شهرداری تهران هم به یک حسن روحانی نیاز دارد
تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۰۱۱۷۱۶
تندگویان هم یکی از کسانی است که وقتی مو را از ماست بیرون میکشد و در مورد موضوعات مختلف سوال میکند به سیاسیکاری متهم میشود. اما به نظر میرسد که این انگ تا به حال برایش مهم نبوده است. سایتهای مخالفش هم هر چه میخواستند در موردش نوشتند. این را خودش میگوید و گله میکند از آنها که او را عامل فتنه نامیدند و خواستند پایش را به شیطنتهای سیاسی باز کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در مورد احضار آقای سرخو برای پرونده خبرگزاری فارس خبر دارید؟
می دانم آقای سرخو از فارس شکایت کردهاند. حالا برعکس شده؟
در خبرها آمده بود به دلیل صحبتهای آقای سرخو در مورد پرونده همسرشان و فارس در صحن علنی شورای شهر، فارس هم از او شکایت کرده است.
این همان موضوعی است که فارس آقای سرخو را محکوم کرد. فارس مدعی شده بود که آقای سرخو از رانت استفاده کرده و تغییر کاربری زیرزمین ملکی را گرفته که مدعی شدند ایشان ساخت و ساز کرده بعد من شنیدم که آقای سرخو علیه فارس شکایت کرده است. این احضار شایعه نیست؟ چون در مورد حکیمی پور هم گفتند که احضار شده.
خیر. حکیمی پور تکذیب کرد ولی این خبر از سوی آقای سرخو تکذیب نشد.
پس من مطلع نیستم.
شما چند وقتی است که فعالیت زیادی در توئیتر دارید و برخی خبرنگارها به این توئیتهای شما معترضند و آن را فعالیت انتخاباتی قلمداد کردند.
البته آن روز که جلسه فراکسیون برگزار شد خبرنگاران در این مورد سوال کردند و من هم جوابشان را دادم. گفتند: شما تا حالا به دنیا مجازی کاری نداشتید و تازه آمدهاید. گفتم یکی از دلایل ردصلاحیت من در دوره قبل فیسبوک است. این دوره هم فکر میکنم اگر قرار است رد صلاحیت شوم به خاطر همین توئیتهاست. ولی موضوع این است که تقریباً به توئیتر اعتقادی نداشتم تا سال گذشته.
چی شد که اعتقاد پیدا کردید؟
به دلیل مدل برخورد و استقبال. احساس میکنم مردم دیگر حوصله خواندن مطالب طولانی و کنکاش را ندارند. شاید توئیت و مسائل این چنینی مردم را این شکلی کرد. الان ترجیح میدهم در یک جمله همه حرف را به آنها بزنم. ما از کانال شروع کردیم مطلب میگذاشتیم ولی احساس کردم بازتاب اجتماعیاش زیاد نیست بعد آمدم سمت توئیت. البته خیلی وقت است توئیت را راه انداختهام، زیاد هم غیرفعال نبوده ولی شاید الان به نظر میرسد بیشتر شده. ضمنا معتقدم ایرادی ندارد. یعنی مثلاً در مورد آقای قالیباف یا دیگران میگوییم چرا دارد ژست انتخاباتی میگیرد؟ خب من که کاندیدا هستم باید ژست انتخاباتی بگیرم. اصلاً یکی از وظایف یک کاندیدا معرفی خود، افکار و کارهایش به مردم است آن هم در همین پروسه است. نمیشود که کاندیداها را هم نقد کنیم که چرا فعالیت انتخاباتی میکنید؟ خب پس چه کسی فعالیت انتخاباتی کند؟ ما باید فعالیت انتخاباتی کنیم. فکر میکنم کمی داریم طرف را اشتباه میزنیم. چون بالاخره من به عنوان یک کاندیدا آمدم و باید از همه امکانات برای تبلیغات، معرفی و ژست استفاده کنم. این مسئله عادی است و باید از امکانات استفاده کنم که مردم مرا بشناسند و وقتی به سوابقم رجوع کنند، تمام فعالیتم را بینند و بتوانند به جمعبندی برسند.
گفتید بازتاب در توئیتر زیاد است. چه بازتابی تا به حال گرفتهاید؟
فکر میکنم سبکی که هم ایهام و هم یک کمی حالت نقادانه توام با طنز داشته باشد، مردم بیشتر استقبال میکنند. به نظرم مردم دیگر حوصله دعواهای جدی را هم ندارند. شاید کانال و فیسبوکم را بچهها بگردانند اما توئیترم را در اختیار کسی نمیگذارم. حتی بعضی وقتها شاید روی یک جمله سه، چهار روز فکر میکنم و 20 حتی 30تا جمله مینویسم و پاک میکنم. هم به دلیل مدل مخاطبها و هم به دلیل اینکه توهینی به کسی نباشد، روی توئیتهایم خیلی حساسیت به خرج میدهم. خیلی متنفرم از این که مواضعم به جز بعضی موارد، شخصی به نظر برسد. من هیچ وقت قصد انتقامگیری شخصی از آقای قالیباف را ندارم به همین دلیل هم نوشتن کمی سخت میشود. تعداد کاراکترهای توئیت محدود است و شما با 140کاراکتر باید یک جمله یا متن خوب داشته باشی که هم ناقص نباشد و هم بتوانی نظرت را کامل برسانی. بنابراین مخاطبها را هم رصد میکنم، آن مدلی که فکر میکنم مردم دوست دارند مطلب برایشان گفته بشود، مینویسم. نه زیاد حاشیه میروم و نه زیاد مستقیم میگویم.
تا به حال شده از نهادی بگویند دیگر توئیت نکنید و یا برخوردی با شما شود؟
خیر. . . با من تاحالا برخورد نشده است.
حتی آن موقع که فیسبوک مینوشتید و ردصلاحیت شدید؟
اتفاقا یکی از مشکلات من همین بود. موقعی که ردصلاحیت شدم و به نوعی میشود گفت جلسات بازجویی را گذاشتند، آن هم براساس اعتراض خودم بود نه این که آنها دعوت کنند. تازه آنجا تفهیم اتهام شدیم و یکی از اعتراضات من این بود. اتفاقا همین جمله را دقیقا گفتم که 5 سال است فیسبوک دارم و مدام مطلب مینویسم. چرا تا به حال یک بار به من تذکر داده نشده که این مطلب مغایر شئونات نظام است؟ شاید اگر همان موقع به من اطلاع میدادید من آن فرم را ادامه نمیدادم. شما نمیتوانید بدون این که یک بار توجیه کرده باشید بیایید و اتهام بزنید، بعد تصمیم بگیرید و رای هم صادر کنید. در چند جلسهای که رفتم، همین گفتمانی که داشتیم باعث شد صلاحیتم تایید شود. در حرفهایی که زدند من به یک اتهام مشخص نرسیدم. چون از مجموع مطالبی که گفته بودند هیچ چیزی وجود نداشت که نشان دهد من با نظام زاویهای دارم. هیچ چیز خاصی نبود و برداشتهایشان این طور بود. یکی از مشکلاتی هم که داریم همین است. معمولا به جای اینکه خود آدم را نقد و تحلیل کنند، برداشتها و تحلیلها را ارجحیت میدهند تا گفته خود آدم. یعنی من یک جملهای میگویم ولی متاسفانه کسی که خبر را علیه من تنظیم میکند یک تحلیل روی جمله من میگذارد آن تحلیل را میبرند و مبنای محکومیت یا عدم صلاحیت میکنند که این برخورد واقعا درست نیست. باید خود طرف را حداقل یک بار بخواهند، صحبت کنند و مطالبش را بشنوند بعد تصمیم بگیرند. دوره قبل در مورد من که این طور شد. به هر حال اینکه به همه ما گفتند که صلاحیتتان تایید نمیشود، شما تند هستید. چیزهای مختلفی علیه من میزنند و میگویند فعال فتنه بودید، دستگیر شدید و. . . سایتهایی که مثل تهران آباد و. . . مطالب صددرصد دروغ میزنند از این مطالب داشتند ولی از نهاد رسمی نه.
به شما گفتند رد صلاحیت میشوید؟
اینکه خیلی وقت است مطرح شده.
منظورم این است که خبری به شما رسیده که صلاحیتتان تایید نمیشود؟
در هفته اول به من گفتند که صلاحیتت رد شده دیگر خودت هر کاری میخواهی بکن برای من زیاد مهم نبود.
ولی درنهایت برایتان مهم است.
حتما اعتراض میکنم. اگر رد بشوم مثل دفعه پیش که اعتراض کردم و تا جلسات پرسش و پاسخ هم رفتم اعتراض میکنم.
دور قبل به واسطه صحبتهای خودتان صلاحیتتان تایید شد یا رایزنی هم کردید؟
تقریباً در پروسه ردصلاحیت رایزنی معنی نمیدهد.
مثلا فرزند شهید تندگویان بودن هم کمک نکرد؟
نه. زیاد کمکی به من نکرد. فکر میکنم مواجهه حضوری خودم خیلی کمک کرد. چون آن کسی که تصمیم گرفته بود با خودم که مواجه شد احساس کرد متفاوت از برداشتهایی است که داشته. چون به هر حال اتهامی که زدند هم اصلا وجود نداشت. در آن کاغذی که به من دادند نوشته بود «اقدام علیه امنیت نظام که در مراجع قضایی منجر به محکومیت شده است. من تا به حال حتی یک پرونده حقوقی و کیفری در هیچ زمینهای در قوه قضائیه نداشتم چه برسد اقدام علیه امنیت.» عملا به این جمعبندی رسیدیم که اتهامی که به من زده شده اصلا صحت ندارد.
با توجه به ثبتنامهایی که شده شورای شهر آینده را چگونه میبینید؟
تهران کمی متفاوت از کل کشور است. مدلی که در مجلس اتفاق افتاد، آن موقع برای هیچ کدام از ما قابل پیشبینی نبود. حتی آن روزی که مردم آمدند و رای میدادند هم هیچ کدام از ما به عنوان اصلاحطلب پیشبینیمان این نبود که یک لیست کامل رای میآوریم. احساس میکردیم با یک ترکیبی بیشتر اصلاحطلب نمایندگان مجلس رای میآورند. الان هم من فکر میکنم نمیشود زیاد پیشبینی کرد. چون واقعا انتخابات را باید در 48 ساعت آخر پیشبینی کرد. جو، التهاب و اتفاقاتی که میافتد، به ویژه این دوره خیلی وابسته به مناظرات ریاستجمهوری و اتفاقات آن سطح است. چون دو تا انتخابات با هم عجین است. مهم است که تصمیمگیری مردم تهران در مورد آقای روحانی چه باشد و نسبت به آن در انتخابات شورای شهر هم شرکت کنند. ولی پیشبینی من این است که باید در شورای جدید رای اکثریت با اصلاح طلبان باشد.
به نظر میرسد جایگاه شورای شهر تهران در دوره چهارم توسط خیلیها کشف شد و اقبال از آن زیاد. چرا؟
فکر میکنم به دلیل همان شناخت مردم، مدل خبرسازی شورای چهارم،تغییر و تحولی که در کشور رخ داد و فضای آزاد مجازی در رابطه با کل اتفاقات است. الان آگاهی و دسترسی مردم به اطلاعات و اخبار خیلی متفاوت شده و این خودش مشارکت را در همه چیز بالا میبرد. البته احتمال دارد جنبههای منفی هم داشته باشد یعنی مشارکت در جهت عدم قبول خیلی از موضوعاتی که تا دیروز بهراحتی پذیرفته میشد، هم ممکن است اتفاق بیفتد. ولی این دو تا موضوع کمک کرد یعنی خود شورای چهارم خیلی خبرساز بود، چون یکدفعه تعداد افزایش پیدا کرد. مدل حضور اصلاحطلبان در مقابل اصولگرایان مدل مشخصی شد، یعنی یک فراکسیون تشکیل دادند. در دوره دوم و سوم این طور نبود و تقریبا شورا با یک جناح بود و سه، چهارنفر اعضای اصلاحطلب داشت و عملا هیچ نوع ردپایی از آنها نبود و چالشی در جلسات وجود نداشت. این بالا رفتن تعداد به وجود آمدن یک فراکسیون ایجاد چالش، بحث بین اعضا، نقد، بازبینی جدید موضوعات شهرداری، موضوعات ذیحسابان (که در شوراهای قبلی نبود) به یکسری پروندههای خاص از شهرداری رسید و مردم تازه متوجه شدند که حقوقشان در موضوعات شهری چیست؟ تا قبل از این واقف به حقوق شهروندی خودشان نبودند. یعنی واقعا نمیدانستند چه چیزهایی را از شهرداری یا شورای شهر مطالبه کنند. الان تازه متوجه این موضوعات شدند. همین که مردم عمدتا به این سمت تخصص آمدهاند و همه بیشتر از آن که به وجهه سیاسی، اهمیت دهند به دنبال تخصص هستند. قبل از این مردم نمیدانستند، چون با شورا و مدل تخصصی کارش آشنا نبودند. این باعث شد که تغییر و تحولی در میزان مشارکت به وجود آید. البته نمیدانم چقدر تا روز انتخابات این مشارکت در رای بالا تاثیر داشته باشد.
دوباره قرار است اعضای شورا 21 نفر باشند به نظرتان چرا تعداد کاهش یافته و آیا به وظایف شورا لطمه میزند یا خیر؟
موضوع این است که آن موقع تعداد اعضا 15 نفر بود؟ چرا 31 نفر شد؟ یعنی مشکلمان این است که این اتفاق کارشناسی نیست. مبنای اینکه یکدفعه تصمیم گرفتند تعداد از 15 تا 31 عضو شود چه بود؟ و حالا چرا از 31 نفر 21 نفر شده و به همان 15 نفر برنگشته است؟ منظور من این است که در تدوین قوانین شورا کلا مشکل داریم و یک قانون جامع و مدون خوب در رابطه با شوراها نداریم فقط یک دستورالعمل اجرایی داریم که خیلی عادی و روتین است. یعنی گفته چند جلسه داشته باشیم، چه ساعتی، غیبتها چه طوری است و. . . حتی وحدت رویه کشوری هم ندارد. مثلا ما در تهران 31عضو هستیم و 6 کمیسیون داریم. در یک شهرستان مراجعه میکنی و میبینی 11 تا عضو دارد و 11کمیسیون. خب بر چه مبنایی است؟ هیچ تعریف مشخصی برای مدل فعالیت شوراها در سطح کشور وجود ندارد. این خودش جزو ضعفهای تدوین قانون است. شاید شهری مثل تهران 200نفر عضو شورای شهر بخواهد ولی نمیتوانیم هیچ برآوردی داشته باشیم چون باید یک تحلیل مناسب داشته باشیم. چند وقت پیش شهردار کراچی آمده بود و مهمان ما بود. کراچی تقریبا 27 میلیون نفر جمعیت (یعنی شاید بشود گفت دو برابر شهر تهران) دارد. 270نفر عضو شورای شهر کراچی هستند. یعنی حتی اگر بخواهم ملاک جمعیتی را هم در نظر بگیرم باز این تعداد کفایت نمیکند. ولی حرف من این است که به هر حال باید این موضوع کارشناسی شود و روی یک موضوع خاصی تعداد اعضا را اعلام کنیم که فردا پاسخگوی آن باشیم. نه آن 31 نفر توجیهش مشخص بود نه این 21 نفر. در کنار این هم فکر میکنم اگر به جای اینکه بیاییم به این بپردازیم که تعداد را کم و زیاد کنیم مدل ثبتنام و کاندیدا شدن و حضور آدمها را تغییر بدهیم، بهویژه در تهران. یعنی ممکن است به دلیل کشوری بودن شوراها نتوانیم قانون کلی در نحوه انتخاب و کاندیدا شدن بگذاریم ولی حداقل برای کلانشهرها و بهویژه برای تهران میتوانیم شرایط خاص قائل شویم. اگر آدمهای تخصصی باسابقه اجرایی معلوم و سن و سال مشخص بیایند دیگر این تعداد اگر 50 نفر باشد یا 10 نفر کارآمدی آن متفاوت میشود. مشکلی که داریم تعداد نیست. مشکل کارآمد نبودن خیلی از اعضاست.
اعتراضی که مردم و جامعه متخصص دارند، درست است. البته اگر آدمهای کارآمد بیایند با رزومههای مشخص و شرح وظایف معلوم، هرچقدر تعداد بیشتر شود به ما کمک میشود. تهران در حال حاضر 22 منطقه دارد. هر منطقه را هم یک عضو کنترل کند، با توجه به گستردگی کار بعضی از مناطق شاید یک نفر هم نرسد نظارت درستی روی آن داشته باشد. بنابراین من نمیتوانم بگویم با این تعداد میشود فعالیت خوبی انجام داد. به نظرم 21 نفر برای تهران کم است. ولی پیشبینی هم نسبت به تعداد آن ندارم چون تحقیق نیاز دارد. فکر میکنم یک درصدی از جمعیت شهری و یک درصدی از تخصصهای مورد نیاز با موضوع شهری باید در نظر گرفته شود. یعنی اول ببینیم در یک شهر چند موضوع مشخص داریم؟ بر مبنای آن تخصصها را تعریف کنیم و بعد تعداد را براساس جمعیت کلانشهری مثل تهران تدوین و اعلام کنیم.
از اهمیت تخصص برای مردم گفتید. به نظر شما فعالیت هنرمندان و ورزشکاران در شورای شهر این را باعث شده یا خیر؟ اصلا فکر کنید عضو شورای شهر نیستید، آیا به ورزشکاران و هنرمندان رای میدهید؟
موضوع این است که به هر حال ما در شهر موضوعات ورزشی هم داریم. موضوعات هنری هم فراوان است. اگر مثلا من دکترای عمران باشم، عملا نمیتوانم متخصص خوبی در حوزه ورزشی و هنری یا صدمات و خدمات اجتماعی موجود در شهر باشم. بنابراین نمیتوانم بگویم شورای شهر به هنرمند نیاز ندارد. حرف من کارآمدی افراد است. افرادی بیایند که هنرمند، ورزشکار یا در بقیه تخصصها سابقه اجرایی خوبی داشته باشد و قبلا در جایگاههای اجرایی مدل مدیریت خودش را به اثبات رسانده باشد. در کنار تخصص حتماً باید سوابق اجرایی آدمها را در نظر بگیریم. چون شورا جایی است که دارد لایحه و مصوبه تدوین میکند. اگر تخصص داشته اما کار اجرایی در عمرم نکرده باشم (چه در شهرداری چه در مجموعههای دیگر شهری) مصوبات و لوایحی که تولید میکنم معلوم نیست چقدر اجرایی باشد. چون خودم درک خوبی از اجرا ندارم. آن چیزی که یک مقدار مردم را اذیت میکند حضور خود ورزشکار نبود شاید حضور ورزشکارانی بود که هیچ نوع سابقه کاری مشخص و معین اجرایی نداشتند و صرفا از یک مدال ورزشی آمدند و کاندیدا شدند آن هم بدون انجام کار مشخص شهری، بدون داشتن تخصص مرتبط. مردم در مصوبات و مصاحبههای شورا و رصدهایی که داشتند متوجه شدند که اینها به درد شهر نمیخورند. این دیگر بازتاب است. ممکن است غیر از ورزشکاران و هنرمندان شورا بقیه اعضا هم اینطور باشند، یعنی نه ورزشکار بودند، نه هنرمند ولی خاصیتی برای شورا نداشتند. ما از این اعضا نه موضعگیریهای خوب و نه تخصص میبینیم. البته این هم نیست که بگویم فقط تخصص کمک میکند. شخصیتی مثل دکتر حافظی پزشک است و نمیتوانم بگویم شورا پزشک میخواهد یا نه؟ چون ممکن است همین اتفاق در مورد آنها هم بیفتد که بگویند، شورا اطبا نمیخواهد. در حالی که مردم الان در رابطه با دکتر حافظی این طوری قضاوت نمیکنند و به میزان تاثیرش بر موضوعات شهری و دیدگاههای تخصصیاش و مواردی که اعلام کرده، نظر میدهند. اگر ورزشکار یا هنرمندی را دارند رد میکنند علتش این است که احساس میکنند هیچ تاثیری در موضوعات شهری نداشته، دیدگاهها تخصصی نبوده، ورود خوبی به موضوعات نکردهاند. به نظر من این شامل بقیه افراد هم میشود.
چه توصیفی از هیئت رئیسه دوره چهارم شورای شهر دارید و چه نمرهای به آنها میدهید؟
مشکل ما این است که چیزی به نام هیئت رئیسه نداریم. این که میگویم ضعف قانون داریم همین است. هیچ تعریفی برای هیئت رئیسه وجود ندارد. ما یک چمران داریم. یعنی طی این 4 سال یک رئیس داشتیم. البته یک سال آقای مسجد جامعی بودند ولی عملا چون در قانون تعاریف معلوم نیست، هیچ گزارشی چه شما که خبرنگارید، چه مردم، چه خود ما اعضا از هیئت رئیسه نداشتیم. یعنی یک بار شما شنیدید که بگویند نتیجه جلسات هیئت رئیسه این بوده؟ یا هیئت رئیسه شورا در ماه چند بار جلسه داشته است؟ چه خروجی داشته؟ برای سالانه شورا تدوین برنامهای داشتند؟ عملا فقط اداره کردن جلسه که اتفاق خاصی نیست. ما هیچ نوع برنامهای برای شورا نداریم. مثلا راهاندازی مرکز مطالعات شورا جزو برنامههای اساسی است که مصوبه شورای دوم را هم دارد ولی الان شورای چهارم هم به اتمام رسیده ولی هنوز راه نیفتاده است. هیچ عملکردی را از هیئت رئیسه نمیبینیم و با خود هیئت رئیسه هم که صحبت میکنیم در تصمیمگیریها جایگاهی برای خودشان قائل نبودند. یعنی شخصا خود آقای چمران تصمیم میگرفت، خودشان اجرا میکرد و خود ایشان هم ابلاغ میکرد. در شورا در رابطه با آییننامه داخلی مکاتبات مدل روابط اعضا با یکدیگر، هیچ چیز خاص و مدونی نداریم. یعنی در بعضی از جایگاهها من به عنوان عضو، حق مکاتبه ندارم، معلوم نیست چرا؟ در بعضی جایگاهها این حق را دارم، باز هم معلوم نیست چرا. چون هیئت رئیسه هیچ وقت ننشسته حتی یک چارت اداری برای شورا تدوین کند. بنابراین من واقعا فکر میکنم در این 4 سال هیئت رئیسهای وجود نداشت. حتی در دوره مسجد جامعی هم شکل نگرفت. یعنی اقداماتی که ایشان و آقای شجاع پوریان درتغییر و تحولات شروع کردند، ادامه نداشت. مثلا موضوعات داخل صحن از کاغذی به الکترونیک تبدیل شد تا قبل از آن وقتی میآمدیم صحن باید یک پوشه قطوری دستمانمیگرفتیم و میآوردیم که این حذف و تبدیل شد به یک سیستم کامپیوتری که جلویمان قرار گرفت. ورود و خروجها ثبت و ربط پیدا کرد و الان شما تایم ورود و خروج را میبینید. اینها نبود و در دوره آقای مسجد جامعی اقداماتی شروع شد ولی دورهاش کوتاه بود به نتیجه نرسید. اگر واقعا هیئت رئیسهای وجود داشت و جلسات تدوین میشد خیلی شکیل میشد. حضور وزرا در شورا را فقط در یک سال مدیریت مسجد جامعی میبینیم. ما این همه ادعای مدیریت یکپارچه شهری میکنیم ولی نمیتوانم دولت را درگیر شورا کنیم و این اتفاق فقط در آن یک سال افتاد و 4-5 وزیر شورا آمدند و گزارش عملکردشان را ارائه کردند. در صورتی که این در عمر شورا سابقه نداشته است. تا آن روز همه شورا را به عنوان شورای شهرداری میشناختند ولی در آن یک سال تفاوت ایجاد شد. در حدی که وزرای کشور را به صحن آوردیم. اگر این اتفاق ادامه پیدا میکرد، تازه الان شورا معنادار میشد ولی عملا این طور نیست و من این را بارها هم گفتم به عملکرد آقای چمران در مدل اداره شورا و جلسات نقد اساسی دارم. شما به عنوان آدمهای بیطرف میبینید که در یک جلسه نطق پیش از دستور انجام میشود، در یک جلسه انجام نمیشود، در یک جلسه دو تا نطق انجام میشود، در یک جلسه 5 نفر اعتراض میکنند و تذکر میدهند. در یک جلسه عین 30 نفر تذکر میدهند و یک تایم بلندی وقت میدهند که هر کسی هر چه خواست بگوید. یعنی هیچ وحدت رویهای وجود ندارد و شورا سلیقهای، آن هم سلیقه آقای چمران اداره میشود.
اعضای شورای شهر چقدر اختیار دارند؟ مثلا یک اتفاقی که میافتاد و مشخص میشد شهرداری قصور داشته، با اعضای شورای شهر که مطرح میشد حالا چه میکنید؟ میگفتند دست ما بسته است. انگار این نهاد ناظر با توجه به انتظاراتی که از آن وجود دارد، همخوانی ندارد. برای این چه باید کرد؟
هیچ چیزی در قانون نداریم. من اگر در موضوعی به مفسدهای رسیدم، مثلا الان در بررسی موضوعات حسابرسی، ذیحسابی را شورا انجام داد و نهایتا در خیلی از موضوعات به مشکل خوردیم. شاید در جاهایی از بودجه حسابهای فاقد اسناد را پیدا کنیم. انتهای اتفاقی که میافتد چیست؟ نهایتا میتوانیم از مردم عذرخواهی کنیم و عملا اگر اعضا با هم یکدست نباشند، نمیتوانیم به سمت استیضاح شهردار برویم که نتوانستیم. باید جایگاهی وجود داشته باشد که اگر من در حساب شهرداری به تخلفات رسیدم پرونده حسابرسی شهرداری را به آنجا معرفی کنیم تا آنجا اعمال رای کند. در دولت سازمان حسابرسی کل کشور وجود دارد، هر کدام از نهادهای دولتی تخلفاتی در موضوعات حسابرسی داشته باشند به سازمان حسابرسی معرفی میشوند، دادگاه تشکیل میشود و محکوم میشوند. ما الان حسابهای شهرداری را در ذیحسابی جمع کردیم، به کجا باید معرفیاش کنیم؟ هیچ نهادی وجود ندارد.
یعنی یک سازمان ذیحسابی یا حسابرسی شهری میخواهیم. چون اگر بفرستم حسابرسی کشوری، عملا موضوع دولتی میشود و شهرداری زیرمجموعه دولت نیست. بنابراین هیچ جایگاهی نیست را که در مورد مشکلات اینچنینی به آنجا مراجعه کنیم. در بقیه موضوعات مفسدهانگیز هم همینطور در موضوع املاک بعضی از اعضا به این نتیجه رسیدیم که تخلف صورت گرفته است. کاری که در شورا میتوانیم انجام دهیم این است که به سمت استیضاح برویم ولی با توجه به تعدادمان نمیتوانیم. نهایت اتفاق این است که اگر خودمان بخواهیم به طور شخصی میتوانیم با سازمانهای قضایی کشور مکاتبه کنیم. یعنی نامه بزنیم به سازمان بازرسی یا رئیس قوه قضائیه. ولی این موضوع کاملا شخصی است. یعنی سازمان بازرسی کشور موظف نیست پاسخگوی یک عضو شورای شهر باشد. اصلا میتواند نامه من را در خردکن بیندازد و به آن رسیدگی نکند. اگر ما به نتیجه رسیدیم که شهردار یا شهرداری یا سازمانی فساد کرده و ما به عنوان شورا آن را کشف کردیم و به دلیل تعداد نمیتوانیم تغییر و تحول ایجاد کنیم، آن جایگاه کجاست که ما بتوانیم مفسده را به آن معرفی کنیم؟
مشخص نیست. به همین خاطر میبینید تنها کاری که در دوره چهارم توانستیم بکنیم، فقط معرفی مفاسد یعنی اطلاعرسانی آن است نهایتا به نتیجهای نرسیدیم. یعنی الان در املاک یکسری سوالات از شهردار مطرح شد که هیچ کدام را پاسخ نداد، در موضوعی مثل تبلیغات شهری که ورود پیدا کردم باز هم سلسله سوالاتم را برای شهردار فرستادم، جوابم را بدهد یا نه، کار خاصی نمیتوانم بکنم و هیچ نهادی وجود ندارد که شهردار را با اسنادی که کشف کردم به عنوان متخلف به آن معرفی کنم.
یعنی شورای شهر به دیوان محاسبات نیاز دارد؟
جایگاهی میخواهد که اگر عضو شورای شهر، شهرداری و شهردار را متخلف تشخیص داد و در شورا به دلیل موضوعات اعضا نتوانست با آن برخورد کند، تخلف را به آنها معرفی کند. مشخص کند و آن نهاد هم پاسخگو باشد و فردا بتوانیم بگوییم ما به فلان نهاد معرفی کردیم و یک سال است هیچ پاسخی به ما نداده است. الان هیچ نهادی پاسخگوی ما نیست و حتی اگر کل مفاسد را به سازمان بازرسی کل کشور هم بفرستیم و پاسخی به ما ندهد قانونا نمیتوانیم کاری بکنیم، او هم مقصر نیست. چون در قانون جایگاهی وجود ندارد که ما به آن مراجعه کنیم.
این بن بست چطور باید حل شود؟
باید قانونش تدوین شود. ما قوانین جامع شورا را داریم که تقریبا از فعالیت سه، چهار دولت گذشته و قرار بوده به صورت لایحه به مجلس بیاید که حقوق شهروندی هم در همان قانون است و نهایتا به تصویب برسد. متاسفانه دولتها کوتاهی کردند. حتی در این دوره هم هنوز به آن قانون جامع نرسیدیم که به مجلس بیاید. اگر در مجلس این قانون تصویب و ابلاغ شود شرایط خیلی متفاوت میشود.
اعضای شورای شهر نمیتوانند در این مورد با نمایندگان مجلس تعامل داشته باشد؟
ما در برخوردهایی که با نمایندگان داشتیم در این مورد صحبت کردیم و شخصا با نمایندگان ارتباط داریم ولی مجلس هم پاسخگوی ما نیست و اگر اطلاعاتم را در اختیار نمایندهای قرار دهم و اقدامی انجام ندهد، عملا کاری نمیتوانم انجام دهم و نمیتوانم بگویم آن نماینده دارد کوتاهی میکند. مشکل ما ضعف قانون است نه تنها در تهران بلکه در کل کشور این مشکل وجود دارد. شما اگر شاهد دستگیری در شهرداری یا شورای شهر در کشور هستید، موارد مفسدهای است که یک نهاد امنیتی به آن ورود کرده و خودش هم کشف جرم کرده است. ولی جایگاهی وجود دارد که شوراها مفاسد را به آن ارجاع دهند نه؟!
شما عملکرد شورای چهارم را چگونه ارزیابی میکنید؟
فکر میکنم به وظیفه خودش عمل کرده است. از مدل تغییر نگاه مردم، ارتقای سطح درک آنها از حقوق خودشان، ایجاد مطالبات (یعنی مردم کاملا مطالبات خودشان را میدانند و طلب میکنند) و در شفافسازی ضعفها عملکرد خوبی داشته است. اینکه توانستیم براساس شفاف سازی و مشخص کردن ضعفها در جمعبندی برخورد مناسب هم داشته باشیم میگویم نه. ما فقط توانستیم یک جنبه اثربخشی اطلاعرسانی مناسب را برای شهروندان به نحو مطلوب ایجاد کنیم، البته با کمک رسانهها و مطبوعات. در این بخش فکر میکنم عملکرد خیلی خوبی داشته باشیم. یعنی شفافسازی موضوعات شهرداری، شهری و شورای شهر خیلی خوب عمل شده ولی در جمعبندی و برخورد نه... عملکرد خوبی را من نمیبینم آن هم به دلیل مدل ترکیب نوع اعضاست، یا به دلیل جایگاهی که که برای افراد وجود ندارد یا ضعف قانون. ولی مهمترین بخش برمیگردد به اعضایش.
عملکرد شهردار را در 10 سال گذشته چطور ارزیابی میکنید؟ میخواهم از جایگاه دوره چهارم به آن نگاه کنید.
ضعف عمده قالیباف این است که پاسخگو نیست. حالا بخشی که بخواهیم بیاییم در نقد عملیاتی و اجرایی کارها یک بحث کاملا جداست و باید کاملا علمی روی آن بحث بکنیم. خیلی از پروژهها در شهر اتفاق افتاده که از نظر ما تحقیقات و کارشناسی مناسب نداشته ولی اجرا شده و بخش زیادی از هزینه و بودجه را به هدر داد.
منظورتان کدام پروژههاست؟
نمونه آن تونل امیرکبیر است. این تونل احداث شده و الان سالیانه 9میلیارد تومان اعتبار برا
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۰۱۱۷۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنجال در هشتگرد؛ هر ۷ عضو شورای شهر هشتگرد حق ورود به جلسات را ندارند!
هفت عضو شورای شهر هشتگرد در استان البرز حق ورود به جلسات شورای شهر را ندارند.
پیگیری ایسنا درباره وضعیت شورای شهر هشتگرد حاکی از آن است که هفت عضو شورا حق ورود به جلسات را ندارند.
گفتنی است قانون در مورد عدم حضور صراحتاً اعلام کرده که چنانچه هر کدام از اعضا به هر دلیل قادر به شرکت در جلسات شورا نباشد؛ پس از دو ماه عضو علیالبدل تا شش ماه در جلسات شرکت خواهد کرد.
در مورد شورای شهر هشتگرد، نهادهای مربوطه باید پاسخ دهند که علت این محرومیت چه بوده و وقتی تمام اعضا حق ورود به جلسات را نداشته باشند آینده این شورا به چه شکل خواهد بود.
سایر اخبار آیا انسان میتواند در فضا تولید مثل کند؟ | رابطه جنسی و زایمان در فضا چگونه است؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام میشود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی میکنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه میشود؟