رامین: رئيسي، التهابات دوقطبيكاذب را التيام ميبخشد / مخالفت تحرکات انتخاباتی احمدی نژادم
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۸۶۲۷۷۸
محمدعلی رامین معتقد است که احمدینژاد با سابقه عقلانی و مواضع صریح و شفاف انقلابی و ولایی خود، فاصله زیادی پیدا کرده و سخنان دوپهلو و مواضع شبههناک ایشان برای بنده قابلیت ارزیابی ندارد. محمدعلی رامین یکی از نزدیکان محمود احمدینژاد و یکی از ایدئولوگهای دولتهای نهم و دهم بود. وی معاون مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دهم و در دولت نهم مشاور مطبوعاتی محمود احمدینژاد بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش نامه نیوز، شاید یکی از سنگینترین اتفاقات پیرامون احمدینژاد همین مسأله بود که یاران قدیمیاش امروز در کنارش نیستند و به سخنان و اقدامات وی انتقادات جدی دارند. به همین دلیل برای تحلیل و بررسی آخرین اقدامات احمدینژاد و همچنین آسیب شناسی آرایش سیاسی اصولگرایان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری با محمدعلی رامین گفتوگو کردیم که متن آن را در ادامه از نظر میگذرانید.
دیدگاه شما درباره سخرانی احمدینژاد در خوزستان و اظهارات پرسروصدای وی چیست؟
آقای احمدینژاد با سابقه عقلانی و مواضع صریح و شفاف انقلابی و ولایی خود، فاصله زیادی پیدا کرده و سخنان دوپهلو و مواضع شبههناک ایشان برای بنده قابلیت ارزیابی ندارد؛ به نظرم در این اواخر، دیگر ایشان خودشان هم نمیداند که چه میکند و چه میخواهد.
چرا احمدینژاد با علم به اینکه احتمال ردصلاحیت بقایی وجود دارد به صورت رسمی از وی حمایت کرده است؟
این سوال شما، پرسش خود من هم هست؛ نمیخواهم فعلا پاسخ بدهم، چون مطمئن نیستم و به جمعبندی مثبتی نمیرسم.
آیا احمدینژاد به دنبال کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری است؟
البته ممکن است، ادامه سلسله اشتباهاتش او را به هرکاری وابدارد، ولی بسیار بعید میدانم؛ چون هیچ شانسی در انجام این کار نخواهد داشت و او هرگز نمیتواند با عملکرد خودش، نظام را به بنبست بکشاند، اما خودش را؛ چرا.
حمید بقایی مدعی است مشکلات کشور و مردم تنها با احیای تفکر و شیوه مدیریت احمدینژاد حل خواهد شد. به نظر شما احیای تفکر احمدینژاد در مدیریت کشور میتواند مشکلات مردم را حل کند؟
کدام احمدینژاد و کدام شیوه و تفکر او؟ احمدینژاد و افکار و رفتارش، مجموعهای از تناقضات و تعارضات لاینحل است. برای پاسخ به پرسش جنابعالی، باید موارد را از هم تفکیک نمود تا موجب سوءتفاهم نشود. نه میتوان خدمات بینظیر دولتمردان دانا و توانای نهم و دهم و نیز زحمات شبانهروزی خود او را نادیده گرفت و نه میتوان چند اشتباه فاحش و بعضی از رفتارهای غیرعقلایی او را نادیده گرفت. چون همان اشتباهات، سرآغاز روند انحطاط سیاسی اوست. اجازه میخواهم در همینجا نکتهای اعتقادی و البته تجربی را با شما مطرح کنم. راز عجیبی در کانون ولایت الهی نهفته است که هرکس از آن تخطی کند، آسیب میبیند. اگر تقدیر الهی کسی را مشمول مسئولیت سنگینتر و رسالت مهمتری قرار داد و برای تحقق آن امر، او را با حکمت متعالی و عقل برتر، معرفت و جهاد و تقوای بیشتر، وارستگی و خلوص بالاتر، بینش دقیقتر و بصیرت عمیقتر و خیرخواهی آگاهانهتر و فرهیختگی و از فضائل والاتری، برای هدایت بندگان خودش در زمان شما قرار داد، ناسپاسی نباید کرد. حالا اگر یک نفر براثر خودبرتربینی و لجاجت یا حقد و جهالت یا نفاق و شیطنت، با وی به جدال و تقابل پرداخت، حتما زیان میبیند و به همان میزان تقابل، از حکمت و عقلانیت و معرفت و تقوا و اخلاص و بصیرت خودش محروم میشود و از فضائل شخصیتی پیشین خود میکاهد و هرچه در این بیراهه بیشتر برود، خسرانش افزونتر و اشتباهاتش فراگیرتر خواهد شد؛ رابطه عکس این حقیقت هم واقع میشود، یعنی هرکس و هر جامعهای که بیشتر و کاملتر از اوامر و نواهی ولایت الهی زمان خودش تبعیت بکند، موفقتر و سعادتمندتر خواهد شد «ا... ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و... ». این مسأله مهم گرچه در مورد امام امت اسلامی و ولی امر مسلمین مصداق اتم و اکمل دارد، اما در مراتب پایینتری در مورد افراد یک خانواده نسبت به ولی همان خانواده هم صادق است؛ همین طور در مورد یک عالم متقی در پیرامون شما، یک استاد فرزانه و یک معلم فهیم و غیره... لذا اگر رهبر حکیم و با تجربه انقلاب اسلامی در موردی به شخصی فرمود «من به مصلحت شما نمیدانم» یا به دیگری فرمود «من به این مذاکرات خوشبین نیستم»، اما این افراد توجه نکرده و لجوجانه رفتار کردند، هم خودشان ضرر میکنند و هم در حد موقعیت خود، به دیگران و مملکت زیان میرسانند.
در نامه مشایی به رئیس دولت اصلاحات که در آستانه عید نوروز منتشر شد، مشایی و طیف منتسب به احمدینژاد، بیش از آنکه تلاش کنند به اصولگرایان نزدیک شوند، به نظر میرسید که به شکلهای مختلف تلاش میکنند، قرابت خود را با جریان اصلاحات نشان دهند. چرا احمدینژاد در شرایط فعلی احساس میکند اگر از اصولگرایان فاصله بگیرد و به اصلاحطلبان نزدیکتر شود بهتر میتواند به نتیجه برسد؟
البته بعضی از اصولگرایان، از سال ۱۳۸۴ رفتار شایستهای با او نداشتند و بعضا ناجوانمردانه آزارش دادند؛ اما هیچ کس نمیتوانست مثل شخص احمدینژاد، یک شخصیت انقلابی را که میتوانست الگویی برتر در نظام مقدس اسلامی بشود، به این وضعیت بیندازد که همه شئونات اکتسابی از رأی مردم و تنفیذ حکومت اسلامی را به پای مشائی و بقایی به مسلخ بکشاند. این یک جرم اخلاقی و ناشایستگی سیاسی است که اگر رواج یابد، قداست حکومت اسلامی را که طلایهدار حکومت حقه امام زمان(عج) است را میشکند و ملت ایران را مضحکه جهانیان خواهد کرد. دکتر احمدینژاد اگر میخواهد در عرصه سیاسی کشور ادامه حیات بدهد، بهجای تغییر مواضع غیرقابل قبول و نامهنگاری متملقانه و غیرصادقانه به مخالفان سرسخت سابق، باید خودش را اصلاح کند، نه اینکه خودش را مأیوسانه «اصلاحطلب» بنمایاند! این شیوه که مایه تمسخر مخاطبان اوست، مثمر ثمر نخواهد بود و اصلاحطلبان که تجربه تلخ فتنه۸۸ را در پیشینه خود دارند، آنقدر کمهوش نیستند که فریب او را بخورند. هرکس تصور کند که سرمایه اجتماعی خودش را که از پرتو نظام اسلامی به دست آورده، به مصرف شخصی برساند یا خدای ناکرده علیه همین نظام مورد سوءاستفاده قرار بدهد، بهسرعت تبدیل به یک «مرده سیاسی» خواهد شد.
آیا حضور بقایی در انتخابات نظم انتخاباتی اصولگرایان را به هم نمیزند؟
اگر آقای مشایی یک زائده بر شخصیت دکتر احمدینژاد بود و هرگز مستقل از ایشان قابل شناسایی نبوده و نباشد، به تبع آن آقای بقایی یک زائده بر وجود آقای مشایی است که از طریق وی به احمدینژاد متصل شده است و هیچگونه هویت شخصی مستقلی ندارد که قابل طرح و بحث باشد. لذا بعد از نیمه شهریور۹۵، دیگر حتی حضور شخص احمدینژاد هم کمترین اثر را در جریان انقلابی نخواهد داشت، چه رسد به زوائد او.
دیدگاه شما درباره نوع تبلیغات احمدینژاد و بقایی مانند کاشت نهال با پیت حلبی و انتشار کلیپهای پرحرف و حدیث چیست؟ به نظر شما آیا این نوع تبلیغات در شأن فردی که رئیسجمهور کشور بوده، هست؟
بنده بهطور اصولی، بعد از رهنمود امام خامنهای، با مواضع متناقض و تحرکات اخیر تبلیغاتی احمدینژاد از هرنوع آن مخالفم و برخی از حرکات سهگانه «احمدینژاد، مشایی، بقایی» را ناپسند میدانم. جدا معتقدم که این کارها هیچ سودی به حال کاندیدای او ندارد، اما بهشدت به زیان خود اوست و حیثیت پیشین خودش در جایگاه ریاست جمهوری اسلامی ایران را به بازی گرفته است و امیدوارم که ادامه ندهد.
آیا این احتمال وجود دارد که احمدینژاد پس از ردصلاحیت احتمالی بقایی، گزینه اصلی خود را وارد انتخابات کند، یا اینکه وی خود بیش از آنکه به انتخابات ریاست جمهوری۹۶ بیندیشد در اندیشه انتخابات ریاست جمهوری۱۴۰۰ و حضور خود در انتخابات است؟
باور کنیم که احمدینژاد گرفتار روزمرگی و جوزدگی شده و دیگر مثل سابق، اهل دوراندیشی و برنامهریزی نیست؛ با شناختی که بنده از ایشان دارم، خودش هم نمیداند که چه میخواهد و چه باید بکند؛ در عین حال ظاهرا دیگر آمادگی شنیدن مشورتهای خیرخواهان خودش را هم ندارد.
شما از جمنا حمایت کردید؛ ولی در مجموعه آنها نبودید، چرا؟
کار تشکیلاتی نیروهای فعال سیاسی- اجتماعی را مفید میدانم و از آن برای پیشبرد اهداف نظام اسلامی حمایت میکنم، اما اولویت و دغدغههای خودم بیشتر، مسائل فکری، فرهنگی و اجتماعی است.
برای انسجام تشکیلاتی نیروهای سیاسی اجتماعی، کدام مساعدت فکری را داشتهاید؟
بنده از حدود دوسال پیش دو طرح ابتکاری منطبق بر ارزشهای اسلامی را در سطوح اجتماعی و سیاسی، با دوستان همفکر در میان گذاشتم و معتقد بودم که این دو طرح جدید میتوانند، فضای اجتماعی و کلیشههای تقلیدی رایج سیاسی در ایران را متحول کنند.
آیا طرحهای شما فقط برای اصولگرایان بود یا دیگران هم میتوانستند از آنها برخوردار شوند؟
اصولا یک مسلمان ولایتمدار، نگاه جناحی و حزبی متعارف را قبول ندارد؛ از طرف دیگر احزاب و جناحهای سیاسی نباید حتما با هم متخاصم و متعارض باشند، بلکه میتوانند، متکامل همدیگر باشند. از منظر اسلام و نظام سیاسی «امت- امامت»، تمام نخبگان، احزاب و گروههای سیاسی، حلقههای پیوند دهنده «امت» با مقام «امامت» جامعه هستند. هرکس مشمول اندیشه و انگیزه این نظام الهی باشد، بیگانه به شمار نمیآید و باید سهم خود را در پیگیری آرمانهای مقدس اسلام و تحقق اهداف انسانی جامعه مسلمین به دست آورد.
بر اساس همین طرز تلقی شما، آیا طرحهایتان را با اصلاحطلبها یا با دولتمردان اعتدالی هم درمیان گذاشتید؟
البته زمانی که ارتباطی با این مجموعهها موجود باشد، امکان تبادل نظر و ارائه پیشنهادها میسر خواهد شد. هرچند رسانهها هم میتوانند از نظر فکری و برقراری مفاهمه میان نخبگان و صاحبنظران سیاسی و اجتماعی طیفهای مختلف، «پل ارتباطی» باشند، اما این فهم و دوراندیشی و اراده و تجربه، کمتر مشاهده میشود. با این حال بنده از حدود شش ماه پیش، در کانالها و گروههای تلگرامی و سایت شخصی و نیز بعدا در یک مصاحبه با «امید ایرانیان»، طرح سیاسی خودم را ارائه دادم، اما استقبال و پیگیری بیشتری از جانب رسانهها نشد. ضمن اینکه دوستان اصولگرا در قالب جمنا نیز، فقط طرح اجتماعی بنده را ناقص و دست و پا شکسته اجرا کردند و تاکنون نتوانستهاند طرح سیاسی را به اجرا بگذارند؛ البته هنوز فرصت دارند.
آیا اصولگرایان با محوریت قرار دادن جمنا میتوانند به اجماع نهایی و موفقیت در انتخابات دست پیدا کنند؟ در شرایط کنونی جمنا چه کارکردی برای جریان اصولگرایی پیدا کرده است؟
موفقیت یک تشکل سیاسی، بستگی به میزان پایبندی به شعارها و رفتار متناسب با تابلوی خودش دارد. عنوان «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی»، یک تابلویی به عظمت ملت ایران است و بسیار بزرگتر از افرادی است که مدعی آن میباشند. راز ماندگاری یک تشکل، پرهیز از انحصارگرایی و گرایش صادقانه به تجمیع نیروهاست؛ دو مسأله شکلی و محتوایی باید برطرف شود تا جمنا به «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» تبدیل شود؛ اول اینکه افراد تکراری نباید هربار با تغییر نام خود، همان افکار و رفتار تکراری را دنبال کنند؛ دوم اینکه نباید این تجمع به تناقض درونی «حذف یکدیگر» مبتلا شود. باید پذیرفت که جمنا فعلا بخشی از عنوان خودش را متجلی کرده، ولی برای رسیدن به بلوغ تشکیلاتی، نیازمند به رفع آن دو اشکال خودش است. توجه داشته باشیم که عنوان «اصولگرایان» در قالب همگرایی چند نفر یا همکاری چند حزب و تشکل سیاسی، فرق میکند با حقیقت «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» که یک جریان فراگیر اجتماعی است، بدون تعلقات حزبی و وابستگی به افراد خاص که بخش کوچکی از آن در مجموعه سیاسی موجود حضور دارند. لذا تنها راه موفقیت این مجموعه سیاسی، تبعیت از تصمیم جریان اجتماعی انقلابیون است.
آیا جمنا دچار تناقضات درونی و فرایند حذف یکدیگر شده است؟
به عنوان یک ناظر سیاسی، موظف به تذکر هستم؛ این هشدار بنده بهخاطر آن است که چنین اتفاقی نیفتد و نشانههای آن با تدبیر پیشگیرانه، مرتفع شود. قابل کتمان نیست که «جمنا» یک تولد تازه است و تا بلوغ سیاسی و فراگیری اکثریت «نیروهای مردمی انقلاب اسلامی»، فاصله زیادی دارد؛ با رفع نواقص و جامع نگری ضروری و تقویت روحیه انقلابی و تعدیل نیروهای محافظه کار، معنای واقعی «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» را پیدا خواهد کرد. در حال حاضر کارآیی لازم را ندارد و به همین دلیل شاید برخی از شخصیتهای مردمی و انقلابی، در این انتخابات مستقل از جمنا حضور پیدا کنند؛ البته ممکن و محتمل است که خود جمنا به گزینه واحد نرسد و حتی از نامزدهای مختلفی حمایت کند.
چرا جمنا گزینه حزب موتلفه اسلامی یعنی آقای میرسلیم را از لیست خود کنار گذاشت؟ به نظر شما واکنش حزب موتلفه به این تصمیم چه خواهد بود؟ این مسأله چه پیامدهایی برای اصولگرایان خواهد داشت؟
حزب موتلفه اسلامی از ابتدای همه کارهای تشکیلاتی در نظام اسلامی، عضو لاینفک جبهه اصولگرایی بوده و قطعا از آن جدا نخواهد شد. اشکال کار این حزب اصیل و پایا، عدم پویایی و تمسک به چهرههای ارزشمند قدیمی خویش است. مهندس میرسلیم از همان ابتدای انقلاب برای مدیریت اجرایی کشور مطرح بوده است؛ چرا حزب مؤتلفه اسلامی نتوانسته طی چهل سال اخیر، یک چهره جدید را به جامعه جوان ایران معرفی کند؟ پاسخ به این پرسش مبنایی، برای حیات و ممات یک حزب سیاسی، سرنوشتساز خواهد بود.
به نظر شما حضور آقای رئیسی در انتخابات و رقابت ایشان با آقای روحانی فضای انتخابات را دوقطبی خواهد کرد؟
من ابتدا به دو دلیل با آمدن آقای رئیسی موافق نبودم؛ اول اینکه رؤسای جمهور سه دهه اخیر هرکدام به نوعی حرمت این مقام و انتظارات منتج از اعتقادات دینی را تنزل دادهاند؛ دوم اینکه دولت فعلی، تعهدات بینالمللی سنگینی را بر نظام تحمیل کرده که مواجهه با آنها برای هر دولت بعدی طاقت فرسا خواهد بود! اما استقبال کمنظیر طبقات مختلف و نخبگان اجتماعی و نیز اعلام آمادگی ایشان برای پذیرش این مسئولیت سنگین، تبعا بنده را نیز به بازنگری واداشته است. با آمدن رئیسی و حضور روحانی، مردم ایران، فرصت یک انتخاب اعتقادی را پیدا خواهند کرد؛ هر دو مزین به لباس پیامبر اسلام(ص) و در شاکله روحانیت شیعه ظاهر میشوند؛ یکی با نام «روحانی»، اما نماینده تفکر التقاطی و با اندیشه «کدخداباوری» و با انگیزه «ارضای اشرافیت» و با روحیه «مرفهان بیدرد» و با تجربه چهار سال تلاش صادقانه برای تمکین به خواستههای آمریکا و دیگری در قامت یک روحانی از سلسه مبارک سادات عدالتگستر علوی، «خداباور و مردمیاور»، اهل مرحمت با محرومان، مرد حکمت و مقاومت در برابر اشرار جهانی و وابستگان داخلی آنها، خدمتگزاری متواضع و مردمی، با روحیه برنامهریزی و کار و تلاش خستگیناپذیر، اهل تعامل با تمام نیروهای انقلابی و با آمادگی برای حراست از حیثیت تاریخی روحانیت شیعه که وارثان امیرالمؤمنین(ع) و منتظران حضرت حجت بوده و هستند. به جای دوقطبی جعلی و تشنج آفرین و ناپسند سیاسی که به تقلید از بیگانگان در میان برخی از سیاسیون ما متداول شده و با اهانتها و تمسخر و تحقیر افراد، همراه با نشر اکاذیب و انواع فریبکاریها، فضای اذهان عمومی را آلوده میسازد، این بار مردم ایران و بلکه جهانیان، یک سبک نوین تبلیغ انتخاباتی را از فرهنگ اصیل شیعی تجربه خواهند کرد.
گر حکیمی حق طلب شد شهریار
میشود او را تمام شهر، یار
آقای رئیسی برای حضور در انتخابات با چه چالشها و فرصتهایی مواجه خواهد بود؟
در پایان چهارمین دهه انقلاب اسلامی، آقای رئیسی فرصت بازنگری در تجربیات و اقدامات گذشته دولتمردان را داشته است. ایشان میتواند در پیگیری فرایند تکاملی رشد اجتماعی و تعالی فرهنگی و بلوغ سیاسی تحولات جمهوری اسلامی و با شناخت گسترده و بهرهگیری از تمام نیروهای انقلاب اسلامی، یک جهش واقعی در روابط میان سیاسیون و فعالان جوان کشور در جهت گسترش خدمت رسانی، کاهش شکاف میان فقیر و غنی، پیشبرد علوم و فنون و توسعه عمران و آبادانی، موقعیت برجستهای برای ایران اسلامی در کل منطقه و جهان اسلام بیافریند. چالش اصلی دولت آینده، به حرکت درآوردن مجدد چرخهای ایستاده اقتصاد و صنعت و کشاورزی و اصلاح اشتباهات خطرناک در تعاملات واپسگرایانه در عرصه بینالمللی است. چون آقای رئیسی یک فرد حزبی نیست و در تبعیت از امام خمینی و امام خامنهای همواره شایستگی و مردمداری و تعامل مثبت از خود نشان داده است، بنابراین فکر میکنم با آمدن ایشان، فضای سیاسی کشور و روابط ملتهب مدلهای دوقطبی«چپ و راست»، از تعارض و تقابل، به تفاهم و تعامل تبدیل خواهد شد؛ البته جریان برانداز و فتنهگر در برابر قاطعیت ایشان، هیچ شانسی نخواهد داشت.
آیا آقای رئیسی با حضور در انتخابات سیاسی، به آینده سیاسی خود لطمه نمیزند؟
برجستهترین امتیاز یک انسان مؤمن انقلابی و ولایتمدار، «تکلیف مداری» متواضعانه، شجاعانه و آگاهانه اوست. آقای رئیسی شخصیتی انقلابی، فداکار و بیادعاست و تبعا نمیتواند برای خودش یک آینده خاصی طراحی کرده باشد؛ انجام تکلیف در برابر انقلاب و برداشتن بارهای بر زمین مانده نظام اسلامی، تنها برنامه امروز و فردای ایشان و هر انسان تکلیف مدار و اولویتشناس است. البته آنچه دیگران در مورد آینده ایشان مطرح میکنند، آرزوهای خودشان است و بعضا شیطنتآلود هم به نظر میرسد.
چرا محمد باقر قالیباف بهرغم گمانه زنیهای زیادی که درباره وی صورت میگرفت ظاهرا از کاندیداتوری در انتخابات انصراف داده است؟
شناخت درست از وضعیت فضای افکار عمومی، تکرار حضور در عرصه انتخابات را مثبت و مفید نشان نمیدهد؛ چه برای آقای قالیباف و چه برای آقای محسن رضایی و برخی دیگر.
چرا سعید جلیلی حاضر نشد میثاقنامه جمنا را بپذیرد؟ چه آیندهای برای ایشان در انتخابات متصور هستید؟
دکتر جلیلی یکی از بهترین نیروهای انقلابی و کارآمد ماست که برای بسیاری از مأموریتهای نظام حائز بالاترین امتیازات است اما کسب آرای عمومی برای اداره کشور، نیازمند مختصات دیگری است که شاید مردم، در ایشان مشاهده نکردهاند. از طرف دیگر جمنا شامل تمامی «نیروهای انقلاب اسلامی» نیست و نمیتواند مدعی همه نیروها باشد و اگر چنین مدعایی داشته باشد، از سوی بسیاری از نیروهای مستقل پذیرفته نمیشود.
به نظر شما پایگاه رأی آقای روحانی نسبت به انتخابات ریاست جمهوری سال۹۲ ریزش داشته و یا با رویش همراه بوده است؟
شرایط داخلی کشور، وضعیت منطقه و رفتار تحقیرآمیز دولت آمریکا با او، جای تردید باقی نمیگذارد که روحانی، موقعیت ممتاز چهار ساله ریاست جمهوری را برای ارائه خدمت در جهت پیشرفت مملکت، هدر داده است؛ روحانی در اکثر موارد، خلاف شعار «تدبیر و امید» عمل کرده است. آنچه بنده از بعضی رفتار نامتعادل و گفتار آشفته ایشان دریافت میکنم، یأس و ناامیدی مفرط خودشان نسبت به بیحاصلی چهار ساله دولت بیآرمان خویش است. از طرف دیگر، نه ادامه این مسیر غلط و پرهزینه برایش ممکن خواهد بود، چون همه امتیازات ملی را به دشمن واگذار کرده، و نه مهلت و امکان اصلاح و تغییر مسیر را دارد، چون باید به اشتباهات مهلک خودش اعتراف کند که از لجاجت او بعید است. لذا به نظر میرسد که روحانی بدون هیچ رقیبی، بهخاطر حراج کردن ظرفیتها و هدر دادن سرمایههای علمی و صنعتی کشور، قبل از آنکه شکست خورده انتخابات باشد، از نظر عامه جامعه شبیه به یک ورشکسته سیاسی است؟! به همین دلایل، هرگز یک جریان سالم و عاقل سیاسی، نمیتواند بر اسب فرتوت و از پا افتادهای سرمایهگذاری و شرط بندی کند. البته عدهای میخواهند با ترساندن ملت ایران از دونالد ترامپ، روحیه ایستادگی و عزت مداری ملت ما را بگیرند، تا به عنصری مرعوب و واداده تن بدهند تا او هم ایران را مطلقا در اختیار کدخدای فرضی خودش قرار بدهد؛ اما این شگرد هم جواب نمیدهد، زیرا مردم ما بسیار باهوشتر از آن هستند که برخی از سیاسیون تصور میکنند.
منبع: نامه نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت namehnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «نامه نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۶۲۷۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در ۸ سال دولت احمدینژاد، قیمت نان ۳۲ برابر شد!
به گزارش «تابناک» به نقل از جماران، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه و رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد که در نشست بررسی کتاب «تسخیر دولت» نوشته «الگزاندر هرتل فرناندز» و ترجمه «فاطمه قابل رحمت» سخن می گفت، ضمن واکاوی نظری و عملی این پدیده تصریح کرد: ما باید آرام آرام و به صورت فزاینده کاری کنیم که به این اجماعی ملی بریم که مهم ترین ابزار برای غلبه بر چالش ها و تحقق اهداف، ابزار اندیشه، خرد و دانایی است. نوع مواجهه ما و آمریکا را وقتی انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد بررسی کنید، وقتی آمریکایی ها متحد استراتژیک در یک منطقه استراتژیک را از دست دادند، ابتدا شورای روابط خارجی آمریکا پروژه بسیار بزرگ و گران قیمتی را با موضوع بررسی علمی این مسئله و دادن پاسخ های راهگشا به این پرسش که حکومت آمریکا در تنظیم روابط خود با رژیم دست نشانده پهلوی در کجاهای کار اشتباه کرده بود کلید زد، آن ها نقطه عزیمت خود را مسئله دانایی قرار دادند و نتیجه این شد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز دیگر هیچ متحد استراتژیک خود را از دست نداده است.
وی افزود: آن ها این مسئله را یک کانون آسیب در نظر گرفتند و برجسته ترین و شناخته شده ترین ایران شناسان را از سراسر دنیا بسیج کردند تا مطالعاتی انجام شود که بخش هایی از اندیشه تاریخی نظری هایش به زبان فارسی هم ترجمه شده است. در همین رابطه به کتاب «ریشه های انقلاب ایران» نوشته «نیکی کدی» می توان اشاره کرد و حقیقتا در سراسر ایران نمی توان چندان افرادی را معرفی کرد که به اندازه این فرد، مطالعات و مشاهدات بسیار عمیق و تالیفات پرشمار داشته باشد. اینکه آن ها می توانند منافع خود را در همه جای دنیا دنبال کنند، ریشه در این دارد که آن ها به نهاد علم، پژوهش و دانایی اهمیت می دهند و می گویند برای ما مهم این است بدون توجه به گزینش عقیدتی، به صلاحیت های او بها دهید.
از نگاه های صفر و یکی به ویژه در ساحت اندیشه فاصله بگیریم
با حذف و سانسور، از کجا، به کجا سقوط کردیم...
این اقتصاددان با بیان اینکه این اقدام شعور بسیار بزرگی می خواهد، اضافه کرد: نیاز شدیدی داریم که از نگاه های صفر و یکی به ویژه در ساحت اندیشه فاصله بگیریم. چه سقوط اندیشه ای قبیحی در جمهوری اسلامی محسوب می شود که در حالی که مطهری در یکی از سخنرانی های قبل از انقلابش قسم جلاله خورد و گفت اگر جمهوری اسلامی تاسیس شود من خودم برای معرفی مارکسیسم در دانشکده الهیات تلاش می کنم تا یک استاد بسیار باورمند و با کیفیت مارکسیست بیاورند و آموزش دهد. ببینید ما از آنجا به کجاها سقوط کردیم و دامنه حذف، سانسور و زیر فشارگذاشتن اندیشه ها به کجا رسیده است.
خودزنی با رگهای بیرون زده و نهایت نادانی
مومنی اظهارداشت: معلوم است که در چنین چهارچوبی وقتی برای حل مسائل پیچیده تان با رگ های بیرون زده، اما با نهایت نادانی و بی اعتنایی به حکمت های اداره جامعه در یک محیط پرتنش و بسیار پیچیده اقدامی می کنید، خودزنی می کنید. اگر بعضی ها این مسائل را متوجه نمی شوند، شاید هم متوجه می شوند اما منافعشان با منافع ملی مغایرت دارد، مسئولان کلیدی کشور و به ویژه نهاد های نظارتی کمک کنند.
می گویند برویم کتاب های اقتصادی مطهری را خمیر کنیم!
هم کشور را به ورطه نابودی می کشانند و هم آبروی دین خدا را می برند
این عضو هیات علمی دانشگاه ادامه داد: دکتر شریعتی هم مانند مرحوم مطهری تلاش می کرد مسلمانان را به سمت این بلوغ بکشاند. نهایت بیچارگی است که امروز برخی حتی اندیشه های شریعتی را تحمل نمی کنند و حتی به جای اینکه اندیشه های اقتصادی مرحوم مطهری را نقد کنند، می گویند برویم کتاب هایش را خمیر کنیم! با کمال تاسف، از آنجا که این ها برچسب دینی به اقداماتشان می زنند هم کشور را به ورطه نابودی می کشانند و هم آبروی دین خدا را می برند.
مومنی سخنرانی دکتر شریعتی با عنوان «به سر عقل آمدن سرمایهداری» را تاریخ ساز و از شاهکارهای او برشمرد و خاطرنشان کرد: در آن شرایطی که ما آن را درک کردیم و نسل بعد از ما درک ضعیفی از آن دارد، که در آن اندیشه کمونیستی جزء معتبرترین و محبوب ترین اندیشه ها در میان بخش بزرگی از جمعیت روشنفکران جهان بود، اتحاد جماهیر شوروی با آن قدرت شانه به شانه بلوک غرب و به ویژه آمریکا حرکت می کرد و برآوردهایی وجود دارد که می گوید در آن شرایط بیش از دو، سوم حرکت های آزادی بخش در کشورهای در حال توسعه به شکلی با سوسیالیسم و اتحاد جماهیر شوروی ارتباط داشته اند، مطرح کردن این ایده توسط دکتر شریعتی بسیار هوشمندانه و شجاعانه بود.
به گفته این استاد دانشگاه؛ دکتر شریعتی در این خطابه گفت خدمتی که مارکس به نظام سرمایه داری کرد قابل مقایسه با خدمات هیچ یک از شیفتگان نظام سرمایه داری نیست. او در مقام مقایسه این استدلال را مطرح کرد که هم مارکس و هم پیروان او در ساحت اندیشه و عمل، شمشیر را علیه نظام سرمایه داری از رو بسته بودند با این حال، آمریکایی ها اجازه دادند اندیشه مارکسیستی در دانشگاه ها و مراکز دانشگاهی شان حضور داشته باشد و محصول عرضه کند.
مومنی اضافه کرد: هدف آن ها این بود که آن ها که تا این اندازه نسبت به نظام سرمایهداری آلرژی دارند جزئی ترین کانون های آسیب پذیری نظام سرمایهداری را برملا کنند، بعد نقدهای آنها بررسی شود و مسائلی که می تواند اساس سرمایه داری را تهدید کند، را برطرف می کنند و این کار را هم کردند. حتی ذیل مفهوم «دولت رفاه»، معطوف کردن بخش هایی از سود سرمایه به رفاه عمومی و دستمزد نیروی کار، بقای نظام سرمایهداری را تضمین کردند. در طرف دیگر اندیشه سوسیالیستی چون هرجا که رفت با عنصر استبداد، سرکوب و جلوگیری از آزادی اندیشه گره خورد، بلوک شرق فروریخت. کار نظام سرمایهداری به جایی رسید که کسی در استاندارد «فوکویاما»، مقاله و سپس کتاب «پایان تاریخ» نوشت.
جامعه دچار پس افتادگی اندیشه ای و عملکردی خطرناک و نگران کننده شده است
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با تاکید بر اینکه بسیار غم انگیز است که گویی بخش هایی از ساختار قدرت در ایران، هنوز این مسائل بسیار ابتدایی که ۵۰ تا ۷۰ سال پیش، ذخیره دانایی اهل علم به آن رسیده بود و آن را ترویج می کرد را هم نمی دانند و نمی خواهند بدانند و جامعه ما دچار پس افتادگی اندیشه ای و عملکردی خطرناک و نگران کننده شده است.
وی با بیان اینکه برای پدیده تسخیر دولت، سه کلید اصلی وجود دارد، تاکید کرد: هر میزان این مسائل را نشر دهیم و به ویژه، سطح درک حکومتگران گرامی از این مسائل بالاتر رود، منافع بسیار بزرگ به این جامعه می رسد. یک عده افراد تندرو که متاسفانه فاقد بنیه اندیشه ای و تحلیلی حداقلی هستند، ممکن است بگویند با انتشار این کتاب که به عدالت اجتماعی می پردازد به ترویج اندیشه آمریکایی کمک شده است، این بساط ها که متاسفانه ما با آنها روبرو هستیم، بسیار شرم آور و غیراخلاقی و ضداسلامی است.
نقش تعیین کننده به «پول» دادن، منشا آسیب های بسیار بزرگ و ناپایداری های وسیع شده است
مومنی تاکید کرد: در کتاب «تسخیر دولت» آمده که سازوکارهایی پدیدار شده که در آن، به شیوه های نامرئی و غیرمستقیم در عرصه سیاست گذاری حیات جمعی، «پول» نقش تعیین کننده پیدا می کند و این مسئله منشا آسیب های بسیار بزرگ و ناپایداری های وسیع شده است. یعنی کسانی که در جایگاه امنای مردم نشسته اند، پول می گیرند ناموس فروشی و عقیده فروشی می کنند و علیه منافع عامه مردم کمک می کنند تا قاعده های سرمایه سالارانه و ضدمردمی به تصویب برسد.
شاه سقوط کرد، چون کانونهای تجهیزکننده منابع مادی به تسخیر غیرمولدها درآمده بود
این استاد اقتصاد با بیان این پرسش که آیا ما در معرض این آسیب نیستیم، گفت: اگر خواستید در این زمینه کارهای جدی کنید، اکنون بیشمار کتاب در این زمینه وجود دارد که از درخشان ترین آنها کتاب دکتر «حسین بشیریه» در ارزیابی آسیب شناختی از چرایی و چگونگی سقوط رژیم پهلوی است که در آن می گوید این رژیم سقوط کرد چرا که تمام کانون هایی که به تجهیز منابع مادی چه ارز و چه ریال می پرداخت، به تسخیر غیرمولد ها در آمده بود و توضیح می دهد که سیاست های پولی، مالی و تجاری دوره پهلوی علیه بخش های مولد و علیه منافع فرودستان یا اکثریت فقیر جامعه عمل می کرد و این ها را با جزئیات در کتاب خود شرح داده است.
تسخیر کانون های تصمیم گیری، تبدیل به پدیده فراگیر جهانی شده
از نظام تصمیم گیری نسبت به حیاتی ترین مسائلش حساسیت زدایی کرده اند
وی با اشاره به بخشهایی از کتاب «فساد در نظام سرمایه سالار» که در آن توضیح داده شده تسخیرشدگی و به تسخیر درآمده شدن کانون های تصمیم گیری و تخصیص منابع، تبدیل به پدیده فراگیر جهانی شده است، اضافه کرد: در این کتاب نشان داده شده که در کشورهای صنعتی و در حال توسعه این موضوع مسئله بسیار رایجی است. او توضیح داده آنها چگونه فریبکارانه و با مضمون ضد توسعه ای و ناپایدارساز، منافع سوداگران بخش های مالی را محور قاعده گذاری ها کرده اند و از طریق آن، مافیاها را قدرتمند کرده اند. وجه مشترک آنها با تکیه بر مافیاهای رسانه ای که از آنها پشتیبانی می کند این است که نظام های تصمیمگیری را به ویژه در کشورهای در حال توسعه، نسبت به حیاتی ترین مسائل مبتلا به شان حساسیت زدایی کرده اند و مسائلی که منحصرا منافع مافیاها و سوداگران مالی و غیرمولدها را تامین می کند را به قوانین و مقررات در کشور تبدیل کرده اند این کار در مقیاس جهانی انجام شده است.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: عنصر دومی که به عنوان پیامد تسخیر مستقیم ساختارهای قدرت و نظام تخصیص منابع از سوی مافیاها و سرمایه سالاران مطرح می شود، این است که وقتی این کار انجام می شود احساس سرخوردگی فراگیر پدیدار می شود؛ چرا که وقتی به سختی دولت ها را تغییر می دهیم و یا اگر توان کمی داریم، دو یا سه فرد خاص را در ساختار نهاد قدرت تغییر می دهیم، می بینیم آنها که به جای قبلی ها آمده اند یک کاری می کنند که بگوییم صد رحمت به قبلی ها!
رد پای تسخیرشدگی در تداوم اجرای سیاست تعدیل ساختاری
در باتلاق گسترش فقر و نابرابری و وابستگی های ذلت آور فروتر می رویم
مومنی گفت: از این دریچه به وضعیت خود نگاه کنیم آیا جای درنگ ندارد که مثلا در ۳۵ ساله گذشته در ایران چند دولت داشته ایم که در موضع شعار و اعلام مواضع در زمینه های مختلف، حرف هایشان فاصله زیادی با یکدیگر دارد، اما همه آن ها با شدت و ضعف متفاوت از منطق منحط تعدیل ساختاری برای اداره اقتصاد ایران استفاده کرده اند. به همین علت است که اکنون شاهدیم مکررا در باتلاق گسترش و تعمیق فقر و نابرابری های ناموجه و وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج فروتر و فروتر می رویم. این یک پدیده است.
پدیده تسخیر دولت را جدی بگیریم
این اقتصاددان کتاب «سقوط نظم نئولیبرال» نوشته «گری گرستل» ترجمه «فرخ قبادی» را خارق العاده و درخشان توصیف کرد و ادامه داد: این کتاب، نشان می دهد به اعتبار شبکه نفوذی که در نظام سیاست گذاری اساسی آمریکا ایجاد شده، گاه در دولت ها و مجلس های دموکرات، مصوبه های افراطی سرمایه سالار به تصویب رسیده که هیچگاه جمهوریخواهان جرات نکرده بودند آن ها را در دستور کار قرار دهند. از این زاویه به اهل خرد و دانایی و آن ها که دلسوز توسعه کشور هستند توصیه می کنم بررسی کنند که خارج کردن بخش های وسیعی از نیروی کار ایران از شمول امتیازات قانون کار در کدام دولت و مجلس تصویب شد. بررسی کنید امتیاز بانک های خصوصی را چه کسانی و با چه شعارهایی در این کشور راه انداختند و چه کارهایی کردند. اگر فکر می کنید، مسئله از کارکرد انداختن و بیخاصیت کردن ساختار قدرت و آن ها را به اسارت رانت خورها رباخوارها دلال ها درآوردن برای جامعه ما مسئله قابل اعتنایی است، پس ما باید پدیده تسخیر دولت را جدی بگیریم.
پدیده بی خاصیت شدن و از کارکرد افتادن دولتها در ایران کاملا محسوس است
نسبت به پدیده تسخیر دولت حساس شویم
مومنی توضیح داد: تسخیر شدگی ساختار قدرت در نحوه مواجه شدن با بحران ۲۰۰۸ که در آن فقط در عرض ۱۲ ماه اول پس از بحران، رقمی معادل ۴۷ هزار میلیارد دلار از بازارهای مالی جهانی ارزش زدایی شد اینگونه بود که تمام پس انداز خانوارها و افرد بیپناه و سرمایه سهامداران خرد دود شد و به هوا رفت، اما کنگره جلسه گذاشت و چند صد میلیارد دلار را میان همان موسسه ها و سوداگران بانکی و بیمه ها توزیع کرد! با اینکه فقرا بودند که به خاطر این بحران بیخانه شدند، اما کسانی تحت عنوان بحران چاق شدند که خودشان مسبب بحران بودند. پدیده بیخاصیت شدن و از کارکرد افتاده دولتمردان و دولت ها در ایران ۱۰۰ پله محسوستر از کشورهای دیگر است. باید به این مسئله حساس شویم و اوضاع و احوالمان را از تخریب شدیدتر مصون بداریم و اگر شد قدری بهبود دهیم. اینگونه نباشد که بهبودی اندک هم جزء حسرت های جامعه ما شود.
تسخیرشدگی دولت، عامل بی اعتنایی به نیازهای واقعی جامعه است
وقتی دولت تسخیر می شود، چاق تر کردن دلالها، رباخورها و مافیاها در دستور کار قرار می گیرد
دغدغه های کلیدی بخشهایی از دولت و مجلس همخوانی با مسائل حاد جامعه ما ندارد
وی با بیان اینکه در این کتاب آمده وقتی تسخیر دولت اتفاق می افتد مشخصه کلیدی جهتگیری های سیاست گذاری و قاعده گذاری ها این است که به شرایط واقعا موجود جامعه و نیازهای واقعا موجود آن کم ترین اعتنا می شود، تصریح کرد: هدف این است که دلال ها، رباخورها، مافیاها و وارداتچی ها چاق تر و چاق تر شوند. این هدف دنبال می شود و به اینکه واقعا نیاز جامعه ما چیست اعتنای بایسته نمی شود. از این زاویه مسائل حاد و تهدیدهای کشنده جامعه ما را با دغدغه های کلیدی بخش هایی از دولت و مجلس مقایسه کنید.
تجربه حکومت یک دست را زیر ذره بین بگذارید
عبرت آموز است
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: تعجبی نیست آن ها که منافعشان را دنبال می کنند راجع به این مسئله حرفی نزنند، اما اهل خرد و دانایی و دانشگاهیان پژوهشگران ما هم نمی خواهند راجع به این مسئله فکر کنند که آیا تصادفی است که مطابق گزارش بانک جهانی که مرکز پژوهش های مجلس هم روی آن صحه گذاشته، سال ۱۳۸۵ یعنی اولین سال پس از مسئول شدن یک بینش و دولت خاص، رتبه ایران از نظر شاخص عملکرد محیط زیستی که کیفیت محیط زیست را نشان می دهد ۵۳ بوده و سال ۱۳۹۱ در سال پایانی همان دولت، رتبه جهانی ایران از نظر کیفیت محیط زیست از ۵۳ به ۱۱۴ سقوط کرده است. اگر تجربه حکومت یک دست را زیر ذرهبین بگذاریم عبرت آموز خواهد بود.
در هشت سال دولت احمدی نژاد، قیمت نان ۳۲ برابر شد
مومنی تاکید کرد: عزیزان با شعار اینکه نان را سر سفره مردم بیاورند روی کار آمدند و در همان ۸ سال، به صورت نمادین قیمت نان ۳۲ برابر شد! آیا این ها چیزهای کوچکی است که هیچ حرفی درباره آن زده نمی شود! گفت می خواهم فقط عدالت برقرار کنم همان دولت در گزارشی اعلام کرد در ماه های پایانی مسئولیتش شاخص فلاکت در ایران دو برابر ماه های اولی شد که او مسئولیت بر عهده گرفته بود. باید از آن هایی که گزافه گویی می کنند و با شعارهای توخالی و پوچ، ایران را در معرض هزینه های غیرعادی قرار می دهند و رفتارهای مشکوک دارند و فشارهای تحریمی را کاغذ پاره می نامند و بلایایش را جامعه به صورت بین نسلی متحمل می شود، از دریچه مفهوم تسخیرشدگی دولت نگاه کرد و باید عبرت آموز باشد.
عملکرد دولت احمدی نژاد را چگونه می توان با پدیده تسخیرشدگی دولت توضیح داد!
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی بیان اینکه چرا نباید راجع به این ها فکر و بحث کنیم و سطح دانایی هایمان را بالا ببریم تا دوباره در چنین چاله هایی نیفتیم توضیح داد: مهر سال ۱۳۹۲ که این دولت با دولت بعدی جایگزین شد، مرکز پژوهش های مجلس در گزارشی که معتقدم تکان دهنده ترین گزارشی است که این مرکز پژوهشی در تاریخ خود منتشر کرده، با مقایسه کارنامه دولت احمدی نژاد با دولت آقای خاتمی، از زاویه ۳۵ شاخص اعلام کرد که طرفین دعوای هولوکاست چند 10 سال است که مسائلشان را با یکدیگر حل کرده اند و کاملا با یکدیگر هماهنگ و در یک جبهه هستند، اما یکباره سر و کله این فرد پیدا شد و گفت ما از هولوکاست کوتاه نمی آییم. باید گفت شما که از امور روزمرهتان بر نمی آمدید، دعوای ۸۰ سال پیش را زنده کردید، آن هم درباره چیزی که طرفین دعوا با یکدیگر حل کرده اند. بعد بیامان حرف های تند تنش آفرین به اسم اظهارات ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی را باب کردند. در آن گزارش گفته شد در دوره ۸ ساله مسئولیت احمدی نژاد، ارزبری هر واحد تولید ناخالص داخلی ایران نسبت به دوره آقای خاتمی ۵ برابر شد! یعنی سریع ترین و عمیق ترین تدابیرعمق بخشنده به وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج برای اداره امور جامعهمان انجام شد. آیا ما نمی خواهیم از آن ها عبرت بگیریم! حساس شدن به پدیده تسخیر دولت از این زاویه مهم است.
نفوذ را آنها شکل دادند که ایران را دچار وابستگی های ذلت آور کردند
سوراخ دعا را گم کرده اید!
مومنی گفت: متاسفانه ما در ایران ماجراهای دیگری هم داریم! گاه با شرافت ترین و باسوادترین افراد را از حیز انتفاع می اندازند و در دانشگاه و جاهای دیگر حذف و برکنار می کنند تحت این عنوان که ما نسبت به پدیده نفوذ حساس هستیم! باید به آنها گفت شما سوراخ دعا را گم کرده اید! نفوذ را آن ها شکل دادند که وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج را تا این میزان افزایش شاید دادند و فقر و فلاکت را بالا بردند. به جای ادا درآوردن اجازه دهید جامعهتان رشد کند و با هر دیدگاهی برخورد نقادانه و فعالانه داشته باشد.
نفوذیان با ابزار «نفوذ» ملی ترین افراد را حذف می کنند
این اقتصاددان با بیان اینکه این پدیده نفوذ هم گاه خود تبدیل به ابزاری می شود که آن ها که خودشان نفوذی هستند داناترین، دلسوزترین، باشرف ترین، ملی ترین و دیندار ترین افراد این مملکت را حذف کنند، اظهارداشت: ببینید چقدر برای ما مسئله حیاتی و مهم است.
تا کار به فاجعه نکشیده رویه هایتان را تغییر دهید
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: به عنوان یک هدیه به تمام نهادهای نظارتی کشور و به ویژه به روسای قوا که اکنون اختیارات بی سابقه دارند، می گویم تا کار به فاجعه نکشیده رویه هایتان را تغییر دهید. حکومت یکدست برای ما در تجربه قبلی آن کارنامه را رقم زد و اکنون ببینید در این دولت چه خبر است!
بیسابقه ترین سقوط از نظر پاکدامنی اقتصادی حکومت در دوره احمدی نژاد رقم خورده است
مومنی توضیح داد: به خاطر دارید در آن دولت چه بلوایی راه می انداختند و هر منتقدی را با این عنوان که چون ما داریم با فساد مبارزه می کنیم آنها زخمی شده اند و ما را نقد می کنند کنار می گذاشتند، در حالی که بیسابقه ترین سقوط از نظر پاکدامنی اقتصادی حکومت در دوره احمدی نژاد رقم خورده است؛ در حالی که او همه رقبا و منتقدانش را به فساد متهم می کرد! این موارد یک یا دو مورد نیستند. اینکه می گویم سران قوا و نهادهای فرادست آنها قبل از اینکه ما دوباره با شکنندگی های بیشتر، همان تجربه ها را تکرار کنیم برگردند و در این شیوه که شرافتمندترین و با کیفیت ترین اهل اندیشه و اجرا را در کشور حذف کرده بازنگری کنند و عمیقا از ناحیه دین آنگونه که شهید بهشتی و قانون اساسی برای ما تعیین کرده و از زاویه خرد و تجربه روشها را مورد بازنگری اساسی قرار دهند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه مرکز پژوهش های مجلس در گزارشی عنوان کرده سال ۱۳۹۹ رتبه ایران از نظر کیفیت محیط زیست ۶۷ بوده و در دو سه ساله اخیر که حکومت یکدست را تجربه می کنیم به ۱۳۳ رسیده است، تاکید کرد: واقعا فهم اینکه فرونشست ها، گسل ها، آلودگی ها، بحران آب و ده ها ماجرای محیط زیستی دیگر در ایران اساس بقای نسل ها را تهدید می کند دشوار است و آیا این مسئله کم اهمیتی است که تریبون ها و رسانه های عمومی ما به گونه ای عمل می کنند که گویی مسئله بیاهمیت است! آیا تاکنون شده در نماز جمعه بحران های محیط زیست و فسادهای گسترده و وابستگی به واردات بیرویه مطرح شده اند! وقتی این موارد ترک شده بینید چه مواردی اولویت شده اند! این مواردی جدی است که ما بسیار نیاز داریم فهم خود را راجع به مسئله تسخیر نظام تصمیم گیری و تخصیص منابع بالا ببریم.
مومنی ضمن انتقاد نسبت به اخراج دکتر «فاطمه قابل رحمت» از دانشگاه و تقدیر از او به سبب اینکه پس از این اخراج برای بالا بردن درک و توان علمی جامعه، دست به ترجمه کتاب زده است، با بیان اینکه آیا با این اخراج کیفیت علمی دانشگاه و دانشجویان بالا رفت! اظهار داشت: آیا از عقوبت مادی و عقوبت آن دنیایی نمی ترسید که با این میزان کفران نعمت، دلسوز ترین و با شرف ترین و با کیفیت ترین افراد، خصوصا در دانشگاه را به راحتی حذف می کنید؟
وقتی دولت تسخیر می شود، مفاهیم هم کارکرد خود را از دست می دهند
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد یادآورشد: متاسفانه در این شرایط ما با از کار افتاده گی مفاهیم هم روبرو هستیم. هنوز دعواهایی است که یک فرد «دولت سالار» و فلان فرد «بازارسالار» است. مطالعه هایی که در زمینه تسخیر حکومت به دست سرمایه سالاران انجام شده می گوید، در چهارچوب این مناسبات، مفاهیم هم کارکرد خود را از دست می دهند. شاهد این هستیم که ذیل مفاهیمی که دائما پمپاژ می شود، توجیه سیاست ها و جهت گیری های ضد ملی، ضد توسعه ای، ضد مردمی و برای چاق کردن فزاینده دلال ها، رانتخورها و وارداتچی ها است.
تنها کشور دنیا با تورم دو رقمی ۵۰ ساله هستیم
این همه وعده دادید، یک گزارش راجع به کارنامه خودتان درباره تورم بدهید
مومنی اضافه کرد: مصداقهای فراوان وجود دارد. ما اکنون تنها کشوری در دنیا هستیم که بیش از ۵۰ سال است که تورم دو رقمی تجربه میکنیم. این در حالیست که ظرفیتهای دانایی ما در این دوره چند ۱۰ برابر شده اند. این نظام تصمیم گیری نمیخواهد به هوش بیاید! چه میکنید؟ دانایان را به افسردگی کشانده اند، عدهای مهاجرت کنند و عدهای دیگر دلسرد، افسرده و حاشیه نشین شوند. در نتیجه بیش از ۵۰ سال است که نمیتوانید از شر تورم دو رقمی خلاص شوید. همین دولت وقتی میخواست روی کار بیاید راجع به تورم مسائلی میگفت. اگر انصاف و شرافت دارید بگویید دولت قبلی که میگویید همه شرور به آن برمی گردد، سه سال اول تورمی که در جامعه داشت چه میزان بود و شماها که وعدههای جذاب میدادید، یک گزارش راجع به کارنامه خودتان درباره تورم بدهید. نمیشود این میزان بی ضابطه، ظالمانه و بعضا دروغ، حرفهایی را مرتبا تکرار کنید و تصور کنید به صرف تکرار کردن برای آن پذیرش هم ایجاد میشود.
ضعف شدید در بنیه تولیدی، عامل ایجاد تورم ساختاری است
این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: از زمانی که جنگ جهانی دوم تمام شد، با فاصله کوتاهی در چهارچوب اندیشه توسعه گفته شد باید میان تورمی که در کشورهای صنعتی وجود دارد و عناصر اصلی آن با تورمی که در یک ساخت توسعه نیافته رانتی وجود دارد، فرق گذاشت. فهم آن این میزان سخت است که شما کلیشههایی که ۷۰ سال است بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول مرتبا به آن میدمند و مافیای رسانهای هم مرتبا آن را تکرار میکند را برجسته میکنید و از مسائل حیاتی سازنده تورم در ایران به سادگی عبور میکنید. حدود ۷۰ سال پیش متفکران ساختارگرای توسعه مفهوم تورم ساختاری را صورت بندی کردند و ذیل آن گفتند کانون اصلی استمرار بیثباتی در همه عرصههای حیات جمعی از جمله اقتصاد، ضعف شدید در بنیه تولیدی است.
چرا متوجه نمیشوید سیاستهای مالی و پولی تان فشار زیادی به صنعتگران میآورد
مومنی توضیح داد: ۵۰ سال است که نمیتوانید تورم دورقمی را حل و فصل کنید، با این حال این مافیای رسانهای کلا نقش سقوط بنیه تولیدی در این شرایط را حذف کرده است. در همین ۳۵ ساله گذشته بیسابقهترین فشارها به کشاورزان و صنعتگران با شرف کشورمان تحمیل شد. در روز روشن دستگاههایی که وظیفه شان پشتیبانی از تولید است به صنعتگران نامه مینویسند و میگویند با عرض شرمندگی کم کم خودتان برای تامین برق و گاز مورد نیازتان فکر کنید! بعد آنها که اینگونه ریشه تولید را میسوزانند، دور هم جمع میشوند و به یکدیگر مدال میدهند و خود را قهرمان مبارزه با کم گازی مینامند! چگونه میشود که متوجه نمیشوید سیاستهای مالی و پولی تان این فشار را به صنعتگران میآورد. از ۱۳۸۵ تاکنون سهم تولید کنندهها از مانده تسهیلات اعطایی بانکها نصف شده است! حالا مرتب مصاحبه کنید و بگویید ما فقط به تولید کمک میکنیم!
چقدر دیگر باید فاجعه و بحران در کشور ایجاد کنند، تا چرت ما پاره شود!
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد اضافه کرد: صنعتگران و اهل تولید که میگویند ما را از دست این رباخورها نجات دهید، ما برای تامین مالی سرمایه در گردش مورد نیازمان مان با بحران مواجه هستیم. چه خبر است! این سیستم مافیایی که به صورت نامرئی رسانههای خاصی با پشتیبانیهای بسیار مشکوک مسائل اصلی و حیاتی را به حاشیه میرانند و مسائل معطوف به منافع مافیاها را دغدغه اصلی نظام تصمیم گیریهای اساسی کشور میکنند، چقدر دیگر باید فاجعه و بحران در کشور ایجاد کنند تا چرت ما پاره شود!
قابلیت بودجه ۱۴۰۳ برای مهار فقر و محرومیت زدایی به طرز بیسابقهای کاهش پیدا کرده
مومنی گفت: ماجرا فقط تداوم ۵۰ ساله تورم دو رقمی نیست، هفته پیش مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش شرافتمندانهای آورده است، قابلیت بودجه ۱۴۰۳ برای مهار فقر و محرومیت زدایی به طرز بیسابقهای کاهش پیدا کرده است. آنچه که در حال تبدیل شدن به یک تهدید امنیت ملی است و آنها که مرتبا نفوذ را مطرح میکنند باید از این دریچه هم ببینند، که چه سیاستهایی در سه دهه گذشته اتخاذ کرده اند که این گزارش میگوید نسبت «جی» به «جی دی پی» به حدود نصف آن آنچه که در دوره جنگ بوده رسیده است.
نفت را گرانتر میفروشند، اما تعهداتشان به مردم و تولید کنندهها سقوط وحشتناک ۵۰ درصدی داشته است
وی یادآورشد: از نظر اهتمام به تامین آموزش، مسکن و سلامت مردم و تامین زیرساختهای عمرانی و فیزیکی مورد نیاز تولید کنندهها تعهدات حکومت در این زمینه سقوط وحشتناک بالغ بر ۵۰ درصدی داشته است. نسبت به شرایطی که ما نفت را بشکهای ۵ تا ۷ دلار میفروختیم، چقدر بیچارگی و تلخ است که با نفت بالای ۷۰ تا ۱۰۰ دلار در هر بشکه تعهدات را در این زمینه کمتر و کمتر میکنید! آنچه که تکان دهنده است این است که میگوید حتی نسبت به ۱۴۰۲ از این زاویه در ۱۴۰۳ هم سقوط دیگر میکنیم.
نمایندگان مجلس ضعفهای سند بودجه بسیار ضعیف و منحط را برطرف کنند
مومنی گفت: امیدوارم نمایندگان مجلس مسئولانه و شرافتمندانه و متکی به دیدگاههای کارشناسی، سند بودجه بسیار ضعیف و منحط را آسیب شناسی و ضعفهای آن را برطرف کنند. با تداوم وضعیت فعلی، خودمان را بسیار در معرض شکنندگیها قرار میدهیم. هزینههای حاکمیتی وحدت بخش در سطح ملی هستند، کشوری که ۱۵ استان مرزی دارد نمیخواهد به هوش آید که چرا از نظر شاخص توسعه انسانی شکنندهترین وضعیت مربوط به استانها مرزی است! مرتبا «نفوذ»، «نفوذ» میکنید، اما به چنین مسائلی حساس نیستید!
کاستیها مربوط به قسمت عرضه حاملهای انرژی است، در جامعه شوک ایجاد نکنید
وی ادامه داد: اینها جزء الفبای اداره کشور است و ادبیات وسیعی به زبان فارسی درباره آن وجود دارد. ارائه این آدرسهای غلط که فقط منافع مافیاها را تامین میکند و ضد مردم و ایران و آینده اش عمل میکند، بیش از ۲۰ سال است که مرتبا استمرار دارد. باب نقد مشفقانه و عالمانه را بسته اید. ببینید چه کسی ضرر میکند. چند بار دیگر باید این مسئله تکرار شود تا چرتمان پاره شود! کل گزارشهای تراز انرژی که وزارتخانه نیرو منتشر میکند میگوید روزانه بالغ بر ۱.۳ میلیون بشکه معادل نفت، در فرایندهای تولید، انتقال و توزیع حاملهای انرژی اتلاف انرژی داریم. جایی که همه این کاستیها مربوط میشود به قسمت عرضه حاملهای انرژی، افراد مشکوکی که میگویند برای مواجهه با این قضیه شوک حاملهای انرژی را در دستور کار قرار بده و یک روز برق و یک روز بنزین و گازوئیل را جهشی رشد بده باید مورد توجه قرارگیرند.
شوک درمانی منافع مفتخورها را تضمین میکند
مومنی با بیان اینکه جامعه تا این میزان از این ناحیه خسارت دیده، باز میگویند این ماجرا بر اساس «ارتودوکسی اقتصاد» است! خاطرنشان کرد: بینید شرایط را لحاظ نکردن تا کجاها پیش رفته است! در ارتودوکسی اقتصاد میگویند هر چیزی که مصرفش زیاد بود را بالا ببرید، تقاضا برایش کاهش مییابد. ترم اول لیسانس اقتصاد گفته میشود این رابطه مبتنی بر ۳۵ فرض است که حتی یکی از این فروض هم در ایران موضوعیت ندارد. باز این کار را کرده اند و هر بار میزان مصرف بیشتر شده، باز دوباره زمزمه این حرفها مطرح میشود. چرا که شوک درمانی منافع مفتخورها را تضمین میکند. بنیه مردم، مالیه حکومت و بنگاههای تولیدی را توخالی آسیب پذیر و پوک میکند.
از بخش بزرگی از تولید صنعتی در ایران یک پوسته مانده و بقیه مونتاژکاری شده است
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: نهادهای نظارتی ما با کیفیت باشند و از خود بپرسند روندهای مونتاژکاری به جای تولید صنعتی در ایران تا کجا قرار است جلو برود! از بخش بزرگی از تولید که به نام تولید صنعتی در ایران اتفاق میافتد تنها یک پوسته، صورتک و ظاهرمانده و بقیه مونتاژکاری شده است. شما نمیفهمید وقتی این کار را میکنید نمیتوانید فرصت شغلی برای دانش آموختگان دانشگاهی داشته باشید. مونتاژکاری دیگر صلاحیت و تخصص نمیخواهد. ببینید چه میکنید و چگونه وابستگی ذلت آور و فقر، نابرابری و فساد را از طریق این نابرابریها به جامعه تحمیل میکنید.
ماجرای چای دبش به کجا رسید؟ گویی باید حساب و کتابها تسویه میشد که شد!
مومنی با تاکید بر اینکه از هر کدام از این زاویهها نگاه کنیم، بسیار نیاز داریم درباره تسخیر دولت در عرصه قاعده گذاری و تخصیص منابع به دست غیرمولدها توجه کنیم، اظهارداشت: ماجرای چای دبش که مانند آب خوردن از صحنه گیتی کنار گذاشته شد و در نهایت معلوم نشد چه کسی بسترسازی کرد و چه کسانی بردند و خوردند، چه شد! موضوعات بسیار کم اهمیت مسئله و دغدغه محوری نظام تبلیغاتی و سیاست گذاری ما میشود، اما ماجرای چای دبش که یکی از دهها مورد فسادهای مشروعیت سوز متعارف است، اساسا حذف شد! گویا حساب و کتابهایی بود که باید تسویه میشد و شد! اکنون سراغ مسئله بعدی برویم!
این اقتصاددان با بیان اینکه در تمام دنیا جزء الفباها این است که افزایش قیمت، ابزار سیاستی کنترل تقاضا است، گفت: شما در قسمت عرضه حاملهای انرژی بحران دارید، چندین بار در عرصه عمومی نسبت به این مسئله هشدار داده ایم، اما هیچ کدام از آنها که این اقدامات را توجیه میکنند از نظر علمی پاسخی نداشتند، اما باز این مسئله استمرار دارد و اکنون از بعضی از تریبونها زمزمههای جدیدی برای ایجاد شوک قیمتی شروع کرده اند. کانون بحران حاملهای انرژی قسمت عرضه است و ابعاد اتلاف انرژی را هم ببینید، اما فقط به مصرف کننده مظلوم و بی دفاع فشار میآورند.
۱۵ سال است میخواهید لامپهای اضافه را خاموش کنیم، اما بحرانها مرتبا حادتر میشوند!
وی ادامه داد: ۱۵ سال است که میگویید لامپهای اضافه را خاموش کنید، اما بحران هایتان مرتبا حادتر میشود! بازی با قیمت، شوک ایجاد میکند و شوک تورم میآورد و تورم هم غیرمولدها و مفتخورها را چاق میکند و تولید کنندهها و عامه مردم را به فقر و فلاکت میاندازد. این روند را متوقف کنید. باز از فردا میبینیم در این مافیاهای رسانهای مثلا مینویسند فلانی که گوشه ابرویش این گونه است و فلان فامیلش ۳۰ سال پیش فلان خطا را کرده، میگوید باید به قسمت عرضه حاملها توجه کرد و نمیداند که باید قیمت حاملهای انرژی را بالا برد! عیبی ندارد از نظر شخصی هر اظهار لطفی که میخواهید به من و امثال من بکنید، بکنید و هر حذفی که میخواهید بکنید، بکنید، اما به شرط اینکه این گره باز شود.
امتیازهای غیرعادی به مافیای سدسازی میدهید
آموزش کشاورزان برای رفع بحران آب چه شد؟!
در بخش اعظمی از سرزمین ایران، سدسازی حماقت محض است
مومنی افزود: بساطی به راه انداخته اند و میگویند در ماجرای بحران آب، هرچه فریاد دارید بر سر کشاورزان بکشید! اگر شرافت، اخلاق و انصاف موضوعیت داشته باشند باید از خود بپرسند آیا کشاورزان را آموزش داده اند که آنها زیر بارش نرفتند! آیا زیرساختها را فراهم کرده اند! زمان جنگ طرح «پوشش انهار» اجرا میکردیم تمام آنها را رها کردید و به جایش امتیازهای غیرعادی به مافیای سدسازی میدهید. ایران از اولین تمدنها در دنیا است که به تکنولوژی سدسازی نائل شد و نمیخواهم بگویم مطلقا سد سازی بد است، اما همان ایرانیان پیشگام که رحمت خدا بر همه آنان باد، به صراحت و سرعت فهمیدند که در بخش اعظمی از سرزمین ایران، سدسازی حماقت محض است؛ بنابراین به جای سدسازی سفرههای زیرزمینی آب را تقویت کردند؛ چرا که اکنون نیز گزارشهای بین المللی میگوید در حالی که میانگین بارش در ایران یک سوم میانگین جهانی است میانگین تبخیر آب در ایران ۳ برابر میانگین جهانی است.
از سدسازیهای نامرتبط با علم و مرتبط با منافع مافیاها، چه بلاهایی بر سر ایران آمده است!
وی ادامه داد: ببینید از سدسازیهای نامرتبط با علم و مرتبط با منافع مافیاها، چه بلاهایی بر سر ایران آمده است! آنها، چون میدانند کشاورزان در ایران سازمان یافته نیستند، رسانه و زوری در نظام تصمیم گیریهای اساسی کشور دارند، میدانند هر چقدر بد و بیراه به کشاورزان بگویند کسی در این مملکت آخ نمیگوید؛ بنابراین گفته اند کل ماجرای بحران آب ریشه در مصرف بیش از حد کشاورزان دارد! آماری که میدهند هم به گواه گزارشهای رسمی که وزارت نیرو و جهاد کشاورزی منتشر کرده اند، دروغ است و میزان مصرف آب کشاورزی در ایران حدود ۷۰ درصد رقم مشابه برای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا است.
در بودجه ۱۴۰۳ میخواهند باز چند سد بسازند و منابعی جدید به چند سد بی مورد تخصیص دهند
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: وقتی این مسائل را عمده میکنند، به معنای این است که بگذارید همچنان مافیای سدسازی کار خود را بکند! این همه کارشناسان مظلوم محیط زیست به خاطر فاجعههای بحرانی که ایران به خاطر کمبود آب دچارش میشود، فریاد میزنند تمام آنها را نادیده میگیرند. ببینید در بودجه ۱۴۰۳ میخواهند باز چند سد بسازند و منابعی جدید به چند سد بی مورد تخصیص دهند.
در آموزشهای ترویجی کشاورزان سهل انگاری وحشتناکی صورت میگیرد
با الگوی فعلی، برای آموزش بیش از یک دوره کشاورزان، بیش از ۱۰۰ سال زمان لازم است
مومنی با بیان اینکه اکنون پرآبترین کشورهای دنیا در تجارت خارجی و اقلام صادراتی و وارداتی شان شاغول آب بری را وارد کرده اند، یادآورشد: باید مافیای سدسازی را حذف کنید و ببینید در تجارت خارجی ما از نظر شاخصهای آب بری تا چه اندازه ولنگاریهای مشکوک میشود. آب برترین و آلوده سازترین رشته فعالیتهای صنعتی را بنا به ملاحظات پلید رانتی در کم آبترین مناطق ایران مستقر کرده اید و چقدر فساد و زد و بند پشت این مسائل وجود دارد و بدون درنظر گرفتن اینها میگویید بخش کشاورزی و کشاورزان مظلوم و بی دفاع، فقط مسئول ماجرای آب هستند. در آموزشهای ترویجی سهل انگاری اینقدر وحشتناک است که میگویند با الگوی فعلی که برای ترویج دانایی در تولید کشاورزی از ناحیه حکومت داریم، برای اینکه کاربران کشاورزی ما بیش از یک دوره آموزش ترویجی یک جلسهای ببینند بیش از ۱۰۰ سال زمان لازم است.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: ۵۰ سال است که سهم بخش کشاورزی از کل سرمایهگذاریهای صورت گرفته از ۵ درصد بالا نمیرود. در حالی که در بخش بزرگی از این زمان، بخش روستایی ما از کل جمعیت کشور دست بالا را داشته است. مناسبات اینگونه را رقم زده اید و اکنون قادر به تشخیص اولویت هایتان هم نیستید! دریچهای که از نظر معرفتی به شما کمک میکند از این ورطه نجات پیدا کنید حساسیت عالمانه به پدیده تسخیر دولت است.
به مسائل حیاتی کشور به اندازه مسائل کم اهمیتی که این میزان ذهنتان را درگیر کرده، بها دهید
از بخشهایی از بازار در ایران حاکمیت زدایی شده است
وی افزود: هشدار جدی به مقامات کلیدی کشورمان مطرح میکنم که به مسائل حیاتی کشور به اندازه مسائل کم اهمیتی که این میزان ذهنتان را درگیر کرده بها دهید. در امتداد مسئله تسخیر دولت در جهت منافع غیرمولدها، با پدیده بسیار خطرناک دیگری هم روبرو هستیم که اسم آن را «حاکمیت زدایی از حکومت به دست حکومت و به ضرر عامه مردم و به نفع غیرمولدها» گذاشته ام. از بخشهای قابل اعتنایی از بازار پول، بازار سرمایه و بازار ارز و نیروی کار و بازار کالایی ما حاکمیت زدایی شده است. حکومت هر قاعدهای که در بخشهای وسیعی از این بازارها میگذارد اصلا اصابتی به بخش بزرگی از آن حیطهها نمیکند.
تورم را برای نیروی کار جبران نمیکنید، اما به رباخوارها پاداشهای غیرعادی میدهید
مومنی یادآورشد: آنچه که بسیار غم انگیز و تلخ و بسیار نگران کننده است، این است که از این زاویه بی پناهترین بازار در اقتصاد ایران بازار نیروی کار است. در شرایطی که نیروی کار ما در پایینترین سطح از قدرت چانه زنی است، چقدر تنگناها و فشارهای غیرعادی به آنها تحمیل میشود و برای توجیه آن چه دروغهایی گفته میشود! در ۱۰ ساله گذشته اندازه رشد سطح عمومی قیمتها را ببینید، اندازه رشد حداقل دستمزد را هم بررسی کنید! در چنین شرایطی که حتی قدرت از دست رفته نیروی کار بابت سیاستهای تورم زا که به آنها تحمیل کرده اید و از جیبشان سرقت میشود را جبران نمیکند، میگویند اگر بخش بیشتری از این قدرت خرید از دست رفته را جبران کنید تورم ایجاد میشود و بعد همانها که از این نگران هستند در حالی که میانگین سهم دستمزد در کل ساختار هزینه بنگاههای ما زیر ۱۰ درصد است، میتوانند پاداشهای غیرعادی به رباخوارها بدهند!
در شرایطی که میانگین جهانی تورم حدود ۷ درصد است بینید عزیزان در ایران چه گلی کاشته اند!
وی افزود: واقعا جای شرم دارد که نرخ بهره برای تولید کنندههای ایران طی ۲۵ سال گذشته بین ۵ تا ۱۰ برابر میانگین جهانی بوده است چگونه این مساله در ساختار هزینه بنگاهها تورم زا نیست، اما حتی به اندازه تورم هم دستمزد را جبران نمیکنید و میگویید تورم زا میشود. بعد مافیاها آنچنان این را تکرار میکنند که در بخش بزرگی از ساختار تصمیم گیری ما تبدیل به یک باور شده و صادقانه میگویند دست به دستمزدها نزنید! در شرایطی که میانگین جهانی تورم حدود ۷ درصد است بینید عزیزان در ایران چه گلی کاشته اند!
این استاد دانشگاه در پایان ابراز امیدواری کرد به موازات همه هشدارهایی که به نظام تصمیمگیریهای اساسی کشور میدهد، برانگیزاننده مسئولیت در اهل علم خصوصا آنها که در حیطه اقتصاد، توسعه، جامعه شناسی، روابط بینالملل و علوم سیاسی هستند باشد و علیه این فریبکاریها، آدرسهای غلط و مشکوک دادن و بحران آفرینیهایی که ذیل سرمایه سالاری مفتخوار، آزمند و سیری ناپذیر به این کشور تحمیل میشود مبارزه کنند.
وی تاکید کرد: اکنون وقت کنار کشیدن، بریدن و بیمسئولیتی نیست؛ چرا که جامعه ما بیش از هر زمان دیگری به ارتقاء بنیه اندیشهای نیازمند است؛ بنابراین فعلا تا اطلاع ثانوی افسردگی، سرخوردگی و بریدن ممنوع است. باید غیرتمندانه و شرافتمندانه و مسئولانه در این زمینه ایفای نقش کنیم. امیدوارم این تلاشها منشأ خیر و بهبودی برای کشور باشد.