Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش حوزه احزاب و تشکل‌های گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، پیوند ماندگار ارتش و انقلاب اسلامی ریشه در فعالیت‌های انقلابی نیروهایی دارد که در مبارزه با رژیم پهلوی از دل خود ارتش آن زمان برآمدند و با برنامه‌ریزی و سازمان منسجم تشکیلاتی در دل نیروهای مذهبی ارتش در زمان رژیم پهلوی ممکن توانستند زمینه را برای پیروزی انقلاب اسلامی فراهم کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


شهید صیاد شیرازی یکی از اولین کسانی است که از تشکیلات مخفی عظیم در دل ارتش برای مبارزه با رژیم پهلوی پرده‌برداری می‌کند. آنچه در ذیل آمده است بخشی از کتاب خاطرات شهید سپهبد علی صیاد شیرزای است که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است:


*** اولین جرقه تشکیل حلقه‌های مبارزاتی در ارتش رژیم پهلوی ***


من استاد چند تا درس بودم و تدریس می کردم و این محمل خیری شده بود که خود به خود با دانشجوها در تماس باشم. موقع شروع هر درسی، بالای تخته می نوشتم: به نام خداوند بخشنده مهربان. مثل الان معمول نبود که بسم الله الرحمن الرحیم بگوییم، آن را می نوشتم آن بالا بیشتر به حال خودم بودم ولی هدف تبلیغ هم داشتم تا بدانند که من با نام خدا شروع می‌کنم و باید همیشه همین طوری باشند.


یا به زبان انگلیسی که تدریس می کردم به همان زبان انگلیسی می‌گفتم In the Name of Allah این‌ها بر خیلی‌ها اثر کرده بود و متوجه ذهنیت من شده بودند که چگونه وصل به اسلام هستم. در اصفهان، هفته‌ای هفت شب جلسه داشتم. بعضی را درس می‌خواندم و بعضی را درس می دادم، و بیش ترش هم در محضر اساتید و معلمین درس می‌خواندیم. یک جلسه داشتیم فقط برای تفسیر قرآن. به زبان انگلیسی با هم تشریک مساعی می‌کردیم و روی ترجمه قرآن کار می‌ کردیم. این کار حال خوبی به ما داده بود و وقتی سر خدمت می‌آمدم سرشار از این حال بودم.


یک روز راحت باش بود؛ دانشجویان هم همه دانشجویان دوران عالی بودند. یکی از سروان ها آمد داخل راهرو و به من گفت: فلانی من به نظرم می‌رسد که تو به یک جاهایی وصلی و یک تشکیلاتی، یک برنامه‌هایی داری. ما می‌خواهیم خواهش کنیم که ما را هم وصل کنی، با ذهنیتی که شبکه ضداطلاعات برای ما درست کرده بود، به او گفتم نه بابا، ما همان نمازمان را می‌خوانیم و خودمان هم یک مطالعاتی داریم. حالا دنبال چه می‌گردی؟ آمدم او راسر بدوانم، دیدم نه این دست بردار نیست.


نام او سید حسام هاشمی بود، الان سرتیپ دوم و جانباز هم هست. او از دوستان بسیار نزدیک من است و هنوز هم در لباس ارتشی است و دارد خدمت می کند، چهره خیلی فداکار و مخلصی بود و بچه مازندران هم بود. دیدم که نه این خیلی اصرار می‌کند. گفتم حالا که این طور است من می‌آیم خانه شما. گفت باشد در خدمتتان هستیم. گفت اجازه می دهید که برادر خانم من هم باشد؟ او هم دانشجو و سروانی بود به نام صادقی پویا و الان تیمسار است.


رفتم خانه‌شان، دیدم اینها خانم‌های محجبه‌ای دارند و خیلی وضعشان اسلامی است. من همان جا به آنها مهر پیدا کردم و خیلی اطمینان پیدا کردم که اینها مؤمن هستند. اینها شدند اولین هسته تشکیلاتی ما، یعنی با همین مراجعه فهمیدم باید سازماندهی بکنیم، این طوری فایده‌ای ندارد.


ما هفته‌ای یک شب با این‌ها جلسه می‌گذاشتیم و یک مقدار روی قرآن کار می‌کردیم. یک مقدار هم می‌رفتیم در بحث‌های سیاسی که اوضاع بیرون را منتقل بکنیم منتهی من به او هیچ چیزی نمی‌گفتم که با چه کسانی در ارتباط هستم. ارتباطم هم با تهران بود. در تهران از یک طرف با شهید کلاهدوز، در شیراز هم با سرتیپ شهید حسن اقارب پرست.


*** تشکیل حقله‌های سه نفره ***


وقتی که روی این‌ها کار کردیم دیدیم که نه الحمدلله اهل و جدی هستند، گفتیم پس حالا که این طور است یادتان باشد که دوره شما دارد تمام می‌شود. به هر پادگانی می روید در آن پادگان سازمان را تشکیل بدهید که بعد ما با هم مرتبط باشیم.


رفتند و بعد از مدتی به من خبر دادند که ما به لشکر ۷۷ مشهد منتقل شدیم و توانستیم افرادی را شناسایی کنیم، ستوانی در قوچان داریم که خیلی انقلابی و خوب است. ولی خود شما اگر می‌توانید او را ببینید. گفتم باشد، چون مسیر من دره گز است با خانواده می روم و به او سر می‌زنم؛ می‌روم پادگان قوچان و او را میبینم. البته به او ندا بده که آمادگی داشته باشد که کسی شکی نبرد.


این سازمان و تشکیلات بعد همین طور سه نفر سه نفر متکی به من می‌شدند. آن سه نفر همدیگر را نمی‌شناختند، یعنی سه نفر مستقل با خودم ارتباط برقرار می‌کردند. به این ترتیب مسائل را کشاندیم به درون خانه‌ها؛ خیلی زمینه‌ها فراهم بود.


*** نفوذ شهید کلاهدوز در گارد شاهنشاهی ***


در همین اوضاع اقارب‌پرست از شیراز به تهران منتقل شد. خب، او فامیل شهید کلاهدوز بود. خواهر کلاهدوز همسر اقارب پرست بود و یکی از بستگان اقارب پرست همسر شهید کلاهدوز بود. ما رفت‌وآمد خانوادگی پیدا کرده بودیم با شهید اقارب پرست. به او گفتم به کلاهدوز بگو بیاید اصفهان؛ خبر دادند که می‌گوییم.


اینها هر دو با خانواده‌هایشان آمدند، البته یکی، دو نفر دیگر هم همراه آنها بود. آمدند خانه ما. خانم ها رفتند یک طرف و ما هم رفتیم اتاقی که من کتابخانه داشتم و شروع کردیم به بحث و صحبت. من همین مطلب را با تندی گفتم که وضعیت ما چه می‌شود؟ تکلیف ما چه می‌شود؟ مگر امام نگفته از پادگان‌ها فرار کنید؟ ما چه زمانی باید فرار کنیم؟

آنجا یکی دو نفر بودند که شهید کلاهدوز صلاح نمی‌دانست جلو آنها حرف بزند و با یک طریقی با اشاره به من رساند که من بعداً می‌آیم و صحبت می‌کنیم.


همین طور هم شد. این‌ها رفتند و بعد از ظهر بود یا شب بود که کلاهدوز آمد خانه و قشنگ از تشکیلات تهران صحبت کرد که ما در تهران یک مرکزیتی تشکیل داده‌ایم و تشکل بسیار خوبی پیدا کرده‌ایم و گارد شاهنشاهی در کنترل ماست - چون ایشان مسئول تشکیلات گارد بود، یعنی سخت‌ترین جایی که می‌شد در آن حرکت انقلابی کرد- و ادامه داد که خیلی ها اعلام آمادگی کرده‌اند و ما همه آنها را نپذیرفته‌ایم و داریم اوضاع را کنترل می‌کنیم و با امام ارتباط داریم و از امام به ما پیام می‌رسد و طبق آن عمل می‌کنیم.


بنابراین آنچه به شما می‌گویم دقت کنید: ما همه باید تا آخرین لحظه در محل کار خود باشیم چرا که اگر حادثه‌ای بخواهد رخ دهد از چند نظر ما بایستی آماده باشیم و انجام وظیفه کنیم، و اگر بخواهیم فرار کنیم نمی‌شود. من قانع شدم. او گفت من یک نفر از بستگانم را که در اصفهان است رابط شما قرار می‌دهم تا همه اعلامیه‌ها و نوارهای امام و هر چه هست را به شما برساند.


آن شخص را به نام آقای فصیحی معرفی کرد. بعد من نمیدانستم که این اسم حقیقی او نیست و بعداً فهمیدیم که این آقا، آقای ادیب است که اتفاقاً من چند لحظه قبل از مراسم ختم مرحوم پدر شهید کلاهدوز آمدم آنجا و او را دیدم که با روحیه‌ای قوی می آمد. جوان قدبلند و خوش هیکل و خیلی تیزی بود و پشت سر هم برای ما اعلامیه می‌آورد و ما باید این‌ها را توزیع می‌کردیم بین پادگان‌ها؛ همچنین هر روز اطلاعات دسته اول را برای ما می‌آورد و خیال ما راحت شده بود.


***راه‌اندازی تشکیلات مخفی در همه قوای نظامی و انتظامی***


من خودم کراهت داشتم درباره تشکیلات تهران از شهید کلاهدوز بپرسم. چون نقش خودم را در اصفهان می‌فهمیدم. من آن شبکه‌های سه تایی را که درست کرده بودم، اگر یکی می پرسید به او نمی‌گفتم که با چه کسانی هستیم. ما فقط یک طوری برای اینها اطمینان ایجاد کرده بودیم که ما با امام با واسطه ارتباط داریم. بنابراین از ایشان هم من نمی پرسیدم که شما در تهران با چه کسانی هستید. مطمئنم بعدها تیمسار رضا رحیمی ، که الان در مشاورت فرماندهی کل قوا هستند، در آن هسته بود. شهید اقارب پرست و شهید نامجو هم در آن هسته بودند.


بنابراین ما در اصفهان در بخش مرکز توپخانه اصفهان در بخش گروه 55 توپخانه تشکیلات مخفی داشتیم ولی در نیروی انتظامی نه. بعداً سرنخ نیروی انتظامی را هم پیدا کردیم. افسری پیدا کردیم به نام یزدانی؛ الان فکر می‌کنم درجه ایشان سرتیپ دو باشد. ایشان چهره بسیار متدینی بود؛ اصفهانی هم بود. خانه او رفت و آمد می‌کردیم و او نیروی ما در داخل نیروی انتظامی یعنی شهربانی بود.


در ژاندارمری یک هم‌دوره داشتم به نام رادمرد، فرمانده گروهان احمدآباد- احمدآباد چسبیده به اصفهان است - از آن چهره های جوانمرد بود. ایشان کسی بود که وقتی یک سری از بچه های مؤمن را در تظاهرات بازداشت کرده بودند و من فهمیدم در بازداشت ایشان است، زنگ زدم به ایشان و رفتم خانه او. او را ارزیابی کردم، دیدم کاملاً با انقلاب است، منتهی در حدی که زیاد نباید او را با رفت و آمدها حساس کرد.


به او گفتم شما یک سری بازداشتی داری که از نیروهای مؤمن ما هستند. گفت کجا؟ گفتم در بازداشتگاه شما. گفت جدی می گویی؟! گفتم بله! گفت با هم برویم؛ جلوی خود ما آن استوار مسئول بازداشتگاه را آورد و گفت: اینها چه کار کرده‌اند؟ گفت قربان اینها با تظاهرات اخلال کرده‌اند. رادمرد رو کرد به او و گفت این کثیف‌ها را چرا بیخودی نگه داشتی؟ بعد با یک حالت نمایشی گفت: چرا اینها را بی‌خودی گرفتی ؟ باید به آنها غذا بدهیم! آنها را بیرون کن بروند. استوار گفت: قربان از ما ایراد نگیرند؟ گفت: من خودم مسئول هستم، و خیلی راحت همه را آزاد کرد.انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۹۷۸۰۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرماندهان آینده ارتش انقلابی در مکتب معلمان خود پرورش می‌یابند

به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرلشکر «سید عبدالرحیم موسوی» فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران با صدور پیامی، ۱۲ اردیبهشت روز معلم را به استادان و مربیان ارتش تبریک گفت.

متن این پیام به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

استادان و مربیان عزیز ارتش جمهوری اسلامی ایران

سلام علیکم؛

تعلیم و تعلّم از سنن الهی و موهبت حق تعالی به پیامبران، اولیای دین و معلمانی است که به فرموده رهبر عزیزمان، آینده‌ی کشور متأثر از همّت و حکمت آنان است.

روز معلم با یاد فیلسوف عالم و عامل شهید عالی مقام استاد مطهری، فرصت مناسبی است تا ضمن تبریک و خداقوت به تمامی عزیزانی که در جایگاه رفیع تعلیم و تعلم قرار دارند، مروری بر رسالت خطیر خود همسو با افق نگاه رهبر حکیم انقلاب اسلامی و فرماندهی معزز کل قوا (مدظله‌العالی) در بیانیه گام دوم انقلاب داشته باشیم.

بدیهی است بزرگترین ثروت ما نیروی انسانی کارآمد و مؤمن است که با زیرساخت‌های علمی، معرفتی و مهارت‌آموزی و دانش‌افزایی توسط استادان، مربیان، فرماندهان، روحانیان و مجموعه وزین حوزه تربیت و آموزش، توفیقات ارتش در اجرای مأموریت مقدس حفظ استقلال، تمامیت ارضی و نظام اسلامی را فراهم ساخته است.

امروز اگرچه اثربخشی آموزش‌ها مشهود و افتخارآمیز است، اما بر اساس راهبرد ترسیمی فرمانده معظم کل قوا (مدظله‌العالی)، بهره‌مندی هرچه بیشتر از علم و پژوهش با برجسته‌سازی معنویت و فضیلت‌های اخلاقی، قوی‌تر از گذشته، همچنان نیاز پیش‌ِ روی ما محسوب می‌شود.

نیک می‌دانیم حفظ و ارتقای عزت و اقتدار ما در فتح قله‌های دانایی و توانایی است و از جمله مقدمات و ملزومات رسیدن به کمال مطلوب، جهاد علمی و عملی با امید به جوانان، حرکت از واقعیات به سمت آرمان‌ها، پای ارزش‌های انقلابی ایستادن، تعمیم ارزش‌های معنوی و ارتقای توانمندی‌های علمی است و دراین چشم‌انداز، استادان و مربیان متصف به صفات پیامبران و اولیای الهی در جایگاه حساس تعلیم نسل جوان و آینده‌ساز، بسیار نقش آفریدند تا اندوخته‌های معنوی، علمی و اخلاقی را بر لوح جان متعلمان حک کنند.

امروز استادان و مربیان برجسته ما با اعتقاد به تأثیر تهذیب نفس و خودسازی‌های متبلور در گفتار و رفتار و منش خود، خوب می‌دانند مردان بزرگ و فرماندهان آینده ارتش انقلابی در مکتب معلمان خودساخته، پرورش می‌یابند و با این نگاه، به تربیت و آموزش کارکنانی بصیر، عالم، مؤمن، ولایتمدار و مقاوم در برابر سختی‌ها، مبتکر در عبور از موانع و آماده در مقابله با تهدیدها و تحریم‌ها، اهتمام ورزیده و دریافته‌اند این نگاه با الهام از اندیشه عزت‌آفرین امام و مقتدای‌مان، سیره شهیدان والامقام، علوم دانشمندان، تجربیات فرماندهان و دانش طلایه‌داران اعتقادی، علمی و نظامی، ثمراتی ماندگار در قوی‌تر شدن و ارتقای قدرت ملی خواهد داشت.

از خدای متعال توفیق روزافزون یکایک استادان و مربیان خدوم در تعلیم و تحکیم گام‌های امیدبخش آحاد کارکنان ارتش و تربیت رزمندگان انقلابی در تراز نظام اسلامی و شایسته ظهور، همچنین ارتقای توانمندی علمی و دفاعی ایران سربلند اسلامی و تحقق تمدن نوین اسلامی را خواستارم، همراهی خانواده شایسته و صبور ارتش مقتدر را ارج می‌نهم و بقای وجود پر برکت رهبر عزیزمان را تا ظهور حضرت بقیه الله (الاعظم ارواحنا فداه) مسئلت دارم.

فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران
سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی

کد خبر 6094184 هادی رضایی

دیگر خبرها

  • اظهارات بودار سمیر جعجع علیه مقاومت با حمایت تلویحی از اشغالگران!
  • فرماندهان آینده ارتش انقلابی در مکتب معلمان خود پرورش می‌یابند
  • کشته شدن ۲ سرباز رژیم صهیونیستی در حمله خودی
  • هر جا میدان به نیروهای متعهد و انقلابی داده شد، سربلند بوده‌ایم
  • هرجا میدان به نیروهای متعهد و انقلابی داده شد، سربلند بوده‌ایم
  • خباثت جدید صهیونیست‌ها علیه کودکان غزه/انفجار قوطی‌های شبیه کنسرو
  • اذعان ارتش صهیونیستی به کشته و زخمی شدن 3 نظامی خود در غزه
  • حمله راکتی مقاومت فلسطین به شهرک‌های صهیونیست نشین اطراف غزه
  • درخواست نمایندگان پارلمان اروپا برای تقویت دفاع ضد جاسوسی
  • تمرد سربازان ارتش اسرائیل؛ نیروهای احتیاط حاضر نیستند به رفح حمله کنند