افزایش خطر جنگ هستهای بین روسیه و آمریکا
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۹۴۷۱۰۰
روزنامه «نیزاویسیمایا گازیتا» در تحلیلی نوشته است: در شرایطی قرار داریم که مسئله احیای صنایع دفاعی داخلی دائما مورد بحث است، عملیات نظامی روسیه در سوریه در مرکز توجه بوده، جنگ اطلاعاتی گسترش یافته و دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا نیز توجه خاصی به تسلیحات هستهای روسیه دارد.
مسئله اینجاست که تسلیحات هستهای، بدون تردید سنگ زیربنای امنیت خارجی روسیه محسوب می شود و این نقش در حالی تکمیل می شود که رژیم بازدارندگی هستهای بطور موثر تامین شده باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چه انتظاراتی از ایالات متحده وجود دارد؟
روسیه در شرایط کنونی با چه چیزی از طرف حریف اصلی خویش، یعنی آمریکا روبرو است؟ خلاصه وضعیت بدین ترتیب است: آمریکای تحت رهبری ترامپ، همانطور که قبل از انتخابات ریاست جمهوری هم پیش بینی میشد، درصدد توسعه مرحله به مرحله امکانات هستهای آمریکا بوده و تکیه اصلی خود را به روی بهبود کیفی نیروهای هستهای قرار داده است. برای تحلیلگران از ابتدا مشخص بود که همه اظهارات دولتمردان و بعد هم کارشناسان آمریکایی در رابطه با ضرورت «جهان غیرهستهای»، فریبی بیش نبوده است. و اکنون این حقیقت دیگر بطور قطعی روشن شده است که روند دائم کاهش تسلیحات هستهای- موشکی روسیه، حتی اگر این روند از سوی آمریکا نیز رعایت میشد (با توجه به میزان نابرابر این تسلیحات در دو کشور)، از ابتدا ناقص اجرا شده است. این مسئله حتی در سال 1992 نیز قابل درک بود، ولی اکنون حتی کارشناسان آمریکایی هم به آن اعتراف می کنند که افزایش کیفی امکانات کلاهکهای رزمی آمریکا برای نابودی تاسیسات مشخصی در روسیه که بطور خاص مورد حفاظت قرار دارند، این وسوسه را برای این کشور بوجود آورده که بخش اعظم توان بالقوه هسته ای روسیه را می توان در جریان حملات پیشگیرانه از بین برد.
بسیاری از تحلیلگران روسی نسبت به تهدید فزاینده حمله پیشگیرانه آمریکا هشدار داده اند. این در حالی است که حمله فرضی آمریکا به روسیه را به هیچ وجه نمی توان پیشگیرانه دانست، بلکه بطور قطع چنین حمله ای تهاجمی تلقی می شود، چون روسیه هرگز قصد دست زدن به چنین حملهای را ندارد، حتی اگر به نوعی باردیگر به کشوری مانند اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شود.
احتمال بروز جنگ هستهای کاهش نیافته است
ضروری است تاکید شود که توازن راهبردی جهانی با توجه به افزایش تسلیحات نظامی متعارف آمریکا، رو به تضعیف است و کاهش مداوم تسلیحات راهبردی روسیه که از اوایل سالهای 1990 آغاز شده، متناسب نبوده و بارها در این رابطه صحبت شده، ولی اکنون ضرورت آن کاملا مشهود است.
کاهش تسلیحات هستهای-موشکی روسیه انجام شده و بعنوان یک اقدام صلح دوستانه در خدمت منافع آمریکا قرار گرفته و گفته شده که این مسئله خطر بروز جنگ هستهای را کاهش داده است. این در حالی است که دقیقا بعد از این کاهش عمیق تسلیحاتی، خطر بروز جنگ هستهای افزایش هم یافته است، ضمن اینکه این جنگ می تواند با حمله پیشگیرانه آمریکا به تاسیسات راهبردی روسیه آغاز شود، هرچند ممکن است درک این خطر در شرایط کنونی بسیار سخت باشد.
در عین حال دست کم گرفتن خطر جنگ هستهای و اینکه در جامعه تصور شود که عواقب چنین جنگی برای بشریت فاجعه آمیز نخواهد بود، بسیار خطرناک است. ضمن اینکه باید توجه داشت که کاهش قابل توجه تسلیحات هستهای هم اصلا منجر به فاجعه آمیز نبودن عواقب این جنگ نخواهد شد.
در حال حاضر زرادخانه های هستهای آمریکا بیش از 22 برابر کاهش یافته و در روسیه نیز در مقایسه با اتحاد جماهیر شوروی، این کاهش 50 برابر بوده است، با این وجود هر دو کشور دارای توان هستهای قابل توجهی هستند. ضمن اینکه در حال حاضر و با توجه به گسترش سامانههای دفاع ضد موشکی آمریکا، وسوسه بیشتری برای حمله اولیه آمریکا بوجود آمده و این خطر واقعی تر شده است. حال سئوال اینجاست که در چه شرایطی این خطر واقعی می شود و چطور باید با آن مقابله کرد؟
راه حل چیست؟ آیا خنثی عمل کردن موثر است؟
برخی کارشناسان روس پیشنهاد کرده اند که بار دیگر به نظریه جنگ هستهای در قلمرو غیرمنطقی بازگشت و آمریکا را به استفاده از سلاح هستهای در سواحل این کشور تهدید کرد که باعث ایجاد تسونومی عظیمی خواهد شد که شهرهای ساحلی ایالات متحده را بطور کامل نابود خواهد کرد. ولی این راه حل از هر لحاظ که به آن نگاه شود، منطقی نیست. ضمن اینکه این پیشنهاد از لحاظ نظامی و فنی هم اصلا مطلوب نبوده و باید آن را فراموش کرد.
آنچه برای روسیه اهمیت دارد، آن است که بتواند فعالانه از تاسیسات مهم راهبردی خود در برابر حمله احتمالی اولیه از سوی آمریکا محافظت کند. در عین حال لازم است تا فعالیت وزارت امور خارجه و وزارت دفاع روسیه و بطور کلی دستگاههای دولتی توسعه یافته و به اصطلاح آگاهی نخبگان اروپایی و افکارعمومی در غرب را افزایش داد و در این راستا از تمامی امکانات الکترونیکی و رسانهای موجود برای تقویت مواضع روسیه و مقابله با جنگ اطلاعاتی علیه این کشور استفاده کرد. شرکت روسیه در کلیه مباحثات بین المللی و آگاهی دادن طرفهای مذاکره کننده در مورد تهدیدات امنیتی که گسترش سامانههای دفاع ضدموشکی آمریکا و افزایش توان نیروهای هستهای آمریکا برای همه کشورها دارد، نیز بسیار با اهمیت است. بنابراین اقدامات دیپلماتیک در این عرصه می تواند برای روسیه مفید واقع شود و باید روی این مسئله کار کرد، هرچند این اقدامات کافی نخواهد بود.
توان هستهای روسیه چه نقشی در این مقابله دارد؟
در وهله نخست توان هسته ای روسیه باید کاملا «شارژ شده» باشد، یعنی لازم است که تا حداکثر امکان موثر باشد. در ثانی باید بطور تضمین شده محافظت شود تا در صورت حمله پیشدستانه از سوی آمریکا هیچ آسیبی به آن نرسیده و بتواند با وجود سامانههای دفاع ضدموشکی ملی آمریکا و سپر موشکی آمریکا در اروپا، پاسخ این حمله را بدهد.
در رابطه با بازدارندگی هستهای زیاد نوشته و شنیده شده است، ولی کمتر یادآوری می شود که یکی از عوامل تعیین کننده در آن، عامل روانی و اصل عدم تعیین نتیجه نهایی جنگ هسته ای است. باید توجه داشت که با توجه به بهبود روشها و ابزار محاسباتی برای پیش بینی چنین نتیجه ای، نمی توان تضمینی برای پیروزی قطعی آمریکا در این جنگ داد. البته اگر کاهش تسلیحات راهبردی روسیه همچنان ادامه پیدا کند احتمال «شکست ناپذیری» آمریکا در جنگ هستهای افزایش پیدا کرده و قطعا امکان بازدارندگی هستهای کاهش خواهد یافت.
پس روسیه باید چه اقداماتی انجام دهد؟
پاسخ به این سئوال، مشخص است. اگر آمریکا به دست زدن به حمله پیشدستانه وسوسه شده و علت آن دو عامل: افزایش امکانات این کشور برای نابودی موشکهای قاره پیما و کاهش زرادخانههای هستهای-موشکی روسیه باشد، بنابراین باید این وسوسه را به سطح توان هسته ای اتحاد جماهیر شوروی قبل از توافقات کاهش تسلیحاتی دو کشور بازگرداند. یعنی ابتدا باید با استفاده از تسلیحات مدرن و بسیار دقیق، سامانه های دفاعی و موشکی کشور تقویت شوند و سپس تسلیحات هستهای-موشکی هوشمند جدیدی برای پاسخ روسیه به چنین حمله اولیهای را در اختیار داشت. یعنی در واقع لازم است تا صنایع دفاعی روسیه بطور قابل توجهی تقویت شود.
متاسفانه درک جامعه و حتی برخی کارشناسان از این مسئله همچنان بسیار کم است، برای مثال در برخی مقالات تحلیلی دیده می شود که روند اجرای توافقات مربوط به کاهش و محدود سازی تسلیحات هسته ای از سوی ایالات متحده با آب و تاب توضیح داده می شود. یعنی بصورت قانع کنندهای گفته می شود که سطح نقض آمریکا در این توافقات بسیار پایین بوده و این کشور در این عرصه کاملا صادقانه عمل کرده و لازم است تا با این کشور برای ادامه این روند به توافق رسید. ضمن اینکه این بحث نیز همچنان مطرح است که روسیه بر اساس توافقات جدید کاهش تسلیحات راهبردی تهاجمی باید تا چه اندازه زرادخانه های خود را کاهش دهد. در صورتی که تنها راه حل، اقدامات سیاسی-نظامی و نظامی-فنی مناسب در این زمینه است.
در عرصه سیاسی-نظامی، راه حل- خارج شدن از توافقنامه مربوط به کاهش تسلیحات رابهردی تهاجمی است، اگر آمریکا در اسرع وقت سپرضدموشکی خود در اروپا و دیگر اقدامات نظامی خود در این قاره را به حداقل نرساند و پیمان آتلانتیک شمالی نیز از افزایش توان نظامی در شرق اروپا و همچنین جذب جمهوریهای سابق اتحاد جماهیر شوروی در این سازمان، دست برندارد.
در عرصه نظامی-فنی نیز اقدامات لازم شامل تحقق طرح دو منظوره افزایش کمی و کیفی نیروهای هستهای-موشکی روسیه و تامین امنیت تضمین شده تاسیسات راهبردی در کشور است. تمامی گلایه ها در مورد اینکه انجام چنین اقدامات گستردهای در حال حاضر در توان روسیه نیست، بی معناست. البته لازم است تا بودجه دفاعی روسیه با توجه به افزایش تهدیدات بالقوه افزایش قابل توجهی پیدا کند.
حال باید دید با توجه به این واقعیات، آیا اصلا لازم است مذاکرات تازهای با دولت دونالد ترامپ آغاز شده و با آنها به توافقات جدیدی دست یافت، در حالیکه طرف آمریکایی حتی برخی پیش شرطهای اولیه واضح در این زمینه را نیز رعایت نکرده است.
منبع: افکارنيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۹۴۷۱۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علیرضا عسگری؛ سوژهای سوخته برای فرار از شکست
داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد.
به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی به بررسی گزارش اینترنشنال درباره علیرضا عسگری پرداخت. این تحلیلگر سیاسی در این باره نوشت: بار دیگر پس از ۱۷ سال، یک سوژه سوخته امنیتی با گزارشی که «اینترنشنال» در پنجم اردیبهشت ماه منتشر کرد، محور خبری – تحلیلی برخی منابع و افراد قرار گرفت. اینترنشنال با ارائه گزارشی با عنوان «علیرضا عسگری؛ از سردار رضا چیفتن تا مستر جان دوو»، پس از ۱۷ سال تلاش کرده این سوژه را برجسته و در میان اخبار مهم این روزها که سراسر آمریکا را به جهت اعتراضات گسترده در دانشگاههای این کشور در حمایت از مردم غزه و نسل کشی صهیونیست ها فرا گرفته، کمرنگ کند.
در صدد بازخوانی آنچه در سال ۱۳۸۵ اتفاق افتاد و در صدر اخبار آن روزها قرار گرفت، نیستیم. اما بدنبال این پاسخ هستیم که چرا اینترنشنال - این رسانه اجاره ای در خدمت نظام سلطه - در این مقطع زمانی به این سوژه پرداخته است. داستان سردار علیرضا عسگری بازنشسته سپاه و اولین فرمانده رسمی سپاه لبنان و معاون بازرسی وزارت دفاع در دولت خاتمی از آنجا آغاز شد که این فرد در ۱۸ آذر ۱۳۸۵ در جریان سفری به ترکیه، ناپدید شد و در طول این ۱۷ سال، اطلاعات ضد و نقیض زیادی در باره او در فضای رسانه ای در داخل و خارج منتشر شده است. برخی سفر او به سوریه و پس از آن به ترکیه به بهانه تجارت زیتون و... را برنامه ای هدفمند از سوی وی برای پناهندگی و همکاری با سرویس های جاسوسی دانسته و برخی دیگر کشاندن او به سوریه و ترکیه را با هدف ربایش و نه از روی اختیار می دانند.
اینترنشنال در گزارش اخیر خود تلاش کرده او را همکار سازمان سیا معرفی کرده و این همکاری را خیلی بیشتر از زمانی اعلام کند که او به سوریه و ترکیه رفته و سپس ناپدید شده است و در این گزارش با استناد به سخنان همسر او و سفرش به تایلند در سال ۱۳۸۴ و احتمال ارتباط گیری او با عوامل سیا پیوند داده است. اینتر نشنال به نقل از سخنان سردار احمدی مقدم در تاریخ ۲۵ آذر ۹۱ در مراسم ششمین سالگرد مفقود شدن عسگری - در صورت درست بودن انتساب این سخنان به احمدی مقدم - مدعی است عسگری یک روز قبل از رفتنش به سفر تجاری سوریه و ترکیه به دفتر او رفته و گفته: «او گفت شاید دیگر همدیگر را نبینیم. من آمدهام اینجا تا حرفهایی را به شما بزنم که بعدا آن را پیگیری کنید.»این جمله یعنی عسگری میدانست که دیگر قرار نیست به کشور برگردد و با برنامه می خواست باقی زندگیاش را با یک هویت تازه بگذراند و آنچنان که در ادبیات سیاسی و حقوقی آمریکا رایج است او از این به بعد «مستر جان دوو» که نامی برای افراد با هویت ناشناس است، در آمریکا یا آلمان که می گویند یکی از این دو محل زندگی اوست، زندگی کند.
اما در رابطه با گزارش هدفمند اینترنشنال و زمان انتشار این گزارش در این مقطع زمانی چند نکته وجود دارد:
۱ - برجسته دیدن نقش علیرضا عسگری در داشتن اطلاعات فوق محرمانه در زمینه های هسته ای و نظامی و شناخت مقامات کلیدی درگیر در برنامه هسته ای و نظامی ایران و همکاری اطلاعاتی او با سرویس های جاسوسی شاید در مقطعی که عسگری اشتغال داشته، حائز اهمیت بوده باشد ولی نباید فراموش کرد که عملا برنامه هسته ای ایران از زمانی که آژانس روی آن سوار و برای ایران پرونده تشکیل داد به سالهای ۱۳۸۲-۱۳۸۳ برمی گردد و در آن مقطع برنامه هسته ای ایران از چنین گستردگی که امروز برخوردار است، برخوردار نبوده است. عسگری هم در آن مقطع نه به جرم جاسوسی، بلکه به جرم مسایل مالی و اخلاقی دستگیر و ۱۸ ماه در زندان بود. بعد از آزادی هم هیچ ارتباطی با بخش های نظامی یا هسته ای و... نداشته است.
حداکثر بهره برداران از عسگری در سرویس های جاسوسی می تواند به همان میزانی باشد که موساد در ایران عملیات انجام داده است. مثلا با توجه به مسئولیت او در معاونت بازرسی وزارت دفاع می توان عسگری را در لو دادن محل کانتینر های اسناد تاریخ گذشته و اعلام شده هسته ای ایران به آژانس بین المللی انرژی هسته ای آنهم نه زمانی که به شور آباد منتقل شد، دانست. برفرض که عسگری کسی بوده که شهید محسن فخریزاده را به عنوان شخصیت محوری برنامه نظامی هستهای جمهوریاسلامی به آمریکا معرفی کرده است، دیگر دانشمندان هسته ای شهید ما که هیچ ارتباط تشکیلاتی با مسئولیت سازمانی او نداشته اند و تازه در سالهای ابتدایی دهه ۹۰ این افراد به جرگه دانش هسته ای ما پیوسته اند، با کدام کانال اطلاعاتی دشمن به شهادت رسیده اند؟
۲ - این نوع پروژه تعریف کردن و نام بردن از عسگری بیش از آنکه حاوی اطلاعات و داشتن نقش های برجسته برای عسگری در لو دادن برنامه های نظامی و هسته ای ایران باشد، احتمال دیگری را در ذهن متبادر می کند و آن اینکه منبع یا منابع دیگری در اختیار دشمن است و برای نسوزاندن مهره خود از یک مهره سوخته استفاده می کنند تا بتوانند در شرایط مناسب برنامه ترور یا هر اقدام دیگر خود را عملیاتی کنند.
۳ - نباید فراموش کرد که دشمن زبون صهیونیستی و مهره گردان اصلی او یعنی آمریکا در عملیات غرور آفرین «وعده صادق» ضربه سنگینی را متحمل شده است و برای فرار از این شکست بزرگ، بدنبال انحراف افکار عمومی از این شکست است. رژیم صهیونیستی و دستگاه اطلاعاتی آن با عملیات «طوفان الاقصی» حماس غافلگیر و گیج و مبهوت شده بود و ۸ ماه است که با وجود شخم زدن غزه و کشتار جنون آمیز ۳۳ هزار زن و کودک در این باریکه، نتوانسته دستاوردی را به درست آورد و عملیات وعده صادق سپاه نیز تیر خلاص را بر دستگاههای امنیتی – اطلاعاتی این رژیم و دستگاه اطلاعاتی آمریکا که پشتیبانی کننده اصلی آمریکا از رژیم صهیونیستی است، وارد کرد. بنابراین، انتشار گزارش اینترنشنال و بازی با مهره سوخته ۱۷ سال پیش را باید عاملی برای توجیه شکست های اطلاعاتی آمریکا و صهیونیست ها دانست.
افتضاح این شکست تا آنجاست که تاکنون سه مقام نظامی اطلاعاتی و امنیتی رژیم استعفا داده اند و این ننگ بزرگی برای آمریکا، اسرائیل و دیگر حامیان غربی آنهاست که تلاش دارند این موجود رو به مرگ را احیا کنند.
۴ - با شکست اطلاعاتی و میدانی اسرائیل در طوفان الاقصی و عملیات وعده صادق ایران، به نظر می رسد غرب با محوریت آمریکا و فشار به آژانس بین المللی انرژی اتمی در صدد باز کردن پرونده جدید هسته ای و موشکی برای کشورمان است و ممکن است اقدام به برخی اطلاعات غلط در این زمینه در روزها و ماههای پیش رو در این دو زمینه داشته باشد و با انتشارگزارشی از علیرضا عسگری در پی اعتبار بخشی به اطلاعات غلط خود است تا بگوید با توجه به مسئولیت او در دوره ای، این اطلاعات داده شده و البته غلط قابل استناد است که این سناریوی طراحی شده از هم اکنون محکوم به شکست است.