به نقل از «خبرگزاری آریا»

دلبري «ديو و دلبر» با «اما واتسون»

تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۹۴۴۴۶۷

خبرگزاري آريا - ديزني بعد از نسخه سينمايي سيندرلا و پسر جنگل حالا با ورژن سينمايي «ديو و دلبر» سينماها را تسخير کرده است.




اطلاعات فوري

• کارگردان: بيل کاندن
• بازيگران: اما واتسون، دن استيونز، ايان مک گرگور، اما تامپسون، کوين کلاين و آدرا مک دانلد
• بودجه توليد: 160 ميليون دلار
• نمره در «IMDB»: 7.8 از 10
• امتياز متاکرتيک: 65
• کمپاني توليد: ديزني
• محصول: 2017 آمريکا

هاليوود و کمپاني هاي بزرگ سينمايي که مدت هاست در انبان و انبار گذشته هاشان دنبال مواد خام مي گردند و ديگر به ندرت زير با توليد پروژه اي مي روند که قبلا از آن جواب نگرفته باشند، اين بار از آرشيو سال 1991 انيميشن موفق «ديو و دلبر» را بيرون آورده اند و از آن يک نسخه سينمايي تهيه کرده اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فيلمي که از اواسط ماه مارس سال جاري در آمريکا اکران شد و بيل کاندن آن را کارگرداني کرده است.





«ديو و دلبر» دهمين فيلم سينمايي اين بازيگر و کارگردان آمريکايي است که در کارنامه خود آثاري چون «آقاي هولمز»، «خواهر، خواهر» و «دختران رويايي» را داشته. فيلم با بودجه اي بالغ بر 160 ميليون دلار تهيه شده و تاکنون قريب به 980 ميليون دلار فروش داشته است. حالا براي اين که از کم و کيف اين فيلم بيشتر بدانيد، با اين گزارش همراه باشيد.

قابل اعتنا

کمتر کسي است که داستان فانتزي و افسانه اي ديو و دلبر را نخوانده يا انيميشن آن را نديده باشد اما محض يادآوري بايد بگوييم که اين داستان «بل» همان دختري است که در قصري عجيب و مخوف که اشياي آن نيز جاندار هستند، اسير يک ديو طلسم شده است و کم کم با محبت و عشق به قلب ديو رسوخ مي کند.

اين در حالي است که يک شکارچي به نام «گواتسون» نيز دل در گروه عشق بل دارد. اما واتسون نقش بل را ايفا کرده است و دن استيونز هم ايفاگر نقش ديو است. لوک ايوانز هم نقش گواتسون بدطينت را برعهده گرفته است. بازيگران بزرگ و مشهوري چون ايان مک گرگور، اما تامپسون، کوين کلاين و آدرا مک دانلد هم در نقش هاي فرعي فيلم ظاهر شده اند. امتياز فيلم در IMDB 7.8، در راتن توميتوز 71 و در متاکريتيک 65 است. معنايش اين است که هرچه منتقدان جدي تر فيلم را ارزيابي کنند، امتياز آن کمتر خواهدشد.

تمهيدات تازه براي داستان کهنه

در نسخه جديدي که کمپاني ديزني از کارتون کلاسيک خود اقتباس کرده است، سازندگان فيلم تصميم گرفته اند که تغييراتي در خط قديمي داستان ايجاد کنند. مثلا «بل» شخصيت خلاق خانواده است و پدرش، موريس، يک سازنده جعبه هاي موسيقي است. البته بل همچنان به مطالعه بسيار علاقه مند است. اما واتسون در گفت و گو با هفته نامه اينترتينمنت گفته است: «ما براي بل يک داستان به عنوان پيش زمينه در نظر گرفتيم که در آن او دست به اختراع نوعي ماشين لباسشويي مي زند و به اين ترتيب به جاي اين که وقتش را صرف رخت شستن کند، مي تواند يک گوشه بنشيند و با خيال راحت کتاب بخواند.»

در نسخه انيميشن چنين چيزي وجود نداشت. ضمن اين که جاش گد در نقش پيشکار و همراه دائمي گواتسون، يعني لوفو ايفاي نقش کرده است و البته بايد بدانيد که کمپاني ديزني با گنجاندن اين کاراکتر در فيلم ريسک بزرگي کرده. چرايش را البته خودتان در فيلم ببينيد؛ از بيان آن معذوريم.




به قدمت تاريخ

قدمت داستان «ديو و دلبر» و ترانه مشهور آن تقريبا به قدمت تاريخ بشريت است. منکن که نسخه اوريجينال موسيقي را در سال 1991 نوشته است، اين بار نيز آهنگسازي اين نسخه سينمايي را برعهده گرفته و البته ترانه جديدي در آن گنجانده که بازخواني تصنيف محبوب است از آريانا گرند، جان لبخند و جاش گوربن. همگان مي دانند که بخش عمده اي از محبوبيت «ديو و دلبر» به خاطر ترانه هاي زيباي آن است. کمپاني ديزني هم در اين نسخه سنگ تمام گذاشته و يک پکيج کامل ترانه، از جمله ترانه «چگونه يک لحظه مي تواند تا ابد جاويدان باشد» را با اجراي سلين ديون به اين نسخه جديد افزوده است.

نکته جالبش اين است که سلين ديون اجراي ترانه ساندترک انيميشن را در سال 1991 نيز برعهده داشته است. براي اين که فيلم حال و هواي تکراري نداشته باشد، تغييراتي نيز در شخصيت آشناي جاندار قصر اعمال شده است. شخصيت هاي قديمي البته همه سر جاي خود هستند، اما يک شخصيت جذاب و جديد به نام مايستر و کادنزا به آن ها اضافه شده که يک ساز موسيقي است و استنلي توچي به جايش صداپيشگي کرده.

ريسک بزرگ براي کارگردان معمولي

وقتي از بيل کاندن پرسيدند که آخر روي چه حسابي تصميم گرفتي اين فيلم را بسازي؟ چنين توضيح داد: «خب به نظر خودم اين يک چالش اساسي بد که بخواهي چنين کارتون معروفي را با مديومي تازه بازسازي کني. نکته خوبش اين بود که شخصيتي مشهور و محبوب مثل بل را در اختيار داشتي و مي دانستي که قرار است عاشق يک ديو بشود. خب، اين جا با آدميزاد طرف بوديم و قصه را هم که همه مي دانستند. يعني از اول فيلم همه خبر دارند که ديو و دلبر قرار است به هم علاقه مند شوند.

بايد کاري مي کرديم که مقداري از بار فانتزي نسخه انيميشن کاسته شود و مردم آن ها را به عنوان دو انسان بپذيرند. براي من پرسش اصلي اين بود که بل چه زماني وارد ماجرا مي شود و پيش از او و پدرش به چه کاري مشغول هستند. شروع کرديم ايده اصلي را پروراندن مثلا درباره پيشينه پدرش حرف هايي زديم. اين که او زماني به قصر ديو راه يافته اما حاضر نيست درباره رخدادهايي که در آن جا شاهد بوده حرفي بزند. همچنين به طرز مرموزي درباره مادر بل نيز حرفي نمي زند. اين ها نکاتي بودند که رابطه اين پدر و دختر را انساني تر مي کردند.»

اما نکته جالب تري که بيل کاندن مطرح کرده اين است که با ديدن موفقيت فيلم «عالم هپروت» به اين فکر افتاده که يک موزيکال کلاسيک بسازد. «ديو و دلبر» انتخاب خوبي بود براي ساختن نسخه سينمايي از يک موزيکال کلاسيک که هم بارها روي صحنه برادوي اجرا شده است و هم از روي آن انيميشن موفقي ساخته اند.

دلبري با حال و هواي هري پاتر

اگر مهم ترين برگ برنده «ديو و دلبر» را حضور اما واتسون بدانيم، حرف بيراهي نزده ايم. غلظت فانتزي «ديو و دلبر» تقريبا به همان اندازه مجموعه فيلم هاي هري پاتر است و کلا مردم هم ديدن بازيگر محبوبشان را در نقش يکي از پرنسس هاي ديزني دوست دارند. بازي اما واستون در فيلم بسيار خوشايند و دلنشين است و مورد ستايش اکثر منتقدان قرار گرفته.

خودش مي گويد: «من داستان را اين طور ديدم که يک زنداني قرار است عاشق زندانبان خود شود. بل تمام مدت با رفتارهاي خشن ديو مخالفت مي کند. او اصلا دچار عقده رواني نيست، چون در مصاف با زندانبان تمام خصوصيات قبلي خود را حفظ مي کند و همچنان آدم مستقلي است که مي خواهد از آزادي هاي فردي خود بهره مند باشد. ظاهر ماجرا اين است که بل اسير هيولايي شده، اما او در حقيقت دارد خود را قرباني مي کند که پدرش را نجات دهد. او مدام در حال تلاش براي گريختن و مبارزه است و سرانجام با مهرباني خارق العاده خود ذهنيت ديو را تغيير مي دهد.»

نکته مسلم اين است که بازي در اين نقش براي اما واتسون يک ريسک بوده. ايفاي نقش کاراکترهاي محبوب انيميشن کار بسيار دشواري است، چون چند نسل با آن ها خاطره دارند و نمي خواهند با تصويري نادرست و نامنطبق بر خاطراتشان مواجه شوند. اما واتسون از پس اين وظيفه خوب برآمده و کاري کرده که از اين پس همگان با شنيدن نام «بل» چهره او را به خاطر بياورند، نه نسخه انيميشن 1991 را.




منتقدان چه مي گويند؟

وقتي يک سوي ماجرا ديو باشد و سوي ديگرش دلبر، دامنه نظرات منتقدان نيز از مثبت و عالي تا منفي و مزخرف گسترده مي شود. حقيقت اما اين است که اکثر منتقدان به خاطر بار نوستالژيکي که اين فيلم دارد و همچنين موسيقي و بازي هاي خوب، هوادار آن بوده اند. اوون گيلبرمن، منتقد نشريه ورايتي معتقد است که فيلم بسيار دوست داشتني از کار درآمده است و يکي از نمونه هاي خوب اقتباسي از آثار مشهور قديمي است.

منتقداني چون اي. او اسکات از نيويورک تايمز هم فيلم را ستوده اند و خصوصا بازي ما واستون و دن واتسونز را بسيار پسنديده اند. مهم ترين مخالف فيلم مارک رايان است که از نظرش در اين نسخه سينمايي هيچ تلاشي نشده تا چيزي تازه و متفاوت به بيننده عرضه شود.

کساني که فيلم را زياد تحويل نگرفته اند اعتقاد دارند که کارگردان تمام تلاش خود را در دکور و لباس و موسيقي و جلوه هاي ويژه متمرکز کرده است و به همين خاطر از پروراندن و عمق بخشيدن به قصه غافل مانده است. آن ها معتقد هستند که رابطه عاشقانه بل و ديو زيادي آبکي و بي مقدمه است. خيلي ها هم بر اين عقيده اند که وفاداري بيش از حد کارگردان به ظواهر و خط روايي نسخه انيميشن، به فيلم لطمه زده است و براي کساني که انيميشن را ديده اند تبديل شده به اثري کسل کننده و معمولي.

بازيگران شاهزاده خانم هاي ديزني

بازي اما واتسون در نقش «بل» شاهزاده خانم مشهور کمپاني ديزني چالش بزرگي براي او بوده. در سال هاي اخير که شرکت ديزني تصميم گرفته نسخه سينمايي و لايو اکشن از انيميشن هايش بسازد، بازيگران زن بسيار بخت خود را در احياي اين شاهزاده خانم ها آزموده اند.

برخي مثل اما واتسون مورد قبول مردم قرار گرفته اند و برخي به سرعت محو و فراموش شده اند. در اين جا مروري داريم بر انتخاب بازيگران براي اين نقش ها.

از «سفيد برقي» شروع کنيم که يک بار کريستن استوارت در نقش او ظاهر شد و چنگي به دل نزد و بار ديگر ليلي کالينز نقشش را ايفا کرد و او هم نتوانست چندان موفق باشد. اليزا بنت اما در فيلم «سفيدبرفي» برادران گريم حضور درخشاني داشته است.

عدم موفقيت در ايفاي نقش «زيباي خفته» از اين هم بيشتر بوده. در «ماليسيفنت» که اقتباسي سينمايي از اين داستان بود، ال فانينگ در برابر آنجلينا جولي تقريبا محو شد. اينديا ايسلي هم در نسخه ژانر وحشت اين داستان درخشش چنداني نداشت. انگار هرچه شخصيت کارتوني مشهورتر و محبوب تر باشد، بازي در نقش او نيز کار دشوارتري است. به همين خاطر است که تاکنون هيچ سيندرلاي ماندگار و موفقي در عالم سينما نداشته ايم.





سوفيا کارسون در «اگر کفش به پايش بخورد» موفقيتي کسب نکرد و ليلي جيمز هم نتوانست تصوير خود را با بازي در فيلم «سيندرلا» در ذهن تماشاگران ثبت کند. «آريل» قهرمان داستان «پري دريايي» هم هنوز در سينما موفقيتي نداشته. البته فيلم تازه اي براساس اين داستان در دره است که پاپي دريتون نقش اصلي آن را بازي کرده است و بايد ديد تا چه حد موفق خواهدبود. نسخه مدرن سينمايي با بازي رزي مک هم نتوانست موفقيت چشمگيري کسب کند.

ياسمين، شاهزاده خانم ديگر ديزني که در کارتون علاءالدين و چراغ جادو به شهرت رسيد نيز هنوز در سينما چهره ماندگاري نداشته است. شخصيت هايي چون راپونزل، مولان، پاکاهونتاس، تيانا و اسمرالدا نيز در نوبت بازسازي سينمايي هستند. هم در زمينه بازسازي و هم در زمينه انتخاب بازيگر داستان هاي زن محور ديزني ترديدها و ريسک هاي زيادي وجود دارد. هر کارگردان و بازيگر جرئت آن را ندارد که به سراغ اين پروژه ها برود، چون از فرط آشنايي براي مردم، ممکن است به سادگي شکست بخورد.

به اين ترتيب بايد اما واتسون را موفق ترين بازيگر در ايفاي نقش يکي از شاهزاده خانم هاي ديزني دانست. اين در حالي است که حساست روي قهرمانان مرد ديزي چندان زياد نيست و تقريبا اکثر بازيگران حاضر در اين نقش ها به سرعت مورد قبول تماشاگران قرار مي گيرند. بازيگران مرد بايد چالش هاي بزرگ را در اقتباس هايي که از کميک هاي مارول انجام مي شود، تجربه کنند.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۹۴۴۴۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قابلیت رصد آپنه‌خواب در نسخه جدید اپل‌واچ

ایتنا - طبق شایعاتی جدید به نظر می‌رسد ساعت هوشمند جدید اپل، ایکس نامگذاری می شود و طراحی نازک تر و بندی مغناطیسی خواهد داشت. همچنین این گجت می تواند آپنه خواب را رصد کند.
طبق شایعات جدید به نظر می رسد اپل تصمیم دارد تغییرات زیادی در لاین ساعت هوشمند خود در سال جاری میلادی انجام دهد. به طوریکه پیش بینی می شود اپل واچ آتی با طراحی جدید، ویژگی های نوین ردیابی سلامت و یک سیستم اتصال بند اصلاح شده، ارائه شود.

مارک گرومن خبرنگار بلومبرگ معتقد است این شرکت طرح سنتی نامگذاری محصولاتش را کنار می گذارد و ساعت هوشمند جدید را «اپل واچ ایکس» نامگذاری می کند که نشان دهنده دهمین سالگرد عرضه نخستین نمونه این دستگاه در سال ۲۰۱۴ میلادی است.

از سوی دیگر سام کهل یکی از کاربران یوتیوب که برای نقد محصولات اپل مشهور است، با یک طراح گرافیکی همکاری می کند. این ۲ با توجه به شایعات و اخبار منتشر شده، رندرهایی از اپل واچ ایکس را ساخته اند.

طبق رندرها گجت جدید اپل طراحی نازک تری خواهد داشت به طوریکه ضخامت آن ۱۰تا۱۵ درصد کمتر از مدل های فعلی خواهد بود. احتمالا یک دکمه Action مشابه اپل واچ اولترا نیز به نسخه جدید اضافه می شود.

 

بزرگترین تغییر طراحی مربوط به سیستم جدید بند مغناطیسی است. این به معنای خداحافظی با بندهای قدیمی است، اما مزایایی فراتر از ظاهر زیبا دارد. بندهای فعلی اپل واچ فضای زیادی از داخل ساعت را شامل می شوند. بندهای مغناطیسی چنین حجمی را از بین می برند و فضا را برای طراحی نازک تر و حتی افزودن ویژگی های دیگر داخل گجت باز می کنند.

قبلا شایعه شده بود اپل واچ جدید با نمایشگر میکروال ای دی عرضه می شود، اما به نظر می رسد فناوری او ال ای دی به دلیل ملاحظات برای کاهش هزینه ها در این گجت به کار گرفته شود. با این وجود تخمین زده می شود پنل او ال ای دی دستگاه درخشان تر باشد و در مصرف انرژی صرفه جویانه تر عمل کند. این امر به معنای افزایش طول عمل باتری دستگاه است.

ویژگی های سلامتی یکی از وجوه اصلی اپل واچ به حساب می آیند. اپل واچ ایکس احتمالا نخستین نمونه ای باشد که گزینه رصد فشار خون را ارائه می کند. هرچند مشخص نیست قابلیت رصد اکسیژن خون به دلیل اختلافات و پرونده های دادگاهی مربوط به حق امتیاز اختراع این ویژگی، در دستگاه به کار رود. البته احتمالا گجت مجهز به قابلیتی برای رصد آپنه خواب نیز خواهد بود.