احمدينژاد بطور کلي در محاق خواهد رفت
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۰۳۰۲۴۲
خبرگزاري آريا - فائزه طاهري- روزنامه بهار:
با رد صلاحيت محمود احمدينژاد که تا پيش از احراز صلاحيت کانديداها از رقباي جدي روحاني به شمار ميرفت، تا حد زيادي شرايط انتخابات رياست جمهوري 96 مشخص شد و حسن روحاني در برابر رقباي اصولگرايش قرار گرفت. با وجود اين، به نظر نميرسد رويکردهاي احمدينژادي که تا همين چند سال پيش هم شباهتهاي زيادي به اصولگرايان داشت پايان پذيرفته باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
***
با توجه به اينکه آقاي احمدينژاد رد صلاحيت شده است، به نظر نميرسد حاميان او و کساني که طرز تفکر مشابه او دارند بخواهند ساکت بنشينند. نظر شما درباره اتفاقات پيرامون اين موضوع در يک ماه آينده چيست و کساني که حامي رفتارها و عملکردهاي احمدينژاد بودند چه روندي را پيگيري خواهند کرد؟
به نظر من آقاي احمدينژاد پايگاه فعالي نخواهد داشت که بخواهند اقدام خاصي کنند. بعيد است که اصلا چنين انگيزهاي در هيچ يک از بخشهاي جامعه باشد که بخواهد بر خلاف فضاي امن و آرامي که در آستانه انتخابات در کشور برقرار است تحرکي صورت دهند. البته برخي از افراد و اشخاصي که در آن اردوگاه هستند غلوها و ادعاهايي دارند اما بعيد است که انگيزهاي باشد در بدنه جامعه که بخواهد به اين نوع تحرکات پاسخ دهد.
با توجه به اينکه هشت سال گذشته ايشان آراي قابل توجهي داشتند، حتي از اين افراد هم کساني نيستند که بخواهند اقداماتي داشته باشند و تحرکاتي را شروع کنند؟
بعيد است. وقتي در نخبگان و فعالان سياسي که در آن سال حامي او بودند، قريب به اتفاق از او تبري ميجويند، پايگاه راي موجود هم هراندازه که بوده است به همينترتيب انگيزه زيادي براي حمايت از احمدينژاد ندارند.
جريان حال حاضر که در مقابل حسن روحاني وجود دارد، از محمدباقر قاليباف و ابراهيم رئيسي و شباهتهايي که ممکن است اين جريان اصولگرا به دولت احمدينژاد داشته باشد چه شرايطي دارد؟ به نظر ميرسد بيش از اينکه احمدينژاد بخواهد دولت مستقل داشته باشد، در کنار تفاوتهاي موجود، شباهتهاي زيادي هم به اصولگرايان دارد. چه از زماني که در سال 84 ميخواست وارد عرصه شود و از حمايت اصولگرايان استفاده کرد و چه حالا که اگرچه ادعاي استقلال دارد اما باز هم از حمايت برخي از اصولگراها برخوردار است.
راي عمده حسن روحاني از پايگاه اصلاحطلبان و ميانهروها و اعتداليون است. البته بخشهايي از اصولگرايان ميانهرو هم از آقاي روحاني حمايت کرده و خواهند کرد. از لحاظ آرايش نيروهاي سياسي، جبهه توسعهگرا و عقلمحور و خواهان تعامل با جهان و نيروهايي که با اين مجموعه از تفکرات همراهي دارند حامي روحاني خواهند بود، طبعا باقي نيروها هم که در جامعه حضور دارند، از يکي از دو کانديدايي که از جبهه محافظهکاران و اصولگرايان به صحنه آمدند حمايت ميکنند. در نهايت به نظر ميرسد همه نيروهاي سياسي فعال کساني را دارند که بتوانند از آنها حمايت کنند.
از جبهه اصولگرايان و کانديداهاي مطرح، آقايان رئيسي و قاليباف ميخواهند در عرصه باقي بمانند و يا يک نفر به نفع ديگري کنار خواهد رفت؟
فکر ميکنم هم آقاي رئيسي و هم قاليباف در عرصه باقي خواهند ماند و پايگاه راي خود را بين خود تقسيم خواهند کرد.
يعني اصولگرايان قصد ندارند روي يک کانديدا ائتلاف کنند؟
قصد دارند اما توان اين کار را نخواهند داشت.
اين به نفع جبهه اصلاحات خواهد بود وقتي راي طرف مقابل شکسته شود؟
بله همين اتفاق خواهد افتاد.
پيش از اينکه احمدينژاد رد صلاحيت شود هجمههاي زيادي به دولت آقاي روحاني کرد. او قصد در دفاع از عملکرد دولت خود را داشت و از طرفي براي اين کار مطالبي را هم به چهار سال عملکرد دولت يازدهم نسبت داد. در حال حاضر که او رد صلاحيت شده است، اين روند ادامه خواهد داشت و يا او اين حملات را به روش ديگر و با هجمه به اصولگرايان پيش خواهد گرفت؟
احمدينژاد به طور کلي در محاق فرو خواهد رفت و هيچ اثري از او در هيچ کجاي سياست ايران تا اطلاع ثانوي وجود نخواهد داشت و هر مطلبي هم که اظهار کند بيشتر جنبه شوخي خواهد داشت.
درباره شباهتهايي که جريان اصولگرا به احمدينژاد دارد توضيح دهيد. با توجه به اينکه به نظر نميرسد مردم اقبالي به رويکردهاي اصولگرايي داشته باشند، اين موضوع چه روندي خواهد داشت و اشتراکات اصولگرايان به احمدينژاد تا چهاندازه است؟
کشور خيلي با آلترناتيوهاي متعددي مواجه نيست. دو راهحل هست که مردم بايد بين اين دو انتخاب کنند، صرف نظر از اينکه چه کسي اين دو راه را نمايندگي ميکند. يکي عقلانيت و تعامل و خروج از انزواي جهاني و نقشآفريني در بين کشورهاي منطقه و جهان و پيوند خوردن به زنجيره توليد جهاني که مسيري است که روحاني و اصلاحطلبان و اعتدالگرايان به اتفاق به مردم پيشنهاد ميکنند و چهار سال هم در همين مسير رفتند. راهحلهاي مقابل از جمله انزواطلبي، تقابلجويي، ماجراجويي بينالمللي و تحميل سبک خاص زندگي به مردم از مواردي است که در ساخت و بافت ذهني افراد محافظهکار است و مردم بايد بين اين دو انتخاب کنند.
با روي کار آمدن دولت اصولگرايان و با توجه به اشتراکاتي که وجود دارد، ممکن است آن روند هشت ساله دولت احمدينژاد تکرار شود؟
اگر مردم آن راهحل را انتخاب کنند تبعات مشابه را خواهند ديد. اما مردم ايران ضربالمثلي دارند که عاقل از يک سوراخ دو بار گزيده نميشود. مردم ايران در يک حالت عادي دوباره اقبالي به همان حرفها و راهحلها و رويکردهاي مشابه به ايران و جهان نخواهند داشت.
بنابراين فکر ميکنيد چنين اشتراکاتي وجود دارد؟
بله زيرا احمدينژاد از اين روند حذف شده است اما خود جريان همچنان ادامه دارد.
ابتداي آن هشت سال مباحثي مطرح بود درباره شباهت احمدينژاد به رجايي و ويژگيهايي مانند سادهزيستي که به نظر نميرسد ديگر روي آنها تاکيد شود. الان هم يک جريان مشابه وجود دارد و مشابهت يکي از کانديداها به بهشتي. چنين کمپينهاي تبليغاتي نه براي مردم مهم است و نه براي فعالان سياسي. کساني ميخواهند پولهايي بگيرند براي ايجاد پوسترهاي تبليغاتي و براي همين اين چنين مسائل را مطرح ميکنند. احمدينژاد شايد در جامعه ما به عنوان يک شخصيت پوپوليست مطرح باشد، از همان ابتدا که با وعده يارانه به عرصه آمد و بقايي هم با همين وعدهها ميخواست آرايي را براي خود جمع کند. به نظر ميرسد در حال حاضر چنين بخشي از آن رفتارهاي پوپوليستي را از کانديداهاي کنوني شاهد هستيم.
احمدينژاد هرچه شعار عوامفريبانه وجود داشت داده است، از يارانه چند برابري و باغ و ويلا دادن و فرستادن ماهواره. به نظر نميرسد ديگر مساله جديدي وجود داشته باشد که اينها بخواهند مطرح کنند و آنقدر از اين حرفها زده شده که گوش مردم پر است. دولتي که خزانهاش چنان خالي است که نميتواند حقوق مردم را دهد چطور ميتواند يارانه چندبرابري دهد و اصلا اگر هم بتواند مردم فهميدند که تقسيم پول اين چنيني جز به ضررشان نيست. مردم در حال حاضر آگاهتر از اين حرفها هستند.
يعني شما فکر ميکنيد با چنين وعدههايي اگر احمدينژاد تاييد صلاحيت ميشد حتي قشر ضعيف جامعه هم به او اقبال نشان نميداد؟
خير. احمدي نژاد هيچ پايگاه جدي ندارد.
طبقه ضعيف ما بخش قابل توجهي از جامعه را دارد. با چنين رويکرد هايي که احمدينژاد داشته و حالا هم برخي کانديداها پيش گرفتند، راي اين افراد تحت تاثير قرار نميگيرد؟
در دور گذشته در حالي که جليلي بود و شعارهاي احمدينژادي ميداد هم بيشترين راي روحاني از روستاها و شهرهاي کوچک بود. الزامي ندارد که ما طبقات زحمتکش و مردم کمدرآمد را نادان فرض کنيم که فريب شعارهاي پوپوليستي و عوامگرايانه را ميخورند. ملت ايران ممکن است درآمد کمي داشته باشند اما عقل دارند. مطمئن باشيد مردم از يک سوراخ دو بار گزيده نميشوند.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۰۳۰۲۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کنایه عباس عبدی به سکوت اصولگرایان درباره مواضع تند مهدی نصیری / براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ادعاهای اخیر مهدی نصیری در گفتوگو با بیبیسی که خواستار آن شده بود اپوزیسیون شکاف بین مصطفی تاجزاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کنند، با واکنش هایی همراه شده است. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوریخواهی میتوانند متحد شوند.
عباس عبدی، تحلیلگر و فعال سیاسی اصلاح طلب، در گفتگویی با خبرگزاری خبرآنلاین، ضمن آنکه تاکید دارد «براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست»، می گوید؛«مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.»
عبدی به سکوت اصولگرایان نیز کنایه می زند و می گوید؛ «واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضعگیری صریحی میکردند اما...»
مشروح گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با عباس عبدی را بخوانید؛
*****
*آقای عبدی! پس از گفتگوی آقای نصیری با بیبیسی انتقادهای زیادی بویژه از سوی اصلاحطلبان داخلی مطرح شد، تحلیل شما چیست؟
واقعیت این است که در این مورد خاص اصولگرایان عزیز هستند که باید موضعگیری صریحی میکردند، آنان که درباره همه چیز برای اعلام موضع پا به رکاب هستند در این مورد سکوت کردهاند. ولی چون نمیخواهند به انتساب گذشته ایشان اشاره شود یا به این علت که به درستی گمان میکنند موضعگیری آنان فاقد نفوذ است زحمت این کار را بر دوش اصلاحطلبان انداختهاند.
عبور نصیری از منتهی الیه حکومت به منتهی الیه اپوزیسیون به سرعت رخ نداده است*فکر میکنید که چرا آقای نصیری فرایند عبور از منتهیالیه حکومت را تا منتهیالیه اپوزیسیون طی کرده است؟ و چرا با ایشان برخورد نشد و به راحتی اجازه خروج هم داشتند.
واقعیت این است که گرچه عبور این فاصله از سوی آقای نصیری موجب تعجب است ولی خیلی هم فوری رخ نداده است و چند سال طول کشیده است. این پدیده در میان جناح اصولگرایان حاکم مسبوق به سابقه است و تا کنون افراد زیادی این مسیر را رفتهاند.
علت هم این است که آنان از نزدیک شاهد موارد بیصداقتی یا توطئهچینی و دودوزهبازی و در نهایت عمق اندک افکار در آن سو هستند. ابتدا خود را توجیه میکنند و میگویند انشاالله گربه است ولی وقتی زیاد شد از درون خالی میشوند و کافی است یک تجربه منفی شخصی هم پیدا شود و به یکباره از آنها عبور نمایند.
درباره عدم برخورد و آزادی خروج هم بیش از آن که نکتهای متوجه آقای نصیری باشد مربوط به تبعیضها و بیعدالتیهای رفتاری جاری است که موجب میشود کسانی را برای زدن کوچکترین حرفی احضار کنند و برای انتقاد از حجاب اجباری چنین تحت فشار قرار گیرند، دیگران با بیان تندترین مواضع آزاد باشند. در واقع باید با همه همینگونه با سعه صدر مواجه شوند. امیدواریم که چنین شود. مبنای رفتار نباید سیاسی باشد باید قضایی محض باشد.
*فارغ از اینها به نظر شما ایشان چرا رفت؟
ما وظیفه داریم همان را که گفته باور کنیم مگر این که شواهد دیگری در نقض آن بیان شود. ولی مشکل آقای نصیری این است که به دلائل پیشگفته و سوابق موجود، احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلام شده ایشان همدلی کند، لذا همه در پی یافتن طرح و برنامهای پیچیده در پشت ماجرا هستند. با این حال باید منتظر بود تا حقیقت روشن شود.
*به نظرتان آن طرف از او استقبال خواهند کرد؟
پاسخ به این پرسش سخت است. آن طرف نیروهای پراکنده و با وابستگیها و کارفرمایان سیاسی و فکری و حتی مادی گوناگونی هستند. بعلاوه در سطح اظهار نظر که افراد حرفهای خودشان را میزنند ولی در سطح همکاری بعید میدانم که با وجود چنین وضعی اعتماد کسی برای اقدام عملی جلب شود.
براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست*به عنوان آخرین سوال فکر میکنید ایده او برای کسانی جذاب است؟
دنیای سیاست بیش از این که دنیای ایدهها باشد دنیای قدرت است. میان قدرت و ایده باید رابطه نزدیکی باشد. این حرفها را دیگرانی هم در خارج زدهاند ولی بسرعت به حاشیه رفتهاند. در شرایط کنونی همان کسانی که علیه آنان حرف میزد، قدری از این فضا بهرهمند میشوند.
به نظرم یک دو راهی قرار خواهد داشت که هر دو سویش زیان است. ولی ایده او بیشتر ناشی از این است که سیاست به امری شخصی تقلیل یافته و گویی ارادههای افراد به تنهایی منشأ اثرات تعیین کننده است. بعلاوه براندازی قابل جمع با اصلاحطلبی نیست.
فارغ از این که با کدامیک موافق باشیم یا خوب بدانیم راه میانبری هم وجود ندارد. برخی خواستهاند تحت عنوان تحولخواهی راه میانه نشان دهند در حالی که تحولخواهی بر مضمون و محتوا تاکید دارد که هم میتواند شامل اصلاحطلب شود و هم برانداز. در حالی که این دو شیوه فعالیت سیاسی هستند. مثل زمان انقلاب که همه برانداز شدند با محتواهای کاملا متفاوت و حتی متضاد از یکدیگر. شیوه و راهبرد سیاسی قابل میانبر زدن نیست.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901376