Web Analytics Made Easy - Statcounter

مادر شهید مدافع حرم حجت اسدی که دفاع از حرم حضرت زینب (س) را دفاع از حریم می‌داند گفت: اگر ۱۰ پسر مثل حجت داشتم همه را فدای حضرت زینب (س) می‌کردم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قزوین، طلبه شهید حجت اسدی در سال 1360 در قزوین به دنیا آمد و از همان اوان کودکی عاشق اهل بیت بود؛ از 5، 6 سالگی ارادت ویژه به حضرت زهرا (س) داشت و 15 سال از عمر خود را صرف مدح اهل بیت کرد و سرانجام در شب شهادت بانوی دوعالم، حضرت فاطمه زهرا (س) در جوار حرم حضرت زینب (س) به جمع یاران امام حسین (ع) پیوست؛ از او سه فرزند پسر به یادگار مانده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شهید حجت اسدی از فعالان عرصه فرهنگی و مسئول هیئت حسین جان نیز بود و عمر خود را در ترویج فرهنگ دینی و نهادینه کردن آیین اهل بیت (ع) گذراند و لحظه شهادت نیز از ناحیه پهلو و بازو چشم مورد اصابت ترکش قرار گرفته و جان خود را نیز فدای اهل بیت کرد.

مادر شهید حجت اسدی هم که مادری دلسوخته و دارای روحی بلند است، دفاع از حرم حضرت زینب (س) را دفاع از حریم می‌داند و الگوی خود را مادر وهب نصرانی از شهدای کربلا معرفی می‌کند و می‌گوید اگر 10 پسر مثل حجت داشتم همه را فدای حضرت زینب (س) می‌کردم.

در این گزارش ویژگی‌های شهید اسدی و نحوه شهادت ایشان را که به نقل از همرزم او در سوریه بیان شده است از زبان مادر این شهید (خانم سیاهپوش) می‌خوانیم.

تسنیم: کودکی شهید اسدی چگونه گذشت؟

مادر شهید: حجت در سال 1360 در قزوین متولد شد و از همان اوان کودکی عاشق اهل بیت بود، از 5، 6 سالگی که باهم به مجالس روضه می‌رفتیم، ساعت‌ها می‌نشست و دم نمی‌زد، به ویژه در روضه‌هایی که برای حضرت فاطمه (س) بود با علاقه می‌نشست و با من گریه می‌کرد و معلوم بود که عاشق است.

هنوز به سن تکلیف نرسیده بود، ولی نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت. من بارها به او گفتم حجت جان چشمان شما ضعیف است و بهتر است روزه نگیری، ولی او می‌خندید و می‌گفت مادر خدا دستور داده که روزه بگیریم و من نمی‌توانم از دستور خدا سرپیچی کنم.

با اینکه 7 سالش بود ولی شهادت برایش تعریف شده و یک ارزش بود به نحوی که وقتی برادر من شهید شد به من مژده داد که مادر دایی شهید شده است. کم‌کم با شهدا انس گرفت و بزرگ شد. به سن نوجوانی که رسید خودش کار می‌کرد تا برای سال تحصیلی جدید لوازم التحریر و مایحتاج خود ار تهیه کند، دوست نداشت سربار کسی باشد.

به سن 14 سالگی که رسید به تشویق ما وارد بسیج شده و فعالیت‌های فرهنگی خود را نیز از همان بسیج آغاز کرد، ورود به بسیج تولد دوباره حجت بود. دیپلم خود را در دو رشته گرفته بود که رشته‌های فنی خوبی هم بود ولی تصمیم گرفت به حوزه علمیه برود و درس طلبگی بخواند، من خیلی خوشحال شدم و او را تشویق کردم.

با نخستین آزمون در حوزه علمیه تهران قبول شد ولی چون بالای شهر تهران بود و محیط فرهنگی و جالبی نداشت بسیار اذیت می‌‌شد و همین موضوع سبب شد تا به قزوین برگردد. پس از بازگشت به قزوین در حالی که 18 سال داشت به او پیشنهاد ازدواج دادیم و قبول کرد و با یک خانواده مذهبی وصلت کردیم؛ مراسم ازدواج حجت بسیار مذهبی و با شکوه برگزار شد.

در روز ازدواج فیلمبردار از همسر حجت پرسید که شما از همسر خود چه می‌خواهی و پاسخ داد که می‌خواهم آن طوری که حجت می‌خواهد همان باشم، فیلمبردار از حجت پرسید شما از همسر خود چه می‌خواهی، حجت پاسخ داد صبر زینبی می‌خواهم. اگر همسر حجت با او همراه نبود، حجت این پیشرفت‌های معنوی را نداشت.

در 14 سالی که حجت ازدواج کرده بود در بیشتر مواقع در ایام خاص حضور نداشت و به کارهای جهادی می‌پرداخت، راهیان نور می‌رفت و در ایام اربعین هم در کربلا در حال موکب‌داری بود ولی در تمام این ایام همسرش به هیچ وجه اعتراضی نکرد و همیشه مشوق او بود.

تسنیم: مهمترین ویژگی شهید چه بود؟

مادر شهید: حجت شهرت را دوست نداشت و اگر کار نیکی می‌کرد اصلا دوست نداشت که اسمش و رسمش مشخص باشد و در انجام امور خیر بی ریا و بی چشم‌داشت بود. حجت مسئول هیئت حسین جان بود ولی در ایام فاطمیه که برای اطلاع رسانی بنر چاپ می‌کردند هیچ وقت اسمی از خودش نیاورد و می‌گفت ما همه نوکر بی‌بی فاطمه (س) هستیم ولی خداوند آن‌قدر عظمت داد که الان شناخته شد.

من به فرزندانم خیلی وابسته هستم ولی خدا از ابتدا این ظرفیت را در من قرار داده بود که من به حجت زیاد وابسته نباشم، با اینکه حجت گل سرسبد خانواده بود ولی من زیاد وابسته نبودم، به عنوان مثال حجت چهار سال از قزوین دور بود ولی من یک بار هم دلتنگی نکردم که از هم دور هستیم.

همه کارهای حجت برای خدا بود و در این زمینه هیچ چشم‌داشتی نداشت و هر موقع هر کار خیری می‌کرد می‌گفت من با خدا معامله می‌کنم، الان که حجت شهید شده تازه می‌فهمم که چه کارهایی انجام می‌داده است.

تسنیم: چطور به سوریه رفت، آیا مانع او نشدید؟

مادر شهید: از آنجایی که همه کارهای حجت خدایی بود، خدا هم کارش را جور کرد؛ حجت عاشق بود و از همه چیزش برای معشوقش گذشت، مهم‌ترین چیز جانش بود که در راه معشوقش فدا کرد.

حجت از مالش هم برای معشوقش گذشت به نحوی که هیچ ارگانی در قزوین حاضر به اعزام حجت به سوریه نشد و حجت با هزینه خودش به سوریه رفت؛ از آنجایی که دوستان زیادی داشت از طریق معراج‌الشهدای تهران اعزام شد ولی با هزینه خودش رفت.

حجت که می‌خواست برود، بر خلاف همیشه که هیچ‌وقت ما را دعوت نمی‌کرد شب قبل از رفتن ما را دعوت کرد، ما هم تعجب کردیم، در آن شب خلوتی پیش آمد و من با حجت درددل کردم و اشک‌هایم سرازیر شد ولی حجت به من گفت مادر طاقت اشک‌هایت را ندارم می‌خواستم چیزی بگویم ولی اشک‌هایت مانع می‌شوند.

موقع رفتن حجت از من خواست که شب بمانم ولی به خواست خدا من نماندم و از آنجا که حجت بسیار احساسی بود شرایطی فراهم نشد که اشک‌های من مانع از رفتن حجت شود، سه روز بیشتر نگذشته بود که پدر حجت با او تماس گرفت ولی گوشی حجت خاموش بود و متوجه شدم که حجت به سوریه رفته است.

به خانه حجت رفته و به همسرش گفتم که چطور راضی شدی حجت به سوریه برود. جواب داد حجت جای بدی نرفته من راضی هستم. بعد از رفتن من با حجت تماس گرفته بود که مادرت خیلی بی‌قراری می‌کند که چرا بدون خدا حافظی رفتی. حجت روز بعد با من تماس گرفت.

با خودم گفتم اگر حجت تماس گرفت از او گله می‌کنم، ولی وقتی تماس گرفت زبانم بند آمد. حجت به من گفت مادر برایم دعا کن و من گفتم مادر چه دعایی بکنم؛ دعا می‌کنم هر چه خدا بخواهد همان برایت مقدر شود.حجت خیلی خوشحال شد و خندید و گفت مادر بهترین دعا را برایم کردی.

آقای صالحی همرزم حجت می‌گفت حجت دو جا خیلی خوشحال شد یکی اینکه شما برایش دعا کردید، یک بار هم که همسرش تماس گرفته بود به حجت گفته بود که برایت ختم یا قاضی‌الحاجات گرفتم و با اینکه این ذکر مخصوص روز دوشنبه است همسرش در روز یکشنبه برایش این ختم را گرفته بود. حجت با شوخی گفت خانم نکند خانه خرابم کنی، نکند ختم قاضی‌الحاجات گرفتی که من برگردم؟! همسرش گفت دعا می‌کنم به آرزویت برسی و اینجا نیز حجت بسیار خوشحال شد و سبک بال. سرانجام حجت در روز دوشنبه (شب شهادت حضرت زهرا (س)) به آرزوی خود رسیده و حاجت روا شد.

تسنیم: نحوه شهادت چگونه بود؟

مادر شهید: خیلی‌ها از من می‌پرسند که حجت در 15 روز توانست کاری انجام دهد یا فقط جانش را داد؟ از همرزش آقای صالحی پرسیدم که آیا حجت توانست کاری انجام دهد؟ آقای صالحی گفت شما مادر هستی نمی‌توانی طاقت بیاوری که من تعریف کنم به ایشان گفتم مادر هستم ولی از مادر وهب که کمتر نیستم، مادر وهب وقتی سر پسرش را برایش آوردند سر را برای دشمن برد و پرتاب کرد و گفت ما هدیه‌ای که در راه خدا دادیم پس نمی‌گیریم؛ می‌خواهم بدانم که حجت چه کار کرد.

آقای صالحی گفت روز قبل از شهادت حضرت زهرا(س) صدای انفجار آمد و حجت سراسیمه بیرون رفت و گفت نامردها می‌خواهند حرم بی‌بی را بزنند، ما هم بیرون رفتیم و مشخص شد که چند عامل انتحاری که لباس سرخ به تن کرده بودند می‌خواستند که به سمت جمعیت هجوم ببرند که من یکی از آنها را شناسایی کرده و از پشت دستهایم را به کمر عامل انتحاری حلقه زدم ولی توانست خود را رها کرده و فرار کند.

حجت هم یکی از همین عوامل انتحاری را شناسایی کرد و به سمت او دوید که او را بگیرد، این کار را هم کرد ولی پس از گرفتن او عامل انتحاری کمربند خود را منفجر کرد و 47 ترکش به حجت اصابت کرد که اگر هر یک از آن ترکش‌ها به هر کس می‌خورد او را نیز شهید می‌کرد و به این ترتیب حجت جان خیلی از مردم را نجات داد.

حجت همانگونه که آرزو داشت مثل حضرت زهرا (س) از ناحیه پهلو و بازو و چشم مورد اصابت قرار گرفته و شهید شد.

تسنیم: وقتی خبر شهادت حجت را شنیدید چه حالی به شما دست داد؟

مادر شهید: عصر روز شهادت من خیلی بی‌قرار بودم و دلم شور می‌زد، چون شب تا صبح خیلی با حجت تماس گرفتم ولی موفق نشدم، با همسرش تماس گرفتم و گفتم من خیلی تلاش کردم تا با حجت تماس بگیرم ولی نتوانستم، تا ساعت دو نصف شب نشستم ولی خبری نشد.

صبح روز بعد هم خیلی تماس گرفتم باز هم موفق نشدم، با آقای صالحی تماس گرفتیم که ایشان در بیمارستان بودند، ما دیگر هیچ واسطه‌ای نداشتیم فقط آقای صالحی بود. موقع نماز مغرب و عشاء بود که خیلی بی‌قرار بودم بعد از نماز خیلی خسته و بودم و خوابیدم و در خواب دیدم که منزل ما خیلی شلوغ است و دارند غذا درست می‌کنند و پسر کوچک حجت را دیدم که آمد ولی سرش شکسته بود.

بیدار شدم و هراسان به خواهرم گفتم که خواهر من چنین خوابی دیدم، حال روحی خواهرم به هم ریخت و گفت ان‌شاءالله خیر است. همه اعضای خانواده در تکاپو بودند، گویا همه غیر از من خبر داشتند تا اینکه پسر کوچکم میثم با من تماس گرفت ولی نتوانست به من بگوید، با دخترم تماس گرفتم که صدای گریه‌های اطرافیان را شنیدم و دلم خبر داد که حجت شهید شده است.

از شهادت حجت ناراحت نشدم فقط تنها دغدغه‌ام این بود و از حضرت زینب(س) خواستم که بتوانم یک بار دیگر فرزندم را ببینم.

پیکر حجت را که آوردند و به محض اینکه هواپیما به زمین نشست بسیار آرام شدم و دلم قرار گرفت. وقتی فیلم‌های تشییع را می‌دیدم شکوهی را دیدم که احساس کردم این عظمت و شکوه از طرف خدا عنایت شده است.

تسنیم: اگر دوباره به عقب برگردیم و شما بدانید که فرزندتان شهید می‌شود بازهم اجازه می‌دهید برود؟

مادر شهید: بعضی‌ها شهادت را تلخ می‌دانند ولی همان‌گونه که برای پسرم شیرین بود برای من هم شیرین است. من تازه الان به مصائب حضرت زینب پی بردم و از خداوند بسیار هم شاکرم که شهادت را برای پسرم رقم زد و از پسرم هم بسیار خوشحالم که این راه را انتخاب کرد و سبب شد تا ما بیشتر به اهل بیت نزدیک شویم.

در بازدید از محل شهادت حجت که در جوار حرم حضرت زینب (س) بود اشکهایم سرازیر شد و به حضرت زینب (س) گفتم، بی‌بی جان شرمنده‌ام من برای پسرم گریه نمی‌کنم برای شما گریه می‌کنم که چه مصیبت‌ها و مصائبی را متحمل شدید. الان هم می‌گویم که خودم، جانم، سرم، فرزندم و خانواده‌ام فدای حضرت زینب؛ اگر 10 پسر هم داشتم فدای حضرت زینب (س) می‌کردم.

وقتی می‌گوییم کاش در کربلا بودیم و تو را کمک می‌کردیم نباید این را فقط به زبان بگوییم بلکه باید در عمل هم اثبات کنیم، حریم حضرت زینب هم باید حفظ شود و این جوانان ما هستند که باید از این حریم دفاع کنند تا امنیت در جامعه برقرار شود.

من از جوانان به ویژه خانم‌ها می‌خواهم حریم خود را رعایت کنند، حریم‌ خانم‌ها حجاب است، شهدای حرم به خاطر حفظ حریم رفتند برای دفاع از حرم نرفتند، خداوند ان‌شاءالله به مردانمان غیرت و به زنانمان حیا عنایت کند.

تسنیم: هر وقت دلتنگ حجت بشوید چه کار می‌کنید و کجا می‌روید؟

مادر شهید: من هر وقت دلتنگ می‌شوم به مزار پسرم می‌روم و بسیار آرام می‌شوم، خدا را شکر می‌کنم که پیکر حجت را آوردند و مزاری هست که من بروم و آرام شود.

تسنیم: اگر به دیدار رهبر معظم انقلاب بروید به ایشان چه می‌گویید؟

مادر شهید: من و عروسم خیلی دوست دارم که به دیدار رهبر بروم، به ما قول داده‌اند ولی عمل نکرده‌اند، اگر به دیدار ولی‌فقیه بروم به ایشان خواهم گفت که اگر 10 پسر مثل حجت داشتم فدای ولی فقیه زمان خود می‌کردم.

تسنیم: چه توصیه‌ای به جوانان دارید؟

مادر شهید: همان‌گونه که حجت می‌خواست نباید برای جوانان سختگیری کرد و فقط در نخستین مرحله باید فرهنگ نماز را در آنها نهادینه کرد و از آنجایی که نماز ستون دین است سبب می‌شود تا تمام مشکلات و گناهان نیز به واسطه آن ترک شود؛ از جوانان می‌خواهم که پشتیبان ولایت باشند و مقهور توطئه‌های فرهنگی دشمنان نشوند.

انتهای پیام/

R41364/P1384/S6,63/CT2

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۲۸۸۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درگذشت مادر شهید عباسی در کازرون

مهدی مزارعی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان کازرون اظهار کرد: حاجیه بانو رباب ابونصری، مادر شهید والامقام خلیفه عباسی دار فانی را وداع گفت.

او ادامه داد: مراسم تشییع پیکر مطهر این مادر شهیدپرور فردا چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۵ و ۳۰ دقیقه بعد از ظهر در گلزار شهدای روستای گرگنا برگزار می‌شود.

پاسدار وظیفه شهید خلیفه عباسی متولد سال ۱۳۴۶ در ۱۶ مرداد سال ۱۳۶۶ در عملیات شلمچه به شهادت رسید.

باشگاه خبرنگاران جوان فارس شیراز

دیگر خبرها

  • پیش‌کنگره  ۱۵۰۰۰ شهید فارس در کازرون برگزار می‌شود
  • دیدار فرمانده سپاه شهدای آذربایجان غربی با مادر و خانواده طلبه مجاهد مرحوم حاجی حسینلو در خوی 
  • حضرت زهرایی بود و با اقتدا به حضرت مادر(س) جانش را فدا کرد
  • دیدار مسئولان استان زنجان با مادر شهید سیدرضی+تصاویر
  • افتتاح مرکز تداوم عقیدتی امام خامنه قرارگاه منطقه‌ای کربلا نیروی زمینی سپاه
  • درگذشت مادر شهید عباسی در کازرون
  • کارگران به دیدار رهبر انقلاب می‌روند
  • سروده‌ای که رهبر انقلاب در آستانه عملیات «وعده صادق» خواندند
  • سروده‌ای را که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آستانه عملیات وعده صادق خواندند
  • طرح دخترانه «سدنا» در مدرسه علمیه خواهران حضرت زینب(س) میناب برگزار می‌شود