Web Analytics Made Easy - Statcounter

رویداد۲۴-به گزارش خبرنگار اعزامی ایلنا به مناطق سیل زده آذربایجان شرقی، روستای چنار در شمال شهر عجب‌شیر و در کنار رودی به نام گوری‌چای(رود بی‌آب) واقع شده است؛ این روستا نزدیک به ۱۳۰۰ نفر جمعیت دارد و ۳۳۰ خانوار در آن ساکن هستند. شش روز پیش سیلی که ارتفاع آن به ۸ متر می‌رسید، برخی اهالی و خانه‌های این روستا را با خود برد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همراه با ماموران هلال احمر عازم دهیاری روستای چنار شدیم و با تعدادی از سیل‌زدگان به گفت‌وگو نشستیم، لباس‌های یک دست مشکی آنها نشان از داغداری روستا بود.روستایی که در ابتدای فصل بهار تعدادی از عزیزانش را از دست داد.

از یک خانواده ۸ نفره فقط من زنده‌ام/ هنوز آب بردن خانه‌مان را به چشم می‌بینم

جعفر جوان ۲۲ ساله‌ یکی از روستاییانی است که رخت سال نو را با رخت عزا عوض کرده، او در حادثه سیلی که ۶ روز از آمدنش می‌گذرد؛ پدر، مادر، دو برادر، دو برادرزاده و برادر زن خود را از دست داده است و تنها بازمانده خانواده ۸ نفره است.

او در توصیف روز حادثه می‌گوید: «عصر جمعه بود که از خانه خارج شدم، در حالی که همه اعضای خانواده در خانه بودند به دیدن دوستانم رفت؛ در ارتفاعات روستا با آنها مشغول صحبت کردن بودم. باران در حال آمدن بود و ناگهان به مدت نزدیک به ۵ دقیقه تگرگ سختی بارید. پس از آن گویی آسمان خشمش را بر روستای ما خالی می‌کرد و رعدهای وحشتناک می‌آمد.

از بالادست حجم زیاد آبی را دیدم که به روستا نزدیک می‌شد، پس از آن صحنه تلخی دیدم که هنوز هم در ذهنم مرور می‌شود. آب آمد و خانه ما را برد و من این صحنه را با چشم دیدم، پدرم، مادرم، دو برادرم، دو برادرزاده به همراه همسر برادرم به یکباره همراه با خانه‌ای که پدرم ساخته بود، رفتند و دیگر هرگز آنها را ندیدم. شوکه شده بودم نمی‌دانستم، چه باید کنم؛ نمی‌دانستم آیا باز آنها را خواهم دید یا نه. پس از این که سیل فروکش کرد دو روز تمام به دنبال آنان در رودخانه گشتم، اما هرگز نتوانستم آنها را پیدا کنم.

در ته دلم هیچ شکوه‌ای از هیچ چیز ندارم، کار خدا بود و احساس می‌کنم در آینده .... راستش نمی‌دانم در آینده چه اتفاقی برای من که حالا همه اعضای خانواده‌ام را از دست داده‌ام، اتفاق می‌افتد. جعفر آهی از ته دل کشید و دهیاری روستا را ترک کرد.»

سیل ۱۲ خانه را با خود برد

تیم پایگاه بین شهری جمعیت هلال احمر امام علی (ع) بناب اولین اکیپ امدادرسانی بودند که به محل حادثه رسیدند. یکی از اعضای این تیم در شرح آنچه که به هنگان وقوع حادثه دیده به خبرنگار ایلنا می‌گوید: «ماشین ما بعد از ماشین‌های راهداری که برای باز کردن جاده به محل حادثه می‌رفتند، قرار داشت. نزدیک اذان بود؛ هوا تازه غروب کرده بود و هر چه به روستا نزدیک‌تر می‌شدیم صداهای وحشتناکی می‌شنیدیم؛ صدای رعد و برق، صدای باران و صدای دردناک شیون روستائیان. ما برای امدادرسانی به مردم زلزله‌زده هریس و ورزقان رفته بودیم، اما هیچ وقت با چنین وحشتی روبرو نشدیم. تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که خشم طبیعت از چیزی که ما شنیده‌ایم می‌تواند وحشتناک‌تر باشد.

نزدیک روستا که شدیم و هنگامی که مردم ماشین ما را دیدند، دوان دوان به سمت ما آمدند لباس ما را می‌کشیدند و از ما خواهش می‌کردند، افرادی را که سیل آنها را برده است، پیدا کنیم. صدای شیون زنان بسیار دلخراش بود به حدی که ما هم نتوانستیم؛ جلوی احساساتمان را بگیریم و ناخودآگاه شروع به گریه کردیم. در همان حال اهالی روستا جسم بی جان یک دختر ۱۰ ساله را به سمت ما آوردند و به ما گفتند که این دختر را نجات دهید، اما متاسفانه دختر جان خود را از دست داده بود.

داخل رودخانه شدیم. سیل ۱۲ خانه را با خود برده بود. با چراغ‌قوه‌ای که در دست داشتم به دنبال نشانه‌ای از فردی می‌گشتم تا او را زنده بیاورم، اما سنگ‌های عظیم همه جای رودخانه را پوشانده بود، هیچ چیز مشخص نبود چند ساعت بعد توانستیم جنازه یک مرد مرده را پیدا کنیم. نزدیک ۲۰ کیلومتر طول رودخانه را جستجو کردیم، اما چیزی نیافتیم به سمت روستا آمدیم و در این زمان یک دختر ۱۲ ساله به سمت ما آمد و گفت؛ پدرم سوار نیسانش بود که سیل او را با خود برد آیا پدرم زنده است؟ من چاره‌ای نداشتم جز اینکه برای آرام کردن دختر به او دروغ بگویم.»

۴ سیل را دیده‌ام/ یک پسر و ۷ نوه‌ام را آب با خود برد

برای دیدن بابا فضلی پیرمردی که صد بهار را در زندگی خود دیده است؛ به خانه‌اش رفتیم تا اینکه در مورد سیل با او صحبت کنیم، بابافضلی یک پسر و ۷ نوه خود را در جریان سیل از دست داده است. هنگامی که با ما صحبت می‌کند، اشک از گوشه چشمانش پایین می‌آید. بابافضلی عینکش را جابجا کرد و دستش را به سمت خدا برد و گفت؛ حکمت خداست، نمی‌دانم چه بگویم یک پسر و هفت نوه‌ام را آب با خود برد و حالا من در صدمین سال زندگی خودم داغدار آنها شدم.

پیرمرد محله با اشاره به سیل‌هایی که در سال‌های قبل آمده بود، خاطرنشان می‌کند: «من چهار سیل را در این روستا به چشم دیدم، اولین سالی که سیل آمد؛ حدود ۹۰ سال پیش بود، آن روزها را به خاطر دارم، وقتی حجم آب رو به افزایش بود و روستا را با خطر تخریب روبرو می‌کرد، فردی به نام ملا موسی، قرآنی را با خود به بالای کوه برد و مردم هم دست به دعا شدند، پس از آن آب فروکش کرد. دومین سیل مربوط به ۵۸ سال پیش بود که آب همه احشام ارباب‌مان را با خود برد. سومین سیل ۴۸ سال قبل آمده بود، ولی سیل چهارم نه تنها به زمین‌های کشاورزی و احشام ما آسیب رساند بلکه این بار خانواده‌های ما را از ما گرفته است.»

دیگر نمی‌شود کشاورزی کرد/ هیچ شکایتی از طبیعت ندارم

غلامحسین مردی ۶۲ ساله است که بیش از یک هکتار باغ گردو داشت، او در شرح وضعیت روستای خود می‌گوید؛ اگر بگویم همه باغم را از دست داده‌ام، دروغ است، اما دیگر چیزی برای زندگی کردن ندارم. اگر یک قسمت باقیمانده باغم را بفروشم، نمی‌توانم خرج دوباره ساخت آبراهه را تامین کنم. در اینجا بیشتر گردو و گیلاس می‌کارند، اما به نظرم حالا دیگر خبری از این محصولات نخواهد بود.

من ۹ فرزند و یک زن دارم نمی‌دانم بعد از سیل چه باید کنم... مرد ۶۲ ساله در پاسخ به این سوال که آیا خبر دارید که کارشناسان گفته‌اند؛ نزدیک به ۶۰ سال نمی‌توانید در اینجا کشاورزی کنید، می‌گوید؛ «بله، این موضوع مسلمی است. سیل تمام درخت‌های ما را کنده است و حالا زمین من پر از سنگ‌های بزرگی است که نمی‌توانم آنها را جابجا کنم، اما شکایتی از کسی ندارم تنها امیدوارم دولت شرایطی را فراهم آورد تا ما بتوانیم با کمک آن ارتزاق کنیم.»

۸ نفر از اعضای خانواده‌ام را از دست دادم/در گوشم صدای معجزه می‌شنوم

محمد مرد پنجاه ساله‌ای است که زودتر از همه به سمت ما آمده بود، اما چیزی نمی‌گفت او مانده بود تا همه صحبت‌شان را کنند و پس از آن با ما به صحبت بنشیند. محمد در حالی که دستش را به روی قلبش گذاشته بود گفت؛ دلم خونین است، نمی‌دانم چه بگویم؛ نوه‌هایم، دخترم، دامادم و خواهرم را سیل برده است؛ من حالا تک و تنها هستم؛ ۸ نفر از اعضای خانواده‌ام به یک باره همراه با خانه‌ای که با هزار امید و آرزو در کنار رودخانه ساخته بودم از دستم رفت.

هنگامی که به گذشته فکر می‌کنم، صدای پای آب، صدای پرندگانی که کنار روخانه هر روز ما را از خواب بیدار می‌کردند همه اینها به خاطرات تلخی تبدیل شده‌اند که تنها با یادآوری آنها بغضم می‌گیرد. حالا نه باغی برای من مانده و نه خانواده‌ای. امیدوارم خداوند صبری به من بدهد تا داغ خانواده‌ام را تحمل کنم. حالا تنها امیدم برای زنده ماندن یافتن نوه یک ساله و نیمه‌ام است که همراه با سیل رفته است و هنوز جنازه او را کشف نکرده‌اند. باور نمی‌کنید، اما من باور می‌کنم؛ صدایی در گوشم مرتب می‌خواند که خبر خوشی در راه است.»

ساعت حدود ۱۱ شب بود که از روستای چنار به سمت تبریز حرکت کردیم در درب همه منازل روستا پرده‌های مشکی نصب شده بود، هیچ صدای خنده‌ای در روستا نمی‌آمد؛ گویی بغض و اندوه هوای روستا را پر کرده بود. قدم‌زنان طول روستا را طی کردم، مردم چنار بیش از آن که بتوان توصیف کرد، مهربان هستند اما حالا داغی دیده‌اند که شاید نسل‌ها بعد فردی مانند بابافضلی برای نوه‌هایش تعریف کند.حادثه تلخی بود. شاید بعد از زلزله رودبار و زلزله بم حادثه‌ای این چنین به یک باره تعداد زیادی از اعضای یک خانواده را با خود نبرده است.

در میان آن همه غم، گفته‌های پسر بچه ۱۰ ساله‌‌ای به فضا امید بخشید؛ او بعد از گفت‌وگو در داخل دهیاری رو به من گفت، «اگر ۱۰ سال دیگر بیایی روستای ما را آبادتر از امروز خواهی دید.»

منبع: رویداد24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۹۸۴۳۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زور سرمایه به هنر نمی‌رسد

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این بخشی از سخنان نایب‌رئیس هیئت‌مدیره نماوا درباره اهالی سینماست که در چند روز گذشته واکنش‌های بسیاری در پی داشت. اظهاراتی که پس از واکنش تعدادی از اهالی سینما با پاسخ و عذرخواهی روابط عمومی این پلتفرم همراه بود. اما این پاسخ، جواب قانع‌کننده‌ای برای اهالی سینما نیست. در این میان واکنش گسترده صنوف خانه سینما به این اظهارنظر توجه‌برانگیز شد و هرکدام در بیانیه‌هایی جداگانه خواستار رسیدگی به این موضوع شدند و روابط عمومی خانه سینما هم اعلام کرد هیئت‌رئیسه این نهاد، بررسی موضوع سخنان این پلتفرم را به شورای صیانت خانه سینمای ایران ارجاع داده و در این شورا، درباره آن تصمیم‌گیری خواهد شد. اما به همین بهانه با همایون اسعدیان، کارگردان و تهیه‌کننده سینما، نگاهی کلان‌تر به گسترش پلتفرم‌ها داشتیم و میزان دغدغه‌مندی آنها در حوزه فرهنگ را واکاوی کردیم و در ادامه شرایط حضور هنرمندان در پلتفرم‌ها را بررسی کردیم که آیا در شرایطی که سینما در وضعیت خوبی به سر نمی‌برد، این پلتفرم‌ها هستند که در اولویت فعالان سینما قرار گرفته‌اند؟ گفت‌وگوی روزنامه شرق را در ادامه می‌خوانید:

چند روزی است صحبت درباره اظهارات نامناسب یکی از مدیران ارشد یکی از پلتفرم‌های شبکه نمایش خانگی واکنش‌های زیادی بین اهالی سینما داشته، فارغ از جنس ادبیات مطرح‌شده که حتما جای نقد دارد، بد نیست به این بهانه نگاهی به گستردگی شبکه نمایش خانگی و اقبال به این پلتفرم بین اهالی سینما و مخاطبانش داشته باشیم. پلتفرم‌ها هم‌زمان با دوران کرونا در ایران به سرعت میان مخاطبان فراگیر شدند و هنرمندان زیادی جذب کار در این حوزه شدند. فکر می‌کنید این مدیوم مسیر درستی را در این چند سال طی کرده است؟

ابتدا باید اشاره کنم باورم این است که حرف‌های این مدیر محترم شاید عامدانه نبوده. شاید روی بیان کلماتش دقت نکرده است. نمی‌خواهم قضاوتی داشته باشم و ماجرا را صفر یا صد ببینم. انتظار همه ما این است، افرادی که در این سطح مدیریتی قرار می‌گیرند و در هیئت‌مدیره یک پلتفرم عظیم هستند، کافی بود اشاره کنند که بعضی از تهیه‌کنندگان یا بازیگران به تعهدشان یا اخلاقیات پایبند نیستند. در این صورت نه‌تنها کسی ایرادی نمی‌گرفت، بلکه تأیید هم می‌کرد. تصور ما هم این نیست که جامعه منزهی هستیم. جامعه سینما مثل تمام مشاغل دیگر طبعا ضعف‌ها یا قوت‌هایی دارد. من هم خیلی خوب می‌دانم برخی از دوستان تهیه‌کننده یا بازیگر ما در ارتباط با پلتفرم‌ها بدرفتاری‌ها یا بداخلاقی‌هایی داشته‌اند و این حق طبیعی یک مدیر است که از این ماجرا گله‌مند باشد. همین‌طور که ممکن است برخی از دوستان ما هم وقتی پای پول وسط می‌آید هرکاری بکنند. ولی وقتی این جملات به همه اهالی سینما تسری پیدا می‌کند، دیگر مورد صنفی است و باید شأن حرفه‌مان را در نظر بگیریم و موظف هستیم از آن دفاع کنیم. صنوف و هیئت‌مدیره خانه سینما همگی به این ماجرا واکنش نشان دادند و این حرف‌ها بار حقوقی داشت.

البته مجموعه نماوا عذرخواهی کرد. خودم در چند سال گذشته تنها پلتفرمی که با آن کار کردم نماوا بوده و مشخصا از مدیریت نماوا آقای میرطاووسی جز رفتار محترمانه چیز دیگری ندیدم وگرنه مجدد با این پلتفرم کار نمی‌کردم. این نبوده که من با این پلتفرم پدرکشتگی داشته باشم و از این جهت واکنشی نشان بدهم. اما واقعیت این است که جهان آینده، جهان تصویر و وی‌اودی‌هاست. ما الان دو، سه پلتفرم خوب داریم و همین‌طور روز به روز به تعدادشان اضافه می‌شود. بخش عظیمی از تأمین مالی اهالی سینما و تصویر در آینده از طریق همین پلتفرم‌ها خواهد بود. نه اینکه سینما از بین خواهد رفت، در سینما تعداد محدودی فیلم ساخته می‌شود و تعدادی از اعضا در آن کار می‌کنند، اما حجم کاری‌ای که این پلتفرم‌ها برای اهالی سینما ایجاد می‌کنند، قابل مقایسه با تولید فیلم نیست. در دو سال کرونا اگر پلتفرم‌ها نبودند واقعا اهالی سینما وضعیت بدی پیدا می‌کردند، چراکه در آن مقطع فقط پلتفرم‌ها بودند که سریال می‌ساختند و طی دو سال اگر اشتباه نکنم چیزی حدود ۳۴ سریال توسط دو پلتفرم تولید شد. ما باید از ورود این سرمایه‌ها به این عرصه استقبال کنیم. به‌شخصه وقتی متوجه می‌شوم یک پلتفرم تازه به جمع پلتفرم‌ها اضافه می‌شود، خوشحال می‌شوم. می‌دانم سرمایه زیادی پشت آن است و دیگر بحث ساخت یک فیلم نیست. بحث صدها میلیارد سرمایه است. نه تنها باید استقبال کنیم، بلکه باید تلاش کنیم بمانند، ریشه بدوانند و بتوانند خوراک فرهنگی برای اقشار مختلف مردم فراهم کنند. اما طرف دیگر باید برای دوستانی که صاحب سرمایه هستند مواردی تعریف شود. می‌دانیم که سرمایه، قدرت می‌آورد و قدرت سرمایه آن‌قدر زیاد است که برخی فکر می‌کنند می‌توانند هر گونه رفتاری داشته باشند. باید این را در نظر گرفت که این قدرت سرمایه در عرصه فرهنگ و هنر بدون تعامل با اهالی فرهنگ و هنر موفق نخواهد بود و قطعا در این رودررویی سرمایه شکست می‌خورد. همین‌طورکه در رودررویی صداوسیما با هنرمندان، صداوسیما مخاطبش را از دست می‌دهد و اگر هنرمندانی که می‌توانند مخاطب را جذب کنند و بین مردم ریشه دارند و مخاطب دارند، با صداوسیما قهر کنند، بازنده صداوسیما است. این اتفاق می‌تواند دقیقا برای پلتفرم‌ها هم تکرار شود. اگر دچار این باور شوند که قدرت سرمایه است و اگر پول بدهید، هنرمندان همه کاری می‌کنند، قطعا اشتباه بزرگی می‌کنند. واقعیت هم این است که تا به امروز چنین رفتارهایی از مدیران پلتفرم‌ها ندیده بودیم. ممکن است در ذهنیتشان این باور وجود داشته، اما حداقل به این شکل بیان نشده بود. عذرخواهی و پوزش‌خواهی نماوا را در آن بیانیه به فال نیک می‌گیرم. یعنی فکر می‌کنم خود دوستان هم در مجموعه مدیریتی آنجا این نگاه را قبول ندارند و نمی‌پسندند. ظاهرا منظورشان یک پروژه بوده، ولی من فکر می‌کنم هیجان‌زده شده‌اند و همه ما را به یک چوب زده‌اند و طبیعی هم بود چنین واکنش‌هایی را از سمت هنرمندان در پی داشته باشد.

در بین صحبت‌ها به وضعیت نابسامان سینما اشاره کردید. می‌دانیم که دست‌کم در دو سال گذشته رونق گیشه سینما تنها با تعداد اندکی فیلم آن هم از جنس کمدی اتفاق افتاد و در این شرایط بسیاری از اهالی سینما تمایلی به حضور در این عرصه ندارند و بخشی از این دلزدگی، ظاهرا تک‌صدایی یا واگذاری عرصه به ساخت فیلم‌های کمدی در سینماست.

صحبت‌کردن درباره سینما با صحبت‌هایی که شما اشاره کردید کمی پیچیده است. ما در دو سال گذشته و مشخصا سال گذشته از جهت گیشه رونق خوبی را تجربه کردیم. اما این رونق محصول نهایتا پنج فیلم بود. صاحبان سالن‌های سینما خوشحال هستند، چون در واقع توانستند ضرر دوران کرونا را جبران کنند و این تعداد فیلم کمدی برای آنها سودده هم بوده است. اما پنج فیلم کلیت سینما نیست. ما نمی‌توانیم خوشحال باشیم که چهار فیلم ۸۰۰ میلیارد فروخته‌اند و در کنارش مثلا ۵۰ تا فیلم روی هم ۲۰۰ میلیارد فروخته‌اند. این یعنی ضرر سینما. بحثم فقط فیلم اجتماعی نیست. فیلم‌های عاشقانه، پلیسی، معمایی را هم از دست دادیم. از ژانرهای دیگر غافل شدیم.

البته بخشی از انتقادها از سمت فیلم‌سازان در یکی، دو سال گذشته به‌دلیل ندادن پروانه ساخت به فیلم‌های اجتماعی است.

اینجا نمی‌توانیم یک جا را مقصر بدانیم و بگوییم که اگر اینجا درست رفتار می‌کرد، همه‌چیز درست پیش می‌رفت. اگر بگوییم شورای پروانه ساخت سختگیری می‌کند، جواب آنها هم این است که کدام کارگردان نامی ما فیلم‌نامه داده و ما رد کرده‌ایم؟ موضوع اینجاست که فیلم‌نامه‌ای ارائه نمی‌شود. باید بررسی کنیم چرا فیلم‌نامه به شورای پروانه ساخت ارائه نمی‌شود؟ از طرف دیگر، هزینه تولید فیلم به شدت بالا رفته است. یک فیلم با کمترین هزینه در شرایط فعلی، حداقل ۲۵ میلیارد تومان هزینه دارد و این یعنی۷۰، ۸۰ میلیارد تومان فروش برای اینکه بتواند به پولش برسد. تنها فیلم‌هایی که فروش بالای نوروز را به خودشان اختصاص دادند، فیلم‌های کمدی بودند. فیلم‌هایی در ژانرهای دیگر مثل «بی‌بدن» یا «مست عشق» با وجود اینکه مخاطب دارند، بعید می‌دانم به فروش فیلم «تمساح خونی» برسند و اگر فیلم‌های دیگر در گیشه پاسخ‌گو نیستند، به این دلیل است که هزینه تولید بالا رفته. این هزینه تولید چطور بالا رفته است؟ یک بخش از آن شرایط کشور است و تورم وحشتناکی که به‌خاطر آن همه چیز بالا رفته. دستمزد بازیگران به شدت بالا رفته است. اتفاقا در این موضوع پلتفرم‌ها مقصر هستند. همین افرادی که امروز به بازیگران حمله می‌کنند، خودشان برای اینکه مخاطبان بیشتری جذب کنند، بازیگران مطرح را جذب کردند و دستمزدهای عجیب و غریب پرداخت کردند. یک بار تلویزیون سال‌ها قبل این کار را انجام داد و یک جهش در دستمزدها ایجاد کرد. در چند سال گذشته هم پلتفرم‌ها این کار را انجام دادند و هزینه‌ها را در سینما بالا بردند. بازیگران در سریال حیرت‌انگیز دستمزد می‌گیرند و طبیعتا برای یک فیلم سینمایی پرداخت رقم‌های بالا به بازیگران ممکن نیست. اما موضوع مهم این است که تحولاتی در کشور اتفاق افتاده که این تحولات جامعه ما را ۱۰ پله جلو برده است. خیلی از فیلم‌سازان ما دچار سردرگمی هستند. فیلم‌نامه‌ای که دو سال پیش برای آنها جذاب بوده، امروز حس می‌کنند موضوعیت ندارد. جامعه آن‌چنان دچار تحول شده که عملا فیلم‌سازان را سردرگم کرده است. اگر بسیاری از فیلم‌سازان ما فیلم‌نامه به شورای پروانه ساخت نمی‌دهند، به این دلیل است که نمی‌دانند باید چه کار کنند. اگر نتوانیم توقع فرهنگی مردم را برآورده کنیم، شکست می‌خوریم. نمی‌دانیم چه چیزی بسازیم که پاسخ‌گوی زمانه ما باشد و این یک معضل دیگر است.

پس فکر نمی‌کنید در این شرایط پلتفرم‌ها در مقابل سینما ایستاده‌اند.

من معتقد نیستم سینما در مقابل پلتفرم‌ها از بین رفته است. سینما تبدیل می‌شود به یک مراسم. تبدیل می‌شود به یک ضیافت. فردی که از خانه بیرون می‌آید و هزینه می‌کند و سینما را انتخاب می‌کند، تمایل به دیدن فیلم مفرح در سینما دارد. در شرایطی که حال روحی و اجتماعی مردم خوب نیست و مرتب داریم با مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنیم، مخاطب سینما این زمان را برای دیدن فیلم کمدی صرف می‌کند. برای اینکه دو ساعت حواس مخاطب به چیز دیگری غیر از مشکلاتی که روزمره با آن دست و پنجه نرم می‌کند پرت شود.

حالا اگر همین دو ساعت، دردهای خودش را در فیلم هم ببیند قطعا سینما برایش وسوسه‌انگیز نیست. ما قبلا هم این وضعیت را داشتیم. هر وقت شرایط روحی و روانی جامعه خوب بوده فیلم‌های اجتماعی خیلی خوب پاسخ داده و درست در شرایطی که وضع روحی جامعه بد است اتفاقا فیلم‌های اجتماعی جواب نمی‌دهد. اصلا باور نمی‌کنم که این فیلم‌های کمدی ما باعث شده فیلم‌های اجتماعی فروش نرود. فیلم‌های جدی ما در غیاب فیلم‌های کمدی همین‌قدر فروش می‌رود. چون اساسا تمایل برای دیدن آن فیلم‌ها وجود ندارد. واقعیت این است سال گذشته فیلم‌هایی که در جشنواره دیدم یک شکست سنگین برای فیلم‌های جدی خواهد بود. نمونه‌اش را در هفت، هشت فیلمی که در عید اکران شد دیدیم. به جز فیلم «تمساح خونی» و «بی‌بدن» باقی فروش‌ها شکست خورده‌اند. نمی‌توانم بگویم این میان مقصر «تمساح خونی» است. امسال هم تا آخر سال هفت، هشت فیلم کمدی داریم که سالن‌داران از فروش این فیلم‌ها راضی خواهند بود. اما این کلیت سینما نیست. کلیت سینما در معرض خطر است.

۲۲۰۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900027

دیگر خبرها

  • تنها پل چوبی روستای شورکش بر اثر باران سیل آسا تخریب شد + فیلم
  • در این روستا یک شب در سال همه کوفته می خورند | مراسم «اوکوز قوربانی» در روستای اسفنجان شهرستان اسکو
  • آیین گاوکشان 
  • تخلیه فضولات حیوانی رودخانه روستای همای علیا را آلوده کرد + فیلم و تصاویر
  • آنچه در پی صدور مجوز اکتشاف معدن سرچهان رخ می‌دهد
  • خشونت علیه زنان در خانه / زنان چه کنند؟
  • بهره‌مندی اهالی روستای سرپله آبدانان ایلام از آب سالم
  • زور سرمایه به هنر نمی‌رسد
  • آتش و فراموشی؛ روایت استاد فلسطینی از زندگی خانواده او در غزه
  • ناآرامی‌ها در ارمنستان به دنبال واگذاری ۴ روستا به جمهوری آذربایجان