راه حل مشکلات اجرای گفتمان انقلابیگری در جامعه است
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۹۶۶۰۱۶
بررسی زمینهها و عوامل پیدایی مشکلات در کشور یکی از ضرورتها برای دستیابی به راهحلها و عبور از مشکلات است. در هر انتخاباتی مردم به دنبال رأی دادن به کسانی هستند که بتوانند مشکلات آنان و کشور را حل کرده و به پیشرفت کشور کمک کنند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، اگر مسئولان در حوزه اقتصاد، اسلامی و انقلابی عمل میکردند، این وضعیت پیش نمیآمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بررسی زمینهها و عوامل پیدایی مشکلات در کشور یکی از ضرورتها برای دستیابی به راهحلها و عبور از مشکلات است. در هر انتخاباتی مردم به دنبال رأی دادن به کسانی هستند که بتوانند مشکلات آنان و کشور را حل کرده و به پیشرفت کشور کمک کنند. به طور قطع آگاهی مردم از دلایل و عوامل پیدایی مشکلات به آنان جهت انتخابات صحیحتر برای تشکیل دولتی کارآمد و توانا برای حل مشکلاتشان کمک خواهد کرد. این موضوع را درگفتوگویی با دکتر یدالله جوانی، کارشناس مسائل راهبردی و معاون سیاسی اسبق سپاه مورد بررسی قرار دادیم.
رابطه انتخابات و مشکلات موجود درکشور چگونه است؟
انتخابات در کشور ما با پیدایی پارهای از مشکلات و همچنین با حل مشکلات، رابطهای مستقیم و تنگاتنگ دارد. به عبارتی هر انتخاباتی که در ایران برگزار میشود، خصوصاً انتخابات ریاست جمهوری که در پی آن یک دولت برای مدت چهار سال شکل میگیرد، یا به دنبال این انتخابات و پدیدآیی دولت جدید، به دلیل توانمندی و کارآمدی آن دولت، بخشی از مشکلات حل شده و در پرتو هوشمندی و انجام کارهای زیربنایی و آمادهسازی زیرساختها، مقدمات حل مشکلات ریشهدار و ساختاری هم فراهم میشود، یا اینکه نه تنها مشکلات موجود حل نمیشود، بلکه یک دولت ناکارآمد به حجم مشکلات خواهد افزود و با سیاستهای اجرایی غلط و جهتگیریهای نادرست، مشکلاتی را پدید میآورد که سالها باید برای حل آن تلاش کرد.
بنابر نگاه شما، نقش اصلی در پدیدآیی مشکلات یا حل مشکلات با مردم است. آیا این برداشت درست است؟
این یک واقعیت است که نمیتوان آن را نادیده انگاشت. براساس اصل ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اداره کشور متکی به آرای عمومی است. در واقع این مرم هستند که با شرکت در هر انتخاباتی مسئولینی را برای اداره کشور برمیگزینند. انتخابات در ایران آزاد و رقابتی است. در هر انتخاباتی نتیجه آن انتخابات را خود مردم رقم میزنند. بنابراین منتخب خوب، توانا، عالم، کارآمد، متعهد یا منتخب ضعیف، غیرمتخصص و غیرمتعهد، هر دو نتیجه رأی مردم است. بالاخره این مردم هستند که انتخاب میکنند. البته مردم همیشه علاقهمند و خواهان انتخاب بهترینها هستند، لکن در مواردی نوع تبلیغات و فضاسازیهای انتخاباتی، ممکن است مردم را در انتخابشان دچار سردرگمی و اشتباه در انتخاب کند.
آیا میتوان گفت نقش انتخابات در حل مشکلات کشور، یک نقش راهبردی است؟
بله، این سخن کاملاً درست است و نشان از اهمیت انتخابات دارد. مبتنی بر این نگاه میتوان گفت هر انتخاباتی در ایران یک فرصت طلایی برای نظام، مردم و کشور میباشد. فرصت از این منظر که باتوجه به تجارب پیشین، مردم با شناخت بیشتر و دقیقتر از جریانها، احزاب، گروهها و کاندیداهای حاضر در عرصه انتخابات، میتوانند دست به شایستهگزینی زده و بهترینها را انتخاب کنند. البته نظام هم باید زمینه و مقدمات این مهم را فراهم سازد. نخبگان و خود جریانهای سیاسی هم در ایجاد شرایط مناسب برای بهگزینی نقش دارند. مطبوعات و اصحاب رسانه هم در شکلگیری فضاهای انتخاباتی نقش بسزایی دارند. بر همین اساس، دشمنان با علم به نقش انتخابات در پیشرفت کشور و حل مشکلات مردم و تحقق آرمانهای والای انقلاب اسلامی، در هر انتخاباتی تلاش میکنند تا آن انتخابات را به جای اینکه یک فرصت برای ملت ما باشد، به فرصتی برای خودشان تبدیل کنند.
دشمنان چگونه میتوانند انتخابات در ایران را به یک فرصت برای خودشان تبدیل کنند؟
با توجه به پدیدآیی فتنه عمیق، خطرآفرین و مشکلساز در بستر انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری در سال 88 از یک طرف و نقش اصلی و برجسته استکبار جهانی با محوریت امریکاییها در ایجاد این فتنه از طرف دیگر، اثبات این نگاه که دشمن میخواهد انتخابات در ایران را به فرصتی برای خود تبدیل کند، دیگر کار سختی نیست. فتنه 88 و نقش دشمنان در این فتنه، باید مردم و مسئولان را نسبت به هر انتخاباتی حساستر از قبل کند. انتخابات باید برای مردم ایران یک فرصت باشد و نباید با غفلت و ترجیح منافع باندی بر منافع ملی، به دشمنان اجازه داد که آنان انتخابات ایران را به فرصتی برای خودشان تبدیل کنند. دشمنان خارجی از چند طریق به دنبال بهرهبرداری از انتخابات ایران در راستای اهداف و مقاصد خودشان هستند:
1- انتخابات را به محل اختلاف و تنش میان احزاب، جریانهای سیاسی و در صورت امکان ایجاد شکاف و دوقطبی در میان مردم تبدیل کرده، ثبات و آرامش را از کشور سلب کنند.
2- در انتخابات با طراحیهای پیچیده و استفاده از زمینههای داخلی و با پیادهسازی نقشههایی چون انقلابهای رنگی، اعتماد مردم نسبت به نظام را مخدوش ساخته و بخشی از مردم را رو در روی نظام قرار دهند. این نقشه در سال 88 از سوی دشمن اجرایی شد و فتنه 88 را پدید آورد.
3- با فضاسازی و تأثیر برفرآیندهای انتخاباتی، مانع از انتخاب افراد متخصص و متعهد شده، زمینه انتخاب افراد ضعیف و ناکارآمد را فراهم سازند.
4- با استفاده از ابزارها و شیوههای گوناگون، تلاش میکنند تا مانع پیروزی نیروهای اصیل و انقلابی و کارآمد در انتخابات شوند و میکوشند تا نیروهای غیرانقلابی و غربگرا را پیروز هر انتخابات کنند. بررسی رفتار غربیها در چندین انتخابات گذشته، نشان میدهد که آنان تمامی توان خود را به کار میگیرند تا در ایران، نیروهای انقلابی را منزوی و جریانهای غیرانقلابی را تقویت نمایند.
چرا دشمنان چنین نگاهی به انتخابات در ایران دارند؟
جبهه استکبار با محوریت امریکا، مصداق اصلی و عینی دشمن برای انقلاب اسلامی، نظام اسلامی و ملت ایران است. تمامی کشورهای سلطهگر و با سابقه استعمارگری غربی در این جبهه با امریکا علیه انقلاب اسلامی متحد شدهاند. نگرانی اصلی جبهه استکبار، تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی و از جمله ظهور تمدن نوین اسلامی است. تمامی توطئههای جبهه استکبار علیه انقلاب اسلامی و ملت ایران طی 37 سال گذشته، برای جلوگیری از تحقق آرمانهای انقلاب بود. وقتی توطئههای مستقیم آنان برای شکست انقلاب و براندازی جمهوری اسلامی ناکام ماند، آنان با جنگ نرم و نفوذ، به دنبال تسلیم ملت ایران در مقابل خودشان هستند. غربیها به درستی دریافتهاند که در ایران، مجلس انقلابی، دولت انقلابی و دستگاههای انقلابی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم با رأی مردم شکل میگیرند، میتوانند آرمانهای انقلاب اسلامی را تحقق بخشند. به همین دلیل با سرمایهگذاریهای فراوان، تلاش میکنند تا نیروهای انقلابی را از چشم مردم انداخته و مانع پیروزی آنان در هر یک از انتخابات شوند. غربیها امیدوارند با به قدرت رساندن نیروهای غیرانقلابی و غربگرا در ایران، از طریق آنان مانع از تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی و از جمله ایجاد تمدن نوین اسلامی شوند. البته دخالت غربیها در انتخابات سایر کشورها، سابقه طولانی دارد.
آیا غربیها برای انتخابات سال 96 در ایران هم چنین رویکردی دارند؟
متأسفانه جواب این سؤال مثبت است، البته از دشمن جز دشمنی توقع دیگری نباید داشت منتها نگرانی آن وقت زیاد میشود که نقشههای دشمن مانند فتنه امریکایی- صهیونیستی سال 88 پیچیده با شد. در انتخابات سال 88 ظاهر قضیه این بود که دو نفر از کاندیداها نسبت به نتیجه انتخابات دچار سوءتفاهم شدهاند، لکن واقعیت این بود که آنان بازیگر روی صحنه یک توطئه بسیار خطرناکتر از جنگ هشت ساله علیه انقلاب، نظام، کشور و ملت بودند. توطئهای که نقشه اصلی آن را بیگانگان طراحی کرده بودند.
برای دخالت غربیها در انتخابات 96، چه اسناد و مدارکی وجود دارد؟ آنان چگونه میخواهند بر انتخابات تأثیر بگذارند؟
اسناد آشکار بسیار فراوان وجود دارد. اکنون در غرب، هم در میان امریکاییها و هم در میان اروپاییها، این ادبیات واحد شکل گرفته که میگویند، ما باید از میانهروها در ایران حمایت و آنان را تقویت کنیم.
به عنوان نمونه آقای رنان رئیس سابق سازمان سیا در امریکا چندی قبل با صراحت اعلام کرد که ما باید میانهروها را در ایران تقویت کنیم؛ چرا که در ایران رقابت میان تندروها و میانهروها میباشد! مبتنی بر همین نگاه در آستانه سفر وزیر خارجه فرانسه به ایران در روزهای پایانی سال 1395 سخنگوی وزارت خارجه این کشور با صراحت اعلام کرد هدف تقویت موقعیت میانهروها در ایران است و ما از طریق روابط تجاری به دنبال تقویت موقعیت آنان هستیم. این دو نمونه از نوع نگاه امریکاییها و اروپاییها به صحنه انتخابات و رقابتها در ایران رونمایی میکند. به طور قطع امریکاییها و اروپاییها با چنین نگاهی و از طریق حمایت از یک جریان در ایران، به دنبال مشکلگشایی از ملت ایران و ایجاد زمینههای پیشرفت در کشور ما نیستند.
غربیها به دنبال منافع خودشان هستند. آنان طی 37 سال گذشته، نشان دادند که با تمدنسازی اسلامی از سوی ایرانیان مخالف بوده و به هر شکل ممکن تلاش کردند جلوی پیشرفت واقعی ایران را بگیرند. رویکرد غربیها در موضوع برنامه هستهای ایران، نوع نگاه غرب را به ایران نشان میدهد. بنابراین غربیها، هدفی جز ایجاد مشکل در مسیر جمهوری اسلامی برای جلوگیری از دستیابی به تمدنسازی اسلامی ندارند. آنان هرگز به دنبال کمک به ایران برای حل اساسی مشکلات اقتصادی کشور ما نیستند. غربیها یک ایران ضعیف، نیازمند و وابسته را به یک ایران قدرتمند، پیشرفته و خوداتکا ترجیح میدهند. رویکرد حمایتگونه غربیها از یک جریان سیاسی در ایران با چنین هدفی دنبال میشود.
میانهروها و تندروها از نظر غربیها در ایران چه کسانی هستند؟
به طور کلی غربیها درجهان اسلام و در هر کشوری از کشورهای اسلامی و از جمله ایران، جریانهای فکری سیاسی فعال را به دو دسته میانهرو و تندرو یا افراطی تقسیم میکنند. از نظر آنان در ایران، میانهروها کسانی هستند که موجودیت تمدنی و فرهنگی غرب را پذیرفته و به سکولاریسم اسلامی اعتقاد دارند. این میانهروها با پذیرش سکولاریسم اسلامی، دارای رویکردهای لیبرالی در تمامی عرصهها و از جمله عرصه مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هستند و پیشرفت کشور را در گرو همراه شدن با غرب و برقراری رابطه با امریکا میدانند.
میانهروها با چنین دیدگاهی، نه تنها نسبت به اهداف سلطهطلبانه غرب و خصوصاً امریکا و مخدوش شدن استقلال کشور حساسیتی ندارند، بلکه تنها راه پیشرفت کشور را گشودن درهای کشور به روی غرب دانسته و باتوجه به نقش محوری امریکا برای اجازه دادن به شرکتهای اروپایی جهت وارد کردن سرمایه به ایران مذاکره و رابطه با امریکا را به عنوان کدخدای جهان ضروری میدانند. تندروها از نظر غربیها و امریکاییها در ایران نیروهایی هستند که در مقابل زیادهخواهیها، قلدریها و زورگوییهای غرب میایستند و به دنبال پیشرفت واقعی کشور و پیریزی تمدن نوین اسلامی، با استفاده از ظرفیتهای داخلی میباشند. در واقع از نظر غربیها، نیروهای انقلابی و استکبارستیز طرفدار استقلال و عزت ملی، تندرو و افراطی محسوب میشوند. غربیها اکنون صحنه رقابتها در ایران را صحنه رقابت میان نیروهای انقلابی و غیرانقلابی میبینند. بر همین اساس آنان میگویند ما باید از جریان غیرانقلابی در برابر جریان انقلابی حمایت کنیم. البته برای توجیه حمایتهای خود، آنان را میانهرو معرفی میکنند. البته این عنوان میانهرو را غربیها و امریکاییها، در هر کشوری برای جریانهایی به کار میبرند که تمایل به غرب دارند. به عبارت دیگر، میانهروها در هر کشوری و از جمله ایران، جریانهای فکری سیاسی سکولار و غربگرا هستند.
چگونه میخواهند نیروهای انقلابی را با عنوان نیروهای تندرو و افراطی از چشم مردم بیندازند؟
این سؤال مهمی است و باید با دقت دنبال پاسخ آن بود. اکنون برای فاصله انداختن بین مردم و انقلاب، نظام و نیروهای انقلابی، اتاقهای فکر فراوانی در خارج و داخل فعال هستند. یکی از رویکردها برای رسیدن به این هدف، نسبت دادن مشکلات کشور به جریان انقلاب و نیروهای انقلابی است. به عبارت دیگر میخواهند انقلابیگری را به عنوان عامل اصلی پدیدآیی مشکلات معرفی کنند.
آنان میخواهند دستاوردهای انقلاب را ناچیز و مشکلات آن را فراوان جلوه دهند. در شبکههای ماهوارهای، فضای مجازی و برخی از رسانههای مکتوب داخلی، در برخی از فیلمهای سینمایی و همچنین تئاترها، این نوع القائات دیده میشود. وقتی در داخل کشور فردی در کسوت استاد دانشگاه میگوید: انقلاب کشور را 50 سال عقب انداخت و در سالهای بعد از انقلاب، هیچ چیزی به اندازه امریکاستیزی تیشه به ریشه منافع ملی نزده، این حرفها هدفمند در راستای جداسازی مردم و خصوصاً نسل جوان از انقلاب بر زبان جاری و بعد در رسانههای مختلف و شبکههای اجتماعی بازتاب داده میشود. اکنون در غرب برای تطهیر رژیم فاسد، مستبد و وابسته پهلوی، با سرمایهگذاری فراوان کار میشود. در داخل هم عدهای در همین مسیر فعالیت میکنند.
آیا این اقدامات نتیجه میدهد؟
کسانی که روی جداسازی مردم از انقلاب و انقلابیگری سرمایهگذاری میکنند، با نگاهی جامعهشناسانه به نتیجهبخش بودن کار خود امیدوارند. اکنون بیش از 50 میلیون از جمعیت بالای 80 میلیون کشور بعد از انقلاب متولد شدهاند و از شرایط قبل از انقلاب آگاهی درستی ندارند. از طرفی فراموشی تاریخی هم برای بخشی از مردم یک واقعیت است. در چنین فضایی، با تبلیغات گسترده تلاش میکنند دستاوردهای انقلاب را ناچیز و مشکلات آن را فراوان جلوه دهند. در حالی که انقلاب اسلامی دستاوردهای فراوانی داشته است و مشکلات موجود، اتفاقاً ریشه در انقلابگریزی دارد.
منظورتان از اینکه مشکلات کشور ریشه در انقلابگریزی دارد، چیست؟
منظورم روشن است. در 37 سال گذشته هر جایی که مسئولان کشور، اسلامی و انقلابی عمل کردهاند، موفقیتها و دستاوردهای ارزشمندی نصیب کشور و مردم شده است. مشکلات کشور عمدتاً در آن جاهایی است که براساس آموزههای اسلامی و به صورت انقلابی عمل نشده است.
ممکن است نمونههایی از این موفقیتها و مشکلات را مثال بزنید؟
نمونه فراوان است. موفقیتهای بزرگ و دستاوردهای بزرگ که با انقلابیگری و عمل براساس اسلام به دست آمده فراوان است. جنگ تحمیلی با انقلابیگری به دفاع مقدس تبدیل شد. امنیت موجود در کشور در پرتو اقتداردفاعی نتیجه عمل انقلابی است. ورود کشور به باشگاه هستهای جهان و باشگاه هوافضا نتیجه انقلابیگری است. امروز ایران در ردیف چهار کشور قدرتمند موشکی جهان است و این مهم به دست نیامد مگر با روحیه انقلابی، تفکر انقلابی و مدیریت جهادی افرادی چون شهید تهرانیمقدم. شهدای هستهای، ایران را با همین منش انقلابی صاحب چرخه سوخت کردند. بنابراین در هر جایی که یک مسئول و مدیر انقلابی بر سر کار بوده، در پرتو انقلابیگری موفقیتهای بزرگ حاصل شده است. اما برعکس، جاهایی که مسئولان غیرانقلابی سر کار بودند و به آموزههای اسلامی توجه نکرده و برای حل مشکلات و پیشرفت کشور به دنبال نظریه غربی رفتهاند، نه تنها مشکلات حل نشده بلکه مشکلات دیگری ایجاد شده است. الان کشور گرفتار رکود است؛ این رکود و به تبع آن بیکاری و گرانی، نتیجه انقلابگریزی برخی از مسئولان است.
اگر مسئولان در حوزه اقتصاد، اسلامی و انقلابی عمل میکردند، این وضعیت پیش نمیآمد. مفاسد اقتصادی و مالی، قاچاق کالا و واردات بیرویه کالا، بیاعتنایی به تولیدات داخلی و دهها مورد از این قبیل، ریشه در سوداگری برخی از مسئولان و وابستگان آنها دارد و این نوع رفتارها، رفتارهای انقلابی نیست. اینها رفتارهای غیرانقلابی و بعضاً ضد انقلابی است. آدم انقلابی نجومیبگیر نیست. آدم انقلابی بیرحمانه به جان بیتالمال نمیافتد. آدم انقلابی بیاعتناد به آسیبهای اجتماعی و مشکلات مردم نیست. ممکن است البته افرادی با تظاهر به انقلابی و مؤمن بودن، خود را انقلابی جا بزنند اما واقعیت این است که انقلابیون اصیل و معتقد به آرمانهای انقلاب، همواره از کشور مشکلگشایی کردهاند. بنابراین تنها راه حل مشکلات کشور حاکم کردن گفتمان انقلابیگری بر جامعه است.
منبع: جوان
انتهای پیام/
R1361/P1361/S9,1299/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۹۶۶۰۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عملیات «وعده صادق» سربلندی جهان اسلام
این عملیات غرورآفرین که در بحبوحه جنگ غزه و همزمان با جنایات رژیم کودککش صهیونیستی علیه فلسطینیان رخ داد، با استقبال ملتهای جهان و خصوصا مسلمانان روبهرو شده است. دراینخصوص به همت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تونس، گفتوگویی با دکتر خالد شوکت، وزیر و سخنگوی سابق دولت تونس انجام دادهایم که از نظرتان میگذرد.عملیات اخیر جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم اشغالگر در واکنش به اقدام این رژیم در حمله به حریم دیپلماتیک کشورمان در دمشق را چگونه ارزیابی میکنید؟
قطعا این عملیات، در بطن خود دارای نوعی ارزش راهبردی بوده و منجر به تغییر قواعد بازی در منطقه به سود جبهه مقاومت خواهد شد. یک پروژه امپریالیستی در جهان وجود دارد که مطابق آن، شاهد حمایت گروههای اوانجلیستی و حتی مسیحیان پروتستان از جنایات رژیم اشغالگر در نوار غزه هستیم. آنها خشنترین، غیرقانونیترین و تهاجمیترین نسخه یهودیت (صهیونیسم) را پذیرفته و حتی خود را وابستهای به این رژیم در بسیاری از موارد تلقی کردهاند. انسانهای آگاه باید از خود بپرسند که پشت پرده این پروژه که امروز شاهد تبلور آن در برخی دولتها (دولتهای غربی) هستیم، چیست؟ همچنین شاهد شکلگیری گروههایی مانند القاعده و داعش هستیم. گروههایی که حتی یک تیر به سوی رژیمصهیونیستی و اراضی اشغالی شلیک نکرده و در مقابل، مسلمانان بیگناه را به خاک و خون کشیدند. این صحنهای بسیار پیچیده است. در چنین شرایطی اقدام جمهوری اسلامی ایران، منجر به عزت ملتهای مسلمان شد.
رویکرد رسانههای غربی و دولتمردان آمریکایی و اروپایی، نسبت به عملیات وعده صادق را چگونه تحلیل و ارزیابی میکنید؟
به طور کلی غرب با ماهیت و موجودیت ایران اسلامی و قدرت رو به رشد آن در منطقه و جهان مشکل ذاتی دارد. زمانی که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید، مسأله آزادی فلسطین در صدر خواستههای برونمرزی این انقلاب مورد توجه قرار گرفت. حتی شاهد بستهشدن سفارت رژیم اشغالگر در تهران و تحویل آن به ساف (سازمان آزادیبخش فلسطین) بودیم. اگر ایران نیز به مانند برخی کشورهای عربی، سکوت و سازش با رژیم صهیونیستی را درپیش میگرفت، امروز فلسطین اوضاعی به مراتب بدتر از آنچه مشاهده میکنیم داشت. بهراستی اگر رژیم شاه سابق ایران پابرجا بود، امروز شاهد اقتدار ایران در برابر این حجم از تهدیدات و جنایات رژیم اشغالگر قدس بودیم؟ قطعا اینگونه نبود.
تقابل و منازعه دو گفتمان سازش و مقاومت را در برهه حساس کنونی از حیات منطقه و جهان اسلام چگونه ارزیابی میکنید؟ اکنون گفتمان مقاومت چه جایگاهی در این معادله دارد؟
جایگاه گفتمان و مسلک مقاومت را امروز در صحنه مشاهده میکنیم؛ جایی که دشمن صهیونیستی و حامیان آن در برابر اضلاع جبهه مقاومت و فراتر از آن، گفتماتی که بر این اساس در جهان شکل گرفته، مستاصل شدهاند. پایتختهای غربی، خصوصا آنهایی که شعار عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را سر میدهند، باید به خود بیایند. آنها نباید نماد صداهای تفرقهانگیز در جهان اسلام باشند. آموزههای دینی ما تسلیم در برابر دشمن، آن هم دشمنی مانند رژیم اشغالگر را برنمیتابد. بازگشت به این رویکرد اصیل که تبلور آن را در گفتمان مقاومت مشاهده میکنیم، تنها راهکارواقعی حل مسأله فلسطین است.دربرخی کشورهای عربی، هوا و هوس بر عقیده و گفتمان واقعی اسلام غلبه پیدا کرده است. این روند باید متوقف شود. امروز ما مقاومت پویا و موثر در برابر دشمنان را در فلسطین، لبنان، عراق و یمن نیزمشاهده میکنیم. این همان راه و روش صحیح در مواجهه با دشمنی است که اساسا نامشروع بوده و زبانی جز زور نمیفهمد. در صورتی که امت اسلامی واحد شکل گیرد، قطعا قدرت جمعی جهان اسلام جایی برای اشغالگران صهیونیست و موجودیت آن باقی نخواهد گذاشت.بدون دلیل نیست که دشمنان پروژههای مخفی و آشکار فرهنگی را برای دوری از گفتمان مقاومت و درمقابل، روی آوردن به سازش با دشمن صهیونیستی را برنامهریزی و اجرا میکنند. اما حوادث اخیر نشان داد که گفتمان مقاومت تا چه اندازهای قاطعیت و اصالت دارد. قطعا نتیجه این منازعه(چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم وعده داده)، به سود جریان حق وبه ضررجریان باطل خواهد بود.جریان باطل امروزهمان رژیم صهیونیستی و حامیان آن هستند.