امام موسی کاظم (ع)؛ چراغ هدایت و کشتی نجات است
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۰۲۸۶۵۷
امام موسی کاظم علیه السلام: نیز چراغی است که نور هدایت او، همواره روشنی بخش دل های مؤمنان و کشتی نجات خواهد بود.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آساره خبر؛ امامان معصوم علیهم السلام همگی چراغ هایی در تاریکی های تاریخ برای امت ها و کشتی های نجات در دریاهای متلاطم گمراهی و هلاکتند. امام علیه السلام انسان معصوم وکاملی است که به سرچشمه وحی متصل است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
معرفی امام هفتم
روز یکشنبه، هفتم صفر سال 128ق است و امام صادق علیه السلام به همراه خانواده و اصحابشان از مکه به سمت مدینه باز می گردند. کاروان، میان مکه و مدینه در منطقه ای به نام «ابواء» همان جایی که آمنه، مادر رسول خدا علیه السلام مدفون است، برای استراحت می ایستد. ابوبصیر نقل می کند: زمانی که در ابواء فرود آمدیم، امام صادق علیه السلام برای ما و اصحاب، غذای فراوان و لذیذی آماده فرمودند. در حین غذا خوردن، فرستاده «حمیده»، همسر با فضیلت ایشان نزدآن حضرت آمده، پیغام داد که او در حال وضع حمل است. امام صادق علیه السلام با عجله برخاسته، نزد حمیده رفت. پس از مدتی، در حالی که لبخندی بر لبان مبارکشان نشسته بود، بازگشت و خبر تولد پسری را به ما داد. آن پسر را «موسی» نام نهادند. کنیه اش ابوالحسن و ابوابراهیم و القاب مبارکش کاظم، صالح، صابر و امین بود و گاهی نیز به دلیل تقیه، به او عبد صالح، فقیه و عالم می گفتند.
امام موسی کاظم (ع)
اوضاع و احوالی که به دلیل انشعاب در میان شیعیان به وجود آمده بود موجب شد رهبر شیعیان با دشواری خاص مواجه شود، اما امام کاظم با علم و تدبیر امامت، جامعه شیعه را سامان بخشید، این ساماندهی آن گونه کارساز و مؤثر واقع شد که نه تنها شیعیان موفق شدند بر مشکلات داخلی غلبه کنند بلکه به رسالت سیاسی و دینی خویش نیز توجه کردند و چون گذشته به استمرار راستین اسلام و مبارزه با خلفا پرداختند.
دشمنی خلفای عباسی با امام کاظم زمانی بیشتر شد که آن امام بزرگوار به طور علنی مخالفت خویش را با خلفا آشکار کرد و آنها را متوجه می نمود که حکومت و رهبری جامعه از آن ائمه شیعه است و خلفای عباسی غاصب هستند، البته یکی از ویژگیهای امام در مقابل تمام سختیها و فشارها، خودداری بود که خشم را فرو می خورد و هرگز به واسطه ناملایمات سخنی و حرکتی نسنجیده که برخواسته از خشم وی باشد، از آن امام سرنزد و به همین علت نیز به کاظم(فروخورنده خشم) شهرت یافت .
اعتقاد خلفای عباسی نسبت به سازش ناپذیری امام کاظم (علیه السلام ) و مبارزات بی امان آن بزرگوار به گونه ای بود که هر نوع ناآرامی و قیامی را منتسب به امام کاظم می کردند و معتقد بودند رهبری قیام هایی که علیه عباسیان می شود در دست امام موسی بن جعفر است
.
مهم ترین محور تبلیغاتی عباسیان به ویژه هارون الرشید این بود که می خواستند به مسلمانان وانمود کنند وارث به حق رسول اکرم، عباسیان هستند و در نتیجه رهبری حکومت اسلامی باید در دست آنان باشد. امام کاظم علیه السلام در برابر این تبلیغات گمراه کننده عباسیان به شدت ایستاد و در این باره روشنگری کرد.
پیشوای مهرورزی
امام همواره دوستی و مهربانی را به دیگران سفارش می نمود و آن را مایه فزونی و برکت می دانست. یعقوب و دوستش شعیب نزد امام کاظم «علیه السلام» آمدند تا هم خستگی سفر حج را از تن بیرون کنند و هم با امام دیداری تازه نمایند. وارد خانه امام شدند. پس از سلام و احوالپرسی، امام رو به یعقوب کرد و فرمود: ای یعقوب! تو دیروز به مدینه آمدی و با برادر خود در فلان محل دیدار کردی، ولی با هم درگیر شدید و به همدیگر دشنام دادید. شما هرگز نباید مرتکب چنین عمل زشتی بشوید. ناسزا گفتن به دیگران از شیوه من و پدران من نیست و از شیعیان ما به دور است که به یکدیگر ناسزا بگویند. ای یعقوب! به سبب این کارت مرگ بین شما فاصله می اندازد. برادرت اسحاق در حین سفر پیش از آن که به شهر و خانه و کاشانه خود برسد از دنیا خواهد رفت و تو نیز از این رفتارت پشیمان خواهی شد. خداوند عمر شما را کوتاه خواهد کرد.
یعقوب که دست و پای خود را گم کرده بود، پرسید: فدایت شوم! اجل من کی خواهد رسید؟ امام فرمود: اجل تو نیز رسیده بود، ولی به خاطر این که تو در فلان منزلگاه به همراهت خدمت کردی و با هدیه ای او را خوشحال کردی خدا بیست سال بر عمر تو افزود. شعیب که متحیرانه به گفت و گوی او و امام گوش می داد پس از مدتی یعقوب را در مکه دید و حال برادرش را پرسید. او پاسخ داد همان طور که امام فرموده بود برادرم پیش از رسیدن به خانه اش از دنیا رفت و در همین راه به خاک سپرده شد و هرگز خانواده خود را ندید.
در انتظار قائم (عج)
یونس بن عبدالرحمان مى گوید: بر موسى بن جعفر(ع ) وارد شدم و به آن حضرت عرض کردم : اى فرزند رسول خدا(ص ) آیا شما قیام کننده به حق هستید؟ فرمود:
(اَنـَا الْقـائِمُ بـِالْحـَقِّ وَ لکِنَّ الْقائِمَ الَّذى یُطَهِّرُ الاَْرْضَ مِنْ اَعْداءِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ یَمْلَاءُها عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً، هُوَ الْخامِسُ مِنْ وُلْدى ، لَهْ غَیْبَةٌ یَطُولُ اَمَدُها خَوْفًا عَلى نَفْسِهِ، یَرْتَدُّ فیها اَقْوامٌ وَ یَثْبُتُ فیها آخَرُونَ.
ثُمَّ قالَ: طُوبى لِشیعَتِنَا، الْمُتَمَسِّکینَ بِحَبْلِنا فى غَیْبَةِ قائِمِنا، اَلثّابِتینَ عَلى مُوالاتِنا وَ الْبـَراءَةِ مـِنْ اَعْدائِنا، اُولئِکَ مِنّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ قَدْ رَضُوابِنا اَئِمَّةً وَ رَضینابِهِمْ شیعَةً، فَطُوبى لَهُمْ، ثُمَّ طُوبى لَهُمْ، وَ هُمْ وَاللّهِ مَعَنا فى دَرَجاتِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ.).(کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 361)
مـن قـیـام کـنـنـده بـه حق هستم ، لکن آن (قائم ) که زمین را از دشمنان خدا پاک مى سازد و آن را از عدالت پر مى کند همانسان که از جور و ستم پر شده است ، پنجمین نفر از فرزندان من است .
براى وى ـ به خاطر بیمى که بر جان خویش دارد ـ غیبتى طولانى خواهد بود، چندانکه گروهى مرتدّ شده از دین برمى گردند و (تنها) عدّه اى ثابت قدم مى مانند.
سپس فرمود: خوشا به حال شیعیان ما؛ آنان که در غیبت (قائم ) ما به ریسمان (ولایت ) ما چنگ مى زنـنـد، از دشـمـنان ما بیزارى جسته بر ولایت ما استوار مى مانند. آنان از ما و ما از ایشان هستیم . آنـان از مـا بـه عـنـوان امامان خویش ، خشنودند و ما از ایشان به عنوان شیعیانمان خشنودیم . پس خـوشابه حال ایشان ، خوشا به حال ایشان . سوگند به خدا آنان در مقامات و درجات ما در روز قیامت همراه با ما هستند.
توضیح: نکات مهمّى که از این حدیث شریف استفاده مى شود عبارت است از:
1 ـ مـسـاءله انـتـظـار ظـهـور (قـائم ) از فـرزنـدان رسـول خـدا(ص ) از مـدتـهـا قـبـل از ولادت پـیشواى دوازدهم در میان مسلمانان مطرح بوده است ، لیکن بعضى مصداق آن را به طور دقیق نمى دانستند که امامان (ع ) مصداق آن را تعیین مى کردند.
2 ـ مـدت غیبت حضرت حجت (عج ) آنقدر بطول خواهد انجامید که گروهى از معتقدان به آن گرامى از دین برمى گردند.
3 ـ فـلسـفـه غـیـبـت ، تـرس آن حـضـرت بر جان خویش است ؛ بنابراین ، مردم نقش اصلى را در فراهم کردن زمینه ظهور یا تداوم غیبت آن بزرگوار بر عهده دارند.
4 ـ اسـتـوار قـدمـان در مـحـبـّت و ولایـت اهـل بـیـت (ع ) در دوران غـیـبـت کـبـرى از اجـرى جزیل و پاداشى بزرگ برخوردار هستند.
دستور قتل امام (ع )
بـا انـتـشـار خـبـر زندانى شدن امام (ع ) موجى از خشم ونفرت بر ضد دستگاه خلافت بویژه از ناحیه شیعیان ایجاد شد ومردم در همه جا از آن سخن مى گفتند.
هارون ، شرایط را خطرناک دید؛ از این رو براى آنکه پرونده زندگى امام (ع ) را براى همیشه بـبـنـدد و ایـن خـطـر را از سـر راه خـود بـردارد، طـى نـامه اى محرمانه ، عیسى را ماءمور کرد آن حضرت را به قتل برساند..(247)
عـیسى پس از مشورت با یاران نزدیک خود، به درخواست هارون پاسخ ردّ داد و در جواب نامه او نوشت :
(مـن در طول مدت بازداشت موسى بن جعفر از راههاى مختلف او را آزمودم ، ولى جز عبادت و نیایش او بـه درگـاه حـق ، چـیـزى دسـتـگـیـرم نشد. و حتى ندیدم او در دعا و نیایش خود، علیه تو یا من دعـایـى بـکـنـد... بـنـابـرایـن اگـر دسـتـور دهـى او را از مـن تـحـویـل بـگیرند بهتر است و گرنه من نمى توانم بیش از این او را در زندان نگه دارم ؛ چون حـقـیـقـت ایـن اسـت کـه مـن از نـگـهـدارى او در رنـج و نـاراحـتـى روحـى زیـاد بـه سـر مـى بـرم .).(248)
اوج در قفس
زمانی که حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را مسموم کردند، وجود مبارکشان سه روز در آتش تب شدید می سوخت. بعد از سه روز زهر کار خود را کرد و هارون را به خواست پلید خود رسانید. آن حضرت مدت ها تنها و غریب، با غل و زنجیر و زهر جفا هم نشین بود تا سرانجام در 55 سالگی، به اجداد پاکش پیوست.
هر گه که نسیم از ره بغداد آید ما را ز حدیث عشق و خون یاد آید
اى گل که به گردن تو غل افکندند از صبر تو زنجیر به فریاد آید
گرد آورنده : کبری دریکوند
انتهای پیام/صا
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۰۲۸۶۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حقیقت بندگی خدا در بیان امام صادق(ع)
سخنران حرم مطهر بانوی کرامت حقیقت بندگی خدا را در مالک ندانستن خود نسبت به آنچه خدا به او عطا کرده و اشتغال به اطاعت از امر و نهی خدا دانست. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، حجتالاسلام والمسلمین مرتضی آقاتهرانی در محفل معارفی شب شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام در حرم مطهر بانوی کرامت، ضمن اشاره به ویژگیهای اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام و مقام امامت در آیات و روایات با بیان این که مقام امامت از تمام مقامهای نبوت و رسالت بالاتر است، اظهار داشت: حضرت ابراهیم پس از عبور از آزمونهای سخت الهی به مقام امامت نائل آمدند.
وی در ادامه با بیان این که امام در عبودیت و بندگی، شجاعت و تدبیر والاترین انسان است، به مقام عبودیت از دیدگاه امام صادق علیهالسلام اشاره کرد و افزود: امام علیهالسلام در مقام تربیت به همه چیز واقف است، به هر چیزی در جای خود توجه داشته و عدالت والای ایشان مانع واکنش نابجاست.
سخنران حرم مطهر بانوی کرامت به جایگاه عمل در آموزههای دینی اشاره و عمل صالح را مکمل ایمان توصیف کرد و ابراز داشت: توسل به درگاه الهی با تمسک به اهلبیت علیهمالسلام و آبروی ایشان، گرهگشای مشکلات و حرکت انسان در تقرب به ذات اقدس الهی است.
وی به دیدار عنوان بصری و امام صادق علیهالسلام اشاره و بندگی خدا را از برجستهترین کلیدواژههای تجلی اخلاق اسلامی دانست با تأکید بر این که انس و جن برای چیزی جز بندگی خدا خلق نشدهاند، اذعان داشت: امام صادق علیهالسلام در پاسخ به سؤالی دررابطهبا حقیقت بندگی میفرمایند؛ «أن لا یَرَی العَبدُ لِنَفسِهِ فیما خَوَّلَهُ اللّه ُ إلَیهِ مُلکا؛ لِأنَّ العَبیدَ لا یَکونُ لَهُم مُلکٌ، یَرَونَ المالَ مالَ اللّه ِ یَضَعونَهُ حَیثُ أمَرَهُمُ اللّه ُ تَعالی بهِ، و لا یُدَبِّرَ العَبدُ لِنفسِهِ تَدبیرا، و جُملَةُ اشتِغالِهِ فیما أمَرَهُ اللّه ُ تَعالی بهِ وَ نَهاهُ عَنهُ ··· فهذا أوّلُ دَرَجَةِ المُتَّقینَ»
آقاتهرانی تصریح کرد: در نگاه امام صادق علیهالسلام حقیقت بندگی سه چیز است: این که بنده در آنچه خداوند به او عطا فرموده است برای خود مالکیتی در نظر نگیرد؛ زیرا بندگان [واقعی خدا] مالک چیزی نیستند، مال را متعلّق به خدا میدانند و آن را هر جا که خداوند عزوجلّ فرمان داده است، به مصرف میرسانند.
سخنران محفل معارفی حرم مطهر با بیان این که حتی زیبایی انسان نیز متعلق خودش نیست و تنها امانتی الهی است که باید در جای درست هزینه شود، خاطرنشان کرد: در مبانی اسلام انسان حتی مالک نفسش نیست و نمیتواند خودکشی کند.
وی ضمن ارائه مثالهایی دررابطهبا عدم ملکیت انسان، متصدی بانک را بارزترین مثال برای تبیین عدم ملکیت بر سرمایهای که به دستش میرسد، دانست و گفت: بنده واقعی در عین برنامهریزی برای خود تدبیر و چارهاندیشی نمیکند و در عین تلاش نتیجه هرچه باشد را میپذیرد.
سخنران حرم مطهر بانوی کرامت خاطرنشان کرد: تمام اشتغال بنده واقعی خدا به چیزهایی است که خداوند عزوجلّ او را به انجام آنها فرمان داده یا از آنها بازداشته است و این نخستین درجه پرهیزگاران است.
وی اظهار داشت: انسانی که هیچگاه نسبت به چیزهایی که دارد، خود را مالک نمیداند، فخرفروشی نمیکند و بهراحتی وارد میدان انفاق میگردد؛ کسی که در عین انجاموظیفه و تلاش تدبیر امور را به خدا واگذارد، تحمل مصیبتهای دنیا برایش آسان خواهد بود.
آقاتهرانی با تأکید بر این که اگر اشتغال انسان به امر و نهیهای الهی باشد، هیچگاه خود را گرفتار دلمشغولیها و درگیریهای دنیا نمیسازد، یادآور شد: وقتی خداوند بندهاش را به این سه ویژگی بندگی بیاراید؛ دنیا، شیطان و اهل دنیا برایش خار میگردد و هیچگاه به دنبال انباشت سرمایههای دنیا و فخرفروشی حرکت نمیکند و عمرش را به بطالت نمیگذراند.
انتهای پیام/