عربستان در سال 95؛ رويدادها و روندها
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۷۹۶۴۱۶
خبرگزاري آريا - مرگ ملک عبدالله و آغاز پادشاهي ملک سلمان همراه با تغيير و تحولات بزرگ در عرصه داخلي و منطقهاي بود که منجر به عبور عربستان از سياست محافظه کارانه سابق به سمت يک سياست تهاجمي منطقهاي شد.
سعودي
عربستان سعودي در سال 95 با چالشهاي گوناگوني روبرو بود. جنگ يمن، بحران سوريه و مشکلات اقتصادي بخشي از بحرانهاي سال گذشته سعوديها بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
1- سياست داخلي
1-1- تداوم جنگ يمن و مخاطرات پيشبيني نشده
مرگ ملک عبدالله و آغاز پادشاهي ملک سلمان همراه با تغيير و تحولات بزرگ در عرصه داخلي و منطقهاي بود که منجر به عبور عربستان از سياست محافظه کارانه سابق به سمت يک سياست تهاجمي منطقهاي شد. تحليلگران اين تغيير را در چارچوب تلاش محمد بن سلمان وزير دفاع براي کسب قدرت و رساندن خود به پادشاهي خاندان آل سعود ارزيابي کردند. با آغاز سال 94، عربستان به بهانه سرکوب انصارالله در فروردين ماه، رسماً حمله به يمن را آغاز نمود. حملات ائتلاف استيجاري آل سعود به يمن که قرار بود نتيجه سريع در پي داشته و با قاطعيت همراه باشد، بعد از گذشت 23 ماه، بدون هيچ دستاوردي به شکست رسيده است. از طرفي جنگ يمن، مخاطرات و تهديدات پيشبيني نشدهاي را پيش روي رژيم آل سعود قرار داده است.
فروپاشي عملي ائتلاف استيجاري و تصادم اهداف متفاوت و متعارض امارات و آل سعود به عنوان بازيگران اصلي ائتلاف در مورد تجزيه يا وحدت يمن، در مورد خودسري امارات در جنوب يمن، در مورد توافق و يا عدم توافق بر روي رياست جمهوري عبدربه منصورهادي رئيسجمهور مستعفي يمن و همچنين در مورد نقش علي عبدالله صالح و پسرش احمد علي عبدالله صالح و… اختلافات دو بازيگر اصلي ائتلاف را به منصهي ظهور گذاشته است.
مضاف بر اين، اصابت موشکهاي انصارالله به 3 استان جنوبي و محيط امنيتي عربستان (عسير، نجران و جيزان)، شکلگيري خلأ امنيتي در جنوب عربستان و تسهيل تحرک انقلابيِ شيعيان ساکن در اين مناطق، زيان شديد اقتصادي و تجلي آن در بحران و رياضت اقتصادي و درنتيجه پيامدهاي کوتاه مدت و بلندمدت اجتماعي و سياسي اين بحران بر امنيت خاندان آل سعود است.
شکست در تثبيت رئيسجمهور مستعفي وابسته به رياض در ساحت سياسي يمن، موفقيت انصارالله در دولت سازي و تدارک مشروعيت داخلي از طريق تشکيل شوراي عالي سياسي و دولت نجات ملي، اشراف و کنترل انصارالله بر تنگه راهبردي بابالمندب، تجهيز و بهکارگيري موفقِ موشکهاي ميان برد و دوربرد برکان، زلزال، صمود و… از سوي انصارالله تنها بخشي از علائم و مشخصههايي هستند که شکست ائتلاف و مخاطرات پيش روي آل سعود را به نمايش ميگذارند.
در اين ميان عربستان براي کاستن از حجم مخاطرات، راهبردهاي مختلفي در پيش گرفته است. عربستان توانست از طريق نبرد عظيم رسانهاي شليک موشک به سمت فرودگاهي در جده را تلاش انصارالله براي حمله به مکه جلوه داده و از اين طريق سازمان کنفرانس اسلامي را عليه انصارالله تحريک کند. به طوري که 50 عضو اين سازمان حمله موشکي انصارالله به خانه خدا را محکوم کرده و متعهد شدند در اين قبال به سازمان ملل شکايت کنند.
راهبرد ديگر عربستان دست زدن به «جنايتهاي بزرگ» بود تا با تحميل هزينههاي مالي و جاني فراوان بر انصارالله، اين جنبش مقاوم را تسليم خواستههاي خود کند. اين راهبرد با همراهي آمريکا عملياتي شد. در راستاي اجرايي شدن اين راهبرد و نائل آمدن به هدف مطلوب يعني تسليم انصارالله، عربستان و آمريکا به سلسله جنايتهاي بزرگ دست زدند. تحريمهاي اقتصادي، محاصرهي يمن و تخريب زيرساختها، بمباران مراسم ختم صنعا با بيش از 700 کشته و زخمي و حملات آمريکا به سايتهاي راداري يمن بخشي از اين جنايتهاي بزرگ بودند که با هدف تحميل هزينه بر انصارالله اجرايي شدند. فرمول استفاده شده در اين جنايتها مدل قطعنامه 598 ايران بود که بعد از انجام سلسله جنايتهاي بزرگ از سوي آمريکا و عراق، ايران ناگزير قطعنامه 598 را پذيرفت.(1)
2-1- وضعيت شيعيان پس از اعدام شيخ نمر
عربستان در سال 94 آيت الله شيخ نمر النمر را به شهادت رساند. شيخ النمر از جمله رهبران معترض شيعي بود که بر خلاف شيخ حسن الصفار و به بهانه عملگرايي، هيچگاه از مواضع انقلابي و مشروع خود کوتاه نيامد. شيخ النمر همواره از مذاکره با حکومت به دليل بيثمر بودن آن امتناع ميکرد. شيخ نمر بارها به دلايل واهي همچون برگزاري کلاس درس زنداني و مورد شکنجه قرار گرفت و در نهايت به اتهام اقدام عليه امنيت ملي، محاربه، دامن زدن به تحرکات قبيلهاي و تروريستي به اعدام محکوم شد. پس از اعدام شيخ النمر وضعيت شيعيان عربستان بحرانيتر شده و به شهادت رساندن جوانان و بازداشت علماي شيعه با شدت بيشتري دنبال شده است. به طور مثال ماموران امنيتي در تاريخ 4 فروردين 95 «شيخ حسين الراضي» خطيب مسجد جامع پيامبر اکرم (ص) در شهر «عمران» از توابع منطقه احساء را دستگير کردند. اتهامي که نيروهاي امنيتي متوجه شيخ حسين الراضي کردند، «تمجيد از حزبالله لبنان، عدم خويشتنداري در بدگويي از حکومت و دفاع از شيخ النمر» بود. روحاني ديگري که توسط نيروهاي امنيتي پس از اعدام شيخ نمر بازداشت شد، «شيخ محمد حسن الحبيب» است. حسن الحبيب از روحانيون برجسته منطقه الشرقيه است که ضمن حمايت از قيام شيخ النمر در جريان بيداري اسلامي، مواضع سخت و سازشناپذيري در مقابل سياستهاي ضد شيعي آلسعود اتخاذ کرده است. شخصيت ديني ديگري که پس از اعدام شيخ النمر به اتهامات واهي دستگير شده «شيخ جعفر آل صويلح» از منطقه قطيف است که به اتهام دفاع از حقوق بشر در کتابهاي تأليفي خود، توسط نيروهاي امنيتي در تاريخ 22 خرداد 95 دستگير شد.
کشتار جوانان و فعالين شيعه نيز پس از اعدام شيخ النمر افزايش يافته است. به طور مثال «مکي العريض» جوان شيعهاي بود که در تاريخ 12 فروردين 95 در منطقه القطيف ربوده و پس از دو روز در اثر جراحتهاي ناشي از شکنجه شهيد شد. «محمد علي عبدالرحيم الفرج» جوان ديگري بود که در تاريخ 4 تير 95 توسط نيروهاي امنيتي و به ضرب گلوله شهيد شد. در صف اعدام بودن «محمد علي النمر» برادرزاده شيخ النمر و دو فعال سياسي ديگر به نامهاي «عبدالله زاهري» و «داود مرهون» جلوه ديگري از خشونت و نسلکشي است که عليه شيعيان معترض شيعي اعمال ميشود.
نوع ديگري از خشونت که عليه شيعيان در اين مدت اعمال شده، حمله به مساجد شيعيان توسط سلفيهاي افراطي است. اين خشونت مولود نفرتي است که مفتيهاي وهابي نسبت به شيعيان در جامعه تزريق کردهاند. انفجار «مسجد الرضا» در منطقه احساء در اسفند 94 مصداق روشني از نمود عيني خشونت مذکور است. اين انفجار که داعش مسئوليت آن را بر عهده گرفت 4 کشته و بيش از 40 زخمي بر جاي گذاشت. ممانعت از پخش اذان در مساجد شيعي، فشار بر ائمه مساجد و خطباي نماز جمعه و کنترل شديد حريم شخصي و اجتماعي مانند رسانهها و شبکههاي اجتماعي، خشونتها و محدوديتهاي است که پس از اعدام شيخ النمر تشديد شدهاند.(2)
3-1- تشديد بحران اقتصادي عربستان
وضعيت اقتصادي عربستان در شرايط بغرنجي قرار گرفته است. شرکت سرمايهگذاري آرامکو در سال 95 گزارشي منتشر کرده و از کسري بودجهي 84 ميليارد دلاري عربستان در سال 2016 خبر داده است. به نظر ميرسد سه متغير مهم در شکلگيري کسري بودجه نقش اساسي ايفا کردهاند. خريد جنونآميز تسليحات و عقد قراردادهاي متعدد با دولتهاي غربي، دخالتهاي رياض در يمن، سوريه، عراق و ساير تحولات منطقه و کمک مستقيم و غيرمستقيم مالي به دولتهاي مختلف در چارچوب «ديپلماسي دلار»، مانند مصر، سودان و کاهش قيمت نفت در 2 سال اخير، سه متغير مهم مذکور هستند.
سهگانهي مذکور آل سعود را با بحران مالي مواجه کرده که نمود و مصاديق اين بحران در حوزههاي مختلفي خود را به نمايش گذاشته است. مقامات آل سعود براي جبران کسري بودجه و فائق آمدن بر مشکلات اقتصادي، سياست رياضت اقتصادي را نقشهراه خود قرار دادهاند. سياست رياضت اقتصادي نيز در حوزههاي مختلف خود را به نمايش گذاشته است. توقف يک سوم پروژههاي عمراني در زمينههاي حمل و نقل، بهداشت و مسکن، منحل يا ادغام وزراتخانهها در يکديگر و اخراج هزاران کارگر خارجي مصاديق بحران اقتصادي و اتخاذ سياست رياضت اقتصادي هستند. از سويي يکي از پايههاي دوام و قوام آل سعود بر توزيع پول در ميان شهروندان استوار بوده است. اتخاذ سياست رياضت اقتصادي ميتواند يکي از اصليترين پايههاي امنيت رژيم آل سعود را تهديد کند. نشانههاي اعتراض در جامعهي عربستان در حال نمايان شدن است. روزنامه مستقل عربي راي اليوم نيز به همين موضوع اشاره کرده است: «اوضاع در جامعهي سعودي ديگر مانند گذشته نيست و رفاه از جامعهي سعودي رخت بربسته و شهروندان سعودي به خوبي به اين اوضاع واقفند؛ اما در برابر سختيها و سختگيريها منتظر فرصت مناسبي براي اعتراض هستند.»(7)
2- سياست خارجي
1-2- شکايتهاي متعدد عربستان از ايران در سازمانهاي بينالمللي
در سال 95 عربستان به همراهي رژيمهاي تابع و مطيع منطقه شکايتهاي متعددي را در سازمانهاي منطقهاي و بينالمللي عليه ايران و محور مقاومت مطرح کردند. عربستان در شهريور 95 طي يک شکوائيه رسمي، ايران را به نقض قطعنامه 2216 سازمان ملل و حمايت از انصارالله در حمله به بخشهاي جنوبي عربستان متهم کرد. آل سعود در شکايت خود مدعي شد که انصارالله و متحدانش با حمله موشکي به مناطق جنوبي عربستان صدها غيرنظامي را کشته و به زيرساختها و زيربناهاي غيرنظامي از جمله مدارس و بيمارستانها در مناطق نجران و جيزان و عسير در جنوب عربستان آسيب رساندهاند. همچنين امارات متحده عربي با دريافت دستورالعمل از رياض به همراه 10 کشور عربي از جمله کويت، مصر، مغرب، سودان، اردن، دولت مستعفي يمن، بحرين، قطر و عمان، نامهاي خطاب به سازمان ملل نوشته و در آن، از آنچه سياستهاي توسعهطلبانه ايران و بر هم زدن ثبات منطقه ناميده، ابراز نگراني کردند. در اين نامه آمده است: «از قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران که به صادر کردن انقلاب ايران به کشورهاي ديگر فرا ميخواند، نگرانيم؛ ايران کشوري حامي تروريسم در منطقه است که از حزبالله در سوريه و لبنان گرفته تا حوثيها در يمن و گروههاي تروريستي در بحرين، عراق، عربستان و کويت حمايت ميکند.» در تشريح و واکاوي اهداف اين شکايتها ميتوان دلايل ذيل را بر شمرد:
ايرانهراسي و متهم کردن ايران به حمايت از تروريسم: ايرانهراسي همواره بخشي از سياستهاي غرب بوده که پس از انقلاب اسلامي و به منظور تحقق بخشيدن به اهداف مختلف به کار گرفتهشده است. محورهاي اصلي ايرانهراسي به دنبال ارائه چهرهاي تندرو و خشونتطلب از ايران است که سعي دارد اين خشونت را به بخشهاي مختلف منطقه و جهان تسري دهد. گفتمان ايرانهراسي بر انگارهها و دقايقي چون معرفي ايران به عنوان محور شرارت، بزرگترين حامي تروريسم در جهان، بزرگترين تهديدکننده همسايگان و تهديدي براي صلح جهاني و… استوار است. محور استکبار با بهکارگيري اين راهبرد، ضمن همراهسازي ساير کشورها به دنبال توجيهپذير کردن جنايتهاي خود عليه ايران است. به زعم آمريکا اعمال تحريمهاي يکجانبه در موضوعات مختلف و ترور دانشمندان هستهاي و تدارک حملات سابيري و … در چنين فضا و چارچوبي مشروعيت پيدا ميکنند. لذا آل سعود نيز تلاش ميکند در راهبرد تشديد ايرانهراسي حرکت کرده و ضمن همراهسازي ساير کشورهاي منطقه و فرامنطقه، شرايط و زمينه را براي اعمال تحريم و محدودسازي ايران مهيا کند. ايجاد فضاي منفي در زمينههاي سياسي، نظامي، حقوقي و امنيتي هدف ديگر ايرانهراسي سعوديها است. قرار گرفتن شکايت يازده کشور عربي از ايران در کنار شکايت عربستان، پازل و برنامهريزي از پيش طراحيشدهاي را افشا ميکند که هدف آن، افزايش هزينههاي ايران براي کنشگري در منطقه و ترغيب سازمانها و نهادهاي بينالمللي براي برخورد با ايران و هزينهدار کردن رفتار ايران در منطقه است. (3)
تلاش براي اجماعسازي عليه ايران و محور مقاومت: عربستان و دولتهاي تابع اين رژيم، بهکرات تلاش کردهاند عليه ايران و استوانههاي محور مقاومت در منطقه، اجماعسازي کرده و در نشستهاي مختلف بر ضد محور مقاومت بيانيهاي به تصويب برسانند؛ اما مخالفت برخي از دولتهاي منطقه، از شکلگيري اجماع عليه محور مقاومت ممانعت به عمل آورده و طرح سعوديها را به شکست کشانده است.
به طور مثال، در نشست سالانه کنفرانس اسلامي که فروردين سال 95 در ترکيه برگزار شد، عربستان تلاش کرد در بيانيهي پاياني اجلاس، بندهايي را عليه ايران گنجانده و قرائت کند که به دليل مخالفت ايران و برخي کشورها موفق به انجام اين کار نشد. در نشست اتحاديهي عرب در سال 94 نيز همين وضعيت پيش آمد. در نشست مذکور، عربستان و دولتهاي مرتجع منطقه کوشيدند در بيانيه پاياني اجلاس، بندهايي از بيانيه را به حزبالله لبنان اختصاص داده و اين جنبش را در زمره گروههاي تروريستي دستهبندي کنند که اين بيانيه با مخالفت عراق، لبنان و الجزاير مواجه شد. لذا به نظر ميرسد شکايتها و محکوميتهاي مشابه و متعددي که در سال 95 بر ضد ايران طراحي شدند، درصدد شکل دادن به اجماع و اتفاق عليه ايران و محور مقاومت بودند. با اضافه شدن کشورهاي عربي به اين طرحها و شکايتها، عرصه براي مخالفتورزي سايرين تنگتر شده و هزينه ايستادگي و مخالفت آنها افزايش مييابد. به طور مثال الجزاير که در نشست اتحاديه عرب با تروريستي خواندن حزبالله لبنان مخالفت کرده بود در نشست اخير سازمان همکاري اسلامي به ادعاي عربستان مبني بر مورد هدف قرار دادن مکه از سوي انصارالله صحه گذاشته و طرح آل سعود را امضا کرد. به ديگر سخن اينکه، شکايتها و محکوميتها، قطببندي و فرقهگرايي منطقهاي را تشديد کرده و دولتها را در دو راهي انتخاب محور مقاومت و محور ارتجاع قرار ميدهد. (4)
2-2- تلاش عربستان براي نقشآفريني بيشتر در سازمانهاي منطقهاي
عربستان در سال 95 تلاش کرد نقش و جايگاه خود را در سازمانهاي منطقهاي ارتقا و افزايش دهد. عربستان بعد از تثبيت جايگاه خود در شوراي همکاري خليجفارس و اتحاديه عرب، در سال 95 کوشيد موقعيت خود را در سازمان همکاريهاي اسلامي تقويت کرده و اين سازمان که بعد از سازمان ملل بزرگترين سازمان بينالمللي است را به انقياد خود در آورد. در همين راستا عربستان به بهانههاي مختلف جلسات سازمان کنفرانس اسلامي را داير کرده و سعي نموده عليه ايران و محور مقاومت برنامهريزي و توطئهگري انجام دهد.
به طور مثال سازمان همکاري اسلامي در جلسهي خود در آذر ماه 95 که به درخواست عربستان برگزار شده بود تصميم گرفت با راي 50 کشور از 57 عضو سازمان ادعاي رژيم سعودي مبني بر بمباران شهر مکه از سوي جنبش انصارالله را به سازمان ملل ارجاع دهد. همين وضعيت نشان از دست برتر عربستان در سازمان همکاري اسلامي دارد. در همين راستا و با اتکا به اين موقعيت عربستان طرح اخراج ايران از سازمان همکاري اسلامي را مطرح کرده است. رژيم آل سعود تاکنون توانسته با بهرهگيري از سازمانهاي منطقهاي براي ايران و محور مقاومت موانع و مشکلاتي ايجاد کند. بيشتر اين موانع از مسير اجماعسازي و در راهبرد نبرد ديپلماتيک آل سعود و محور ارتجاع عليه محور مقاومت عملياتي شده است. (5)
تلاش براي تبديل شوراي همکاري خليجفارس به «اتحاديه خليجفارس» کنش ديگري بوده است که در راستاي افزايش کنشگري در سازمانهاي منطقهاي قابل تحليل است. «ملک سلمان» در آذر ماه با سفر به کشورهاي عضو شوراي همکاري خليجفارس تشکيل اتحاديه خليجفارس را با رهبران اين کشورها در ميان گذاشت. از طرفي در نشست شوراي همکاري خليجفارس در منامه نيز تسريع در تشکيل اتحاديه خليجفارس محور اصلي گفتگوها بود. در اين اتحاديه قرار است سطح همکاريهاي اقتصادي، سياسي و امنيتي نسبت به شوراي همکاري خليجفارس ارتقا و افزايش يابد. البته عمان به عنوان عضو شوراي همکاري استقبال چنداني از تشکيل اتحاديه نکرده است و اين اتحاديه نيز در مسير تشکيل خود با موانع و دشواريهاي فراواني مواجه است. (6)
3-2- تلاش عربستان و رژيمهاي مرتجع براي بازگرداندن قدرتهاي اروپايي به منطقه
عربستان و رژيمهاي حاشيهي خليجفارس نوع کنشگري آمريکا در پروندهها و معادلات مختلف منطقه مانند عدم ورود مستقيم به بحران سوريه، توافق هستهاي با ايران و عدم حمايت قاطع از متحدان سابق خود را از دو منظر نگاه و تحليل ميکنند: «سياست چرخش آمريکا به آسياي شرقي» و «ارجحيت ايران نسبت به متحدان سابق براي حل بحرانهاي منطقهاي»
از ديدگاه رژيمهاي حاشيهي خليجفارس افول نسبي آمريکا و از ميان رفتن مفهوم «ابرقدرتي» اين کشور، ظهور قدرتهاي بزرگي چون چين و به چالش کشيده شدن نظم تکقطبي جهان و تلاش بازيگران مختلف براي شکلدهي به نظم آينده جهان، به مهمترين دغدغه کارگزاران و نهادهاي تصميمساز ايالات متحده تبديل شده است. اين وضعيت تصميمسازان آمريکا را به اين نتيجه رسانده که اولاً به غرب آسيا به عنوان منطقهاي که آمريکا در آن منافع مهمي دارد، نگاه نکنند. ثانياً تمايل ذاتي آمريکا به حل و فصل مشکلات جدي در غرب آسيا، ناگزير به جنگ، کشتار سربازان آمريکايي و در نهايت کاهش اعتبار و قدرت آمريکا ختم شده است. لذا آمريکا تلاش ميکند مداخلهي مستقيم خود در بحرانهاي منطقه را به حداقل رسانده و در صورت امکان هدايتگر و بازيگر پشت صحنه باشد.
مسئلهي ديگري که دولتهاي خليجفارس از نظر دور نداشتهاند مسئله آسيا-پاسيفيکگرايي آمريکا است که مزيد بر علت شده تا اهتمام اين کشور به دغدغههاي امنيتي، مناسبات و منازعات متحدان سابق خود کاهش يافته و اين متحدان دوام و قوام خود که از مسير حضور و پشتيباني نظامي آمريکا حاصل ميشد را در مخاطره ببينند. در اين چارچوب آنها تصور ميکنند اهداف و اولويتهاي سياسي و امنيتيشان براي آمريکا فاقد اهميت واقعي شده است. از طرفي اين رژيمها از زمان پيدايش تا کنون امکان زيست مستقلانه را نيز نداشتهاند. همين موضوع باعث شده رژيمهاي مذکور در غياب حمايت و پشتيباني آمريکا براي موازنهسازي مقابل ايران به سمت قدرتهاي ديگر غربي که در اين منطقه نقش مهم و تاريخي مخربي داشتهاند، حرکت کنند.
مسئله ديگري که دولتهاي حاشيهي خليجفارس را به سمت انگليس و فرانسه متمايل ساخته ادراک و فهم نادرست آنها از همکاري و معاملهي پنهان ايران و آمريکا بر سر موضوعات امنيتي منطقه است. بهزعم رهبران شوراي همکاري خليجفارس دستيابي به توافق هستهاي، عدم قاطعيت آمريکا در پرونده سوريه و سقوط بشار اسد و ديدارهاي متعدد وزراي خارجه ايران و آمريکا مصاديقي هستند که همکاري پنهان آمريکا و ايران را به اثبات رسانده و بر عدم پشتيباني آمريکا از متحدان ديرينهي خود مهر تأييد ميزنند. در اين راستا تنها گزينه براي پر کردن خلاء امنيتي و سياسي آمريکا در منطقه کشاندن نظامي و سياسي دولتهاي انگليس، فرانسه و نهادهاي اروپايي به منطقه است. بهگونهاي که در نتيجهي اين حضور و منافع مترتب بر آن، هزينه تهديد و در تنگنا قرار دادن اين رژيمها افزايش يابد. عربستان و دولتهاي پادشاهي خليجفارس تلاش ميکنند پيوندهاي امنيتي، سياسي و اقتصادي خود با دولتهاي فرامنطقهاي قدرتمند را افزايش دهند. اين دولتها امنيت را مساوي حضور قدرتهاي خارجي ميدانند. لذا کاهش تمرکز سياست خارجي آمريکا در منطقه را نوعي خلأ قدرت در خليجفارس ميدانند و ازاينرو با رويآوردن به کشورهايي همچون انگليس و فرانسه به دنبال پرکردن اين خلأ امنيتي هستند.
از طرفي دولتهاي مزبور ميکوشند به طرق مختلف پاي دولتهاي اروپايي را به منطقه باز کرده و حضور آنها را به منافع متعدد گره بزنند. بهطوري که در مواقع بحراني، دولتهاي اروپايي به واسطهي منافع و راهبردهاي خود هم که شده به نفع دولتهاي پادشاهي مواضع اعلامي و سياست اعمالي اتخاذ کنند. به عبارتي به وجود آمدن منافع براي کشورهاي غربي باعث ميشود اين کشورها در مواقع بحراني پشتيبان رژيمهاي مرتجع باشند. چراکه تداوم و احصا منافع آنها به بقاي رژيمهاي منطقه وابسته است. همين موضوع حمايت دولتهاي خارجي از بازيگران منطقهاي را اجتنابناپذير ساخته و در مقابل براي بازيگران مذکور امنيت مهيا ميکند. (8)
3- دورنماي عربستان در سال 96
عربستان سعودي در سال 96 برخي از راهبردهاي خود را تداوم خواهد بخشيد و همچنين برخي از مصائب و مشکلات همچنان گريبانگير اين رژيم خواهد بود. به طور مثال تلاش براي موازنه سازي داخلي و خارجي عليه ايران و محور مقاومت و اتخاذ سياست تقابلي در قبال محور مقاومت همچنان به مسير خود ادامه خواهد داد. در اين چارچوب عربستان سعي خواهد کرد به انحاء مختلف منطقه را دو قطبي کرده و دولتهاي منطقه را ميان انتخاب ايران و عربستان مخير کند. در اين مسير از حربههاي تهديد و تطميع براي اغواي دولتهاي کوچک و مطيع منطقه استفاده خواهد کرد. از طرفي براي ضربه زدن به محور مقاومت همکاري سياسي و به ويژه امنيتي خود با رژيم صهيونيستي را آشکارتر و نمايانتر دنبال خواهد کرد.
از طرفي رژيم سعودي بعد از شکست در عرصههاي ميداني از محور مقاومت و ايران، تلاش خواهد از معبر دموکراتيک وارد شده و استوانههاي محور مقاومت را از ايران جدا يا دور سازد. افزايش ارتباطگيري با عراق و بهبود روابط با دولت لبنان براي فشار به حزبالله در اين راستا قابل تحليل است.
بحران يمن دومين چالش ادامهدار سعوديها در سال 96 خواهد بود. عربستان بعد از 23 ماه هنوز نتوانسته چه به صورت استراتژيک و چه به صورت ديپلماتيک خود را از بحران خودساخته يمن رهايي بخشد. با تداوم وضعيت فعلي، عربستان امکان برون رفت از بحران يمن را نخواهد داشت و در اين مسير تنها گزينه، توقف حملات و به رسميت شناختن قدرت انصارالله در يمن است. با توجه به صحنه ميداني و سياسي و تحولات 23 ماه اخير، جز اين، گزينهاي براي عربستان در قبال يمن قابل تصور نيست. چون عربستان قابليت تفوق کامل بر انصارالله را به هيچ وجه ندارد. لذا عاقلانهترين راهبرد خروج از يمن و حل بحران به شکل يمني-يمني است.
مسئلهي ديگر تداوم وضعيت بغرنج اقتصادي در سال 96 است. عربستان سعي خواهد کرد در راستاي عملياتي کردن چشمانداز 2030 که سرابي بيش نيست رياضت اقتصادي بيشتري را بر مردم اين کشور تحميل کند. لذا انقباض بودجه بخش خدمات عمومي و اخراج کارگران خارجي همچنان ادامه خواهد يافت.
معضل پيچيده و مهم ديگر عربستان در سال 96 نحوه برخورد با انقلاب متمايل به مسلحانه شدهي بحرين است. نيروهاي سعودي در 5 سال اخير با حضور خود پيروزي انقلاب بحرين را به تأخير انداختهاند. از طرفي انقلاب بحرين روز به روز گرايش بيشتري به سمت خشونت و مسلحانه شدن پيدا ميکند. لذا چگونگي مواجهه و برخورد با انقلاب بحرين يکي از معضلات و مصائب آل سعود در سال 96 خواهد بود. چراکه پيروزي مردم بحرين و عميقتر و شعلهورتر شدن انقلاب مردم اين کشور قطع به يقين بر روي جمعيت شيعيان عربستان تأثير ايجابي خواهد گذاشت.
نوع مواجهه و برخورد با دولت جديد آمريکا دل مشغولي ديگر سعوديها خواهد بود. در اين زمينه سعوديها تلاش خواهند کرد با دادن امتيازات مختلف و متعدد به ترامپ، رئيسجمهور آمريکا را از خود خشنود و راضي نگه دارند و دولت آمريکا را عليه ايران تحريک کنند.
تقويت ديپلماسي چندجانبهگرا راهبرد ديگر سياست خارجي عربستان در سال 96 خواهد بود. اين رژيم سعي خواهد کرد با توزيع متوازن ديپلماسي ارتباط خود با قدرتهاي بزرگ و دولتهاي ديگر را افزايش دهد و اين هدف با توسعه و گسترش رفت و آمد ديپلماتيک محقق خواهد شد. حضور و سرمايهگذاري در حوزهها و کشورهايي که با ايران در آن حوزهها و کشورها دچار تعارض و تقابل است در اين راستا دنبال خواهد شد.
رقابت و جنگ قدرت بين محمد بن سلمان و محمد بن نايف در سال 96 نيز با قوت و قدرت بيشتري دنبال خواهد شد. همين مسأله تعارض و تفاوت راهبردها و سياستها در حوزههاي مختلف را به دنبال خواهد داشت.
منابع:
1-محمد گلي، «طرح آمريکا براي نجات عربستان از بحران يمن: تکرار قطعنامه 598 ايران»، منتشر شده در انديشکده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:
http://tabyincenter.ir/12866/
2- محمد گلي، «بررسي وضعيت شيعيان عربستان پس از اعدام شيخ النمر»، منتشر شده در انديشکده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:
http://tabyincenter.ir/12751/
3-محمد گلي، «شکايت آل سعود از ايران در شوراي امنيت؛ موانع پيش رو و اهداف»، منتشر شده در انديشکده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:
http://tabyincenter.ir/12770/
4-محمد گلي، «شکايت يازده کشور عربي از ايران به سازمان ملل؛ اهداف و شيوه مواجهه»، منتشر شده در انديشکده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:
http://tabyincenter.ir/qadim/index.php/menu-examples/child-items-5/1395090701
5-محمد گلي، «کنشگري عربستان در سازمانهاي منطقهاي و گزينههاي پيش روي ايران»، منتشر شده در انديشکده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:
http://tabyincenter.ir/15284/
6- «اتحاديه خليجفارس؛ اهداف و موانع پيش رو»، منتشر شده در انديشکده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:
http://tabyincenter.ir/15752/
7- محمد گلي، «بحران اقتصادي عربستان؛ دلايل و پيامدها»، منتشر شده در انديشکده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:
http://tabyincenter.ir/14224/
8- محمد گلي، «موازنه سازي داخلي و خارجي؛ راهبرد دولتهاي حاشيه خليجفارس»، منتشر شده در انديشکده راهبردي تبيين، قابل بازيابي در پيوند زير:
http://tabyincenter.ir/15493/
پايگاه تبيين
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۹۶۴۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کنعانی تحریمهای سهکشور آمریکا، انگلیس و کانادا را به شدت محکوم کرد
به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه اقدام سه کشور آمریکا، انگلیس و کانادا در اعمال تحریمهایی علیه برخی اشخاص حقیقی و حقوقی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، همچنین قطعنامه پارلمان اروپا و طرح ادعاهایی علیه کشورمان را به شدت محکوم و از همراهی معدود کشورهایی در اروپا از رویکرد ظالمانه دولت آمریکا انتقاد کرد.
کنعانی افزود: ظرفیتهای نظامی جمهوری اسلامی ایران متناسب با نیاز آن در تامین امنیت و منافع ملی، حفاظت از حاکمیت و تمامیت سرزمینی و دفاع مشروع و بازدارنده در مقابل هرگونه تهدید و تجاوز خارجی است و جمهوری اسلامی ایران از شرکای مهم جامعه جهانی در تأمین صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی و مبارزه با تروریسم بینالمللی است.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی تصریح کرد: توسل به ابزار تحریم علیه ظرفیتهای دفاعی جمهوری اسلامی ایران نه تنها خللی در عزم و اراده دولت و مردم ایران در افزایش اقتدار ملی با هدف دفاع مشروع و قاطع از حاکمیت و تمامیت سرزمینی و امنیت و منافع ملی ایران ایجاد نمیکند، بلکه برخلاف میل تحریم کنندگان، تحریمها را به فرصتی برای خودکفایی و خوداتکایی در تقویت و توسعه ظرفیت دفاعی و نظامی ایران تبدیل کرده است.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی از رویکرد دوگانه پارلمان اروپا در موضوع حمله رژیم صهیونیستی به مقر دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در دمشق و دفاع مشروع ایران شدیدا انتقاد کرد و گفت: جای تأسف است که پارلمان اروپا در قطعنامه خود نسبت به اقدام متجاوزانه و ناقض قوانین و حقوق بینالملل رژیم صهیونیستی به مقر دیپلماتیک ایران و شهادت مستشاران رسمی ضدتروریست ایرانی، صرفا به ابراز تأسف بسنده کرده است، اما اقدام مشروع ایران علیه رژیم یاد شده در چارچوب حق ذاتی دفاع مشروع را شدیدا محکوم میکند!
سخنگوی وزارت امور خارجه تاکید کرد: چرا پارلمان اروپا از پرداختن به منشأ و عامل اصلی بروز تنش و ناامنی در منطقه که ریشه در اشغالگری و رویکرد جنایتکارانه رژیم صهیونیستی اسرائیل در کشتار مردم فلسطین و نیز نقض مکرر قوانین و حقوق بینالملل توسط این رژیم جعلی دارد، طفره میرود و در مقابل همسو با سیاست آمریکا از رژیمی حمایت میکند که اصل و اساس ناامنی و تنش در منطقه در طول هشت دهه متمادی است!
کنعانی همچنین با روشن و شفاف توصیف کردن سیاست و مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران اوکراین و با رد مجدد ادعاهای مربوط به استفاده از تسلیحات ایران در جنگ اوکراین تاکید کرد: اگر آمریکا و اروپا عزم صادقانهای داشته باشند، جنگ در اوکراین و جنگ علیه غزه در سریعترین زمان ممکن خاتمه خواهد یافت، اما آمریکا و برخی کشورهای اروپایی اصرار دارند که در مسیر غلط تاریخ حرکت کنند و به جای کمک به توقف جنگ، بر آتش آن بیفزایند و وقت خود را مصروف اتهام زنی به دیگران کنند.
کنعانی تاکید کرد: بسیاری از ملتها و دولتها به خصوص در منطقه غرب آسیا دیگر هیچ امید و اعتقادی به نقش آمریکا و متحدان اروپایی آن در کمک به برقراری ثبات و امنیت در منطقه ندارند.
سخنگوی وزارت امور خارجه افزود؛ این دولت و مردم ایران هستند که باید از آمریکا و اروپا به دلیل نقض توافق هستهای و ایفای نقش مخرب در ثبات و امنیت پایدار در منطقه سؤال و طلبکاری کنند، نه اینکه این دولتهای ناقض عهد و پیمان، خود را جای طلبکار و مدعی نشانده و به گستاخی بر فهرست تحریمهای ظالمانه علیه مردم ایران بیفزایند.
کنعانی خاطرنشان کرد: اگر رشادت و جانفشانی سپاه پاسداران و مستشاران شهید ضد تروریست سپاه در منطقه نبود، تروریسم داعشی تا پشت درب پارلمان اروپا و قلب آمریکا نفوذ کرده بود و امنیت منطقه و جهان را بیش از پیش تهدید میکرد، حال چگونه پارلمان اروپا وقیحانه خواستار گنجاندن تنها نیروی واقعی ضدتروریسم جهان در فهرست تروریسم میشود؛ مگر اینکه تصور کنیم گروههای تروریستی در راستای اهداف و منافع نامشروع آمریکا و معدود دولتهای اروپایی و رژیم صهیونیستی برای دامن زدن به بیثباتی و ناامنی در منطقه غرب آسیا عمل میکنند!
سخنگوی دستگاه دیپلماسی در پایان بار دیگر تاکید کرد: تکرار رویکردهای غیرقانونی و اشتباه توسل به ابزار تحریم و فشار از سوی آمریکا و تبعیت برخی دول اروپایی از واشنگتن، هیچ حق و مشروعیتی برای ادعاهای آنها از منظر حقوقی و بینالمللی ایجاد نمیکند و آنها باید زمانی پاسخگوی این ادعاها و اقدامات ظالمانه خود علیه دولت و مردم ایران باشند.
انتهای پیام/