هنر، ابزار جمعآوری رأی برای برخی نامزدها
تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۱۲۷۶۸۹
رویداد۲۴- بار دیگر انتخابات ریاست جمهوری فرا رسید و ملت ایران بار دیگر خود را برای انتخابی حساس و سرنوشتساز آماده میکند. انتخابی که سرنوشت چهار ساله ملت ایران را مشخص خواهد کرد.
در انتخابات ریاست جمهوری همیشه محور شعارهای کاندیداهای ریاست جمهوری مسائل اقتصادی بوده است. اقتصاد و معیشت مردم بهعنوان اصلیترین نیاز ملت ایران همیشه بخش اصلی و اعظم شعارهای کاندیداهای تمامی ادوار ریاست جمهوری را به خود اختصاص داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محوریت شعارهای اقتصادی ربط چندانی به گرایش سیاسی کاندیداهای ریاست جمهوری نداشته است. چه اصولگرایان و چه اصلاحطلبان در ادوار مختلف انتخابات ریاست جمهوری محور شعارها و کمپینهای انتخاباتی خود را مسائل اقتصادی قرار میدهند. بعد از مسائل اقتصادی با فاصله فراوان مسائل سیاسی محور بحثهای انتخابی خواهد بود و متأسفانه سهم فرهنگ در شعارهای انتخابی کاندیداهای محترم ریاست جمهوری چیزی نزدیک به صفر است.
شاید بهجز یکی دو مورد استثنا در تمامی این سالها برنامهی فرهنگی خاصی را از کاندیداهای ریاست جمهوری شاهد نبودیم که بتوان آن را یکی از شاخصههای اصلی کمپینهای تبلیغاتی آنان دانست. وقتی فرهنگ با آن گستره عظیم نقشی در برنامههای کاندیداهای ریاست جمهوری ندارد تکلیف هنر بهعنوان بخشی از فرهنگ پیشاپیش مشخص است.
هنرمندان ایرانی در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از بزرگترین و افتخارآورترین اقشار جامعه بودهاند. شاهد مثال این ادعا هم جوایز متعددی است که هنرمندان ما از جشنوارههای مختلف جهانی گرفتهاند. اما تا به این لحظه بهاندازه افتخارات، توجه نصیب هنرمندان نشده است. حداقل توقع هنرمندان این است که پیچیدگیهای بوروکراتیک اخذ مجوز در ایران به حداقل برسد و بعد از صدور مجوز کسی نتواند در ارائه آثار هنریشان مزاحمت ایجاد کند. هنرمندانی که علیرغم تمام پیچیدگیهایی که در تمام این سالها با آن مواجه بودهاند بیشترین افتخار را برای کشور ایران به ارمغان آوردهاند.
هنوز از کسب اُسکار دوم اصغر فرهادی و جایزه گِرَمی کیهان کلهر مدت زمان زیادی نگذشته است. کیهان کلهر در حالی بهعنوان نماینده جامعه موسیقی ایران به افتخاری چنین عظیم دست پیدا کرده است که هنوز نمیتواند در یکی از استانهای ایران کنسرت برگزار کند.
هنرمندان ایرانی در مقابل چنین افتخارات عظیمی توقع دارند که حداقل با آنان با زبان تکریم سخن گفته شود. نه اینکه بعد از کلی دوندگی و کسب مجوزهای لازم در آخرین لحظه توسط نهادهای غیرمرتبط مجوز اجراهایشان باطل و زحمت چندین ماهه آنها به باد برود. هنرمندان ایرانی توقع ندارند که به آنها به چشم کسانی که به چهارچوبها و هنجارها بستگی چندانی ندارند نگاه شود بلکه توقع دارند بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین اقشار جامعه به آنها توجه شود.
در هیاهوی انتخابات ریاست جمهوری حداقل توقع هنرمندان از کاندیداهای محترم این است که برنامه منسجمی برای بخش هنر داشته باشند نه آنکه به عبارات کلی و نسنجیده بسنده کنند. شگفتی اول را آقای رئیسی رقم زدند که اعلام کرد برای تمامی هنرها برنامه دارند و هنر را بخش مظلوم فرهنگ میدانند.
در برابر این اظهار نظر جناب رئیسی چند سؤال در ذهن مخاطب ایجاد میشود که لازم است از ایشان پرسیده شود. جناب آقای رئیسی شما که بهدرستی هنر را مظلومترین بخش فرهنگ ایران زمین میدانید چهکار قابل ذکری برای موسیقی ایرانی انجام دادهاید؟ آیا جز این است که در شهر محل خدمت شما مشهد مقدس بهدفعات کنسرتهای مجوزدار موسیقی لغو شده؟ آیا شما اعتراضی به این مسئله داشته اید؟ جناب رئیسی یکی از هفت هنر شناخته شده در سطح جهانی حرکات موزون است. زمانی که میگویید برای تمامی بخشهای هنر برنامه دارید منظورتان دقیقاً چیست؟ یعنی برای بخش حرکات موزون هم برنامه خاصی در نظر دارید؟ قطعاً جواب شما به این سؤال منفی است. قطعاً منظورتان این نبوده که برای حرکات موزون هم برنامه دارید. قطعاً قصد ترویج تمامی بخشهای هنر را ندارید. اما میدانید چرا چنین خطایی از شما سر میزند جناب رئیسی؟ علتش آن است که حداقل توجه را به مسائل هنری دارید. این توجه حداقلی بهقدری واضح است که چنین اشتباه فاحشی انجام میدهید. نهتنها شما که اغلب کاندیداهای ریاست جمهوری ما نگاهشان به هنر چنین چیزی است. هنر برای آنان امری زینتی و غیرضروری است که بیشتر مزاحم است تا لازم. با چنین دیدگاهی نمیشود با هنرمندان با زبان تکریم سخن گفت. چون پیش از حضور در عرصه انتخابات برنامه مشخص و مدونی وجود ندارد رخ دادن چنین اشتباهات فاحشی زیاد دور از انتظار نیست.
بله، بنده هم با جناب رئیسی موافقم که هنر مظلومترین بخش فرهنگ در جامعه است. اما متأسفانه برنامه چندان مدونی برای رفع مظلومیت از این قشر افتخارآفرین وجود ندارد. قشری که در تمام دورههای انتخابات ریاست جمهوری بیش از آنکه مورد توجه قرار گیرند، نادیده گرفته شدهاند.
اکثر سیاستمداران ما از هنرمندان بهعنوان ابزاری برای جمعآوری رأی استفاده میکنند. هیچگاه دغدغه آنها را نمیشنوند و به آنان توجهی نمیکنند. خانههای موسیقی را در نهادهای تحت امرشان تعطیل میکنند و ژست هواداری از هنر میگیرند. حتی اگر دولتی سر کار بیاید که با هنرمندان نرمش بیشتری نشان دهد آنها در برابر نرمشهای آن دولت مقاومت میکنند. سالنهای سینمای تحت نظارتشان را در اختیار فیلمهای مجوزدار قرار نمیدهند. فیلمهایی تولید میکنند که در کف انتهای جدول فروش سالیانه فیلمها قرار میگیرند. از بودجه بیتالمال برای ساخت آثار نازل استفاده میکنند. کمترین فایده و بیشترین سر و صدا را برای هنر دارند و در آخر مدعی هنر و حمایت از هنرمند هم هستند.
مشکلات هنرمندان چنین برخوردهایی است. برخوردهایی که در تضاد با روح هنر قرار دارد. برخوردهایی که آزادی هنرمند را میگیرد و او را مأیوس و نااُمید میسازد. کاندیداهای محترم دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بهتر است به جای کلی گویی و شعارهای پرغلط و پر اشکال برنامههای مدون و مشخص خودشان را برای رفع نیازهای واقعی هنرمندان اعلام دارند و بگویند چه خواهند کرد که هنر همپای افتخاراتش قدر بیند و بر صدر نشیند.
منبع: رویداد24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۲۷۶۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
احتمال انصراف قالیباف از ادامه حضور در مجلس
راه دشوار محمدباقر قالیباف، رئیس کنونی مجلس برای رسیدن به ریاست دوره دوازدهم مجلس بر کسی پوشیده نیست؛ راهی که هاتف صالحی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا، از چهرههای نزدیک به طیف قالیباف معتقد است، اگر به سرمنزل مقصود نرسد، حتی ممکن است قالیباف قید نمایندگی مجلس را هم بزند.
به گزارش هم میهن، او در گفتوگویی، مذاکره و ائتلاف قالیباف با تندروها برای دوره بعدی مجلس را مورد بررسی قرار داد که در ادامه میآید:
چرا قالیباف برای ورود به مجلس در انتخابات ۱۴۰۲ با جبهه پایداری ائتلاف کرد؟ به نظر شما این ائتلاف پس از انتخابات هم ادامه خواهد داشت و فراکسیونی در مجلس با حضور شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و پایداری شکل میگیرد؟
برخی رفتارها پراگماتیسمی است که متناقض به نظر میرسد اما در ساحت سیاست یک امر مرسوم و طبیعی است. یکی از اصلیترین شاخصههای جبهه پایداری، مخالفت با محمدباقر قالیباف است. قالیباف هم تاکنون سر سازگاری با جبهه پایداری نداشته است. اما در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ این دو با هم ائتلاف کرده و لیست واحدی را تشکیل دادند. اگر جبهه پایداری رویکرد ایدئولوژیک دارد چرا این اتفاق افتاد؟
جبهه پایداری در سالهای اول (۱۳۹۰) که از احمدینژاد جدا شد جزوهای به نام «استقامت در منطقه ممنوعه» را منتشر کرد. اما جبهه پایداری نتوانست به این استقامت پایدار بماند. جبهه پایداری بر این عقیده بود که هر کسی را در حلقه خود نپذیرد و بر این عقیده است که علی لاریجانی، حسن روحانی، محمود احمدینژاد و بهویژه قالیباف را نپذیرد.
قالیباف از دید جبهه پایداری یک تکنوکرات غیرانقلابی است. در این سالها هم تخریب قالیباف توسط این جریان انجام شد. اما برای رسیدن به پیروزی در میدان انتخابات گاهی لازم است که با دشمن هم ائتلاف شود که بهعنوان پراگماتیسم شناخته میشود و مماس با اپورتونیسم (فرصتطلبی) است. رفتار جبهه پایداری در طول این سالها فرصتطلبانه بوده است.
پراگماتیسم (عملگرایی محض) و اپورتونیسم (فرصتطلبی) نسبتی با مبانی ایدئولوژیک جبهه پایداری و استقامت در منطقه ممنوعه ندارد و این نشان میدهد جبهه پایداری از مبانی و ارزشهای اولیه خود دور شده است. چراکه قالیباف عوض نشده و اتفاقاً طی سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲ بیشتر از مبانی جبهه پایداری دور شده است.
قالیباف چرا تن به ائتلاف با جبهه پایداری داد با وجود آنکه میدانست این طیف او را تخریب کرده است؟
این کیاست قالیباف بود. او در تعامل با جبهه پایداری، دشمن یک دهه اخیر خود را به یک دوست تاکتیکی تبدیل کرد.
قالیباف مجبور است برای حفظ ریاست در دوره آینده مجلس با تندروهایی بر سر میز مذاکره بنشیند که او را در انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ و پس از آن تخریب کردهاند. شما این مذاکرات را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من قالیباف دو رقیب اصلی و جدی دارد؛ یکی جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم و دیگری دولت سیزدهم. من اصلاحطلبان را رقیب قالیباف نمیدانم. یقیناً طیف میانهرو و معتدلان راهیافته به مجلس دوازدهم قالیباف را دشمن خود نمیدانند و براساس پراگماتیسم مجبورند بین قالیباف با افرادی مانند ذوالنوری، رسایی، آقاتهرانی و… قالیباف را ترجیح دهند. قالیباف باید حلقه خود را با جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم تنظیم کند و با دولت سیزدهم مواجهه تعادلبخشی را در پیش بگیرد.
چرا حامیان دولت سیزدهم رقیب جدی قالیباف محسوب میشوند؟
قالیباف برسر دوراهی گیر کرده بود و اتاق فکر او به این نتیجه رسیدند که در صورت شرکت در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴، نباید در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شرکت کند و فرصت را برای سامانبخشی سرمایه اجتماعی خود هزینه کند. در غیراینصورت باید برای کسب کرسی ریاست مجلس وارد انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شده و فاتحه ریاستجمهوری را برای ۴ سال میخواند.
تصمیم این بود که قالیباف همچنان رئیس مجلس باقی بماند و اگر قرار است کاندیدای ریاستجمهوری شود، در سال ۱۴۰۸ وارد این کارزار شود اما جریانی که دولت سیزدهم را در دست دارند، بهنوعی موتلف با قالیباف بودند چراکه قالیباف در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶ به احترام آقای رئیسی کنار کشید و در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نیز به احترام رئیسی وارد انتخابات نشد. اما دولت قدردان این اقدام قالیباف نبوده، او را دیگری دانستند و تمام تلاش خود را میکنند تا قالیبافِ رئیس تضعیفشدهی مجلس دوازدهم باشد و احتمال ورود قالیباف به رقابت ریاستجمهوری ۱۴۰۴ را به صفر برسانند. به همین دلیل است که دولت از جبهه پایداری پشتیبانی میکند.
مگر جبهه پایداری در انتخابات مجلس با قالیباف ائتلاف نکرده است؟
جبهه پایداری در انتخابات با قالیباف ائتلاف کرد اما به محض اتمام انتخابات مجلس، در زمین قالیباف بازی نکرد و به رقیب قالیباف برای کسب کرسیهای مجلس تبدیل شد. این به دلیل آن است که رفتارهای پراگماتیسم کوتاهمدت و غیرقابل تحلیل است. در حقیقت نگاهها بلندمدت و ایدئولوژیک نیست بلکه زودگذر است برای کسب هدفهای حداکثری. قالیباف باید مراقب رفتارهای جبهه نوپدید رادیکالها باشد، چراکه رقیب اصلی قالیباف است. این جبهه در ماههای آینده منتقد قالیباف و همچنین دولت ابراهیم رئیسی میشود.
با این تفاسیر قالیباف میتواند با جبهه نوپدید بر سر ریاست مجلس ائتلاف کند؟
کاری بسیار سخت است. با این وجود نگاه معتدلان و عقلای مجلس به ریاست قالیباف مثبت است. سایر ارکان حاکمیت نیز ریاست مجلس قالیباف را به ریاست تندروها ترجیح میدهند چون قالیباف قابل کنترل و مدیریت است که رفتارهایی قابل پیشبینی دارد. اما جبهه پایداری غیرقابل پیشبینی است و تصمیمات یکشبه اتخاذ میکند. اگر رئیس مجلس از این طیف باشد، دود آن به چشم مجلس، مردم و حاکمیت میرود. این انتخاب بین بد و بدتر است و عقل حکم میکند که «بد» را انتخاب کنند.
بعضی از افراد با جبهه پایداری و لیست شانا وارد مجلس نشدند، بلکه با حمایت امنا و رائفیپور به بهارستان رسیدند. این افراد چه رویکردی را در رابطه با قالیباف در پیش خواهند گرفت؟
در ادبیات سیاسی امروز کشور مراد از جبهه پایداری صرفاً تشکیلات سیاسی نیست، بلکه تفکر پایداری است. این همان تفکر رادیکال نوپدید در ساحت سیاست جمهوری اسلامی ایران است که قوارهای ندارد و مشمول رفتارها، نگرشها و تصمیمهای پارادوکسیکال است. بنابراین این افراد هم جزو پایداری محسوب میشوند و از لحاظ تفکری مماس با جریان پایداری قرار میگیرند. همان خطری که قالیباف از جانب جبهه پایداری حس میکند از سوی این افراد هم احساس میشود.
از نظر قالیباف تمام این افراد یک جریان هستند بنابراین باید تقابل تنظیمگر یا مواجهه تعادلبخش با این افراد داشته باشد. یعنی وارد دعوا با آنها نشود و تقابل آشکاری نداشته باشد. زمان انتخابات ۱۴۰۲ بیتقواییهایی در عرصه رسانه انجام و اسنادی منتشر شد و حاکی از آن است که ساحت سیاست (رفتارهای سیاستورزی منتهی به انتخابات) در شرایط کنونی کشور ناپاک و آلوده است و اخلاقمدارانه نیست.
منظور از تعادلبخشی این است که قالیباف به سهمخواهیها و امتیازات تندروهای مجلس دوازدهم پاسخ دهد؟
قالیباف در این شرایط باید رفتار پراگماتیسم از خود نشان دهد و دشمن را تبدیل به مخالف کند و ضدیت را از دشمن بگیرد. مخالف را به منتقد و منتقد را به کنشگر خنثی و سپس دوست خود تبدیل کند.
در این مدت کوتاه قالیباف میتواند این راه پیچیده را طی کند تا رئیس مجلس باقی بماند؟
کار بسیار سختی است. قالیباف نسبت به کنشگران دیگر (رؤسای سابق قوا) یک مؤلفه مثبت دارد. قالیباف همچنان در درون ساختار جمهوری اسلامی قدرت و ظرفیت کنشگری دارد، بنابراین باید نقش میانجی را در مواجهه با این طیف رادیکال ایفا کند. در درون ساختار سیاسی فقدان حلقه میانجی بین حاکمیت و مردم محسوس است و قالیباف میتواند این نقش را ایفا کند.
اما قالیباف در دوره دوازدهم چهارمین منتخب تهران است؛ آنهم در انتخاباتی که مشارکت در حداقل خود قرار داشت. قالیباف بدون داشتن پشتوانه مردمی میتواند مطالبات آنها را دنبال کند؟
اگر قالیباف تغییری در رویکرد خود در قبال مردم نشان دهد شکی نیست که مورد اقبال مردمی قرار میگیرد.
اگر این تغییر را در رویکردش ایجاد کند چطور تندروها را از خود راضی نگه میدارد؟
سختی کار همین است. قالیباف باید طوری رفتار کند که با مشکل مواجه نشود.
اما این پروسه بلندمدت است و به انتخاب ریاست مجلس دوازدهم نمیرسد.
بله. این پروسه بلندمدت است و راهی برای ورود به ریاستجمهوری ۱۴۰۸ است. موضوع این است که وجاهت شخصی (با افشاگریهای جبهه پایداری در انتخابات مجلس) و آینده سیاسی قالیباف در معرض خطر است. بنابراین قالیباف باید تکلیف خود را مشخص کند. قالیباف در این دو ماه (تا انتخابات ریاست مجلس دوازدهم) میتواند تنها نظر معتدلان و اصلاحطلبان راهیافته به مجلس را جلب کند و راه سختی در این خصوص ندارد.
به نظر شما قالیباف میتواند ریاست مجلس را به دست آورد؟
من ریاست قالیباف در مجلس دوازدهم را تقریباً قطعی میدانم. اما تمام سعی جبهه پایداری و دولت این است که قالیباف رئیس مجلس نشود اگر هم به ریاست رسید، رئیس مجلس تضعیفشدهای باشد تا خطر قالیباف در انتخابات ریاست ۱۴۰۴ را کاهش دهند تا بهعنوان رقیب مقتدری مطرح نشود. قالیباف خطری بالقوه برای ابراهیم رئیسی محسوب میشود چراکه شرایط ریاستجمهوری را دارد و همیشه دوست داشته که سکان ریاستجمهوری را به دست بیاورد.
اگر قالیباف در دوره دوازدهم رئیس مجلس نشود، بهعنوان یک نماینده چه رویکردی را در پیش میگیرد؟
اگر فرض کنیم قالیباف رئیس مجلس دوازدهم نشود و بهطور ناپلئونی این کارزار را ببازد؛ قالیباف نماینده مردم تهران در مجلس میشود و باید ۴ سال درگیر راهروهای مجلس شود. آیا قالیباف این شرایط را میپذیرد؟ قطعاً خیر. شکی نیست که قالیباف از مجلس انصراف میدهد و آماده انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۸ میشود.
یعنی ۵ سال در هیچ مسئولیتی به کار گمارده نمیشود؟
به هر حال او در یکی از نهادهای حاکمیتی مانند ستاد اجرایی فرمان امام (ره)، بنیاد مستضعفان یا مراکز دیگر حاکمیتی مسئولیت قبول میکند و در این ۵ سال فرصت دارد تا سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهد و برای حضور در انتخابات ۱۴۰۸ آماده شود.