واکنش یک اسیر عراقی به خواب چند رزمنده
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۸۱۳۵۲۷
داد زدم: «دستها را بگیر بالا، لعنتی میخواستی چکار کنی؟» ولی انگار اسیر عراقی میخواست چیزی بگوید، بالاخره به من فهماند که دوستم از خستگی سه شب و سه روز خوابش برده است.
منصور رحیمی از رزمندگان لشکر 27 محمد رسول الله(ص) در خاطرهای پیرامون انتقال یک اسیر عراقی به مست مواضع نیروهای ایرانی روایت میکند: سه شبانهروز به زمین سیخ زدیم و سیمخاردارها را بریدیم تا معبرها باز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مسئله بزرگی که برایمان حیاتی بود موضوع «لو» رفتن عملیات بود. برای این یکی باید از همه چیز مایه میگذاشتیم. سه شب بیخوابی کاسه چشمها را پر از خون کرده بود. شب قبل، عملیات شروع شده بود. گردانهای رزمی به ما رسیده و از معابر گذشته بودند. در همان ساعات اول سنگرهای دشمن یک به یک سقوط کرده و بچهها در حال پیشروی بودند.
دسته ما در شیاری موضع گرفته بود تا دستور را اجرا کند. به ما دستور دادند به اردوگاه برگردیم. اگرچه رغبتی برای برگشتن نداشتیم ولی خستگی بیداد میکرد. هنوز تردید داشتیم که واقعاً برگردیم یا پیش بچهها بمانیم. در آن شرایط و با خستگی مفرطی که داشتیم بعید بود بتوانیم کاری انجام بدهیم. خلاصه قرار شد دسته ما به اردوگاه برگردد. تجهیزات را جمع کردیم و خودمان را پای تپه نسبتاً بلندی رساندیم و از همانجا حرکت کردیم.
یکی از بچههای گروهان، یک اسیر عراقی را جلو انداخته بود. به نزدیک ما که رسید گفت:«سلام برادرها خسته نباشید. اگر به اردوگاه برمیگردید این آقا را هم با خودتان ببرید.» از او پرسیدیم:«چرا با بقیه اسیرها نفرستادینش؟» جواب داد: «این یکی جا مانده بود» ما هم گفتیم: «اشکالی ندارد میبریمش».
اسیر عراقی را پیش انداختیم و راه افتادیم. مرد میانسالی بود،چهره آفتاب سوخته با قد و قامتی بلند و چهارشانه. بند پوتینش باز شده صبر کردیم تا آن را ببندد. دوباره راه افتادیم و در امتداد بلندی تپه به سوی اردوگاه حرکت کردیم. زمین از شدت انفجارها میلرزید، انگار دشمن گیج شده بود. هنوز به خوبی در نیافته بود که چه بلایی به سرش آمده است، بیهدف و دیوانهوار تمام منطقه را زیر آتش گرفت.
اسیر عراقی ساکت بود دستهایش را روی سرش گرفته بود. یکی از بچهها به او فهماند که میتواند دستش را پایین بیاورد. گفت: «بابا دستهات را بینداز پایین خسته میشوی حالا حالاها پیادهروی داریم.»
اسیر در حالی که میخواست با نگاه و زبان بیزبانی از ما تشکر کند با حالت خاصی به ما مینگریست. هوا تاریک شده بود، از فرط خستگی تلوتلو میخوردیم. تا اردوگاه خیلی راه مانده بود. به جایی رسیدیم که مناسب بود نمازهایمان را بخوانیم و کمی استراحت کنیم، اطراق کردیم.
بعد از نماز بعضی از بچهها نظرشان این بود که همانجا بمانیم و بعد از روشن شدن هوا به طرف اردوگاه برویم. اگرچه خود من هم موافق نبودم ولی نظر بدی نبود. خلاصه خستگی شدید در تصمیمگیری مسئول دسته مؤثر افتاد و همانجا ماندیم. یکی از بچهها پرسید: «با این اسیر چه کار کنیم؟» مسئول دسته گفت: «تا روشن شدن هوا دو نفر به دو نفر پاس میدهیم.»
هر دو نفر دو ساعت و ترتیب نگهبانی معین شد. پاس ما بین ساعت 10 تا 12 بود. عقربه ساعت 8 را نشان میداد. نمیدانم چه وقت خوابم برد، فقط همین را میدانم که یک لحظه گذشت و بیدارم کردند. چشمانم را به زور از هم باز کردم و بلند شدم. اسیر عراقی در گوشهای دراز کشیده بود و چشمانش را به سقف آسمان دوخته بود. سستی و سنگینی پلکهایم به قدری بود که به دوستم گفتم:«مثل اینکه مجبوریم همین دو ساعت را هم تقسیم کنیم.تا ساعت 11 تو کشیک بده و بعد مرا بیدار کن.» او هم که وضع بهتری از من نداشت قبول کرد.
همه خواب بودند. چنان خوابیده بودند که انگار در نرمترین بسترها افتاده بودند. میان خواب و بیداری کسی بیدارم کرد. نفهمیدم که این یک ساعت چقدر به سرعت گذشت. چشمهایم را باز کردم و از صحنه مقابلم تکان عجیبی خوردم.
اسلحه را کشیدم و انگشت ماشه روی سینهاش را نشانه گرفتم. نیم خیز شده و از او فاصله گرفتم. بله اشتباه نکرده بودم، اسیر عراقی آمده بود بالای سرم. داد زدم: «دستها را بگیر بالا، لعنتی میخواستی چکار کنی؟» ولی انگار اسیر عراقی میخواست چیزی بگوید، بالاخره به من فهماند که دوستم از خستگی سه شب و سه روز خوابش برده، نمیدانم چه باید بکنم، خیلی متعجب شده بودم.
دلم میخواست بچهها را بیدار کنم و جریان را به آنها بگویم. اسیر عراقی میتوانسته اسلحه را بردارد و همه ما را به گلوله ببندد ولی این کار را نکرده بود. چرا؟ اصلاً از کجا فهمیده بود نوبت پست من و دوستم یک ساعت بوده. حالا من آرام شده بودم و فقط او را نگاه میکردم.
اسیر وقتی فهمید من از قضیه مطلع شده بودم لبخند بیرمقی زد و گوشهای دراز کشید و باز به آسمان خیره شد. به کلی خواب از سرم پریده بود، دلم میخواست تا صبح بیدار باشم. به این مهم فکر میکردم اسیر عراقی در واقع با اسیر شدنش به دست قوای اسلام خود را آزاد و رها میبیند. دلم میخواست همه بچهها آن شب آنجا بودند و آن صحنه را میدیدند. دیگر خستگی را احساس نمیکردم و به اسلحه تکیه زده بودم.
منبع: صدای ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۱۳۵۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
6 علامت که میتواند نشان دهنده تومور مغزی باشد
به گزارش خبرآنلاین، علائم بالقوه زیادی برای تومورهای مغزی وجود دارد، اما فردی که تومور مغزی دارد بعید است که همه این علائم را داشته باشد. همچنین، بسته به محل رشد تومور در مغز و بزرگی آن، علائم متفاوت است.
علائم تومور مغزی چیست؟
علائم تومورهای مغزی بسته به نوع، اندازه و محل دقیق مغز متفاوت است. برخی از علائم هشدار دهنده تومور مغزی شامل موارد زیر است:
۱)تشنج
تومورهای مغزی میتوانند بر ساختارهای مغز فشار وارد کنند. این اتفاق میتواند با سیگنالهای الکتریکی بین سلولهای عصبی تداخل کند و منجر به تشنج شود.
تشنج گاهی اوقات اولین علامت تومور مغزی است، اما ممکن است در هر مرحلهای رخ دهد. حدود ۵۰ درصد از افراد مبتلا به تومور مغزی حداقل یک تشنج را تجربه میکنند.
۲)تغییرات شخصیتی یا تغییرات خلقی
تومورها میتوانند عملکرد مغز را مختل کنند و بر شخصیت و رفتار شما تأثیر بگذارند. آنها همچنین میتوانند باعث تغییرات خلقی در شما شوند. مثلاً اینکه شما یک دقیقه آرام و خوشحال هستید و لحظاتی بعد، بدون هیچ دلیلی شروع به بحث و مشاجره میکنید.
این دسته از علائم تومور مغزی میتوانند زود هنگام بروز پیدا کنند، اما ممکن است در اثر شیمیدرمانی یا سایر درمانهای سرطانی نیز ظاهر شوند.
تغییرات شخصیتی یا نوسانات خلقی میتوانند ناشی از اختلالات روانی یا سایر اختلالاتی که مغز را تحت تاثیر قرار میدهند نیز باشند.
۳)اختلالات حافظه
مشکلات حافظه میتواند به دلیل وجود تومور در هر نقطه از مغز باشد، به خصوص اگر لوب پیشانی یا تمپورال را تحت تاثیر قرار دهد. توموری که بر لوب فرونتال یا جداری تأثیر میگذارد نیز میتواند عملکرد استدلال و تصمیمگیری را مختل کند. برای مثال، ممکن است: تمرکز کردن برایتان سخت باشد و به راحتی حواستان پرت شود، اغلب در مورد مسائل ساده گیج شوید یا نتوانید چند کار را انجام دهید و در برنامهریزی مشکل داشته باشید. گاهی نیز ممکن است حافظه کوتاهمدت شما با مشکل مواجه شود و به درستی کار نکند.
این علائم میتواند همزمان با بروز تومور مغزی در هر مرحله اتفاق بیفتد. همچنین ممکن است یک عارضه جانبی ناشی از شیمی درمانی یا پرتودرمانی باشد.
مشکلات شناختی خفیف میتواند به دلایل مختلفی به جز تومور مغزی رخ دهد؛ از جمله کمبود ویتامین، مصرف داروها یا سایر شرایط سلامت روان.
۴)خستگی مفرط
خستگی مفرط با خستگی معمولی متفاوت است. نشانههای خستگی مفرط در ادامه ذکر شده است:
شما در اکثر مواقع یا تمام اوقات کاملاً خسته هستید.
به طور کلی احساس ضعف میکنید و اندام شما حس سنگینی دارد.
اغلب در وسط روز، خواب به سراغتان میآید.
توانایی تمرکز خود را از دست میدهید.
تحریکپذیر و بی نظم میشوید.
خستگی میتواند ناشی از وجود یک تومور مغزی سرطانی باشد، اما اولین علامت نیست.
۵)تهوع و استفراغ
ممکن است در مراحل اولیه تومور، حالت تهوع و استفراغ داشته باشید زیرا تومور باعث عدم تعادل هورمونی یا افزایش فشار در مغز میشود. در طول درمان تومور سرطانی، حالت تهوع و استفراغ میتواند از عوارض جانبی شیمی درمانی یا سایر درمانها باشد.
*البته ممکن است به دلایل مختلف دیگری از جمله مسمومیت غذایی، آنفولانزا یا بارداری نیز دچار حالت تهوع و استفراغ شوید.
استفراغ ناشی از تومور مغزی معمولاً شدید است و با استفراغ دوران بارداری، مسمومیت غذایی یا آنفولانزا بسیار متفاوت است.
۶)ضعف و بیحالی
احساس ضعف عمومی میتواند فقط به این دلیل باشد که بدن شما در حال مبارزه با تومور است. برخی از تومورهای مغزی باعث بیحسی یا سوزن سوزن شدن دستها و پاها میشوند.
ضعف یا بیحسی عضلانی فقط در یک طرف بدن اتفاق میافتد و میتواند نشاندهنده وجود تومور در قسمتهای خاصی از مغز باشد.
منبع: healthline
۲۳۳۲۳۳
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901046