فداکاری بینظیر رزمنده عراقی «جان ۱۰۰ رزمنده» را نجات داد/ عملیات «استشهادی» در برابر عملیات «انتحاری» داعش +عکس
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۹۰۵۴۸۳
تروریستهای داعشی قصد داشتند با یک خودروی بمبگذاری شده و با عملیات انتحاری به مواضع نیروهای حشد شعبی در محور عملیاتی تلعفر به موصل حمله کنند که با فداکاری رزمندگان عراقی، در این راه ناکام ماندند.
به گزارش مشرق، تروریستهای تکفیری داعشی اخیرا با یک خودروی بمبگذاری شده میخواستند به مواضع نیروهای داوطلب مردمی در روستای «حمزه» حمله کنند، اما در این راه ناکام ماندند و تروریست انتحاری در نتیجه انفجار خودروی بمبگذاری شده به هلاکت رسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خودروی تروریست انغماسی* داعشیدر حال حرکت به سمت نیروهای داوطلب مردمی عراق بود که دو نفر از رزمندگان حشد شعبی برای متوقف کردن پیشروی آن وارد میشوند که یکی از این رزمندهها به ضرب گلوله تروریست داعشی که بر روی خودروی بمبگذاری شده،تیربار قرار داده بود، به شهادت میرسد و رزمنده دیگر با خودروی خود مانع حرکت خودروی تروریست داعشی میشود و وی هم به شهادت میرسد، تروریست داعشی انتحاری هم در این عملیات شجاعانه نیروهای داوطلب مردمی عراق به هلاکت میرسد. فداکاری این دو رزمنده عراقی، جان بیش از ۱۰۰ رزمنده دیگر و ساکنان روستای حمزه را که پشت خاکریز بودند،نجات داده است.
رزمندگان حشد شعبی بیش از ۴۰ تروریست داعشی را نیز در اطراف روستای حمزه به هلاکت رساندند.
*انغماسی یگان ویژه انتحاریهای گروههای تروریستی است، انغماسی تروریستی است که کمربند انفجاری و سلاح سبک بههمراه داردو پس از پایان رسیدن گلولههایش خود را منفجر میکند، ولی انتحاری تروریستی است که فقط کمربند انفجاری دارد یا سوار بر یک خودروی بمبگذاری شده، خود را به هدف میرساند و بدون درگیری با افراد مقابل خود را منفجر میکند، ولی انغماسی پیش از انفجار خود را درگیر میکند.
منبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۹۰۵۴۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا حسن باقری نمیخواست فرمانده عراقی کشته شود؟
احمد دهقان در گفتگو با رادیو مضمون روایتی قابل توجه از دیدار سردار فتحالله جعفری فرمانده زرهی ایران در دفاع مقدس و فرمانده لشکر یکم عراق در عملیات فتح المبین گفته که در ادامه میخوانید:
فرمانده عراقی کاملاً با دیسیپلین نشست و شروع به حرف زدن کرد و گفت: «من در عملیات فتحالمبین میدانستم ایران میخواهد حمله کند» و داشت برگبرندههایش را برای فرمانده ایرانی رو میکرد.
فرمانده عراقی ادامه داد: «آن شبی که میخواستید حمله کنید، سکوت بود و من به معاون عملیات خودم گفتم سکوت ایرانیها خیلی خطرناک است و اینها امشب حمله میکنند. بعد به نیروهایی که در شوش داشتیم، آماده باش دادیم و گفتم آماده باشید که ایرانیها میخواهند حمله کنند و کشتار راه بیندازید و خلاصه آن کشتههایی که شما دادید بخاطر پیشبینی من بود».
آقای جعفری هیچ چیزی نمیگفت و این حالت داشت مرا دیوانه میکرد! جنگی سر میز شام بود و این جنگ کاملا به سمت عراقیها تمایل پیدا کرده بود.
آقای جعفری شامش را قشنگ خورد و بعد گفت: «تو حسن باقری را میشناسی»؟ فرمانده عراقی گفت: «بله؛ در عملیات فکه شهید شد و اگر او بود، احتمالاً جنگ شما متحول میشد».
آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری دهم اسفند مرا صدا زد و هنگامی که من به قرارگاه رفتم، عکسهای تو را به من نشان داد» فرمانده عراقی جا خورده بود!
آقای جعفری ادامه داد: «حسن باقری به من گفت روی تپه سبز برو (تپه سبز مقابل شوش است) و تمامی آتش منطقه را در دست بگیر؛ طوری که هیچ کس بدون اجازهٔ تو حق تیراندازی نداشته باشد.
حسن باقری گفت که فرمانده گردان مقابل شوش، دیروز با شلیک خمپاره کشته شده و امروز فرمانده لشکر یکم عراق خواهد آمد تا فرمانده گردان جدید را در خط معرفی کند. این فرمانده لشکر آدم ترسویی است و این باید زنده بماند تا ما عملیات خودمان را انجام بدهیم. این باید سالم برود و سالم برگردد؛ چون که معاون او یک بعثی است و اگر فرمانده فعلی کشته شود، او را فرمانده لشکر میکنند؛ پس این فرمانده لشگر باید زنده بماند.»
آقای جعفری گفت: «من آمدم روی تپه؛ تو با دو تا ماشین به خط آمدی؛ فرماندهها را جمع کردی. بعد فرمانده جدید را معرفی کردی و دم غروب با همان ماشینی که آمده بودی، برگشتی من غروب آمدم به حسن باقری گفتم تو سالم آمدی و برگشتی»!