Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «بی باک نیوز»
2024-05-08@14:28:15 GMT

قبرستان ابن بابویه خفتگانی از تاریخ معاصر دارد

تاریخ انتشار: ۲۳ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۸۸۹۴۸۷

قبرستان ابن بابویه خفتگانی از تاریخ معاصر دارد

راه طولانی است. باید چند کیلومتری راه را از مرکز تهران بکوبی تا خود را به پایین‌ترین نقطه تهران برسانی؛ اینجا تاریخ خفته است.

به گزارش گروه رسانه های بی‌باک،به نقل از نقل از روزنامه ابتکار، راه طولانی است. باید چند کیلومتری راه را از مرکز تهران بکوبی تا خود را به پایین‌ترین نقطه تهران برسانی؛ اینجا تاریخ خفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نرسیده به کوه‌های بی‌بی شهربانو و کمی آن طرف‌تر از جایی که گنبد طلایی حرم شاه عبدالعظیم پیداست. جایی در تاریخی‌ترین منطقه تهران؛ «قبرستان ابن بابویه»

عده‌ای آمده‌اند برای دفن میتشان، سیاه پوشیده‌اند، گل به دست و اشک بر چشم بر سر مزاری نشسته‌اند. بالای سر قبرهای مردگانی که به تازگی دفن شده‌اند فانوس نفتی روشن است و عده‌ای ایستاده‌اند و فاتحه می‌خوانند و اغلبشان خیرات می‌دهند. عده‌ای دیگر آمده‌اند برای زیارت، زیارت شیخ صدوق، زیارت کسی که نام گورستان برگرفته از نام اوست. «محمد بن بابُویه» یکی از فقها و دانشمندان شیعه. ابن بابویه یک گورستان است اما برای کسانی که به جست‌وجوی تاریخ به اینجا آمده‌اند، گورستان هم می‌تواند یک موزه باشد؛ «یک موزه اموات»

یک یک قبرهایش دیدنی است. قبرهایی که گرچه نام و نشان مالکانش در تاریخ نیامده اما تاریخ فوتشان، نگاره‌ها و شعرهای روی سنگشان یا نام‌های خانوادگی با پسوند قجریشان برایت دیدنی است اما آنچه که گردش در این گورستان را جذاب‌تر می‌کند روایت‌های «رمضان» است. آنها که زیاد به ابن بابویه می‌روند می‌شناسندش. البته طولی نمی‌کشد که تازه واردها هم او را می‌شناسند. رمضان اخوانی، گور کنی است که داستان یک یک قبرها را می‌داند. مثل یک راهنمای تور هر روز آنهایی که به سراغ این قبرستان می‌آیند را هدایت می‌کند. برایشان از قبرها می‌گوید و از خاطراتش. «قبری‌ها» عنوانی است که او به گردشگران قبرستان ابن بابویه داده است.

از رمضان درباره خودش می‌پرسم و از شروع کارش در این قبرستان تاریخی. می‌گوید: پدرم 18 ساله بود که به قبرستان ابن بابویه آمد، برای مردگان قبر می‌کَند. 73 ساله بود که فوت کرد، همین دوسال پیش. وقتی فوت کرد برایش قبری در بهشت زهرا خریدیم و آنجا دفنش کردیم. از بچگی زیر دست پدر در قبرستان بزرگ شدم. برای مردگان قرآن می‌خواندم. بعدتر گورکنی کردم و قبر بزرگان ابن بابویه را یک به یک از بر شدم. 18 سالم بود که به خدمت سربازی رفتم. 21 سالم بود که ازدواج کردم. تمام عمرم را اینجا گذراندم و امروز 51 سالم است. یک پسر و یک دختر دارم. پسرم 25 ساله است و دخترم نزدیک 22 سال. هم سن و سال خود شما. پسرم معماری خوانده و دخترم مدیریت. همین جا امرار معاش می‌کنیم. نه بیمه دارم نه استخدامم. مردم کمکم می‌کنند. هر چه پول در می‌آورم خرج زن و بچه‌ام می‌کنم. شب عید مردم، همین‌هایی که من می‌برمشان سر قبرها، برنج و روغنی از خانه می‌آورند. می‌گوید: 12 ماه سال در قبرستانم. از اذان صبح به قبرستان می‌آیم، اذان ظهر برمی‌گردم خانه، یک لقمه غذا با زن و بچه‌ام می‌خورم و دوباره می‌آیم قبرستان تا اذان مغرب.

ما را اول از همه بر سر قبر میرزاده عشقی می‌برد. قبری برافراشته که نام و نشانی از شاعر نامدار ایرانی دارد. عکس خاک آلود میرزاده دور تا دور قبر است و یک سویش شعری از او بر روی سنگی سفید حکاکی شده است. حال امروز قبر عشقی با آنچه در عکس‌هایش دیده بودم متفاوت است. دور و برش گیاهان خودرو روییده، شعر حکاکی شده دیگر رنگ و روی گذشته را ندارد و خبری از سنگ نوشته‌های اشعارش نیست. رمضان شعری را که بر روی دیواره قبر میرزاده نوشته می‌خواند: خاکم بسر، زغصه بسر خاک اگر کنم، خاک وطن که رفت چه خاکی به سر کنم؟ می‌گوید: 93 سال پیش فوت کرده است. شاعر مردمی بوده و شاه او را کشته است.

کمی‌ آن طرف طرف، مقبره فرمانفرمایان است. رمضان آن را نشان می‌دهد و می‌گوید سه برادر بودند در زمان قاجار که تهران را اداره می‌کردند. مقبره دختر مظفرالدین شاه قاجار هم اینجاست. به سکویی خاکی و خرابه اشاره می‌کند و می‌گوید خرابش کردند. ما را به سر مقبره شهدای 30 تیر می‌برد. مردگانی که یک به یک در کنارهم خفته‌اند و تنها برای آن که یادی از آنها باشد روی تخت سنگی شکسته با خطی شکسته، به رنگ قرمز نوشته‌اند «شهدای 30 تیر 1331». بالای سر قبر شهدای 30 تیر قبر دکتر فاطمی و خواهرش است. دو قبر متفاوت. روبه‌روی مزار شهدا سنگی است شکسته، روی زمین. رمضان می‌گوید: 27 سال پیش شکستندش. سنگ ایستاده نماد دکتر محمد مصدق بود. رویش از او تقدیر کرده بودند. زمان مرگ مصدق را کم به خاطر دارد. می‌گوید آن زمان بچه کوچکی بوده که خبر از دنیا نداشته اما همه اینها را در سینه جمع کرده است تا به هر کسی که به این قبرستان می‌آید بگوید.

شیخ رجبعلی خیاط هم کمی آن طرف‌تر خفته بود، در جوار شیخ حسین زاهد ‌استاد و معلمش. رمضان ما را به سر مزار محمد علی فروغی می‌برد. می‌گوید: وزیر رضا شاه بود، او بود که به شاه کمک کرد که به سلطنت برسد. اول با هم سرباز بودند و بعد از سلطنتش در مقام وزارت در کنارش بود.

قبرستان ابن بابویه خفتگانی از تاریخ معاصر دارد. حتی مقبره خانواده بنی صدر هم در این گورستان قرار دارد. رمضان می‌گوید: سید ابراهیم

بنی صدر، پدر اولین رئیس جمهور ایران اینجاست. خانواده‌ای همدانی که به تهران آمدند و حالا در اینجا مدفونند. در این قبرستان، 4 شهید موتلفه، شهید صفارهرندی، شهید بخارایی، حاج آقا مرشد چلویی بهترین کاسب تهران و خانواده دولت شاهی و مزار حاج آقا سید رضا دربندی عارف بزرگ هم در اینجا خفته‌اند.

کمی آن طرف‌تر قبری است. رویش گل‌ گذاشته‌اند. تمیز است و پیداست که هر روز با آب و گلاب می‌شویندش. رمضان می‌گوید: اینجا قبر بانو معصومه عزیزی بروجردی است، در سال 1340 فوت شده، یکی از آوازه‌خوانان بود. روزی آقایی تقریبا 90 ساله آمده بود و تعریف می‌کرد که این بانو طرفدار حقوق حیوانات بوده و اگر حیوانی را می‌دیده به آن پناه می‌داده. دست خیری هم داشته، اگر دختر و پسری نشان بودند و دستشان خالی بود که جشن ازدواجی به پا کنند کمکشان می‌کرده. 20 عروس و داماد را جمع می‌کرده و در یک سالن بزرگ برایشان عروسی می‌گرفته.

کفنش تازه بود

کمی آن سوتر در قبرستان ابن بابویه مزار کسی است که صدای اذانش از بچگی در گوشمان است؛ «موذن‌زاده اردبیلی». رمضان می‌گوید: پدرم خدابیامرز می‌گفت 11 سال پیش وقتی که پیکر آقای موذن‌زاده را به اینجا آوردند تا روی قبر پدرش به خاک بسپارند، قبر مرحوم موذن زاده بزرگ را که باز کرده و دیده که کفن و جسد او تازه است. انگار که همین دیروز او را به خاک سپردند.

آن سمت گورستان اما مقبره‌ای است متفاوت. به سبک و سیاق امروزی نزدیک‌تر است. انگار معماری با سبک جدید آن را ساخته. نه از ستون‌ها و گنبد خبری است و نه از کاشی‌های آبی تزئینی. اینجا آرامگاه غلامرضا تختی است. تاریخ مرگش به سال 1346 است و در گوشه‌ای از آرامگاهش مقام‌ها و مدال‌هایش بر تابلویی نوشته شده است. قبر سبز رنگی دارد که با آنچه که در عکس‌ها دیده‌ام متفاوت است. انگار چند باری شیشه مقبره را تعویض کرده‌‌اند. از رمضان می‌پرسم، می‌گویند بعد از اینکه تختی درگذشت چند نفری خودکشی کردند؟ سری تکان می‌دهد و تیز و بز ما را به بیرون از مقبره تختی هدایت می‌کند. دست راست، در کنار دیواره مقبره تختی سنگ قبری قرار دارد. رویش نوشته شده پرویز مافی نژاد، قهرمان بکس ایران، فرزند اسطوار رضاخان طلوع 1316 غروب 1346. دقیقا همان روزی که تختی فوت کرده است. می‌گوید: پیش‌تر‌ها مادر پیرش به سر مزارش می‌آمد اما دو سه سالی می‌شود که او هم دیگر نمی‌آید، گریه و زاری می‌‌کرد و می‌گفت پسرم به خاطر آقا تختی خودش را کشت، با هم خیلی رفیق بودند.

آخرین نقطه بازدید ما در آرامگاه 8 ستونی فردی است که صاحب تمام این گورستان است. قبر حاج آقا میرزا ابوالحسن طباطبایی معروف به حاج آقا جلوه. رمضان می‌گوید: همه زمین‌هایی که امروز این مردگان در اینجا آرام گرفته‌اند برای او بوده و او اینجا را وقف شیخ صدوق کرده است. آرامگاهش شبیه آرامگاه حافظ است. 8 ستون دارد و سقف گنبدی‌اش با کاشی تزئین شده است.

از پارک تا گورستان چند طبقه

قبرستان ابن بابویه سرنوشت پر فراز و نشیبی دارد. روزگاری از یاد رفته، گاهی خواسته‌اند که تغییر کاربریش دهند و حالا هم دوباره مردگان را در آن خاک می‌کنند. رمضان می‌گوید: قبلا می‌گفتند می‌خواهند این قبرستان پارک شود ولی بزرگان نگذاشتند. از سال 88 دوباره اجازه دفن را صادر کردند و هر هفته 4 تا 5 میت به برای دفن می‌آید. صبح یک نفر را به اینجا آوردند تا دفن کنند. پدر یک خانواده بود. از فرزندانش 32 میلیون تومان گرفته بودند تا پدرشان را بر روی قبر پدربزرگشان به خاک بسپارند.

می‌گوید: قبر سرخه‌ای چند روز پیش دو طبقه بود و امروز سه طبقه‌اش کردند. 20 روز پیش سنگ جدید برایش انداخنتند تا اسامی مردگانی که بر رویش آرام گرفته‌اند هم روی قبرش بنویسند. وقتی می‌پرسم سنگ قبلی را چه کردند؟ می‌گوید نمی‌دانم.

پسر علامه دهخدا دیگر به سر مزار پدرش نمی‌آید

از رمضان درباره بازماندگان این مردگان تاریخی می‌پرسم و او می‌گوید: خانواده‌های بسیاری از مردگان امروز نیستند که بر سر قبر مردگانشان بیایند. علامه دهخدا تا 2 سال پیش پسرش که پیرمردی 90 سال بود به اینجا می‌آمد. 2 سالی می‌شود که دیگر ندیدمش. نوه‌هایش هم که خارج رفته‌اند و دیگر کسی نیست که به سرغش بیاید. همه کسانی که می‌آیند و برای دهخدا فاتحه‌ای می‌فرستند، مردم عادیند. قبر خودش که عکسش بالای سرش است. بانو عذرا دهخدا همسرش را پایین پایش به خاک سپردند. دختر عمو پسر عمو بودند. خاندانش از عمو تا مادر بزرگ و پدر بزرگش در اینجا خاکند.

نمی‌گذارم خاک به قبرشان بیفتد

رمضان می‌گوید: کسی نمی‌تواند به این قبرها آسیب بزند و اهانت کند. مثل عقاب بالای سرشان هستم. سینه رمضان پر از تاریخ است. تاریخی که نخوانده اما بهتر از خیلی‌ها در سینه‌اش سپرده است. می‌گوید: کتاب نخواندم. پدرم گفته، هوادارن کسانی که به اینجا آمده‌اند برایم گفته اند. همه این قبرها روی سینه‌ام، روی مغزم نقش بسته است. می‌گوید خیلی شبها اینجا خوابیده‌ است. می‌پرسم نمی‌ترسد و می‌گوید: مرده‌ها که ترس ندارند. از زنده‌ها باید ترسید. من که زنده‌ام برای شما مزاحمت ایجاد می‌کنم اما مرده‌ای که دستش از دنیا کوتاه است چه مزاحمتی دارد جز آنکه فاتحه‌ای برایش بفرستی.

بی‌باک: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.


-----------------------------------------------------------------------------

برای ورود به گلبرگها بعنوان جامع‌ترین مجله اینترنتی در حوزه سلامت و خانواده بر روی تصویر ذیل کلیک کنید!

تذکر: کاربر محترم! انتشار مطالب دیگر رسانهها از سوی پایگاه خبری تحلیلی بی‌باک لزوما به معنای صحت و تایید محتوای آنها نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود. در ضمن شما می توانید اخبار و مطالب وزین خود را که تا کنون در هیچ رسانه‌ای منتشر نشده است از طریق بخش "تماس با ما" یا پل ارتباطی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید برای ما ارسال نمایید تا در صورت دارا بودن مولفه‌های لازم، منتشر گردد.

------------- با کلیک بر روی لینکهای ذیل تمامی روزنامه‌های کشور را رایگان مطالعه کنید -------------

روزنامه‌های عمومی | روزنامه‌های اقتصادی | روزنامه‌های ورزشی | سایر روزنامه‌ها| هفته‌نامه و ماهنامه | نشریات استانی

منبع: بی باک نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۸۸۹۴۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امیر تتلو در زندان قرآن و نهج‌البلاغه می‌خوانَد | او تمام ‌ماه رمضان را روزه گرفت و برنامه محفل که در شب‌های ‌ماه رمضان پخش می‌شد را نگاه کرد!

همشهری آنلاین - جواد عزیزی: محاکمه تتلو که از اسفند سال گذشته به اتهام تشویق نسل جوان به فساد و فحشا و فراهم کردن شرایط آن، فعالیت تبلیغی علیه نظام، دایر کردن سایت شرط بندی برای قمار و تشویق دیگران به آن، انتشار محتویات مستهجن در قالب تولید کلیپ و آهنگ، تحریک و دعوت از مخاطبان به ارتکاب جرائم منافی عفت، مصرف موادمخدر، اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور با توصیه به هواداران و فعالیت آموزشی و تبلیغی مغایر شرع اسلام در شعبه 26دادگاه انقلاب تهران آغاز شده بود، دوشنبه گذشته و با برگزاری سومین جلسه پایان یافت.
در ابتدای این جلسه قاضی حجت‌الاسلام والمسلمین افشاری اتهامات متهم را بار دیگر به او تفهیم کرد و از او خواست آخرین دفاعیات خود را بیان کند. پس از تفهیم اتهام متهم، نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و خطاب به متهم گفت: بیشتر مخاطبان شما جوانان و نوجوانان بودند و تحت‌تأثیر موادمخدری که مصرف می‌کردید و آن را ترویج می‌دادید قرار می‌گرفتند.
تتلو نیز پاسخ داد: قصدم ترویج موادمخدر نبود. می‌خواستم برای کسانی که آلوده به مشروبات الکی و موادمخدر هستند جایگزین گیاهی معرفی کنم تا ضرر کمتری داشته باشد که این اشتباه بوده و اشتباهم را می‌پذیرم.
وی سپس در پاسخ به سؤال نماینده دادستان که چرا صفحه اینستاگرام شما بسته شد، گفت: در یک استوری اینستاگرام از خانم‌های ۱۵ تا ۲۰ سال برای ساخت ویدئوی یکی از آهنگ‌ها دعوت شد که طبق قانون اروپا این موضوع را کودک‌آزاری تلقی کردند و صفحه را بستند.
متهم در دفاعیات خود مجددا اعلام کرد: قطعا اشتباهاتی داشتم و خیلی از رفتارهای من اشتباه بوده است. به‌خاطر اشتباهاتی که داشتم معذرت‌خواهی می‌کنم.
قاضی افشاری خطاب به متهم گفت: چه تضمینی است که اشتباهات شما مجددا تکرار نشود؟ شما در گذشته هم ابراز پشیمانی کردید، ولی مجدد به‌کار خود ادامه دادید.
متهم پاسخ داد: آموزش مناسبی ندیدم و اشتباه کردم!
پس از دفاعیات متهم، نماینده دادستان اعلام کرد با توجه به کیفرخواست صادره، مستندات موجود در پرونده و اظهارات متهم تقاضای رسیدگی و صدور حکم عادلانه را دارم. در ادامه الهام رحیمی‌فر، وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و اظهار کرد: طبق صحبت‌‎هایی که با متهم داشتم تأکید کرده که می‌خواهد به جوان‌ها و نوجوان‌ها بگوید من تا آخر این راه را رفته‌ام، چیزی در پایان راهی که من رفته ام نبوده است. شما اشتباه من را نکنید.
وی افزود: متهم در اظهارات خود بیان کرده است که قصدی جهت تحقق نتیجه و انجام فعالیت تبلیغی یا ایجاد خلل در امنیت داخلی کشور نداشته و عنصر معنوی جرم قابل احراز نیست.

رحیمی‌فر درباره تبلیغ سایت‌های شرط بندی از سوی موکل خود بیان کرد: متهم پس از تبلیغ سایت شرط‌بندی وقتی متوجه می‌شود افراد از این مسیر متضرر می‌شوند، بلافاصله موضع خود را تغییر می‌دهد. پس از اظهارات وکیل و اخذ دفاعیات متهم، قاضی افشاری گفت: با توجه به اخذ آخرین دفاع و پایان رسیدگی به اتهامات امیرحسین مقصودلو پایان جلسه رسیدگی را اعلام می‌کنم و در موعد قانونی رأی صادر خواهد شد.

گفت و گو با وکیل امیر تتلو

الهام رحیمی فرد، وکیل مدافع تتلو در گفت وگو با همشهری از روند محاکمه و رسیدگی به این پرونده می‌گوید.

از روند رسیدگی به پرونده بگویید. در 3جلسه محاکمه‌ای که برگزار شد، چه گذشت؟
جلسه نخست دادگاه به بیان کیفرخواست پرونده گذشت. در این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد و درحقیقت دفاعیات ما در جلسه دوم و سوم انجام شد. جالب اینکه در جلسه دوم، این خود موکلم بود که از خودش دفاع کرد و در برابر هر عنوان اتهامی که مطرح شده بود، دفاعیات خود را مطرح کرد.
دفاعیات موکل‌تان بیشتر بر چه مواردی استوار بود؟
موکلم از زمانی که در زندان است قرآن می‌خواند؛ حتی نهج‌البلاغه را مطالعه کرده و در جریان دفاعیاتش به آیات قرآن و فرمایشات امیرالمومنین(ع) در نهج‌البلاغه استناد می‌کرد.
نحوه دفاعیاتش و مواردی که مطرح می‌کرد، نشان می‌داد که هم قرآن خوانده و هم نهج‌البلاغه را مطالعه کرده است. او حتی در برخی از موارد، از فیلم‌ها و سریال‌هایی که در آنها جلسات محاکمه به نمایش درآمده بود، الگو گرفته ‌و در جلسه دوم تلاش کرده بود دفاع مناسبی در برابر اتهاماتش بیان کند.
جلسه سوم و آخرین جلسه محاکمه چگونه گذشت؟
در این جلسه که حدود 2ساعت طول کشید، علاوه بر موکلم، من هم به دفاع از او پرداختم و همچنین نماینده دادستان نیز مسائلی را مطرح کرد.
دفاعیات شما بیشتر حول چه محوری بود؟
خب، بنده براساس عناوین اتهامی که در پرونده مطرح بود از ایشان دفاع کردم. بعضی از عناوین اتهامی جای دفاع بیشتری داشتند که زمان کافی برای دفاع داشتیم. در برخی از اتهام‌ها نیز مسئله ندامت و توبه مطرح بود که موکلم از همان ابتدا توبه کرده و اظهار ندامت کرده بود و به همین دلیل با توجه به توبه او، دفاعیات به طریق دیگری انجام شد. به‌طور کلی در برابر هر عنوان اتهامی که مطرح شده بود، دفاعیاتم را مطرح کردم و موکلم نیز در این جلسه به‌صورت جمع‌بندی و هم براساس هر عنوان اتهامی از خودش دفاع کرد. در برخی از اتهامات موکلم، بحث اهانت مطرح بود؛ این در حالی بود که برخی از آنها اصلا از سوی موکلم انجام نشده بود، بلکه مطالبی بود که در پیج‌های فیک و منتسب به موکلم منتشر شده بود. در جلسه دادگاه، موکلم توضیح داد که مدت‌هاست صفحه‌ای در اینستاگرام ندارد و فعالیت مجازی‌اش در یوتیوب بوده است؛ حتی در جاهایی تلاش کرد ثابت کند که صفحه اینستاگرامی موردنظر اصلا متعلق به او نبوده است.
به‌غیر از این پرونده، پرونده دیگری هم علیه موکل‌تان تشکیل شده؟
موکلم پرونده دیگری هم دارد که در دادگاه کیفری 2تشکیل شده است. ما از همان ابتدا درخواست تجمیع پرونده‌ها را دادیم که همه پرونده‌ها در یک شعبه که به جرم مهم‌تر رسیدگی می‌کند، رسیدگی شود. اما با توجه به اینکه جلسه رسیدگی به پرونده در دادگاه کیفری2هنوز شروع و درباره آن تصمیم‌گیری نشده بود، این اتفاق نیفتاد. با این حال امیدواریم درصورت صدور رأی در این پرونده، با توجه به تشابه عناوین اتهامی، رسیدگی به آن پرونده نیز متوقف شود.

موکلتان جز این دو پرونده، پرونده دیگری ندارد؟
پرونده‌های دیگری که موکلم داشته‌، همگی رسیدگی شده‌اند.
در این مدت روند رسیدگی به پرونده را چطور ارزیابی می‌کنید؟
خوشبختانه رسیدگی به پرونده روند خوبی داشت. به ما زمان کافی برای بیان دفاعیاتمان داده شد و توانستیم هر آنچه را که می‌خواستیم در دادگاه مطرح کنیم.
با توجه به ملاقات‌ها و گفت‌وگوهایی که با موکل‌تان داشتید، او را چطور ارزیابی می‌کنید؟
خب، من قبل از اینکه به‌عنوان وکیل مدافع متهم انتخاب شوم، هیچ شناختی از او نداشتم؛ به همین دلیل نمی‌توانم در این‌باره قضاوتی داشته باشم، اما در این مدت متوجه شدم که موکلم فردی بسیار آرام و البته با روحیه‌ای حساس و لطیف است.
در زندان به چه کارهایی مشغول است؟
او سعی می‌کند بیشتر اوقاتش را در زندان به خواندن قرآن و نهج‌البلاغه، تماشای تلویزیون و کارهای هنری خودش ازجمله نوشتن شعر و موسیقی بپردازد.
ورزش چطور؟
خب، با توجه به شرایط خاصی که دارد، تا حدی که برایش ممکن است ورزش هم می‌کند.
اشاره کردید که او در زندان تلویزیون تماشا می‌کند. بیشتر پای چه برنامه‌هایی می‌نشیند؟
موکلم به‌گفته خودش تمام ‌ماه رمضان را روزه گرفت. او علاقه زیادی به برنامه محفل که در شب‌های ‌ماه رمضان پخش می‌شد، داشت و پای این برنامه می‌نشست. البته سریال‌های دیگری هم تماشا می‌کند که حتی به برخی از آنها نقد هم دارد. او به مناسبت 13رجب، سالروز تولد امیرالمومنین(ع) هم شعری سروده و قصد دارد درصورت آزادی آن را اجرا کند.
به‌نظر شما درصورت آزادی، رفتار گذشته‌اش را تکرار نخواهد کرد؟
همانطور که گفتم او توبه کرده و درصورت آزادی همه‌چیز بستگی به‌خودش و اطرافیانش دارد. او طرفداران زیادی دارد. از زمانی که وکالت او را برعهده گرفته‌ام و شماره تلفن خودم و دفترم در اختیار طرفدارانش قرار گرفته، نوجوان‌های زیادی با من تماس می‌گیرند و همه‌شان خواسته‌شان این است که هر کاری می‌توانم برای آزادی موکلم انجام دهم و برایش دعا می‌کنند. خب، این فرصت مناسبی است که موکلم تبدیل به یک الگوی خوب برای طرفدارانش شود. موکلم ذهن خلاقی دارد و دلش می‌خواهد درصورت آزادی به کارهای هنری‌اش ادامه دهد و امیدوارم حکمی عادلانه و قانونی برایش درنظر گرفته شود.‌

کد خبر 850382 منبع: روزنامه همشهری برچسب‌ها دادگاه خبر ویژه موسیقی - چهره - ساز - آلبوم - اجرا زندان وکیل چهره‌های مشهور

دیگر خبرها

  • امیر تتلو در زندان قرآن و نهج‌البلاغه می‌خوانَد | او تمام ‌ماه رمضان را روزه گرفت و برنامه محفل که در شب‌های ‌ماه رمضان پخش می‌شد را نگاه کرد!
  • ثبت حدود۷۰ هزار نفر شب‌اقامت در محل‌های اسکان شهرداری در نوروز ۱۴۰۳
  • حدود۷۰ هزار نفر شب‌اقامت در محل‌های اسکان شهرداری در نوروز ۱۴۰۳
  • کارنامه‌ی یکی از شاخص‌ترین چهره‌های علمی تاریخ‌نگاری معاصر بررسی می‌شود
  • بازدید بیش از ۳۷ هزار نفر از نمایشگاه «بر فراز دشت»
  • قبرستان دهخدا تبدیل به پارک می‌شود
  • معلم؛ روایتگر تاریخ و مظهر فرهنگ
  • قبرستان متروکه منطقه دهخدای زنجان تعیین تکلیف می‌شود
  • "قبرستان نو" قم به باغ‌موزه مشاهیر تبدیل می‌شود
  • قبرستان نو قم به باغ‌موزه مشاهیر تبدیل می‌شود