Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-03@21:17:01 GMT

چند خبر از جشنواره جهانی فجر

تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۸۳۵۳۱۷

چند خبر از جشنواره جهانی فجر

به گزارش خبرنگارحوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ایرج تقی‌پور گفت: ما در سال گذشته تجربه بسیار خوبی داشتیم و توانستیم برای همه بخش‌های جشنواره از خودروها و کارت‌ها و حتی رومیزی‌ها و پوسترها، هویت تصویری یکسان و یکدستی طراحی کنیم. امسال از آنجا که کارهای جشنواره بلافاصله بعد از پایان دوره قبل شروع شد، فرصت بیشتری داشتیم تا برای هویت بصری جشنواره بیشتر برنامه ریزی و کار کنیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


وی افزود: هویت بصری، کار یک گرافیست به تنهایی نیست، بلکه در واقع در رفت و آمد و همفکری دبیر جشنواره و مسئولین با گرافیست و طراح اتفاق می‌افتد و باید این درک متقابل وجود داشته باشد تا اتفاق خوبی رخ دهد. تجربه امسال از این جهت فوق‌العاده موفقیت‌آمیزاست که فرصت کافی در اختیار داشتیم و توانستیم به شکل گروهی و در کنار خلاقیت‌های بصری حمیدرضا بیدقی به نتیجه درخشانی برسیم. اگر امسال نتیجه خوبی کسب کرده‌ایم به دلیل زمان کافی و مهم تلقی کردن طراحی هویت بصری برای جشنواره بوده است.
تقی‌پور درمورد حجم کارهای گرافیکی انجام شده برای جشنواره توضیح داد: حجم کارهای گرافیکی بسیار بالا است، کارت‌های شناسایی، کارت‌های عضویت، 12 پوستر طراحی شده که هر کدام با یکدیگر متفاوت است و برای هر کدام بیش از 10 اتود زده شده تا به نتیجه رسیده است. برای طراحی پوستر اصلی و پوستر بخش آقای کیارستمی وقت زیادی صرف شد. حتی شماره‌هایی که قرار است روی غرفه‌های جشنواره نصب شود هماهنگ با هویت بصری جشنواره طراحی شده است.
وی در مورد کارهای گرافیکی و سابقه حمیدرضا بیدقی گفت: بیدقی دانش آموخته هنرهای تزئینی سابق و دانشکده هنر فعلی است. او مدرس گرافیک است و سال هاست در دانشگاه‌های مختلف گرافیک تدریس می‌کند و در زمینه گرافیک بسیار باذوق است.
مدیر بخش تبلیغات جشنواره جهانی بیان کرد: از دوره 27 اولین همکاری ما با بیدقی شروع شد و چند دوره نیز در جشنواره کودک با هم همکاری داشتیم و 2 دوره است که به طور کامل با او در بخش گرافیک جشنواره همکاری می‌کنیم. بیشتر طراحی‌های اصلی اقلام تبلیغی را بیدقی انجام داده و با همکاری یک تیم 6 نفره کار کرده است.
اعلام اسامی فیلم‌های یک بخش دیگرجشنواره جهانی فجر/ رونمایی از پوستر جشنواره جشنواره‌ها
فیلم‌های «شیر»، «شهروند برجسته»، «سرمای قلندر» و... در سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر در بخش جشنواره جشنواره‌ها (جام جهان نما) نمایش داده می‌شوند.
اسامی 16 فیلم بخش جشنواره جشنواره‌ها (جام جهان نما) در جشنواره جهانی فیلم فجر اعلام شد.
فیلم‌هایی از فرانسه، چین، ایتالیا، اسپانیا، آلمان، ترکیه، شیلی، نروژ، بلژیک و... در این بخش روی پرده می‌روند.
«آموزگار» (The Teacher) ساخته یان ژبیک تولید مشترک جمهوری اسلواکی و جمهوری چک، «آقای بی‌دردسر» (Mr. No Problem) به کارگردانی می فنگ از چین، «اعترافات» (The Confessions) ساخته روبرتو آندو از ایتالیا، «چوپان» ( (The Shepherd به کارگردانی جاناتان سنزوال برلی تولید مشترک اسپانیا و بریتانیا، «150 میلی گرم» (150 (Milligrams ساخته امانوئل برکو از فرانسه، «سرمای قلندر» (Cold of Kalandar) به کارگردانی مصطفی کارا از ترکیه، «انتقاد از خود سگ بورژوا» (Self-criticism of a Bourgeois Dog) ساخته جولیان رادلمایر از آلمان، «سرزمین هرز» (Wastelands) به کارگردانی میریام هرد تولید مشترک شیلی، فرانسه و بریتانیا، «در آخرین روزهای شهر» (In the Last Days of the City) ساخته تامر السعيد تولید مشترک مصر، آلمان، بریتانیا و امارات متحده عربی، «شهروند برجسته» (The Distinguished Citizen) به کارگردانی ماریانو کان و گاستون دوپرا تولید مشترک آرژانتین و اسپانیا، «آتش‌افروز» (Pyromaniac) ساخته اریک اسکیولدبیارگ از نروژ، «درود از فوکوشیما» (Greetings from Fukushima) به کارگردانی دوریس دوری از آلمان، «آنیشوارا» (Anisoara) به کارگردانی آنا فلیسیا-اسکوتلنیسو از مولداوی، «پادشاه بلژیکی‌ها»King of the Belgians) ) ساخته پیتر براسنس و جسیکا وودورث از بلژیک، «شیر» (Lion) به کارگردانی گرث دیویس تولید مشترک استرالیا، آمریکا و بریتانیا و «باد سیاه» (The Dark Wind) ساخته حسین حسن از عراق در بخش جشنواره جشنواره‌ها به نمایش درخواهند آمد.
داستان فیلم «آموزگار» در سال 1983 اتفاق می‌افتد و ماجرای یک معلم دوره متوسطه است که والدین دانش آموزان خود را تلکه می‌کند. این فیلم سال 2016 در جشنواره کارلووی واری برنده جایزه بهترین بازیگر زن (زوزانا موری) شد. فیلم سیاه و سفید «آقای بی دردسر» برگرفته از داستانی کوتاه است که در سال 1943 منتشر شد. داستان در شهر چونگ‌کینگ در دوران جنگ می‌گذرد و درباره سرکارگر یک مزرعه و چند مهاجم جوان است.
«اعترافات» با بازی تونی سرویلو و دانیل اوتوی ماجرای مرگ یک راهب ایتالیایی در گردهمآیی مهم‌ترین اقتصاد دانهای جهان در نشست گروه 8 در هتلی لوکس در آلمان را روایت می‌کند. این فیلم در جشنواره کارلووی واری برنده جایزه کلیسای جهانی شد. «چوپان» ماجرای چوپانی میان‌سال به نام آنسلمو است که زندگی شادی در یک خانه دورافتاده در کشتزارهای اسپانیا دارد. او پیشنهاد وسوسه‌انگیز یک کمپانی ساختمان‌سازی را نمی‌پذیرد که می‌خواهد یک مجتمع جدید در ملک او بسازد. چوپان نمی‌داند رد کردن پیشنهاد زندگی او را زیر و رو خواهد کرد و...
«150 میلی گرم» داستان یک پزشک متخصص ریه را بازگو می‌کند که روی اثرات جانبی یک داروی مخصوص بیماران دیابتی که منجر به مرگ شده است، تحقیق می‌کند. «150 میلی گرم» نامزد چند جایزه سزار فرانسه بود. «سرمای قلندر» که سال گذشته نماینده ترکیه در بخش فیلم خارجی‌زبان جوایز اسکار بود، درباره خانواده‌ای است که در یک دهکده کوهستانی نزدیک دریای سیاه، زندگی سختی را می‌گذرانند. این فیلم سال گذشته با دریافت سه جایزه از جمله جایزه بهترین فیلم بلند داستانی، پیروز بزرگ دهمین دوره جوایز اسکرین آسیا پاسیفیک لقب گرفت.
«انتقاد از خود سگ بورژوا» فیلم پایان‌نامه جولیان رادلمایر فیلمساز جوان آلمانی است که در جشنواره برلین نیز به نمایش درآمد. ماجرای این کمدی سیاسی درباره یک سگ بورژوا و کارگردان پیشین است که اعتراف می‌کند با شکست در عشق، خوردن سیب و تحول به یک حیوان چهارپا تبدیل شده است. «سرزمین هرز» درباره چهره پنهان جنگ‌های کثیف و درباره دو برادر است که پس از سال‌ها حضور در عراق به شیلی باز می‌گردند.
ماجرای فیلم «در آخرین روزهای شهر» در سال 2009 در شهر قاهره می‌گذرد. خالد کارگردان 35 ساله در تلاش است فیلمی بسازد که روح شهر قاهره را به تصویر بکشد و این در حالی است که او در زندگی شخصی خود با مشکلاتی روبه‌رو است. خالد با کمک دوستانش که فیلم‌هایی از زندگی خود در شهرهای بیروت، بغداد و برلین می‌فرستند قدرت پیدا می‌کند تا راه خود را از میان مشکلات و زیبایی‌ها بیابد. کمدی ودرام «شهروند برجسته» سال گذشته نماینده آرژانتین در بخش فیلم خارجی‌زبان جوایز اسکار بود. این فیلم درباره مردی به نام دانیل مانتووانی (با بازی اسکار مارتینس) است که در سه دهه گذشته در اروپا زندگی کرده است. او برنده جایزه نوبل ادبیات و نویسنده‌ای مشهور است. رمان‌های او زندگی در سالاس را تصویر می‌کند، شهری کوچک که دانیل در آن به دنیا آمده و از وقتی خیلی جوان بود به آن بازنگشته است. دولت محلی سالاس دانیل را دعوت می‌کند تا بالاترین نشان شهر یعنی مدال شهروند ممتاز را به او اعطاء کند. این سفر یک بازگشت پیروزمندانه به شهری است که دانیل در آن به دنیا آمده است، سفری به گذشته تا بار دیگر دوستانش، داستان‌های عاشقانه و چشم‌اندازهای جوانی خود را ببیند، اما فراتر از همه، این سفری به دل دنیای ادبی او و منبع الهامش است. «شهروند برجسته» اولین بار در دنیا سال پیش در بخش مسابقه بین‌الملل هفتاد و سومین دوره جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد و اسکار مارتینس جایزه کوپا ولپی بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد.
درام جنایی و نروژی «آتش‌افروز» درباره یک آتش‌افروز است که دهکده‌ای آرام را به هم می‌ریزد. او چند هفته مکان‌های مختلف را آتش می زند و ترس را در میان جامعه کوچک روستائیان به وجود می‌آورد. یک پلیس محلی حقیقت را پیدا می‌کند: آتش افروز یکی از آتش نشان‌های محلی و پسر رئیس آتش نشان‌هاست. اریک اسکیولدبیارگ کارگردان فیلم از مشهورترین فیلمسازان نروژی است. «بی خوابی» (2007) نخستین تجربه کارگردانی او را کریستفر نولان به زبان انگلیسی بازسازی کرد. «درود از فوکوشیما» ماجرای دوستی زن جوان آلمانی ویک پیرزن ژاپنی در ناحیه فوکوشیمای ژاپن پس از زلزله سال 2011 را روایت می‌کند.
«آنیشوارا» ماجرای دختری 15 ساله را روایت می‌کند که در یک روستای قدیمی و زیبا زندگی می‌کند. او چند سال است که از برادر کوچک‌ خود آندره و پدر دائم‌الخمرش پترو نگهداری می‌کند. آنیشوآرا در پانسیونی کار می‌کند تا بتواند پول مختصری درآورد و... «پادشاه بلژیکی‌ها» در بخش افق‌های هفتاد و سومین دوره جشنواره فیلم ونیز به نمایش عمومی درآمد. فیلم ماجرای پادشاه بلژیک نیکلاس سوم را روایت می‌کند که طی دیداری رسمی از استانبول اخبار استقلال‌طلبی والونیا به گوشش می‌رسد. او برای رویارویی با بحران سیاسی تصمیم به بازگشت فوری به بلژیک می‌گیرد، اما به خاطر توفان تمام پروازها کنسل می‌شوند. پادشاه و زیردستانش تصمیم می‌گیرند زمینی به بلژیک برگردند و از منطقه بالکان سفر کنند.
یکی از مهم‌ترین فیلم‌های بخش جشنواره جشنواره‌ها «شیر» با نقش‌آفرینی نیکول کیدمن، دو پاتل و رونی مارا است که سال گذشته نامزد اسکار بهترین فیلم شد. «شیر» براساس سرگذشت واقعی سارو پسری هندی ساخته شده است که در زادگاهش گم می‌شود و در نهایت به زوجی استرالیایی به عنوان فرزندخوانده واگذار می‌شود. سارو در بزرگسالی با کمک نرم افزار «گوگل ارث» مادر واقعی ش را پیدا می‌کند. «باد سیاه» نخستین تجربه فیلمسازی حسین حسن، فیلمساز کرد براساس ماجرای واقعی ساخته شده است. داستان درباره یک زوج ایزدی به نام رکو و پرو است که قرار است به زودی ازدواج کنند. با حمله نیروهای داعش به سنجار، دختران جوان از جمله پرو به عنوان برده فروخته می‌شوند و...
فیلم‌های بخش نمایش‌های بازار جشنواره جهانی معرفی شدند
فیلم‌های بلند و مستند بخش نمایش‌های بازار در سی و پنجمین جشنواره جهانی انتخاب شده‌اند، این فیلم‌ها طی روزهای جشنواره برای مهمانان خارجی، خریداران و نمایندگان جشنواره‌های بین‌المللی نمایش داده می‌شوند.
یوآ (آناهید آباد)، ویلایی‌ها (منیر قیدی)، نگار (رامبد جوان)، ملی و راه‌های نرفته‌اش (تهمینه میلانی)، مادری (رقیه توکلی گرد فرامرزی)، ماجرای نیمروز (محمدحسین مهدویان)، ماجان (رحمان سیفی‌آزاد)، لینا (رامین رسولی)، کوپال (کاظم ملایی)، فراری (علیرضا داوودنژاد)، شنل (حسین کندری)، سارا و آیدا (مازیار میری)، زار (نیما فراهی)، دلم می‌خواد (بهمن فرمان‌آرا)، خفه‌گی (فریدون جیرانی)، خاطرات پاییزی (علی فخر موسوی)، حریم شخصی (احمد معظمی)، تابستان داغ (ابراهیم ایرج‌زاد)، پایان رویاها (محمدعلی طالبی)، بیوگرافی (فاطمه ثقفی)، بیست و یک روز بعد (سید محمدرضا خردمندان)، بی‌سایه (ابوالفضل صفاری)، برگ‌جان (ابراهیم مختاری)، آگوست (ماریا ماوتی، محمد اسفندیاری، احمد زایری)، آپاندیس (حسین نمازی)، آباجان (هاتف علیمردانی)، ائو (اصغر یوسفی‌نژاد)، ایستگاه اتمسفر (مهدی جعفری)، ایتالیا-ایتالیا (کاوه صباغ‌زاده)، انزوا (مرتضی‌علی عباس‌میرزایی) و خانه کاغذی (مهدی صباغ‌زاده) ۳۱ فیلم سینمایی بلندی هستند که در این بخش حضور دارند.
همچنین مستندهای پسران سندباد (رضا حائری)، شاعران زندگی (شیرین برق‌نورد)، اعتراض وارد نیست (فرناز و محمدرضا جورابچیان) در بخش فیلم‌های مستند نمایش‌های بازار اکران می‌شوند.
سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر، ۸-۱ اردیبهشت ۱۳۹۶(۲۱ تا ۲۸ آوریل ۲۰۱۷) به دبیری رضا میرکریمی در تهران برگزار می شود.انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۳۵۳۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۲۰ فیلم ترسناک که بر اساس داستان واقعی ساخته شدند

فیلم‌های ترسناکی که بر اساس رویدادی که واقعاً در جهان فیزیکی اتفاق افتاده تولید می‌شوند، بدون شک می‌تواند وحشتناک‌تر از یک داستان تخیلی باشد. در واقعیت ترس مبتنی بر زندگی واقعی لایه‌ای از وحشت را اضافه می‌کند که داستان ناب برآمده از تخیل نمی‌تواند با آن رقابت کند.

به گزارش ویجیاتو، در این آثار وحشتناک که از رویداد‌های واقعی الهام گرفته شده‌اند، ممکن است جزئیات برای رسیدن به جلوه‌های خوب سینمایی تغییر کنند، اما داستان‌ها به اندازه کافی به حوادث واقعی نزدیک می‌شوند که باعث ایجاد لرز در بازو و گزگز کردن در ستون فقرات شما می‌شود. پس این شما و ۱۲ فیلم ترسناک که بر اساس داستان‌های واقعی ساخته شدند.

«Scream»

شاید باورش سخت باشد که Scream، با توجه به اینکه چقدر به کنوانسیون‌های ترسناک نیاز دارد، منشأ دیگری جز سینما داشته باشد. اما این فیلم در واقع ریشه در پرونده واقعی زندگی به اصطلاح «گینزویل ریپر» دارد که پنج دانشجو را به طور متوالی به قتل رساند.

فیلم اسلشر «جیغ» محصول ۱۹۹۶ بهترین فیلم ترسناک دهه ۹۰ میلادی است که این ژانر را دوباره زنده کرد. این فیلم شامل مجموعه‌ای از قتل‌هایی است که توسط مهاجمی با لباس مشکی و ماسک روح انجام می‌شود. این فیلم نشان می‌دهد که قاتل دو نفر هستند که به دنبال انتقام از روابط چند نفر از والدین خود هستند.

پیچ و تاب‌ها در Scream طرفداران فیلم ترسناک را روی صندلی خود نگه داشت، اما داستان واقعی که بر اساس آن ساخته شده بود به همان اندازه وحشتناک است.

این فیلم بر اساس قاتل سریال دنی رولینگ بود که در آگوست ۱۹۹۰ در فلوریدا آمریکا، پنج دانشجو را طی چهار روز کشت. این نبوغ کارگردان وس کریون و فیلمنامه‌نویس کوین ویلیامسون است که به این قضیه نگاه می‌کنند و سکوی پرشی برای یک اثر سینمایی می‌بینند که می‌تواند کلیشه‌های فیلم را از بین ببرد.

«Zodiac»

هر کسی که اندک علاقه‌ای حتی گذرا به جنایات واقعی داشته باشد، با قاتل زودیاک آشنا است، کسی که سانفرانسیسکو را با یک رشته قتل‌های هنوز حل نشده در دهه ۱۹۶۰ میلادی وحشت زده کرد. اما شاهکار هولناک دیوید فینچر کمتر به قتل‌ها مربوط می‌شود تا سوراخ خرگوشی که قاتل با پازل‌های دیوانه‌کننده و پیام‌های رمزگذاری‌شده‌ای که از طریق مطبوعات منتشر کرد، بیشتر توجه کند. اگرچه فینچر بازهم چندین مورد از آن‌ها را با جزئیات نگران‌کننده بازسازی می‌کند.

این پرونده به طور کامل کاریکاتوریست سیاسی رابرت گریسمیت، با بازی جیک جیلنهال را دنبال می‌کند که وسواس چندین دهه‌اش برای کشف هویت زودیاک به قیمت از دست دادن زندگی معمولی‌اش تمام شد، و از اساس زندگی برای او از بین رفت. با توجه به اینکه چگونه، هر چند سال یکبار، برخی نظریه‌های جدید در مورد اینکه چه کسی این قتل‌ها را انجام داده است، مطرح می‌شود، کماکان این اثر و رویداد‌های درون آن تماشایی و جذاب است.

«The Amityville Horror»

فیلم ترسناک با رویکر خانه جن‌زده یا روح‌های شیطانی همیشه در ژانر وحشت وجود داشته است؛ اما شاید گل سرسبد آن همین اثر باشد. اما شاید بکویید چرا؟ چون این اثر تا حدی به این دلیل که پیوند مستقیمی با واقعیت دارد، مهم است. فیلم The Amityville Horror هنوز هم قدرت خود را در تمام این دهه‌ها (و دنباله ها/اسپین آف‌ها) حفظ کرده است. فیلم چنان بیان ترسناکی به ایده‌ای می‌دهد که هرگز نمی‌توانیم کاملاً آن را باور کنیم: آیا اشیا و مکان‌ها خاطرات آسیب‌های گذشته را در خود نگه می‌دارند؟

هنگامی که خانواده‌ای به خانه‌ای جدید نقل مکان می‌کنند که در آن قتل مرموزی توسط رونالد دفیو رخ داده است، ظاهراً توسط نوعی تسخیر اهریمنی، آن‌ها به سرعت متوجه می‌شوند که چگونه بقایای آن در پایه خود خانه باقی مانده است. فیلم بینندگان را با هیچ پاسخ یا توضیح روشنی مواجه نمی‌کند، فقط یک حس طولانی مدت وجود دارد که نیرو‌هایی وجود دارند که ما نه می‌توانیم آن‌ها را کنترل کنیم و نه می‌توانیم آن‌ها را نابود کنیم.

این فیلم بر اساس کتاب جی آنسون، بر اساس وقایع حقیقی آزار و اذیت ماوراء طبیعی توسط خانواده لوتز هنگام نقل مکان به خانه‌ای قدیمی در لانگ آیلند که قبلا محل یک قتل عام وحشتناک بوده را به تصویر می‌کشد.

«The Conjuring»

داستان اد و لورین وارن، محققین ماوراء الطبیعه، آنقدر خوب است که سه‌بار آن را ساخته‌اند. (خب، حتی تعداد بی‌شمار دنباله‌ها و اسپین‌آف‌ها را در نظر نمی‌گیریم!) دو شخصیت مرکزی واقعی The Conjuring با دنیای سینمایی Amityville Horror تلاقی می‌کنند، زیرا تحقیقات آن‌ها در مورد خانه‌های جن زده به الهام بخشیدن به این فرنچایز کمک کرد. با این وجود، اگر از طرفداران آمیتیویل هستید، احساس نمی‌کنید که در حال تماشای اثری ناچیز یا تکراری هستید.

فیلم ترسناک جیمز وان به ماوراءالطبیعه می‌پردازد، اما ترسناک‌ترین نکته از راه‌هایی به فیلم وارد می‌شود که در واقعیت روستایی گنجانده شده که پرونده اد و لورین در آن ریشه دارد. همچنین مطمئناً بد نیست که پاتریک ویلسون و ورا فارمیگا را برای این نقش‌ها انتخاب کردند، دو تن از بهترین بازیگران دوران ما که این وظیفه را به اندازه هر درامی که در آن بازی کرده‌اند جدی می‌گیرند. اد و لورین وارن قبل از اینکه کارگردان جیمز وان تصمیم بگیرد شناخته شده‌ترین پرونده آن‌ها را به یک فیلم خانه خالی از سکنه تبدیل کند و آن‌ها را شاید به معروف‌ترین شکارچیان ارواح در جهان تبدیل کند، خود واقعی‌شان محققین نیمه معروف ماوراء الطبیعه بودند.

«Poltergeist»

سه سال پس از تولید وحشت در آمیتی‌ویل و موفقیت آن نزد مخاطب، کارگردان توبی هوپر به طور موثری ایده فیلم خانه جن زده مدرن را با کمک خود استیون اسپیلبرگ، که تهیه کننده و احتمالاً کارگردانی برخی از سکانس‌ها را بر عهده داشت، به یک فیلم کلاسیک ترسناک تبدیل کرد. نکته اینجاست که این اثر نیز مانند Amityville، از یک تسخیر واقعی برای قصه‌گویی الهام می‌گیرد.

در دهه ۱۹۵۰ میلادی، پرونده عجیب خانه هرمان در حومه لانگ آیلند آمریکا سوژه این فیلم است پس از اینکه یک خانواده حوادث غیرقابل باوری را در خانه خود مشاهده کردند، یک محقق ماوراء الطبیعه را برای تشخیص فعالیت غیرمعمول، مانند ترکیدن تصادفی بطری‌ها و اشیایی که خودشان حرکت می‌کنند، به خانه آوردند. این حادثه پس از واکاوی به یک داستان رسانه‌ای ملی تبدیل شد. با این حال، این خانه واقعی در نهایت برخلاف حوادث درون فیلم به واسطه یک پورتال بین بعدی ناپدید نشد.

«Compliance»

هیچ سمینار جامعه‌شناسی بدون مطالعه «آزمایش‌های میلگرام» کامل نمی‌شود، آزمایش‌هایی که تلاش می‌کرد بفهمد چرا آلمانی‌ها طعمه نازیسم شدند. در یک آزمایشگاه، محقق سناریو‌هایی را شبیه‌سازی کرد که در آن یک شخصیت اقتدارگرا از سوژه‌ای می‌خواست که دردی را به کسی وارد کند که می‌تواند سزاوار آن باشد یا نباشد، میلگرام آزمایشش را جهت پاسخ به این سؤال بغرنج طراحی کرده بود که آیا آیشمان و میلیون‌ها آلمانی دیگر که مسبب هولوکاست بودند همگی گناهکار بوده‌اند یا اینکه شهروندان عادی تنها از دستور‌ها پیروی می‌کردند.

اکنون یافته‌های او یک مورد آزمایشی واقعی را در فیلم «Compliance» یا انطباق دریافت می‌کند؛ البته با این رویکرد که بر اساس یک واقعه حقیقی که در آن صدایی تهدیدآمیز در آن طرف تلفن افراد را به انجام اعمال نفرت‌انگیز علیه یکدیگر سوق می‌دهد. (اگر از طرفداران Ann Dowd بازیگر شخصیت نقش خاله لیدیا در The Handmaid’s Tale بوده‌اید، این فیلم مسئول تجدید حیات اوست – و واضح است که چرا!) درام کلاستروفوبیک کریگ زوبل از تحقیر چیزی که معلوم شد یک تماس شوخی فوق‌العاده لعنتی است استفاده نمی‌کند، بلکه از آن به عنوان سکوی پرشی برای کشف وفاداری آمریکا به اقتدارگرایی استفاده می‌کند.

«The Exorcist»

مفهوم «جن‌گیری» ممکن است داستانی ناب به نظر برسد، به خصوص با توجه به برخی از تصویر‌های هیستریک آن روی صفحه نمایش در طول سال‌ها؛ اما عمل خروج دیو شیطانی، ریشه‌های باستانی در دین، حتی در مسیحیت تا قرن‌های اخیر دارد؛ بنابراین متن ویلیام پیتر بلاتی در حالی که بر اساس یک رمان محبوب است، از مجموعه‌ای از تلاش‌ها برای جن‌گیری پسری آشفته در دهه ۱۹۴۰ میلادی الهام می‌گیرد.

این روح جوان و شکنجه‌شده، البته، تبدیل به ریگان سرگردان در فیلم جن‌گیر می‌شود. او یک معمای وحشتناک است که وضعیتش توسط مادرش و یک جفت کشیش مورد واکاوی قرار می‌گیرد؛ بنابراین فیلم ترسناک ویلیام فریدکین چیزی فراتر از دنیای ما را نیز کانالیزه می‌کند.

«The Silence of the Lambs»

اگرچه این برنده اسکار و بازیگر توانا آنتونی هاپکینز است که نمایش را در سکوت بره‌ها از مابقی شخصیت‌ها می‌دزدد، اما او واقعاً آنتاگونیست اصلی فیلم ترسناک روانشناختی جاناتان دمی نیست. این افتخار متعلق به بوفالو بیل تباه شده یا تد لوین است، قاتلی که به صورت ترکیبی از شش قاتل بدنام آمریکایی ساخته شده است (از جمله اد جین، الهام بخش نورمن بیتس در فیلم روانی).

برای اینکه کلاریس استارلینگ، مامور اف بی آی، بوفالو بیل را بگیرد، او باید بتواند وارد فضای اصلی زندگی و روان او شود… کاری که او را ملزم به ملاقات با هانیبال لکتر می‌کند. بازی‌های فکری که او باید برای ردیابی یک قاتل انجام دهد، بی‌نهایت ترسناک‌تر از هر خشونت و تندی در فیلم است. آیا می‌خواهیم فکر عقلانی را به همان اعمالی که ما مظهر غیرعقلانی می‌دانیم اختصاص دهیم؟! این هویت این اثر سینمایی است.

«Snowtown»

بسیاری از فیلم‌های سال‌های اخیر بر اساس خشونت‌های غیرقابل توصیف واقعی ساخته شده‌اند؛ و این یکی از همان آثار است. استرالیا در دهه ۹۰ میلادی به مدت هفت سال، از سال ۱۹۹۲، با سلسله قتل‌هایی مواجه شد. یک گروه چهار نفره از مردان به رهبری جان بانتینگ، یک سری قتل‌های وحشتناک را انجام دادند که عمدتاً پدوفیل‌ها و همجنس گرایان را هدف قرار می‌دادند. این فیلم بر اساس همین قتل‌ها تولید شده است.

بازگویی کورزل جزئیات کمی را در خود جای داده است. تصور تماشای Snowtown برای سرگرمی سخت است، اما اگر می‌خواهید مستقیماً به تاریک‌ترین اعماق بشریت خیره شوید، این فیلم مانند هر فیلم دیگری راهنمای تور است. اما فیلم «قتل‌های شهر برفی» اثر جاستین کورزل بیش از پیش دلهره‌آور است، زیرا جنایات در مقیاسی هستند که مستحق شوک در سراسر جامعه هستند.

«The Birds»

خیلی‌ها فیلم «پرندگان» از آلفرد هیچکاک را در دایره آثار نه چندان مهم او می‌دانستند؛ اما باید پذیرفت این اثر گونه فیلم ترسناک برپایه حمله حیوانات را در نوع خودش دگرگون کرد. اما آیا می‌دانستید ایده داستان آن برگرفته از رخدادی واقعی است! اما باید بدانید در سال ۱۹۶۱ میلادی، پرندگان در شهر ساحلی کاپیتولا، در کالیفرنیا، واقعاً علیه صاحبان انسانی خود برخاستند.

جالب است بدانید: گله‌هایی از مرغ‌های دریایی معمولی که با جلبک‌های سمی مسموم شده بودند، شروع به برخورد به خانه‌ها و اتومبیل‌ها کردند و غذای نیمه‌هضم شده درون معده خود را استفراغ می‌کردند. دهه‌ها طول کشید تا دانشمندان علت را کشف کنند، اما فقط دو سال از خود این ماجرا طول کشید تا هیچکاک این حادثه را به تمثیلی از صلح شکننده فزاینده انسان با دنیای طبیعی و شاید هم ناامیدی جنسی زنانه تبدیل کند.

«The Exorcism of Emily Rose»

در محافل فرامذهبی، جن‌گیری، یک عمل بسیار واقعی و نه غیر منسوخ است؛ اما حتی فیلم The Exorcist بر اساس یک حادثه واقعی ساخته شده است. ولی فیلم «جن‌گیری امیلی رز» در الهام‌گیری از ماجرا‌های واقعی خاص‌تر است.

در سال ۱۹۷۵ میلادی، یک زن جوان آلمانی به نام Anneliese Michel شروع به تجربه تشنج و توهم کرد. به دستور والدین کاتولیک او، دو کشیش محلی ده‌ها مراسم جن‌گیری را آغاز کردند تا اینکه او در نهایت بر اثر سوء تغذیه درگذشت. والدین او سپس به قتل از روی سهل انگاری متهم شدند. براساس این حوادث کارگردان اسکات دریکسون این حقایق را با تخیلی لیبرال ترکیب می‌کند و معجونی جالب از هیجان روانی، وحشت شیطانی و درام دادگاهی را خلق می‌کند.

«Winchester»

این فیلم شاید حتی با حضور هلن میرن در نقش اصلی خود هم یک فیلم فوق‌العاده نباشد، اما یک داستان عالی و عجیب است. همانطور که افسانه‌ها می‌گویند، پس از مرگ ناگهانی شوهرش، ویلیام وینچستر اسلحه ساز، بیوه او، سارا، شروع به اضافه کردن سازه‌هایی عجیب و غریب به عمارت کالیفرنیای شمالی خود کرد.

در این سازه‌های عجیب شامل صد‌ها اتاق اضافی، در‌های تصادفی و راه پله‌هایی که به هیچ کجا ختم نمی‌شد را شامل می‌شدند. اما ماجرا چه بود؟! ظاهراً به دستور ارواح کسانی که با تفنگ همنام شرکت او یعنی وینچستر کشته شدند، این اتفاقات رخ می‌دارد. البته به گفته کارشناسان و تاریخ‌نگاران این حوادث عمدتاً یک شایعه یا خبر پراکنی دروغین برای نابودی این شرکت است؛ چرا که گفته شده این بازسازی‌ها عمدتاً نتیجه تعمیرات عجولانه پس از زلزله ۱۹۰۶ میلادی سانفرانسیسکو بود. اما دوستان، هنگام انتخاب بین تخیل یک قصه و واقعیت، از تخیل قصه بودن الگو بگیرید.

«A Nightmare on Elm Street»

شاید از وجود چنین فیلمی در این فهرست تعجب کنید؛ اما فیلم کابوس در خیابان الم در شاخه فیلم‌های ترسناک بر اساس واقعیت قرار می‌گیرد. هرچند هرگز یک قاتل واقعی کودک‌کش وجود نداشت که نوجوانان را در رویاهایشان تعقیب کند. اما ریشه داستان این اثر باعث می‌شود ما آن را جز فیلم‌های ترسناکی که بر اساس واقعیت ساخته شده‌اند بدانیم. به طور کلی مفهوم شخصیت فردی کروگر پس از خواندن مقاله‌ای درباره پسری که پس از تحمل وحشت‌های شبانه متحجرانه در خواب جان خود را از دست داد، به سراغ کارگردان فیلم کابوس در خیابان الم آمد.

وس کریون در سال ۲۰۱۴ به Vulture گفت: «من مقاله‌ای در لس آنجلس تایمز خوانده بودم در مورد خانواده‌ای که از میدان‌های کشتار در کامبوج فرار کرده بودند و توانسته بودند به ایالات متحده بروند.»، اما پس از رسیدن فرزند این خانواده از تجربه کابوس‌های بسیار آزاردهنده خود به پدر و مادرش گفت که باعث می‌شود بترسد بخوابد. این کابوس‌ها تا جایی پیش رفتند که کودک از خوابیدن ترس داشت، بنابراین سعی می‌کرد روز‌ها بیدار بماند.

اما وقتی این کودک بالاخره به خواب رفت، والدینش فکر کردند که این بحران تمام شده است. سپس در نیمه شب صدای جیغ‌هایی از اتاق او شنیدند. وقتی خانواده به اتاق کودک رسیدند، او مرده بود. در واقع این بچه در وسط یک کابوس درگذشت. در نتیجه انسانی که تصوری از ترس در خواب داشت و بزرگتر‌ها آن را انکار می‌کردند، در نهایت به خط مرکزی ایده کابوس در خیابان الم تبدیل شد.

«The Texas Chainsaw Massacre»

یکی از ترسناک‌ترین فیلم‌های واقعی جهان «کشتار با اره‌برقی در تگزاس» است. شاید در نگاه اول بسیاری از آنچه که در فیلم کشتار با اره‌برقی اتفاق می‌افتد، بیشتر از وحشتناک بودن حادثه‌ای نگران کننده به نظر برسد. اما باید قبول کرد که شاید هیچ شخصیت دیگری در فیلم‌های ترسناک معروف جهان به اندازه صورت چرمی ترسناک نباشد. شخصیت قاتلی که یک انسان عجیب تهدیدآمیز و ساکن زیرزمینی است که مردم را می‌خورد و پس از کشتن، صورت آن‌ها را کنده و روی صورت خود را با آن می‌پوشاند؛ و نکته جالب اینجاست، در حالی که این شخصیت هرگز یک شخص واقعی در این دنیای مخوف نبود، اما ویژگی‌های او بر اساس قاتل زنجیره‌ای اد جین شکل گرفت که «به نبش قبر اجساد از قبرستان‌ها و ساختن یادگاری با استخوان‌ها و پوست آن‌ها معروف بود». در نتیجه استفاده و الگو گیری سازندگان این اثر سینمایی از یک قاتل حقیقی باعث می‌شود این اثر نیز در دسته فیلم‌های ترسناک واقعی قرار بگیرد.

«The Strangers»

این فیلم مهیج برایان برتینو تلفیقی از سه رویداد مجزا از زندگی واقعی است. در نتیجه باید آن را یکی از فیلم‌های ترسناکی که بر اساس واقعیت ساخته شده‌اند دانست. اول، و شاید واضح‌ترین دلیل برای واقعی بودن این داستان آن است که این تریلر تخیلی از حمله به خانه و قتل شارون تیت و دوستانش توسط خانواده منسون الهام می‌گیرد. به گزارش Screen Rant فیلم غریبه‌ها بخش‌هایی از داستان خود را با الهام از قتل‌های اقامتگاه کِدی ساخته که در آن چهار نفر در یک شهر تفریحی کوچک در کالیفرنیا کشته شدند.

این پرونده از آن دست ماجرا‌هایی بود که حل نشد، زیرا قاتلان هرگز دستگیر نشدند. در نهایت، برتینو به عنوان کارگردان از دوران کودکی خود نیز برای این فیلم الهام گرفت. این کارگردان مشهور یک بار توسط گروهی از غریبه‌ها ترسیده بود که یک روز وقتی او در خانه تنها بود درب خانه او را زدند و از آن‌ها خواستند که در آنجا ساکن نباشند. اگرچه او بعداً متوجه شد که عاملان این اقدام سارق بودند، اما این حادثه اثری فراموش نشدنی بر روی کارگردان آینده گذاشت و او از این حادثه به عنوان بخشی از فیلم خود استفاده کرد.

«Jaws»

احتمالا حضور یکی از ماندگارترین بلاک‌باستر‌های تاریخ سینما در این فهرست جای تعجب دارد، اما فیلم آرواره‌ها از استوین اسپیلبرگ نیز در لیست فیلم ترسناک بر اساس واقعیت قرار می‌گیرد. فیلم هیولایی حماسی آرواره‌ها بر اساس کتابی به همین نام اثر پیتر بنچلی در سال ۱۹۷۴ ساخته شده است که از حمله کوسه خاصی الهام گرفته نشده، اما داستان آن از سوء استفاده‌های فرانک موندوس ماهیگیر کوسه الهام گرفته شده است.

کاپیتان کوینت (رابرت شاو) از فیلم آروواره‌ها ظاهراً از شخصیتی واقعی و بومی لانگ آیلند الگوبرداری شده است، اگرچه خود بنچلی این واقعیت را انکار می‌کند. با این حال، شاو شخصاً ارتباط بین موندوس و شخصیت خودش در این فیلم را تأیید کرده و بار‌ها گفته است که دوستان و خانواده موندوس در مورد آنچه که به نظر آن‌ها یک ارتباط آشکار در این فیلم است، تردیدی ندارند.

«The Town That Dreaded Sundown»

فیلم «شهری که از غروب خورشید وحشت داشت» به صورت مستقیم از آثاری است که می‌توان آن را جز فیلم‌های ترسناک واقعی خطاب کرد. اما چرا؟ چون این فیلم ترسناک اسلشر داستان خود را از ماجرای قاتل فانتوم (Phantom Slayer) مسئول به اصطلاح «قتل‌های مهتاب» الهام گرفته است. قاتل فانتوم کسی است که بیش از دو ماه و نیم در سال ۱۹۴۶ میلادی به هشت نفر حمله کرد و جان پنج نفر را گرفت. نکته ترسناک‌تر ماجرا این است که ضارب ناشناس هرگز دستگیر نشد.

در نتیجه وقایع وحشتناک آن ماجرا در «شهری که از غروب خورشید وحشت داشت» جاودانه شد که اولین بار در سال ۱۹۷۶ اکران شد و بعداً در سال ۲۰۱۴ بازسازی شد. پس مشتقان ژانر وحشت باید بدانند این اثر یکی از فیلم‌های ترسناک بر اساس واقعیت است که می‌توانند در فهرست آثار مورد نظر خود برای تماشا قرار دهند.

«The Hills Have Eyes»

بدون شک یکی از معروف‌ترین فیلم‌های ترسناک ماورایی بر اساس واقعیت همین «تپه‌ها چشم دارند» است. شاید هیچ کس به طور قطع نمی‌داند که آیا افسانه «ساونی بِین» یک داستان واقعی است یا خیر، اما بر اساس فرهنگ عامه، شخصیت بین رهبر یک قبیله ۴۸ نفره در اسکاتلند قرن ۱۶ بود که بیش از ۱۰۰۰ نفر را ربودند، کشتند و خوردند.

در طول جستجوی قاتلان مرموز، مردم محلی تعداد زیادی انسان بی‌گناه را یافتند که به شکل وحشتناکی کشته شده بودند. اما پس از دستگیری بین، همان مردم او و پیروانش را به طرز وحشیانه‌ای اعدام کردند. این داستان یک قبیله آدمخوار که افراد عادی را به انسان‌های وحشی گوشت‌خوار تبدیل می‌کند، الهام بخش تولید فیلم «تپه‌ها چشم دارند» بود، یک فیلم ترسناک محصول ۱۹۷۷ به نویسندگی، کارگردانی و تدوین وس کریون. البته یک بازسازی در سال ۲۰۰۶ به همراه یک دنباله در سال ۲۰۰۷ نیز از آن منتشر شد، اما هیچ کدام نتوانستند در برابر نسخه اصلی بایستند.

«Dahmer»

اگر یک فیلم ترسناک واقعی بدون هیچ کم و کاستی از نگاه داستان بر پایه حقیقت می‌خواهید که از صفر تا صد برگرفته از واقعیت باشد، بدون شک فیلم دامر یکی از آن‌ها به شمار می‌رود. برخلاف بسیاری از آثار موجود در این فهرست، فیلم دامر محصول سال ۲۰۰۲ فقط بر اساس یک داستان واقعی نیست. اما چرا؟ چون این یک فیلم زندگی‌نامه واقعی درباره قاتل زنجیره‌ای جفری دامر است که بین سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۱ به ۱۷ مرد در ویسکانسین تجاوز کرد، و پس از قتل، آن‌ها را قطعه قطعه کرد و در برخی موارد تا حدی آن‌ها را حفظ و یا به عنوان خوراک مصرف کرد.

باید بدانید به استثنای نام قربانیان و تعدادی جزئیات داستانی کوچک، این فیلم ترسناک تحسین شده، نمایش دقیق جنایات فجیعی است که توسط دامر انجام شده بود، یکی از نکات جذاب این فیلم آن است که جرمی رنر جوان در یکی از اولین نقش‌هایش این قاتل روانی را به تصویر کشیده است.

«Verónica»

آیا «Verónica» یک فیلم سینمایی جن زده بر اساس واقعیت است؟! جواب این پرسش سخت است. اما فیلم ترسناک اسپانیایی زبان «ورونیکا» محصول ۲۰۱۷ بر اساس پرونده به اصطلاح والکاس در سال ۱۹۹۱ ساخته شده است. همانطور که داستان ظاهراً واقعی می‌گوید، استفانیا گوتیرز لازارو یک روز در مدرسه خود با استفاده از یک تخته Ouija جلسه‌ای برگزار می‌کند و در میان مراسم، یک راهبه ترسناک وارد می‌شود و تخته را می‌شکند.

به دنبال این رویداد، استفانیا پس از ماه‌ها تشنج و توهم دیدن چهره‌های عجیب و غریب را تجربه می‌کند که در نهایت با مرگ مرموز او به اوج خود می‌رسد. اما وقتی پلیس برای تحقیق به سراغ این پرونده می‌آید، صدا‌های عجیبی در خانه او شنیده شده، و به گفته شاهدان اثاثیه خانه خود به خود جابجا می‌شدند و یک مجسمه حضرت عیسی مصلوب شده نیز از صلیب خود روی دیوار جدا می‌شود.

اصل وقایع تاکنون مانند یک راز باقی مانده‌اند، و اگر از ما بپرسید، همچنان این داستان گیج‌کننده است. ولی واقعیت داستان هرچه بوده، موضوع این است که چنین رویداد وحشتناکی ۲۶ سال طول کشیده تا روی صفحه نمایش بزرگ سینما ظاهر شود.

دیگر خبرها

  • ۲۰ فیلم ترسناک که بر اساس داستان واقعی ساخته شدند
  • اجرای عمومی تئاتر‌های جشنواره رضوی گامی موثر است/ ماجرای عشقی عجیب
  • تجربه حضور «رویاباف و قاضی» در کانادا/ ماجرای خانم قاضی چیست؟
  • اجرای عمومی تئاترهای جشنواره رضوی گامی موثر است/ ماجرای عشقی عجیب
  • زنانی که در کن رئیس شدند
  • ترایبکا به سراغ سالگردهای خاطره‌انگیر می‌رود/۲۵ سالگی «سوپرانوها»
  • سالن کنسرت در ملایر ساخته می شود
  • راهیابی ۱۰ پویانمایی کوتاه ایرانی در جشنواره روسیه
  • ۱۰ انیمیشن کوتاه ایرانی در جشنواره روسی
  • ۱۰ انیمشن کوتاه ایرانی در جشنواره روسی