همسرگریزی چیست؟ + راههای درمان
تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۰۵۲۴۵۴
خبرگزاری میزان- اما در مورد همسرگریز بودن باید گفت شباهت آنها به گروه پیشین در این است که چنین افرادی به دلیل فرار از خانه و همسر مجبورند به کار پناه بیاورند. به گزارش گروه فضای مجازیخبرگزاری میزان، همیشه وقتی به تعطیلات نزدیک میشدیم یا تقویم را ورق میزدیم و برای تعطیلات رسمیمان برنامهریزی میکردیم، بین من و همکارانام بحث میشد که چه کسی مجبور است در روز تعطیلی، دور از همسرش در بخش بماند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این بحث و گفتگوها به خصوص برای دوستانام که در بخشهای خاص کار میکردند که حتما نیازمند کشیک بود، جدیتر دنبال میشد. به سختی کسی حاضر بود شیفت روزهای تعطیل را قبول کند. بیشتر بچهها دوست داشتند کنار همسر و خانوادهشان باشند و حتی یک روز تعطیل را هم از دست ندهند. ولی در این میان، آقایی بود که بهرغم جوان بودنش و با اینکه یک پسر دو ساله داشت؛ همیشه داوطلب شیفتهای اضافی و ساعات کاری بیشتر بود و نه فقط در بخش خودشان، بلکه در بخشهای دیگر هم داوطلبانه اضافهکار قبول میکرد. همکاراناش میگفتند:
«او تمام ساعات زندگیاش را فقط کار میکند و کمتر کنار همسر و فرزندش است و جالب اینکه همسرش هم هیچ اعتراضی ندارد.» این مساله برای همهمان، سوالبرانگیز بود. تا اینکه چند وقت پیش، یکی از همکاران به شوخی گفت: «باید فکری به حال شیفتهای خالیماندهمان بکنیم؛ چون خوشبختانه آن دوستمان متوجه مشکلاش شده و تحت مشاوره و رواندرمانی دوباره به زندگی سالم خود برگشته است!» همه پرسنل، به ویژه همکاران آن فرد، خوشحال بودند که زندگی او سر و سامان گرفته است اما باز هم تهدلمان به یاد روزهایی افتاده بودیم که او با خیال راحت، همه اضافهکاریها و تعطیلات را به شیفت میگذراند.
شاید شما هم در میان همکاران یا دوستان خود افرادی را بشناسید که از خانه گریزانند و بهرغم اینکه ظاهرا مشکلی ندارند، از همسر خود فراریاند و دوست ندارند در کنار هم باشند؛ همسرانی که هرگز لذت با هم بودن را نچشیدهاند و تجربه نکردهاند، یک سفر دونفره یا یک شام دو نفره و حتی نوشیدن یک فنجان چای در کنار همدیگر چهقدر لذتبخش است. این هفته به زندگی این همسرگریزان میپردازیم و راهحلهایی برای ایشان داریم.
قبل از هر چیز اجازه بدهید نکته مهمی را یادآوری کنم.
ما باید افرادی را که به طرز شدیدی وابسته به کارشان هستند و به شدت از انجام کارشان لذت میبرند (و اصطلاحا معتاد به کارشان هستند) را از کسانی که همسرگریز هستند، جدا کنیم. درست است که این افراد هم اکثر وقت خود را در محیط کارشان میگذرانند و تمام مدت کار میکنند و روز تعطیل و غیرتعطیل نمیشناسند اما دلیل این رفتار آنها وابستگی روانی شدیدی است که به کار کردن دارند. با اینکه در نگاه اول این گروه را متهم به همسرگریزی میکنند اما اصولا این افراد ( اغلب معتادان به کار مرد هستند هر چند که در میان خانمها نیز چنین حالتی گاهی دیده میشود ) با همسر و فرزند خود مشکلی ندارند. تنها مساله این آقایان آن است که تنها لذتشان در دنیا کار کردن است و هویت خود را صرفا در انجام کار میبینند. برای همین، حتی در روزهای تعطیل و ایامی که به اجبار از کارشان جدا میشوند با تلفن یا پشت میز کامپیوتر، مشغول کار میشوند.
خانوادههای این آقایان، به آنها نام «ماشین پولسازی» میدهند و سعی میکنند نیازهای خود را به وسیله پول در ابعاد مختلف تامین کنند اما پس از مدتی با مشکلات عاطفی و غیره مواجه میشوند.
حضور نداشتن والدی که به کار معتاد است میتواند به سلامت بچهها صدمه بزند و آنها را دچار خلأهای خاصی کند.
توصیه میکنم همه کسانی که مانند همکار شما فقط در زندگی از کار کردن تمام وقت لذت میبرند و بس، با یک روانشناس مشورت کنند و در صورت تشخیص اعتیاد به کار میتوانند مطمئن باشند که با رواندرمانی به خوبی درمان میشوند.
اما در مورد همسرگریز بودن باید گفت شباهت آنها به گروه پیشین در این است که چنین افرادی به دلیل فرار از خانه و همسر مجبورند به کار پناه بیاورند.
همسرگریزها برخلاف معتادان به کار، از کار کردن لذت نمیبرند و چهبسا در تمام مدتی که سر کار هستند فقط با همکاران مشغول وقت تلف کردن و خوشگذرانی باشند. آنها فقط دلشان میخواهد وقت خود را پر کنند و پناه بردن به محیط کار از صبح تا شب بهانه خوبی برایشان است. خانمهایی که از همسرشان گریزاناند نیز ترجیح میدهند ساعات خود را با خانواده، دوستان و همکاران طوری تنظیم کنند که فقط زمان مختصری را در کنار همسرشان باشند. آنها نیز درست مانند شوهران خود تمام انرژی خود را صرف میکنند و وقتی به هم میرسند بیانگیزه و خستهاند. از آنجا که این همسران از با هم بودن لذت نمیبرند، حرفی ندارند که بزنند، فصل مشترکی ندارند که با پرداختن به آن به لذتی مشترک دست یابند، حتی روابط جنسی آنها در این زندگی مکانیکی بدون رد و بدل کردن هیچ احساس و عاطفهای صورت میگیرد. آنها با هماند ولی تنها هستند.
علت واقعی این معضل ( همسرگریزی ) آن است که آنها در انتخاب همسر اشتباه کردهاند و متاسفانه بعد از ازدواج تازه متوجه شدهاند که به درد هم نمیخورند و هیچ فصل مشترکی ندارند.
چرا آنها از همسرشان میگریزند؟
داستان زندگی همسرگریزها از آنجا شروع میشود که با یک انتخاب غلط و به دنبال تصمیمی عجولانه با یکدیگر ازدواج میکنند؛ مثلا ناگهان عشق شدیدی نسبت به هم پیدا میکنند و بدون در نظر گرفتن تناسبهای لازم برای ازدواج پای سفره عقد مینشینند و زیر یک سقف میروند. تازه در این قسمت داستان متوجه شدند که در عرض همین مدت کوتاه دیگر از شعلههای عشق روز اول خبری نیست و انگار آنها هیچ تناسبی با یکدیگر ندارند. حتی حرف هم را نمیفهمند و چون به محض حرف زدن با یکدیگر دچار سرخوردگی و کشمکش میشوند به تدریج از هم فاصله گرفته و تصمیم میگیرند لذت همصحبتی با همسر را با چیز دیگری جایگزین کنند؛ به عنوان نمونه، گفتگو با دوستی قدیمی یا خواهر و غیره. بنابراین تمام نیازهای آنها بیپاسخ میماند و حتی گاهی تلاش آنها برای هماهنگ شدن با یکدیگر جواب نمیدهد، در نتیجه آنها را به سمت همسرگریزی میکشاند.
با زوجینی مواجه شدهام که شدت همسرگریزیشان بیش از اینها بوده است و رسما از یکدیگر فرار میکردند. خانم میگفت: «حتی برای سه ساعت در مسیر تهران به شمال نمیتوانم در کنار او باشم. حوصلهام سر میرود چون حتی مناظر زیبای جاده شمال که برای من لذتبخش است و دوست دارم ازش تعریف کنم برای شوهرم معمولی است و لذتی به او نمیدهد لذا ترجیح میدهم در اولین توقفگاه تا فرصتی پیدا کردم جای خود را با یکی از همسفران که در ماشین دیگری است عوض کنم. معمولا چند ماشین و گروهی سفر میکنیم. لااقل با این کار در مسیر سفر از نعمت هم صحبت خوب بهرهمند میشوم. دنبال بهانهای میگردم و مثلا میگویم میخواهم مطلبی را به فلانی بگویم و زود بر میگردم اما آنقدر طول میدهم تا یکی از مسافران آن ماشین جایش را با من عوض کند و راه بیفتیم.»
خانم دیگری میگفت: « با همسرم حتی در بهشت هم به من خوش نمیگذرد اما با دوستام یا خانوادهام هر جای معمولی و عادی برایم مثل بهشت لذتبخش خواهد شد.
تنها موضوعی که وجه مشترک من و همسرم است این است که ما از با هم بودن لذت نمیبریم!»
چاره چیست؟
همین فاصله گرفتنها و مراقبت نکردن از عشق و صمیمیت و صداقتی که باید در روابط همسران باشد، میتواند همسران را از هم جدا کند. آنها شاید طلاق نگیرند و حضور فیزیکی کنار هم داشته باشند اما در ابتدا طلاق عاطفی و بعدش طلاقهای بعدی آن قدر عرصه را تنگ میکند که تصمیم بگیرند جدا شوند. ما انسانها موجودات اجتماعی هستیم و مگر میشود حتی از همصحبتی با کسی که زیر یک سقف در کنارش هستیم، بگذریم؟ خیلی از همسرانی که خود را ملزم به ادامه این روابط نمیبینند ( به دلایل اعتباری، وجود فرزند و غیره )؛ چون فصل مشترکی با هم ندارند، طلاق میگیرند و هیچ راه دیگری را امتحان نمیکنند؛
چاره همسرگریزی، زوجدرمانی است.
همسران زیادی را میشناسم که به جای رفتن به دادگاه برای طلاق تصمیم گرفتند فقط چند جلسه زوجدرمانی را امتحان کنند. با اینکه تا مدتها زمان لازم داریم از این زوج همسرانی ایدهآل بسازیم اما همان خانمها و آقایان، امروزه از با هم بودن لذت میبرند و جالبتر اینکه از انتخاب خود راضیاند. زوج درمانی به افراد کمک میکند قابلیتها و ویژگیهای فردی خود را در درجه اول بشناسند و سپس نیازها و انتظارات خود را شناسایی کنند و تغییر دهند.
منبع: بیتوته
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۰۵۲۴۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زالو درمانی؛ انجام بدهیم یا نه؟
به گزارش خبرآنلاین، تقریبا همه با «زالو درمانی» آشنا هستیم و بسیار در این مورد شنیدهایم یا خود نیز این روش درمانی را امتحان کردهایم. اصولا آیا زالو درمانی، درمان است؟ آیا مورد تایید علم روز پزشکی است؟ عوارض دارد یا خیر؟
ایسنا در گزارشی نوشت: بشر قرن بیست و یکم بیش از هر زمان دیگری در تاریخ به دنبال ارتقاء سطح کیفیت زیست فردی و اجتماعیست. سطح رفاه ارتقاء یافته و همین امر علیرغم تمامی مواهبش دارای مشکلاتی جدی نیز هست. امروزه دخالت بیمار در نوع انتخاب روش درمان و مصرف دارو به معضلی تبدیل شده که خسارات جبرانناپذیری به همراه دارد. از عملهای زیبایی گرفته تا درمانهای متنوع و مختلف سنتی و طب گیاهی آنقدر در این روزها شایع شده که لزوم شناخت و آگاهی از شرایط درمانی یا برعکس، آسیبرسان بسیاری از این روشها بیش از پیش نمود یافته است. از اینرو در شمارههایی سریالی به اطلاعرسانی در خصوص پرکاربردترین روشهای درمانی از این دست خواهیم پرداخت.
تقریبا همه با «زالو درمانی» آشنا هستیم و بسیار در این مورد شنیدهایم یا خود نیز این روش درمانی را امتحان کردهایم. اصولا آیا زالو درمانی، درمان است؟ آیا مورد تایید علم روز پزشکی است؟ عوارض دارد یا خیر؟
این روزها خبرهایی مبنی بر انتقال بیماریهایی نظیر هپاتیت و ایدز از طریق زالو درمانی شایع شده است. اهمیت این موضوع ما را بر آن داشت تا در این خصوص با دکتر مریم مقیمی متخصص طب سنتی گفتوگو کنیم که در ادامه میخوانید:
در آغاز گفتوگو درباره مبنای علمی زالودرمانی و این که در علم پزشکی چه قدر مورد تایید است، بفرمایید؟
اکثر کشورهای دنیا از زالودرمانی استفاده میکنند. اگر کسی بخواهد مطمئن شود، کلمه leech therapy را سایتهای معتبر پزشکی مثل google scholar و pubmed جستجو کند، میبیند که چه قدر مقالات در طب رایج در زمینه زالو درمانی در بسیاری از کشورهای دنیا نوشته شده است.
تاثیرات زالو درمانی در مکانیسم بدن چگونه است؟
زالو مواد زائد در خون را میمکد. همچنین در بزاق زالو موادی وجود دارد که تا مدتی در بدن میماند و مانع از لخته شدن خون میشود. در کشورهای دیگر بیشتر در پیوندهای پوستی و جراحیها از زالودرمانی استفاده میشود تا مانع لخته شدن خون شود و عمل پیوند به درستی صورت بگیرد. در طب سنتی ایرانی علاوه بر موارد بالا، در موارد دیگری هم از زالودرمانی استفاده میشود. یکی از این موارد خارج کردن مواد زائد از یک موضع است. برای مثال کسی که جوش صورت دارد بعد از پاکسازی کلی بدن و استفاده از داروهای خوراکی ممکن است در موضعهایی از صورت هنوز جوش باقی مانده باشد، روی آن مواضع زالو میگذاریم، تا زالو آن موضع را از مواد زائد پاک کند. البته مریض باید شرایط لازم مانند نداشتن کمخونی و توانایی انجام آن را داشته باشد.
در بسیاری از موارد مریض با علامت سردرد به ما مراجعه میکند در اینجا درمان ما فقط زالو درمانی نیست. یعنی اول پاکسازی کلی بدن انجام میدهیم تا مواد زائد به طور کامل از بدن پاک شود. سپس برای فردی که سردرد دارد پشت گوشاش زالو میگذاریم تا زالو مواد زائدی که در پاکسازی کلی از بدن خارج نشده است از موضع سر خارج کند. زالو معمولا تا شعاع ۲۰ سانتی خود را پاکسازی میکند. بنابراین برای پاکسازی موضعای از زالو استفاده میکنیم. خیلیها فکر میکنند بسیاری از بیماریها فقط با زالو درمانی، درمان میشود. اما این گونه نیست قبل از زالو درمانی یک پاکسازی قوی به طور معمول لازم است بعد زالو را روی آن موضع قرار میدهیم تا اگر مادهای باقی مانده باشد آن موضع پاکسازی شود.
درباره بیماریهای دیگری که میتوان از زالو درمانی برای آنها استفاده کرد توضیح دهید؟
برای انواع مختلف بیماریهای پوستی، سردردها، مشکلات چشمی، دیابت یا کسانی که مشکل عروقی دارند معمولا بعد از پاکسازی کلی، از زالو درمانی استفاده میکنیم. برای مثال فردی که در اثر دیابت چشماش دچار مشکل شده بعد از پاکسازی کلی و کنترل دیابت، زالودرمانی هم میتوانیم در ناحیه چشماش انجام دهیم.
زالودرمانی قدم اول و تنها قدم ما برای درمان نیست. کارهای مختلفی انجام میدهیم که یکی از آنها زالو درمانی است.
کسانی که در قسمتهای مختلف بدنشان مشکل عروقی دارند. برای مثال کسانی که زخم پای دیابتی دارند. برای این افراد در ابتدا قند را کنترل میکنیم، پاکسازی کامل را انجام میدهیم زخم را اگر بافت مرده داشته باشد حتما بافت مرده باید خارج شود. یک زخم تمیز را علاو بر این که درمانهای موضعی انجام میدهیم برای خون رسانی بهتر زالو درمانی هم انجام میدهیم. چرا که یکی از مشکلاتی که در دیابت داریم عدم خون رسانی خوب است.
همانطور که قبلا هم گفتم زالودرمانی قدم اول و تنها قدم ما برای درمان نیست. کارهای مختلفی انجام میدهیم که یکی از آنها زالو درمانی است. خیلی وقتها در گرفتگیهای عروق قلبی و بیمارهای قلبی مریض اول باید به پزشک متخصص قلب مراجعه کند تا موارد اورژانسی رد شود. اگر دکتر قلب داروهاش را داد بیمار داروهای پزشک قلباش را مصرف میکند. افرادی که گرفتگی عروق دارند میتوانیم در کنار طب رایج، زالو درمانی هم روی قفسه سینه برای آنها انجام دهیم تا کمک کند خون رسانی عروق بیشتر شود و مشکل گرفتگی عروق حل شود.
چه کسانی نمیتوانند از زالو درمانی استفاده کنند؟
بستگی به شرایط بیمار دارد. برای کسانی که به شدت از زالو میترسند زالو درمانی را توصیه نمیکنیم، حتی اگر برای او مفید باشد. به خاطر وحشتی که دارد ممکن است زالو برایش مضر هم باشد. ما قوَت را با توجه به شرایط مزاج و نبض مریض میسنجیم کسی که نیرو و توانایی خوبی داشته باشد و کمخونی نداشته باشد معمولا میتواند از زالو درمانی استفاده کند.
اهمیت سن افراد در زالودرمانی چیست؟
سن افراد مهم است. برای مثال برای نوزادان معمولا زالو درمانی انجام نمیدهیم یا در افرادی که خیلی پیر هستند و در اثر کهولت سن بسیار کم توان باشند ممکن است نتوانیم از زالو درمانی استفاده کنیم. بنابراین در این افراد، معمولا از راههای درمانی دیگر استفاده میکنیم بنابراین اگر لازم باشد و فرد توانایی انجام آن را داشته باشد زالو درمانی را انجام میدهیم .در بچههای ۲سال به بالا اگر ضرورت داشته باشد انجام میدهیم.
برای کسانی که به شدت از زالو میترسند زالو درمانی را توصیه نمیکنیم، حتی اگر برای او مفید باشد. به خاطر وحشتی که دارد ممکن است زالو برایش مضر هم باشد.
افراد مسنی که مشکلات واریس دارند زالو درمانی مفید است؟
زالو درمانی یکی از راههای درمان واریس است. منتها در قدم اول پاکسازی کلی انجام میدهیم. بعد مریض ۱۰ یا ۲۰ روز داروهاش را که استفاده کرد زالو درمانی را شروع میکنیم. در سنین بالا بستگی به قوت مریض و تشخیص پزشک دارد. اگر مریض کم خونی دارد یا قوت لازم را ندارد. معمولا برای این افراد زالو درمانی انجام نمیدهیم سعی میکنیم ازدرمانهای دیگری استفاده کنیم.
شایعاتی وجود دارد که بیماریهای ایدز و هپاتیت از طریق زالودرمانی انتقال مییابد؟
زالو درمانی اگر در مراکز پزشکی معتبر انجام شود، هر زالو برای یک نفر استفاده میشود. بعد از اینکه زالو خون را مکید و کارش تمام شد جلوی چشم بیمار از بین می رود. این گونه نیست که زالو نگهداری شود و برای کس دیگری استفاده شود. در صورتی باعث انتقال بیماریهای خونی میشود که یک زالو برای چند نفر استفاده شود. این موضوع ممکن است در مراکزی که معتبر نیستند و افرادی که تحصیلات لازم را ندارند یا اطلاعات نداشته باشند یا صرف مسائل مالی بیایند یک زالو را برای چند نفر استفاده کنند، باعث انتقال بیماری شود.
۴۷۲۳۶
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901301