Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش ایسکانیوز، روزنامه «آرمان» نوشته است: سخنان محمود احمدی‌نژاد در خوزستان، در ایام نوروز و در حالی که رسانه‌های تاثیرگذار کشور در تعطیلی به سر می‌بردند بازتاب زیادی در شبکه‌های مجازی و رسانه‌های خارجی داشته است. هنوز گمانه‌هایی در این زمینه صورت می‌گیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

احمدی‌نژاد در این سخنرانی از اصطلاحات و کلمات نامتعارفی در فضای سیاسی کشور استفاده کرده و افکار عمومی را با ابهامات و سؤالات زیادی مواجه کرده است.

به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی آخرین مواضع محمود احمدی‌نژاد و طیف منتسب به وی با مهندس پرویز کاظمی وزیر رفاه، کار و امور اجتماعی در دولت نهم و نخستین وزیر مستعفی دولت احمدی‌نژاد گفت‌وگو کردیم. کاظمی معتقد است: «مخاطب سخنان احمدی‌نژاد در خوزستان آقای روحانی است. با این وجود احمدی‌نژاد این سخنان را به شکلی مطرح می‌کند که در افکار عمومی درباره سخنرانی وی و مخاطب سخنان وی سؤال و ابهام به وجود بیاید. احمدی‌نژاد به صورت تعمدی از برخی اصطلاحات و کلمات در سخنان خود استفاده کرده است که مورد توجه رسانه‌های گروهی قرار بگیرد و رسانه‌های گروهی به تحلیل و بررسی سخنان وی بپردازند. احمدی‌نژاد دارای کیش شخصیت است. به صورت کلی در دنیای سیاست کسانی که دارای کیش شخصیت هستند تلاش می‌کنند ناکارایی خود را با اقدامات غیرمنتظره و عجیب، به چالش کشیدن شخصیت‌های بزرگ و مطرح و همچنین رفتارهای متناقض نشان دهند».

در ادامه متن گفت‌وگوی «آرمان» با وزیر رفاه، کار و امور اجتماعی دولت نهم را از نظر می‌گذرانید.

سخنرانی احمدی‌نژاد در ایام نوروز در خوزستان با چه هدفی صورت گرفت؟ به نظر شما مخاطب صحبت‌های احمدی‌نژاد چه کسی بود؟

سخنان احمدی‌نژاد در خوزستان را باید با در نظر گرفتن جنبه‌های مختلف شخصیت احمدی‌نژاد مورد ارزیابی قرار داد. احمدی‌نژاد در طول هشت سال ریاست‌جمهوری خود جنجال‌های زیادی در کشور به راه انداخت. اگر با دقت به هشت سال دوران ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد دقت کنیم متوجه می‌شویم که تقریبا در هر ماه وی یا نزدیکانش یک جنجال بزرگ در کشور به راه انداخته‌اند. تنش‌های احمدی‌نژاد و نزدیکانش مختص به داخل کشور هم نبوده و بلکه در عرصه بین‌المللی نیز وجود داشته است. به صورت کلی احمدی‌نژاد علاقه دارد همواره در رسانه‌های گروهی و افکار عمومی مطرح باشد و مورد توجه قرار بگیرد. به عنوان مثال ایشان با وجود اینکه هیچ گونه مسئولیت اجرایی در کشور ندارند برای مطرح کردن خود به دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا نامه می‌نویسد. این در حالی است که متن و نوع رفتارشناسی احمدی‌نژاد در نوشتن این نامه، چگونگی تحویل و واکنش طرف مقابل نیز جای بحث و تامل دارد.

از سوی دیگر احمدی‌نژاد سفرهای انتخاباتی خود را آغاز کرده بود و تلاش می‌کرد با سخنرانی در مناطق مختلف کشور زمینه حضور خود را در انتخابات ریاست‌جمهوری مهیا کند. با این وجود مقام معظم رهبری حضور ایشان را به مصلحت کشور تشخیص ندادند و به ایشان توصیه کردند که در انتخابات حضور پیدا نکنند. احمدی‌نژاد نیز در واکنش به توصیه مقام معظم رهبری با نوشتن بیانیه‌ای تبعیت خود را از دیدگاه مقام معظم رهبری عنوان کردند و در بیانیه خود متذکر شدند که در انتخابات آینده از هیچ گزینه‌ای حمایت نخواهند کرد. این درحالی است که احمدی‌نژاد خیلی زود بیانیه خود را فراموش کرد و به صورت رسمی از کاندیداتوری بقایی در انتخابات حمایت کرد. هنگامی که بنده به سخنان مشایی گوش دادم بسیار متاسف و متاثر شدم. به نظر من این سخنان در راستای گسترش«احمدی‌نژادیسم» در کشور است. احمدی‌نژاد و نزدیکانش به دنبال این هستند که این مساله را به افکار عمومی و مسئولان کشور گوشزد کنند که جمهوری اسلامی بدون تفکر احمدی‌نژاد نمی‌تواند به زیست خود ادامه بدهد.

سخنان احمدی‌نژاد در خوزستان شفاف نیست و وی با تیزهوشی خاصی تلاش می‌کند سخنان خود را به شکلی مطرح کند که فضای سیاسی و تصمیم‌گیران کشور را تحت تاثیر قرار بدهد. به نظر من مخاطب سخنان احمدی‌نژاد در خوزستان آقای روحانی است. با این وجود احمدی‌نژاد این سخنان را به شکلی مطرح می‌کند که در افکار عمومی درباره سخنرانی وی و مخاطب سخنان وی سؤال و ابهام به وجود بیاید. احمدی‌نژاد به صورت تعمدی از برخی اصطلاحات و کلمات در سخنان خود استفاده کرده است که مورد توجه رسانه‌های گروهی قرار بگیرد و رسانه‌های گروهی به تحلیل و بررسی سخنان وی بپردازند. احمدی‌نژاد دارای کیش شخصیت است. به صورت کلی در دنیای سیاست کسانی که دارای کیش شخصیت هستند تلاش می‌کنند ناکارایی خود را با اقدامات غیرمنتظره و عجیب، به چالش کشیدن شخصیت‌های بزرگ و مطرح و همچنین رفتارهای متناقض نشان دهند. افرادی مانند احمدی‌نژاد از انسجام فکری برخوردار نیستند و به همین دلیل نمی‌توان آینده سیاسی آنها را پیش‌بینی کرد.

چرا احمدی‌نژاد تلاش می‌کند در مقطع کنونی مورد توجه افکار عمومی قرار بگیرد؟

به صورت طبیعی هنگامی که یک مسئول از مقام‌های اجرایی کنار می‌رود کمتر مورد توجه افکار عمومی قرار می‌گیرد. این در حالی است که احمدی‌نژاد همواره علاقه دارد مورد توجه قرار بگیرد. به همین دلیل نیز ایشان پس از پایان دوران ریاست‌جمهوری خود همچنان تلاش کرده به شکل‌های مختلف خود را در سطح افکار عمومی مطرح کند. در شرایط کنونی نیز که کشور در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری قرار گرفته احمدی‌نژاد تلاش می‌کند دوباره خود را در سطح افکار عمومی مطرح کند. احمدی‌نژاد فرد باهوشی است. البته این باهوش بودن برای خودش است. به هر حال احمدی‌نژاد به دلیل اینکه هشت سال رئیس‌جمهور کشور بوده دارای پایگاه رای است. با این وجود این پایگاه رای به اندازه‌ای نیست که بتواند در انتخابات ریاست‌جمهوری تاثیرگذار باشد. شرایط کشور به شکلی پیش رفت که هر چه زمان بیشتری از پایان دولت احمدی‌نژاد می‌گذشت به دلیل شفاف شدن ماهیت این دولت پایگاه رای احمدی‌نژاد کاهش پیدا می‌کرد. به همین دلیل احمدی‌نژاد تلاش می‌کند از فضای به وجود آمده در آستانه انتخابات استفاده کند و دوباره خود را مطرح کند.

چرا احمدی‌نژاد با علم به اینکه احتمال ردصلاحیت بقایی وجود دارد به صورت رسمی از وی حمایت کرده است؟

آقای بقایی در اظهارات خود عنوان کرده که همه آمال و آرزوهایش این است که مدیریت احمدی‌نژاد را در کشور احیا کند و اگر به ریاست‌جمهوری رسید از آقای احمدی‌نژاد در بالاترین سطح مدیریت کشور استفاده خواهد کرد. با توجه به سخنان آقای بقایی این سؤال مطرح می‌شود که مگر آقای احمدی‌نژاد چه گلی به سر کشور زده که شما قصد دارید مدیریت و تفکر ایشان را احیا کنید؟ بدون شک مدیریت احمدی‌نژاد مشکلات بسیار زیادی برای کشور به وجود آورد وآسیب‌های جدی به بخش‌های مختلف کشور وارد کرد. در نتیجه چطور می‌توان انتظار داشت که مردم از کسی در انتخابات حمایت کنند که به دنبال احیا کردن تفکر احمدی‌نژاد در مدیریت کشور است. در نتیجه حضور آقای بقایی در انتخابات ریاست‌جمهوری محلی از اعراب نخواهد داشت. با این وجود احمدی‌نژاد به خوبی به این نکته آگاهی دارد که احتمال تایید صلاحیت آقای بقایی بسیار پایین است. به همین دلیل اگر این اتفاق رخ بدهد و شورای نگهبان بقایی را تایید صلاحیت نکند احمدی‌نژاد عنوان خواهد کرد که نظام اجازه حضور وی و نزدیکانش را در انتخابات نداده است و به همین دلیل تکلیف از وی برداشته شده است.

از سوی دیگر اگر صلاحیت بقایی در انتخابات تایید شود بدون شک تیم احمدی‌نژاد به دنبال ایجاد هیاهو خواهند بود. فردی می‌تواند مدعی ریاست‌جمهوری و حل کردن مشکلات کشور شود که دارای سابقه و کارنامه مشخص و روشنی در مدیریت کشور باشد. این در حالی است که بقایی دارای این ویژگی‌ها نیست و کارنامه روشنی ندارد و سابقه وی با ابهامات زیادی مواجه است. از سوی دیگر رفتارهای تبلیغاتی که احمدی‌نژاد، مشایی و بقایی در پیش گرفته‌اند بسیار سبک و ساده لوحانه است. اینکه آقای مشایی عنوان می‌کند من درخت هستم یا اینکه نهال درخت را با پیت حلبی در زمین می‌کارند و بسیاری از رفتارهای دیگر این افراد نشان می‌دهد که نگاهی ساده باورانه نسبت به فهم و شعور مخاطب خود دارند. سخنان آقای مشایی بیانگر این مساله است که این افراد قصد دارند تفکر احمدی‌نژادیسم را در کشور نهادینه کنند. به همین دلیل هم تلاش می‌کنند بین خود و اصولگرایان که زمانی حامی اصلی آنها بودند فاصله ایجاد کنند و خود را طیفی مستقل و با تفکری سازنده و کاربردی نشان دهند. احمدی‌نژاد دچار توهم شده است که دارای پایگاه سال۸۴ است و می‌تواند در انتخابات ریاست‌جمهوری نقشی تعیین‌کننده داشته باشد. این در حالی است که پایگاه رای وی روز به روز در حال کاهش پیدا کردن است.

چرا احمدی‌نژاد در صورتی که بقایی رای نیاورد عنوان خواهد کرد انتخابات مهندسی شده است؟ هدف وی از طرح این مساله چیست؟

جواب این سؤال هنوز برای بنده نیز روشن نیست. به هر حال احمدی‌نژاد در صورت عدم موفقیت در انتخابات عنوان خواهد کرد که برخی اجازه ندادند ما دوباره بر سرکار بیاییم. وی بیش از آنکه به کاهش پایگاه رأی خود اشاره کند، تلاش خواهد کرد عدم موفقیت خود را به عوامل بیرونی مرتبط کند که اجازه ندادند شخص منتسب به وی در انتخابات به پیروزی برسد. مساله دیگر اینکه لحن و ادبیات سخنان احمدی‌نژاد و نزدیکان ایشان لحن و ادبیات مناسبی نیست. اگر به سخنان اخیر احمدی‌نژاد در خوزستان دقت کنیم متوجه می‌شویم که ایشان با حالتی تمسخرآمیز فرد مورد نظر خود را مخاطب قرار می‌دهد و از کلماتی استفاده می‌کند که در شان فردی که هشت سال رئیس‌جمهور کشور بوده نیست. مگر احمدی‌نژاد در حال بازی کردن تئاتر و نمایشنامه است که با چنین لحن و رفتاری سخن می‌گوید؟

در نامه مشایی به رئیس دولت اصلاحات که در آستانه عید نوروز منتشر شد مشایی و طیف منتسب به احمدی‌نژاد بیش از آنکه تلاش کنند به اصولگرایان نزدیک شوند به نظر می‌رسید که به شکل‌های مختلف تلاش می‌کنند قرابت خود را با جریان اصلاحات نشان دهند. چرا احمدی‌نژاد در شرایط فعلی احساس می‌کند اگر از اصولگرایان فاصله بگیرد و به اصلاح‌طلبان نزدیک‌تر شود بهتر می‌تواند به نتیجه برسد؟

بنده از برخی منابع خبری مطلع شدم که احمدی‌نژاد به دنبال دیدار با رئیس دولت اصلاحات بوده است و در این زمینه چندین پیغام نیز برای رئیس دولت اصلاحات ارسال کرده که گویا با موافقت ایشان مواجه نشده است. این در حالی است که به نظرمی رسد در شرایط کنونی نیز احمدی‌نژاد علاقه دارد با رئیس دولت اصلاحات دیدار کند یا اینکه به شکل‌های مختلفی به اصلاح‌طلبان نزدیک شود. احمدی‌نژاد به خوبی به این مساله آگاهی دارد که رئیس دولت اصلاحات از نفوذ بالایی در بین اقشار مختلف مردم و از تاثیرگذاری زیادی در انتخابات برخوردار است. از سوی دیگر نامه مشایی به رئیس دولت اصلاحات به معنای نامه احمدی‌نژاد به رئیس دولت اصلاحات است و در این مساله نباید هیچ شکی داشت. بدون شک اگر احمدی‌نژاد متن نامه مشایی به رئیس دولت اصلاحات را ننوشته است، بلکه آن را اصلاح کرده است، به خوبی به این نکته پی برده است که پایگاه رأی وی در حال کاهش پیدا کردن است و به همین دلیل تلاش می‌کند دیدگاه‌های خود را به شکلی تبیین کند که افکار عمومی بین دیدگاه‌های وی واصلاح‌طلبان احساس قرابت کنند. این در حالی است که هنوز هیچ منبع خبری از دریافت نامه مشایی به رئیس دولت اصلاحات و مشاهده و حتی امکان پاسخگویی به آن سخنی به میان نیاورده است. به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان نامه مشایی را جدی نگرفته‌اند. این در حالی است که از محتوای نامه مشایی به رئیس دولت اصلاحات چنین به نظر می‌رسد که طیف احمدی‌نژاد به دنبال این است که حمایت تلویحی اصلاح‌طلبان را نسبت به خود اخذ کند. به نظر می‌رسد طیف منتسب به احمدی‌نژاد تلاش می‌کند از هر شیوه و حربه‌ای برای رسیدن به قدرت و مطرح کردن خود استفاده کند.

احمدی‌نژاد به دنبال این است که با نزدیک شدن به اصلاح‌طلبان ضعف خود را در کاهش پایگاه اجتماعی پوشش بدهد تا همچنان بتواند در فضای سیاسی کشور مطرح باشد. بدون شک هدف نوشتن نامه به رئیس دولت اصلاحات برای گرفتن پاسخ بوده است تا در راستای این نامه‌نگاری‌ها ارتباط طیف منتسب به احمدی‌نژاد و اصلاح‌طلبان برقرار شود و اصطکاک بین این دو جریان فکری کاهش پیدا کند. در نتیجه احمدی‌نژاد به دنبال کم کردن فاصله خود با اصلاح‌طلبان است و احساس می‌کند اگر به اصلاح‌طلبان نزدیک‌تر شود می‌تواند پایگاه اجتماعی خود را تقویت کند.

آیا این احتمال وجود دارد که احمدی‌نژاد پس از ردصلاحیت احتمالی بقایی گزینه اصلی خود را وارد انتخابات کند یا اینکه وی خود بیش از آنکه به انتخابات ریاست‌جمهوری۹۶ بیندیشد در اندیشه انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ و حضور خود در انتخابات است؟

احمدی‌نژاد به خوبی به این نکته آگاهی دارد که احتمال عبور بقایی از کانال شورای نگهبان بسیار ضعیف است. از سوی دیگر طیف منتسب به احمدی‌نژاد هیچ گزینه جدی نیز برای جایگزینی بقایی ندارد. به همین دلیل مجبور است با رفتار و اقدامات غیرمنتظره خود را در عرصه افکار عمومی مطرح کند. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال۹۲ نیز احمدی‌نژاد با علم به اینکه مشایی مورد تایید شورای نگهبان قرار نمی‌گیرد دست در دست وی وارد وزارت کشور شد و در انتخابات ثبت نام کرد. این در حالی بود که مشایی خود نمی‌دانست وارد چه ماجرایی شده و کاملا جوزده و گیج شده بود. به نظر من عمر سیاسی احمدی‌نژاد پایان پذیرفته است و بنده به ایشان توصیه می‌کنم خود را از چنین بازی‌هایی کنار بکشد. به هر حال ایشان هشت سال رئیس‌جمهور کشور بودند و هر برنامه و سیاستی که داشتند در کشور اجرا کردند که اغلب این سیاست‌ها و برنامه‌ها نیز به منافع ملی و مردم آسیب زده است. در نتیجه آزموده را آزمودن خطاست و آقای احمدی‌نژاد بهتر است عطای سیاست را به لقای آن ببخشد و مسیر دیگری را برای زندگی خود در پیش بگیرد.

حضور بقایی در انتخابات تا چه حدی نظم انتخاباتی اصولگرایان را تحت تاثیر قرار داده است؟ آیا حضور بقایی در انتخابات نظم انتخاباتی اصولگرایان را به هم زده است؟

اصولگرایان قبل از حضور آقای بقایی هم دارای نظم خاصی نبودند که بعد از حضور ایشان نظم انتخاباتی‌شان از بین برود. اصولگرایان در دو یا سه دوره اخیر ریاست‌جمهوری هیچ‌گاه نتوانسته‌اند به یک جمعبندی مناسب برسند و با وحدت و اجماع کامل در انتخابات حضور پیدا کنند. دلیل اصلی این مساله نیز این است که طیف‌های مختلف اصولگرایی به دلیل دیدگاه‌های متناقضی که دارند نمی‌توانند زیر یک چتر جمع شوند و با یک رویکرد مشترک در انتخابات حضور پیدا کنند. اصولگرایان هنوز به بلوغ سیاسی لازم برای تاثیرگذاری در فضای سیاسی ایران دست پیدا نکرده‌اند. به همین دلیل نیز تا زمانی که نتوانند به بلوغ لازم در این زمینه دست پیدا کنند نمی‌توانند به پیروزی در انتخابات فکر کنند. حضور بقایی به عنوان فردی که به هر حال دارای خاستگاه اصولگرایی است نیز به تفرق و چنددستگی بیشتر اصولگرایان دامن زده است و تصمیم‌گیری را برای این جریان سیاسی دشوار‌تر کرده است. در نتیجه اصولگرایان مانند انتخابات گذشته با چند دستگی و تفرقه در بین طیف‌های خود مواجه هستند و به همین دلیل امکان رقابت با رقیب سیاسی خود را که از وضعیت متمرکزتری برخودار است نخواهند داشت.

300/302

منبع: ایسکانیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۹۰۰۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مهدی نصیری; زیر تیغ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان/ توهم یا شوخی یا پروژه هدفمند؟! +جدول

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، واکنش ها به جنجال اخیر «مهدی نصیری» سوپر حزب اللهی دیروز و سوپر منتقد این چند ماه اخیر، ادامه دارد. او که در دهه ۶۰ و سال های حضورش در کیهان، در قامت یک چهره تند و افراطی جناح راست فعالیت می کرد، این روزها از منتهی الیه حکومت به منتهی الیه اپوزیسیون شیفت کرده است.

بنا بر آنچه عباس سلیمی نمین فعال سیاسی اصولگرا که سابقه همکاری با او را داشته است، روایت می‌کند او آن سال های ابتدایی بعد از انقلاب مواضع افراطی داشته و مواضع این روزهایش تلاش او برای پاک کردن آن مواضع از ذهن مردم است.

مصاحبه نصیری با بی بی سی فارسی و نسخه پیچی او برای اصلاح طلبان را باید در راستای همین مشی او تفسیر کرد. وی در این گفتگو خواستار آن شده که اپوزیسیون، شکاف بین مصطفی تاج‌زاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کند. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوری‌خواهی می‌توانند متحد شوند. نصیری از میرحسین موسوی، مصطفی تاج‌زاده، نرگس محمدی و فائزه هاشمی به عنوان افراد اصلاح‌طلبی نام برده که می‌توانند این جریان جدید را پوشش بدهند و برای رفع مشکلات کشور با سلطنت‌طلبان چاره‌اندیشی کنند.

ایده او در گفتگو با بی بی سی که یک هفته بعد از خروجش از ایران و حضور در کانادا، بیان شده است به سرعت واکنش اصلاح طلبان را به دنبال داشت.

سید محمد علی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز، در یادداشتی در شبکه اجتماعی ایکس، با تاکید بر اینکه مهدی نصیری سوپر افراطی حزب اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزیسیون امروز شود، نوشت: «گفته اند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش می داند نه شاهزاده می تواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقه مند به همکاری با شاهزاده است.»

همچنین غلامحسین کرباسچی، مدیرمسئول روزنامه هم‌میهن، در واکنش به این مصاحبه، با اشاره به اینکه وی اصلا مهدی نصیری را فرد متعادلی نمی‌داند، گفته؛«نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرف‌هایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاح‌طلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر کسی از مخالفین نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، می‌فهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»

محمد مهاجری نیز در نقد حرف های نصیری در یادداشتی نوشته است؛«چه شده که شاهزاده را همسنگ تاج زاده و دیگران می دانید؟ صنمی با مصطفی تاجزاده ندارم، اما یک موی گندیده تاجزاده به همه هیکل شاهزاده کثیفی که وطن فروشی کمترین جرمش است و همه حامیانش شرف دارد. با برخوردهایی که با برخی چهره های سیاسی منتقد و حتی مخالف در داخل ایران شده بشدت مخالفم ، اما اینها چه دخلی دارند به آن شاهزاده بدنام بدکار؟»

سکوت اصولگرایانه؟

عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، اما موضعی متفاوت گرفت و سکوت اصولگرایان در این ماجرا را به چالش کشید. او در گفتگو با خبرآنلاین تاکید کرد؛«واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضع‌گیری صریحی می‌کردند، آنان که درباره همه چیز برای اعلام موضع پا به رکاب هستند در این مورد سکوت کرده‌اند. ولی چون نمی‌خواهند به انتساب گذشته ایشان اشاره شود یا به این علت که به درستی گمان می‌کنند موضع‌گیری آنان فاقد نفوذ است زحمت این کار را بر دوش اصلاح‌طلبان انداخته‌اند.»

این نقد عبدی با واکنش روزنامه اصولگرای جوان روبرو شد. این رسانه به نوعی مسئولیت این اظهارات نصیری را متوجه اصلاح طلبان کرده و با حمله به چپ گرایان نوشته است؛« مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد. اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شده‌اند، اما حالا که یک‌باره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابی‌گری محض زده است، دیگر کسی از اصلاح‌طلبان نمی‌پذیرد که نصیری را از خود ندانند.»

در جدول زیر مروری بر اظهارات انتقادی اشخاص و رسانه های مطرح اصلاح طلب و اصولگرا، به مصاحبه مهدی نصیری با بی بی سی، داشته‌ایم؛

ردیف

نام/ گرایش سیاسی

اظهارات

۱

محمد علی ابطحی/ فعال سیاسی اصلاح‌طلب

* آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزب اللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزیسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.

* نه بولتن نویسی واظهار نظرهای تند حزب اللهی اش در گذشته توانست ریشه اصلاح طلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونی اش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند.

۲

عباس عبدی/ فعال سیاسی اصلاح طلب

* مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیش‌گفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزاره‌های اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامه‌ای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.

*دنیای سیاست بیش از این که دنیای ایده‌ها باشد دنیای قدرت است. میان قدرت و ایده باید رابطه نزدیکی باشد. این حرف‌ها را دیگرانی هم در خارج زده‌اند ولی بسرعت به حاشیه رفته‌اند. در شرایط کنونی همان کسانی که علیه آنان حرف می‌زد، قدری از این فضا بهره‌مند می‌شوند. به نظرم یک دو راهی قرار خواهد داشت که هر دو سویش زیان است. ولی ایده او بیشتر ناشی از این است که سیاست به امری شخصی تقلیل یافته و گویی اراده‌های افراد به تنهایی منشأ اثرات تعیین کننده است. بعلاوه براندازی قابل جمع با اصلاح‌طلبی نیست.

۳

محمد مهاجری/ فعال رسانه‌ای اصولگرا

* چه شده که شاهزاده را همسنگ تاج زاده و دیگران می دانید؟ صنمی با مصطفی تاجزاده ندارم، اما یک موی گندیده تاجزاده به همه هیکل شاهزاده کثیفی که وطن فروشی کمترین جرمش است و همه حامیانش شرف دارد.

*برگردید آقای نصیری! منظورم برگشتن به تهران و قم نیست. این حق شماست که هرجای عالم می خواهید زندگی کنید. عده‌ای خوشحال می‌شوند که شما در مغرب زمین بمانید و به قول آنها تمام شوید. گروهی می‌گویند شما پلهای پشت سرتان را خراب کرده اید و برنمی‌گردید. من، اما پیش بینی ام این نیست.‌

۴

غلامحسین کرباسچی/ فعال سیاسی اصلاح طلب

* آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرف‌هایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاح‌طلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر کسی از مخالفین نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، می‌فهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.

*نصیری آن زمانی هم که در کیهان و پیش آقای شریعتمداری بود و جاهای عمومی کشور در دست آنان قرار داشت، فضاحتی علیه شخصیت‌های ملی، مذهبی و فرهنگی به وجود آورد و آن همه توهین، ناسزا و تهمت علیه آن افراد زد که آن زمان هم معلوم بود که ایشان تعادل ندارد. در حال حاضر هم به دنبال همان مسیر است فقط ورق را برگردانده است. می‌داند که کسی به او وقعی نمی‌گذارد و جایگاهی ندارد، می‌خواهد این سمت افراط را بگیرد تا دیگران به حرف او گوش بدهند.

*به نظر من آقای نصیری نه جایگاهی در محافل اصلاح‌طلب‌ها دارد، با توجه به سوابق ایشان، براندازها می‌فهمند که فقط به درد همین تبلیغات در رسانه‌هایی مانند ‌بی‌بی‌سی می‌خورد که مثلا حرف تازه‌ای زده شود. در هر صورت ایشان جایگاهی ندارد.

۵

علی باقری/فعال سیاسی اصلاح‌طلب

* از "شاهزاده" تا "تاجزاده"، فاصله‌ای به وسعت و عظمت مردمی‌ترین انقلاب تاریخ معاصر وجود دارد. ولو آنکه تحقق اهداف بلند انسانی و آرمانی آن انقلاب، دستخوش دست‌اندازی "نااهلان" و "نامحرمان" قرار گرفته باشد.

۶

محمود صادقی/ نماینده مجلس دهم

* اساسا بین تاجزاده، به عنوان یک اصلاح‌طلب دموکراسی‌خواه مخالف با قدرت متمرکز فردی و شاهزاده به عنوان نماد بازگشت به سلطنت موروثی فرد محور هیچ‌ وجه اشتراکی وجود ندارد. آقای نصیری ترسم نرسی به کعبه‌ ای اعرابی! کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است.

۷

جواد امام/فعال سیاسی اصلاح‌طلب

* نصیری یک چهره اصولگرای تند و رادیکال است که در رزومه او فعالیت در روزنامه کیهان درج شده است. امروز حسین شریعتمداری وارث دیدگاه‌هایی است که قبلا توسط مهدی نصیری‌ها پایه‌گذاری شده بود. در عین حال مشخص نیست آیا اظهارات نصیری در راستای یک پروژه تعریف شده، مطرح شده یا پای موارد دیگری در میان است.

۸

شهاب‌الدین طباطبایی/فعال سیاسی اصلاح طلب

* اظهارات مهدی نصیری تکرار یک شوخی بی‌مزه و توهمی است که ۱۴۰۱ هم براندازان خارج نشین برایشان ایجاد شده بود. نه مردم و نه نخبگان سیاسی هیچکدام نگاهشان به بیرون از کشور نیست.

۹

حمیدرضا جلایی‌پور/فعال سیاسی اصلاح طلب

* این طرح نه جدید و نه جدی است و قبلا توسط آقای رضا علیجانی و یکی از سخنرانان همایش نجات ایران مطرح شده بود. اما دربارهٔ طرح مجدد این ایده توسط آقای نصیری، به طور خاص نقد اصلی دارم.

*آقای نصیری چه زمانی که در کیهان بنیادگرایانه و اقتدارگرایانه علیه مصلحان می‌نوشتند و بعد با گرایشی شبه‌تفکیکی هر گونه مدرن‌شدن و همهٔ دستاوردهای علمی و عرفانی بشر را تخطئه می‌کردند و چه امروز که طرفدار نوعی انقلاب آرام شده‌اند و پیشنهاد چنین ائتلافی را می‌دهند در دیدن واقعیت و پیچیدگی‌اش ضعف شدیدی داشتند و با رویکردی هیجانی که بلوغ شناختی ندارد، به خاطر شیفتگی به ایده‌ها و تغییرات رادیکال در نظر از روی واقعیت می‌پریدند.

*به نظر من رضا پهلوی با شکست شدید «همبستگی»اش و حمایت بی‌شرمانه از نتانیاهو نمی‌تواند، حتی در آینده، مورد حمایت اکثریت ایرانیان قرار بگیرد و در این چندماه اسرائیل‌شیفتگی‌اش و به ویژه بعد از عملیات وعدهٔ صادق و روشن شدن امتناع آمریکا و ناتوانی اسرائیل در حملهٔ نظامی به ایران ضربهٔ کاری‌ای خورده است. عجیب است که بعد از این افول شدید آقای نصیری به فکر احیای او و ائتلاف با او افتاده است.

10

عباس سلیمی‌نمین/ فعال سیاسی اصولگرا

* آقای نصیری مجبور است که این‌ کار را برای فراموش شدن مواضع تند و افراطی خود در گذشته انجام دهد. روز به روز مواضع افراطی‌تری اتخاذ خواهد کرد تا اینگونه پذیرفته شود. هیچ‌کس نمی‌تواند به او اعتماد کند و در این وادی بیشتر سقوط خواهد کرد. بنابراین، فاجعه‌ای رخ خواهد داد که در رابطه با منافقین و سایر نیروهای افراطی رخ داد.

* قبلا مواضع افراطی داشتند الآن تفریطی. ایشان بر این باور بود که زن برای لذت‌بخشی به مرد آفریده شده است. هرچی به ایشان گفته می‌شد که این دیدگاه با نظر اسلام نمی‌خواند و نظرات امام خمینی(ره) و رهبری این‌گونه نیست، حرف خودش را می‌زد. در بحث تکنولوژی هم یک دیدگاه بسیار عقب‌افتاده داشت که این‌ها نشانه مدرنسیم است و نباید استفاده کنیم.

* شما یک وقتی جریان اصلاح‌طلب را نقد می‌کنید، اشکالی ندارد و خوب است، یک عده‌ هم اصولگرایان را نقد می‌کنند و بسیار خوب است اما هتاکی و حرمت‌شکنی هرگز نقد نیست. در گذشته یک‌بار آقای مخملباف درباره زندگی خودش در یک جلسه خصوصی توضیحاتی ارائه کرد و یک بحثی را درباره مادرش بیان کرد. من هر چه به آقای نصیری گفتم که این حرف در جلسه خصوصی بیان شده و درز پیدا کردن آن خلاف اخلاق است، شما یک موضع و نقدی را به نسبت به آقای مخملباف نسبت به کارهای هنری دارید، اما نباید به مادر او پرداخته و در روزنامه منعکس کنید، غلی رغم تذکر جدی که به ایشان داده شد، این مطلب را منعکس کرد.

11

حسین نورانی‏‌نژاد/ قائم‌‏مقام دبیرکل حزب اتحاد ملت

* مرور یکی از اتفاق‌های اخیر برای شناخت فضای سیاسی کشور خالی از لطف نیست. چند روز پیش آقای مهدی نصیری در مصاحبه بی‌بی‌سی فارسی پیشنهاد شاذ «جبهه‌ای از شاهزاده تا تاجزاده» داد. شاذ از آن جهت که قرابتی بین این دو در جزء و کل سیاست نیست. از تبار و خاستگاه که بگذریم، یکی استقلال از دولت‌های خارجی را اصل می‌داند و دیگری در پی تجمیع نیروهای خارجی علیه حاکمیت با هدف قدرت گرفتن خودش است.

* یکی در پی گذار به دموکراسی است و دیگری در پی گذار به خودش. اساساً طبیعی است که ائتلاف با «شاهزاده» معنایی ندارد جز پذیرش سروری شاهزاده و حداکثر یافتن جایی ذیل دم و دستگاه او. شاه که با کسی فالوده نمی‌خورد. کما اینکه در پی تلاش برای مصادره اعتراضات ۹۶ و ۹۸ شعارهای سلطنت‌طلبانه حتی در شکل واکنشی داده نشد، اما رضا پهلوی با عده‌ای دیگر شورایی ائتلافی درست کرد که به چند ماه نکشیده برچیده شد.

* به هرحال، این پیشنهاد عجیب از جانب آقای نصیری داده شد. پیشنهادی که برای یک برانداز که تنها به «گذار از» با هر هزینه‌ و هر سرانجامی فکر کند شاید معنادار باشد، اما برای آنکه «گذار به» و چگونگی آن را اصل می‌داند، نمی‌تواند معتبر باشد.

* آقای نصیری که عضو هیچ جریان سیاسی خاصی محسوب نمی‌شود که آن مجموعه را در مظان اتهام و پاسخگویی قرار دهد. پس این همه موضع‌گیری و مصاحبه‌ها و یادداشت‌های قطاری که با شدت و حدت خاصی هم بیان می‌شوند، به چه معناست؟ به‌خصوص که حاصل این هیاهو چیزی جز جدی کردن این ایده و مشابه آن در آینده نیست. اما به نظر می‌رسد که این محاسبات در موضع‌گیری‌ها ملاحظه نشده است.

* می‌توان پذیرفت که برخی افراد در نتیجه فضای شکل‌گرفته در این باره ورود کرده و حرفی زده باشند. اما نوع ادبیات به‌کاررفته و غلظت آن و تعداد زیاد مواضع، با عرض پوزش از بسیاری از افراد محترمی که در این باره ورود کردند، نشان از نوعی انجام وظیفه و ریاکاری سیاسی دارد. شاید بیان غیرمستقیم اما روشن تاج‌زاده که در پی این هیاهوها و بعد از ملاقات هفتگی با خانواده، فایل صوتی مناظره‌اش با مراد ویسی در نقد سلطنت‌طلبی را بازنشر و در کانالش دیده شد، نمونه‌ای از یک واکنش کافی باشد.

12

سید عبدالجواد موسوی/ روزنامه نگار اصلاح طلب

تحلیلی که من بر اساس شناختم از مهدی نصیری دارم. او هر پروژه ای را که در این سال ها کلید زده از عدالتخواهی تا دشمنی با فلسفه و عرفان، و عصر حیرت، خیلی زود به نقطه جوش رسانده. یعنی در همه این موارد تا ته خط رفته. روزی هم که شروع کرد به انتقادهای بی پروا و صریح از حاکمیت، من و چندتن از دوستانی که او را تا حدودی می شناختیم حدس می زدیم کار به این جاها بکشد. فعلا در نقد تئوری اتحاد شاهزاده و تاجزاده چیزی نمی گویم جز این که این تئوری زاییده آن شتابِ منحصر به فرد است.

13

روزنامه سازندگی/ رساانه اصلاح طلب

* مهدی نصیری در سال‌های اخیر به ناگهان مسیر سیاسی خود را از چپ رادیکال انقلابی به راست افراطی و سلطنت‌طلب تغییر داد و با راه‌اندازی یک کانال تلگرامی آنچنان مطالب تند و تیزی علیه حاکمیت نوشت که برای کسانی که او را می‌شناختند، حیرت‌انگیز بود. کسانی که کیهان اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ را می‌خواندند، فراموش نکردند که وی چگونه به یک فیلمساز ایرانی به دلیل تراشیدن ریش‌هایش خرده گرفت و او را از دایره حزب‌الله خارج خواند و در گام بعدی مادر آن فیلمساز را صیغه‌ای خواند و با این جمله جنجالی به پا کرد.

* اکنون مردی با آن سوابق در رادیکالیسم از این سو افتاده است. او چندی مطالب تند و تیزی را علیه حاکمیت منتشر کرد بی‌آنکه بازداشت شود. در حالی که دیگران با مطالبی خفیف‌تر از آنچه نصیری می‌نوشت، بازداشت و دادگاهی می‌شدند. حال وی بی‌هیچ مانعی به خارج از کشور رفته و در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی، رضا پهلوی را شاهزاده می‌خواند و او را پیشاپیش بر سریر پادشاهی می‌نشاند و از جانب کسانی که در دوره سلطنت شکنجه شدند، زندان افتادند و ستم و ظلم دیدند، سخن می‌گوید و خواهان یک اتحاد نامقدس می‌شود. آقای مهدی نصیری «این تذهبون»؟ به کجا چنین شتابان؟ شما آیا نماینده مهندس میرحسین موسوی هستید که از جانب او که سال‌ها در حصر است، سخن می‌گویید؟ شما آیا نماینده جمهوری‌خواهان ایرانی هستید و سخنگوی آنها شده‌اید؟ تاج‌زاده اگر قرار بود پیوندی با رضا پهلوی داشته باشد که در ایران نمی‌ماند. از افکار فائزه هاشمی علیه سلطنت‌طلبان خبر دارید؟ نرگس محمدی چیزی در این خصوص نوشته که شما باور کردید باید چنین پیشنهادی بدهید؟

14

روزنامه فرهیختگان/ رسانه اصولگرا

* در نگاه اول مشخص است نصیری دیگر توان فکر کردن یا ایده تازه‌ای به همراه ندارد و سرخورده از وضعیت فعلی به رادیکالیسمی تند روی آورده است. قرار دادن پهلوی و تاج‌زاده دقیقا همان پازلی است که برخی از رسانه‌های حکومت هم سال گذشته به آن اشاره داشتند و حالا نصیری آن را به‌صراحت بیان می‌کند و به‌وضوح مشخص می‌کند همایش آینده ایران دقیقا طراحی و پازل دستگاه‌های غربی برای براندازی بوده است. آنچه رسانه‌های حکومت بیان می‌کردند فقط یک تحلیل نبوده و کاملا مصادف است با صحنه‌ای واقعی؛ چراکه یکی از سخنرانان اصلی آن جلسه مهدی نصیری بوده است.

* اما به نظر بحث نصیری دارای فرامتن پراهمیتی است. نصیری در واقع با زدن چنین حرف شاذی نشان می‌دهد که اپوزیسیون ایران نه از شکست‌های گسترده در سال‌های اخیر بلکه از تحولات جهانی که در حال شکل‌گیری است هم حیرت‌زده شده‌اند و نمی‌دانند چطور خود را از وضعیت به‌شدت سختی که در آن قرار گرفته‌اند نجات دهند.» واکنش تند و انتقادی چهره‌های شناخته‌شده اصولگرا و اصلاح‌طلب به سخنان نصیری و خط جداکننده‌ای که خیلی پررنگ روی این مرز کشیدند، نشان از تمیز دادن خط‌مشی چهره‌های شناخته‌شده اصلاح‌طلبی و اصولگرا از آنچه نصیری در خیال خود می‌پروراند، دارد و به او گوشزد می‌کند با چنین سخنانی نمی‌تواند برای خود یار بخرد و هم‌تیمی جذب کند و حالا باید دید سریال سرنوشت این نواپوزیسیون تازه‌مهاجرت‌کرده از کشور تا کجا ادامه خواهد داشت.

15

روزنامه جوان/ رسانه اصولگرا

* مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاح‌طلبان که سال‌هاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبه‌رو شده‌اند، از اینکه یک تازه‌وارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، به‌شدت دلخور و هراسان شده‌اند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده می‌گیرد.

* نصیری عین اصلاح‌طلبان است، بلکه خود اصلاح‌طلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرف‌های پشت‌صحنه را که از او می‌پسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام می‌آموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارش‌شده تاج‌زاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیده‌اید و یک به‌یک به صحنه می‌آیید و نصیری را تکفیر می‌کنید. اما مگر می‌شود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامه‌نگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر می‌کنید خودتان را تکفیر می‌کنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.

* سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود می‌برند و به اردوگاه اصلاح‌طلبی می‌زنند. نمی‌دانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمی‌کردند که از آن دولت و حمایت‌ها به جایی برسند که اکنون حرف مشترک‌شان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری به‌تعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!

16

روزنامه صبح نو/ رسانه اصولگرا

* سخنان مهدی نصیری در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی واکنش برانگیز شده است. او در این مصاحبه از ضرورت اتحاد اپوزیسیون جمهوری اسلامی سخن گفته؛ یعنی اتحاد شاهزاده با تاج‌زاده. جمهوری‌خواهان با هواداران سلطنت. این سخنان چندان قابل نقد نیست، نه از آن باب که سخن بسیار دقیق و فکر شده‌ و ایده‌ای است که از عطاری هیچ‌کس جز عطاری نصیری نمی‌توانسته بیرون بیاید، نه از تاج‌زاده که از شاهزاده تا مسیح هم نتوانستند چند ماهی دور یک میز بنشینند و امروز به یکدیگر فحش‌های مثبت ۱۸ می‌دهند. بنابراین امتناع این ایده از روز روشن‌تر است. و باز نه جای تعجب که نصیری چنین سخنانی را بر زبان رانده که جای تعجب نیست؛ چراکه مسیر هر فرد رادیکالی، افتادن در چرخه رادیکالیسم است.

* باید مسیر طی شده و جریان روشنفکری ایرانی نقد شود که امروز مهدی نصیری در این نحله خود را قرار داده است. نقد روشنفکران نه از باب غرض با این جماعت، بلکه از فرط بیگانگی است که با جامعه دارند و رؤیاهایی که این‌ها در دویست سال اخیر به جای فکر، ایده و اندیشه پیشرفت به‌عنوان جنس بنجل به مردم ایران فروخته‌اند و به جای پیشرفت و توسعه برای مردم ایران، وضعیتی ایجاد کردند که بعد از دویست سال دوباره ایده بازگشت به وضعیت دویست سال گذشته را تئوریزه می‌کنند.

* روشنفکر ایرانی ۲۰۰ سال است که اسیر این توهم است، از مردم سخن می‌گوید؛ اما فهمی از مردم ندارد. روشنفکر ایرانی که علیه سلطنت شورید و امروز دوباره به سلطنت رسیده است. زمانی مخالف شهر بود و زندگی در روستا را تئوریزه می‌کرد و امروز مقلد غرب و مدرنیته شده است.


۲۷۲۱۹

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901698

دیگر خبرها

  • ادعای علیرضابیگی از مخالفت احمدی‌نژاد با گشت ارشاد
  • محمود احمدی‌نژاد استعفا می‌دهد؟ جنجال بزرگ آقای سیاست‌مدار
  • عکس احمدی‌نژاد و سعید جلیلی ۲۰ سال قبل
  • مهدی نصیری; زیر تیغ اصلاح‌طلبان و اصولگرایان/ توهم یا شوخی یا پروژه هدفمند؟! +جدول
  • مراسم ازدواج خواهرزاده احمدی نژاد در استانبول + عکس
  • ازدواج خواهرزاده احمدی‌نژاد در ترکیه (+ عکس)
  • اصلاح طلبان در کدام حوزه های انتخابیه کاندیدا دارند؟
  • جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاح‌طلبان است که «ظاهر» شده
  • اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
  • اصلاح خط لوله فاضلاب و ایمن‌سازی خیابان شهیدان کاظمی انجام شد