عوامل اصلی بروز بیماریهای روانی در ایران را بشناسید
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۸۶۱۲۳۹
در این راستا سازمان بهداشت جهانی هر ساله یکی از موضوعات مبتلا به جوامع را انتخاب میکند و به آن میپردازد برای سال ۲۰۱۷ نیز موضوع افسردگی را انتخاب و پویشی یک ساله برای پرداختن به آن با شعار «بیا حرف بزنیم» راهاندازی کرده است.
سرویس سبک زندگی فردا: سلامتی روحی، جسمی و اجتماعی مهمترین سرمایه انسان برای داشتن زندگی با کیفیت است؛ همان سرمایهای که تا از دستش ندهیم قدرش را نمیدانیم.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این راستا سازمان بهداشت جهانی هر ساله یکی از موضوعات مبتلا به جوامع را انتخاب میکند و به آن میپردازد برای سال ۲۰۱۷ نیز موضوع افسردگی را انتخاب و پویشی یک ساله برای پرداختن به آن با شعار «بیا حرف بزنیم» راهاندازی کرده است. مسئلهای که زندگی بیش از ۴۵۰ میلیون نفر در سراسر جهان را درگیر خود کرده است.
آمار ۱۲. ۶ درصدی افسردگی در ایران
افسردگی اختلال روانی شایعی است که سن و سال و جغرافیا نمیشناسد و همه جوامع و گروههای سنی را درگیر میکند. هفته پیش سازمان جهانی بهداشت (WHO) اعلام کرد اختلالهای روانی بخصوص افسردگی دلیل اصلی عدم سلامت روان و ناتوانی در سراسر جهان هستند. همچنین از سال ۲۰۰۵ میزان افسردگی بیش از ۱۸ درصد افزایش یافته است. میگویند به طور کلی میزان افسردگی مردم جهان یک چهارم جمعیت آن و برابر با ۲۵ درصد است. سالهاست که از افسردگی در جامعه ایرانی گفته میشود و هر بار نیز آمارهای متفاوتی از روند این بیماری در کشور ارائه میشود. هر چند برخی کارشناسان حوزه سلامت روان معتقدند این آمار در ایران نیز مشابه آمار جهانی و بین ۲۰ تا ۲۵ درصد را است، اما بر اساس آخرین آمار اعلامی وزیر بهداشت در دی ماه سال ۹۵ شیوع این بیماری در کشور بیش از ۱۲. ۶ درصد است آماری که به گفته سید حسن هاشمی روز به روز بیشتر هم میشود. این در حالی است که براساس همین اظهار نظر شیوع افسردگی در کشورهای دیگر بین ۹ تا ۱۰ درصد اعلام شده است.
نبود امکانات، افزایش بیماران
بررسی اعداد آماری در سال ۹۰ نشان میدهد ۱۲ درصد سال ۹۱، ۱۰ تا ۱۵ و سال ۹۳، ۲۱ درصد از جامعه ایران دچار افسردگی هستند این آمار در آخرین اظهار نظر رسمی از سوی وزیر بهداشت به بیش از ۱۲ درصد در سال ۹۵ میرسد، آماری که برخی از متخصصان معتقدند به علت موانع فرهنگی و اجتماعی دقیق نیست.
نبود آمار مدون تنها یکی از مشکلات حوزه سلامت روان است. جستجو در میان اخبار و اظهار نظرهای کارشناسان و مسئولان نشان میدهد کمبود تخت روانپزشکی، کمبود روانپزشک و روانپرستار در جامعه علاوه بر ایجاد مانع در راه درمان بیماران روانی از عوامل افزایش این بیماران نیز شده است.
سالهاست تعداد تختهای روانپزشکی در کشور از ۸ تا ۱۱ هزار متغیر است. در آخرین اظهار نظر، وزیر بهداشت آن را ۸ هزار عنوان کرد تخت هایی که به گفته او بالای ۱۰۰ سال قدمت دارند. عدم پوشش بیمه برای بیماران روانی از دیگر مشکلات این حوزه است. تمامی هزینههای بیماران روانی بر عهده خانوادههای آنها است و بیمه در این زمینه سکوت کرده است. در این میان و به گفته متخصصان روانپزشکی تعرفههای روانپزشکی نیز غیر واقعی است که همین مسئله باعث میشود خدمات به بیماران کم شود.
عوامل بروز بیماریهای روانی در ایران
بروز و افزایش بیماریها به عوامل مختلفی بستگی دارد این موضوع در مورد بیماریهای روانی نیز صدق میکند، اما بر اساس اظهار نظر بالاترین مقام حوزه سلامت این مسئله با افزایش افسردگی ناشی از زندگی ماشینی بیشتر شده است. سید حسن هاشمی وزیر بهداشت و درمان در خصوص عوامل ایجاد و افزایش بیماریهای روانی گفت: «امروز در کشور ما متاسفانه به دلایل مختلف مثل زندگیهای نوین، ماشینی و امروزی، محبوس بودن در آپارتمان، مشکلات خانوادگی که بیش از ۲۵ درصد ازدواجها منجر به طلاق میشود، وجود دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر معتاد، نرخ بیکاری ۱۱ درصدی، مصیبتی مثل جنگ که به استانهای ایلام، خوزستان و ... وارد شد، مرگ ۱۸ هزار نفر در سال در سوانح رانندگی، ۲۰۰ هزار نفر مجروح و معلول در سال، گرفتاریهای زیادی در زمینه اعصاب و روان ایجاد میشود. همچنین بدگمانی و بدبینی، قدرت طلبی، مادیات، چشم و هم چشمی و همچنین خود برتر بینی عواملی تماما بیماری زا و زمینه ساز بروز بیماریهای اعصاب و روان است. این عوامل حتی باعث گسترش بیماریهای اعصاب و روان هم میشود. با توجه به اینکه یک حکومت مردمی داریم، رفتار مسئولان هم خیلی مهم است. خیلی بد است که یک مسئولی در تصدی اثرگذار نداند که دچار اشکال است و باید نگاه به این بیماری را تغییر بدهیم.»
نبود برخورد مناسب با بیماری
بیماری اعصاب و روان در کشور ما همچنان ناشناخته است. بسیاری از خانوادههای درگیر و جامعه نمیدانند چگونه با این موضوع رفتار کنند و همین موضوع یکی از مهمترین عواملی است که در طولانی شدن روند درمان و یا وخیم شدن حال بیمار تاثیر گذار است. افسردگی یک بیماری است که کنار آمدن با آن دشوارتر از کنار آمدن با بیماریهای جسمی دیگر است. حتی بسیاری از کسانی که از این بیماری رنج میبرند تصمیم میگیرند سکوت کنند و از درمان اجتناب میکنند. مواردی که تشخیص داده نمیشود معمولا به مرور زمان تشدید میشود و اثبات شده است افسردگی بدون راهنمایی پزشکی مناسب میتواند عذابی در تمام عمر و تجربهای طاقتفرسا باشد. افسردگی اگر درمان نشود منجر به اختلالات روحی بزرگتری مانند خودکشی میشود. با همه مشکلات روند درمان افسردگی باید بدانیم افسردگی میتواند پیشگیری و درمان شود. این امر مستلزم شناخت بهتر از ماهیت افسردگی و نیز بهبود شرایط درمان آن در کشور است.
منبع: فردا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۶۱۲۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترومای اجتماعی، طوفان خاموش
وحید محمود قره باغ؛ "شاید بتوان کشته شدن یک یا حتی ۱۰ انسان را در فهم گنجاند، اما کشته شدن هزاران و میلیونها انسان از حدود امکان هرگونه ادراک و پنداری خارج است. " این جملات گونتر آندرس، فیلسوف و شاعر بزرگ آلمانی است؛ زمانی که میخواست عمق فاجعه بمباران هستهای هیروشیما را به تصویر بکشد. کسی که توانسته بود از آلمان نازی فرار کند و این کلمات او به خوبی میتواند در قالب یک موضوع و یا به عبارتی فاجعه، تروما اجتماعی را تبیین کند.
تروما واژهای یونانی به معنای زخم است و اصطلاحا به هر ضربه و شوکی گفته میشود که از بیرون بر بدن و یا روان شخص وارد شود. در ابتدا تروما تنها مختص به پزشکی و جراحی بود و به زخم یا جراحتی اطلاق میشد که عامل خارجی داشت. به مرور این واژه وارد حوزه روانشناسی شد و از این رو یکی از انواع گونههای تروما، ترومای روانی (روان زخم) و همچنین ترومای اجتماعی است. فراموش نکنیم، غالب بیماریهایی که انسان را دچار میکند، ریشه روانی دارد.
ترومای روانی ضربهای است که بر روح و روان انسان وارد میشود که به دنبال خود اثرات سوء و ویرانگری را به دنبال دارد. از سویی ترومای اجتماعی حوزه بیشتر و وسیعتری را درگیر میکند؛ چرا که انسان موجودی اجتماعی است و نمیتواند مستقل از محیط و اطرافیان زندگی کند. در واقع اتفاقاتی ناگواری که برای جوامع رخ میدهد، نمونه بارزی از ترومای اجتماعی است. از جمله این موارد میتوان به تلاطم و تشنجهایی اشاره کرد که گاه به کشتار نیز منجر میشود.
همچنین جنگ، قحطی، خشونت، سرکوبی، بی عدالتی و بیماری از عوامل ترومای اجتماعی هستند. متاسفانه آثار و عواقب مربوط به تروما، ماندگار بوده و شخص و جامعه دیگر جامعه قبلی نخواهد بود. ضمن اینکه ترومای اجتماعی، تالمات خود را به نسلهای آتی نیز سرایت میدهد. ناگفته نماند افسردگی، اختلال خواب، هراس، پوچ انگاری، بی تفاوتی، بی اعتمادی به دیگران، عدم تمرکز و عدم اعتماد به نفس از نشانههای تروماست.
هر چند ترومای اجتماعی قابل درمان است، ولی شرایط و ملزومات خاص خود را میطلبد. امید بخشی به منظور افزایش روحیه یکی از مهمترین عوامل جهت برون رفت از ترومای اجتماعی است. همچنین نگرش گذرا نسبت به گذشته نیز میتواند در این مقوله کارساز باشد. هر چند این مهم نیاز به مهارت و حتی آموزشهای خاص است. از سویی هر چند برخی جوامع با مهارت و مقاومت میتوانند از شرایط تروما خارج شده و حتی آن را تبدیل به یک برتری کنند، ولی غالب جوامع نیز قادر نیستند و به ناچار از آسیبهای عمیق، ماندگار و جدی آن در امان نخواهند بود.
شکل ۱. برخی مجموعهها با مهارت و مقاومت میتوانند از شرایط تروما خارج شده و حتی آن را تبدیل به یک برتری کنند.
ترومای اجتماعی درد و رنجی همگانی است و همت و بینش جمعی میطلبد. در نهایت به همان گونه که در روان شناسی یک انسان بالغ گاهی حتی از یک کودک نیز آسیب پذیرتر است، جامعه نیز نسبت به ترمای روانی شخصی میتواند بسیار آسیب پذیرتر باشد، صدمههای که در نهایت فرد فرد جامعه را متاثر میکند. ترومای اجتماعی همچون فرهنگی غلط است به مانند هوای آلودهای میماند که جامعه تنفس میکند. وقتی شخصی دچار ترومای روانی میشود، نه تنها خود که جامعه را نیز درگیر میکند. حال تصور کنید که افراد کثیری به این بیماری دچار شوند و در واقع تاثیرات سو آن به صورت تصاعدی افزایش خواهد یافت. این وضعیت بی شباهت به تکثیر ویروسها برای بیماری یک مجموعه نیست.
در ترومای اجتماعی، اشخاصی بیشترین تاثیر را دارند که نه تنها تعادل خود را حفظ میکنند بلکه جامعه را به سوی ثبات سوق میدهند. تاثیر این افراد به مانند نوشدارویی برای جوامع است. در ترومای اجتماعی افراد میبایست به جای بغرنج کردن شرایط به بهبود آن فکر کنند و به جای اینکه انگشت اتهام را به سوی اشخاص و یا برخی مجموعهها بگیرند، باید به فکر همگرایی باشند.
هر چند مهربانی، عطوفت، همدلی و همزبانی در همه مواقع کارساز نیست، ولی در برخی شرایط و موقعیتهای حاد راهگشاست. ترومای اجتماعی مستقل از اینکه در مدت کوتاه و یا زمان طولانی بر جامعه عارض شود، برای درمان نیاز به زمان دارد و به مانند بیماری میماند که هر چند آمدنش لحظهای است، ولی مدتهای مدیدی جوامع را درگیر میکند. امید که مجموعه ها، مهارتها و مقاومتهای لازم برای غلبه بر این چالش بزرگ را کسب کرده و بهره ببرند.