Web Analytics Made Easy - Statcounter

از مهم ترین ابعاد شخصیتی و سازمانی شهید صیاد شیرازی، قدرت مدیریت و توان راهبردی وی در سمت ها و جایگاه هایی است که مسئولیت هدایت آن بخش یا نیروی نظامی را برعهده داشته است.

به گزارش گروه رسانه های بی‌باک، از مهم ترین ابعاد شخصیتی و سازمانی شهید صیاد شیرازی، قدرت مدیریت و توان راهبردی وی در سمت ها و جایگاه هایی است که مسئولیت هدایت آن بخش یا نیروی نظامی را برعهده داشته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

جایی که به گفته فرماندهان ارشد نظامی کشور که از جمله همرزمان این شهید بودند، او مبانی فرماندهی را که در دوره های نظامی داخل و خارج از کشور گذرانده بود با اعتقادات و معنویت خود در هم آمیخته بود. درباره این بعد از شخصیت شهید سپهبد صیادشیرازی با امیر سرتیپ کیومرث حیدری، فرمانده فعلی نیروی زمینی ارتش گفت و گو کرده ایم.

گفت و گویی که مربوط به چندسال قبل و دوره ای است که او جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش بود. امیر سرتیپ کیومرث حیدری در لابه لای صحبت های خود مصادیقی بیان می کند از ویژگی های فردی و نظامی شهید صیاد شیرازی. مصادیقی که تاکنون یا کمتر بیان شده یا حتی به آن پرداخته نشده است. او دو ویژگی بارز شهید صیاد شیرازی را با امام شناسی و دشمن شناسی این شهید می داند .

در ابتدا از چگونگی آشنایی خود با شهید صیاد بگویید؟

سابقه آشنایی من با شهید صیاد به دوران دفاع مقدس برمی گردد. به خصوص زمانی که آن شهید به عنوان فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد. آن زمان من در لشکر 81 کرمانشاه به عنوان فرمانده گروهان خدمت می کردم. اولین باری که شهید صیاد را ملاقات کردم زمانی بود که ما را برای انجام عملیات مهمی در قرارگاه کربلا گرد هم جمع کرده بود. آن شب هنگام صرف شام بر حسب اتفاق من رو به روی شهید صیاد نشسته بودم. چند لحظه بعد شهید صیاد از من خواست کنار او بنشینم. سوالاتی را از من پرسید تا با من بیشتر آشنا شود و این فتح باب آشنایی من با شهید سپهبد علی صیاد شیرازی بود.آن چه از آن دیدار در ذهن من مانده این است که از نظر رده های نظامی، فاصله من به عنوان فرمانده گروهان با شهید صیاد به عنوان فرمانده زمینی ارتش بسیار زیاد بود. اما برخورد صمیمانه او سبب شده بود تا بتوانم ارتباط باطنی و قلبی محکمی با شهید صیاد برقرار کنم. این کشش روحی باعث می شد زمانی که فرصتی دست می داد به دیدن او بروم. گاهی او را از دور می دیدم و گاهی هم فرصت می شد تا از نزدیک خدمت شان برسم.شهید صیاد ارتباط صمیمانه ای با من داشت و نامم را هم در دفتر خود ثبت کرده بود. احساس من این بود می توانم رابطه نزدیک تری با او داشته باشم. رابطه ما ادامه داشت تا این که من به فرماندهی قرارگاه عملیات منطقه جنوب نیروی زمینی ارتش منصوب شدم و رابطه ام با شهید صیاد رنگ و بوی دیگری گرفت.
شهید صیاد بسیار تلاش می کرد با دانشجویان دانشگاه های افسری ارتش که به عنوان ذخیره های امید ارتش به شمار می آمدند به طور مستمر ارتباط داشته باشد. به همین دلیل «هیئت معارف جنگ» را تشکیل داد که هم اکنون این هیئت به نام «هیئت معارف جنگ صیاد شیرازی» شناخته می شود و به عنوان یکی از یادگارهای آن شهید به جا مانده است. شهید صیاد هر سال همراه این هیئت به منطقه جنوب سفر می کرد و من در خوزستان این سعادت را داشتم که میزبان او و هیئت همراهش باشم. این سفرها باعث شد تا دوستی ما عمیق تر از گذشته شود.


به اعتقاد شما شهید صیاد شیرازی چه اخلاق و منشی در حوزه فرماندهی نظامی داشتند؟ آیا این اخلاق و روش در بعد رفتاری و شخصیتی او هم نمود داشت؟
«منش فرماندهی» در ظاهر ساده است اما در حقیقت معنای عمیقی دارد. من این فرصت را داشته ام که این موضوع را در دانشگاه تدریس کنم و گاهی درباره آن صحبتی داشته باشم. به همین دلیل به خوبی می دانم که «منش فرماندهی» موضوعی پردامنه و گسترده است.این که بخواهیم «منش فرماندهی» شهیدی مانند صیاد شیرازی را در چند جمله خلاصه کنیم شدنی نیست چون نمی توانیم حق مطلب را ادا کنیم. اما اگر بخواهم به طور اجمالی به گوشه ای از منش فرماندهی شهید صیاد اشاره کنم بد نیست که به تعبیر رهبر معظم انقلاب از فرماندهی بپردازم.حضرت آیت ا... خامنه ای تعبیری از فرماندهی دارند. به گفته ایشان «در فرماندهی، جوهره رهبری وجود دارد». رهبر انقلاب در تبیین این مطلب می فرمایند که فرماندهی امر و نهی کردن نیست. یک فرمانده باید همه انتظاراتی را که از جایگاه رهبری وجود دارد در مقام فرماندهی نیز برآورده کند. وقتی ما اطاعت از رهبری را سرلوحه کار خود قرار می دهیم یعنی این مسیر را برای سعادت دنیا و آخرت خود انتخاب کرده ایم این موضوع درباره فرماندهی نیز صدق می کند.جوهره رهبری در فرماندهی شهید صیاد وجود داشت و این موضوع کاملا ملموس بود. وقتی که پشت سر او حرکت می کردیم دستورات او را انجام می دادیم یا خدمت آن شهید می رسیدیم، این احساس در ما به وجود می آمد که انجام این دستورات نزد پروردگار دارای اجر است و تنها به عنوان انجام وظیفه به آن نگاه نمی کردیم. نگاه شهید صیاد به افراد زیرمجموعه خود نگاه فرمانده به زیردست نبود بلکه رفتار او به گونه ای بود که جوهره فرماندهی در آن نمود داشت. این جوهره فرماندهی بر همه افراد اثرگذار بود و همه را تحت تاثیر قرار می داد. منش فرماندهی شهید صیاد سبب شده بود همه ما این گونه فکر کنیم که عمل به دستورات او ثواب دارد و باید به این دستورات عمل کرد.


در منطقه جنوب برای اجرای برخی دستورات و خواسته های شهید صیاد که به من واگذار می شد با مشکلات بسیاری مواجه می شدم، اما به خاطر ندارم هیچ گاه در این مسیر به بن بست برخورد کنم و معطل بمانم. این موضوع سبب شده بود که نسبت به انجام دستورات آن شهید حساسیت خاصی داشته باشم و اجرای آن را دارای اجر و پاداش الهی بدانم.منش شهید صیاد شیرازی به گونه ای بود که می توانست برای انسان اهل تحقیق و تفحص یک الگوی کامل باشد. او فرماندهی بی بدیل بود و شاید بهتر باشد این گونه بگویم که مظهر یک افسر ولایت مدار و مکتبی بود. این بهترین توصیفی است که می توانم درباره منش فرماندهی شهید صیاد ارائه کنم. اغراق نیست اگر بگویم بخش اعظمی از ویژگی هایی که امام علی(ع) درباره افسران نظامی بیان کرده اند در وجود شهید صیاد نهادینه شده بود که ولایت مداری و اعتقاد به مکتب از نمونه های بارز آن بود.دو ویژگی عمده در منش فرماندهی شهید صیاد بسیار عمیق نهادینه شده بود؛ یکی امام شناسی و دیگری دشمن شناسی. وقتی انسان در عالم معنا به این دو ویژگی فکر می کند به این نتیجه می رسد که اگر دشمن شناسی و امام شناسی در وجود کسی نهادینه شود می توان این اعتقاد را داشت که او راه را پیدا کرده است و پیروی از او ختم به خیر خواهد شد.شهید صیاد علاوه بر این منش های رفتاری در جزئیات و اصول فرماندهی هم بسیار جدی خستگی ناپذیر و فوق العاده منظم بود. نظم وانضباط در کارهای شهید صیاد کاملا ملموس بود. به گونه ای که همه افرادی که در کنار او فعالیت می کردند ناگزیر بودند برای هماهنگی با او این نظم را در کارهایشان داشته باشند.


شهید صیاد که آموزه های نظامی خود را در کشورهای دیگر فراگرفته بود چگونه توانست این آموزه ها را در کنار ولایت مداری و امام شناسی داشته باشد و به گفته شما به ولایت مداری تبدیل شود؟
شهید صیاد شیرازی انسان معتقدی بود. او به جنگیدن در رکاب ولی امر مسلمین اعتقاد داشت. او به این اصل معتقد بود که جنگ ما جهاد در راه خداست. به همین دلیل همواره تلاش می کرد تا اعتقادات خود را در عمل نیز نشان دهد. او مملو از دانستنی های نظامی بود و دوره های آموزشی متعددی را خارج از کشور گذرانده بود. سال های زیادی را در توپ خانه اصفهان به تدریس پرداخته و در حوزه مباحث نظامی هم صاحب نظر بود.تقدیر خداوند این گونه بود که گستره ای مانند نیروی زمینی ارتش در اختیار چنین انسان عالم ولایی و مکتبی قرار گیرد و زمینه ای فراهم شود که او بتواند هم علم خود را در اختیار دیگران قرار دهد و هم منش فرماندهی اش را به نمایش بگذارد. رفتار و منشی که گاه با قدرت و پافشاری و گاه با مهربانی و تواضع همراه می شد. تواضعی که موجب می شد ده ها انسان را مجذوب و شیفته خود کند بدون آن که برای آن ها کلاس درسی برگزار کرده باشد. در حقیقت کلاس درس شهید صیاد کلاس درس عملی بود. در جایی که لازم به خشم و تحکم بود با اقتدار وارد می شد. در جایی هم که نیاز به تواضع و فروتنی داشت رویکرد خود را تغییر می داد. همه این رفتارهای او کلاس درسی بود که برای اطرافیان شهید آموزنده و عبرت آموز بود.شهید صیاد به دیدار و زیارت علما و بزرگان دینی نیز اعتقاد ویژه ای داشت. کسانی که بیشتر همراه آن شهید بوده اند این گونه نقل قول می کنند که شهید صیاد همواره در سفرهایی که به تهران و قم داشتند سعی می کرد تا به محضر علما و بزرگان دینی برسد و این هم نمای دیگری از ولایت مداری و مکتبی بودن او محسوب می شد.


این که با گذشت 11 سال از پایان جنگ صیاد شیرازی ترور می شود به خوبی نشان می دهد که شخصیت او علاوه بر دوران دفاع مقدس در جریان های نظامی بعد از آن دوران نیز تاثیرگذار بوده است. با توجه به این که علم و دانش شهید در نوع خود زبانزد بود، طراحی ها و برنامه ریزی نظامی او بر چه مبنایی انجام می شد؟ آیا فقط آموزه های علمی و مطالب کتاب های نظامی ملاک عمل شهید صیاد بود یا پیش بینی های دیگری هم در تصمیم گیری های او لحاظ می شد؟
شهیدصیاد دشمن را به خوبی شناخته بود. به همین دلیل سعی می کرد تا از همه امکانات موجود در مقابله با دشمن استفاده کند. او زمانی فرمانده نیروی زمینی ارتش شده بود که با شرایط فعلی تفاوت داشت. آن زمان کسانی فرماندهی لشکرها و تیپ ها را بر عهده داشتند که اگرچه مخالف طرز تفکر شهیدصیاد نبودند اما به دلیل سوابق طولانی در ارتش، در حوزه جنگ اختلاف نظرهایی با او داشتند. اما شهیدصیاد بدون توجه به این اختلاف نظرها، از میان این افراد کسانی را که دانش علمی بیشتر و نگاه روشن تری به جنگ داشتند به عنوان طراحان جنگ در ستاد نیروی زمینی ارتش انتخاب کرد. تجربه بسیاری از کسانی را نیز که سال ها در ارتش خدمت کرده بودند نادیده نگرفت. او به اصل مشورت اعتقاد ویژه داشت. از تمامی نیروهایی که احساس می کرد می توانند در جنگ اثربخش باشند، استفاده می کرد. ستادی که شهیدصیاد در نیروی زمینی ارتش تشکیل داد، متشکل از نیروهایی بود که تخصص های مختلفی داشتند و برخی از آن ها نیز دوره های نظامی خود را در خارج از کشور گذرانده بودند. این رویکرد شهیدصیاد برای استفاده از همه استعدادها سبب شد تا ستادی باسواد و غنی از علم و دانش تشکیل شود و بتواند عملیات های گسترده ای را در دوران دفاع مقدس طراحی و برنامه ریزی کند.


با توجه به وجود این ستاد که به نوعی اتاق فکر نیروی زمینی ارتش در زمان جنگ به شمار می رفت، آیا شرایطی پیش می آمد که شهیدصیاد پس از ارزیابی تصمیمات این ستاد از ریسک پذیری در عملیات استفاده کند؟ آیا شهیدصیاد اهل ریسک پذیری در عملیات بود؟
انسان هایی که به خدا توکل می کنند، اگر گاهی ریسک هم کنند، آن را هم با توکل به خدا انجام می دهند. این هم واضح است که خداوند بنده مومن خود را دوست دارد و آبروی او را حفظ می کند. شهیدصیاد از این قبیل آدم ها بود در بسیاری از عملیات ها با توکل به خدا، ریسک هم می کرد. او ضمن این که از نظرات اعضای اتاق فکر استفاده و عملیات ها را با استفاده از تجارب آن ها طراحی می کرد، گاهی هم با توکل به پروردگار دل به دریا می زد. آن طور که دوستانم تعریف کرده اند، در یکی از عملیات ها، وقتی فرماندهان لشکرها برای آخرین هماهنگی خدمت شهیدصیاد می رسند، اعلام می کنند که در این عملیات به چه میزان گلوله توپخانه نیاز دارند. شهیدصیاد در خاطرات بعد از جنگ خود گفته اند : «زمان انجام آن عملیات، وقتی فرماندهان تقاضای خود را مطرح کردند، من می دانستم که نمی توانم این میزان گلوله و مهمات را فراهم کنم. اما اعلام کردم فراهم می کنم و شما با امید به خدا کار خود را شروع کنید.» این نمونه ای از ریسک پذیری شهیدصیاد است، منتها این ریسک پذیری با توکل به خدا همراه بود و نوعی معامله با خداست. جالب است بگویم که فرماندهان ما در مراحل ابتدایی همین عملیات موفق شدند انبار مهمات و توپخانه دشمن را به تسخیر خود در آورند و اعلام کنند که دیگر به تأمین گلوله های توپخانه از سوی ستاد احتیاجی ندارند. این اتفاق، نمونه ای از عملکرد انسانی است که به خدا توکل دارد و برای رضای او قدم بر می دارد و اطمینان دارد که «ان تنصرا... ینصرکم و یثبت اقدامکم ».


یکی از ویژگی های شهیدصیاد که به آن اشاره شده این است که می گویند اطرافیان او جذب شخصیت عرفانی آن شهید می شدند و این باعث می شد تا خستگی برای آن ها معنایی نداشته باشد. شهیدصیاد که یک نیروی نظامی بود با وجود روحیات سخت نظامیان، چگونه توانست اطرافیان را جذب خود کند؟
انسان ها همواره به طور ذاتی بالفطره چند چیز را می پسندند. همه عدالت را می پسندند، محبت را دوست دارند و از انجام کارهایی که درراه رضای خدا باشد، لذت می برند. همان طور که اشاره کردم، شهیدصیاد انسانی بود که در فرماندهی او جوهره رهبری وجود داشت. به همین علت وقتی کاری را انجام می داد، همه می دانستند که این کار را برای هوای نفس خود دنبال نمی کند و هدف او، رضای خداست. به همین علت اطرافیان از او تبعیت می کردند. اما اگر خلاف این بود و فرمانده با وجود تلاش برای انجام وظایف، منافع و مقاصد شخصی را در کار خود لحاظ می کرد، بدون تردید نمی توانست در اطرافیان خود اثربخشی مناسبی داشته باشد. وقتی اطرافیان شهیدصیاد می دیدند که او در این تلاش ها هیچ هدف و منفعت شخصی را دنبال نمی کند، خجالت می کشیدند او را همراهی نکنند و او را تنها بگذارند. صیاد می دانست که باید تمام توان خود را بگذارد که دشمن غاصب را از خاک کشور بیرون کند. همین روحیه در اطرافیان خود نیز پدیدار شده بود.


شهیدصیاد در ترکیب نیروهای ارتش و سپاه بسیار تأثیرگذار بود. در شرایطی که ارتش از افراد پرتجربه و کارآزموده تشکیل می شد و سپاه نیروی نوپایی بود، شهیدصیاد چگونه توانست این کار مهم را انجام دهد؟ و سوال دیگر این که نگاه شهیدصیاد به حضور بسیجیان و نیروهای مردمی در جبهه چگونه بود؟
این موضوع نیازمند بحثی مفصل و طولانی است. اما به طور مختصر می توانم بگویم که شهیدصیاد به اصل هم افزایی به معنای پوشاندن ضعف های طرفین اعتقاد داشت. او به نگاه مردم به جنگ هم اعتقاد داشت. وقتی می دید همه مردم توان خود را گذاشته اند که از جبهه ها حمایت کنند و جنگ را سرپا نگه دارند، به این همت به عنوان یک فرصت نگاه می کرد. شهیدصیاد همیشه در سخنان خود از ارتش و سپاه به عنوان یک لشکر الهی یاد می کرد. حتی به خاطر دارم زمانی که شعار «ارتشی، سپاهی، 2لشکر الهی» مطرح شده بود، شهیدصیاد یکی از مخالفان صد در صد این شعار بود و می گفت: «ارتشی، سپاهی، یک لشکر الهی». این اعتقاد او نشان دهنده وحدت کلمه و هم افزایی بود، وحدت کلمه ای که امام راحل نیز به آن توجه ویژه ای داشتند. وقتی شهید متوجه این موضوع شد که همه نیروهای مردمی برای دفاع از میهن بسیج شده و با راهنمایی های امام راحل به مسائل جنگ آگاهی پیدا کرده اند، و از سوی دیگر نیز می دانست که نیروی زمینی ارتش بستری است که می تواند این توانمندی نهفته در زوایای مختلف جامعه را در خود جذب کند، بنابراین از این ظرفیت نهفته به خوبی استفاده کرد. او مبتکر و بنیان گذار عملیات های مشترک ارتش و سپاه بود و پیشنهاد عملیات های مشترک را ارائه کردکه از سوی برادران سپاه هم مورد قبول قرار گرفت. نتیجه آن، نیز عملیات هایی مانند عملیات ثامن الائمه(ع)، عملیات بیت المقدس، عملیات طریق القدس و عملیات فتح المبین است. وقتی به این عملیات ها نگاه می کنیم، می بینیم که با تلاش مشترک ارتش و سپاه به پیروزی دست یافته ایم.


شهیدصیاد شیرازی که فرمانده نیروی زمینی ارتش بوده است، دررده نظامی بالاتر از خود جایگاهی مانند ولی فقیه را به عنوان فرمانده کل قوا می بیند. آیا مصداق های بارزی را از ولایت مداری و ولایت پذیری آن شهید به خاطر دارید؟

شهیدصیاد مصداق بارزی از نهایت ولایت مداری بود. همه تلاش او این بود که در ذهن خود و اطرافیان خود این اصل را نهادینه کند که اطاعت از امام(ره) و رهبری، اطاعت از رسول گرامی اسلام(ص) است.امیر آراسته یکی از همرزمان شهیدصیاد در دوران دفاع مقدس این طور برای من بازگو کرده است که «وقتی توفیقی می یافتیم که خدمت مقام معظم رهبری برسیم، شهیدصیاد همواره دفتر و قلمی همراه داشت و بیانات آقا را در همان جا یادداشت برداری می کرد.» می گویند به شهید گفته بودند که بیانات آقا به طور مکرر در تلویزیون، رادیو و روزنامه ها منتشر خواهد شد، پس چرا شما یادداشت بر می دارید؟ او پاسخ داده بود: «من این صحبت ها را از لسان خود آقا می شنوم و می نویسم و این سخنان در من نهادینه می شود». این پاسخ یک انسان ولایت مدار است. تمام تلاش او این بود که ولایت مداری را در دیگران هم نهادینه کند. همیشه در سخنرانی های خود از ولایت مداری یاد می کرد و به طور کلی همه شخصیت آن شهید در ولایت خلاصه شده بود.


اگر امکان بازگشت به دوران گذشته وجود داشت، دوست داشتید به کدام یک از لحظاتی که در کنار شهید صیاد حضور داشته اید، بازگردید؟ بیشتر دل تان برای کدام یک از لحظات با صیاد بودن تنگ می شود؟
دوست داشتم می توانستم در کلاس های درس او حاضر شوم و از او بیاموزم.

منبع: خراسان


-----------------------------------------------------------------------------

برای ورود به گلبرگها بعنوان جامع‌ترین مجله اینترنتی در حوزه سلامت و خانواده بر روی تصویر ذیل کلیک کنید!

تذکر: کاربر محترم! انتشار مطالب دیگر رسانهها از سوی پایگاه خبری تحلیلی بی‌باک لزوما به معنای صحت و تایید محتوای آنها نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود. در ضمن شما می توانید اخبار و مطالب وزین خود را که تا کنون در هیچ رسانه‌ای منتشر نشده است از طریق بخش "تماس با ما" یا پل ارتباطی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید برای ما ارسال نمایید تا در صورت دارا بودن مولفه‌های لازم، منتشر گردد.

------------- با کلیک بر روی لینکهای ذیل تمامی روزنامه‌های کشور را رایگان مطالعه کنید -------------

روزنامه‌های عمومی | روزنامه‌های اقتصادی | روزنامه‌های ورزشی | سایر روزنامه‌ها| هفته‌نامه و ماهنامه | نشریات استانی

منبع: بی باک نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۶۴۱۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرماندهی فارغ‌التحصیل از دانشگاه کوچه و بازار

  درواقع، این فیلم قرار است پشتوانه‌ای برای ساخت فیلم سینمایی «چریک» به‌عنوان یک فیلم بلند سینمایی باشد که روایتگر پهلوانی و زندگی این شهید است. این کارگردان به‌‌تازگی سراغ ساخت فیلمی مستند از زندگی سیدابوالفضل کاظمی، فرمانده گردان لات‌های دفاع‌مقدس رفته است. او همچنین در بخشی از صحبت‌هایش به موضوع «عملیات صبح صادق» اشاره و یادآوری می‌کند که حرف‌هایش را در فیلم «آتش و گلستان» در این رابطه گفته و اگر مدیران هوشمندی داشتیم، همین الان باید زمینه‌ها را برای ساخت فیلمی در این رابطه فراهم می‌کردند. رویین‌تن یکی از علل گرایش خود به ساخت کارهایی مرتبط با شهدا را در سال‌های اخیر، برگرفته از اعتقادش می‌داند. به همین بهانه با این کارگردان گفت‌وگو کردیم که در ادامه از نظر می‌گذرانید.

کار ساخت مستند آتش و گلستان درباره شهید ابراهیم هادی به کجا رسید و چه زمانی به مرحله اکران‌می‌رسد؟
در گذشته قرار بود یک پروژه ملی درباره اقبال لاهوری بسازم، اما بعد ترجیح دادم درباره شهید ابراهیم هادی فیلم بسازم و حدود پنج سال درباره این شهید تحقیق مفصل کردم. ما حدود سه ماه کار و فیلمبرداری داشتیم و فکر می‌کنم ۱۵ روز دیگر مراحل تدوین مستند آتش و گلستان به پایان می‌رسد. مجموعه دیگری نیز از فیلم «یاران ابراهیم» که پنج قسمت سریال ۴۵دقیقه‌ای به نام «کوچه زیبا» درآمده و دو قسمت درباره هیأت‌های مذهبی تهران و دو قسمت هم درباره دستمال‌سرخ‌هاست و فکر می‌کنم تمام اینها تا شهریورماه آماده شود. پروانه فیلم چریک که باز هم بر اساس زندگی شهید ابراهیم هادی است، آماده است و فقط منتظر رضایت خانواده شهید هادی هستیم که مقداری این مرحله زمانبر است. 
 
تلاش شما برای ساختن مستندها یا فیلم‌هایی درباره شهدا،ازکجا سرچشمه می‌گیرد و چه ضرورتی را احساس می‌کنید که به سمت این سوژه‌ها می‌روید؟
معتقدم شخصیت آدم‌ها و عیار رفیقان و عزیزان‌مان همیشه سر دوراهی‌ها مشخص می‌شود و گاهی آن‌طور که توقع داریم، نیستند. یک‌سری آدم‌ها، با مردم عهدی بستند و اعتقادی راسخ داشتند که از جان‌شان گذشتند و نسبت به جان‌گذشتگی برای وطن کوچک‌ترین شکی نداشتند. من عاشق این آدم‌ها هستم که رفتند و به فیض رسیدند، اما خانواده‌شان در این طرف تنها ماندند؛ مثل بچه‌ای که از ۹ماهگی به دلیل این‌که پدرش می‌خواست از این آب و خاک دفاع کند، یتیم بزرگ شده است. صادقانه می‌گویم تا هزاران سال دیگر این شهدا حرمت دارند و تا عمرم اجازه دهد، دست به سینه و با افتخار در خدمت خودشان و خانواده‌ آنها هستم. حساب خانواده شهدا از هر سیاست چپ و راستی را همیشه جدا می‌کنم. شهیدان برایم آرمان باوری مملکت هستند یعنی مملکت ما آرمانی دارد که می‌تواند تا ابد به آن ببالد و این است که عده‌ای با افتخار جان‌شان را برای کشور گذاشتند و تا زمانی که این طور است، با افتخار درباره آنها فیلم می‌سازم. 
 
آیا ساخت فیلم «فرمانده لوطی‌ها» که روایتی از زندگی سید ابوالفضل کاظمی، فرمانده گردان لات‌های دفاع‌مقدس است در راستای دیدگاه شما برای تصویر کردن شهید زمینی است؟ چه شد که به سمت چنین قصه‌ای رفتید؟ 
سید ابوالفضل کاظمی خصوصیت غریبی دارد و آدمی از منطقه‌ای است که فقط لات‌‌ها از آن منطقه بیرون می‌آیند و  در آنجا پرورش پیدا می‌کند. او در جنگ با همان لات‌ها حماسه می‌آفریند و برخوردی که آقای چمران با آنها می‌کند و می‌گوید همین‌ها به درد جنگیدن می‌خورند، جاودانه است. سید ابوالفضل کاظمی از منطقه کوچه پس کوچه‌های شوش و کوچه نقاشان که همه آنها معتاد و قاچاقچی هستند به‌عنوان یک عارف برمی‌خیزد. او عارفی است که با زبان مردم صحبت می‌کند و از دانشگاه کوچه و بازار استفاده و ارتزاق کرده و به عبارتی آنچه را می‌داند از کوچه و بازار یاد گرفته است. او از هشت سال جنگ تحمیلی ۸۰‌سال روایت داشت و طوطی شیرین شکنی بود که وقتی پای بحث‌هایش می‌نشستیم، دیوانه می‌شدیم. فرمول کار او بسیار ساده بود و با دعا به نتیجه می‌رسید؛ یعنی او را داخل مهدیه تهران می‌بردند و دعا می‌کرد. دعاهای او فراتر از سیاست است، چون عاشق اهل بیت و مولا‌علی‌(ع) و روایتگر زحمات بچه‌های جنگ هستند. 
 
با توجه به این‌که پیدا کردن چنین اشخاصی سخت است، چطور آنها را پیدا می‌کنید؟
«رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست/می‌کشد هرجا که خاطرخواه اوست». از آنجا که این اشخاص را دوست دارم، دنبال‌شان می‌روم و خداوند هم آنها را سر راهم قرار می‌دهد. سید ابوالفضل کاظمی اولین کسی است که فرهنگ شفاهی جنگ را گسترش داد و با رفتنش فرهنگ شفاهی جنگ مرد. ما دو نفر داریم که خیلی خوب جنگ ایران را روایت می‌کنند؛ یکی سید ابوالفضل کاظمی و دیگری حسین ا... کرم که آقای کاظمی را شاعرانه و آقای ا... کرم را استراتژیک بیان می‌کند. این دو نفر تکرار نشدنی هستند و با رفتن سید ابوالفضل کسی را نداریم که فرهنگ عاشقانه ـــ عارفانه رزمنده‌ها و حال و هوای آنها را به ما منتقل کند. او آمار تمام خانواده شهدا را داشت و می‌رفت و به آنها سر می‌زد و اصلا نمونه آن را نداریم و متأسفانه خیلی‌ها نمی‌دانند که این اشخاص جزو بنیان‌های نظام محسوب می‌شوند و اگر ما به‌عنوان فیلمساز این مسائل را منتقل نکنیم، چه کسی بگوید؟
 
فکر می‌کنید اگر شهدای ما با همان منش و خلق و خوی مردانگی و فتوت، امروز بودند و شاهد «عملیات وعده صادق» بودند، چه واکنشی داشتند؟
درفیلم«آتش و گلستان» دربخش‌هایی این کار را انجام دادیم که اگر شهدا امروز بودند، چه کار می‌کردند و اگر فیلم را ببینید، متوجه می‌شوید اما حمله به اسرائیل بزرگ‌ترین اتفاق قرن بود و ازاین اتفاق خوشحالم. افرادی مثل سید‌ابوالفضل و شهید هادی برای این‌که مردم دیدگاه‌شان نسبت به انقلاب تغییر نکند، به فقرا کمک می‌کردند تا پیش خانواده‌شان شرمنده نشوند اما امروز شرایط تغییر کرده و اختلاس‌ها موجب سلب‌اعتماد مردم شده است. 

به نظر شما رسانه‌ای مثل سینما چطور می‌تواند در این اتفاق جریان‌ساز باشد؟
اگر مدیران هوشمندی داشتیم، باید از تمام اینها تصویربرداری می‌کردند تا به آیندگان نشان دهند و امروز باید چنین فیلمی ساخته شود. همین الان فیلم‌های کمی درباره حاج‌قاسم سلیمانی ساخته شده است و چرا هنوز فیلم‌هایی ساخته نشده که روایتگر جریان نفوذ و خیانت یک بادیگارد باشد که موجب برملا شدن موقعیت سردار سلیمانی شد. آمریکایی‌ها یک سرباز جسیکا دارند که حداقل ۲۰ فیلم درباره‌اش ساخته‌اند اما درباره سردار سلیمانی چنین فیلم‌هایی ساخته نشده است. درباره شهید بهشتی و رجایی فیلم خاصی ساخته نشده است. خیلی جالب است که کابینه یک کشور از بین می‌رود و فردای آن روز همه چیز عادی است و این همان مثال ریزش‌ها و رویش‌هاست. اگر وارد این وادی شدم به این علت است که معتقدم هرکس برای آرمانش شهید شود، حرمت دارد و کار من نمایش این حقایق است. در فیلم آتش و گلستان هم نشان می‌دهیم که شهید ابراهیم هادی اهدافی والاتر از مسائل جزئی روزمره دارند. 

راوی کوچه نقاش‌ها
سیدابوالفضل کاظمی از شناخته‌شده‌ترین رزمندگان وفرماندهان دفاع‌مقدس بودوزمانی که جنگ تحمیلی آغاز شد، تهران را به مقصد جبهه‌ها ترک کرد. کاظمی فرمانده گردان لشکر ۲۷محمد رسول‌ا...(ص)بود و درطول جنگ در چند عملیات به‌صورت نیروی آزاد شرکت داشت و در عملیات کربلای ۵ و ۸ فرمانده گردان عملیاتی میثم بود. او بارهادرعملیات‌های مختلف مقابل تیر و ترکش دشمن بعثی قرار گرفت و دچار مجروحیت‌های سخت و جان‌فرسا شد.او خاطراتش را درکتابی با عنوان «کوچه‌نقاش‌ها» با تنظیم‌ و تدوین راحله‌صبوری بازگو کرده است.دربخشی ازکتاب کوچه‌نقاش‌ها به نقل ازاین شهید نوشته شده:«چمران درساختمان ژاندارمری بود. دستش تیر خورده و باندپیچی شده بود، اما به روی خودش نمی‌آورد. ما را که دید، گفت: برید روی آن ارتفاع، یک درگیری الکی درست کنید تا هلی‌کوپتر بشینه و مهمات و غذا بریزه.طبق دستور دکتر، روی ارتفاع تپه‌مانند مشرف به شهر رفتیم؛ اما هرچه به طرف ضدانقلاب تیراندازی کردیم، هیچ جوابی ندادند. انگار باز منتظر شب بودند تا تلافی‌اش را دربیاورند. سیاهی شب خودش خوف می‌آورد و آنها راحت‌تر و با آزادی بیشتر تو دل شب حمله می‌کردند. ساعت حدود۱۱صبح، یک هلی‌کوپتر ارتش آمد. تیمسار فلاحی، فرمانده نیروی زمینی و چند ارتشی از آن پیاده شدند. چند جعبه غذا و مهمات ریختند پایین. یک نفر، یادداشتی از طرف دکتر آورد و به دست تیمسار داد. تیمسار، دستخط را خواند، سوار شد و رفت. ساعت حدود ۳ بعدازظهر، دو هلی‌کوپتر آمدند، یک دور بالای شهر زدند و پشت بیمارستان نشستند. نیروی کمکی آوردند. یکی از هلی‌کوپتر‌ها وقتی داشت بلند می‌شد، آتش گرفت. ما سوختنش را دیدیم. خلبانش پرید بیرون؛ اما نفهمیدم سرنوشتش چه شد. آن موقع دکتر چمران داشت به اصغر وصالی خط می‌داد و می‌گفت: شما هم بهتره روی ارتفاعات مشرف به شهر مستقر بشید و از ضدانقلاب پهلو بگیرید. چند تا از نیرو‌های اصغر وصالی در آن روز شهید و مجروح شده بودند. در همان حین که آن دو مشغول بحث بودند، یک نفر خبر آورد که گروهی از ضدانقلاب تا نزدیکی پاسگاه ژندارمری آمده‌اند و دستمال‌های سفید تکان می‌دهند و می‌خواهند تسلیم شوند و منتظر جواب هستند. چمران به آیت‌شعبانی، مسئول ژاندارمری که واقعا مردی شجاع ولایق بود و حماسه آفرید، گفت: گول‌ نخورید. این دامه. اینها اهل صلح‌نیستند.تاشعبانی بجنبد وتصمیم بگیرد، نیروهایش رفتند سمت ضدانقلاب؛ به این خیال که از آنها اسیر بگیرند.رفتن سرباز‌ها همان، رگبار ضدانقلاب نامرد به روی بچه‌ها همان، و چند نفر از بهترین نیرو‌های ژاندارمری در آنجا کشته شدند.اماآیت شعبانی باهمکاری ستوان یوسفی، کاررا جمع‌وجور کرد و پاسگاه را با جانفشانی از محاصره‌ ضدانقلاب درآوردند.» متأسفانه در ۲۸ آذر ۱۴۰۱ سیدابوالفضل کاظمی به همرزمان شهیدش پیوست.   

دیگر خبرها

  • طرح مسطورا موجب دشمن شناسی و تربیت کنشگر عرصه جهاد تبیین می‌شود
  • ایستادگی و مقاومت بارز ترین ویژگی های شهید قرنی است
  • ایستادگی و مقاومت بارز‌ترین ویژگی‌های شهید قرنی است
  • فرماندهی فارغ‌التحصیل از دانشگاه کوچه و بازار
  • انتشار زندگینامه فرمانده گردان تبوک در «خواب‌های زنگ‌دار»
  • حزب‌الله لبنان یکی از مقرهای فرماندهی صهیونیستی را موشک‌باران کرد
  • مأموریت ارتش دفاع از تمامیت ارضی و حفظ استقلال کشور است
  • سردار دادگر: بصیرت و دشمن شناسی علمای اهل سنت شایسته تحسین است
  • سرلشکری که هدیه ۳ میلیون تومانی شاه را رد کرد
  • روایت فرزند صیاد شیرازی از علت اختلافش با بنی‌صدر