Web Analytics Made Easy - Statcounter

معاون فرهنگی شهرداری مشهد به بهانه برگزاری شهرک تاریخی مشهد دوست‌داشتنی، مهمان خبرگزاری تسنیم شد و درباره مشهد و فعالیت های فرهنگی آن صحبت کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، مدتی است شهرک تاریخی «مشهد دوست داشتنی» توجه مردم و هنرمندان را جلب کرده است. شهرکی که بسیاری از اتفاقات، اماکن و شخصیت‌های تاثیرگذار مشهد را بازسازی کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با وحید جلیلی معاون فرهنگی شهرداری مشهد درباره این شهرک تاریخی گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌آید.

تسنیم: طراح اصلی ایده «مشهد دوست داشتنی» شما هستید. این ایده از کجا شروع شد و چرا نیاز به چنین نمایشگاه‌هایی در شهری همانند مشهد داریم؟

اسم این نمایشگاه برگرفته از فرازی از زیارت امین‌الله است. زیارت امین‌الله یکی از معتبرترین زیارات ما است که در مزار معصوم (ع) قرائت می‌شود.

در فرازی از این زیارت گفته می‌شود که اللهم جعل نفسی مطمئنه... یعنی زائر و آن عاشق و مرید اهل بیت (ع) در مزار آنها از خداوند تقاضا می‌کند که اولاً محب اهل بیت (ع) و معصومین و اولیا خداوند باشد و ثانیاً بلافاصله بعد از آن می‌گوید خدایا مرا محب اولیای خود و در زمین و آسمان محبوب و دوست‌داشتنی قرار ده. مشهدِ دوست‌داشتنی از اینجا گرفته شده است. یعنی این که یکی از آرمان‌های شهر اسلامی این است که یک محیط دوست‌داشتنی و الگو نه فقط برای بقیه مسلمانان بلکه برای همه انسان‌های روی زمین و برای آسمانیان باشد.

ایده اولیه این نمایشگاه از اینجا شروع شد که ما به یک ارزیابی و جمع‌بندی نسبت به عوامل فرهنگی که تاکنون تجربه کردیم، پرداختیم. رهبری چند هفته پیش در دیدار دست‌اندرکاران راهیان نور تعبیری بکار بردند که به نظرم خیلی قابل اعتنا و پیگیری است. من ندیدم که دوستان رسانه‌ای به صورت جدی به این کلیدواژه تازه‌ای که آقا بکار بردند و مبانی آن را توضیح دادند بپردازد.

آقا فرمودند که ما کشوری هستیم که گنجینه‌ها و معادن فرهنگی بسیار بزرگ و عظیمی داریم. با خیلی از جوامع و ملت‌ها و کشورهایی که نه تاریخ و نه هویت و نه فرهنگ و معارف و نه این همه ماجرا و شخصیت و قهرمان دارند، فرق می‌کند. رهبری اینجا ابراز دغدغه‌ای کردند و فرمودند این همه معادن عظیم معرفتی و فرهنگی که ما داریم باید استحصال شود. باید استخراج شود و فرآوری شود و به نسل‌های جدید منتقل شود. آنجا گفتند لازمه این استحصال این است که ما یکسری فناوری های متناسب با این معادن داشته باشیم که از راهیان نور به عنوان یک «فناوری فرهنگی» نام بردند که همینطور هم هست. راهیان نور یک فناوری بدیع و ممتاز و کم‌نظیر فرهنگی است. فناوری صرفاً یک شی خاص نیست. یک دستگاه خاص نیست. مجموعه سازوکارها و نرم‌افزارهایی که به ما کمک می‌کند تا گنجینه‌های فرهنگی خود را استحصال کنیم و به مثابه یک ارزش افزوده به جامعه امروز خود اضافه کنیم.

مشهد دوست داشتنی یک «فناوری فرهنگی» است که باید به «ایرانِ دوست داشتنی» برسد

آنچه در مشهد دوست‌داشتنی اتفاق افتاد به نوعی تلاش برای رونمایی از یک فناوری بدیع فرهنگی است. به خصوص برای فعالان و مدیران فرهنگی این را به عنوان یک پیشنهاد طرح می‌کنیم. در خدمت آنها برای بازدید هستیم. ما علاقه‌مند هستیم که این توسط فعالان فرهنگی و صاحب‌نظران و مدیران عرصه فرهنگ بازدید و ارزیابی و نقد شود. ما از پیشنهادات دوستان استفاده کنیم.

تا آن مقدار که خود می‌توانیم در ارتقا کوشش کنیم و به دنبال آن در همه ایران این اتفاق تکرار شود و تکثیر شود. یعنی ما تهران دوست‌داشتنی، اصفهان دوست‌داشتنی، بوشهر دوست‌داشتنی، اردبیل دوست‌داشتنی و غیره داشته باشیم. در نهایت ایران دوست‌داشتنی با همان تعبیر زیارت امین اللهی که یک جامعه با حیات طیبه و با زندگی دلچسب و شیرین که برای دیگرانی که از بیرون وارد آن می‌شوند یا به آن نگاه می‌کنند، هم جذاب و هم شیرین و دلنشین باشد.

امیدواریم این یک نقطه شروع باشد. در تسنیم گزارش‌هایی از این نمایشگاه درج شده است. ابتدا نام این کار را «نمایشگاه» مشهد دوست‌داشتنی گذاشته بودیم. برخی فعالان فرهنگی، مجموعه را دیدند و نظراتشان را گفتند. رحیم مخدومی اذعان داشت نگوئیم «نمایشگاه» چون وقتی می‌گوئیم نمایشگاه مصادیق خاصی در ذهن مخاطب ارائه می‌دهد و حق مطلب ادا نمی‌شود. باید برای این تعبیر تازه ایجاد کرد. الان نام مجموعه را «شهرک تاریخی» مشهد دوست‌داشتنی گذاشتیم. وقتی وارد می‌شوید مجموعه‌ای از هنرها و فنون بکار گرفته شده است؛ از نقاشی و معماری و مجسمه‌سازی و سرود و تئاتر و خوشنویسی و کاشی‌کاری و مجموعه‌ای از هنرهای سنتی و مدرن و قدیم و جدید و رسته‌های گونه های مختلف هنری دست به دست هم دادند و در کنار هم قرار گرفتند و فضاهای هویتی ما را بازسازی کردند.

تعبیر بنده این بود کسی که این شهرک را بازدید می‌کند باید بعد از بازدید صرفاً در جغرافیا زندگی نکند بلکه در تاریخ خود زندگی کند. آقا چند سال تعبیر پیچ تاریخی را بکار بردند. خیلی هم بحث مهمی است. بحث حساس و شاید به یک معنا بحث مرگ و زندگی است. تا کسی درکی از تاریخ نداشته باشد درکی از پیچ تاریخی هم پیدا نمی‌کند. مشکل اساسی در جامعه ما این است که نسبت درستی با تاریخ خود برقرار نکردیم.

تسنیم: این را نتوانستیم به نسل‌های بعدی هم منتقل کنیم.

متاسفانه، مخصوصاً وقتی که در نظر بیاوریم کشوری همانند آمریکا نیستیم که 300-200 سال سابقه تمدنی داشته باشد، ما کشوری هستیم با سابقه بسیار ممتد تاریخی و تمدنی و با گنجینه‌ای از مفاخر تاریخی که بسیاری از کشورها اگر تنها یکی از شخصیت‌های ما را می‌داشتند برای هویت‌بخشی به جامعه خود در حد اعلا استفاده می‌کردند.

ما شخصیتی در طوس به نام خواجه نصیر طوسی داریم. خواجه نصیر طوسی چهره‌ و شخصیتی‌ است که اگر کشوری تنها همین شخصیت را می‌داشت برای او کفایت می‌کرد تا هویت خود را جار بزند و منتقل کند و به آن افتخار کند. ما مشابه خواجه نصیر طوسی ده‌ها و بلکه صدها شخصیت داریم.

متاسفانه ژانر تاریخی در هنر ما بسیار ضعیف است. در نقاشی، در سینما، در تئاتر، در رمان بیش از اینهایی که تاکنون کار شده باید به تاریخ خود بپردازیم. اگر انسانی درک درست و محسوسی از تاریخ خود پیدا کند اصلاً کیفیت زندگی او ارتقا پیدا می‌کند که خود را در دل تاریخ می‌بیند و خود را میراث‌دار ماجراهای عظیم و شخصیت‌های بزرگ، عبرت ها و درس‌های فراموش‌نشده می‌داند. یعنی کیفیت زندگی را رجوع به تاریخ و به دست آوردن درک تاریخی عمیق به شدت افزایش می‌دهد. این اهداف اولیه ما از راه‌اندازی این شهرک بود.

تسنیم: بهتر از ما می‌دانید که در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که هر لحظه حمله فرهنگی از این سو و آن سوی مرزها بر سر مردم جامعه وجود دارد. به خصوص نسلی که با این ابعاد تاریخی و فرهنگی کمتر ارتباط داشته و کمتر هم اهل مطالعه هستند. در این نمایشگاه به نظر شما می‌توان آن چنان تاثیرگذاری داشته باشد که خانواده ها را درگیر مباحث فرهنگی کند و ارتباط آنها را حفظ کند؟

یکی از کارهای خوبی که در شهرک تاریخی مشهد دوست‌داشتنی انجام دادیم این بود که همزمان با شکل‌گیری گروه‌های هنری و فنی که کار شهرک را پیش می‌بردند و پیش از شروع کار گروه‌های هنری ما اتاق فکرهای متعددی شکل دادیم که از لحاظ علمی و پژوهشی و نگاه‌های تئوریک، هم در طراحی این شهرک و هم در بازخوانی هر روزه آن و عرضه نو به نوی فعالیت‌ها فعال شدند.

ما این سوال را از مردم پرسیدیم. بسیاری از کسانی که نمایشگاه را بازدید کردند علاقه‌مند بودند بار دیگر هم بیایند کما این که خیلی‌ها آمدند و آمار موجود است از کسانی که گفتند دفعه دوم یا سوم از نمایشگاه بازدید کردند. یعنی نشان می‌دهد در همین حدی که شهرک برپا شده است جذابیت برای دوباره و سه باره دیدن دارد. ضمن این که ما حتماً این کار را خیلی ایده‌ال نمی‌دانیم. به ضعف‌های این کار بیش از دیگران واقف هستیم.

نباید چرخه اقتصاد را از فرهنگ جدا ببینیم

تسنیم: مردم پول می‌دهند و بلیط تهیه می‌کنند، این خیلی خوب است.

این دفعه این کار را کردیم ، نوبت قبل این گونه نبود. برای این کار هم دلیل داشتیم. به شورای شهر رفتم و از شورای شهر خواستم برای این بلیط بفروشیم. دلیل هم این است که یکی از آسیب‌های جدی فعالیت‌های فرهنگی در طی سالیان دیدند این بود که نسبتی با چرخه اقتصادی نداشتند. این به نظرم هیچ لطفی به فرهنگ نیست که نسبت آن را با اقتصاد و چرخه تامین مالی محصولات مالی قطع کنیم و فرهنگ را یک مقوله سوبسیدی و هزینه‌ای ببینیم. خوشبختانه خوب استقبال شد و جواب هم داد.

تسنیم: آن دو هزار تومان نفع چندانی برای شهرک ندارد ولی مردم را عادت می‌دهد.

در بلند مدت نفع هم دارد. البته هدف اصلی ما همین بود که گفتید. هدف اصلی ما این بود که ذائقه‌سازی شود که مخاطب به مشتری تبدیل شود. اگر مخاطبی که می‌آید حاضر است دو الی سه هزار تومان پرداخت کند چیپس یا پفک بخرد چه دلیلی دارد برای بازدید از فعالیت فرهنگی خرج نکند؟

الگوی توسعه مشهد غارت فرهنگ بوده است

ضمن این که در میان‌مدت و بلند مدت از لحاظ اقتصادی هم کمک است و چه بسا بتواند چرخه خودکفایی برای اینجا ایجاد کند. این سوال از این جهت مناسب بود که ما به یک مسئله جدی مشهد اشاره کنیم. در سالیان گذشته و در بیش از دو دهه مدل‌های توسعه‌ای در مشهد پیگیری شده که اینها غارت فرهنگی مشهد بود. در چند جا تعبیر این چنین بکار بردم. واقعا مشهد در طول بیش از دو دهه گذشته توسط مغول‌های مدرن غارت شده است.

به جرات می‌توان گفت در کل کشور نگاه تکنوکراتی توسعه‌ای منهای فرهنگ را متاسفانه در سال‌های بعد از جنگ تا امروز تجربه کردیم. در مشهد ابعاد فاجعه متاسفانه سنگین‌تر است. باید در شهری که قلب معنوی کشور است و دقت‌های جدی‌تری می‌شد اما برعکس شد. در مشهد جریان سرمایه‌سالارِ بی‌هویتِ نوکیسه‌ی بی‌فرهنگ، افسارگسیخته‌تر عمل کرده است.

مناطق اطراف حرم مطهر را ملاحظه کنید، ابعاد فاجعه و جنایتی که از لحاظ فرهنگی و اجتماعی در مشهد رخ داد آشکار است.

تسنیم: علتش چیست؟ چرا این افسارگسیختگی در مشهد که شهری مذهبی است بیشتر است؟

من اطلاعات امنیتی ندارم که بگویم مافیایی بوده است و اراده جدی بود و غیره ولی وقتی این اتفاق را بررسی می‌کنیم یک فرهنگ نوع نوکیسگی در مشهد را می بینیم که میدان داده شده است. برخی که در مشهد از آنها توقع می‌رفت در مقابل این روند ایستادگی کنند، متاسفانه نه تنها ایستادگی نکردند بلکه به یک معنا میدان هم دادند.

مثلاً تبریز یا اصفهان یا حتی بوشهر را ببینید، به مراتب الگوهای توسعه‌ای که در حوزه میراث فرهنگی و بافت‌های سنتی در آنها پیگیری شده است در مقایسه با مشهد اندیشیده‌تر بود. غرض این است که در نقد این وضعیت خیلی می‌توان صحبت کرد. در ریشه‌یابی هم می‌توان خیلی صحبت کرد و خیلی‌ها در این حوزه حرف برای گفتن دارند؛ اما دیدیم نقد کفایت نمی‌کند که بگوئیم رویای مشهد را آنتالیا شدن قرار دهید.

مسئله امروز مشهد حاشیه شهر نیست، شهر حاشیه است

من تعبیری بکار بردم و گفتم گفتمان «حاشیه شهر» در مشهد خوب جا افتاده است. در طی چند سال گذشته عده‌ای با توجه به مظلومیت مردم حاشیه شهر و جنوب شهر تلاش کردند شیب خدمات‌دهی به حاشیه شهر را افزایش دهند و به حمدالله این اتفاق رخ داد و در حوزه حاشیه شهر کارهای خوبی صورت گرفته است. اما به نظر من مسئله اصلی مشهد امروز حاشیه شهر نیست بلکه شهر حاشیه است. یعنی یک عده تلاش می‌کنند تمنای مشهدی‌ها را آنتالیا شدن و دبی شدن و شارجه شدن قرار دهند.

تسنیم: به تعبیری دبی اسلامی شود.

مثلا شهری که تمدن‌ساز در طول تاریخ خود بوده، در متن تمدن‌سازی و تاریخ‌سازی حضور داشته از متن به حاشیه ببریم و بخواهیم شهری شبه‌مدرن و در حاشیه جهان مدرن از او بسازیم. این مشکل اساسی مشهد است که امروز با آن درگیر است که هم متحجرین و هم متجددین در این زمینه با هم هم‌پیمان هستند.

متجددین و متحجرین هم پیمانند که مفهوم زیارت باید در دیوارهای حرم محصور شود

یعنی چه متجددین و چه متحجرین هر دو معتقدند مفهوم زیارت و معنویت در دیوارهای حرم باید محصور شود. یعنی بیرون از دایره حرم مطهر کاری با زائر نباید داشت و نباید هویت مشهد از حرم آغاز شود و به کل محلات و مناطق و مجموعه شهر تسری یابد این مشکل اساسی است که در شهر وجود دارد.

حرف ما این است که در مقابل آن مدل افسارگسیخته‌ بدون ملاحظات فرهنگی و هویتی و معنوی ما باید بتوانیم مدل ایجابی ارائه کنیم. مدل ایجابی که اگر آن ملاحظات فرهنگی و آرمان‌های هویتی را دنبال می‌کند بتواند مقتضیات اقتصادی خود را هم تامین کند.

چرا مشهد لوور نداشته باشد؟ آنموقع که ما خواجه نصیرالدین طوسی داشتیم، فرانسه چه داشت؟

بنده مثلا اعلام کردم مشهد اگر هم می‌خواهد گردشگر جذب کند چرا گردشگر فرهنگی را محور قرار ندهد؟ چرا ما یک لوور در مشهد نداشته باشیم؟ چرا باید راوی تاریخ و تمدن بشر مثلا کشوری همانند فرانسه باشد؟ فرانسه آن زمانی که ما خواجه نصیر داشتیم چه بود؟ کجا بود؟ قبائلی در اروپای مرکزی بودند با یکسری سوابق تمدنی بسیار لاغرتر و رقیق‌تر از آنچه در شرق و به خصوص در ایران داشتیم.

واقعا نمی توانیم بزرگ‌ترین موزه‌های تاریخ تمدن اسلامی را در مشهد داشته باشیم که از لحاظ اقتصادی خودکفا باشد و بلکه درآمدزا و اشتغال‌زا باشد؟ اقتصاد فرهنگ می‌تواند محور توسعه در مشهد باشد. محور پیشرفت باشد. پیشرفتی که کاملا متناسب با هویت و آرمان‌ها و حتی اهداف انقلابی ما باشد.

مشهد دوست‌داشتنی یک نمونه و یک آغازی برای نقد ایجابی مدل‌های توسعه افسارگسیخته بدون توجه به فرهنگ است. شما می‌توانید مجموعه سرگرم‌کننده، جذاب، دلنشین، شیرین برای مخاطب عام داشته باشید. دوستان اگر کانال شهرک را ببینند توریست‌های مختلفی از کشورهای متفاوت همانند نیجریه، مکزیک، فرانسه از این شهرک بازدید کردند که به شدت برایشان جذاب بوده است. این مطلب در مصاحبه‌های افراد مشخص است.

این پیشنهادی به کل کشور است که ما می‌توانیم بر اساس اقتصاد فرهنگ متناسب با هویت و آرمان‌های خود به پیشرفت‌های بزرگ اقتصادی هم برسیم.

تسنیم: مشهد جزو شهرهایی است که با دو دسته آدم سروکار دارد. یکی کسانی که ساکن مشهد هستند و دیگری زائرانی که چند روزی زیارت می‌کنند و می‌روند. قاعدتاً همانطور که شما اشاره کردید ساکنان مشهد نهایت 5 بار که می‌آیند تمام صحنه‌ها و لوکیشن‌ها و دیوارها و حسینیه‌ها و غیره را به ذهن دارند و برای اینها تکراری می‌شود. برای این که ارتباط شهرک تداوم داشته باشد چه باید کرد؟

این تنها مسئله ما نیست. همه موزه‌های بزرگ دنیا با چنین مسئله‌ای روبرو هستند و راه‌حل‌های متعددی هم برای این وجود دارد. مکان ثابتی را که عمدتاً مبتنی بر فضاسازی است را چه کنیم تا جذابیت خود را از دست ندهد؟ چه کار کنیم در طی زمان برای مخاطب بارها و بارها جذابیت نوبه‌نو ایجاد کند؟

مثلا در موزه‌ها هر از گاهی اشیای تازه‌ای را به نمایش می‌گذارند. مراسمات متنوعی را برگزار می‌کنند. در شهرک مشهد دوست‌داشتنی هم این اتفاق را برنامه‌ریزی کردیم.

بخشی از شهرک مربوط به فضاها و محیط‌هایی است که آنجا احداث شده و بخش دیگر و عمده آن بحث انسانی است.

وارد خیابان تمدنی که می‌شوید سربازان از دوره سربه‌داران و سلجوقیان تا صفویه در آنجا به شما خوش‌آمد می‌گویند. وارد که می‌شوید کاروان‌های متعددی را می‌بینید که بازسازی کاروان‌های زیارت امام رضا(ع) در طول هزار سال بوده است. یک کاروان از آذربایجان، از بوشهر، از عراق و غیره آمده است.

پس یکی از جنبه‌های نوسازی فضای شهرک و حفظ جذابیت برای مخاطب این است که برنامه‌های مختلفی داریم؛ در ایام دهه مبارک فجر نمایش‌هایی که داشتیم یکی بازسازی سخنرانی‌های مقام معظم رهبری بود که به شدت هم مورد استقبال واقع شد. یک نفر با گریم آیت‌الله خامنه‌ای در کنار درب ورودی سخنرانی می‌کرد و به شدت جذاب بود.

تسنیم: متحجرین با اینها مخالفت نمی‌کردند؟

الحمدالله یک اقبال عمومی نسبت به این مسئله وجود داشت. در نوروز اینها را رو کردیم. در آنجا سخنرانی آیت‌الله سعیدی را می‌بینید، یا محمدعلی کلی را می‌بینید. یا زکزاکی را می‌بینید. حسن‌البنا را می‌بینید. ما هزاران شخصیت در عالم اسلام داریم. اینها می‌توانند در شکل‌های نمایش و نمایش خیابانی و اینها بازسازی شوند.

در خصوص شخصیت های تاریخی ممکن است یک بار وارد آنجا شوید و مثلا با شخصیتی همانند خواجه نصیر آشنا شوید و دفعه بعد با فضل‌ابن شازان آشنا شوید، دفعه بعد با فردوسی و... آشنا شوید. این تنوعی که در چهره‌ها و تنوع تاریخی خراسان وجود دارد بازسازی می‌شود و هر چه پیشتر می‌رویم جذاب‌تر می‌شود.

48 هزار زائر و مجاور امام رضا(ع)، شاهنامه فردوسی را بازنویسی می‌کنند

تلاش کردیم مردم را در کارها شریک کنیم، مثلا غرفه‌ای داریم که شاهنامه‌ فردوسی را به خط مجاورین و زائرین بازسازی می‌کنیم. 48 هزار بیت توسط 48 هزار نفر نوشته می‌شود. هر کدام از مردم یک بیت از این را می‌نویسند. مثلا صحنه حمله مزدوران رضاخان به روضه زنانه در خانه تاریخی بازنمایی شد. ما در پروژه گوهرشاد بیش از هزار مصاحبه گرفتیم و بسیاری از این مصاحبه‌ها را که پیرمردها و پیرزن‌های مشهد تعریف کردند، تبدیل به متن نمایشی کردیم و اینها را در شهرک اجرا می‌کنیم. یکی از کارها این است.

در کنار این هر کسی که نمایشگاه را بازدید می‌کند یک ایده خلاق به ذهنش می‌رسد. خیلی از ایده‌پردازان و افراد خلاق وقتی وارد این فضا می‌شوند حس ایده‌پردازی‌شان شکوفا می‌شود و ایده‌های تازه به ما ارائه می‌دهند.

تسنیم:شهرک یک حس تاریخی را در انسان زنده می‌کند، دوران کودکی انسان با دیدن کاشی‌های کف آنجا زنده می‌شود.

جنبه مهم همین است که ارزش افزوده ایجاد می‌کند. ثابت نیست. عنصر انسانی که در نمایشگاه وجود دارد، نفس مخاطب و حضور زنده شیرینی که در فضا در آن چند ساعت دارد ایده‌های تازه‌ای را به ذهن طراحان می‌اورد و خود او هم ایده‌های جدید می‌دهند؛ این جنبه برای خود ما خیلی دلنشین و جذاب است.

سکولارها و لائیک‌ها مامور طراحی بافت اطراف حرم امام رضا(ع) بوده‌اند

تسنیم: برای مخاطب زائر که به صورت موقت می‌آید چطور؟ دوری از حرم باعث می‌شود که مخاطب عام کمتر آن را ببیند. تبلیغات چشم گیری برای این کار انجام نشده بود. این را چطور می خواهید به مخاطب زائر منتقل کنید؟

به نکته مهمی اشاره کردید. ایده‌آل این است که این شهرک در منطقه ثامن و بافت پیرامونی حرم مطهر تاسیس شود. موزه ای شبیه لوور هم باید در این منطقه به نظر من تاسیس شود. به دلیل همان نکته‌ای که عرض کردم و به دلیل این که در طول چند ساله گذشته سیاست توسعه‌ای که در آن منطقه در پیش گرفته شده کاملا سکولار و بلکه لائیک بوده و این را تاکید می‌کنم و صریحاً می‌گویم، یعنی لائیک‌ها و سکولارها مامور شدند تا طراحی برای بافت اطراف حرم امام رضا (ع) کنند.

ما به مکه اعتراض می‌کنیم که چرا وهابی‌ها و دولت مزدور عربستان سعودی چنین بلایی بر سر بافت پیرامونی مسجدالاحرام آورده است، دقیقاً و بلکه بدتر از آن را خودمان در مشهدالرضا که مهم‌ترین مرکز معنوی و دینی ایران است انجام می‌دهیم و چون خودمان انجام می‌دهیم اشکالی ندارد!

باید پیشاپیش چنین پیش‌بینی می‌شد. برخی نخبگان مشهد در صحبت‌های خود، مثلا حاج آقا نظافت، یکی از فضلای مشهور مشهد و از روحانیون معتبر مشهد است اذعان داشت مادر من که مادر شهید هم بود بر اثر این جنایت دق کرد. بلایی به سر ما آوردند و ما را مجبور کردند از محله مان در اطراف حرم کوچ کنیم و مادر من تمام ارتباطات اجتماعی خود را از دست داد.در عرض مدت کوتاهی بعد از این اتفاق دق کرد و از دنیا رفت. از این جنایت‌ها در آن منطقه زیاد انجام شده است. کسانی که این جنایت ها را انجام دادند معلوم است هیچ ذهنیت فرهنگی و دغدغه هویتی و آرمانی نداشتند. مغول‌های مدرنی بودند که به چنین چیزی اصلا فکر نمی‌کردند که حتی اگر دین هم نمی‌داشتند و اگر انقلابی هم نمی‌بودند و حتی فکر اقتصادی هم می‌داشتند باید یکسری کاربری‌های فرهنگی-اقتصادی مشابه آن چه عرض کردم را تعریف می‌کردند؛ ولی این کار را نکردند.

پس معلوم می‌شود اینها با نگاه اقتصادی این کار را انجام ندادند و با نگاه ضد فرهنگی و عامدانه این کار را انجام دادند. به نظر من اگر شهرک تاریخی مشهد دوست‌داشتنی در منطقه ثامن باشد یکی از درآمدزاترین فعالیت‌های اقتصادی هم می‌تواند باشد. شاید هیچ درآمد و تجارت دیگری پرسودتر از این نباشد. پس نشان می‌دهد سود هم مدنظر اینها نبوده است. بلکه تعمد داشتند تا جایی که ممکن است نگاه سکولار و لائیک خود را بر مشهد و به خصوص منطقه اطراف حرم مطهر تحمیل کنند.

تسنیم: علت حمله سکولارها به این منطقه چیست؟ علت این که این مغول فرهنگی بیشتر سمت مشهد می‌رود چیست؟

شاید دلیلش این است که مزیت فرهنگی و معنوی مشهد خیلی بالا است. یعنی اگر آن انرژی معنوی عظیم و بی‌نظیری که در حرم وجود دارد در دیگر حوزه‌ها امتداد یابد مثلا به حوزه سرگرمی و تفریح مردم برود می‌تواند فراگیر شود. ما با سرگرمی و تفریح مردم مخالف نیستیم.

شهرک را بازدید کردید که چه نشاط و ابتهاجی در کسانی وجود دارد که از شهرک بازدید می‌کنند. پیرمرد و پیرزن 80 ساله عصازنان در شرایطی که در مکان‌های دیگر این اندازه انگیزه ندارد، در شهرک قدم می زند و لذت می‌برد. تا کودکان پیس دبستانی چنین است.

بدون این که کوچکترین مسئله خلاف شرع باشد. بدون این که افزودنی غیرمجاز یا افزودنی غیرهویتی در آنجا داشته باشیم. هر آنچه در آنجا وجود دارد هویتی و آرمانی است و در عین حال جذاب و دلنشین است. من این را به مسئولین جدید آستان قدس یک بار عرض کردم که حرم مطهر جدای از ویژگی‌های معنوی بزرگ‌ترین بازار خاورمیانه هم هست. شما هیچ نقطه‌ای را در خاورمیانه پیدا نمی‌کنید که سالانه بیش از 25 میلیون نفر در آنجا حضور یابند. این مزیت بزرگی است که می‌توانیم از برکات وجودی حرم مطهر در مشهد استفاده کنیم و اقتصاد ما را هم تصحیح کند. برای من خیلی تلخ است که وارد راه‌آهن مشهد می‌شوم و می‌بینم فروشگاه‌ها نماد برج ایفل را به عنوان سوغات مشهد می‌فروشند.

سوغات مشهد، ماکت سقاخانه اسماعیل طلاست نه برج ایفل!

سقاخانه اسماعیل طلا در شهرک بازسازی شده است، بازدیدکننده‌ها می‌پرسند ماکت این را ندارید؟ بسیاری از اشیای تاریخی و هویتی وجود دارد که مردم دوست دارند خریداری کنند. یعنی تقاضا برای صنایع فرهنگی متناسب با سنت و هویت ما ایجاد شده است.

اتفاق فاجعه‌باری که در مشهد رخ می‌دهد این است که عده‌ای می‌گویند آنچه را که سنت برای ما به ارمغان می‌آورد باید خرج مدرنیسم کنیم. امام رضا و حرم مطهر سالانه میلیون‌ها زائر را با جذبه معنوی خود به مشهد می کشاند. سنت این کار را می‌کند. می‌گویند درآمدی که از سنت کسب می‌کنیم را علیه آن بکار ببریم. خرج سکولاریزه شدن مشهد کنیم. این ناجوانمردانه‌ترین و غیرمعقولانه‌ترین رفتاری است که می‌توان انجام داد.

در حالی که اگر بافت پیرامون حرم مزیتش دیده می‌شد می‌توانستیم در اطراف حرم با این همه زائر برای صنایع فرهنگی جمهوری اسلامی بزرگ‌ترین بازار را ایجاد کنیم. به شکلی که خودکفا باشد و سوبسیدی نباشد. امیدواریم این اتفاقات کم‌کم در مشهد رخ دهد. مشهد دوست‌داشتنی یک نقطه شروع است. هم برای این که صنایع فرهنگی و فناوری‌های فرهنگی را در کشور به سمت یک راه نو و اغاز جدید ببرد و هم این که خود این الگو در شهرهای دیگر به خصوص آنهایی که سابقه تمدنی و هویتی بیشتری دارند همانند کرمان و صفهان و تبریز و شیراز هم تکثیر شود.

شما گفتید چرا در تبلیغ به اندازه کافی همت نشده است؟ این لطف شما است که می‌گوئید اتفاقی در این اندازه تبلیغاتی بیش از آن چه انجام شد می‌طلبد. واقعیت این است که این صرفا از یک نهاد برنمی‌آید. تشکیلاتی به نام رسانه ملی داریم. رسانه ملی باید چشم بیدار و دیدبان هوشیار نظام باشد. یعنی باید بگردد و هر اتفاق تازه‌ای و رویداد جذاب در کشور را رصد کند و بازنمایی کند و روایت کند و برای آن تبلیغ کند. متاسفانه دوستان صداوسیما علی‌رغم تمام تلاش‌های ما کمترین همکاری را در این زمینه داشتند. به خصوص در فاز دوم چنین بود.

البته از برخی ابداعات و ابتکارات در برخی شبکه ها در نوروز امسال تشکر می‌کنیم. واقعا مشهد دوست‌داشتنی نه تنها هیچ چیزی از بسیاری برنامه‌های صداوسیما کم نداشت بلکه به جرات می‌توان گفت از قریب به اتفاق برنامه‌ریزی‌های دوستان رسانه ملی محصول جذاب‌تری را ارائه کرده بود. صداوسیما می‌توانست با استفاده از ظرفیت‌های عظیم بصری و دراماتیک و جذابیت‌های این شهرک برای جذاب‌تر شدن خود استفاده کند.

مشکلی که امروز در کشور داریم این است که از خبر بد بیشتر از خبر خوب استقبال می‌شود. هم رسانه‌ای ها و هم ذائقه مخاطب جوری تربیت کردند که وقتی می‌گویند خبر منظور خبر منفی است. در حوزه فرهنگ این خیلی مضاعف وجود دارد. اگر در بازنشر شخصیت‌ها و تلاش برای منزوی نشدن شخصیت‌های فرهنگی و تاریخی و هنری عاطفی هم نگاه کرده باشید بحث راهبردی در جامعه ما است. جامعه ما در جنگ نرم مهم‌ترین چیزی که دارد امید است و به آن حمله می‌شود. خوش‌بینی و نگاه به داشته ها است. در مقابل این راهبردی که رسانه‌های غربی و غرب‌زده در پیش گرفتند شما باید هر اتفاق خوبی که می‌افتد در اندازه‌های خود ضریب دهید. این اتفاق در رسانه های ما به خصوص در عرصه فرهنگی رخ نمی‌دهد.

در همین چند ماه گذشته ما اتفاقات بزرگ فرهنگی داشتیم که برای اینها سال‌ها باید چشم‌انتظار می‌بودیم و آرزو می‌کردیم که مثلا فیلمی همانند یتیم‌خانه ایران ساخته شود. برخورد مجموعه فضای رسانه‌ای ما با این اتفاق بزرگ فرهنگی چیست؟ رسانه منظور رسانه ملی نیست. نمازجمعه هم رسانه مهمی است. 800 نماز جمعه در کشور برگزار می‌شود.

امربه‌معروف به شدت غریب‌تر از نهی از منکر است

آقای طالبی گفته بود اگر فیلم ده دقیقه‌ای علیه جمهوری اسلامی ساخته بودیم تمام این 800 تریبون نماز جمعه اعتراض می‌کردند. وقتی 5-4 سال وقت صرف می‌شود و فیلمی در تراز یتیم‌خانه ایران می‌سازیم هیچ کدام از این دوستان احساس تکلیف نمی‌کنند که بازگو کنند. امربه‌معروف به شدت غریب‌تر از نهی از منکر در کشور ما است. این سرنوشت و فرجام خوبی برای انقلاب رقم نخواهد خورد با این بیماری که وجود دارد. یک نوع مازوخیسم در فضای به خصوص فرهنگی ما وجود دارد.

تسنیم: علت به وجود آمدن این ما

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۷۶۲۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مافیای «بافت تاریخی» به زمین می‌خورد؟

در چند سال گذشته، طرح‌ها و مصوبات مختلفی به‌عنوان نجات‌دهنده وِرد زبان مالکان خانه‌ها و بافت‌های تاریخی سراسر کشور شده‌اند؛ طرح‌ها یا لایحه‌هایی که شورای شهر، شهرداری یا گاهی نمایندگان مجلس مطرح می‌کردند و هرازگاهی بر سر زبان‌ها می‌افتادند و نصفه و نیمه اجرایی می‌شدند، اما به‌واسطه قدرت مافیا در بافت‌های تاریخی زمین می‌خوردند و بخشی دیگر از همان ابتدا بی‌توجه به حال خود رها می‌شدند، درست مانند طرح مرمت مشارکتی سازمان میراث فرهنگی و مالکان بنا‌های تاریخی که حدود ۱۰ سال پیش به‌عنوان یکی از نخستین طرح‌های کمکی سازمان میراث فرهنگی برای مالکان آثار تاریخی مطرح شد و شاید در چند دور اول، کار به‌خوبی هم پیش می‌رفت، اما به‌مرور، به‌دلیل نبود اعتبار همیشگی یا همراه نبودن بانک‌هایی که قرار بود به مالکان وام مرمتی پرداخت کنند، این طرح هم با شکست مواجه شد و البته هنوز هستند مالکانی که با همین طرح قصد نجات خانه‌های تاریخی خود را دارند.

به گزارش هم میهن، حالا در این شرایط کمتر از یک‌هفته پیش، شهردار تهران مصوبه «فرآیند صدور پروانه مرمت و احیا، سیاست‌گذاری تملک و بهره‌برداری و مدیریت بافت و بنا‌های تاریخی شهر تهران» را به متولیان شهری ابلاغ کرد و هدف از تهیه آن توسط اعضای شورای پنجم و ششم شهر تهران، تجدید حیات و تزریق کاربرد متناسب در بافت و بنا‌های تاریخی شهر تهران اعلام شد.

حامد سلیمی، مدیرکل معماری و ساختمان شهرداری تهران در زمان ابلاغ این طرح به رسانه‌ها توضیح داد: «در سال ۱۴۰۱ لایحه‌ای به‌منظور سیاست‌گذاری و اجرای صدور پروانه مرمت و احیای بنا‌های تاریخی و ارزشمند شهر تهران توسط شهرداری تهران، تدوین و به شورای شهر ارسال شد که پس از برگزاری جلسات متعدد و بررسی‌های تخصصی با حضور اعضای کمیسیون‌های شهرسازی و معماری، اجتماعی و فرهنگی شورای شهر تهران، مقرر شد تصمیم درخصوص تمام لوایح مرتبط به بافت و بنا‌های تاریخی به‌صورت متمرکز صورت گیرد.».

اما این طرح چه بود؛ «شهرداری تهران به منظور حفاظت از ابنیه و بافت تاریخی شهر تهران، کاهش زمان و تسهیل در فرآیند مرمت و احیای آن‌ها، نسبت به صدور «پروانه مرمت و احیا» اقدام خواهد کرد. زیرساخت‌های لازم و قانونی نیز در حوزه‌های صدور پروانه مرمت و بهره‌برداری و نظارت بر کاربری‌های متناسب با هویت بنای تاریخی برای مرمت و احیای بنا‌های ارزشمند شهر تهران توسط مالکان و سرمایه‌گذاران خصوصی ایجاد شده است. معافیت از تمام عوارض مربوط به پروانه‌های ساختمانی، امکان توسعه بنا به میزان ۲۰ درصد از مساحت اعیان تا سقف ۲۰۰ مترمربع، اعطای کارکرد متناسب جهت احیا و الزام نداشتن به تامین پارکینگ، از مشوق‌های پیش‌بینی‌شده برای مرمت و احیای ابنیه تاریخی و ارزشمند شهر تهران در این‌طرح مطرح شدند.»

الزام تشکیل کمیته سیاست‌گذاری تملک و بهره‌برداری بنا‌های ارزشمند و تاریخی تحت مالکیت شهرداری تهران هم در این مصوبه جا گرفتند تا این کمیته به منظور مدیریت واحد و سیاست‌گذاری متمرکز در حفاظت، مرمت و بهره‌برداری از بافت و ابنیه دارای ارزش تاریخی و هویت فرهنگی شهر تهران تشکیل شود و قرار شد شرایط مناسب برای ورود سرمایه‌گذاران خصوصی در راستای ارتقای سرانه‌های خدماتی و افزایش کیفیت زندگی در بافت واجد ارزش تاریخی و فرهنگی شهر تهران ایجاد شود.

حضور «شهردار ویژه» در بافت تاریخی و تدقیق محدوده تاریخی برای عملکرد مجزای شهردار ازیک‌سو و ازسوی‌دیگر امضای تفاهم‌نامه‌ای مشترک با میراث فرهنگی شهر تهران برای صدور این مجوز‌ها مطرح شدند تا باتوجه به تعداد ۲۲۰۰ بنای ثبت‌شده‌ی ملی و واجد ارزش تاریخی فرهنگی شناسایی شده در پایتخت، زمان پاسخگویی به استعلامات، فرآیند مرمت و احیا، صدور مجوزات تخریب و نوسازی در ابنیه فاقد ارزش و ارائه اطلاعات ابنیه به‌صورت شفاف تسهیل شود.

این طرح قبلاً یک‌بار دیگر هم به صحن شورای شهر تهران رفته بود و بعد از بررسی، نواقص آن اعلام شد، اما به‌نظر می‌رسد همچنان تعیین تکلیف مواردی مانند نحوه صدور مجوز و فرآیند چارت آن هنوز مشخص نشده است، حتی اجرای کلی طرح هم هنوز نکات مبهمی دارد، مثل چگونگی ایجاد تعامل در صدور پروانه یا اصل حضور یک شخص دوم به‌عنوان «شهردار ویژه».

یکی از نکات مهم دیگر، اما مخالفت برخی از مدیران میراث فرهنگی با اصل موضوع یعنی صدور پروانه مرمت و احیاست؛ اقدامی که تا پیش‌ازاین هم چندان در حوزه میراثی‌ها مطرح نبود و آن‌ها فقط طرح‌های مرمتی را تایید و امضاء می‌کردند و همین را به‌مثابه پروانه مرمتی در نظر می‌گرفتند، درحالی‌که حالا شنیده می‌شود: «میراث فرهنگی خود را موظف به دادن پروانه شهرداری می‌داند و از شهرداری می‌خواهد خود را از اجرایی‌کردن این‌طرح کنار بکشد».

سد راه مافیای مرمت بنا‌ها

جاد عسگری، یکی از طراحان طرح «صدور پروانه مرمت و احیای بافت‌ها و بنا‌های تاریخی شهر تهران» دراین‌باره توضیحاتی می‌دهد. او می‌گوید: «این طرح از سوی شورای شهر پنجم تهران ارائه و با حمایت یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی ـ اجتماعی شورای شهر پنجم تهیه شد، هرچند در زمان ارائه در شورای شهر نمایندگان شهرداری هم طرح مشابهی را ارائه کردند، اما درنهایت موارد مهم از هر دو طرح ترکیب و تدوین شد و به مرحله امروز رسید، حتی متولیان میراث فرهنگی هم در جلسات اولیه از حامیان طرح بودند، در چند جلسه بررسی حاضر شدند و موانعی ایجاد کردند تا سرانجام اواخر سال گذشته طرح تصویب شد.»

دبیر کمیته پیگیری خانه‌های تاریخی تهران، مهمترین نقطه مثبت این طرح را قانونمند اجراشدن آن می‌داند: «در این طرح قرار است مالک بنا سراغ دستگاه‌های مختلفی برای پروانه اجرایی خود نرود، بلکه قرار است نسبت به مدل‌های قبلی قانونمندتر عمل کند.»

به گفته او، این طرح راه را بر مافیای مرمت بنا‌های تاریخی و حتی کسانی که از تخریب این بنا‌ها نسبت به احیای‌شان سود بیشتری می‌برند، می‌بندد. عسگری معتقد است که با اجرایی‌شدن این طرح و نهایی‌شدن‌اش در تهران، می‌توان آن را به شهر‌های دیگر هم بسط داد و حتی به‌عنوان یک مدل و قانون درست در دسترس متولیان شهری شهر‌های دیگر قرار داد.

شهردار ویژه؟

سولماز شمشیری هم که مدیر دفتر توسعه محلی بازار است، درباره این موضوع صحبت می‌کند و می‌گوید: «صدور مجوز مرمت و احیا یک فرآیند است که مجوز، یک‌سمت ماجرا و سمت‌دیگر، نحوه به اجرا رساندن آن است. معمولاً در قوانین و ضوابط موارد به‌صورت کلی نوشته می‌شوند، اما در زمان اجرا چیز دیگری ترجمه می‌کنند، دراین‌میان بحث تسهیلگری اجرا می‌تواند از منحرف‌شدن مسیر جلوگیری کند.»

او ادامه می‌دهد: «وقتی قرار است بنایی تاریخی مرمت شود، در برخی از نقاط خانه باید بازسازی‌هایی هم انجام شود، مثلاً سقف چوبی یک خانه نیاز به تعویض الوار دارد، دراین‌میان شهرداری می‌تواند مانع شود و بگوید برای تعمیر سقف باید پرونده تشکیل و عوارض آن پرداخت شود، اما زمانی‌که این بحث وارد مصوبه مرمت و احیا می‌شود، حتی اگر فقط شامل تعمیر سقف باشد، دیگر مانعی از سوی شهرداری نیست و پس از آن باتوجه به کاربری‌هایی که برای احیای آن بنا مطرح است، دیگر لازم نیست برای تغییر کاربری عوارضی پرداخت شود و درواقع شهرداری از عوارض تجاری شهر می‌گذرد، این موارد برای نقاطی مانند بازار تهران بسیار کمک‌کننده‌تر است، چون در جایی مانند بازار نیاز به مشوق مالی هم نیست، اما شاید در محلات دیگر مشوق مالی کمک‌کننده باشد.»

طی سال‌های گذشته شهرداری تهران به‌واسطه اقدامات تخریبی که بدون مجوز میراث فرهنگی بار‌ها انجام داده بود، آنطور که باید نتوانست اعتماد میراث فرهنگی و فعالان میراثی را در حمایت از بافت‌ها و بنا‌های تاریخی شهر جلب کند و حالا براساس این طرح که توسط شورای شهر تهران هم تصویب شده، صدور مجوز‌های مرمت و احیا هم قرار است توسط شهرداری انجام شود.

شمشیری درباره صدور پروانه مرمت و احیا توسط شهرداری می‌گوید: «در حالت کلی میراث فرهنگی به‌دلیل بودجه کم سالانه و امکانات و نیرو‌های کمتری که در حوزه شهر تهران دارد، به‌نظر می‌رسد قدرت و امکانات صدور مجوز مرمت و احیا را ندارد، بنابراین این دستگاه نظارت بر مرمت و احیا را به‌عهده گرفته و ازسوی‌دیگر شهرداری دست‌کم تاکنون به‌دلیل صدور مجوز‌های مختلف برای تخریب، بازسازی و حتی تعمیرات اساسی و غیراساسی یک فرآیند برای صدور مجوز داشته، نیرو‌هایی را برای این کار تربیت کرده و البته نباید فراموش کرد که بخشی از درآمد شهرداری بر دریافت عوارض استوار است، چون از ابتدا این کار برعهده شهرداری بوده و به‌نظر می‌رسد این نهاد بهتر از هر دستگاهی بتواند آن را به سرانجام برساند. اما اگر میراث فرهنگی هم قدری قدرتمندتر ظاهر شود و بتواند به‌جای واژه «دریافت عوارض نوسازی» از بنا‌های تاریخی، «عوارض مرمت و مقاوم‌سازی» را جایگزین کند و به این موضوع ورود کند، می‌تواند مرجع صدور مجوز مرمت و احیا هم باشد.

تهران عقب ماند

مدیر دفتر تسهیلگری بازار بزرگ تهران با تاکید بر این نکته که شهر‌های دیگر کشور دراین‌زمینه از پایتخت جلو زده‌اند، توضیح می‌دهد: «بافت‌های تاریخی شهر‌هایی مانند کاشان، اصفهان، یزد و شیراز پیشتازتر از تهران برای زنده نگه داشتن بافت‌های تاریخی خود عمل می‌کنند، معتقدم تهران دراین‌زمینه عقب مانده که یکی از مهمترین دلایل آن را باید همجواری با بازار تهران و تبدیل‌شدن بخش زیادی از بافت به انبار دانست؛ شاید بهتر است بگوییم برای نجات بافت تاریخی تهران باید از این شهر‌ها درس بگیریم، بعید می‌دانم آن‌ها نیازی به این طرح داشته باشند.»

تحمیل استفاده از شهردار ویژه در بافت تاریخی، موضوعی است که از سوی شمشیری مطرح می‌شود. او می‌گوید: «با این بخش از طرح موافق نبودم، نمی‌دانم از کجا آمده، به‌نظرم یک نگاه تحمیلی است، چون بازار تهران یک مجموعه است که با حصار صفوی (محدوده پیرامونی‌اش) شکل می‌گیرد و درهم‌تنیدگی دارد و باید متوجه بود که مشکل بازار را در بلوک ۱۱۲ هکتاری محصور با خیابان‌های پیرامونش نمی‌توان حل کرد.»

او با بیان اینکه در شرایط کنونی این محدوده از درون به‌شدت متراکم شده و در حال انفجار است و امدادرسانی به این محدوده در مواقع بحران چه‌بسا امکان‌پذیر نیست، توضیح می‌دهد: «در این شرایط اگر قرار باشد نقشی به‌نام «شهردار ویژه» به‌صورت جداگانه ایجاد شود، ممکن است بحث درآمدزایی آن ایجاد شود که کار‌ها پیچیده‌تر می‌شود. معتقدم شهردار بافت تاریخی گزینه بهتری است؛ این‌که مناطق ۱۱ و ۱۲ تهران شهرداری منسجم داشته باشند، از حضور یک شهردار ویژه که بخواهد راه را از ابتدا طی کند، بهتر است و البته مهمترین حُسن حضور آن در بافت تاریخی، جلوگیری از هدر رفتن اعتبار است.»

براساس اعلام او، متاسفانه در بازار، قدرت‌های پنهان و آشکار متعددی وجود دارد و مدیریت شهری در بازار مانند سایر بخش‌های شهر هم اکثراً شخصی و سلیقه‌ای است، حال ایجاد شهرداری ویژه برای قلب اقتصادی پایتخت کشور که نقش قوی و جدی در مسائل سیاسی، امنیتی و اجتماعی دارد، می‌تواند مانند یک شمشیر دولبه عمل کند و چه بسا آسیبش برای بازار تاریخی تهران بیشتر از حُسن آن باشد.

چکش‌کاری نشده

بهروز مرباغی، مرمتگر و شهرساز که چندسال گذشته خانه‌ای تاریخی را در دل بافت تاریخی «اودلاجان» خرید و از آن‌زمان فعالیت حرفه‌ای خود را در خیابان پامنار انجام می‌دهد هم به چند نکته اشاره می‌کند. او می‌گوید: «اقداماتی که میراث فرهنگی باید انجام دهد در این مصوبه به وضوح مشخص شده است، صدور مجوز‌ها منوط به توافق با میراث فرهنگی است، درست مانند سال‌های گذشته که شهرداری قبل از صدور هر نوع پروانه‌ای موظف به استعلام از میراث فرهنگی بود.»

این معمار با اشاره به تجربه‌های گذشته خود می‌گوید: «به چشم دیده‌ام بدنه کارشناسی میراث و بدنه کارشناسان شهرداری معمولاً با یکدیگر همخوان نیستند و زمانی که شهرداری کسی را برای گرفتن تاییدیه از میراث فرهنگی معرفی می‌کند، گاهی اوقات روند گرفتن مجوز با، اما و اگر‌های میراثی، طولانی‌تر می‌شود.»

او روند کلی مرمت را در این طرح، مشابه همان روند قدیمی می‌داند: «مجوز را شهرداری یا مدیر بافت تاریخی قدیمی که حالا همان شهردار ویژه است، باید صادر کند و از میراث فرهنگی استعلام بگیرد. اما دراین‌میان یکی از بند‌های طرح، روش همکاری با میراث فرهنگی در قالب کمیته فنی مشترک بین شهرداری و میراث فرهنگی است که آن را متفاوت می‌کند، چون می‌تواند راهبری صدور مجوز‌ها باشد و اگر چنین کمیته مشخصی دراین‌زمینه تشکیل شود و صدور مجوز‌ها را در دست گیرد، اتفاقات بهتری رخ می‌دهد.»

مرباغی معتقد است، مانند بسیاری از کشور‌های دیگر دنیا، باید شهرداری آگاه به همه زمینه‌ها در رأس کار باشد که در عین داشتن تجربه، بتواند هماهنگی خوبی نیز با دستگاه‌ها داشته باشد، در این شرایط به دور از هر نوع اداره‌بازی و با خیال راحت کمیته‌های مختلف که جز وقت گذراندن کار دیگری ندارند، حذف می‌شوند: «در گذشته با ایجاد اداره بافت تاریخی تهران، این پست فقط وظایفی را برعهده داشت، اما حکم اختیار برای عملکرد درست نداشت، حالا در این طرح قرار است به فاصله چندماه بعد از ابلاغ این مصوبه، تدقیق محدوده بافت تاریخی تهران انجام شود، به‌حدی‌که مانند شهردار یک منطقه جدید مسئولیت دارد.»

او مشوق‌هایی که برای مالکان خانه‌های تاریخی در نظر گرفته شده مانند تامین نکردن پارکینگ در موارد خاص یا بخشودگی ۲۰ درصد اعیان یک خانه برای ساخت تاسیسات عمرانی را ازجمله این موارد می‌داند که می‌تواند یک امتیاز مثبت برای مالکان بنا‌های تاریخی باشد؛ کسانی که قصد بازسازی بنا‌های تاریخی خود را دارند. به گفته مرباغی، در این طرح عنوان‌شده که می‌توان به بنای مرمت‌شده کاربرد‌های متناسب داد و می‌توان خانه مسکونی را با مجوز میراث فرهنگی و کمیسیون ماده ۵ به تجاری (مانند اقامتی) تبدیل کرد، این درحالی‌است که کمیسیون ماده ۵ این اختیار را ندارد، برخلاف طرح تفصیلی چیزی را تصویب کند، بنابراین در این شرایط پیچیدگی به وجود می‌آید و به نظر می‌رسد در موارد مشابه هم نیاز است تا این طرح چکش کوچکی بخورد، برخی کمیته‌ها کوچکتر و حتی حذف شوند تا کار‌ها روان‌تر باشد، هرچند نکات قابل‌توجه مثبت زیادی هم دارد.

مسئولیت با کیست؟

حالا سوال این است که در این طرح آیا به جرائم بنا‌های تاریخی، احتمال درخواست‌ها برای توسعه این بنا‌ها هم توجه شده؟ این‌که نقش میراث فرهنگی به‌عنوان دست‌کم یک ناظر دقیق کجای طرح است؟ هرچند تاییدیه پروانه‌ها برعهده این نهاد متولی گذاشته شده باشد، اما آیا این همه مسئولیت که به بافت تاریخی و شهردار ویژه (که مشخص نیست عملکرد آن تا چه‌حد است) سپرده شده، می‌تواند به‌درستی جلو برود و شخص انتخاب‌شده این کار‌ها را به درستی انجام دهد؟ تخصص فردی که برای این کار انتخاب می‌شود، چه خواهد بود؟ آیا تیم متخصصی در معاونت بافت‌های تاریخی حضور خواهد داشت که کارآمد و مجرب باشد؟

به‌نظر می‌رسد، باید این نکته را هم بررسی کرد که باتوجه به شاکله مهم این طرح که چندین‌سال هم برای تهیه آن وقت و هزینه شده و حتی جلسات شورای شهر صرف آن شده، همراهی میراث فرهنگی، شهرداری و شورای شهر تا چه‌حد است؟ همکاری‌ای که تا همین دیروز و در آخرین نمونه آن یعنی ساختمان «تئاتر سنگلج» قابل قبول نبود. وقتی شهرداری بدون اعلام به میراث‌فرهنگی ساختمان کناری این بنای تاریخی را تخریب می‌کند و باعث واردشدن لرزش زیادی به بنا می‌شود، یعنی شهرداری می‌تواند خود را برای حفاظت از خانه‌ها و بافت‌های تاریخی ثابت کند؟

ازسوی‌دیگر نه‌تن‌ها لازم است ناظران میراث فرهنگی تهران مشخص شوند (سازمانی که کمبود‌ها از کارشناس گرفته تا امکانات بازرسی و نظارتی آن را در اکثر موارد عملیاتی خود ناکام گذاشته)، بلکه تجربه در طرح‌های بافت تاریخی ثابت کرده که معمولاً بیشتر به خود ساختمان توجه می‌شود تا بافت تاریخی؛ بنابراین نیاز است همان‌طور که برای بافت فرسوده امتیاز و مشوق‌های مالی می‌دهند، برای اجرایی‌کردن این طرح هم، جز مشوق پارکینگ، مشوق‌های کارآمدتری داده شود.

حالا به‌نظر می‌رسد مصوبه تازه تصویب شده که شهردار تهران هم در حال ابلاغ آن به همه مراکز بالادستی شهری است، آن‌قدر سرزنده و کاربردی نیست که به آن امید چندانی داشت، مگر این‌که افراد انتخاب‌شده در مسیر این مصوبه، اراده‌ای قوی برای اجرا داشته باشند.

دیگر خبرها

  • گردشگری اولین رکن سند توسعه و پیشرفت نایین است
  • حمله راکتی مقاومت فلسطین به شهرک‌های صهیونیست نشین اطراف غزه
  • شورای شهر مشهد با پیگیری ویژه رفع کمبود پارکینگ اطراف حرم را به سرانجام برساند
  • پیگیری ویژه شورای شهر مشهد برای رفع کمبود پارکینگ اطراف حرم رضوی
  • مادران ۴ فرزندی الگوی عینی برای خانواده‌ها
  • سفر احتمالی وزیر خارجه آمریکا به شهرک‌های اطراف غزه
  • صدور مصوبه کارگروه امور زیربنایی برای ۵۷ شهرک مسکونی
  • توسعه صنعت نوغانداری، نیازمند تغییر الگوی مصرف 
  • ۵۷ شهرک مسکونی مصوبه کارگروه امور زیربنایی استان را اخذ کرده‌اند
  • مافیای «بافت تاریخی» به زمین می‌خورد؟