قهوه خانه ای که ۱۵۰سال روی قلیان را ندی
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۸۷۶۳۵۵
به گزارش پارس نیوز،
اگرچه از کوچه باغ های محله طرشت و درختان قدیمی اش، تنها خاطره ای کم رنگ مانده است و آسمان خراش ها حیاط قدیمی این محله را محو کرده اند، اما در لابه لای همین تجاوز افسار گسیخته مدرنیته، فضاهای دنجی را می توان پیدا کرد که یک سینه حرف دارند و یک قرن خاطره.
در دل محله طرشت، پاتوق ۱۵۰ ساله ای سرپا ایستاده است که به در و دیوارش، دلمشغولی ها و خنده های کهن چسبیده است؛ کوزه های قدیمی نشسته بر روی رف، شعر خیام را توی ذهنت جاری می کند:
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یکدم عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیر فنا درگذریم
با هفت هزار سالگان سر بسریم
این روزها کلانشهر تهران در قرق قهوه خانه هاست؛ آمار چند هزارتایی قهوه خانه ها در تهران نشان می دهد که کسب و کارشان هم سکه است؛ اما آن چه نام قهوه خانه سالخورده محله طرشت را زنده نگه می دارد، شنیدنی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«قهوه خانه قلیانی» اگرچه قدیمی ترین قهوه خانه فعال تهران است اما نکته جالب تر درباره این پاتوق قدیمی این است که در طول ۱۵۰ سال، این قهوه خانه، رنگ قلیان به خودش ندیده است.
صاحب قهوه خانه، پیرمرد ۸۰ساله ای است که در روایت خود، ما را ۷۳ سال عقب می برد، آن موقعی که ۷ساله بود و پدرش آسیاب طرشت را داشت: پدرم آسیاب طرشت را داشت، صاحبان قهوه خانه که این جا را فروختند، پدرم مالک آن شد. الان ۸۰سال است قهوه خانه دست پدرم است، قبلش دست کربلایی غلامعلی بود. من آن موقع ۷ ساله بودم.
حسینعلی حدادی ادامه می دهد: از هفت سالگی توی این قهوه خانه بودم، تابستان و زمستان؛ تا الان که هشتاد سالم است. از همان ابتدا هم دو چیز در قهوه خانه ممنوع بود؛ سیگار و قلیان.
و جالب این که نام قهوه خانه، «قلیانی» بوده است. تناقضی که نبرد رستم و اکوان دیو را به ذهن می آورد.
از شاهنامه خوانی تا ورود تلویزیون ۳تومانی
قهوه خانه قلیانی در صحبت های حاج حسینعلی کارکردی پاتوقی پیدا می کند: از ابتدا اینجا پاتوق اهالی طرشت بود. ساختمان قهوه خانه در چوبی بزرگی داشت و صبح ها میزبان بار برانی بود که از کن و سلوقان راه میدان گمرگ را پیش می گرفتند و اینجا صبحانه می خوردند. پیش از ظهرها هم محفلی بود برای گپ و گفت پیرمردان و مالکان طرشتی.
و دور تا دور این قهوه خانه باغ بود و باغ.
نقالی مرشد غلامعلی پخش می شود در آهنگ صحبت های پیرمرد که ماه های رمضان نقالی می کرد و شاهنامه خوانی که سال هاست ور افتاده است.
شاید ورود تلویزیون پرده نقالی را به پستو برده باشد؛ حاج حسینعلی می گوید: ۳ تومان دادیم و تلویزیون خریدیم؛ سال ۱۳۱۷. تلویزیون که آمد، دیگر جای سوزن انداختن توی قهوه خانه نبود؛ ملت می آمدند و ساعت ها پای «نقالی» تلویزیون می نشستند.
یک سابقه هم در کلانتری ندارم
فضای سنتی قهوه خانه، پای سینماگران را هم به اینجا باز کرده است؛ قبل و بعد از انقلاب، اینجا لوکیشن چند فیلم بوده و این روزها هم پاتوق برخی سینماگران شده است.
حاج حسینعلی می گوید: تاحالا یک بار هم توی این قهوه خانه دعوا نشده است. همین پاتوق بودن اینجا باعث شده من هنوز یک سابقه در کلانتری نداشته باشم.
می خواهم سنت و مدرنیته را گره بزنم
حضور سینمایی ها در قهوه خانه، اثرش را روی یکی از پسرهای حاج حسینعلی گذاشت؛ مهدی، این روزها کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر می خواند.
می گوید: برای این قهوه خانه کهن، برنامه های زیادی دارم؛ می خواهم شاهنامه خوانی را احیا کنم و قهوه خانه بشود پاتوق سینمایی ها و دوستداران شعرهای آیینی و ملی.
بعد شروع می کند به نام بردن فیلم هایی که گذرشان به قهوه خانه رسیده است؛ از مردان خشن در قبل انقلاب تا سریال یادآوری به کارگردانی حجت قاسم زاده، یک سرقت بی نقص مسعود منصوری و سریال شاید برای شما اتفاق بیفتند و...
و این فیلم ها را گره می زند به علاقه اش به سینما: ورود من به سینما از روی کنجکاوی بود؛ پاسخ به این سوال که چطور می شود یک اتفاق ۵۰ ساله را در دو ساعت گنجاند. همین سوال هم بود که سال ۸۸ مرا نشاند پشت میز دانشگاه در رشته کارگردانی.
تصویر قهوه خانه باید در ذهن مردم اصلاح شود
ساخت مستندی برای تطهیر قهوه خانه ها فکری است که این روزها ذهن مهدی را رها نمی کند: متاسفانه اسم قهوه خانه ها خیلی بد در رفته است؛ تصویر غالب مردم از این فضا محلی است برای کشیدن قلیان و جمع شدن جوانان بیکار دور هم. اما قهوه خانه ها کارکردهای بسیاری دارد که متاسفانه فراموش شده اند، اما قابلیت احیا دارند.
و ادامه می دهد: ارشدم را هم در رشته کارگردانی نمایش ادامه داده ام و همین باعث شده بخواهم شاهنامه خوانی را در قهوه خانه احیا کنم تا دینم به رشته ام ادا شود.
بر نقش میراثی قهوه خانه تاکید می کند و آن را در مقابل کافه هایی قرار می دهد که بومی مردم ایران نیستند: اگر پدرم اجازه دهد، تصمیم دارم اینجا را گسترش دهم، نگاهم این است که این فضای سنتی را با توجه به شرایط سینما زنده نگه دارم تا با اقتضائات زندگی مدرن، این بافت هم از بین نرود.
اینجا کسی به گوشی موبایلش خیره نمی شود
«تغییر سبک» در لابه لای صحبت های مهدی بالاترین بسامد را دارد؛ می گوید: وقتی وارد این قهوه خانه می شوید، کمتر کسی را می بینید که زل زده باشد به گوشی موبایلش؛ گوشی ها جایی در میان پاتوق ندارند.
بعد سر انتقادها باز می شود؛ از بی توجهی به کارکردهای میراثی قهوه خانه ها و حفظ سنت تعزیه و شاهنامه خوانی و می رسد به سینما؛ می گوید: هنر نیاز به حمایت دارد. رها کردن این همه جوان با استعداد منطقی نیست.
کارنامه حرفه ای اش را که ورق می زند، از نویسندگی و ساخت مستند سینما چیست درباره شیوه کار کارگردانان بزرگ سینمای ایران گرفته تا بازی در فیلم های یک سرقت بی نقص و دستیار کارگردانی فیلم سینمایی بی تو به چشم می خورد. اما آن چه بیش از همه بر زبانش جاری می شود، تغییر است و تغییر و تغییر.
منبع: پارس نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۷۶۳۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آب قنات؛ مهریه زنان طرشتی | ۵ قنات باغهای روستا را سیراب میکرد
همشهری آنلاین- سمیراباباجانپور: طرشتیها وقتی از قنات صحبت میکنند گویی از یک دوست یا رفیق حرف میزنند، از شخصی خاص که بسیار باارزش و محترم است. البته احترام به قنات با فرهنگ ایرانیها عجین است.
رضا طرشتینژاد که نسل در نسل در طرشت زندگی کردهاند و از خاندانهای بزرگ این محله با هویت محسوب میشوند، درباره اهمیت قنات در طرشت میگوید: «همه قناتها وقف بود. قنات آنقدر اهمیت داشت که بهعنوان مهریه زنان در عقدنامه ذکر میشد. سند ازدواج مادرم موجود است و مهر او بخشی از آب قنات درج شده است. بااینحال، اهمیتی که درگذشته برای قنات قائل بودند با توسعه شهرنشینی کم و بسیاری از قناتها در جریان ساختوساز بلعیده شدند. هنوز ۳ قنات طرشت یعنی قنات صدقی، قنات بالا و قنات اسکندری احیاست؛ وقتی میگوییم احیاست، یعنی جان دارد و زنده است. قنات آنقدر اهمیت دارد که بهعنوان شخص و موجود زنده به آن نگاه میشد.»
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
اگر بخواهیم سرچشمه قناتهای طرشت را بشناسیم، باید سراغ قدیمیهای محله برویم. محمد حسینمردی، پیرمرد خوشنام و خوشحافظه، محله میگوید: «سرچشمه «قنات بالا» در دره نیزار بود که در حال حاضر پارک نهجالبلاغه نامیده میشود. قبلاً چون نیزار زیادی در این محل رشد میکرد، در میان اهالی به دره نیزار معروف بود. سرچشمه «قنات صدقی» هم که هنوز زنده است در زیر توتستانهای فرحزاد است و در میان باغهای مردی به نام حاج هاشم و در درهای قرارگرفته که به دره پلنگ معروف بود. آسیاب کهک معروف منطقه ۲ هم در حوالی این قنات ساخت شد و هنوز هم قسمتی از آن باقی مانده است.»
قنات صدقیآب «قنات کوچیکه» هم از کف رودخانه فرحزاد که در گذشته به «طرشت رود» یا «درشت رود» معروف بود جریان داشت. در حقیقت کف رودخانه مادرچاهش بود.
«قنات شاهک» از روستای حسنآباد در محدوده بلوار آیتالله کاشانی فعلی جان میگرفت و به سمت طرشت و محلههای پایین دشت ادامه مییافت. کف رودخانه کن نیز مادرچاه «قنات اسکندری» است و همچنان جان دارد و زنده است. منظور از مادرچاه سرچشمهای است که قنات از آن نشئت میگیرد و نخستین چاه است.
کد خبر 846862 برچسبها هویت شهری همشهری محله