراک اوباما راهبرد خود را اصلاح کرد و به جنگ با تروريسم و به خصوص نابودي دولت اسلامي يا همان داعش اولويت داد اما بر حذف نقش بشار اسد رئيس جمهور سوريه از حال و آينده سوريه تأکيد مي کرد و بزرگترين امتياز دولت اوباما در اين خصوص آن بود که پذيرفت بشار اسد فقط در دوره انتقالي و با اختياراتي کمتر باقي بماند. آيا از اين اظهارات تيلرسون اين گونه مي فهميم که دولت جديد آمريکا 180 درجه نسبت به سياستها و مواضع دولت سابق تغيير زاويه داده و به موضع روسيه نزديک تر شده و در حال زمينه سازي براي سهيم کردن دولت سوريه در جنگ با تروريسم و گشودن کانالهاي گفتگو و شايد هماهنگي با آن در اين خصوص است؟ اهميت اين اظهارات آمريکايي ها که تيلرسون در نخستين سفر به آنکارا مطرح کرد به اين علت است که با دو تحول اساسي در عرصه سوريه همزمان شده است:
نخست آنکه آغاز شمارش معکوس براي حمله به شهر الرقه پايتخت « دولت اسلامي» و کنترل نيروهاي سوريه دمکراتيک -که نوک پيکان اين حمله هستند و بيشتر اعضايش را کردها تشکيل مي دهند- بر سد شهر الطبقه و فرودگاه اين شهر است و اين نيروها از حمايتهاي هوايي و زميني آمريکا با حدود 300 نيروي ويژه آمريکايي برخوردار هستند.
دوم : اعلام غيرمنتظره ديروز آقاي ييلديريم [ نخست وزير ترکيه] پس از نشست اضطراري شوراي امنيت ملي اين کشور بود که چند ساعت به رياست وي ادامه داشت و او پس از اين نشست اعلام کرد عمليات « سپر فرات» پايان يافته است. اين عمليات را نيروهاي ترکيه اي و چند گروه وابسته به ارتش آزاد سوريه از اوت گذشته با کنترل بر شهر مرزي جرابلس و سپس شهر الباب و خارج کردن نيروهاي دولت اسلامي از اين دو شهر آغاز کرده بودند.
خلاصه نتيجه گيري از اين دو تحول آن است که دولت جديد آمريکا تصميم گرفته است از هم پيمانان کرد خود حمايت کند و آنها را بر ترکيه که عضو بنيانگذار در سازمان پيمان آتلانتيک شمالي (ناتو) است ترجيح دهد و اين تفسير تصميم ترکيه در اعلام پايان عمليات سپر فرات است که به گفته آقاي ييلديريم اين عمليات به اهدافش رسيده است. مقاله نويس رأي اليوم نوشت نيروهاي سپر فرات همه اهداف خودش را محقق نکرد و آقاي ييلديريم به ما اين حق را بدهد که با وي در اين خصوص [ تحقق اهداف] اختلاف نظر داشته باشيم زيرا هدف از ورود آنها به خاک سوريه آن هم بدون هماهنگي با دولت دمشق ايجاد « يک منطقه امن » به عمق پنج هزار کيلومتر مربع و حرکت از جرابلس و الباب براي کنترل بر منبج و سپس حرکت به سوي الرقه و در نهايت رسيدن به راههاي منتهي به دمشق و حمله به اين شهر و سرنگوني نظام سوريه بود و اين چيزي است که اردوغان بر زبان آورد و بيشتر اين اهداف نيز محقق نيافت.
معتقديم مأموريت نيروهاي سپر فرات به طور کلي پايان نيافته است و خبري از هيچ گونه عقب نشيني نيروهاي ترکيه اي از خاک سوريه نشنيدهايم و بعيد نمي دانيم که رهبري ترکيه تصميم گرفته است در اين منطقه دامي بيافکند و شعله هاي يک جنگ قوميتي بين گروههاي ارتش آزاد سوريه مورد حمايت آنکارا را با يگانهاي مدافع خلق کرد يا حتي خود ارتش سوريه برافروزد. عقب نشيني ترکيه عملا به معناي ايجاد خلاء راهبردي است که براي پر کردن اين خلاء نيز کردها و گروههاي ارتش آزاد و چه بسا« شوراي آزادسازي شام» يا همان النصره سابق رقابت خواهند کرد و اين به معناي گشوده شدن جبهه جنگ جديد و ايجاد حالتي از هرج و مرج است که به ترکيه امکان چانه زني سياسي قوي مي دهد و مي تواند از آن در هر مذاکره اي براي آتش بس يا برقراري آرامش بهره بگيرد. چه بسا تأويل و تفسير اين تحول ريشه اي در موضع آمريکا در ارتباط با بحران سوريه و نتيجه گيري اين مطلب که دولت ترامپ در صدد پذيرفتن نقش بيشتري براي بشار اسد رئيس جمهور سوريه در آينده اين کشور است، زود باشد .
جنگ با تروريسم با وجود دشواري هايي که دارد در موصل در آستانه پايان يافتن بوده و قرار است حمله به الرقه نيز ظرف چند روز آينده آغاز شود و هماهنگي هاي روسيه و آمريکا در منطقه نيز تقريباً متوقف شده است و حالت بي اعتمادي شديد به دولتهاي آمريکا و در صدر آن دولت ترامپ وجود دارد اما آنچه تيلرسون در حضور ميزبانان ترکيه اي خود گفت همچنان پيامي است که داراي اهميت زيادي است و نمي توان به آن و پيامدهايش بي اعتنايي کرد و سياستها نيز بر اساس منافع و بازتابهاي آن تغيير مي کند. آنچه که قطعيت دارد آن است که نقش ترکيه در بحران سوريه در سايه گسترش ائتلاف روسيه و ايران رنگ باخته است و اين در برخي جنبههايش به بازپس گيري حلب و تدمر و دفع حمله به دمشق و جنگ ديپلماتيک اردوغان عليه همسايگان اروپايي اش و تهديداتش براي استفاده از اهرم آوارگان سوري باز مي گردد و ما بايد اين را نيز مد نظر قرار دهيم که آمريکا رهبري ناتو را به عهده دارد که چتر سياسي و نظامي و راهبردي براي اروپاي مسيحي است و امکان ندارد آمريکا از اردوغاني که مخالف قاره پير است جانبداري کند. اين اقدام غافلگير کننده آمريکا ، بزرگ است و زمان زيادي مي برد تا آن را درک کنيم و کار خردمندانه آن است که منتظر بمانيم تا گرد و غبارها فرونشيند و ابعاد مختلف اين اقدام غافلگير کننده آشکار شود.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۶۳۲۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
احتمال احیای داعش در منطقه تا چه حد جدی است؟
رسول سلیمی: در ۲۳ مارس ۲۰۱۹، نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)، با کمک ائتلاف جهانی به رهبری امریکا، کنترل روستای البغوز، اخرین پایگاه دولت اسلامی (داعش) در سوریه را به دست گرفتند. سقوط البغوز به دنبال شکستهایی بود که کنترل سرزمینهای باقی مانده این گروه در سوریه و عراق را از بین برد، جایی که آنها در ژوئن ۲۰۱۴ خلافت خود را اعلام کرده بودند. نگاهی گذرا به مسیرهای تشکیل دولت اسلامی از وجود یک سازمان بروکراتیک بسیار پیچیده، منسجم و انعطافپذیر با ظرفیت زیادی برای تکامل و سازگاری با محیط حکایت دارد. اما انتقال رهبری داعش به نسل های جدیدتر به یک جنبه از توسعه در این گروه اشاره دارد:
زمانی که زرقاوی (احمد فاضل الخلیله) در ۶ ژوئن ۲۰۰۶کشته شد، او جانشینی خود را به یک سازمان منسجم، قوی و بانفوذ واگذار کرد و ابو عمر البغدادی (حمید داوود الزاوی)، افسر سابق ارتش منحل شده عراق، تأسیس دولت اسلامی عراق را به عهده گرفت. در اکتبر ۲۰۰۶، در زمان سلطنت او، این سازمان به یک سازمان بوروکراتیک متمرکزتر تبدیل شد و هنگامی که اعلام شد ابو عمر البغدادی در ۱۹ آوریل ۲۰۱۰ به همراه ابوحمزه المهاجر در ۱۶ مه ۲۰۱۰ کشته شده است، دولت اسلامی عراق با ابوبکر البغدادی (ابراهیم عواد البدری سامرای) بیعت کرد.
پس از کشتن ابوبکر البغدادی در ۲۶ اکتبر ۲۰۱۹، این سازمان به سرعت ابو ابراهیم الهاشمی القریشی (امیر محمد سعید عبدالرحمان مولا) را منصوب کرد و پس از مرگ او در فوریه ۲۰۲۲، این سازمان در ۱۰ مارس ۲۰۲۲، ابو حسن الهاشمی القریشی و پس از قتل الهاشمی در اواسط اکتبر ۲۰۲۲، ابو حسین الحسینی القریشی رهبری داعش را در نوامبر ۲۰۲۲ به عهده گرفت اما در سوم اوت سال۲۰۲۳ اعلام شد که ابو الحسین القریشی نیز کشته شده است و خلیفه فعلی ابو حفص الهاشمی القریشی منصوب شده است.
ویژگی محوری رهبری در داعش
ازاینرو روشن است که دو رهبر اخیر از نسل جدید داعش هستند که میل زیادی به توسعه و بازسازی حکومت اسلامی برای از سرگیری حملات به دشمنان خود را دارند. به همین منظور با اشاره به انسجام و وحدت رهبری پس ازدستدادن هر خلیفه، دولت اسلامی تصاویر تبلیغاتی را پخش میکند تا نشان دهد صدها جنگجوی داعش - از سوریه تا افغانستان، از مصر تا موزامبیک - با خلیفه دوم بیعت میکنند و نکته مهمتر آنکه می خواهد نشان دهد داعش با تمرکز بر رهبر، خلافت را شخصی نکرده است. این در حالی است که تا پایان سال ۲۰۲۲، هیچ نشانه قابل توجهی از مخالفت یا نارضایتی در شبکه جهانی داعش وجود نداشت و از زمان فروپاشی در سوریه، به مثابه شاخههایی که توسط یک سیستم تصمیم مرکزی اداره میشود، عمل کرده است. سلولهای سازمان که بر زمین جنگ تسلط ندارند، انعطاف پذیری خود را در بازسازی سازمانی خود در سطح نظامی، امنیتی، اداری و رسانه ای نشان میدهند.
امروزه "دولت اسلامی" بدون اعمال کنترل بر یک مکان خاص، در صحرای سوریه و در حومه شهرهای سوریه فعال است و حتی حمله به داخل شهرها با سلولهایی که در بیشتر جغرافیای سوریه گسترشیافتهاند انجام میشود. در همین راستا یک گزارش پنتاگون نشان میدهد که داعش صفوف خود را برای ظهور مجدد در سوریه تغییر داده و این گزارش تأکید میکند که این سازمان تواناییهای مسلحانه خود را در عراق تقویت کرده است.از این رو به نظر میرسد داعش بیش از هر زمانی برای بازسازی خود و استخدام جنگجویان بیشتر آماده میکند و از ظرفیت لازم برای تهدیدات بالفعل برخوردار شده است.
داعش همچنان در عضوگیری فعال است
در همین زمینه کارشناسان سازمان ملل متحد در گزارشی که در ۱۵ اوت ۲۰۲۳ منتشر شد، گفتند: «دولت اسلامی (داعش) هنوز بین ۵۰۰۰ تا ۷۰۰۰ عضو در پایگاه سابق خود در سوریه و عراق دارد. کارشناسان ناظر بر تحریمها علیه این گروه خاطرنشان کردند که در نیمه اول سال ۲۰۲۳، تهدید داعش "عمدتاً در مناطق درگیر" باقی مانده است. این کمیته در گزارش خود به شورای امنیت گفته بود: "وضعیت کلی همچنان فعال است" و با وجود تلفات سنگین این گروه و کاهش فعالیت در سوریه و عراق، خطر تجدید حیات آن همچنان وجود دارد. در این بیانیه آمده است: "این گروه استراتژی خود را تطبیق با شرایط فعلی قرار داده و با مردم محلی عراق و سوریه ادغام شده است و در انتخاب نبردهایی که انتظار میرود منجر به تلفات شود، محتاط است" از این رو "شبه نظامیان بیشتری را از اردوگاههای شمال شرقی سوریه و جوامع اسیب پذیر از جمله در کشورهای همسایه، دوباره جمع آوری و استخدام کرده است."
ظرفیت نیروی انسانی زندانی در سوریه
اگرچه این گروه عمداً عملیات های خود را برای تسهیل استخدام و سازماندهی مجدد کاهش داده، اما این کمیته خاطرنشان کرد که نزدیک به ۱۱ هزار شبهنظامی مظنون داعش در شمال شرقی سوریه در تأسیسات متعلق به نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) به رهبری کردها نگهداری میشوند که نقشبرجستهای در جریان حملات داعش ایفا کردند. شمال شرقی سوریه شامل دو اردوگاه است که کارشناسان میگویند حدود ۵۵ هزار نفر را با ادعای ارتباط یا ارتباط خانوادگی با داعش در خود جا داده و در شرایط "سخت" زندگی میکنند. هیئت کارشناسان گزارش دادند که داعش همچنان به استخدام کودکان در اردوگاههای پرجمعیت ادامه میدهد.
اگرچه در حال حاضر مهار داعش در سوریه و افغانستان دشوار است؛ اما با وجود کاهش کلی تهدیدات نسبت به روزهای اوج خون ریزی داعش، این گروه به حملات متعدد در عراق، سوریه ادامه میدهد و وابستگان به داعش در افریقا و بخشهایی از آسیا به طور فزایندهای فعالیت خود را استمرار دادهاند. ازاینرو در سالهای اخیر، داعش فعالیتهای خود را در جنوب صحرای افریقا، از جمله نیجریه در غرب افریقا، جمهوری دموکراتیک کنگو در افریقای مرکزی و موزامبیک در افریقای جنوبی انجام داده است. همچنین داعش از یک مزیت جغرافیایی در افغانستان در امتداد مرز پاکستان با نام استان خراسان یا داعش خراسان برخوردار است که نزدیکترین مرز به ایران به شمار میرود.
نابودی داعش امکانپذیر است؟
به طور خلاصه، تشدید حملات داعش در سوریه نشان میدهد که شکست نهایی این گروه بهعنوان بخشی از تغییر فاز از خلافت به یک سازمان بوروکراتیک غیرمتمرکز و متکی به تاکتیکهای جنگی سنتی قبلی بهوسیله حملات فرسایشی و جنگ چریکی، امکانپذیر نیست. با وجود تضعیف سازمان در عراق، سوریه، داعش به حملات مرگبار ادامه میدهد و توانایی اثبات شدهای برای انجام عملیات های پیچیده دارد که بهوضوح در افریقا و جنوب آسیا درحالرشد است. ناظران سیاسی معتقدند یکی از دلایل چنین رشد فزاینده ای به تغییر در اولویتهای استراتژیک ایالات متحده به سمت مسائل دیگر مانند رقابت با چین و روسیه باز میگردد.
عوامل ناتوانی داعش در آینده
چهار سال پس از شکست، داعش تلاش کرده است تا به حمله علیه دشمنان خود در سوریه و عراق ادامه دهد. آنها در این تلاش با چندین شانس بزرگ از جمله پاندمی Covid-۱۹، عملیات نظامی ترکیه در شمال غربی سوریه و اختلافات فرقهای در سوریه و عراق همراه بودند که به تقویت این گروه منجر شد. بااینحال، این گروه نتوانسته است از این فرصتها استفاده کند. از جمله فرصت های دیگر داعش برای تهدید افزایی علیه ایران، جنگ غزه و مسائل اقتصادی و اجتماعی درون جامعه ایرانی است که توجه سیاستگذار امنیتی را از موضوعات ذاتا امنیتی به موضوعات فرهنگی جلب کرده است.
از سوی دیگر شرایط در سوریه و عراق علیه بازگشت داعش است. هنگامی که داعش در سال ۲۰۱۴ خلافت خود را اعلام کرد، هر دو کشور از عواقب بی ثباتی طولانی مدت ناشی از فرقه گرایی مذهبی و منازعات پس از بهار عربی ۲۰۱۱ رنج میبردند. اکنون حکومت سوریه کنترل بسیاری از مناطق در مناطق مرکزی و شرقی کشور را که پس از سال ۲۰۱۱ از دست داده بودند، به دست آورده اند و ارتش و سرویسهای امنیتی عراق در حال توسعه ظرفیتهای نظامی خود هستند.
عامل دوم، آن است که محبوبیت گروههای سلفی افراطی مانند داعش و جبهه النصره بهشدت کاهشیافته است، بهویژه در جوامعی که این گروهها در آن رشد کرده بودند و روزانه شاهد اعدام هزاران نفر بهعنوان "کافران" و "خائنان" بودند. اما این جوامع غالباً به حکومت مدنی سکولار متعهد شدند.
سومین عامل جلوگیری از بازگشت داعش، ماهیت جمعیت در مناطقی است که این گروه در حال حاضر حضور دارد. هنگامی که نیروهای دموکراتیک سوریه و نیروهای ائتلاف قلمرو عراق و سوریه را از داعش باز پس گرفتند، پیروان محلی آن یعنی کسانی که به طور مستقیم برای این سازمان کار میکردند یا دیگرانی که دکترینهای آن را طرحریزی کرده بودند - مجبور به فرار به کشورهای همسایه یا مناطق تحت کنترل قدرتهای دیگر مانند شمال سوریه شدند. با این مهاجرت، داعش از پایگاه مردمی خود جدا شده و در معرض عقبنشینیهای بیشتر قرار گرفت.
عامل چهارم ناتوانی داعش در جذب نیروهای جدید برای تکمیل صفوف خود است. بازگرداندن خلافت داعش به نیروی انسانی قابلتوجهی نیاز دارد و فقدان سربازان جدید باعث میشود این سازمان تلاش کند هزاران جنگجوی بازداشت شده خود را در زندانهای SDF آزاد کند. در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱، گروههای وابسته به داعش به زندان السینا در الحسکه، شهری در شمال شرقی سوریه حمله کردند. با این حال، این حمله شکست خورد زیرا نیروهای ائتلاف به کمک SDF آمدند و داعش در نهایت دهها جنگجوی خود را که در داخل زندان بازداشت شده بودند از دست داد.
پنجمین و آخرین عاملی که احیای داعش را بهعنوان یک پروژه سیاسی خنثی کرده است، کاهش گسترش سلاح و ازدستدادن منابع مالی است. ظهور داعش به مقادیر زیادی سلاح متکی بود، مانند آنهایی که پس از تصرف موصل به دستاورد و حضور خود را تا زمان سقوط در البغوز حفظ کرد. کمبود تسلیحات فعلی بسیاری از تواناییهای نظامی سازمان را از بین میبرد و مجبور خواهد شد به تاکتیکهای چریکی و جنگ فرسایشی متوسل شود - استراتژی که سازمان را زنده نگه میدارد.
در یک جمع بندی، از بین رفتن هر یک موانع گفته شده در بالا به طور مستقیم یا غیرمستقیم به تقویت داعش در مرزهای ایران منجر خواهد شد. همچنین این احتمال وجود دارد که موانع گفته شده با هدف ایجاد دشمنی مشترک، از سوی یکی از کشورهای متخاصم با ایران تضعیف شده و در نتیجه بازسازی داعش را تسریع کند.
۳۱۱۲۱۳
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1893331