وجودتلگرافنوریدردورانهخامنشی
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۲۹۹۴۶۰۲
«وجود خاکریزهای مصنوعی با فواصل معینی از یکدیگر و برجهای سنگیِ ناشناخته که روی آنها دو نوع آتش روشن میشد، از احتمال وجود تلگراف نوری در دوران هخامنشی حکایت میکند.» به گزارش جهان نيوز به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، مهدی محسنیانراد جامعهشناس، نویسنده و استاد دانشگاه در سخنرانی با عنوان «تصور تلگراف نوری دوران داریوش هخامنشی به عنوان یکی از شواهد کهکشان چهارم ارتباطی» با اشاره به نگاه «سه کهکشان ارتباطی هربرت مارشال مک لوهان» از منظر ارتباطات به تاریخ تمدن؛ شامل کهکشان شفاهی، گوتنبرگ، مارکُنی گفت: مکلوهان معتقد بود هیچ نوع ارتباط با واسطه راه دور یا ارتباط رسانهای نمیتواند مانند گفتگوی شفاهی، چهرهبهچهره، همهی حسهای انسان را به کار گیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او با اشاره به جرقهی نخست در تصور وجود کهکشان ارتباطی چهارم و دیدار مرحوم کاظم معتمدنژاد، پدر علم ارتباطات ایران با «مک لوهان» در بازگشت از کنفرانس ارتباطات سنتی در هاوایی گفت: با اشارهی معتمدنژاد در این ملاقات، به کتاب «کهکشان گوتنبرگ» اثر مکلوهان؛ میگوید که «من از ایران غفلت کردهام .»
وی افزود: ۲۰ سال بعد به توصیه معتمدنژاد نگارش کتابی دربارهی «تاریخ ارتباطات در ایران» آغاز شد و در ششمین سال و در حالیکه کتاب رو به پایان بود در اثر دستیابی به اطلاعاتی از دوره داریوش هخامنشی و پس از آن «مانی» عنوان کتاب تبدیل به «ایران در ۴کهکشان ارتباطی ؛سیر تاریخ ارتباطات از آغاز تا امروز» شد .
به گفته محسنیانراد، نخستین مواجه به مطلبی درباره احتمال وجود تلگرافِ نوری در دوران هخامنشی در سفرنامه «ساموئل گرین ویلربنجامین» با این محتوا بود.
«از دیدنیهای دیگر فلات مرکزی ایران که توجه هر مسافری را به خود جلب میکند، خاکریزهای مصنوعی است که به فواصل معینی از یکدیگر صدها میل در سراسر دشتها و صخراها ساخته شده است.
ایرانیها میگویند؛ این خاکریزها در زمان جمشید ساخته شده است آنها هر بنایی را که دربارهاش چیزی نمیدانند منتسب به عهد جمشید میکنند، اما بعضی از دانشمندان ایران عقیده داشتند که از این خاکریزها استفاده ارتباطی و خبری مانند تلگراف میکردند .
وی افزود: حدود یک قرن پس از بنجامین اولین منبع ایرانی که به تلگرافِ نوری عهد باستان ایران اشاره کرده، کتابی است که سال ۱۳۴۳کمیسیون ملی یونسکو در ایران در شانزدهمین سال تأسیس خود به نام ایرانشهر منتشر کرده؛ در این کتاب آمده است؛ «در بیابانهای ایران تپههای مصنوعی با فاصلههای مساوی دیده میشود، نزدیکترینِ این تپهها به تهران تپهای است در راهِ ری به شمال ورامین» این فرضیه مطرح است که تپههای یاد شده احتمالا باقیماندهی برجهای خبررسانی دوران هخامنشیان هستند .
او در ادامه به نظریات برخی باستانشناسان به چنین نظامِ ارتباطی اشاره کرد و گفت: از معدود کسانی که تا قبل از انتشار کتاب «ایران در چهار کهکشان ارتباطی» بیش از همه در بارهی جزئیات تلگرافِ نوری کار کردهاند، مرحوم محمد مهدی مظلومزاده یک مورخ غیردانشگاهی است که حاصل مطالعاتاش را به صورت مقالهی مفصلی با عنوان «بقایای برجهای آتش» منشر کرد .
وی در ادامه این پرسش را مطرح کرد که «چگونه پیامهای کوتاه اما بسیار متنوع مورد نیاز اداره امور سرزمین عظیم هخامنشیان منتقل میشده است؟» و پاسخ داد «تنها راه حل آن است که آن دو رنگ آتش را به صورت دو علامت مشابه خط و نقطه (تلگراف مورس) یا صفر و یک (مشابه کامپیوتر) فرض کنیم .
محسنیانراد در ادامه به نظریهی شارپ نیز اشاره کرد و گفت: به احتمال قوی نخستین خط الفبایی واقعی جهان همان خط ۳۶ حرفی میخی فارسی باستان است و «والتر هینس» آلمانی در کتاب «راههایی تازه در فارسی باستان» مینویسد؛ «خط میخی به فرمان داریوش اختراع و نخستین کتیبه که به این خط نوشته شده کتیبه بیستون بوده است، برای این خط علاوه بر ۳۶ حرف و دو نشانه برای جداکردن واژههای کوتاه، نوشتههایی نیز ابداع شده بود ».
این استاد دانشگاه در ادامه این پرسش را مطرح کرد که آیا این کوتاه نوشتهها ابداعی برای سهولت در مخابره تلگراف نوری نبوده است؟ و سپس با تطبیق علایم مورس و نحوه باز و بسته کردن روزنه مقابل مخزن آتش گفت: بدیهی است مخابره کنندگان علایم باید با زمانهای توقف مشخص برای هر بار باز و بسته شدن تا مخابره هر حرف و زمانهای بیشتر برای مخابره هر کلمه مخابره کلمهها را ممکن میساختند .
او اظهار کرد: از آنجا که در سرزمین وسیع و چند ملیتی ایران در دوران داریوش اقوامی با زبانهای گوناگون سخن میگفتهاند، این شیوه اختلالی در انتقال یک پیام از تخت جمشید تا یکی از نقاط مرزی کشور از سوی مخابرهکنندگان مستقر در بالای برجها یا بالای تپههای دستساز علیرغم داشتن زبانهای مختلف ایجاد نمیکرد .
به گفته وی، به نظر میرسد که پس از فروپاشی امپراطوری هخامنشی و هرج و مرجهای مقطعی ایران، سازمانهای خبررسانی مربوط به برجهای دوران داریوش از هم پاشید و برجها متروک شد.
محسنیانراد با اشاره به اینکه دایرهالمعارفهای غربی بدون هیچ اشارهای به نظام ارتباطی دوران داریوش به وجود سیستمی مشابه تلگراف در گذشتههای دور اشاره کردهاند، گفت: «بریتانیکا» در مقدمه مبحث تلگراف مینویسد؛ «هزاران سال است که بشر در حال تجربه شیوههای مخابره تلگراف بوده و نخستین ابزار چنین کاری همان برج های دیده بانی آتش است.»
او افزود: دایرهالمعارف یاد شده برای ارایه مثال دربارهی برجهای دیدهبانی آتش، بدون هیچگونه اشارهای به ایران ۵۰۰ قبل از میلاد از یک رویداد تاریخی مربوط به ۱۹آوریل سال ۱۷۷۵میلادی یاد میکند که چگونه ۶۹ سال قبل از اختراع «ساموئل مورس» برای مخابره خبر حمله انگلستان به فرانسه از نور فانوس استفاده شده است .
وی در ادامه به برخی از تحقیقات میدانی صورت گرفته با این موضوع از سوی دانشجویان جامعهشناسی، باستانشناسی، ارتباطات و مشاهده برخی از بقایای برجهای قدیمی گفت: سال ۱۳۸۶این فرصت فراهم شد تا از نزدیک برج مشرف به شهر قزوین (برج باراجین) که اکنون درون یک منطقه وسیع نظامی است را بازدید کند که توصیه میکنم مشخصات سازهی این برج از سوی باستانشناسان از منظر کاربر به عنوان برج مخابره تلگراف نوری بررسی شود.
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۹۹۴۶۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«دریای پارس» یادگاری برای ایران به بهانه روز خلیج فارس
محمد زکیزاده، مستند «دریای پارس» به کارگردانی منوچهر طیاب که در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تولید شده است؛ موقعیت جغرافیایی، تاریخ تمدن و فرهنگهای گوناگون منطقه خلیج فارس و دریای عمان را به تصویر میکشد.
در «دریای پارس» موقعیت جغرافیایی و ژئوپلتیک خلیج فارس و دریای عمان بر اساس تاریخ تمدن عیلام، اکد، سومر، کلده، آشور، بابل، ایران و فرهنگهای گوناگون منطقه، مراکز تمدنهای کهن ایرانی در کرانه خلیج فارس بررسی میشود.
این مستند با نام «خلیج فارس» آغاز میشود و با نمایش پی در پی نقشههای کهنی که از دیرباز از جغرافیدانان غربی و مسلمان ماندهاند بر اصالت این نام صحه میگذارد. سپس سفر خود را از جلگه خوزستان آغاز میکند و به گشت و گذاری گسترده در جزیرههای ایران میپردازد.
مراسم عاشورای بوشهر، لنج سازی، معابد پالمیری خارک، فجایعی که اروپاییان، دزدان دریایی انگلیس و ... در این مناطق به بار آوردهاند، چگونگی باز پس گیری هرمز از پرتغالیها از جمله مواردی است که در این فیلم نمایش داده میشود.
سابقه تاریخی جزیره خارک، داستان سفر واسکودوگاما پرتغالی و آمدن آلبر کرک به خلیج فارس و آغاز دوران استعمار تا دوران جنگ جهانی اول، مبارزات مردم جنوب علیه استعمار، موقعیت جزایر قشم، کیش، تنب بزرگ، تنب کوچک دیگر سرفصلهای این فیلم را تشکیل داده است.
منوچهر طیاب مستندساز، نویسنده و منتقد که یکی از چهرههای تاثیرگذار دنیای مستند به شمار میرود، در سال ۱۳۱۶ در تهران به دنیا آمد. او دانشآموخته رشته معماری از دانشگاه فنی وین و تحصیلکرده رشته کارگردانی سینما و تلویزیون و طراحی صحنه از دانشکده سینمایی آکادمی دولتی موسیقی و هنرهای نمایشی وین بود.
او از سال ۱۳۴۲ با ساخت فیلمی درباره سفالهای قدیمی ایران به مستندسازی روی آورد و نزدیک به ۱۰۰ فیلم ارزشمند میراث فرهنگی و تاریخی را کارگردانی کرده است. طیاب استاد رشته سینما در دانشکده هنرهای دراماتیک و تلویزیون، سرپرست رشته سینماتوگرافی و عکاسی دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی تهران و عضو هیئت داوران یونسکو در جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه لهستان بود و از جمله آثار مستند او میتوان به «البرز»، «زاگرس گهواره تمدنی کهن»، «نقاشی ایران»، «دروازه ملکوت»، «وانگه روان جهان گله کرد» و ... اشاره کرد.
همچنین همزمان با برگزاری سیزدهمین دوره جشنواره بینالمللی سینماحقیقت، ضمن نکوداشت منوچهر طیاب و نمایش آثار منتخب وی، از این پیشکسوت سینمای مستند با اهدای نشان فیروزه حقیقت تقدیر شد. طیاب غیر از مستندسازی و عکاسی به عنوان شاخههای اصلی فعالیت خود، در حوزه ایرانشناسی نیز نامی آشناست و در زندگی خود به طور پیوسته برای معرفی ایران با ابزار فیلم و مستند تلاش کرد.
بسیاری از مستندسازان طیاب را به عنوان یک ایرانشناس عاشق میشناسند که مسیر صادقانهای را در زندگی پیش گرفته و او به همراه ایرج افشار، خسرو سینایی و منوچهر ستوده را از کسانی عنوان میکنند که گویی جهان هستی آنها را به عنوان پیامبران فرهنگ برگزیده است.
از جمله آثار منوچهر طیاب که در جشنوارههای مختلف مورد تقدیر واقع شدهاند، میتوان به فیلمهای «سفال/ سرامیک» (۱۳۴۲) - برنده دلفان نقره، «ریتم» (۱۳۴۳) - فیلم منتخب یونسکو برای تدریس در مدارس سینمایی- دیپلم افتخار از جشنواره وین، «خوزستان» (۱۳۴۳)، «دزفول/ شوشتر» (۱۳۴۴)، «کران تا کران» (۱۳۴۴)، «قالی» (۱۳۴۵)، «جزیره قشم» (۱۳۴۶)، «سپاهی دانش» (۱۳۴۷)، «مسجد جامع اصفهان» (۱۳۴۸) - دیپلم افتخار جشنواره فیلم برلین، «دریای پارس» (۱۳۴۸)، «ایران سرزمین ادیان» (۱۳۴۹) - دیپلم افتخار جشنواره وین، «سیر خط در ایران» (۱۳۴۹)، «سوی شهر خاموش- دزفول» (۱۳۴۹)، «آبادان» (۱۳۵۰)، «سوزنبان» (۱۳۵۰)، «کاریکاتوریست» (۱۳۵۰)، «جنگ خروس» (۱۳۵۰)، «شبهای تهران- ۷ قسمت» (۱۳۵۰)، «زنها و حرفهها» (۱۳۵۰)، «خیمه شببازی» (۱۳۵۱)، «تیاتر رو حوضی» (۱۳۵۱)، «نمایشگاه نقاش امپرسیونیستها» (۱۳۵۱)، «نمایشگاه جواهرات» (۱۳۵۱)، «نمایشگاه شیشه و سفال» (۱۳۵۱)، «نمایشگاه نقاشی کودکان» (۱۳۵۲)، «کاخ چهلستون» (۱۳۵۲)، «کاخ هشتبهشت» (۱۳۵۲)، «کاخ عالیقاپو» (۱۳۵۲)، «مسجد شیخ لطفالله» (۱۳۵۳)، «معماری دوران صفوی» (۱۳۵۴) - برنده دلفان طلایی، «معماری دوران سلجوقی» (۱۳۵۴)، «معماری دوران ایلخانی» (۱۳۵۴)، «معماری دوران تیموری» (۱۳۵۴)، «معماری آستان قدس رضوی» (۱۳۵۵)، «اصفهان هندسهای بر مقیاس انسانی» (۱۳۵۵) - دیپلم افتخار جشنواره سینمایی مسکو، «ساخت کاشی معرق» (۱۳۵۵) و «تعمیر نقاشیهای دیواری» (۱۳۵۵) اشاره کرد.
منوچهر طیاب کارگردان نامآشنای سینمای مستند ایران بامداد روز سهشنبه ۴ شهریور سال ۱۳۹۹ در سن هشتاد و سه سالگی در بیمارستانی در وین از دنیا رفت.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری سینما و تئاتر