Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-05-09@02:03:51 GMT

انيمه ژاپني «ديگري»، شما را ميخکوب مي کند

تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۹۹۱۹۱۵

خبرگزاري آريا - هفته نامه کرگدن - اسم نويسندگان، به متن رجوع شود: درباره انيمه ژاپني «ديگري» که با کمک يک داستان معمايي جذاب و شخصيت هاي درست و درمانِ حسابي، مي تواند شما را پاي سريال ميخکوب کند.

يعني کي مي تونه باشه؟!

رامبد خانلري: ژاپني ها به کميک استريپ مي گويند «مانگا»، به انيميشن هم مي گويند «انيمه».

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به انيمه هايي که براساس مانگاها توليد مي شوند هم مي گويند انيمانگان.

تعدادي از انيمانگاها مثل مجموعه «توپ اژدها»، «ناروتو»، «وان پيس»، «بليچ»، و... محبوبيت جهاني دارند و آدم هاي زيادي از تمام گروه هاي سني و در تمام کشورها اين انيمانگاها را پيگيري مي کنند.

«کاستودو شاشين» معروف به قطعه مانسوموتو، نخستين انيمه ژاپني است که نام سازنده و سال توليد آن مشخص نيست. اين انيمه از پنجاه فريم سلولوييدي با سرعت شانزده فريم در ثانيه ساخته شده است. انيمه پسربچه اي با لباس ملواني را نشان مي دهد که واژه «کانجي کاتسودو شاشين» به معناي «تصوير متحرک» را بر روي ديواري سفيد مي نويسد، سپس به سوي دوربين مي چرخد، کلاه قرمزش را با دست راست بر مي دارد و تعظيم مي کند.





شخصيت هاي انيمه ها تاثيرگرفته از شخصيت هاي مانگا با چشم هاي درشت و موهايي رنگارنگ با مدل هاي عجيب و غريب هستند. ما هم در ايران با اين شخصيت ها و انيمانگاها غريبه نيستيم؛ «فوتباليست ها» و «کاپيتان سوباسا» دو انيمانگاي محبوب و جهاني ژاپني هستند که هر دو از تلويزيون ايران به نام فوتباليست ها پخش مي شدند.

شخصيت هاي اين دو انيمانگا مانند «کاکرو»، «يوسوجي»، «جون ميزوگي»، «واکاشي زوما» و... مانند ديگر شخصيت هاي انيمانگاها همگي چشم هاي درشت و موهاي عجيب و غريب داشتند.

مانگاها براي کودکان نوشته مي شدند و در مجله هاي کودکان چاپ مي شدند. مانگاهاي اوليه ارزش هنري زيادي نداشتند، ولي با پيدايش سبک هاي جديد و با ارزش هنري معتبر شدند، به طوري که جنس و جنم مانگا، اشخاصي چون «ادوارد مک گينس» و «فرانک ميلر» را هم تحت تاثير قرار دارد. به تدريج مفاهيم تابو هم به ژانرهاي مانگاه افزوده شد و حالا کتابفروشي ها، مانگاهاي خاصي را تنها به گروه سني خاصي مي فروشند.

با شکل گرفتن صنعت انيميشن در سرتاسر دنيا، هنرمندان قادر به ساخت هر نوع کاراکتر و صحنه اي شدند. در طي دهه هفتاد ميلادي درصد محبوبيت مانگا بسيار بالا رفته بود، به شکلي که هر مانگاي موفقي بعدها تبديل به انيميشن مي شد.

از کارهاي «اسامو تزوکا» که بعدها به «افسانه» و «خداي مانگا» معروف شد تا «کوکوري سان» که در همين سال هاي گذشته به يک مجموعه تلويزيوني تبديل شد. به همين خاطر و با وجود هنرمنداني با محبوبيت جهاني مانند «هايائو ميازاکي» و «مامورو هاسودا» انيمه امروز به عنوان يک هنر شناخته مي شود. براي مثال، نوع روبات هاي بزرگ که با نام مکا شناخته مي شوند، با تزوکا شروع شد و توسط گو ناگائي و ديگران رشد پيدا کرد و با «يوشيوکي تومينو» متحول شد.

انيمه هاي روباتيک مانند گاندم و ماکروس (اين انيمه در دهه هفتاد با نام «دژ فضايي» از شبکه دوم سيما پخش شد) به عنوان کلاسيک هاي اين نوع نام گرفتند و اين نوع انيمه هنوز هم يکي از مطرح ترين انواع انيمه هستند. در دهه هشتاد ميلادي، انيمه در رسانه هاي ژاپن قبول و به سرعت به يک رشته توليد موفق تبديل شد.





مانند سينماي ژاپن، معما و راز و رمز در ميان انيمانگاها هم صاحب يکي از معتبرترين کرسي هاست. به همين خاطر در ميان انيمانگاها آثار معروفي در اين ژانر وجود دارد که به دليل شباهت هاي فرهنگي اين آثار براي مخاطب ايراني هم ايجاد راز و رمز مي کند و دلنشين است. «توکيو غول»، «ديگري»، «دختر جهنمي»، «وقتي شيطان گريه مي کند» و «دفترچه مرگ» از معروف ترين انيمانگاها در اين حال و هوا هستند.

انيمانگاي «ديگري» همان سريالي است که در اين مطلب قصد معرفي اش را داريم. اين انيمه براساس رماني به همين نام ساخته شده است. اين رمان در سال 2009 توسط «يوکيتو آياتسوجي» نوشته شده است. بعدها «هيرو کيوهارا» مانگايي از روي اين رمان درست کرد که در فاصله سال هاي 2010 تا 2012 در يکي از مجلات ژاپني منتشر شد.

اين سريال در دوازده قسمت بيست دقيقه اي توليد شده است. معماي جذاب آن باعث مي شود شبيه به يک انيمه سينمايي با آن برخورد کنيد و در سه ساعت و چند دقيقه از سر تا ته آن را تماشا کنيد. هم داستان بي نهايت جذاب و پيچيده اي دارد، هم شخصيت هاي دوست داشتني و درست و درمان دارد و هم با ذوق و سليقه زيادي ساخته شده است.

خداحافظ اي عزيز از دست رفته

روناک حسيني: چطور مرگ به يک نفرين تبديل مي شود؟ اگر ديري در مغاکي چشم بدوزي، آن مغاک نيز در تو چشم خواهددوخت؛ جمله نيچه فراگيرتر از چيزي است که فکر مي کنيم. روزها خود را درگير تاريکي ها مي مي کنيم، به نقاط تاريک زندگي خودمان، ديگران و دنيا خيره مي شويم و شايد همان وقت است که تاريکي آهسته مي خزد و در وجودمان گسترده مي شود.

خيلي ها درباره مرگ حرف هاي ظاهرا متضاد زده اند. مرگ هم مانند همزادش عشق، از آن مقوله هايي است که بشر سال هاست درگير آن است که ازش سر دربياورد. اشکال مرگ، البته اشکال نه شايد، بلکه خاصيتش اين است که هر کس تنها يک بار تجربه اش مي کند و اين است که کسي نمي تواند تجربه اش را با ديگران در ميان بگذارد.

مرگ اغلب ترس هم به دنبال دارد و اين همان زاويه اي است که انيمه «ديگري» آن را به نمايش مي گذارد. مرگ، ناآگاهي و تاريکي که نفريني مي شود عجيب و غريب و شايد نابهنگام گريبان کساني را مي گيرد که مدام از آن مي گريزند. قصه هايي که حول محور مرگ مي گردند، وجهي رازآلود هم دارند که لابد به خاطر رمزگونگي خود سوژه است.

کاراکترهاي مرموز «ديگري» هم، فرار را به عنوان راه حل مقابله با سختي مواجهه با مرگ و حل معمايش انتخاب مي کنند. انگار يک ماجراي تکراري است که هر قدر بيشتر از مرگ فرار کنيم، زودتر ملاقاتش مي کنيم و غافلگيرانه تر سر وقتمان مي رسد.

شايد ربط دادن يک انيمه ترسناک ژاپني که اول خلقتش رمان بوده و بعد تبديل به مانگا شده و بعد از آن سريال، به مثنوي مولوي مقداري غريب باشد. اما موقع تماشاي اين سريال ياد داستاني از مثنوي افتادم. آنجا که مردي هراسان پيش سليمان نبي مي رود و مي گويد فرشته مرگ جوري نگاهش کرده که ترسيده است و سليمان که قدرت فرمان دادن به بادها را دارد، به باد دستور مي دهد مرد را به جاي دوري ببرد که دست مرگ به او نرسد. سليمان مرد را به هندوستان مي فرستد و روز بعد وقتي مرگ را مي بيند از او مي پرسد که چرا آن قدر خشمگين به مرد نگاه کرده و او را ترسانده است. جواب مرگ را هم که مي دانيد. مي گويد نگاهش خشم آلود نبوده و متعجب بوده است.



از اين که بنا بود جان آن مرد را آن روز در هندوستان بگيرد و با خودش فکر مي کرده که اگر مرد بال دربياورد و پرواز کند هم آن روز به هندوستان نمي رسد. حالا اين بچه هاي پانزده ساله ژاپني که اسير طلسمي غريب شده اند هم ظاهرا توان فرار از مرگ را ندارند. شخصيت هاي اين انيمه اغلب نوجوانند، اما بعدي است که سازندگان آن را براي اين گروه سني ساخته باشند. تماشاي صحنه هاي نسبتا خشن آن شايد خيلي مناسب حال و روحيه نوجوانان حول و حوش پانزده سال نباشد.

اين انيمه بيشتر به کار بزرگ ترهايي مي آيد که دوست دارند سريالي پرماجرا و رازآلود تماشا کنند و از ديدن صحنه هاي تا حدودي خشن هم ابايي ندارند. موقع تماشاي ديگري، کمي لازم است آدم حواسش را جمع کند که از قصه و حل آهسته آهسته معما جا نماند، وگرنه مجبور مي شود يک صحنه را بيشتر از يک بار تماشا کند.

وقت ديدن قسمت ابتدايي اين انيمه دوازده قسمتي، در آن حدود بيست و پنج دقيقه اي که داريد قسمت اول را مي بينيد، به احتمال زياد از شنيدن ديالوگ ها به زبان ژاپني خسته مي شويد. با اين وجود ماجرا آن قدر گيراست که کم کم شنيدن کلمات ژاپني برايتان عادي شود و از ياد ببريد که زبان اصلي فيلم با شما کاملا بيگانه است.

البته اين مسئله باعث مي شود پيدا کردن يک زيرنويس خوب هم اهميت بيشتري پيدا کند. دست آخر هم در حالي که از تماشاي سريال احتمالا لذت برده ايد، کم کم تصاوير و داستان را فراموش خواهيد کرد. همان جور که در تيتراژ پاياني سريال مي شنويد و البته در زيرنويس مي خوانيد، احساسات و خاطرات ما هم مثل عکس ها د رگذر زمان کمرنگ مي شوند تا جايي که ديگر به راحتي نتوانيم به خاطر بياوريم.

در پايان سريال، بعد از ديدن ماجراي عجيب آن، شايد تنها يک جمله در سرمان بچرخد؛ ما مي ميريم. به همين سادگي. فرار هم فايده اي که ندارد هيچ، انگار ميل مرگ به تعقيب ما را بيشتر هم مي کند. مثل وقتي که سر کلاس مي خواستيم وقت درس پرسيدن ديده نشويم، اما وضع بدتر مي شد و احتمال بدل مي شد به قطعيت. مرده ها را هم رها کنيم بروند. چه اصراري داريم؟ دنبال دردسر اضافي نيستيم. بهتر است يک دل سير با عزيزان از دست رفته مان خداحافظي کنيم و برگرديم به دنياي زنده ها.

اين ژاپني هاي نازنين

الميرا حسيني: چه سِري است در کارهاي اين ژاپني ها که دست به خاکستر مي زنند، طلا مي شود؟ به خصوص وقتي وارد حال و هواي قصه و داستان مي شوند، با تکيه به منابع قوي و لايزال افسانه هايشان کولاک به پا مي کنند.

گويا ژاپني ها بيش از هر حسي، ترس را مي شناسند و به خاطر شناخت عميقي که از آن دارند، در بازآفريني اش موفق تر عمل مي کنند. حتي وقتي هاليوودي ها مي خواهند از روي دست ژاپني ها تقلب کنند، نتيجه اگر باسمه اي نشود، حداقل هم پاي نمونه ژاپني موفق از آب در نمي آيد.

يکي از ترس هايي که ژاپني ها خوب درک مي کنند، ترس از مرگ است؛ مرگي که سرنوشت محتوم همه آدم هاست، اما اگر قرار باشد دائم پشت سرت بايستد و تهديدت کند، خواب و خوراک و زندگي عادي را بر آدم حرام خواهد کرد. داستان انيمه «ديگري» هم از همين جنس است.

يک چيزي در کلاس سه پايه نهم وجود دارد که همه بچه ها را تهديد مي کند و غير از بچه ها که پنجه در پنجه با اين تهديد هستند، کسي آن را باور ندارد يا دارد و ترجيح مي دهد به روي خودش نياورد، چون مي ترسد آتش اين تهديد دامن او را هم بگيرد. داستان به يست و شش سال پيش بر مي گردد؛ زماني که يکي از دانش آموزان محبوب کلاس در اثر حادثه اي مي ميرد؛ حادثه اي که پس از گذشت سال ها کسي از آن خاطره اي ندارد، اما يک چيز خوب در خاطر آدم ها مانده است.

اين که يک روز بچه هاي کلاس سه پايه نهم تصميم مي گيرند مگر همکلاسي خود را ناديده بگيرند و طوري برخورد کنند که انگار او روي همان نيمکت خود نشسته است. اين رفتار به معلم و مدير هم سرايت مي کند، تا جايي که در جشن فارغ التحصيلي هم جايش محفوظ است. در عکس دسته جمعي به جامانده از فارغ التحصيلان آن سال، صورت همکلاسي مرده نيز پيداست.





چهره او کمي محوتر از باقي بچه ها و عجيب است. نکته اين جاست که آن سال، همکلاسي مرده، دعوت دوستانش را اجابت کرده و آن ها را تنها نگذاشته است. و اين سرآغاز ورود مرگ به کلاس و اتفاقاتي است که در پي مي آيد و داستان «ديگري» به آن مي پردازد.

توضيح بيشتر درباره آنچه در سريال خواهد ديد، هر چند از لطف تماشايش نمي کاهدف اما خطر لوث شدن را در پي دارد. البته پرداخت ماجرا آن قدر جالب هست که حاضر باشيد اين انيمه را بارها ببينيد و ترس عميق آن را حس کنيد، اما بهتر است در مواجهه ابتدايي، درباره حوادثي که پيش مي آيد، ذهنتان بکر باشد و از کشف هايتان در طول سريال لذت بيشتري ببريد.

«ديگري» در قالب داستاني ترسناک و جذاب، از مفهومي عميق صحبت مي کند؛ اينکه وقتي پايم مرگ و ترس از مرگ وسط باشد، روي ديگر آدم ها هويدا مي شود. در روزهاي معمولي که خطري وجود ندارد و همه چيز طبق روال پيش مي رود، عجيب نيست اگر با يکديگر مهربان باشيم. مثل بچه هاي کلاس سه که با تازه وارد مهرباني مي کنند و در ابتدا تلاش دارند او را از خطر دور نگه دارند، اما وقتي ترس از مرگ، صورت زشت خودش را نشان مي دهد، همه تبديل به هيولاهايي مي شوند که حتي در باور خودشان هم نمي گنجد.

ديگر کسي دوست و همکلاسي قديم خود را نمي شاسند و گاه اين ترس تا آنجا پيش مي رود که فرد با اقدامش عليه ديگري، درواقع مرگ خودش را جلو مي اندازد و از ترس مرگ، به دامان مرگ پناه مي برد. «ديگري» به ما نشان مي دهد ويژگي هايي چون همدلي، مهرباني و کمک به ديگري، در روزگاري که آدم ها در صلح و آرامش زندگي مي کنند، معنا دارد، وگرنه آن جا که منافع افراد به هر دليلي با هم در تضاد است، اين روحيه ها تنها در معدودي از آدم ها باقي مي ماند. باقي افراد در ترسشان حل مي شوند و نشاني از انسانيت در آن ها بر جاي نمي ماند.

اگر عادت به تماشاي آثار ژاپني ها نداشته باشيد، ممکن است در آغاز آواها و نحوه صحبت ژاپني ها برايتان غريب و گاه آزاردهنده باشد، اما نهايتا ده دقيقه کافي است به خودتان و «ديگري» فرصت دهيد تا طرز حرف زدنشان عادي شود. اگر طرفدار ژانر وحشت هستيد، به شما اطمينان مي دهم از صبر و بردباري تان پشيمان نخواهيدشد.

مختصر و مفيد درباره سريال «ديگري»

تهيه و ترجمه: مستانه تابش

• انيمه ترسناک «ديگري» براساس رماني به همين نام نوشته يوکيتو آياتسوجي ساخته شده است. اين کتاب اولين بار در اواخر سال 2009 در ژاپن عرضه شد. کادوکاوا شوتن يک موسسه انتشاراتي بزرگ و مشهور در توکيو است. نشرياتي که توسط اين موسسه عرضه مي شود شامل رمان و مجله مانگا، کتاب هاي کميک، بازي رايانه اي و... است.





• رمان ديگري پيش از انتشار در فاصله سال هاي 2006 تا 2009 در يک مجله ژاپني منتشر شده بود. اين رمان آن قدر محبوب شد که در آوريل 2010 مسئولان مجله يانگ ايس ژاپن تصميم گرفتند مجموعه اي مصور را براساس اين رمان در نشريه خود منتشر کنند. انتشار اين مجموعه تا سال 2012 ادامه داشت. اين مجموعه مانگا توسط هيرو کيوهارا توصيرسازي شده بود.

• مجموعه تلويزيوني انيمه ديگري، توسط سوتومو ميزوشيما کارگرداني شد. تهيه کننده اي انيمه استوديوي پي.اي. ورکز در ژاپن بود و اين انيمه را در دوازده قسمت تهيه کرد. اولين قسمت اين انيمه از 9 ژانويه 2012 پخش شد و تا 27 مارس 2012 ادامه داشت. متن اين انيمه توسط ريو هيگاکي نوشته شده است.

• نام «ديگري» که براي اين رمان و انيمه انتخاب شده، نشان دهنده هوشمندي نويسنده در اين زمينه بوده است، زيرا اين نام به مرحله اي در فرايند عروسک سازي اشاره مي کند که کاملا به خط داستاني اين انيمه نزديک است.

• يکي از مشهورترين صحنه هاي اين سريال مربوط به مرگ يک پرستار در آسانسور است که دقيقا همين اتفاق در سال 2013 براي يک پرستار سوئدي افتاد و باعث مرگ او شد.

• عموم منتقدان معتقدند که ديگري يکي از موفق ترين نمونه هاي انيمه ترسناکي بوده که تا امروز ساخته و پخش شده است. اين انيمه به دليل داشتن صحنه هاي به شدت خشونت بار و خونين مشهور شده است. شايد به همين خاطر هم باشد که تاکنون سه نفر از بينندگان اين انيمه خودکشي کرده اند و دو نفر به شدت آسيب ديده اند.

• از نظر بينندگان، مي ميساکي دختر مرموز و تنهاي دبيرستان يوميئاما که از همان ابتدا توجه کوايچي ساکاکيبارا پانزده ساله را که به تازگي به اين مدرسه منتقل شده، به خود جلب مي کند، بهترين و جذاب ترين شخصيت اين انيمه است. براساس آنچه که در وبسايت ويکيا منتشر شده، اين شخصيت توانسته با نظر بينندگان درجه عالي را دريافت کند. هيچ کدام از شخصيت هاي ديگر اين انيمه تا اين اندازه محبوب نيستند.

• نام «مي» در زبان ژاپني دقيقا با همان حروفي نوشته مي شود که براي ساخت کلمات گريه کردن، آواز خواندن و جيغ زدن به کار مي رود. علاوه بر اين مي نام يک درخت زينتي در ژاپن است که شکوفه هاي معطر صورتي و سفيد دارد و ميوه آن بسيار کوچک و زردرنگ است.


منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۹۹۱۹۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرباز ژاپنی که تا ۲۹ سال پس از پایان جنگ جهانی تسلیم نشد / شیر و یوزپلنگ‌های پسر صدام حسین / پنج فعالیت بشری که از فضا دیده می‌شود / مارچ ۸۱۱، سلطان فرمول یک

بسته ویدیویی «تابناک» مجموعه‌ای از ویدیوها پیرامون رویدادهای سیاسی عمدتاً متکی بر گزارش‌ها و تحلیل‌ها و ویدیویی‌هایی درباره دیگر موضوعات فرهنگی، اقتصادی و... است که تماشایش را از دست داده‌اید؛ نگاهی دوباره و متفاوت به آنچه در این بستر می‌توان فرا گرفت.

 

 

سرباز ژاپنی که تا ۲۹  سال پس از پایان جنگ جهانی تسلیم نشد

 

ستوان هیرو اوندا از ارتش امپراتوری ژاپن یک افسر اطلاعاتی بود که تا ۲۹ سال پس از پایان جنگ جهانی دوم تسلیم نشد. در اواخر جنگ جهانی دوم نیرو‌های ژاپنی که مسئول حفاظت از جزایر پراکنده تحت تصرف ژاپن در اقیانوس آرام بودند، در اثر نرسیدن اطلاعات یا روحیه نظامی‌گری قوی که آن زمان حاکم بر جو نیرو‌های نظامی ژاپن بود تا مدت‌ها پس از تسلیم دولت ژاپن به نبرد ادامه دادند. از بین این سربازان وفادار به امپراتور، عجیب‌ترین مورد هیرو اوندا است که تا ۲۹ سال بعد از پایان جنگ به دستور فرمانده خود به نبرد ادامه داد. فرمانده اوندا به او دستور داده بود که از جنگل غذا پیدا کند، خودکشی نکند و به او اطمینان داده بود که شاید سه سال و شاید پنج سال طول بکشد، اما هر اتفاقی که بیفتد ما بازخواهیم گشت. تا آن زمان، مادامی که حتی یک سرباز داری باید به رهبری آن‌ها ادامه دهی. اوندا تا زمانی که فرمانده بازنگشت و فرمان به تسلیم شدن نداد، دست از نبرد نکشید، هنگام تسلیم شدن تفنگ، مهمات و نارنجک‌های دستی او هنوز سالم و آماده کار بود.

 

 

شیر و یوزپلنگ‌های پسر صدام حسین

 

عدی صدام حسین، پسر بزرگ صدام حسین و مدیر اصلی روزنامه بابل عراق و مدتی رئیس کمیته المپیک عراق بود و اقدامات عجیب و تنبیهات غریبش در قبال ناکامی‌های ورزشکاران عراقی زبانزد بود. او در قساوت و خشونت جنسی مشهور بود و جنایات بسیاری را مرتکب شد و به واسطه همین رفتارها، هدف ترور نیز قرار گرفت و از ناحیه پا آسیب جدی دید. در حمله آمریکا به عراق، عدی صدام در لیست افراد شدیداً مورد تعقیب دولت آمریکا بود تا اینکه در سال ۲۲ ژوئیه ۲۰۰۳ در پی حمله نیرو‌های آمریکایی به پناهگاهشان در موصل کشته شد. عدی در دوران دیکتاتوری صدام حسین، زندگی شاهانه داشت و از جمله تفریحاتش نگهداری از گروهی از شیر و یوزپلنگ در ویلاش بود. تصاویر این شیر و یوزپلنگ‌ها که پسر صدام در دوران نفت در برابر غذا و گرسنگی مردم عراق، به آن‌ها ظرف مملو از گوشت را می‌دهد، می‌بینید.

 


پنج فعالیت بشری که از فضا دیده می‌شود

 

با فرستادن ماهواره‌ها در دهه هفتاد میلادی به فضا و نظارت بر فعالیت‌های بشری، تغییر کره زمین بعد از گذشت چهل سال از آن زمان با در کنار قرار دادن این عکس‌ها حیرت آور است و می‌توان به راحتی نابودی محیط زیست به دست بشر را دید؛ این تصاویر حیرت انگیز را در ویدیو تابناک ببینید.

 

 

مارچ ۸۱۱ ، سلطان فرمول یک

 

«مارچ ۸۱۱ / March ۸۱۱» یک خودرو فرمول یک است که در سال ۱۹۸۱ تولید و با آن مسابقه داده شده است. این خودرو توسط تیم گرند پریکس مارچ و راننده ایرلندی آن، «دریک دیلی / Derek Daly» و راننده شیلیایی، «الیسِئو سالازار / Eliseo Salazar» و راننده سوئدی «استفان یوهانسون / Stefan Johansson» رانده شده است. همچنین این خودرو در ۱۵ مسابقه گرند پریکس شرکت داده شد و مقام‌های زیادی را نیز کسب کرد. در این ویدیو فرد ایرلندی که عاشق مسابقات فرمول یک است، توانسته این خودرو را به دست بیاورد. او درباره نحوه به دست آوردن آن و کار‌هایی که با این خودرو انجام می‌دهد، داستان‌هایی را روایت می‌کند.

دیگر خبرها

  • چگونه صد‌ها تن شاه خرچنگ پس از صید، پردازش و فرآوری می‌شوند؟ (فیلم)
  • پس انداز به روش ژاپنی‌ها را یاد بگیرید
  • سرباز ژاپنی که تا ۲۹ سال پس از پایان جنگ جهانی تسلیم نشد / شیر و یوزپلنگ‌های پسر صدام حسین / پنج فعالیت بشری که از فضا دیده می‌شود / مارچ ۸۱۱، سلطان فرمول یک
  • ۱۰ شخصیت برتر سریال «شوگان» که ما را شیفته این روایت حماسی ژاپنی کردند