زمزمه های عاشقانه یک شهیدگچسارانی+عکس
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۰۵۷۴۲۶
شهید بسیجی خدارحم دامن خشک از افرادی بود که زندگی اش در معامله با خدا گذشت ،از کودکی تا لحظه شهادت اندیشید که چگونه مسیر سلوک را به عشق خدا و اهل بیت علیهم السلام طی کند و این مناجات کوتاه برگی است که بر این مدعا گواهی می دهد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به نقل ازپایگاه خبری تحلیلی آفتاب جنوب،شهید خدارحم دامن خشک ،دهم تیرماه سال 41در یکی از روستاهای گچساران به دنیا آمد تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در همین ایام چون لشکریان بعثی به مهین اسلامی مان حمله ور شده بودند تکلیفش را این دانست که به سوی دیار عاشقان و دانشگاه خودسازی و رزم بشتابد و بالاخره با روحیه ای آکنده از عشق و شور و صفا پس از چندین بار اعزام به جبهه منطقه عملیاتی اروند رود به خیل شهیدان پاکباخته در راه حق پیوست.
این شهید والامقام در 5اردیبهشت ماه 64درمنطقه اروند رود براثر اثابت ترکش به صورت،دست و شکم شهید شد.مزار این شهید والا مقام در روستای سید جمال الدین شهرستان زادگاهش واقع است.
وصیت نامه شهید خدارحم دامن خشک
ان الله یحب الذین یقاتلون فى سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص
بدرستی که خداوند دوست مى دارد کسانى را که در راهش چون دژهاى استوار پیکار مى کنند . (سوره صف آیه 4)
اکنون که این وصیت نامه را مى نویسم همچون دفعه قبل خودم را لایق کشته شدن در این راه نمى بینم ، و از خداوند مى خواهم که این سعادت ، شهادت را نصیب من بفرماید.
ما مسلمانان به حکم اینکه به قرآن کریم ایمان و اعتقاد داریم ، مرگ نیستى و نابودى نیست بلکه انتقال از عالمى به عالم دیگر و از نشئه اى به نشئه اى دیگر است و حیات انسان به گونه اى دیگر ادامه مى یابد ، روح یا نفس انسان ملاک شخصیت واقعى انسان است و جاودانگى انسان به واسطه جاودانگى اوست ، از نظر مقاوم و مرتبه وجودى در افقى مافوق ماده و مادیات قرار گرفته است .
روح یا نفس هر چند محصول تکامل جوهرى طبیعت است اما طبیعت در اثر تکامل جوهرى که تبدیل به روح یا نفس مى شود افق وجودیش و مرتبه و مقام واقفش عوض مى شود و در سطح بالاترى قرار مى گیرد یعنى از جسن عالمى دیگر مى شود که عالم ماوراء طبیعت است و هنگام مرگ آن حقیقت مافوق مادى باز ستانده و تحویل گرفته مى شود .
قرآن کریم مى گوید :
قیامت تجدید حیات است و تجدید حیات چیزى است که نمونه کوچک آن را در روى زمین مى بینیم و در حدیثى از پیغمبر (ص) آمده هر وقت بهار را دیدید بسیار از قیامت یاد کنید یعنى بهار مثالى و الگویى از قیامت است .
*در بهار سرها همه پیدا شوند /هر چه خورده است این زمین رسوا شود
خدایا از تو مى خواهم براى ما مقدر کنى از نوع آن قضا و قدرى که یقین و تبدیل نمى پذیرد .
خداوندا : تو شاهدى از آن لحظه اى که از خانه خارج شده ام فقط به خاطر تو و براى رضاى تو آمده ام .
پدر و مادرم ، خانواده ام و دوستانم را ترک گفتم زیرا عشق من به تو مهمتر از دوستى آنان بوده است .
خداوندا : مرا لحظه اى به خودم وامگذار که به تو سخت محتاجم .
دوستان و آشنایان من راهى را رفتم که حین (ع) انتخاب کرد ، چرا که معبودم الله ، مکتبم اسلام ، کتابم قرآن ، حزبم حزب الله و رهبرم روح الله مى باشد .
خداوند را سپاس مى گویم که مرا در این برهه از زمان به دنیا آورد و به من توانایى داد تا در صف جند الله قرار بگیرم .
خمینى را دورد مى فرستم و او را از صمیم قلب دوست مى دام زیرا مرا آنچنان رهبرى نمود تا به محبوبم الله برسم ، آن گلوله را دوست مى دارم که قلبم را سوراخ کند و آن خمپاره و ترکش را دوست مى دارم که پیکرم را پاره پاره مى کند ، چرا که مرا از این دنیاى پست رهایى مى بخشد و به لقاء الله پیوند مى دهد .
اکنون باز یوم الله دیگرى است ، حماسه عاشوراى حسینى تکرار شده است ، و حسین زمان ما خمینى نداى هل من ناصر ینصرنى سر داده است، و مى گوییم حسین جان اگر در آن فضاى داغ و خونین جز عده اى محدود تو را یارى نکرد ما پیروانت در فضاى گرم و خونین ایران زمین دست مردانگى مشت کرده و به نداى غریب ات لبیک مى گوییم .
حسین جان اى مکتبم اسلام ، اى خمینى رهبر و پیشوایم لبیک ، این است طریق عاشقان حقیقى .
آشنایان عزیزم از شما مى خوام که راهم را ادامه دهید و نگذارید تفنگم بر زمین بماند سعى کنید که خود را اول تزکیه کنید و با همه ارگانها همکارى فعالانه داشته باشید .
باید همه خویشاوندان مخصوصا پدر و مادرم شاد باشند و در موقع رسیدن خبر شهادت من ، موقع عروسى مرا در نظر بگیرند و هر گونه افسردگى و ناراحتى مطمئنا باعث عذاب روح من خواهد شد ، چون رهبرم فرموده است :
اگر بنا است همه چیز دنیا با مرگ پایان یابد چه بهتر که شهادت پر افتخار آخرین فصل زندگى انسان است .
و در آخر همه خواهران و برادران در راه اسلام فداکارى کنند و وحدت خود حفظ کنند .برادران و خواهران شما را به خدا سوگند مى دهم مبادا یک لحظه دریغ کنید همه شما مى دانید همه کفر در مقابل اسلام ایستاده اند اگر ما یک لحظه مهلت به آنها بدهیم خبرى از اسلام و دین نیست و ما باید مردم فلسطین را در نظر بگیریم که چه بر سر آنها آوردند .
من از برادران مذهبى مى خواهم جهه ها را همانطورى که امام عزیز فرموده است گرم نگه دارند تا این دیوانه (صدام) را نابود کنید .
از خواهران مى خواهم که سنگر خود که همان حجاب است رعایت نمایند .
ان تنصروا الله ینصرکم
این زمزمه من است ، خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار .
27/11/63
پیام شهید:
ما مسلمانان به حکم اینکه قرآن کریم ایمان و اعتقاد داریم، مرگ نزدمان نیستی و نابودی نیست بلکه انتقال از عالمی به عالمی دیگر و از نشایی به نشایی دیگر است حیات انسان به گونه ای دیگر ادامه می یابد. روح با نفس انسان ملاک واقعی انسان است و جاودانگی انسان به واسطه جاودانگی اوست.
خمینی را دورد می فرستم.او را از صمیم قلب دوست می دارم زیرا مرا آنچنان رهبری کرد تا به محبوبم الله برسم.
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۰۵۷۴۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیتالله مظاهری: روش مواجهه با جوانان، دهنکجی و رَمی به بیعقلی و بیدینی نیست
رئیس حوزه علمیه اصفهان به مسئولان و دلسوزان کشور توصیه کرد، «با نهایت جدّیّت و صداقت، تمام مساعی خود را در رفع معضلات اقتصادی مردم و خصوصاً مشکلات پیش روی جوانان به کار گیرند تا به امید خداوند تعالی همگان به ویژه نسل جوان در این کشور اسلامی، برخوردار از یک زندگی آبرومند و سرافراز باشند و خدای ناخواسته، تعلّق و پیوند آنان با دین و معارف دینی، و نیز علاقه و دلبستگی آنان به کشور و وطن، پایمال ناتوانیها و ضعفها و خطاها و بیعملیهای ما نشود، که در اینصورت هم شاهد هجرت و قهر آنان از دین و هم نظارهگر مهاجرت و ترک آنان از وطن خواهیم بود؛ و این مسلّماً شایستۀ نظام اسلامی نیست.»
آیت الله العظمی حسین مظاهری در پیامی به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر» نوشتند:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
قالَ الله سُبحانَه و تَعالی: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه»
به رغم گذشت چهل و چهار سال از شهادت اسفناک متفکّر عالیمقام و اندیشمند بزرگ مرحوم آیت الله شهید مطهّری «قدسسرّهالشّریف»، هم ثُلمه و خلأ فقدان آن استادِ اسلامشناسِ برجسته، هنوز در جامعۀ اسلامی محسوس و ملموس است که: «ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ»؛ و هم به فضل خداوند متعال، آثار بنان و بیان آن دانشمند پرتلاش، همچنان مورد استفادۀ فرهیخنگان و حقجویان است که: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتی أُکُلَها کُلَ حینٍ بِإِذْنِ رَبِّها».
همایش با سابقۀ «حکمت مطهّر» که با هدف زنده نگاه داشتن یاد و نام و آثار علمی این شهید والامقام برگزار میشود، و از این جهت باید به اهتمام نیکوی متصدّیان و دستاندرکاران آن آفرین گفت، اینک و در هجدهمین دورۀ خود، موضوع بسیار با اهمیّت «جوانان» را مطمح نظر قرار داده است، موضوعی که یکی از مهمترین و بلکه باید گفت اساسیترین نقطۀ هدفگذاری مرحوم شهید مطهّری «رضواناللهتعالیعلیه» در عموم تلاشهای علمی و فکری ایشان بوده است.
آن متفکّر زمانشناس، به حق، یکی از موفقترین اندیشمندان و مصلحان اسلامی بود که با روحیّات و نیازهای فکری نسل جوان در زمانۀ خود، آشنایی کامل داشت و علاوه بر این زبان آن نسل تکاملخواه و جستجوگر را به خوبی میدانست و با گوش جان، پیامها و خواستههای به جای این نسل را میشنید و متناسب با آن نیازهای فکری و نظری، به موقع و بدون فوت وقت، به وسیلۀ آثار ارزشمند خود با جوانان، ارتباط مؤثّر و تعامل سازنده برقرار مینمود.
آن استاد فهیم و نکتهپرداز به نیکی دریافته بود که اگر اذهان و ضمائر جوانان حقطلب، با حقایق، سیراب نگردد، با مطالب ناحق پر خواهد شد، و از اینرو تمام سعیِ مشکور خود را بر این نقطۀ اساسی متمرکز کرده بود که نسل جوانِ آن دوره را که از سویی با هجوم افکار مادی و الحادی مواجه بودند و از سوی دیگر تحت سیطرۀ فرهنگ غربگرایی رژیم طاغوت قرار داشتند، به روشهای متین علمی و فکری، با حقایق اسلام و معارف انسانساز قرآن و عترت آشنا سازد و چه بسیار جوانان و محافل جوان که به دستِ قدرتمندِ دانش و بینش این استاد متفکّر، در سرتاسر ایران و خارج از مرزهای این کشور، از خطر الحاد مارکسیستی و انحطاط لیبرالیستی و التقاط دینیِ گروهکهای پر سر و صدای آن دوران، نجات پیدا کرده و با آشنایی با حقایق نورانی قرآن کریم و عترت طاهره «سلاماللهعلیهم»، به رشد فکری و دینی دست یافته و به حیات طیّبه نائل گشتند و سپس در مهمترین مقاطع دوران معاصر یعنی در نهضت و انقلاب شکوهمند اسلامی و سپس در تأسیس نظام جمهوری اسلامی و پس از آن در بزنگاههای خطیر این نظام، نظیر دفاع مقدّس و نظایر آن و همچنین در عرصۀ حوزههای علمیّه و دانشگاهها و متن جامعۀ اسلامی و محافل جوانان، نقش برجسته و سازندۀ نظری و عملی ایفاء کردند و اثرات گسترده و عمیق مجاهدتهای فکری آن استاد فکور را در مقام عمل و نظر به منصۀ ظهور درآوردند و هنوز نیز آن برکات بزرگ، بحمدالله و المنّه استمرار دارد و بیجهت نبود که امام بزرگوار «اعلیاللهمقامه» توصیه فرمودند: «کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسههای غیراسلامی فراموش شود».
رحمت بیکران و رضوان بیپایان حقتعالی بر روح آن استاد شهید متفکّر باد که بیتردید، حقّ بزرگی بر نسل جوان این کشور در آن دوره و دورههای پس از آن تا به امروز دارد و بیسبب نبود که استادان عظیمالشّأن او یعنی امام راحل بزرگوار و حضرت علّامه طباطبایی «قدّساللهتعالیسرّهما» در شهادت و فقدان اسفناک او، همچون پدرِ فرزند از دست داده، گریستند و ملّت فهیم ایران نیز در غم مصیبت او یکپارچه عزدار شد: «وَ سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا».
در این فرصت کوتاه و به مناسبت طرح مسألۀ مهمّ «جوانان» لازم میدانم بر دو نکتۀ اساسی، در این محفل فکری و فرهنگی تأکید نمایم:
نکتۀ اول اینکه: همانگونه که مرحوم شهید مطهّری «طابثراه» به خوبی دریافته بود، برخورد و مخاطبه با نسل جوان، بسیار خطیر و حسّاس است و باید براساس منطق و استدلال و واقعبینی در همۀ ابعاد مسائل نظری و مشکلات عملی جوانان، تنظیم و ساماندهی شود، زیرا اگر به سؤالات نظری و پرسشهای نسل جوان که چه بسا، بسیار اندیشهسوز و ذهنآزار نیز باشد، و همچنین به احساسات و عواطف این نسل پرتکاپو و نیز به خواستههای به حق و به جای آنان، پاسخ منطقی و صحیح داده نشود، قطعاً موجب سرخوردگی و ناامیدی و بیاعتمادی و در نهایت طغیانگری این نسل مطالبهگر خواهد شد و زیان آن برای جامعۀ انسانی، بسیار وسیع و عمیق خواهد بود.
روش مخاطبه و مواجهه با جوانان، روش دهنکجی و انتقاد و سرزنش و رَمی به بیعقلی و بیدینی نیست، و با چنین روشی محال است که بتوانیم جلوی انحرافات دینی و کجرویهای اخلاقی را در نسل جوان بگیریم. اگر خواهان هدایت و رشد نسل جوان هستیم، تنها راه متین و صحیح آن این است که: اولاً باید از نزدیک با درد و رنج جوانان آشنا شد و ثانیاً با زبان منطق و عطوفت و مهربانی با آنان، تعامل سازنده برقرار کرد، چنانکه در آن بیانِ بلندِ رییس مذهب جعفری، حضرت امام صادق «سلاماللهعلیه»، که این روزها در آستانۀ سالروز شهادت آن امام به حق ناطق، قرار داریم، آمده است که به بعضی از اصحاب خود که دربارۀ مخالفان عقیدتی در آن روزگار از آن امام همام پرسیده بود، فرمودند: «فَلَا تَخْرَقُوا بِهِمْ أ مَا عَلِمْتَ أَنَ إِمَارَةَ بَنِی أُمَیَّةَ کَانَتْ بِالسَّیْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أنَّ إِمَارَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیَّةِ وَ حُسْنِ الْخُلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِیمَا أَنْتُمْ فِیهِ»: با آنان خشونت نورزید، مگر نمیدانید که فرمانروایی و خلافت بنیامیّه، مبتنی بر زورِ شمشیر و فشار و ستم بود، ولی حکمرانی و ولایت ما مبتنی بر ملایمت و دوستی و متانت و تقیّه و رفتار نیکو و پارسایی و کوشش فراوان است، پس کاری کنید که مردم به دین شما و مسلکی که دارید رغبت و گرایش پیدا کنند.
قرآن کریم با اینکه دین و معارف تابناک آن را «حق و مطابق با حقیقت» معرّفی میکند و آن را «حنیف و منطبق بر فطرت» برمیشمارد و «قیّم و پایدار و به دور از هرگونه سستی» قلمداد میکند، ولی با همۀ این اوصاف، به پیامبر رحمت و محبّت و دانایی، که سراسر وجودش، سرشار از عطوفت و مهربانی و نرمخویی با مردمان بود و برخلاف پارهای از تفکّرات اعوجاجی، ذرّهای تلخی و تندی و خشونت در آن راه نداشت، به طور مکرّر تصریح میفرماید که در ارائۀ دین و تعالیم دینی نباید تحمیل و اکراه و اجبار وجود داشته باشد: «فَذَکِّر إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ، لَّستَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ» «وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یَخَافُ وَعِیدِ» و آیاتِ بیّنات متعدد دیگر.
و، امّا نکتۀ دوم که آن نیز برخوردار از اهمیّت جدّی است این است که: خواستههای به حقّ نسل جوان برای برخورداری از یک زندگی سرافراز و آبرومند، باید در رأس توجّه مسئولان و کارگزاران کشور قرار گیرد و همگان باید به این آسیب اساسی، توجّه کنیم که اگر این مطالبات و انتظارات، به درستی پاسخ داده نشود و جوانان ما با معضلات بزرگی نظیر فشارِ بیکاری و افسانۀ مسکن و بحرانِ افزایش سنّ ازدواج و فقر و تبعیض و فساد و اعتیاد و سایر آسیبهای شکنندۀ اجتماعی مواجه بوده و خود را در مقابلۀ با این مشکلات خانمانسوز، بیپناه ببینند، قطعاً ما با بحران سرمایۀ اجتماعی بزرگی مواجه خواهیم شد که کمترین نتیجۀ خسارتبار آن کاهش مشارکتهای ملّی و اجتماعی است.
تعالیم دینی و نیز تجربۀ تاریخ بشری به خوبی نشان میدهد که مردمی که با غول فقر، دست و پنجه نرم کنند، در جهات فرهنگی و دینی هم، قوّت و قدرت خود را از دست میدهند، چرا که به مصداق آن سخن والای تکاندهنده که ائمّۀهدی «سلاماللهعلیهم» از رسول خدا «صلیاللهعلیه وآله و سلّم» نقل کردهاند که: «کَادَ اَلْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً»، فقر، هممرز با بیایمانی است. پیامبر اکرم که به تعبیر خداوند متعال، تمام وجود مبارکش آکنده از نهایت دلسوزی برای ایمان مردمان بود، ولی به خوبی دریافته بود که تنگنای نان و گردباد اقتصاد ناسالم و معضلات طاقتفرسای معیشتی، چگونه دین و ایمان آدمی را در مینوردد و از اینرو با تضرّع به پیشگاه خداوند مهربان عرضه میداشت: «اَللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی اَلْخُبْزِ وَ لاَ تُفَرِّقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَلَوْ لاَ اَلْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَ لاَ صَلَّیْنَا وَ لاَ أَدَّیْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ!»
این بیان هشداردهندۀ رسول خدا «صلواتاللهعلیه وآله» باید نصب العین و در منظر دیدِ هر روزۀ مسئولان کشور و همۀ دلسوزان این مرز و بوم و همۀ دغدغهمندان برای نسل جوان باشد و با نهایت جدّیّت و صداقت، تمام مساعی خود را در رفع معضلات اقتصادی مردم و خصوصاً مشکلات پیش روی جوانان به کار گیرند تا به امید خداوند تعالی همگان به ویژه نسل جوان در این کشور اسلامی، برخوردار از یک زندگی آبرومند و سرافراز باشند و خدای ناخواسته، تعلّق و پیوند آنان با دین و معارف دینی، و نیز علاقه و دلبستگی آنان به کشور و وطن، پایمال ناتوانیها و ضعفها و خطاها و بیعملیهای ما نشود، که در اینصورت هم شاهد هجرت و قهر آنان از دین و هم نظارهگر مهاجرت و ترک آنان از وطن خواهیم بود؛ و این مسلّماً شایستۀ نظام اسلامی نیست.
هر دو نکتهای که به اجمال بیان شد، چه نکتۀ اول که مربوط به ساحت اندیشه و فکر و نظر بود، و چه نکتۀ دوم که مربوط به عرصۀ اجرا و عمل میشود، مطمح نظر همۀ متفکّران دینی و مصلحان اجتماعی از جمله مرحوم آیةالله شهید مطهّری «اعلیاللهمقامه» بوده و امید است همۀ اندیشهورزان و نیز همۀ مجریان و سیاستمداران، بدان توجّه بیش از پیش نمایند. انشاءالله.
از خداوند تعالی علوّ درجات استاد شهید مطهّری «قدّسسرّه» و نیز صلاح و سداد نسل جوان و سرافرازی و تأیید ملّت ایران را مسألت مینمایم. انّه ولیّ الهدایة و التّوفیق.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
حسین المظاهری
۹ / اردیبهشت / ۱۴۰۳،
۱۹ / شوال / ۱۴۴۵