Web Analytics Made Easy - Statcounter

سرویس فرهنگ و هنر پایگاه خبری تحلیلی بی‌باک؛ بخش مهمترین عناوین:


همایون امیرزاده از مدیران وزارت ارشاد در دولت دهم که در دولت فعلی نیز در همان سمت فعالیت می‌کند، می‌گوید: اغراق نیست اگر بگویم من اصولگرا در این دولت با آرامش بیشتری کار می‌کنم.

خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ: «همایون امیرزاده» مشاور اجرایی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش دوم گفتگوی تفصیلی خود با مهر از ورودش به فعالیت‌های اجرایی در حوزه فرهنگ می‌گوید؛ فعالیت‌هایی که زمینه آن، به گفته خود کارهای مطبوعاتی او بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این مدیر اصولگرا که در دولت سابق به مدیرکلی ارشاد استان زادگاهش، هرمزگان رسید و در دولت فعلی هم در بدنه اصلی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد حضور داده شد، می‌گوید به عنوان یک اصولگرا، همکاری با دولت اعتدال‌گرا را ترجیح می‌دهد. امیرزاده که حرف و حدیث‌ها پیرامونش مبنی‌بر اینکه یک طیف از جمله جریانی رسانه‌ای، پشت او بوده و به همین خاطر هم در این دوره و همان جایگاه سابقش ماندنی شد، این مسئله را رد می‌کند و می‌گوید همان زمان هم داشته چمدانش را می‌بسته ولی از او خواستند که بماند.

بخش دوم و پایانی این گفتگو در زیر از نظر مخاطبان می‌گذرد:

* چند سال بعد از خاتمه جنگ، شما وارد کار اجرایی در حوزه فرهنگ شدید و همزمان هم کار مطبوعاتی انجام می‌دادید. درست می‌گویم؟

من تا ۲۴ سالگی سنوات خدمتم، نیروی رسمی آموزش و پرورش بودم. من دانشسرای روستایی (تربیت معلم) درس می‌خواندم و بعد از جنگ هم به عنوان معلم رفتم سر کلاس. اولین روزی هم که رفتم سر کلاس، معلم کلاس چهارم ابتدایی بودم. از آنجا که به هر حال من سال‌های زیادی در جبهه بودم و در واقع آئین معلمی را بلد نبودم، در درس دادن به بچه‌ها مشکل داشتم؛ به خصوص سال اول و من جا دارد همین‌جا از بچه‌های کلاس چهارم ابتدایی در اولین سال تدریسم عذرخواهی کنم. البته من مدیر خیلی خوبی داشتم به نام آقای زارع‌پور که ایشان متوجه اشکالات کار من شد. ما آن سال در روستای سنگی شهر رودان، دو کلاس چهارم داشتیم که اداره یکی از آنها با من بود. مدیر مدرسه‌مان همان روز اول متوجه اشکال کار من شد و من را سپرد به دیگر معلم کلاس چهارم که فردی بود به نام آقای سراجی.

سال ۶۸ من به یکی دیگر از روستاهای رودان به نام بنزرک منتقل شدم و آنجا معلم چندپایه بودم؛ یعنی هم آموزگار بودم برای ۵ کلاس، هم مدیر و هم خدمتگزار. کل دانش‌آموزانم ۲۷ نفر بودند. در سال سوم کارم، به عنوان سرپرست دانشسرایی که خودم آنجا تحصیل کرده بودم، یعنی دانشسرای علامه طباطبایی رودان، انتخاب شدم. آن زمان من دیپلم داشتم و شروع کردم درس خواندن برای گرفتن مدرک فوق دیپلم در رشته ادبیات. بعد از گرفتن مدرک، معلم دوره راهنمایی شدم و مجدداً درسم را ادامه دادم و کاشناسی ادبیات را هم گرفتم و معلم ادبیات دبیرستان شدم. همزمان وارد فعالیت‌های مطبوعاتی هم شدم و سال ۷۳ هم که فکر می‌کنم ۲۳ یا ۲۴ سالم بود، رئیس اداره ارشاد شهر خودم، رودان شدم.

* فعالیت مطبوعاتی‌تان که اشاره کردید، با کدام نشریه یا رسانه بود؟

اولین همکاری من با خبرگزاری جمهوری اسلامی و صداوسیمای مرکز خلیج فارس بود. بعدها با روزنامه‌های ایران و کیهان نیز همکاری کردم و متعاقب آن خودم در شهر رودان هفته‌نامه‌ای محلی به نام «دریا» راه انداختم که من هم قائم مقام مدیرمسئول و هم سردبیر آن بودم. البته «دریا» امروز تبدیل به روزنامه شده است. اینها همه مربوط به زمانی بود که من تدریس می‌کردم و به بندرعباس منتقل شده بودم و کار اجرایی نمی‌کردم. من سال ۸۵ معاون فرهنگی اداره کل ارشاد هرمزگان شدم و یک سال بعد یعنی سال ۸۶ با حکم آقای صفارهرندی وزیر وقت ارشاد، مدیرکل ارشاد استان هرمزگان شدم. البته قبل از آن من دو دوره، دبیر خانه مطبوعات هرمزگان بودم و یکی از مسیرهای ورود من به وزارت ارشاد، همین فعالیت صنفی در خانه مطبوعات هرمزگان بود.

* شما در دولت آقای احمدی‌نژاد مدیرکل ارشاد هرمزگان شدید و در دولت اعتدال‌گرای آقای روحانی هم ماندید و مشاور اجرایی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد شدید. خیلی‌ها می‌گفتند امیرزاده اصولگراست و در این دوره نمی‌ماند. چه شد که ماندید؟

من دو سال مانده به پایان دولت آقای احمدی‌نژاد، بر اثر یک کوچ اجباری از بندرعباس آمدم تهران.

* یعنی از مدیرکلی ارشاد هرمزگان استعفا کردید. بله؟

بله.

* علتتش چه بود؟

علتش این بود که من با دوستان اجرایی آنجا از جمله استاندار و نماینده دچار مشکل شدم. استاندار آن زمان هرمزگان که دوست بنده هستند، گفت که ایشان (امیرزاده) هر جا باشد فقط هرمزگان نباشد. به این صورت، من با دلخوری از مدیریت ارشاد استان هرمزگان استعفا دادم که وزیر وقت (سیدمحمد حسینی) هم آن را پذیرفت. البته اگر هم نمی‌پذیرفت، من از آنجا می‌رفتم چون نمی‌گذاشتند باشم.

به هر حال من بعد از اینکه به ستاد مرکزی وزارت ارشاد آمدم یعنی سال ۹۰، معاون اداره‌کل امور استان‌های وزارتخانه شدم. بعد از مدتی، من مشاور اجرایی معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد شدم و کمتر از یک سال با آقای (علی) اسماعیلی در معاونت فرهنگی وزارت ارشاد، همکاری داشتم و در این مسئولیت بودم تا اینکه دولت آقای روحانی آمد.

امیرزاده نامه استعفا از مدیرکلی ارشاد هرمزگان در سال ۹۰ خطاب به وزیر ارشاد وقت را نشان می‌دهد

روزی که آقای سیدعباس صالحی به عنوان معاون فرهنگی وزارت ارشاد معرفی شد، من به اتفاق یکی دیگر از دوستان، باید به نمایشگاه کتاب فرانکفورت می‌رفتیم. بعد از پایان مراسم معارفه آقای صالحی، ایشان یک نشست مختصر را با مدیران معاونت فرهنگی تشکیل داد. من به ایشان عرض کردم که بنده، فلانی و مشاور اجرایی معاونت هستم. از الان به بعد، شما رئیس من هستید. من هم هنوز ماموریتم (اعزام به نمایشگاه کتاب فرانکفورت) را انجام نداده‌ام. شما صلاح را در چه می‌دانید؟ بمانم یا بروم؟ که ایشان گفت: نه، شما تشریف ببرید و انشاءالله با دست پر از سفر برگردید. من دو هفته بعد از بازگشت از سفر فرانکفورت، برگشتم معاونت و خودم هم هیچ شکی نداشتم که رفتنی هستم و مشغول شدم به جمع کردن وسایلم.

* چرا فکر می‌کردید دیگر در این دولت جایی ندارید؟

طبیعی بود. در تغییر هر دولتی، این اتفاقات می‌افتد. حالا جالب است که در همان دولت قبلی و در فاصله رفتن آقای صفارهرندی و آمدن آقای حسینی هم بخش قابل توجهی از مدیران کل ارشاد، جابه‌جا شدند. الان که دیگر دولت، عوض شده بود و نه فقط وزیر ارشاد؛ من چه انتظاری غیر از جابه‌جایی خودم باید می‌داشتم!؟ آقای صالحی خط مشی سیاسی و اعتقادی کاملاً متفاوتی نسبت به معاون و معاونان قبلی فرهنگی وزارت ارشاد داشت البته بنا نبود که این خط مشی در کار دخالت داده شود. من هم خط مشی خودم را داشتم و نمی‌توانستم آن را انکار کنم؛ کما اینکه هیچکس نمی‌تواند خط مشی خودش را انکار کند مگر اینکه دروغ بگوید.

دو، سه هفته بعد خدمت آقای صالحی رسیدم و به ایشان گفتم اتاقی که الان در اختیار بنده است، باید اتاقی باشد که امین‌ترین همکار به شما در آن مستقر شود چون بحث اعتبارات و بودجه و امکانات همه در اینجا مورد تصمیم‌گیری قرار می‌گیرد. صراحتاً به ایشان گفتم که نه من مطالبه‌ای از شما دارم و نه شما تعهدی نسبت به بنده در این جایگاه دارید، فقط خوشحال می‌شوم که هر زمان درباره رفتن من به جمع‌بندی رسیدید، یک هفته، ۱۰ روز قبلش به بنده اطلاع بدهید تا من که دیگر نیروی رسمی وزارت ارشاد شده‌ام، با یک پست کارشناسی در هر جایی از این وزارتخانه یا ادارات کل آن مشغول کار جدید خودم شوم.

نکته دیگری هم به آقای صالحی گفتم؛ عرض کردم در برخی تغییرات ممکن است بگویند فلانی وقتی که می‌رود، یک جریان رسانه‌ای پشت اوست و مانع تغییر او خواهد شد. ولی خوشبختانه چنین جریانی پشت من نیست (با خنده) و مطمئناً این اتفاق نمی‌افتد و خیلی خیلی عادی خواهد بود. آقای صالحی گفت که من ترجیح می‌دهم در کار، همدیگر را بیشتر بشناسیم و لذا شما محکم به کارتان ادامه دهید. بعدها هم با همین مشی اخلاقی آقای صالحی، ما کار را با ایشان ادامه دادیم و بحمدالله در طول این مدت با تیم انتخابی که آقای صالحی چید، هماهنگ شدیم و روابط ما از یک رابطه اداری به یک رابطه صمیمیت تبدیل شد. جالب است که هر کدام هم دیدگاه‌های مختلف سیاسی خود را هم داریم.

* منظورتان این است که یک سر این طیف شما و برخی از دوستانتان هستید و سر دیگر طیف، دوستانی مانند آقای سیدآبادی. بله!؟

بله واقعا. من فکر نمی‌کردم که آقای سیدآبادی به یکی از دوستان خوب من تبدیل شود. مسیری که آقای صالحی طراحی کرد، بیشتر دل‌ها را به هم نزدیک کرد. اگر این همنوایی و همدلی در حوزه معاونت فرهنگی وزارت ارشاد نبود، شاید ما همدیگر را خنثی می‌کردیم.

* شما از جمله مدیران حوزه معاونت فرهنگی هستید که ابایی از ابراز اصولگرا بودنتان ندارید. مشکلی از این بابت، برایتان ایجاد نشده است؟

خوشبختانه خیر. من معتقدم آدم نباید نفاق داشته باشد. واقعیت این است که منِ اصولگرا الان با آرامش بیشتری کارم را ادامه می‌دهم و این اغراق نیست و من می‌توانم از این دوره به عنوان یکی از دوره‌های شیرین کاری خودم نام ببرم. ضمن اینکه از یک طرف ما مدیر اجرایی هستیم و نه مدیر سیاسی و اعتقادمان هم بر این است که دولت جمهوری اسلامی ایران - هر دولتی که باشد - دولت جمهوری اسلامی ایران است.

* آقای امیرزاده شما آدم خوش‌برخوردی هستید، حداقل در ارتباط با رسانه‌ها. برخلاف برخی مدیران، با رسانه‌ها هم ارتباط خوبی دارید. این به سبقه فعالیت مطبوعاتی‌تان برمی‌گردد؟

اتفاقاً زمانی که من از خانه مطبوعات هرمزگان جدا شدم و به عنوان مدیرکل ارشاد استان هرمزگان منصوب شدم، یکی از اصلی‌ترین چالش‌ها و درگیری‌هایم با دولت رسانه بود و این چیزی نیست که من از بیان آن ابایی داشته باشم. اما همان زمان هم می‌گفتم که حرکت اصحاب رسانه باید حفظ شود. می‌گفتم که ما به عنوان ارشاد، نباید خطوط قرمز مصنوعی برای خبرنگار و رسانه، ترسیم و یا ایجاد کنیم. به هر حال رسانه یک وظیفه دارد و ما مدیران فرهنگی و اجرایی هم یک وظیفه. نباید از پذیرش نقدهای رسانه‌ای هراس داشته باشیم. من در این سال‌ها هر جایی که با صداقت با رسانه‌ها برخورد کرده‌ام، جواب بهتری گرفته‌ام.

زمانی من آن طرف میز و در جای شما بودم و آرزویم این بود که از یک مدیر حرف‌های صادقانه بشنوم ولی از من ابا می‌کردند. من زمانی خبرنگار بودم و عملکرد یک مدیری را نقد کردم، آن زمان با من بد برخورد شد. سال ۷۲ در منطقه ما یک سیل مهیب جاری شد. من به مدت سه روز برای تهیه گزارش به منطقه رفتم و مشکلات را به چشم خودم می‌دیدم؛ مثلاً کنسرو تاریخ مصرف گذشته به سیل‌زدگان داده بودند. بعد از انتشار این گزارش، فرمانداری من را به مراجع قضایی فراخواند. یا مثلاً من برای تهیه گزارش از زلزله قشم به این منطقه رفته بودم. بعد از یک ماه از زلزله، می‌دیدم که گزارش عملکردی که درباره رسیدگی به زلزله زدگان ارائه می‌شود، گزارش ناصوابی است. وقتی این گزارش در روزنامه ایران چاپ شد، استانداری من را مواخذه کرد. من بعضی وقت‌ها بُغض می‌کردم و با خود می‌گفتم: مگر من چه می‌گویم و چه کار کرده‌ام!؟ حالا من به عنوان خبرنگاری که این صحنه‌ها را در خاطر دارم، اگر در جایگاه اجرایی قرار گرفتم و باز هم در آن نقش بروم، دارم سر خودم کلاه می‌گذارم.

قطعاً سوابق خبری من در این رفتارم تاثیر گذاشته است و به همین دلیل، اگر جایی من بخواهم غش کنم، به سمت خبرنگارها غش می‌کنم و خوشبختانه تا الان هم از این منظر آسیب ندیده‌ام. من زمانی که مدیرکل ارشاد بودم، نه تنها شکایت که حتی یک مورد تذکر هم به رسانه‌ها نداده‌ام و حتی یک بار هم برای هیچ رسانه‌ای جوابیه‌ای نفرستاده‌ام و مدیر روابط عمومی را از این کار بر حذر داشته‌ام.

* سال گذشته در همین ایام، شاید هم در کوران روزهای برگزاری نمایشگاه کتاب بود که فرزند دومتان به دنیا آمد؛ در چهل و پنجمین بهار عمرتان. چه می‌کنید با این فاصله!؟

(با خنده) به هر حال ما نسل سوخته‌ایم و آن زمان شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» را باور کرده بودیم. واقعیت این است که من به عنوان یک مدیر اجرایی احساس می‌کنم که شرمنده خانواده‌ام هستم. زمانی که مدیرکل ارشاد هرمزگان بودم، به مدت ۴ سال نتوانستم خانواده‌ام را به یک مسافرت ببرم. من در رسیدگی به خانواده، نمره خوبی به خودم نمی‌دهم. یک روز به پسرم علیرضا که الان ترم چهارم رشته حقوق را می‌گذراند، گفتم که روزی پویشی را با نام تک فرزندی ممنوع راه می‌اندازم. او هم گفت من هم پویشی را راه می‌اندازم با نام «کودکان کلید به دست» چون من (علیرضا) در دوران ابتدایی و راهنمایی، تنها بودم و بارها و بارها کلید خانه دستم بوده و درِ خانه را باز کرده‌ام و شما و مادر، همیشه سر کار بوده‌اید! به هر صورت اول اردیبهشت‌ماه پارسال و با فاصله‌ای تقریباً ۲۰ ساله با فرزند اول، لطف خدا شامل حال ما شد و محمدرضا متولد شد.

* اگر ممکن است احساس خودتان را پس از شنیدن این اسامی یا کلمات ترکیبی در قالب یک عبارت کوتاه بیان کنید:

* بهمن دری؟

خیلی با او کار نکرده‌ام و در ذهنم نیست ولی با شنیدن نامش یاد کمیته ربع قرن نمایشگاه کتاب می‌افتم.

محسن پرویز؟

پزشکِ نویسنده با دغدغه‌های فرهنگی و انقلابی.

سیدعباس صالحی؟

انسانی شریف و معتدل،‌ تحول‌خواه و ماندگار.

سیدرضا صالحی امیری؟

یک تئوریسین فرهنگی.

نشر چشمه؟

بهتر از این می‌توانستیم درباره‌اش عمل کنیم.

لغو مجوز کتاب؟

انشاءالله کار به اینجاها کشیده نشود.

نمایشگاه کتاب تهران؟

رخداد جذاب و ستودنیِ نظام.

خبرنگار حوزه کتاب؟

دوست همیشگی امیرزاده.


منبع: بی باک نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۳۳۴۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پاسخ کوبنده مدیر تراکتور به یک برنامه تلویزیونی

به گزارش "ورزش سه" سعید مظفری‌زاده در گفت و گو با خبرگزاری فارس، در آستانه بازی با ذوب آهن، اظهار داشت: تیم ما در روزهای گذشته تمرینات بسیار خوبی را انجام داده و حالا با حضور حمید مطهری شرایط بهتری هم خواهیم داشت و آماده این بازی هستیم. وی افزود: بازیکنان تمرینات خیلی خوبی انجام دادند و امروز هم یک جلسه تمرینی دیگر خواهیم داشت و آماده بازی با ذوب آهن خواهیم بود تا با کسب پیروزی نتایج گذشته را جبران کنیم. مدیر تیم تراکتور درمورد انتقاد یک برنامه تلویزیونی استانی آذربایجان شرقی نسبت به مصاحبه نکردن او، گفت: من همیشه و در هر شرایطی پاسخگوی هواداران بودم و این ۲ دلیل دارد. اول اینکه در شروع کار و زمانی که با زنوزی جلسه داشتیم، او تاکید داشت که به عنوان مدیر تیم و نماینده باشگاه، در هر شرایط چه پیروزی و چه شکست، پاسخگوی هواداران باشم. دوم اینکه شخصا افرادی که مرا می‌شناسند می‌دانند در قبال مسئولیت و وظایفی که دارم همیشه پاسخگو هستم.مظفری زاده ادامه داد: حتی زمانی که هواداران در استادیوم بنیان دیزل آمدند و انتقاد داشتند، پاسخگوی آنها بودم. در این مورد آخر که از قائمشهر برگشتیم، علی رغم توصیه‌ای که دوستان داشتند و گفتند ممکن است اتفاقی برایتان رخ بدهد، به سمت هواداران رفتم که هم عذرخواهی کنم و هم پاسخگوی هواداران باشم که البته شرایط مهیا نشد.

وی با اشاره به پروتکل رسانه‌ای این باشگاه توضیح داد: باشگاه تراکتور در قبال رسانه‌ها کاملا مطابق اصول حرفه‌ای برخورد می‌کند و درخواست ما این است که رسانه‌ها هم همین برخورد حرفه‌ای را داشته باشند. بارها با رسانه ملی و برنامه‌های مختلف از جمله در شبکه سوم سیما و ورزش، مصاحبه کردیم اما آنها از چند روز قبل تماس می‌گیرند و هماهنگ می‌کنند و ما هم همیشه شرایط را برای آنها مهیا می‌کنیم و همیشه هم با آنها تعامل داشتیم.مدیر تراکتور با انتقاد از این برنامه تلویزیونی گفت: در تبریز همیشه مسئولان استان از جمله اما جمعه محترم، استاندار و سایر عوامل، پشتیبان و حامی باشگاه بودند اما متاسفانه برخی افراد و برنامه‌ها هم هستند که همیشه سعی می‌کنند اذهان هواداران را علیه باشگاه مشوش و تحریک کنند. مشخصا منظورم یک برنامه است وگرنه ما با صداوسیمای استان همیشه تعامل خوبی داشتیم و حتی با بچه‌های خبرنگار یا پخش زنده همیشه در تعامل بودیم و احترام متقابل را نسبت به یکدیگر داشتیم.مظفری‌زاده افزود: باشگاه تراکتور به عنوان یک باشگاه خصوصی که با تلاش شبانه روزی و با هزینه شخصی زنوزی که همواره سعی کرده با تامین بهترین شرایط در بعد داخلی و بین المللی، تراکتور را در رده باشگاه‌های حرفه‌ای و طراز اول دهد، حمایت همیشگی هواداران محترم و پرشور خود را دارد اما برای من این سوال پیش آمده که اگر این برنامه استانی دلسوز باشگاه تراکتور است چرا در مورد حق پخش تلویزیونی صحبت نمی‌کند؟

وی تصریح کرد: به هیچ وجه مخالف نقد نیستم و همیشه هم در مقابل خبرنگاران به انتقادات پاسخ دادم اما نمی‌توانید خودتان را دلسوز تیم بدانید و از آن طرف هیچ چیزی در مورد حق پخش تلویزیونی که جزو حقوق باشگاه است و می‌تواند به ارتقا و پیشرفت فوتبال استان کمک کند، چیزی نگویید. مدیر تراکتور عنوان کرد: برای من این سوال پیش آمده اگر این برنامه تلویزیونی دلسوز باشگاه تراکتور است، چرا در مسئله درخواست هواداران برای پخش بازی تراکتور از شبکه‌های سراسری که با تلاش گسترده و نامه نگاری و بیانیه متعدد باشگاه همراه شده، تلاش کافی برای این موضوع انجام نداده است؟مظفری‌زاده در پایان عنوان کرد: بنابراین به نظرم بهتر است که حداقل ژست دلسوزی نگیرید و در این وضعیت نخواهید از آب گل آلود ماهی بگیرید. من و همه افراد باشگاه همیشه پاسخگوی هواداران بودیم و ارتباط ۲ طرفه با آنها داریم و هواداران خودشان خیلی خوب می‌دانند که همیشه پاسخشان را دادم و با رسانه‌ها هم تعامل داشتم و این وظیفه‌ام هم هست و هیچ منتی از این بابت وجود ندارد اما اجازه هم نمی‌دهم که یک برنامه تلویزیونی که از اساس مشخص نیست چه میزان مخاطب دارد و حتی بسیاری از هواداران در طول فصل از بابت حاشیه‌سازی آنها به ما گلایه کردند، بخواهند جو را علیه تیم مشوش کنند.

دیگر خبرها

  • سفر مدیر کل دفتر موسیقی به بوشهر و شیراز
  • دیپلمات ایرانی: فراموش نکنیم جنگ آمریکا علیه ویتنام را جنبش دانشجویی متوقف کرد
  • پاشنه آشیل مجلس دوازدهم از نگاه سخنگوی حزب اعتدال و توسعه /جریان رائفی پور به دنبال هدایت و مدیریت مجلس است
  • با زور نمی‌توان دین‌داری و حجاب ترویج کرد | توئیت فضائلی جریان به ظاهر ارزشی را آشفته کرد | رئیسی مدافع گشت ارشاد است
  • خانجانی: توئیت فضائلی درباره تذکر به مسئولان، جریان به ظاهر ارزشی را آشفته کرده/دولت رئیسی مدافع گشت ارشاد است
  • پاسخ کوبنده مدیر تراکتور به یک برنامه تلویزیونی
  • ۱۰ رسانه جدید به جمع پایگاه‌های خبری ایلام پیوستند
  • سپاه به هیچ جریان سیاسی وابسته نیست
  • سپاه به هیچ جریان سیاسی وابستگی ندارد
  • رئیس‌جمهور وارد تهران شد