وحی می تواند در علوم تجربی به ما کمک کند/آسیب های جدی علم دینی
تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۰۱۹۶۶۷
مهدی گلشنی، بنیاندگذار فلسفه علم در مناظره با حجت الاسلام خسروپناه گفت: با نقلی سازی علوم مخالفم و معتقدم الهام و وحی میتواند در علوم تجربی به ما کمک کند.
به گزارش خبرنگار مهر، کرسی ترویجی«اسلامی سازی علوم انسانی»با ارائه حجت الاسلام والمسلمینعبدالحسین خسروپناه، نظریه پرداز علم دینی و نقد مهدی گلشنی رئیس و بنیانگذار گروه «فلسفه علم» دانشگاه صنعتی شریف در دانشگاه معارف اسلامی قم برگزار گردید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ابتدای جلسه مهدی گلشنی به موانع ایجاد فضای تولید علم دینی اشاره کرد و گفت:غالب بودن دیدگاه علم غربی در مراکز علمی و آموزشی با نگاه به اینکه مسائل جامعه را میتوان با آن حل کرد، مطلق نگری در پذیرش یا رد علم دینی در مراکز علمی و آموزشی، عدم وجود فضای گفتگو میان رویکردهای مختلف تولید علم دینی، ورود و حضور برخی افراد در فضای علم دینی بدون آگاهی از فضای علم جدید، دور شدن محیطهای علمی از آداب و اخلاق و تقوای علمی و وجود تعصب و برتری طلبی در فضای علمی، جفای برخی افراد در سیاسی جلوه دادن تولید علم دینی به عنوان پروژه نظام، نادیده انگاشتن نقش و جایگاه فرهنگ در تولید علم دینی، عدم توجه به بُعد تربیتی در مدارس و مراکز آموزشی و توجه صِرف به بُعد تعلیمی، عدم وجود وسعت نظر در مراکز عملی.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه نظریه اسلامی سازی علوم انسانی را در دو بخش ارائه کرد و در ابتدا متذکر شد:آسیبهای جدی دامنگیر علم دینی شده است اولا موافقان و مخالفان بیشتر به نقلی سازی علم توجه میکنند در حالی که ماهیت علم مدرن تجربی است. ثانیا برخی تصور میکنند با تعریف علم دینی میتوانند علم دینی تولید کنند و حال اینکه ما برای تولید علم دینی نیاز به روش و الگو داریم و قوام هر علمی به متدلوژی آن است که متاسفانه در تولید علم دینی به بحث روش بسیار کم توجه شده است.
وی با گلایه از برخی مخالفان علم دینی گفت: برخی فکر میکنند علم دینی خم رنگرزی است و حال اینکه اصولا تولید علم بعد از تولید نظریههاست و ما در حال حاضر در مرحله تولید نظریههای علم دینی هستیم پس انتظارِ داشتن علم دینی، انتظاری نابجاست.
خسروپناه دربخش اول سخنان خود به چهار مقدمه اشاره کرد؛اولا ارائه تعریف یکسان از علم دینی ممکن است اما ارائه الگوی یکسان برای تولید علم دینی ممکن نیست و ما بعد از تعریف ناگزیر از پرداختن به الگو هستیم. تعریف ما از علم دینی علمی است که مبتنی بر مبانی، روش شناسی و جهت گیری دینی باشد و این تعریف تقریبا مشترک است اما در مرحله بعد باید متعرض الگو بشویم و بگوییم روش و جهتگیری چگونه است و چون روشها مختلف خواهد بود الگوها هم ناگزیر گوناگون و مختلف خواهند شد.
ثانیا؛ مقصود ما از علوم انسانی هیچکدام از دو معنای امریکایی و آلمانی آن نیست. آلمانیها بعد از دیلتای همه علوم غیر از علوم طبیعی، مهندسی و پزشکی را علوم انسانی میخواندند و امریکاییها علوم انسانی را مقابل علوم اجتماعی تعریف میکردند که ساختار دانشکدههای ما در حال حاضر مبتنی بر تعریف امریکایی از علوم انسانی است. به همین دلیل دانشکده ادبیات ما از دانشکده علوم اقتصادی ما جدا است. مقصود من از علوم انسانی، علوم اجتماعی و رفتاری است.
ثالثا؛ مقصود از اسلامی سازی علوم اجتماعی این نیست که علوم انسانی مدرن را بخواهیم اسلامی کنیم. مثلا هر مکتبی یک نظریه اقتصادی دارد، ما آن نظریه را بگیریم و اسلامی کنیم مثلا بخشهایی که با گزارههای دینی متعارض است کنار بگذاریم و بقیه را بپذیریم! البته این ممکن است اما این دیدگاه یک دیدگاه حداقلی و گزینشی است. مثلا ما عقده های جنسی فروید را نپذیریم و در مقابل طبقهبندی نیازهای مزلو را بپذیریم و یا یک طبقه به آن اضافه کنیم! شبیه این حرفها را در آثار سید محمد نقیب العطاس میتوانیم پیدا کنیم. اما منظور ما از اسلامی سازی علوم یک مسئله کاملا تولیدی مبتنی بر مبانی اسلامی است که ممکن است چند دهه طول بکشد.
رابعا؛ سوال این است که علم اجتماعی مدرن به دنبال چیست؟ علم اجتماعی مدرن به دنبال شناخت و تغییر انسان است. یعنی دقیقا همان نگاهی که به طبیعت داشته میخواهد همان نگاه را در مورد انسان پیاده کند و انسان را در راستای اهداف خود تغییر دهد.
مدیر گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه به سه فعالیت علوم اجتماعی مدرن اشاره کرد و توضیح داد:فعالیت اول توصیف انسان مطلوب؛ در اینجا انسان عنوان مشیر است و منظور از انسان، مثلا اقتصاد یا مدیریت و یا رفتار است و منظور از مطلوب در اینجا ایده آل یا کامل نیست، بلکه تعریف خاص خود را دارد. به عنوان مثال انسان اقتصادی مطلوب در مکتب کلاسیک با انسان مطلوب در مکتب اقتصادی نئوکلاسیک متفاوت است که هر کدام از مکاتب برای تولید انسان مطلوب از فلسفه و ایدئولوژی متبوع خودشان استفاده میکنند.فعالیت دوم توصیف انسان محقق است که از روشهای آماری برای توصیف انسان محقق استفاده میکنند که در این بخش نقش تجربه پررنگ است. مخالفان علم دینی دچار این مغالطه شده اند که؛ علم تجربی است و دینی و غیر دینی ندارد! و شاهد آنها بیشتر ناظر به این فعالیت علوم است که تجربه درآن پررنگ میباشد.فعالیت سوم تغییر انسان مُحقَق به انسان مطلوب است که این بخش شامل سه عنصر مهم حقوقی، راهبردی و نهادسازی است
گلشنی بعد از ارائه بخش اول، سوالی تاریخی مطرح و تصریح کرد:چرا امروزه علم دینی مطرح میشود و ما به دنبال علم دینی هستیم، اما در گذشته چنین سوالی مطرح نبوده است؟
نظریه پرداز اسلامی سازی علوم انسانی اسلامی در پاسخ گفت: در دورههای اولیه تمدن اسلامی دانشمندان مسلمان به دنبال تولید علم دینی بودند مثلا ما در آثار فارابی این دغدغهها را میبینیم. وی با مبانی خاصی به سراغ تولید علم دینی میرود، البته باید توجه داشته باشیم که علوم در آن زمان مصادیق خاص خودش را داشتهاست. ضمن اینکه وقتی علوم انسانی مدرن دنبال شناخت و تفسیر خود از انسان است چرا ما به دنبال آن نباشیم؟! حال آنکه علوم انسانی مدرن آمده تا جای دین را بگیرد و اومانیسم آن، اومانیسم خداگریز است به همین دلیل چالشهای علوم انسانی مدرن با دین بسیار زیاد است. همچنین تمدن اسلامی با علوم انسانی سکولار تولید نمیشود مگراینکه تلقی ما از دین کاملا شخصی و فردی و نسبی گرایانه باشد.
رئیس و بنیانگذار گروه «فلسفه علم» دانشگاه صنعتی شریف در ادامه نکاتی را متذکر شد و افزود:در میان دانشمندان قدیم جدایی بین علم و دین وجود نداشته و آنها کار علمی را عبادت میدانستند و معتقد بودند علم و دین تداخل دارد. مثلا در دوران نیوتن بحث جدایی علم از دین وجود نداشت و نیوتن کار خود را همزمان یک کار علمی و دینی میداند البته بعدا کم کم دانشمندانی مثل لاپلاس میگویند مانیاز به خدا نداریم.در گذشته الحاد بیشتر در محیطهای فلسفی و درمیان فلاسفه بوده است اما در دهههای اخیر برخی فلاسفه خدا باور شدهاند و در مقابل الحاد از علوم طبیعی و از فیزیسینها مطرح میشود و امروزه سرنخِ الحاد در رشتههای علوم طبیعی است. امروزه علوم اجتماعی از علوم تجربی متاثر است، مثلا مدلهای فیزیکی را میبرند و در رشتههای اقتصادی از روی آنها الگوبرداری میکنند که البته مخالفینی هم دارد.امروزه علوم شناختی در حال رواج جدی است که در آن نگاه کاملا فیزیکالی و پوزیتیویستی حاکم است و فکر میکنند میتوانند همه چیز را با آن حل کنند. غموض و پیشفرضهای در علوم تجربی و انسانی وجود دارد اما پیچیدگی مسائل و تاثیر پیش فرض ها در علوم اجتماعی و انسانی بسیار بیشتر است. در علوم تجربی مسائل مورد اتفاق نظر زیاد است امادر علوم انسانی مسائل مورد اتفاق خیلی کم است و در مقابل مکاتب فراوان و مختلفی وجود دارد.
در ادامه گلشنی در نقد سخنان حجت الاسلام و المسلین خسروپناه گفت: اینکه ما در اسلامی سازی علوم فقط به دنبال علوم اجتماعی باشیم با اقتصائات روز سازگار نیست و مشکل حوزه امروز این است که نمیداند الحاد در چه حدی رواج پیدا کرده است! ضمن اینکه اقبال مردم به علوم بیشتر از فلسفه است.
استاد دانشگاه صنعتی شریف در ادامه به نکات مشترک دیدگاههای خود با دکتر خسروپناه پرداخت؛ با نقلی سازی علوم مخالفم و معتقدم الهام و وحی میتواند در علوم تجربی به ما کمک کند.
ریاست مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در بخش بعدی سخنان خود به توضیح الگوی حِکمی اجتهادی پرداخت؛ ما در این الگو روی دو مولفه مبانی و روش تاکید داریم. مبانی را بسیاری از بزرگان طرح کردهاند ولی در همان حد ماندهاند و متعرض روش و الگو نشدهاند. روش حِکمی یعنی روش برهانی، چون حکمت علمِ مطابق با واقع و نافع است ولی معمولا فلاسفه بیشتر تاکید بر گزارههایی دارند که مطابق با واقع باشد و به نافع بودن و نبودن آن خیلی کاری ندارند! وی در توضیح روش اجتهادی این روش را به چهار قسم تقسیم کرد و در تبیین این اقسام گفت: قسم اول همان اجتهاد متعارف و فعلی حوزوی است. در قسم دوم از حوادث و مکاتب جدید سوالات را استخراج میکنیم و با آن سوالات کتاب و سنت را استنطاق میکنیم. اولین بار شهید صدر این رو شرا ابداع کرد و علامه نیز در تفسیر المیزان این روش را دارد، اما حوزویان سنتی کمتر از این روش استفاده میکنند، ضعف این روش منقح نبودن آن است و فرایند آن دقیقا مشخص نیست. اجتهاد نوع سوم سابقهای در میراث حوزوی ما ندارد. در این اجتهاد از معرفت دینی که به وسیله اجتهاد قسم اول و دوم به وجود آمده پرسشهایی استخراج میکنیم و به سراغ فکتهای اجتماعی میرویم و پاسخ را به دست میآوریم. اجتهاد قسم چهارم برای نهادسازی است.
در مجموع ما پنج روش در الگوی حِکمی اجتهادی داریم؛ چهار روش اجتهاد بعلاوه یک روش برهانی!
عضو هیات امنای پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در نسبت بین فعالیتهای مرسوم در علوم انسانی مدرن و الگوی حکمی و اجتهادی گفت: علوم انسانی مدرن سه فعالیت عمده دارد؛ اول تعریف انسان مطلوب که ما در تعریف آن میتوانیم از روش برهانی و اجتهاد قسم اول و دوم کمک بگیریم. فعالیت دوم در علوم انسانی توصیف انسان محقق است که ما به وسیله اجتهاد قسم سوم و همچنین کمک گرفتن از تکنیک های تجربی موجود این کار را انجام میدهیم. البته این سوال وجود دارد که آیا تکنیکها میتوانند بار ارزشی داشته باشند یا خیر؟! پرسشگر خالی الذهن نیست به همین دلیل باید ببینیم پرسشها را باید از کجا بیاوریم که این پرسشها برای توصیف انسان محقق به وسیله اجتهاد قسم سوم ممکن میشود.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در نقد بخش دوم سخنان خسروپناه گفت: به نظرم عنوان الگوی حِکمی اجتهادی بهتر است عوض شود تا برای بقیه نیز این امکان فراهم شود که تولید علم دینی داشته باشند و از آن استفاده کنند.
وی در آخر گفت: روشهای اجتهاد قسم سوم و چهارم امروز واقعا لازم است. همچنین سیره برخی دانشمندان مسلمان مثل ابوریحان بیرونی و خواجه نصیر الدین طوسی به صورت جدی باید به عنوان الگو مطرح شود.
منبع: مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۰۱۹۶۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امام صادق(ع) علوم الهی را بسط داد و انسانهای شایستهای را تربیت کرد
به گزارش خبرنگار حوزه استان ها خبرگزاری تقریب، حجت الاسلام و المسلمین علی خورشیدی امام جمعه بیجار در آیین عبادی سیاسی نماز جمعه این شهرستان ضمن دعوت همگی به رعایت تقوا و آرزوی سلامتی برای مقام معظم رهبری، با اشاره به اهمیت درباره تعلیم و تربیت؛ اظهار داشت: خداوند متعال در سوره مبارکه بقره آیه ۱۵۱ میفرماید «كَما أَرسَلنا فيكُم رَسولًا مِنكُم يَتلو عَلَيكُم آياتِنا وَيُزَكّيكُم وَيُعَلِّمُكُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَيُعَلِّمُكُم ما لَم تَكونوا تَعلَمونَ» در میان شما رسولی از خودتان فرستادیم که همواره آیات ما را بر شما میخواند و شما را از هر نوع آلودگی ظاهری و باطنی پاک و پاکیزه میکند و کتاب و حکمت به شما میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما تعلیم میدهد، لذا یکی از اهداف بعثت انبیا تعلیم و تربیت بندگان بوده است.
وی با بیان اینکه تکامل وجودی انسان جز با علم و عمل حاصل نمیشود، تصریح کرد: پیامبران هم خرد و بینش انسانها را رشد میدهد و هم عمل او را به درستی پرورش داده و متناسب با بینش صحیح و حق پرورش میدهند.
حجت الاسلام خورشیدی عنوان کرد: از آیه ۱۵۱ سوره بقره این گونه استفاده میشود که گام اول در هدایت انبیا نمایاندن آیات و نشانههای الهی به بندگان است تا زمینه تربیت اخلاقی فراهم شود و سپس دستورات دینی و راه فرزانگی و حکمت به آنان آموخته شود.
امام صادق علیه السلام علوم الهی را بسط و انسانهای شایستهای را تربیت نمود
امام جمعه بیجار یادآور شد: امام صادق علیه السلام میفرماید: خداوند پیامبران را مژده رسان و بیم دهنده مبعوث نمود تا بندگان پروردگار بشناسند؛ آیه شریفه 151 سوره بقره چند پیام مهم دارد که اولاً رهبری موفق است که از خود مردم در میان مردم و همزبان مردم باشد پیام دوم اینکه تزکیه بر تعلیم مقدم است پیام سوم آموزش دین محور اصلی است و آموزشهای دیگر در مراحل بعدی است پیام چهارم انسان برای شناخت بسیاری از حقایق نیازمند وحی است.
وی شهادت امام صادق علیه السلام را محضر امام زمان ارواحنا فداه و رهبر فرزانه انقلاب و همه محبین و دوستداران حضرت تسلیت عرض گفت و افزود: از شاخصترین ویژگی عصر ولایت و امامت امام صادق علیه السلام تولید علوم الهی بود که بعد از رحلت پیامبر مکرم اسلام تعمداً و غفلتاً از بین رفته بود.
حجت الاسلام خورشیدی بیان داشت: امام صادق علیه السلام علوم الهی را بسط و انسانهای شایستهای را تربیت نمود؛ حضرت در یک حدیث شاخص و مهمی که بیانگرحال و روز الان ماست میفرماید: گرانی قیمتها اخلاق و رفتار مردم را نامطلوب میسازد امانتداری را از بین میبرد و مردم مسلمان را از فشار و سختی به سطوح میآورد؛ این روایت سه جنبه مهم برای حیات اجتماعی را خاطرنشان میسازد اول اخلاق اجتماعی مردم را تغییر میدهد اگر قدرت خرید مردم پایین باشد و پدیده گرانی رفتار اقشار جامعه را عوض میکند دوم گرانیها امانتداری را از بین میبرد در فرهنگ روایی امانت داری معنای وسیعی دارد یکی از مصادیق امانتداری رعایت حقوق اجتماعی است نقطه مقابل امانت خیانت است سومین پیامد خطرناک گرانی در جامعه این است که مردم را از فشار و سختی به سطوح میآورد افکار عمومی تحریک پذیر میشود و اعصاب جامعه به هم میریزد دولتمردان باید به فکر مردم باشند به فکر معیشت مردم باشند.
جنگ ترکیبی دشمن یک رویداد با برنامه بلند مدت است
امام جمعه بیجار با اشاره به جنگ ترکیبی دشمن متذکر شد: مطالب و گفتاری درباره عفاف و حجاب که به تعبیر رهبر معظم انقلاب یک چالش تحمیلی است، دشمن تمام قد برای نجات منافع خود در امت اسلام و بخصوص ایران اسلامی به مقوله حجاب حمله کرده است، فتنه و جنگ ترکیبی یک رخداد اتفاقی نیست، بلکه یک رویداد با برنامه حداقل ۱۰ ساله بود که از دهه ۹۰ شروع کرده و رهبر معظم انقلاب مدتها قبل هشدارهای لازم را داده بودند.
وی اضافه کرد: تمدن منحط غربی دو نوع تهاجم فرهنگی دارد یکی تهاجم فرهنگی خارج از تمدن خودش و دوم تهاجم فرهنگی داخلی غرب به جامعه زنان خودش هم شبیه خون فرهنگی انحطاط برهنگی و آسیبهای اجتماعی خسته شدند موجی از حجابخواهی در غرب به واقعیت تبدیل شده و حجاب را پناهگاه خود میدانند اما دولت فرانسه و غرب و سرمایهداران قانون منع حجاب تصویب کردند و از ورود دختران محجبه به مدارس جلوگیری میکنند مثل همیشه از مردم خانوادهها میخواهند نسبت به این موضوع حساس باشند.
اردیبهشت، ماه نکوداشت علم و فرهنگ است
حجت الاسلام خورشیدی در پایان خاطرنشان کرد: اردیبهشت، ماه نکوداشت علم و فرهنگ است بهترین فرصت و ایام برای احترام معلم و عالم است؛ حضرت علی علیه السلام میفرماید: هرکه دانشمندی را احترام کند خدا را احترام کرده است این موضوع دارای دو محور است اول گرامی داشت اهل علم که پیامبر مکرم اسلام میفرماید هر که به استقبال دانشمندان رود مرا استقبال کرده است؛ دوم برتری جایگاه و موقعیت عالمان است بر عابدان و حکمت برتری در این است که شیطان در میان مردم بدعت میگذارد و دانشمندان به آن پی میبرند اما عابد سرگرم عبادت خود است به بدعت توجهی ندارد.
انتهای پیام/