Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «افکارنيوز»
2024-05-07@22:42:37 GMT

اعتیاد و سوختگی شدید سهم یک زن از دو بار ازدواج

تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۸۴۸۸۵۴

اعتیاد و سوختگی شدید سهم یک زن از دو بار ازدواج

13 ساله بود که پس از ترک تحصیل، به اجبار پدر به همسری مردی درآمد که 4 سال از خود بزرگ تر بود.

پدرش بر سر بساط، بساط عقد او را چید و دخترش را به همسری پسری در آورد که او نیز معتاد بود.

سمیرا با وارد شدن به زندگی، اعتیاد را نیز تجربه کرد. او معتاد شد تا بتواند بد خلقی های همسرش را تحمل کند.

این شرایط اما چندان دوان نداشت زیرا او به اجبار ازدواج کرده بود و دوست داشت با خارج شدن از این زندگی، شرایط جدیدی را تجربه کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سمیرا پس از به دنیا آوردن دومین فرزندش، آنها را ترک و راهی خانه پدری می شود.

پس از حدود یک سال، بار دیگر با مردی ازدواج می کند که او نیز معتاد است. این بار او مصرف شیشه، هروئین و کراک را آغاز می کند و زندگی اش با مصرف مواد صنعتی پیش می رود؛ زندگی که باز هم دوام چندانی ندارد.

او این بار اختلافات شدید تری با همسرش دارد. اختلاف میان آن دو یک روز تا حدی پیش می رود که همسرش تصمیم می گیرد با ریختن بنزین و به آتش کشیدن خانه، سند مرگ سمیرا را امضا کند.

پس از مشاجره ای سخت، مرد با ریختن بنزین خانه و همسرش را به آتش می کشد.

سمیرا دچار سوختگی 60 درصد شده و پس از یک ماهی که در کما بوده است، از بیمارستان مرخص می شود.

پس از خارج شدن از بیمارستان، او قصد می کند اعتیادش را ترک کند اما اکنون نه تنها خانه ای برای زندگی ندارد بلکه هزینه های درمانش نیز بسیار زیاد است.

عاطفه کیا احمدی، مددکار اجتماعی موسسه خیریه مهرآفرین در گفت و گو با خبرنگارگروه جامعهخبرگزاری میزان، توضیحات بیشتری در رابطه با وضعیت حال حاضر سمیرا می دهد.

وی در این رابطه می گوید: سمیرا پذیرفته است که اعتیاد را ترک کند به همین خاطر مقدمات حضور او در یک کمپ ترک اعتیاد اکنون فراهم شده است. او پیش از این کراک و هروئین را ترک و تنها شیشه مصرف می کند.

این مددکار اجتماعی می افزاید: هزینه های ترک اعتیاد او اکنون تامین شده و در این رابطه با مشکل مواجه نیستیم.

کیا احمدی با اشاره به سوختگی شدید سمیرا می گوید: در حادثه آتش سوزی، سمیرا دچار سوختگی 60 درصد شده و علاوه بر صورت، بدن او نیز تا حدود زیادی دچار سوختگی شده است به همین خاطر برای درمان او نیاز به کمک های خیرین داریم.

وی با بیان اینکه خانواده سمیرا حاضر به نگهداری از او نیستند می گوید: سمیرا اکنون 35 ساله است و با آتش گرفتن خانه اش جایی را برای زندگی ندارد ضمن اینکه اکنون مادر او نیز حاضر به حضور دخترش در خانه نیست زیرا پس از فوت همسرش، بار دیگر ازدواج کرده است.

این مددکار اجتماعی می افزاید: سمیرا مدتی را با مادر بزرگش زندگی می کرده است اما او نیز اکنون حاضر به پذیرش نوه اش نیست.

کیا احمدی با بیان اینکه صورت سمیرا نیاز به جراحی دارد می گوید: به سمیرا قول داده ایم که در صورت ترک اعتیاد، مقدمات عمل جراحی او را فراهم کنیم و امیدوار هستم بتوانیم با کمک خیرین، شرایط را به گونه ای رقم بزنیم که این کار انجام شود.

منبع: افکارنيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۴۸۸۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد

به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، کتاب «اُمّ علاء»؛ روایت زندگی اُمُّ­الشهداء فخرالسادات طباطبایی اثر سمیه خردمند، روایت زنی است که هفت نفر از اعضای خانواده­اش به شهادت رسیدند. زنی که هجده فرزندش را در خانه‌­ای شصت­‌متری و وقفی بزرگ کرد.

خانه‌­ای که هر وقت پنجره­‌اش را باز می‌­کرد؛ چشمانش به گنبد مطهر حرم حضرت علی علیه­‌السلام گره می­‌خورد و نسیم رأفت جناب ابوتراب وارد خانه و زندگی­شان می‌­شد.

فخرالسلادات یا همان «اُمّ علا»، مادر چهار شهید، همسر شهید، خواهر شهید و مادر همسر شهید است. پدر و مادر فخرالسادات در جوانی به بهانه­ تعلیم در حوزه­ علمیه‌ نجف، از تبریز به نجف اشرف هجرت می‌کنند و همان­جا ماندگار می‌شوند.

فخرالسادات در نجف به دنیا می‌­آید و در سن سیزده سالگی با آیت‌­الله سید حسن قبانچی که یکی از شاگردان ممتاز پدرش سید محمد جواد طباطبایی تبریزی بود ازدواج می‌­کند. آن­ها در خانه وقفی کوچکی در جوار حرم امیرالمؤمنین علیه‌­السلام زندگی­شان را با عشق آغاز می­‌کنند و حاصل این ازدواج می‌­شود هجده فرزند، نه پسر و نه دخترکه در دوران خفقانی که رژیم بعثی صدام در عراق ایجاد کرد، آن­ها را به سمت دروس حوزوی سوق داد. تعدادی از فرزندانش شاگرد آیت­ الله صدر بودند و دخترانش در مکتب بنت­‌الهدی صدر درس می­‌خواندند.

در دوران نخست وزیری حسن البکر پسرش عزّالدین و برادرش عمادالدین که هر دو از شاگردان نخبهی آیت ­الله صدر بودند دستگیر و روانهی زندان شدند. حسن البکر که از خود اختیاری نداشت، با نظر صدام اعدام این دو روحانی بزرگوار را صادر کرد. این برای اولین ­بار بود که در نجف خون روحانیت ریخته می‌شد. چند روز قبل از اعدام، ام علاء با پسر و برادرش ملاقات می­‌کند و به آنها وعدهی بهشت و دیدار با امام حسین (ع) را می­دهد.

بعد از شهادت سه فرزندش، ام علاء همراه همسرش ابو علاء به دستور صدام روانه­ زندان شد. به دلیل فعالیت‌­های سیاسی دیگر پسرانش در ایران علیه رژیم صدام، این زن و شوهر مبارز و صبور یک سال­ ونیم در زندان حزب بعث به سر می‌بردند. درواقع رژیم بعث قصد داشت با این شیوه دیگر پسران وی را به دام بیندازد که مؤفق نشد.

ام علاء در طول زندگی متحمل رنج‌­ها و سختی‌­های زیادی شد. ولی هیچ‌­گاه خم به ابرو نیاورد و همچنان در آرزوی سرنگونی رژیم بعث به سر می‌برد. ام علاء زنی به شدت صبور، مؤمن، با اخلاق و متواضع بود که در طول زندگیش همیشه به اقوام رسیدگی و از آنها دلجویی می­‌کرد. در بین خویشاوندان برای هر کس مشکلی پیش می­‌آمد او اولین نفر بود که برای حل مشکلش قدم برمی­داشت.

او ده سال آخر زندگیش را در حالی که دست و پای چپش در دوران اسارت از کار افتاده بود و هیچ خبری از سرنوشت همسرش ابو علاء نداشت، به ایران هجرت کرد. در ایران ساکن قم شد و تمام کار‌های شخصی­‌اش را با توجه به شرایط جسمانی که داشت خودش انجام می‌­داد.

همیشه در طول عمرش فرزندانش را به پشتیبانی از حضرت امام خمینی (ره) و پیروی از ایشان توصیه می‌­کرد. به آن­ها می‌­گفت: اگر همه­ی شما هم فدای اسلام شوید ناراحت نمی­‌شوم؛ بلکه افتخار می­‌کنم و بدانید خون فرزندان من رنگین‌­تر از خون فرزندان اباعبدالله نیست.

در بخشی از کتاب «اُمّ علاء» آمده است: نشست روبه‌روی مامه و هر دو با هم گریه می‌کردند و روضه می‌خواندند. پدر با گریه گفت: «علویه! حالا مثل ام‌البنین چهار پسر فدا کردی.»

شاید می‌خواست با این کلمات، دل مادر داغ‌دیده‌ام را آرام کند.

مامه دستی به صورتش کشید و میان هق‌هق گریه‌هایش گفت: «من کجا، ام‌البنین کجا ابوعلاء؟ ام‌البنین تمام فرزندانش را تقدیم کرد؛ اما من هنوز چند پسر دیگر هم دارم.»

انتشارات شهید کاظمی در نظر دارد با امضای نویسنده و نگین دُرّ نجف، چاپ اول این کتاب را به مخاطبان ارائه دهد.

این کتاب در ۲۵۵ صفحه در قطع رقعی، با شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۱۸۰ هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شده است.

علاقه‌مندان برای مشاهده و تهیه این کتاب می‌توانند با ورود به سامانه من و کتاب manvaketab.com و همچنین از طریق ارسال نام عدد ۲۲ به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه نمایند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • داستان قتل مدیر عالیرتبه شهرداری تهران با خیانت همسرش
  • قتل یکی از مدیران شهرداری به دست همسرش
  • قتل یکی از مدیران شهرداری تهران به دست همسرش
  • بازگشت محکوم به مرگ از پای چوبه دار
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
  • نرخ جمعیت در قزوین بحرانی است/ روند کاهشی در مرکز استان
  • نمایش «وضوح ناقص» در خانه عکاسان جوان
  • نرخ جمعیت در قزوین بحرانی است / کاهش جمعیت در مرکز استان
  • کتاب «ادب زندگی» منتشر شد
  • کتاب «ادب زندگی» روانه بازار نشر شد