بازداشت روحانی بحرینی و همسرش
تاریخ انتشار: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۱۰۳۷۱۰
به گزارش خبرگزاری بسیج، فعالان در شبکه های اجتماعی از بازداشت یک روحانی شیعه و همسرش در راستای تداوم اقدامات علیه رهبران مخالف در بحرین خبر دادند.
این فعالان گفتند که نیروهای رژیم بحرین از جمله لباس شخصی ها عبدالزهراء الکربابادی و همسرش را بازداشت و تلفن های همراه و خودروی آنها را مصادره کردند.
نیروهای رژیم بحرین همچنین خواهر این روحانی را در خانه اش در منطقه کرانه بازداشت و همگی را به اداره بازپرسی بردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ممنوعیت خروج ۳۷ فعال و احضار ۲۵ نفر دیگر
فعالان حقوقی بحرینی به روزنامه الوسط این کشور گفتند که آنها اقدام رژیم بحرین در ممنوع کردن سفر ۳۷ فعال حقوق بشری به خارج و احضار ۲۵ نفر دیگر به دادستانی کل را در طول هفته گذشته مستند سازی کردند.
این فعالان گفتند: ۲۵ فعال حقوق بشری و سازمان های مردم نهاد به دادستانی احضار شده و همه آنها تحت بازجویی قرار گرفته اند و دادستانی به آنها اتهام تجمع در منطقه الدراز را زده است که خانه آیت الله شیخ عیسی قاسم رهبر معنوی شیعیان بحرین در آنجا قرار دارد. بنا به دستور رژیم بحرین، فقط ساکنان این منطقه حق ورود به آنجا را دارند.
حمله مزدوران آل خلیفه به تظاهرات مردم
مزدوران آل خلیفه با گازهای اشک آور به تظاهرات مسالمت آمیز مردم در منطقه النویدرات بحرین حمله کردند.
ائتلاف جوانان انقلاب ۱۴ فوریه بحرین خواهان برگزاری این تظاهرات در حمایت از فعالان بازداشت شده بویژه علی احمد قمبر از اهالی منطقه النویدرات تحت عنوان "خدایا آنها را تحت رحمت خود حفظ کن" شده بود.
علی احمد قمبر از سرطان در زندان آل خلیفه رنج می برد. تظاهرکنندگان جنایات آل خلیفه را محکوم و تصاویر فرزندان زندانی خود را در دست داشتند و با سردادن شعار، خواهان آزادی آنها شدند.
آنها همچنین بر ادامه راه خود تا تحقق خواسته مردم در تعیین سرنوشت و برپایی یک نظام سیاسی جدید براساس نتایج همه پرسی مردمی تاکید کردند.
منطقه الدراز نیز شاهد تظاهرات در حمایت از آیت الله شیخ عیسی قاسم و محکوم کردن بازداشت بانوان بحرینی بود.
سلب تابعیت ۴۵۵ شهروند بحرینی ظرف شش سال
مرکز توانبخشی قربانیان شکنجه الخیام نیز اعلام کرد که دولت بحرین به اقدامات ظالمانه خود علیه مدافعان حقوق بشر در آستانه نشست دوره ای فراگیر شورای حقوق بشر در یکم ماه مه جاری ادامه می دهد.
این مرکز در بیانیه خود آورده است: سازوکارهای سازمان ملل در حمایت از مدافعان حقوق بشر ناتوان از بازگرداندن تابعیت شهروندان بحرینی یا لغو ممنوع الخروج بودن فعالان این کشور بوده است و این امر ایجاب می کند که کیمسیون سازمان ملل به طور فوری به دولت بحرین فشار بیاورد تا نمایندگان جمعیت های بحرینی بتوانند به خارج از این کشور سفر کرده و در نشست دوره ای یاد شده شرکت کنند.
این مرکز خاطرنشان کرد: ۲۵۴ فعال مدنی و حقوقی به اتهام تجمع و برهم زدن صلح و امنیت داخلی ممنوع السفر شده و ۳۶ شهروند سلب تابعیت شده اند که با احتساب آنها، در مجموع تعداد ۴۵۵ شهروند بحرینی سلبت تابعیت شده اند.
مرکز خیام در بیانیه خود آورده است: بحرین با سلب تابعیت، ممنوع السفر کردن افراد و منحل کردن جمعیت های سیاسی فراتر از همه نظام های دیکتاتوری عربی گام برداشته است و رتبه اول در سرکوب و نقض حقوق بشر را به خود اختصاص داده است.
هشدار درباره بی توجهی به وضعیت عبدالهادی الخواجه در زندان
مرکز بین المللی حمایت از حقوق و آزادی ها و عضو ائتلاف دادگاه کیفری بین المللی پاسخ مثبت ندادن مسئولان بحرینی به درخواست های مکرر برای درمان عبدالهای الخواجه از مدافعان حقوق بشر این کشور را محکوم کرد زیرا ادامه این روند باعث خواهد شد که وی بینایی خود را از دست بدهد.
این مرکز در بیانیه خود آورده است: رژیم بحرین مسئول سلامت عبدالهادی الخواجه است. الخواجه از ۱۲ آوریل برای درخواست جهت احترام به حقوق بشر همه زندانیان اعتصاب غذا کرده است و وی باید به سرعت به بیمارستان منتقل شود.
بیانیه سازمانهای حقوق بشری در آستانه نشست شورای حقوق بشر
گروهی از سازمان های حقوق بشری بحرینی و آمریکایی اقدام رژیم آل خلیفه در تشدید محدودیت علیه فعالان حقوق بشری، روزنامه نگاران، وکلا و فعالان جامعه مدنی در آستانه نشست شورای حقوق بشر در ژنو را به شدت محکوم کردند.
این فعالان در تلاش برای مشارکت فعال در محافل بین المللی ذیربط در حقوق بشر از جمله نشست دوره ای شورای حقوق بشر هستند و سازمان های حقوق بشری در بیانیه مشترک خود از دولت بحرین خواستند تا فورا همه محدودیت های اعمال شده علیه این فعالان را بردارد.
در این بیانیه به تشدید محدودیت ها علیه فعالان یاد شده اشاره شده و از جمله آمده ست که ۳۲ فعال حقوق بشری، روزنامه نگار و وکیل دستکم در هفته گذشته احضار، بازجویی و ممنوع السفر شده اند.
نهاد آمریکایی ها برای دمکراسی و حقوق بشر، مرکز حقوق بشر بحرین، موسسه حقوق و دموکراسی بحرین، مرکز اروپایی دموکراسی و حقوق بشر امضا کنندگان این بیانیه هستند.
سازمان فرانت لاین دیفندر نیز به نوبه خود اعمال محدودیت علیه مدافعان حقوق بشر در بحرین را محکوم کرد و گفت: اینها تنها به خاطر فعالیت های مسالمت آمیز و مشروع در دفاع از حقوق بشر با محدودیت روبرو شده اند.
بحرین از ۱۴ فوریه سال ۲۰۱۱ میلادی (۲۵ بهمن ۱۳۸۹) صحنۀ خیزش مردمی علیه رژیم آل خلیفه است.
مخالفان بحرینی با برپایی اعتراضات مسالمتآمیز خواستار آزادی، برقراری عدالت و رفع تبعیض و روی کار آمدن نظامی منتخب در این کشور هستند.
رژیم بحرین همچنین با همدستی برخی از کشورهای عربی همچون عربستان سعودی و امارات متحدۀ عربی به سرکوب جنبش مردم بحرین پرداخته و فعالان مدنی و سیاسی را به حبسهای طولانیمدت محکوم و یا آنان را از حق تابعیت محروم میکند.
منبع: بسیج نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۰۳۷۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جعل نام خلیجفارس کار انگلیسیهاست
بیبیسی، نخستین رسانهای بود که در جهان نام مجعول «خلیج عربی» را سر زبان اعراب انداخت.
به گزارش مشرق، بیبیسی، نخستین رسانهای بود که در جهان نام مجعول «خلیج عربی» را سر زبان اعراب انداخت.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا هم نخستین رئیسجمهور این کشور بود که در طول تاریخ به نقشه و اسناد بیاعتنا شد و این نام جعلی را بر زبان آورد.
انگلیس در کنار گسترش پان عربیسم این موضوع را مطرح کرد؛ بنابراین، ما در عین حال که باید به حفظ تمامیت ارضی خودمان و حفظ منافع و مرزهایمان که مسئلهای انکارناپذیر است، در عمل و زبان تأکید کنیم، باید بدانیم که این حرکت از ناحیه استعمار است.
ما حاضر نیستیم سر سوزنی از مسائلی مانند نام واقعی و قدیمی خلیجفارس و مرزهای خود بگذریم. اینها خلاصهای بود تا به مناسبت روز خلیجفارس(دهم اردیبهشت) روزنامه همشهری با قاسم تبریزی درباره همه جوانب نام مجعول «خلیج عربی» به جای «خلیجفارس» به گفتوگو بنشیند که در ادامه می خوانید.
نخستین کسی که نام مجعول «خلیج عربی» را بهکار برد، چهکسی یا چه رسانهای بود؟
رسانه انگلیسی بیبیسی بود. جمال عبدالناصر در سالهای ۱۳۳۹و ۱۳۴۰با شاه درگیر شد و در مسئله پان عربیسم این موضوع را مطرح کرد، اما پیش از او انگلیسیها این نام را بهکار بردند.
انگیزه بیبیسی برای این مناقشه چه بود؟
درگیری بین ایران و کشورهای حاشیه خلیجفارس؛ چراکه به مرور زمان آمریکاییها به ایران مسلط شده بودند، اما کشورهای حاشیه خلیجفارس هنوز مستعمره انگلیس بودند. این اختلاف، اساسی بود و طراحیاش توسط حرکت استعمار شکل گرفت تا حرکتی حساب شده به شمار رود که آثار بلندمدت هم دارد.
ما ایرانیها برای حفظ منافع ملیمان در این بین چه کار میتوانیم انجام دهیم؟
اول عمومیت بخشیدن به نقشه ایران و خلیجفارس است. نقشههای ما مربوط به سال ۱۶۰۰میلادی است. از نظر تاریخی هم که مشخص است. دوم اینکه باید حرکت استعمار در منطقه را شناخت؛ چراکه انگلیسیها قریب به ۲۰۰سال قبل به منطقه آمدند و شروع به نفوذ و برنامهریزی کردند. حتی کوچ خاندانهایی از شبهجزیره نجد و حجاز به جزایر خلیجفارس جزو برنامههای مدون و از پیش تعیین شده آنان بود.
به تعبیری میتوان روی همین برداشت عنوان کرد کسانی که امروز در بحرین حاکم هستند، اصلا بحرینی نیستند. اتفاقاً در آن منطقه بهطور مثال همه شیعه بودند و اینگونه طیفهای خوارج یا سنی متحجر را وارد بحرین و خلیجفارس کردند و در بحرین حاکمیت را بهتدریج به آنها سپردند. خلاصه برنامهریزیهای حساب شده طی این ۲۰۰سال که از سوی دیگرو برخلاف حرکت های آنها به انقلاب اسلامی منتج شد را در منطقه بهوجود آوردند.
جمهوری اسلامی ایران با گذشت ۴۵سال از انقلاب اسلامی، چه شیوهای را در قبال این سیاست موذیانه اتخاذ کرده است؟
جمهوری اسلامی ایران به نام خلیجفارس تأکید داشته و دارد. عموما شورای کشورهای خلیج را آمریکاییها پس از انقلاب اداره کردند. آمریکاییها هم پس از انگلیسیها و بعد از انقلاب در دایره ایرانهراسی به این سیاست دامن زدند، اما ایران همچنان بر حق حاکمیت خودش و نام خلیجفارس مصرانه تأکید دارد.
شما اشراف کاملی بر تاریخ پهلوی اول و دوم دارید. رژیم شاه در حوزه خلیجفارس و نامگذاری مجعول خلیج عربی چه سیاستی را دنبال میکرد؟
آنها بهدلیل سلطه انگلیس و آمریکا بیتفاوت از اصل موضوع میگذشتند و شاید در مواردی روی نام تکیه میکردند.
نمونه بارز این مصداق در چه موردی بهطور بارز خودش را نشان میدهد؟
در مورد بحرین. نامهای سال ۱۳۴۵داریوش همایون به هویدا مینویسد که اصلا بحرین چه ارتباطی به ما دارد؟! ما آنجا نه منافعی داریم و نه آنجا ارزشی برای ما دارد. او در آن نامه مینویسد که آنجا مشتی عرب هستند که گرایش به فارسی هم ندارند. این اتفاق درست ۳سال قبل از آن رخ داد که بحرین را جدا کردند. از سالهای ۱۳۴۵هم مذاکرات پنهانی بین آمریکاییها و انگلیسیها با ایران انجام شد و اسنادش موجود است.
اسدالله علم در خاطراتش بارها اشاره میکند که ما درباره بحرین مذاکره کردیم، اما هیچکس نمیگوید که چه اقدامی صورت گرفت. نهایتاً آخرین تیر خلاص را اردشیر زاهدی که خودش از اعضای سازمان سیا بود، بر پیکر ایران وارد کرد و بحرین از ایران جدا شد. کشورهای دیگر هم اسنادی از دوره رضاشاه و محمدرضاشاه در اختیار دارند که مرتباً رضاشاه به حضور انگلیسیها در بحرین اعتراض میکند.
مردم بحرین که آنجا استان چهاردهم ما محسوب میشد، برای سفر کردن به شیراز و بوشهر، به اصرار و ابرام انگلیسیها مجبور بودند گذرنامه بگیرند! اسناد این بخش در مجله مطالعات تاریخی موجود است. حکومت پهلوی بیتوجه به این ارتباطات بود و در بهترین حالت فقط اعتراض میکرد. از نظر سیاسی هم به خصوص از دوره سلطه آمریکا بر ایران، شاه و ساواک از نظر سیاسی علیه عراق، مصر و سوریه موضع میگرفتند.
بیشتر اقدامات رژیم پهلوی دوم هم حراست از کارهای آمریکا و انگلیس است. نقش سناتور مسعودی هم که در مواردی سندی وجود دارد که او هم رشوههایی دریافت میکرد، روشن است.
سیاست رژیم شاه در قبال خلیجفارس به همینها خلاصه میشد؟
حاکمیت پهلوی در دوران رضاشاه ذیل سیاست جاری انگلیس در منطقه بود. در دوره محمدرضا خصوصاً پس از کودتای ۲۸مرداد، باز ذیل سیاست جاری آمریکا قرار داریم؛ پس نخست، سیاست آمریکا، خطمشی تعیین میکند. دولت برای آنها چنان بیاهمیت بود که وقتی در مجلس مطرح کردند چرا بحرین جدا شد، هویدا گفت: دختری بود که به خانه شوهر رفت! این گزارش به خودی خود سندی است که چاپ شده و وقیحانهتر از این نمی توان درباره بحرین نظر داد. آنها هیچیک، آن قیود را نداشتند و نمیپذیرفتند. کما اینکه در عهدنامه سعدآباد همینطور است. او بخشی را به کمال آتاتورک بخشید. به معنای واقعی کلمه ذیل سیاست کشورهای خارجی حرکت میکردیم و خودمان را در سایه و آینه آنها میدیدیم و به جای میآوردیم و خبری از استقلال نبود. حال، قاجار مستقل بود اما بیعرضه و بیلیاقتیاش را در همه امور نشان میداد. شاه در مورد خلیج فارس هیچ تقیدی حس نمیکرد.
چرا؟
چون خودشان توسط استعمار در رأس کار بودند و باید در سایه اهداف آنها حرکت میکردند.
ترامپ ظاهراً نخستین رئیسجمهور آمریکاست که نام خلیجفارس را در گفتارش به خلیج عربی تغییر داد. نظرتان درباره او و موضعش چیست؟ چون به هر حال همه روسای جمهور آمریکا قبل از او دستکم در گفتار رعایت کردهاند که برای ذکر نام خلیجفارس به نقشهها و اسناد قدیمی پایبند باشند. نظر و موضع شخصیتان درباره جهتگیری او چگونه است؟
به قول خود آمریکاییها، او که قدری از نظر عقل کم دارد و دیوانه است. حال نمیخواهم آن عبارت زشت را بهکار ببرم، اما رؤسای جمهور آمریکا چه جمهوریخواه و چه دمکرات، براساس منافع ملی و موقعیت جهانیشان سخن میگویند.
پس نباید چندان از سخن آنها ناراحت شد؛ چراکه دیکتهای است که خود حاکمیت به آنها میگوید. آنها مجری و بازیگر عرصه سیاست البته در سطح کلان هستند. از ۱۳۲۰تا به امروز ما وقتی این ۸۰سال را رصد میکنیم، علیه منافع و اقتدار یا استقلال ملی ما تفاوتی بین جمهوریخواهان و دمکراتها وجود ندارد.
مطالبی که مطرح میشد، سیاست جاری آنهاست؛ حال میخواهد جیمی کارتر باشد یا کندی که خودش را بهعنوان مدافع صلح جهانی مطرح میکرد یا نیکسون بهگونهای دیگر.
آنها تفاوتی ندارند و عمدتاً چیزی مطرح نمیکنند که به منافع و موقعیتشان آسیب بزند؛ لذا در مسائلی مانند خلیجفارس با هم مشترکاند؛ بنابراین توصیه میکنم که اتفاقاً خیلی عادی به آن مسائل بنگریم؛ چراکه همان حرفها را دیگران در آمریکا بهگونهای دیگر زدهاند؛ مثلا کارتر مطرح کرد که ما در منطقه منافع داریم و امام(ره) از ابتدا با همان یک جمله کارتر برخورد کرده و فرمودند: آنها چه حقی دارند که در خلیجفارس منافع داشته باشند؟! هر یک با ادبیاتی میگویند اما عمدتا منافع اصلیشان را درنظر میگیرند.
بهعنوان مورخ و تاریخدان میخواهم نظر شما را در اینباره بدانم که چرا برخی خوانندگان خارج از کشور (لسآنجلسیها) و مشخصا کسی که ترانهای با نام خلیج همیشگی فارس داشت، بهرغم موضعگیریهای سیاسی در زمینههای دیگر، جرأت خواندن ترانه خودش را در کشورهای حاشیه خلیجفارس ندارد. او اتفاقاً میگوید من آدمی سیاسی نیستم، اما بهخودش اجازه میدهد که درباره سیاستهای خرد و کلان اظهارنظر کند. چرا چنین جمع اضدادی وجود دارد؟
اینها ۳دستهاند؛ یک دسته رجال سیاسی، درباری و نظامی حکومت پهلویاند. آنها با همان ایدئولوژی شاهنشاهی ابراز نظر و تصمیمگیری میکنند و خطمشیشان همین است.
دستهای دیگر، تحصیلکردگان غرب هستند که نسل دومشان مثل ولیرضا نصر یا هوشنگ امیراحمدی مستقیم یا غیرمستقیم مشاور کاخسفیدند. اینها براساس منافع آمریکا صحبت میکنند.
دسته سوم آدمهای عادی را دربرمیگیرند؛ کسانی که پیش از انقلاب یا پس از انقلاب اینجا کبابی یا مغازه داشتند یا به نوعی تجارت یا معاش میکردند. آنها تعلقاتی نسبت به ایران و جامعه و فرهنگ و مردم ایران دارند، اما در مسائل سیاسی کمو بیش تحتتأثیر رسانههای غربی هستند. در خاطراتشان هم این مهم عیان است.
خوانندهای از این دست در کدام دسته جای میگیرد؟
لاجرم در دسته سوم. همه فعالیتشان بستگی به روحیه خودشان و جو حاکم کشوری دارد که در آنجا مقیم هستند.
دانش سیاسی این عده را در بستر تاریخی چگونه ارزیابی میکنید؟
متأسفانه دانش سیاسی لازم را هم ندارند و بیشتر از روی احساسات واکنش نشان میدهند.
تکلیف ما امروز با موضوع نامگذاری خلیجفارس و خلیج عربی چیست؟
این موضوع ابزاری است تا ما را آزار دهند. گاه ذهن ما را از مسئله اصلی دور میکنند و گاه نزدیک! در اینکه خلیجفارس مربوط به تاریخ چند هزار ساله ایران است، هیچ شکی نیست؛ حتی تا عربستان و یمن جزو خاک ما بوده است. اینجا یک مسئله تاریخی مطرح است و دیگری جغرافیای تاریخی. آنچه حداقل برایمان باقی مانده، باید حافظش باشیم؛ آن هم بهگونهای که کوچکترین خدشهای به آن وارد نشود، اما در عین حال بازی استعمار را نباید فراموش کرد؛ یعنی وقتی او میگوید خلیج فارس یا خلیج عربی، در هر دو حال میخواهد ما را با کویت، کشورهای منطقه و کل جهان عرب دربیندازد.
در عین حال که خلیجفارس جزو مسلمات غیر قابل انکار ماست و این منطقه متعلق به ما بوده و هست؛ گرچه امروز دیگر درباره بحرین ادعای مالکیت نمیکنیم و پذیرفتهایم که در گذشته و در زمان شاه آنجا کشور شده و اروپاییها خیانت کرده اند، اما بحرین را محترم میشماریم. اینها جملگی جمع اضداد نیست، بلکه همانگونه که آن کشور برای ما محترم است، حفظ و حراست مرزهای ما در شمال، جنوب و شرق و غرب محفوظ خواهد بود. در عین حال نغمههای استعمار برای جدایی و اختلاف موضوعی دیگر است.
خلیج فارس خانه ما است
رهبر معظم انقلاب:اینکه امروز شما میبینید دشمنان حرفهای بزرگتر از دهان خودشان میزنند، همهاش قابل پاسخگویی است از سوی ملّت ایران. مینشینند طرّاحی میکنند که ایران باید در خلیجفارس رزمایش نظامی نداشته باشد؛ چه غلطهای عجیبغریبی! او از آن طرف دنیا میآید اینجا رزمایش راه میاندازد؛ شما اینجا چهکار میکنید؟ خب بروید در همان خلیج خوکها؛(۱۰) بروید آنجاها و هرجا میخواهید رزمایش [کنید]. در خلیجفارس شما چهکار میکنید؟ خلیجفارس خانهی ما است. خلیجفارس جای حضور ملّت بزرگ ایران است؛ ساحل خلیجفارس بهاضافهی سواحل زیادی از دریای عمّان، متعلّق به این ملّت است؛ باید حضور داشته باشد، باید رزمایش کند، باید اظهار قدرت بکند. ما ملّتی هستیم با تاریخ، قدرتمند.
بیانات رهبری در دیدار معلمان و فرهنگیان بیانات رهبری در دیدار معلمان و فرهنگیان- ۱۳ /۱۳۹۵/۰۲