موقع گریهی بچهها خودتان را آرام کنید
تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۱۳۴۳۳۲
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، صدای گریهی بچهها میتواند مثل سوهان روی اعصاب مادری کشیده شود که هزار تا دغدغهی فکری دارد. برای اینکه به این سوهانکاری پایان بدهید راههایی وجود دارند که مادران دیگر با انجام دادنشان احساس خوبی پیدا کردهاند و به اعصابشان فرصت نفس کشیدن دادهاند. در ادامه با این راهها آشنا میشوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از ورزش غافل نشوید
به محض اینکه همسر محترمتان پایش را از در خانه داخل گذاشت، بچه را به او بدهید و با سر به سمت اولین باشگاه ورزشی اطرافتان بدوید! تحقیقات نشان میدهند ورزش کردن باعث ترشح هورمون اندورفین میشود و شادی و صبر بیشتری به مادران خواهد داد. اگر میخواهید برای باشگاه رفتن به همسرتان وابسته نباشید، دنبال ورزشگاهی بگردید که موقع ورزش شما، از فرزندتان مراقبت کند. هیچکدام از اینها هم اگر به کارتان نیامد یک دیوی دی ورزشی بخرید و زمانی که فرزندتان خوابید، تلویزیون را روشن کنید و بدون صدا یا با صدای کم شروع به ورزش کردن کنید. خلاصه اینکه هر کاری بکنید که به ورزشتان برسی
از خانه بیرون بزنید
خیلی از مادران به خاطر اینکه مبادا گریههای فرزندشان در مکانهای عمومی زشت باشد، خودشان را در خانه حبس میکنند. این کار جز اضافه کردن به استرس و در مواردی بروز حالتهای افسردگی پیامد دیگری ندارد. این بار که فرزندتان بیقراری کرد و احساس کردید الان است که گریهاش شروع شود، او را در کالسکهاش بگذارید و برای یک پیادهروی کوتاه بیرون بروید. بسیاری از بچهها با دیدن مناظر بیرون، خیلی زود سرگرم و آرام میشوند. اگر هم نشدند مطمئن باشید استرسی که از گریه کردنشان در فضای باز پیدا میکنید خیلی کمتر از استرسی است که بین چهار دیوار خانهتان تجربه کردهاید.
موزیک گوش کنید
حتما دربارهی تاثیر پخش موسیقی برای بچهها چیزهایی شنیدهاید اما نکتهای که معمولا به آن اشارهای نمیشود تاثیر پخش موسیقی برای مادران است. زمانی که بچهها شروع به گریه میکنند و حریفشان نمیشوید، هیچ عیبی ندارد اگر برای چند دقیقه او را تنها بگذارید و به یک موزیک آرامشبخش گوش دهید. وقتی ضربان قلبتان پایین آمد و اعصابتان آرامتر شد پیش او برگردید و برای آرام کردنش تلاش کنید.
از ته دل بخندید
زمانی که او گریه میکند لازم نیست شما هم زانوی غم بغل بگیرید و گریه کنید. شما قرار است از او مراقبت کنید و کسی که میخواهد دیگران را نجات بدهد اول باید ماسک اکسیژن خودش را بزند. ماسک اکسیژن شما برای وقتهای پر سر و صدای گریه، خندیدن است. برای مثال اگر فرزندتان هر روز سر ساعتهای خاصی برنامهی نق زدن را شروع میکند، شما دیدن یک برنامهی تلویزیونی خندهدار را شروع کنید. این کار کمکتان میکند آرام شوید و با روحیهی بهتری از فسقلی نقنقو مراقبت کنید.
ریلکس کنید
خستگی ناشی از بیخوابی شبانه، پذیرفتن نقش تازهای که اسمش مادر بودن است و مسئولیت سنگین آن، میتواند استرس مادرها را بالا ببرد. در مقابل این استرس اما تکنیکهایی هستند که استفاده از آنها به مادران کمک میکند آرامش از دست رفتهشان را به دست بیاورند. یکی از این تکنیکها، تکنیک تنفس عمیق است. برای این کار کافی است دراز بکشید یا حتی صاف بنشیند. دو دستتان را روی شکم بگذارید و نفس کشیدن آرام و عمیق را شروع کنید. طوری که هر بار دستهایتان روی شکم بالا و پایین بروند.
این کار را با تمرکز و دقت انجام دهید. بعد از چند بار تکرار شدن متوجه میشوید به طرز عجیبی آرام شدهاید و استرس و خستگیتان کمتر شده است. تکنیک تنفس عمیق کمکتان میکند با صبر و انرژی بیشتری به امور مربوط به خودتان و فرزندتان برسید.منبع:سلامتانتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۳۴۳۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مشاغل بهاره در تهران قدیم | کاهگلمالی و یخفروشی
همشهری آنلاین- صفورا صادقی: تهرانی که امروزه میبینیم و در آن زندگی میکنیم شاید برای پدران و مادران و بزرگترهایمان هیچ شباهتی به گذشته ای که آنها گذرانده اند ندارد. از آب و هوا و شکل و شمایل ساختمانها و خیابانها و کوچه ها، تا مدل لباس پوشیدن و صحبت کردن مردم، گزینه «تغییر» در تمامی لایه های آشکار و پنهان زندگی پایتختنشینی دیده میشود. با ورود فصل بهار و پایان زمستان در گذشته تهران مشاغل جدیدی به وجود میامد که شاید امروزه نه تنها دیگر اثری از آنها باقی نمانده است، بلکه شنیدن قصه این مشاغل هم باعث تعجب نسل امروز شود.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
نصرالله حدادی، تهران شناس، در این باره توضیح میدهد: «در تهران دهه۳۰و ۴۰ بعد از اتمام زمستان سخت و پربارش برای مردمی که شغل اغلب آنها زراعت بود و با آمدن سرما و برف و باران کسب و کار آنها نیز تعطیل میشد، نو شدن فصل مصادف بود با رونق مشاغلی که در آن زمان مرسوم بود.
شغل کاهگلمالیاز زمستان های سرد و پربارش قدیم زیاد شنیده ایم ولی شاید کمتر بدانیم بعد از این سرما و بارش برای ساختمان های کم استقامت آن زمان تهران چه اتفاقی میافتاد. حدادی میگوید: «در تهران قدیم بعد از چله کوچیکه و چله بزرگه و بارش برف و باران با شروع فصل بهار، زمان بازسازی و درست کردن سقف کاهگلی خانهها بود. در فصل بهار شغل «کاهگل مالی» از مشاغل رایج آن زمان بود. در کوچهها میگشتند و صاحب هر خانهای که نیاز به تعمیرات داشت، سقف خانه و در و دیوارش را با «کاهگل» که ترکیبی از ملات کاه و گل رس، نمک و آب، بود درست می کرد. ملات کاهگل خانه ها را در برابر رطوبت مقاوم و محافظت میکرد.
یخفروشیحدادی ادامه میدهد: «یک زمانی خوردن آب خنک برای تهرانی ها حسرت بود و دسترسی به آن در ماههای گرم سال به آسانی ممکن نبود. در دهه ۳۰ شغل یخ فروشی در پایتخت وجود داشت و با گرم شدن هوا کامیون های قدیمی یخها را حمل میکردند و به دکههای یخفروشی که معمولا سر چهارراه ها بودند میرساندند. صاحبان دکه روی یخها را با چند لایه گونی خیس میپوشاندند تا آفتاب دیرتر آنها را ذوب کند و معمولا در سایه قرار میدادند.
آنها یک وسیله برای تکه کردن یخ ها داشتند که چنگک مانند با نوک تیز بود به قطر حدودا دو سانتی متر که یخفروش با این وسیله یخها را تکهتکه میکرد و میفروخت. این یخ ها صبح خیلی زود قبل از طلوع آفتاب به دکهها میرسیدند و تا بعد از ظهر فروش میرفتند. قیمت هر قالب یخ ۳ قران بود. در حال حاضر هم فروش یخ وجود دارد آخرین بار قیمت بالای ۲۰۰ هزار تومان برای هر قالب دیدم که مربوط به چند ماه قبل است.
نقل است از آقاسید مهدی قوام که روزی از جلوی یخ فروشی رد میشد و دید صاحبش با صدای بلند داد میزند یخ هایم آب شد بخرید ... دیدند آقا سید مهدی شروع به گریه کرد. از او می پرسند چرا گریه میکنی گفت این مرد برای آب شدن یخهایش گریه میکند من چطور برعمر رفته ام گریه نکنم...»
کد خبر 846990 برچسبها مهارتها شغل شهردارى تهران