Web Analytics Made Easy - Statcounter

صدای ایران- اقتصاد، مهم‌ترین عرصه تقابل انتخاباتی جریان راست و اصولگرایان با جریان اصلاحات و اعتدال است که نمایندگی آن فعلا برعهده حسن روحانی قرار گرفته است. نماینده‌ای که در سال ٩٢ هم نامزد ائتلافی سه‌ضلعی میان اصلاح‌طلبان، اعتدال‌گرایان و اصولگرایان میانه‌رو شد؛ ائتلافی که به نظر می‌رسد تا اطلاع ثانوی، تنها راه برای مقابله با توزیع فقر، ماجراجویی، فساد و رانت‌خواری‌هاست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما حوزه‌ای دیگر هم وجود دارد که از قضا، دوسال‌ونیم این دولت به تمرکز جدی روی آن سپری شد. دیپلماسی که توافق‌نامه برجام و قطع‌نامه ٢٢٣١ شورای امنیت و ارتباط پذیرفتنی با غرب و آسیای جنوب شرقی و حتی روسیه و چین، میوه آن است. سیاست خارجی روحانی و نگاه کشورهای دیگر به ایران و البته میزان استفاده از آن در رقابت‌های انتخاباتی یک ماه آینده، موضوع گفت‌وگوی «شرق» با «فریدون مجلسی» است. این روزنامه‌نگار و تحلیلگر روابط بین‌الملل، پیش از انقلاب تا یکی، دو سال ابتدای انقلاب، فعالیت در وزارت خارجه را تجربه کرده و محققی پرتلاش و مطلع در زمینه مسائل بین‌الملل است.
با توجه به درپیش‌بودن انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم، فضای کلی دنیا نسبت به تداوم حضور میانه‌رو‌ها در ایران در دستگاه اجرائی چگونه است؟
وقتی از فضای جهانی صحبت می‌کنیم، منظور فضایی است که شکل‌دهنده و تابع افکار عمومی از طریق انواع رسانه‌های جمعی است. منظور از افکار عمومی یعنی اروپا و آمریکا و ژاپن و جنوب شرقی آسیا، که بیشتر ثروت و صنعت و منابع انسانی و مالی و فرهنگی جهان را هم در اختیار دارند. اینان، یعنی افکار عمومی جهان، از رادیکالیسم و افراط‌گرایی، که به دلیل عملکرد طولانی و ضدغربی طالبانی و داعشی انگ اسلامی هم به آن زده‌اند، خسته‌اند. ایران‌هراسی برآمده از ستیز طولانی و متقابل تهران- تل‌آویو نیز کوشیده است آن احساس را شامل حال ایران نیز بکند. شگفت آنکه اخیرا تبلیغاتی که حتی وزیر خارجه عربستان بازیگر آن بوده، کوشیده است اتهام برپایی فاجعه ١١ سپتامبر و عملکردهای ضدغربی داعش را هم که همگی به وسیله اتباع و با حمایت مالی و تسلیحاتی عربستانی‌ها انجام شده، به گردن ایران بیندازد. برای اثبات این اتهام کوشیده‌اند اولا خاطره پرونده مختومه گروگان‌گیری آمریکایی‌ها، ماجراهای دستگیری برخی از افراد دوملیتی، حمله ناشیانه و عجیب به سفارت عربستان در تهران، مواضع غیردیپلماتیک علیه رژیم اسرائیل که حتی بر تسلیحات اصولا تدافعی ایران نقش بسته بود و... را زنده نگاه دارند. درحالی‌که دولت کنونی در اظهارات و کنش‌ها و واکنش‌هایش کوشیده است به معیارهای دیپلماتیک و تبعیت از اصول حقوق بین‌الملل پایبند باشد در عین اینکه موضع علیه رژیم اسرائیل و حماقت‌های سعودی‌ها را نیز حفظ کند. این مسئله باعث شده طرف‌های خارجی نسبت به این رفتار سازنده دستگاه اجرائی ایران، واکنش‌های مثبتی نشان دهند هرچند از رفتارهای برخی دیگر از بخش‌ها، حس خوبی ندارند.
چقدر اروپا می‌تواند این موضع دولت ایران را تقویت کند؟ بارها انتقاد شده که چرا آنها جدی‌تر وارد دادوستد بازرگانی و دیپلماتیک با دولت روحانی نمی‌شوند؟
اروپا درحال‌حاضر برای فائق‌آمدن بر بحران‌های اقتصادی و افزودن بر توان مقابله با رقبای تازه در عرصه‌های صنعت و تولید نیاز به صلح و آرامش و سازندگی دارد و از طولانی‌شدن جنگ‌های داخلی خاورمیانه و امواج مهاجران جنگی متحمل زیان بسیار شده است، ضمن آنکه بسیاری از احزاب سیاسی آن به ‌نوعی بیگانه‌ستیزی روی آورده‌اند و بیش از هرچیز خواهان بازگشت اعتدال و صلح و توسعه روابط بازرگانی با همسایگان تاریخی خود در خاورمیانه است. آنها از هرگونه بازگشت به افراط‌گرایی خصوصا در ایران که در دوران روحانی توانسته آرامش خود را حفظ کند، نگران هستند. آنها امیدوارند میانه‌روی و اعتدال و دوری‌گزینی از شیوه‌های داعشی و حتی مبارزه با آن از سوی ایران، ادامه یابد.
پس چرا در عمل، متناسب با این نگرانی عمل نمی‌کنند؟
مشکل، متحدان غربی در منطقه هستند که کشورهای غربی منافعی در آنها دارند. عربستان و اسرائیل علنا خواهان براندازی نظام و کشور ایران هستند. اتفاقا این کشورها نگران ادامه میانه‌روی و اعتدال در ایران هستند و امیدوارند روی‌کارآمدن دولتی افراطی و رادیکال بهانه لازم برای جنگ به‌عنوان «راه‌حل نهایی» را به دست غرب بدهد. در مورد عربستان شاید ریشه‌های نوعی احساس و تمایل سرکوفته تاریخی و سودجویی‌های کنونی نفتی دخیل باشد، اما درباره اسرائیل می‌توان گفت که این کشور از یک سو از رادیکال‌ها حمایت می‌کند اما خواهان جنگ هم نیست. زیرا تاکنون توانسته از شعارهای افراطی که علیه این رژیم سر داده شده، با مظلوم‌نمایی سود بسیار ببرد و دشمنان منطقه‌ای خود را به جان یکدیگر بیندازد. آمریکا نیز، اکنون بیش از همیشه، تحت‌تأثیر و پیرو امیال اسرائیل است. به این دلیل تمایل و تبلیغات دوستان منطقه‌ای و تأثیرگذار غربی، ایجاد و تشدید برخی مسائل قومی و البته تبلیغات ضددولت اعتدالی روحانی است. آنها به خوبی تحولات داخلی ایران را می‌بینند که در اثر تبلیغات و عملکردهای افراطیون داخلی، روحانی نتوانسته از همه مفاد برجام به سود منافع ملی همه ایرانیان بهره ببرد. این رژیم‌های منطقه‌ای خواهان دلسردی و عدم مشارکت مردم در انتخابات به بهانه‌های گوناگون هستند چراکه در غیاب آرای مردمی، عملا عرصه در اختیار افراطیونی قرار می‌گیرد که بیشتر به بهره‌مندی در پناه شعارهای ستیزه‌جویانه می‌اندیشند و این همان چیزی است که این رژیم‌ها آرزوی آن را دارند. اینکه ایران به دوران احمدی‌نژاد باز گردد. در این حوزه، جریان‌های ناراحت داخلی و این رژیم‌ها، کاملا همسو هستند و صدای مشترک دارند.
اینکه دولت روحانی، مشکلاتی در اجرای یک سیاست خارجی منسجم دارد، امر مشخصی است. سؤال من این است که غرب می‌خواهد روی منافع با رژیم‌های مرتجع و ناقض حقوق‌بشری مانند سعودی و اسرائیل حساب باز کند و منتظر انفجارهای هر روزه در پایتخت خود از سوی گروهک‌های اقماری اعراب باشد یا ایرانی را که رفتاری سازنده دارد، ترجیح بدهد؟
جهان غرب، حتی آمریکا و در کنار آن آسیای شرقی، خواهان توسعه روابط بازرگانی و اقتصادی در پناه آرامش و اعتدال است. آنها طبیعتا از دولتی اعتدالی که به نوبه خود به منافع ملی، رفاه عمومی و توسعه اقتصادی و اجتماعی می‌اندیشد، استقبال می‌کنند، آن را به سود خود می‌دانند و آن را ترجیح می‌دهند؛ اما فراموش نکنیم طبیعتا سیاست اجرائی، استفاده از گزینه دیگر را هم در آستین دارد. معتقدم با بودن دولتی اعتدالی که عملکردش به سود مردم خود و به سود تعاملات بین‌المللی است، نیازی به فشار بیشتر نخواهد بود. برخی رفتارهای غیر‌سازنده داخلی هم بهانه‌های مداخلات منطقه‌ای را به دست آنها می‌دهد و بازاریابی‌های تسلیحاتی را جایگزین منافع تجاری و اقتصادی متعارف آنها با ایران می‌کند.بارها محافل تندروی آمریکایی از قدرتمند‌ترشدن ایران در دوران روحانی و امتیازاتی که از دنیا گرفته، سخن گفته‌اند و از آن ابراز تأسف کرده‌اند. این یعنی آنها ترجیح می‌دهند با مدلی مانند دولت احمدی‌نژاد یا بدل آن، طرف باشند تا افرادی که ادبیات دیپلماسی جهانی را می‌شناسند و به زیروبم آن آشنا هستند؟محافل تندروی آمریکایی حامی منافع و خواسته‌های رژیم اسرائیل هستند. آقای هاگای (حجی)، استاد منتقد اسرائیلی دانشگاه تل‌آویو، در کتاب «ایران‌هراسی» می‌نویسد وقتی احمدی‌نژاد با آن شعارهای افراطی به ریاست‌جمهوری ایران انتخاب شد، اسرائیل شادمانی کرد؛ زیرا بهانه لازم را برای آزادی عمل خود پیدا کرد. نگرانی محافل تندروی آمریکایی از قوی‌شدن ایران، این است که مبادا اهداف آرمانی و نابود‌سازی اسرائیل در ایران تداوم یابد؛ در این صورت، مقابله و ستیز با دولتی رادیکال در ایران یا مشغول‌داشتن آن به جنگ‌های فرسایشی و به ضعف و فقر کشاندن آن برای محافل افراطی آمریکا مطلوب‌تر است؛ اما منافع تجاری و اقتصادی آمریکا آرزومند دولتی اعتدالی است تا بتوان با آن برای حل و رفع مسائل، مذاکره کرد.
چقدر احتمال می‌دهید ایالات متحده دونالد ترامپ، در این یک ماه دست به رفتارهایی بزند که می‌تواند روی انتخابات در ایران تأثیر بگذارد؟
تهدیدها و رفتارهای ضدایرانی ترامپ در این مدت کوتاه فقط توانسته بر احساس خشم مردم ایران بیفزاید و جز کسانی که جنگ‌افروزی میان آمریکا و ایران را مرهمی بر کینه‌توزی‌های خود می‌دانند، بقیه ایرانیان از رفتارهای نابخردانه ترامپ آزرده‌اند؛ اما این احساسات موجب نمی‌شود در انتخابات ایران به جریانی که رفتار غیرسازنده در ارتباط با دنیا دارد، رأی بدهند. مردم این دوره را تجربه کرده‌اند و نتیجه شعارهای احمدی‌نژادی را در سفره‌های خود دیده‌اند و دیگر گول آن را نخواهند خورد. این احساسات مشوق مردم به رأی‌دادن به کاندیدای اعتدالی و پیرو عقلانیت خواهد بود که به ترجیح منافع ملی ایران و ایرانیان و دوری‌کردن از جنگ بیندیشد.منظورم این است ترامپ به طرق مختلف تلاش کند با افزایش فشار‌ها و...، دیپلماسی دولت روحانی را ناکارآمد جلوه دهد تا همان جریانی بر سر کار بیاید که مطلوب اسرائیل و عربستان است.اتفاقا مردم می‌دانند هرگونه تأخیر در تأثیرگذاری کامل برجام بر سفره و اقتصاد آنها، حاصل برخی عملکردها و شعارهای نابهنگام و خنثی‌کننده افراطیون و برخی تندروهای داخلی بوده است. در ضمن با توجه به بیمی که رفتارها و خیز دوباره برخی جریانات ماجراجوی داخلی در دل آنها انداخته‌اند، نگران هرگونه سرمایه‌گذاری و توسعه روابط بانکی و تجاری هستند. آنها رصد می‌کنند اگر در انتخابات ایران، جریان مقابل اصلاح‌طلبان و اعتدالیون پیروز شوند، آن‌قدر سرمایه‌گذاری نکرده باشند که برای بازگرداندن آنها و ایجاد محدودیت‌ها، نیاز به اقدامات حاد تازه‌ای داشته باشند. البته معلوم نیست شعارهای تندروهای ایرانی تا چه اندازه واقعیت داشته باشد؛ زیرا آنهایی که برجام را بد می‌دانند، آگاه هستند که کلید ابطال برجام در دست ایران است. کافی‌ است سامانه پایش سایت‌های هسته‌ای را خاموش کنند؛ بلافاصله برجام خنثی می‌شود و آن قطع‌نامه‌های شورای امنیت (همان کاغذپاره‌های احمدی‌نژاد) به قوت اجرائی خود بازمی‌گردند. غربی‌ها و حتی آمریکایی‌ها هم عملا منتظر سرنوشت انتخابات ایران هستند. هرچه شعارهای تند و جنگ‌طلبانه شدید‌تر شود، مردم بیمناک‌تر شده و به عقلانیت، صلح و ثبات رأی خواهند داد.
به نظر شما چه نوع دولتی در ایران، برای اسرائیل خطرناک‌تر است؟
به‌عنوان یک کارشناس سیاسی و بین‌المللی، خود را ملتزم به اصول روابط و حقوق بین‌الملل و ملزم به رعایت مصوبات سازمان ملل و خصوصا قطع‌نامه‌های شورای امنیت، مانند قطع‌نامه ٢٤٢ درباره الزام به خروج این رژیم از سرزمین‌های اشغالی بعد از جنگ ١٩٦٧ و همچنین قطع‌نامه اخیر شورای امنیت درباره غیرقانونی‌بودن خانه‌سازی در ساحل شرقی رود اردن و اصل الزام اسرائیل به پذیرش نظام دو‌دولتی و نیز پرداخت غرامات و خسارات به فلسطینی‌هایی که حقوق و منافع آنان بر اثر اشغالگری و تجاوزات این رژیم آسیب دیده است، می‌دانم. به همان روال که آنها از آلمان غراماتی ستاندند. جنگ و ستیز و زندگی موقت مادام‌العمر در اردوگاه‌ها، باید پایان یابد و صلح نیز بهایی دارد. اسرائیل به دنبال بهانه‌هایی است که این قطع‌نامه‌ها را نقض کند، به بهانه دفاع از موجودیت خود زیر بار آن نمی‌رود و خود را مشمول مجازات‌های عدم اجرای قطع‌نامه‌های مزبور نمی‌داند. به‌همین‌دلیل حضور دولتی احمدی‌نژادی را در ایران ترجیح می‌دهد، زیرا دولت اعتدالی با حمایت از قطع‌نامه‌ها و همراهی و هم‌صدایی با جامعه کشورهای غربی در تعامل حقوقی و قانونی، آنها را در موضع تدافعی و ملزم به اجرای قطع‌نامه‌ها و پذیرش غرامات و تحمل مجازات‌ها قرار می‌دهد. در عوض دولتی ماجراجو در ایران، بهانه لازم را برای مظلوم‌نمایی و جلب حمایت افکار عمومی حامیان و وقت‌کشی و ادامه تجاوزکاری‌هایش در اختیار آن کشور قرار می‌دهد.
آیا این فشار‌ها بر یک دولت خاص در ایران متمرکز است یا هدف آن مجموعه ساختار در ایران است؟ و اگر هدف همه مجموعه است، پس چرا برخی جریانات ماجراجو در شرایط فعلی که با رئیس‌جمهوری نامتوازن در آمریکا طرف هستیم، حاضر نیستند سنگر دیپلماسی دولت روحانی را تقویت کنند؟
تندروها فراموش کرده‌اند که اواخر دوران احمدی‌نژاد علاوه بر پاسخ‌ندادن رئیس دولت درباره ٧٠٠ میلیارد دلار درآمد نفتی، صادرات نفت ایران به یک‌سوم کاهش یافت و کشور رو به تحریم و قطع کامل صادرات نفت می‌رفت. اکنون آن صادرات به لطف برجام و تلاش وزارت نفت روحانی، سه برابر شده است. صادرات و تولیدات پتروشیمی و صنایع دیگر به آن افزوده شده است. اینها در شرایطی به دست آمد که ایران دو سال دوران روحانی تحریم بود و نفت هم ٣٠ دلار شده بود. حالا بهای نفت هم به نسبت آن ٣٠ دلار، تقریبا دو برابر شده و فروش هم بیش از دو برابر. آنهایی که آن بلا را بر سر کشور آورده بودند، دوباره به هوس افتاده‌اند بر سر خوان نعمت بازگردند!! فراموش کرده‌اند «کین همه در سایه برجام بود».برای آنان نه منافع ملی مهم است و نه دیپلماسی و مبارزه با شخص یا مجموعه. آنها خواهان دستیابی به قدرت و دولت و منابع آن و حذف نهادهای نظارتی مانند سازمان برنامه و آزادی عمل کامل هستند. پس چرا باید به منافع ملی و تقویت دولت روحانی برای کارآمدی بیشتر ایران فکر کنند؟ برای آنها پول و منافع محافل خودشان مهم است و بس.
پیش‌بینی می‌کنید چقدر سیاست خارجی در جریان رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری، هدف هجمه‌های نامزدهای رقیب روحانی واقع خواهد شد؟
سیاست خارجی دولت روحانی به‌طوری‌که تاکنون نشان داده، مبتنی بر تشنج‌زدایی و به‌اصطلاح «متانت» در عرصه بین‌المللی بوده است. توانستند ایران را از انزوا و روابط محدود خارج کنند. در دولت قبل ما با کشورهایی مانند نیکاراگوئه و ونزوئلا [بالقوه ثروتمند و به فقر کشیده شده در دوران جانشین چاوز] و کومور و بورکینافاسو و جیبوتی -آن هم به بهای خرید دوستی به بهای گزاف- در ارتباط بودیم و مدیران کل وزارت خارجه کشورهای دیگر هم حاضر نبودند به ایران بیایند. حالا به روابط با کشورهای واقعی جهان بازگشته‌ایم که می‌تواند برای ایران حضور و مشارکتی بین‌المللی در حدود شأن کشور به ارمغان آورد که متضمن منافع ملی است. مردم ایران این را مشاهده می‌کنند. طبیعتا رقبای روحانی با این توانمندی مخالفت خواهند کرد و انواع ابزار «سیمایی» و «صدایی» لازم را هم در اختیار دارند، اما مردم قاعدتا منافع ملی و احترام در دنیا را به آن‌گونه بهانه‌های توهمی و شعاری و ادعای «مدیریت جهان» ترجیح می‌دهند.
یعنی مردم ایران با وجود فراز و فرودهای چهار سال اخیر و تبلیغاتی که درباره ناکارآمدی برجام شده است، سیاست خارجی تنش‌زدایی را ترجیح می‌دهند؟
مردم در مسائل مهم و بین‌المللی از عقلای خودشان تبعیت می‌کنند. ایران سه ‌هزار سال تاریخ سیاسی و روابط بین‌المللی داشته، از جنگ‌ها آسیب دیده و همیشه در طول تاریخ از صلح و سازگاری منتفع بوده است. مردم قاعدتا طرفدار نگرش عقلانی یعنی حضور محترمانه در عرصه جهانی و بهره‌مندی از صلح و تعامل و مذاکره و دفاع از منافع ملی در مقابل همه کشورها هستند که معنای استقلال واقعی است و از دوری‌گزینی و ستیزه‌جویی بیزارند. تن به تحریم و محدودیت‌دادن در واقع تضعیف استقلال کشور است. هنوز دستاوردهای برجام جز در برخی حوزه‌ها روشن نشده و نیاز به هماهنگی نهادهای مختلف در درون کشور دارد تا بدون هرگونه قیدوبند و شرط غیرمتعارف بتوان با دنیا روابط پولی و مالی و فرهنگی و سیاسی داشت. باید دلایل محدودیت‌ها بررسی و بر سر آن مذاکره و تعامل شود. مردم واقعا اینها را می‌فهمند.
کشورهای منطقه با توجه به وضعیت اخیر در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس و همراهی‌نکردن چند کشور با موضع عربستان در همه زمینه‌ها از جمله ایران، حضور دولت روحانی در پاستور را ترجیح می‌دهند؟به گزارش شرقکشور عربستان ثروتمند است و رو به قرن بیست‌ویکم و پشت به قرن یکم دارد! قرن بیست‌ویکم با حکومت آمیخته با مالکیت خانوادگی سازگاری ندارد و حکومت قرن‌یکمی با این ثروت و جمعیت ٣٠‌میلیونی و جاه‌طلبی‌های توسعه علمی و صنعتی و رسیدن به «مرزهای تمدن بزرگ» با هدف اعلام‌شده ٢٠٣٠ ناسازگار است. این یعنی تزلزلی کارساز که دیگران یعنی دوستان غربی‌شان هم می‌دانند. بقیه کشورهای منطقه هم از یک سو ملاحظه این «برادر بزرگ» را می‌کنند و از سوی دیگر هم نگران برتری‌طلبی اربابانه آن هستند. هرکدام از کشورها، از این کشور و ادعاهایش سوابقی دارند. عربستان در آغاز جنگ یمن در ١٣ ماه قبل نمایشی از اتاق تبلیغات جنگ مانند کاریکاتوری از اتاق‌های جنگ آمریکایی در عملیات کویت و عراق با همان یونیفرم‌های آلاپلنگی و نقشه‌ها و نوراندازی لیزری و شعارهای شتاب‌زده به راه انداخت، با این توهم که در چند روز کلک کار را می‌کند. کشورهای کاسبکار همسایه هم در رودربایستی، چندماهی تحمل و در زیان‌های این جنگ بی‌سرانجام مشارکت کردند. اکنون ترجیح می‌دهند دنبال کار خودشان بروند و رهین منت و پاسخ‌گوی خواسته‌های بعدی عربستان هم نباشند. کشورهای پیرامونی اتحادیه قبایلی عربستان، همگی آمیختگی شدید و قدیمی فرهنگی و مذهبی با ایران و ایرانیان دارند و مایل به برهم‌زدن تعادل هویتی خودشان نیز نیستند و به آینده و تحولات آن نیز می‌اندیشند.آیا حل مسئله حج، می‌تواند دستاوردی برای دیپلماسی منطقه‌ای روحانی به حساب آید؟مسئله حج می‌تواند متقاضیان مستطیع را راضی کند، اما تصور نمی‌رود رفتار ناروای سعودی‌ها بهتر از سال‌های «غیرخصمانه» باشد. مردم برای اصلاح دوجانبه رفتار سیاسی و اجتماعی اولویت قائل‌اند. برقراری دوباره حج و قبول شرایط دشمن و تکرار اهانت‌ها مردم را خوشحال و راضی نمی‌کند و ربطی هم به دیپلماسی منطقه ندارد.
روسیه چه موضعی در این میان خواهد داشت؟
روسیه باید بسیار بکوشد تا در میان ایرانیان اعتمادسازی کند و در اوکراین امتیازی به اروپا و غرب داد و می‌خواهد امتیاز کریمه و شرق اوکراین را تثبیت و تحریم‌ها علیه خودش را لغو کند. ایران و روسیه به‌عنوان دو همسایه بزرگ و ثروتمند حق دارند با یکدیگر روابط گسترده اقتصادی، صنعتی و گردشگری داشته باشند. اما جز گردشگری ایرانیان، از روی ناچاری، بقیه حرف‌ها مربوط به آینده است. عجالتا روسیه در مقایسه با غرب و شرق (چین، ژاپن، کره‌جنوبی)، هنوز کالای قابل عرضه‌ای برای ایران ندارد (جز کالای نظامی که خارج از بحث است) و ایرانیان هم آشنایی با بازارهای روسیه و امکانات بانکی و حمل‌ونقل شناخته‌شده‌اش ندارند. از لحاظ سیاسی می‌دانند که روسیه منافع روابط خود را با غرب به مضار و خطرات رابطه با ایران در شرایط غرب‌ستیزی، ترجیح می‌دهد. روسیه بدش نمی‌آید با بهره‌مندی ابزاری از ایران مراحلی را سپری کند. روسیه عملا و از لحاظ تاریخی و فرهنگی و مذهبی بخشی از اروپاست، گوشه‌چشمی هم به همسایگان دارد. ما نیز باید گوشه‌چشمی به آن داشته باشیم.

منبع: صدای ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۹۷۳۲۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مشکل اشتغال همچنان به قوت خود باقی است آقای وزیر!طرحی برای استیضاح دیپلماسی اقتصادی/چند نکته درباره یک سکانس جنجالی

 


به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز پنجشنبه بیستم اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که ۱۵درصد کرسی‌های مجلس در انتظار انتخابات دور دوم، بازگشت شاخص‌های پولی به پیش از تحریم، دیدار اعضای تیم ملی فوتسال با رهبر انقلاب و ریزش بیش از۷۵ درصدی معاملات ملک از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: 

طرحی برای استیضاح دیپلماسی اقتصادی


مجتبی اسکندری طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: ۳سال پیش که جواد ظریف در گفت‌وگوی جنجالی خود، میدان را مقدم بر دیپلماسی می‌دید، یک فرار به جلوی پنهان نیز مرتکب شد و آن این بوده که سیاست خارجی هرگز در خدمت اقتصاد نبوده است.

هرچند که دیپلمات ریش پروفسوری به مراتب فن مذاکره سیاسی و انگلیسی نوشتن متون حقوقی را بهتر از پیشینیان و پسینیان خود بلد بود، اما نه او و نه هیچ‌کدام از سکانداران سیاست خارجی کشور طی دهه‌های گذشته (از کریم سنجابی تا حسین امیرعبداللهیان) هرگز اقتصاد را در اولویت مسائل خود ندیدند و دیپلماسی را صرفا به حیطه مسائل خاص و انتقال پیام و بسته‌های غیرعملیاتی تنزل داده‌اند. ممکن است عده‌ای از طرفداران وزیر خارجه سلبریتی شده سابق، خرده بگیرند که برجام یک دستاورد اقتصادی بود، اما نیک می‌دانیم که برجام تنها یک دستاورد سیاسی با تاریخ انقضای زودرس بود که هرچند از بی‌دستاوردی سیاسی پیش و پس از آن، بهینه‌تر بود با این حال، هرگز مطلوبیت‌های اقتصادی در اولویت دایره عمل دیپلمات‌های کشور قرار نداشته است و با اندوه فراوان می‌توان از غیاب کامل دیپلماسی اقتصادی و حیات نباتی آن در ایران سخن بگوییم.

آیا مساله آب‌های مرزی که حیات بسیاری از مرزنشینان کشور (۱۶ استان) در گرو حل آبرومندانه این چالش است، اولویت ندارد و طالبان و ترکیه باید شیرفلکه بقای مرزنشینان ایرانی را کنترل کنند؟ آیا حذف پی‌درپی کشور از خطوط کلیدی انتقال انرژی (اتیلن، نفت و گاز و برق) شرق و غرب باوجود ظرفیت‌های چشمگیر ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی کشور نباید باعث سرافکندگی دیپلمات‌های کم‌دقت کشور شود؟ حذف از راه ابریشم جدید چینی (باوجود نقش تاریخی ۱۵۰۰ساله ایران در این راه و به‌رغم چند دوره غش دیپلماسی به سمت پکن) و کریدور مدیترانه‌ای هندی‌ها و دور زدن تنگه هرمز (با پروژه دلفین امارات) و طرح‌های عراق و روسیه که کریدور‌های شرق به غرب و شمال و جنوب را به زیان ایران دور زده‌اند، باعث بلاموضوع شدن وجود یک دستگاه بوروکراتیک برای سیاست خارجی ایران نمی‌شوند؟ مشارکت سنگین چینی‌ها در عربستان برای سرمایه‌گذاری در توسعه میادین نفتی و گازی عربستان، در حالی که قرارداد ۲۵ساله ایران و چین با آن همه جنجال و هیاهو توسط دو کابینه قبلی و فعلی به قیمت ۴۰۰میلیارد دلار سرمایه‌گذاری به شهروندان فروخته شد و بعد از گذشت ۴سال از امضای قرارداد، ۴۰۰دلار سرمایه‌گذاری مستقیم توسط چینی‌ها هم در میادین نفتی و گازی و زیرساخت‌های ایران مشاهده نشده چه برسد به رقم افسانه‌ای یادشده! آیا این تلنگری به ساختار‌های دیپلماسی کشور نخواهد زد؟

سیاست خارجی گلایه‌مند از میدان، دقیقا چه گلی بر سر توریسم در ایران زد؟ آیا توانسته از ظرفیت‌های تنوع اقلیمی و تاریخی و جغرافیایی برای جذب گردشگران کشور‌های مرفه استفاده کند؟ آیا دستگاه سیاست خارجی پرطمطراق و کم‌دستاورد کشور طی ۳دهه اخیر توانسته ۹۰میلیارد دلار (یعنی برای هر سال ۳‌میلیارد دلار) فاینانس خارجی برای پروژه‌های داخلی تامین کند؟ قطر تنها برای ۳سال آینده بیش از ۳۵میلیارد دلار سرمایه‌گذاری چینی‌ها در میدان گنبد شمالی (پارس‌جنوبی) و تولید و صادرات ال‌ان‌جی را گارانتی کرده است و در عین حال ایران با ناترازی ۲۴۵میلیون متر‌مکعبی در روز برای تامین گاز شهروندان در فصول پیک روبه‌روست. در همین حال، دستگاه دیپلماسی کشور چه برنامه‌ای برای استیفای حقوق ایران از میدان گازی آرش دارد؟ آیا باوجود کثرت تعداد همسایگان ایران، قرارداد دیسپچینگ بزرگی برای تامین برق مورد نیاز کشور در فصل تابستان طی این سال‌های مبتلا به ناترازی، امضا شده است؟ کدام پروژه بزرگ سوآپ انرژی میان ایران و همسایگانش در دست اجراست؟
 آیا وابسته کردن تجارت خارجی کشور به درهم امارات، آن هم در شرایطی که با این کشور اختلافات ارضی جدی داریم، مایه تفاخر است؟ دستگاه دیپلماسی که در برابر مهاجرت گسترده نیرو‌های انسانی عمدتا کیفی از کشور در تمامی این سال‌ها سکوت اختیار کرده، آیا یک‌بار هم شده که از سطح شعار فراتر برود و از ظرفیت‌های این پرنده‌های مهاجر برای توسعه اقتصادی کشور و جذب سرمایه و تکنولوژی به مملکت بهره ببرد؟ چند قرارداد خرید لایسنس و پتنت از تکنولوژی‌های روز برای تولیدکنندگان داخلی طی ۱۸سال گذشته به ثمر نشسته است؟ آیا ایران حتی ظرفیت ایجاد واحد‌های تولید توپ فوتبال برای نایک و پوما را نداشت که بنگلادش و پاکستان در این زمینه هم از ایران جلو زده‌اند؟ آیا دستگاه دیپلماسی طی این سال‌ها توانسته حیثیت کلاسیک برند‌های مهم ایران در تولید فرش و زعفران و خرما و خشکبار را حفظ کند یا در این بازار‌ها هم بازنده بودیم؟
 با وجود عضویت با وزن موسس ایران در سازمان‌های اقتصادی بین‌المللی مانند فائو، یونیدو، بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و… چند دلار تسهیلات برای طرح‌های زیرساختی کشور توسط دستگاه دیپلماسی طی ۲دهه اخیر جذب شده است؟ چرا هنوز پس از ۳دهه تلاش ظاهری، ایران به عضویت دائم سازمان تجارت جهانی درنمی‌آید؟ عایدات عضویت ایران در مجمع جهانی کشور‌های صادرکننده گاز چیست؟ چرا جایگاه ایران در اوپک تنزل یافته است؟ چرا صنایع‌دستی ایران به‌نام کشور‌های همسایه مهر اصالت یونسکو را دریافت می‌کنند و میراث ناملموس فرهنگی کشور و بزرگان تاریخ علم و فرهنگ و ادب کشور به‌نام کشور‌های دیگر به ثبت می‌رسند؟
 چرا به‌جای قرارداد‌های اقتصادی میلیارد دلاری، دستاورد‌های سفر‌های خارجی مقامات دستگاه دیپلماسی به ممالک دیگر، صرفا چند سند یادداشت تفاهم است (که به اندازه واردات یک تن نهاده دامی هم ارزش اقتصادی ندارد)؟ چرا به‌جای دیپلمات‌های بوروکرات، مدیران کاله، دیجی‌کالا، اسنپ و پتروشیمی خلیج‌فارس و اسنوا و… وزیر خارجه را در سفر‌های خارجی همراهی نمی‌کنند؟ بی‌گمان می‌شود این بحث را با دست‌کم ۱۰۰۰ پرسش ناگوار دیگر استمرار بخشید، اما پاسخ درخوری دریافت نخواهیم کرد. دستگاه دیپلماسی ایران چابکی خود را به‌طور کامل از دست داده و جز در حوزه دیپلماسی نظامی (که به کنایه دیپلمات‌ها، میدان نامیده می‌شود و خارج از چارچوب بوروکراتیک دستگاه دیپلماسی نیز قرار می‌گیرد) که به وسع خود دستاورد‌های ملموسی به دست آورده، چیزی برای فروختن به افکار عمومی ندارد.
 شاید برای دیپلمات‌های بدون ارباب‌رجوع ایرانی، افکار عمومی هم ارزش خاصی نداشته باشد وگرنه برای مردم مهم است که نقش دستگاه دیپلماسی خود را در سطح رفاه و معیشت‌شان جست‌وجو کنند. خاصه اکنون و در پس سالی که گذشت، ۸۰۶هزار‌میلیارد تومان مالیات مردم، ستون فقرات بودجه دولت بود و حالا آنتروپی تعادل عمومی، به سمت مطالبات مردم سنگینی می‌کند.

 

مشکل اشتغال همچنان به قوت خود باقی است آقای وزیر!


دنیا حیدری طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان مشکل اشتغال همچنان به قوت خود باقی است آقای وزیر! نوشت: مراسم تجلیل از قهرمانان و مدال‌آوران سال ۱۴۰۲ بهترین فرصت برای جامعه ورزش بود تا دغدغه‌ها و مطالبات خود را به گوش مسئولان به خصوص رئیس قوه مجریه برسانند. فرصتی که البته وزیر ورزش هم استفاده خود را از آن برد و از برداشتن گام‌های بلندی در جهت حل مشکلات قهرمانان و مدال‌آوران در سالی که گذشت خبر داد و گفت که اصلاحات قانون سرباز قهرمان و آیین‌نامه اجرایی آن که زمینه کاهش دغدغه اشتغال و سربازی قهرمانان و افزایش دامنه شمول آن را فراهم کرده‌است. هر چند نمی‌توان چشم بر حل مشکل سربازی برخی قهرمانان و اشتغال تعداد محدودی از ورزشکاران بست. با وجود این، اما اشتغال و در کنار آن مسکن که کیومرث هاشمی از انجام اقداماتی برای حل و فصل این مورد هم خبر‌هایی داده، همچنان بزرگ‌ترین مطالبه ورزشکاران، قهرمانان و مدال‌آوران است. مسئله‌ای که سال‌هاست وعده حل آن داده شده، اما به‌رغم آنکه یکی از مصوبات شورای ورزش نیز هست، هنوز هم نتوانسته تمام قهرمانان و مدال‌آورانی را که مشمول آن می‌شوند، تحت‌پوشش قرار دهد. شاید به این دلیل که به‌زعم برخی این مورد خاص هنوز متن صریح قانون نیست و به همین دلیل خاص، با وجود صحبت‌های وزیر ورزش در خصوص حل و فصل اشتغال ورزشکاران، مسئله شغل و امنیت شغلی همچنان یکی از اصلی‌ترین مطالبات جامعه ورزش است. به طوری که مدال‌آوران در مراسم تجلیل از قهرمانان نیز بدان اشاره کرده و سعی داشتند در اندک فرصت‌هایی که برای صحبت در اختیارشان گذاشته شده‌بود، این مورد خاص را به گوش ریاست جمهوری برسانند. 
بی‌شک مشکلات و موانع زیادی بر سرراه این مسئله وجود دارد و وزارت ورزش به تنهایی نمی‌تواند از عهده آن برآید و باید ارگان‌های مختلف دست‌به دست هم دهند برای حل و فصل اصولی اشتغال ورزشکاران، به خصوص قهرمانان و مدال آوران، اما پذیرفتنی نیست که وزارت ورزش به عنوان متولی این حوزه با چشم بستن روی واقعیت، روی موارد خاص مانور دهد تا این تصور ایجاد شود که مشکل اشتغال ورزشکاران حل و فصل شده‌است. حال آنکه برکسی پوشیده نیست که این معضل همچنان به قوت خود باقی است و این را می‌توان از گله‌های گاه و بی‌گاه ورزشکاران و قهرمانانی دریافت که یا ناچار به زدن قید ورزش قهرمانی می‌شوند یا گاهی حتی برای در آوردن نان حلال روی به دستفروشی می‌آورند. هر چند که کار کردن عیب و عار نیست و اندک ورزشکارانی که برای امرار معاش به دستفروشی روی می‌آورند نیز به راهی که برای درآوردن روزی حلال درپیش گرفتند، افتخار می‌کنند، اما بدون شک انتظار می‌رود وزارت ورزش به کمک سایر ارگان‌ها و البته با کمک دولت شرایطی را مهیا کند که ورزشکاران بتوانند با داشتن شغل و البته امنیت شغلی، تمام تمرکز خود را روی ورزش گذاشته و برای کسب عنوان‌ها و مدال‌های درخور توجه و به اهتزاز درآوردن پرچم پرافتخار ایران تلاش کنند. 
هیچ شکی نیست که هموار کردن این مسیر کاری بس سخت و دشوار است، اما سنگلاخی بودن این مسیر دلیل نمی‌شود که وزارت ورزش با نمایش دادن نیمه‌پر لیوان، سعی در پنهان کردن نیمه خالی لیوان را داشته باشد. آن هم درست در مراسمی که یکی از مهم‌ترین مطالبه نمایندگان ورزشکاران و قهرمانان، داشتن شغل است! شغلی را که بتواند آن‌ها و خانواده‌ای که دارند، تأمین کند تا ورزشکار بدون هیچ دغدغه‌ای برای امرار معاش، تنها هدفش کسب مدال و رفتن روی سکو در میادین بین‌المللی باشد. 
البته که قول‌های زیادی در این راستا داده‌شده و در برخی شهر‌ها نیز تعداد اندکی از قهرمانان و مدال آوران توانستند با توجه به مصوبات دولت و تلاش‌های مسئولان شغلی در یکی از دستگاه‌های دولتی برای خود دست و پا کنند، اما این مسئله به همه استان‌ها و شهرستان‌ها تعمیم داده نشده و همچنان ورزشکاران و قهرمانان بسیاری هستند که اگر چه مشمول قانون استخدام هستند، اما هنوز چشم انتظار مساعدت آقایان مسئول در ادارات مختلف جهت اشتغال هستند و این نشان از آن دارد که موانع بر سر اشتغال ورزشکاران همچنان به قوت خود باقی است. حال آنکه ریاست جمهوری یک‌بار دیگر در مراسم تجلیل از قهرمانان و مدال‌آوران نیز تأکید کرد که باید زیر ساخت‌های لازم برای گسترش ورزش قهرمانی فراهم شود تا قهرمانان هیچ دغدغه‌ای جز میدان و قهرمان‌شدن نداشته‌باشند و یکی از این زیرساخت‌های لازم بی‌شک مسئله اشتغال ورزشکاران است.


چند نکته درباره یک سکانس جنجالی 


ژوبین صفاری طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان چند نکته درباره یک سکانس جنجالی نوشت: ماجرای سکانس جنجالی سریال افعی تهران و شکایت وزارت آموزش و پرورش مورد بحث بسیاری در شبکه‌های اجتماعی شده است. نگارنده این سریال را به جز آن سکانس برخورد پیمان معادی و معلم قدیمی‌اش را ندیده و قصد پرداختن به سریال را ندارم، اما چند نکته درباره این مسئله که این روز‌ها مورد بحث است را مطرح می‌کنم، نخست آنکه به واقع همان‌طور که بسیاری از نسل ما آن را تجربه کرده، تنبیه بدنی در مدارس وجود داشت و امروز اگرچه این میزان به حداقل رسیده، اما گاه همچنان اثرات آن وجود دارد. واقعیت این است که این موضوع در بستری از یک عمق فرهنگی منتقل شده از نسل‌های گذشته ناشی می‌شود که در خانواده‌ها هم نمود آن قابل مشاهده بود. در واقع نوع تربیت فرزندان در اکثر خانواده‌ها هم با تنبیه بدنی و رفتار‌هایی همراه بود که اثرات روانشناختی آن در بزرگسالی نمود داشت. قصه‌های مجید مرحوم پوراحمد و مشق شب مرحوم کیارستمی به بخشی از آن در نهاد مدرسه اشاره داشت. واقعیت آن است که اثرات این رویه‌های گاه مخرب در بزرگسالی ادامه داشته و دارد و بعضا در اتاق‌های درمان قابل رهگیری و حل و فصل است. پرداختن به اینکه فرهنگ غلط آموزشی و پرورشی در مدارس و خانواده‌ها از کجا ناشی می‌شود نیازمند بحث‌های مفصل جامعه شناختی و روانشناختی است، اما هنوز هم در نسل جدید معضل تربیت به اشکال دیگر و نه لزما به صورت تنبیه بدنی وجود داشته و دارد. این مسئله حتی در ضرب المثل‌های ما هم رایج بود مانند چوب معلم گله... و....


اما مسئله بر سر این است که آیا می‌توان به قطعیت نسل گذشته را محکوم و یا حتی از آن انتقام گرفت؟ پاسخ به این سوال کمی پیچیده است. به بیان دیگر می‌توان رویه‌های غلط گذشته را برای درس گرفتن از آن و تبری جستن از تکرار آن تقبیح کرد. اما به واقع نسل گذشته هم همین‌قدر از شیوه تربیتی آگاهی داشته است و خود نیز محصول و قربانی همان روند‌های معیوب گذشته بوده‌اند. انتقام گرفتن از این نا‌آگاهی هرچند می‌تواند یک دلخوشی موقتی ایجاد کند، اما به واقع اثر چندان مثبتی جز ترویج دوباره روحیه خشم و انتقام ندارد. خشمی که می‌تواند در اتاق درمان روانشناسی پالایش یافته و تبدیل به رفتار سالم در کلیت رفتار شخص و جامعه شود.


جامعه ایران امروز بیش از هر چیز به همدلی ولو با اشتباهات گذشته دارد و از رهگذر روحیه انتقام جویی چیزی حاصل نمی‌شود. کماینکه رفتار وزارت آموزش و پرورش و قدسیت دادن به معلمان خطاکار نیز مسئله‌ای را حل نمی‌کند و تنها به فضای دوقطبی و خشونت طلبانه دامن خواهد زد.
واقعیت این است که ما در بعضی موارد اجتماعی در مرحله گذار هستیم که تا رسیدن به وضعیت نسبتا مطلوب در رفتار درست اجتماعی، اینگونه برخورد‌ها طبیعی است، اما سالم نیست.


در نهایت اینکه نگارنده در طول تحصیل معلم‌های بسیار خوب هم کم نداشته، اما برای نسل دهه ۵۰ و ۶۰ همچنان برخی از تروما‌های رفتار‌های نادرست حل نشده باقی مانده است.

دیگر خبرها

  • جنجال انتشار عمدی فایل ظریف؛ کل دولت روحانی اصلا خبر نداشتند!
  • وعده صادق امنیت ملی را به صورت جهشی ارتقا داد
  • مشکل اشتغال همچنان به قوت خود باقی است آقای وزیر!طرحی برای استیضاح دیپلماسی اقتصادی/چند نکته درباره یک سکانس جنجالی
  • بدتر از قتلگاه فریدون کنار کجاست؟ | امن‌ترین کشور برای پرندگان مهاجر اینجاست
  • ویژگی بارز وزارت نفت در دولت سیزدهم، دیپلماسی موفق انرژی است
  • روایت حسن روحانی از مخالفت امام خمینی با مرتبط کردن سازمان اطلاعاتی با رهبری و بیت ایشان
  • برگزاری نشست تخصصی شاهنامه خوانی بنیاد ایران شناسی شعبه لرستان در سال ۱۴۰۳
  • اعتراف استاندار روحانی به موفقیت دولت رئیسی
  • دیپلماسی حج‌محور با رویکرد ابراهیمی به حج
  • کاندیداهای حوزه انتخابیه ری به بررسی مشکلات شهر پرداختند