رویکرد توسعهمردممحور حضرتامامخمینی(ره)
تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۱۴۱۹۴۸
اندیشه اجتماعی مجموعه آرا و عقایدی است که به شیوهای عقلایی، منطقی، مستدل و فراتر از آرا و ترجیحات شخصی، درباره چگونگی سازمان دادن به زندگی اجتماعی و سیاسی مطرح میگردد که میتواند توصیفی یا تبیینی باشد. بیان مسئله
اندیشه به معنای فکر، تفکر و تأمل است و نوعی فعالیت ذهنی انسان عاقل محسوب میشود که برای کشف ندانستهها صورت میگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اندیشه اجتماعی توسعهای در دنیای کنونی در قالب گفتمانها و پارادایمهای فکری توسعهای، اشکال متنوعی یافته است. به طوری که بحث درباره گفتمانها و نظریههای جامعهشناختی و اقتصادی توسعه و نیز پارادایمهای معروف توسعه را میتوان در زیرمجموعه دو گفتمان پیشرفت و گفتمان بازاندیشی(عنبری، 1392)ذکر کرد. با در نظر گرفتن پیشفرضهای گفتمانی و پارادایمی، گفتمان پیشرفت ناظر بر «پارادایم توسعه»استو«پارادایم پساتوسعه»نیز در گفتمان بازاندیشی معنا یافته است.
اندیشه توسعه پس از جنگ جهانی دوم همچون فانوس دریایی که دریانوردان را به سوی ساحل هدایت میکند، به کشورهای نوظهور جهت بخشیده است. اکنون که چند دهه از آن میگذرد، دولتها و شهروندان هر دو باز هم چشمان خود را به سوی این چراغ دوختهاند که همچون گذشته در دوردست میدرخشد: هر تلاش و ایثاری با این هدف توجیه میشود، ولی این چراغ بهتدریج در حال خاموش شدن است. بر اساس انبوهی از گزارشهای فنی که طی سالهای متمادی روی هم انباشته شده است، از توسعه کاری ساخته نیست.
یافتههای انبوهی از مطالعات سیاسی بیانگر ناعادلانه بودن توسعه است. توسعه به مراتب از یک فعالیت اجتماعی – اقتصادی فراتر میرود و برداشتی است که به واقعیت شکل میدهد، اسطورهای است که جوامع را آسوده میسازد، و رؤیایی است که امیال و هوسهای ما را ارضا میکند (زاکس، 1377: 5). این گمان رو به قوت است که توسعه را از همان آغاز بد فهمیدهایم. در واقع، باید از موفقیت فرایند توسعه نگران بود، نه از شکست آن. به بیان بهترتوسعه را میتوان دیالکتیکِ تخریب و سازندگیدر نظر گرفت.
پیشفرض ذهنی نظریهپردازان توسعهای غربمدار این بوده که توسعه نتایج مثبتی را برای جهان اجتماعی داشته است. پرسشی که به ذهن متبادر میشود، عبارت است از اینکه دنیای توسعهیافته چگونه خواهد بود؟ پاسخ این پرسش را نمیدانیم، ولی به احتمال قوی چنین دنیایی هم ملالآور و هم پرمخاطره خواهد بود، زیرا توسعه را نمیتوان از این اندیشه جدا کرد. از همان ابتدا، هدف پنهان توسعه چیزی جز غربی کردن جهان نبوده، نتیجه این امر، کاهش وحشتناک تنوع و گوناگونی بوده است.
سادهسازی معماری، لباس، اشیاء روزمره در سراسر دنیا بیشتر ملاحظه میشود، از میان رفتن گوناگونی زبانها، آداب و رسوم، حرکات و موارد دیگر کمتر دیده میشود و یکسانسازی آرزوها و رؤیاها عمیقاً در ضمیر ناخودآگاه جوامع ریشه دوانده است. یکنواختی فرهنگی مانند هر یکنواختی دیگری نه تنها بیهوده، بلکه خطرناک نیز است. این یکنواختی گونههای بیشمار هستی انسانی را از میان برده و جهان را از تحرک و سرزندگی محروم کرده است: «توسعه باعث نابودی دیگری شده است»(زاکس، 1377: 9-100).
با عنایت به تحولات و پیامدهای توسعه آیا نباید درباره این موضوع، لحظهای تأمل کرد و از مناظر مختلف و با نگاه بازاندیشانه این مفهوم را مورد توجه قرار دارد و برای بازخوانی گفتمان خودمخرب توسعه تلاش کرد؟ آیا همچنان باید از الگوهای اروپامدارانه و غربی پیروی کنیم که خود غربیها از تداوم آنها سر باز زده و سعی در بازنگری و ساختارشکنی آنها دارند؟
الگوهایی که فقط یکجانبهنگر بوده و بازندگان استفادهکننده، بیشتر از برندگانشان بوده است، در چنین شرایطی آیا نباید الگویی پیشرفتمدار متناسب با شأن نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران طرحریزی نمود؟ الگویی که مبتنی بر واقع گرایی – آرمان گرایانه باشد، صرفاً با چنین تلفیق استراتژیک (و نه خیالپردازانه رویاگرایانه) است که میتوان به نحوی شایسته به تعهد و ارتقای کمیت و کیفیت انسان ایرانی امیدوار گردید. در دنیای جدید این تحول با حکمرانی خوبی که مبتنی بر مبانی دینی و اعتقادی اسلامی باشد، میسر میشود.
برای همین منظور، اندیشه اجتماعی امام خمینی (ره) که بیشک ملهم از آیین اسلام، حکمت سیاسی- اجتماعی اندیشمندان و حکیمان مسلمان، کلام اسلامی و نیز تحت تأثیر عرفان اسلامی، عرفای مسلمان و فقه اسلامی است، در قالب گفتمان انقلاب اسلامی به عنوان مبنای بحث درباره توسعه و پیشرفت در جوامع اسلامی در نظر گرفته شده است. از این رو، هدف پژوهش حاضر در راستای مسئله مذکور، بازخوانی مفهوم توسعه از دیدگاه گفتمان انقلاب اسلامی با تأکید بر اندیشه اجتماعی امام خمینی (ره) است.
اهداف پژوهش
اهداف پژوهش حاضر عبارت است از:فهم و بازخوانی مفهوم توسعه از دیدگاه گفتمان انقلاب اسلامی با تأکید بر اندیشه اجتماعی امام خمینی (ره)؛ فهم و شناخت اندیشه اجتماعی توسعهای امام خمینی در قالب گفتمانهای توسعهای.
پرسشهای پژوهش
پرسشهای پژوهش حاضر عبارت است از: 1) گفتمان انقلاب اسلامی (با تأکید بر اندیشه اجتماعی امام خمینی) چه معنا و مفهومی از توسعه را بازنمایی میکند؟ 2) اندیشه اجتماعی توسعهای امام خمینی (ره) در قالب گفتمان انقلاب اسلامی، در راستای کدام یک از گفتمانهای توسعهای است؟
پیشینه پژوهش
تاکنون پژوهشهایی فراوانی درباره اندیشه امام خمینی (ره) انجام شده است. اما در پژوهشهای مذکور، عمدتاً اندیشه سیاسی و فقهی ایشان تحلیل گردیده و در تعداد کمی از پژوهشها اندیشه اجتماعی توسعهای امام بررسی شده است. برای همین منظور در پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد توسعه مردممحور، جنبههای اجتماعی – توسعهای اندیشه امام خمینی مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه صرفاً پژوهشهای مرتبط با موضوع ذکر میشود.
از جمله پژوهشهای مذکور میتوان بررسی حسینزاده فرمی و کرمانی (1392) با عنوان سنخشناسی اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) در مقایسه با جریانهای فکری معاصر جهان اسلام را نام برد. بر اساس نتایج پژوهش فوق، اندیشه سیاسی امام خمینی به جریان «شریعتگرایی اسلامی» نزدیکتر و شبیهتر از سایر جریانهای سیاسی است. در پژوهشی دیگر احمدیان و نوری (1390) بیان کردهاند دو گفتمان پست مدرنیسم و انقلاب اسلامی با منطق و روشهای مختلف، مفروضات فراروایت توسعه و نوسازی مدرن را به چالش کشیده و این اشتراک در نقد و به چالش کشیدن الگوی توسعه مدرن، موجب همپوشانی دو گفتمان مذکور گردیده است.
سعدآبادی و نوروزی (1393) نیز در پژوهشی با رویکرد فازی به رصد گزارههای ناظر بر پیشرفت جامعه در پرتو رویکرد امام خمینی (ره) در دوران قبل از انقلاب اسلامی پرداخته است. جهانیان (1380) در پژوهشی معتقد است که هدف دولت اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) همان هدف نهایی ادیان آسمانی یعنی «توسعه معرفهالله» است و قرار است انسان با همه ابعاد مادی و معنویاش ساخته شود.
بنابراین، ماهیت دولت اسلامی با سایر دولتها اعم از استبدادی، لیبرال و سوسیالیست که هدفشان افزایش رفاه مسئولان و کارمندان عالیرتبه دولت یا رفاه مادی جامعه است، تفاوت اساسی دارد. فوزی و معینیپور (1388) نیز در پژوهشی مبانی و اهداف توسعه سیاسی از دیدگاه امام خمینی (ره) را مورد بررسی قرار دادهاند. به اعتقاد آنها هدف غایی توسعه سیاسی، صرفاً اصالت لذت و دنیاگرایی نیست؛ بلکه هدف اصلی توسعه با هدف زندگی انسان که تحقق مکتب توحید است؛ پیوند یافته است.
عیوضی و فتحی (1392) در پژوهشی جنبه اجتماعی اندیشه امام از بعد نسبت مشارکت اجتماعی و سرمایه اجتماعی را مورد بررسی قرار دادهاند. به اعتقاد آنها امام بارها بر وجود روح مشارکت اجتماعی و سرمایه اجتماعی تأکید داشته است. عیوضی و سیرکی (1390) نیز در پژوهش دیگری به تبیین مسئله عقلانیت ابزاری، ارتباطی و دینی از نگاه امام خمینی (ره) و یورگن هابرماس پرداختهاند.
بر اساس یافتههای پژوهش فوق، هر یک از دو متفکر و فیلسوف مهم و جریانساز معاصر یعنی امام خمینی از اسلام و هابرماس از غرب، آرای خاصی درباره مفاهیم دین و عقلانیت دارند. به طوری که هر دو منتقد عقلانیت ابزاری هستند. امام خمینی، عقلانیت ممیزه و عقلانیت دینی و هابرماس، عقلانیت ارتباطی و عقلانیت انتقادی را جایگزین آن کردهاند. هر یک از دو متفکر فوق بر اساس مبانی اندیشهای خود، دیدگاه خاصی درباره مقوله دین و عقلانیت دارند.
ملاحظات مفهومی پژوهش
در ادامه برای تبیین بحث درباره مفهوم توسعه به طور مختصر ادبیات مفهومی- نظری توسعه بررسی میگردد و با اتخاذ رویکرد توسعه مردمی در قالب پارادایم فکری پساتوسعه تلاش میشود اندیشه اجتماعی توسعهای حضرت امام خمینی (ره) مورد بازبینی قرار گیرد.
همان طور که قبلاً بیان شد، ادبیات مفهومی و نظریِ توسعه، تاکنون سیر تطوری متفاوتی داشته است، به طوری که در هر بازه زمانی معنای خاصی از توسعه به عنوان دال مرکزی، مبنای توسعه جوامع قرار گرفته و این ابهامها به دلیل وابسته بودن مفهوم توسعه به گفتمانهای - قدرت و دانش- توسعهگرای غربمدار بوده است. توسعه از یک سو دارای مفهومی داروینی، به معنای رشد و تکامل ارگانیک است و از سوی دیگر دارای مفهومی دورکیمی به معنای افزایش پیچیدگیهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در گذار از جامعهای سنتی به مدرن است.
در دهه 1990 الگوی توسعه و راههای نیل به توسعه دچار نوعی ساختارشکنی شد، به طوری که نظریهپردازان این دوره نظریههای فوق را به چالش کشیده و توسعه را از سطح موضوعات کلان به سطح خرد و محلی بردهاند. این الگو که به مطالعات پساتوسعهای معروف است، هم به لحاظ معرفتشناختی و هم به لحاظ اجتماعی جان تازهای به مباحث توسعه داده است. به طوری که مباحثی از جمله ویژگیهای قومی، جنسیت، زنان، کودکان، فرهنگ، مشارکت، فقرا، محیط زیست و غیره را مورد توجه قرار داده و تعریف توسعه را ایجاد ظرفیت و توانمندسازی در این حیطهها دانسته است. در نهایت، پساتوسعهگرایی شیوه تفکر و زندگی که حاصل توسعه مدرن بود را به نفع احیای انواع فلسفهها و فرهنگهای غیرمدرن و غیرغربی کنار گذاشت. از این دیدگاه، توسعه غربی مخرب بود تا مولد. در واقع «توسعه دقیقاً یک مسئله بود، نه راهحل» (پیت، هارت ویک، 1384: 217).
در مجموع منطق پساتوسعه، بر ایدههایی مانند توجه به دانش بومی، مخرب دیدن توسعه غربی برای جهان سوم، جهان پساغربی، تکثر زیاد، زندگی ساده، جهان غیرسرمایهداری و غیره بنیان یافته است. به نحوی روشنتر، اندیشه پساتوسعهگرایی «شیوه تفکر و شیوه زندگی ایجاد شده توسط مدرن را رد میکند، با این هدف که برداشتهای فرهنگها و فلسفههای غیرمدرن و غیرغربی را احیا نماید. از این نظر توسعه مدرن غربی، مخرب است تا سازنده و باید به جای استقبال از آن، در مقابل آن ایستاد (عنبری، 1390: 166).
در اندیشه پساتوسعهگرایان، توسعه تهدیدی برای استقلال و آزادی جهان غیرغربی و زمینه پیدایش سرخوردگیهای انسان بوده است. در ادبیات پساساختارگرایی، توسعه به عنوان یک گفتمان ویژه درک میشود. توسعه روایتی است که به گونهای اجتماعی ساخته شده و به واسطه منافع و علایق معینی حمایت شده است (ازکیا و همکاران، 1392: 403). رهنما با تأثیر از ایلیچ، توسعه را تهدیدی برای استقلال انسان دانسته است. پایان توسعه را نباید پایان جستجوی تغییرات نوین دانست، بلکه پایان توسعه، به معنای پایان رویکرد مخرب، دوقطبی، مکانیکی، تقلیلگرا و غیر انسانی به تغییر است.
نکته حائز اهمیت این است که در متون پساتوسعهگرایی ظاهراً دو گفتمان متضاد وجود دارد.
1. از یک طرف گفتمانی که فرهنگ سنتی را آرمانی و رؤیایی میکند، فرهنگها را ایستا و انعطافناپذیر نشان میدهد، مبتنی بر نفی کامل مدرنیته است و از بازگشت به کشاورزی معیشتی حمایت میکند.
2. از سوی دیگر گفتمانی که در ارزیابی اجتماعات محلی و سنتهای فرهنگی بیشتر شکاکانه عمل میکند، در انتقاد از مدرنیته محتاطتر است، دیدگاهی ساختگرایانه به فرهنگ دارد و از ترسیم مدل صورتبندیهای آتی جامعه اجتناب میورزد. این گفتمانها را میتوان پوپولیسم جدید و شق شکاکانه و احتیاطآمیز پساتوسعهگرایی نامید (هوگولت[7]، 2001: 172 به نقل از ازکیا و همکاران، 1392).
رویکرد جایگزین توسعه در مکتب پساتوسعهگرایی
پساتوسعهگرایان فقط افراد بدبین و مخربی نیستند که از سر ناامیدی در ساختارشکنیهای بیپایان گرفتار شده باشند و نقدهای فراوانی را به گفتمان توسعه وارد کنند، بلکه در حقیقت به دگرگونی اجتماعی و عملگرایی ایمان دارند و روشهای جایگزینی را نیز برای تغییر مثبت ارائه میدهند. بدین ترتیب، این پرسش مطرح میشود که پیشنهاد آنها چیست؟
این مکتب با ترسیم چشماندازی خاص بر اساس حذف بخشهایی از گفتمان توسعه از جمله، مدرنیته، مرکزیت سیاست، تأثیرات فرهنگی و اقتصادی غرب، اقتصاد بازاری و جوامع اقتدارگرا و استبدادی، تغییر راهبردهایی را پیشنهاد میکند (simon, 2005: 327). یکی از این راهبردها بر اساس پژوهش رهنما (1997) با عنوان «خواننده پساتوسعه»، سه دیدگاه پیشنهادی شامل «پلورالیسم رادیکال»، «زندگی ساده»، «ارزیابی مجدد از جوامع غیرسرمایهداری» است.
رهنما (1382: 124-125) راهکارهایی برای این منظور مطرح کرده است که عبارتاند از:
1)جستجوی زبان جدیدی برای دوستی که به معنای جستجوی واژههای واقعی و زنده است که هنوز ریشههایشان از فرهنگ مردم تغذیه میکند. منظور واژههای قالبی نظیر توسعه نیست که به طور حرفهای ساخته شدهاند؛ 2) جستجو برای تعریف مجدد مفاهیم و اهداف؛ 3) جستجوی انواع جدید تعامل و همبستگی؛ 4) معنویت جدید.
اسکوبار از جنبشهای مردمی کثرتگرا حمایت میکند. به اعتقاد اسکوبار جنبشهای مردمی، محلی- کثرتگرا هستند و به سیاستهای سازمانیافته و نهادهای توسعهای و ثبات آنها بیاعتمادند. تفکر پساتوسعه با الهام از جوامع بومی، سبک زندگی باصرفه را انتخاب میکند و از شیوه زندگی و تفکر مادیگرایانه گفتمان توسعه به شدت انتقاد میکند .(Escobar, 1995: 102-108) به طور کلی، مکتب پساتوسعه بر خلاف الگوهای ساختارگرایانه و دولتمحور که از بالا به پایین هستند، رهیافتی از پایین به بالا و مردمی است. راهبرد پیشنهادی دیگر این مکتب، توسعه مردممحور یا مردمی است که مهمترین مبنای گفتمان پساتوسعه است. در این رویکرد «توسعه با مردم و برای مردم» معنا مییابد.
گفتمان پساتوسعه: توسعه مردممحور
توسعه مردمی یکی از محورهای اساسی اخیر در مباحث توسعه و گفتمان پساتوسعه بوده است. این رویکرد با محور قرار دادن مردم و سازمانهای غیردولتی، توسعه را از پایین به بالا و از درون جامعه پیش میبرد. در پژوهش حاضر نیز با اتخاذ رویکرد توسعه مردمی و با تأثیرپذیری از آن، اندیشه اجتماعی توسعهای امام خمینی (ره) تحلیل میشود.
محلیگرایی، سازمانهای غیردولتی و مردم محلی از جمله مهمترین متغیرهای توسعه مردمی هستند. تأکید بر استقلال در توانایی تصمیمگیری جوامع محلی، دموکراسی مستقیم و خودکفایی اقتصادی در عین وابستگی اقتصادی از موارد مورد تأکید توسعه مردمی است.
در این رویکرد، دولت برخی از سازمانهای غیردولتی مردممحور را توانمند میکند تا عهدهدار پیشبرد توسعه در سطوح مختلف محلی و منطقهای شوند. تعامل با مردم محلی از طریق بعضی از فرستادگان دولتی مانند مهندسان، کشاورزان، اقتصاددانان و غیره بر اساس پویایی متقابل و توانمند کردن آنها از دیگر محورهای توسعه مردمی است (Seyfang and Smith, 2007: 585). رفع تبعیضها، کاهش نابرابریها و نیز کاهش افراد فقیر و توانمندسازی آنها از جمله اهداف اساسی توسعه مردمی و بنیادهای نظری آن یعنی تفکر پساتوسعه است.
در رویکرد توسعه مردمی که بر اساس مبانی تفکر پساتوسعهای بنیان نهاده شده است، اصلاحات اساسی در مبانی توسعه جامعه لازم است تا ضمن توانمندسازی پایههای اساسی توسعه مردمی در جامعه، جهت توسعه نیز از رویکرد یکطرفه بالا به پایین در گفتمان توسعه به رویکرد دوطرفه و متقابل پایین به بالا و بالا به پایین تغییر یابد (Kleymeyer, 1994: 69).
با توجه به این نکته، وجه مشترک همه نظریهپردازان پساتوسعه برای فراگیر شدن توسعه مردمی، پنج متغیر اساسی برای توسعه است تا بر این اساس توسعه مردمی فراگیر شود. این پنج اصل که مبانی اصلی توسعه مردمی را تشکیل میدهند، عبارتاند از: نیازهای اساسی که بر مبنای نیاز مردم و نه دولت انتخاب شده، تمرکززدایی که بر اساس گفتمان مردمی و مدل توسعه بومی و انتقال وظایف از دولت به مردم مورد توجه بوده، تأکید و اهمیت نقش سازمانهای غیردولتی، مشارکت، توانمندسازی مردمی و اهمیت نقش جامعه مدنی و سرمایه اجتماعی که همه بنیانهای توسعه مردمی را تشکیل میدهند.
وجود همه یا بعضی از عوامل مذکور برای فراگیر شدن توسعه مردمی ضروری است. البته شایان ذکر است که ورود به فرایند توسعه مردمی بر اساس مبانی و اصول حداقلی آن میتواند در آینده موجب شود که نتایج خروجی توسعه مردمی، رشد اصول بنیادی خودش در جامعه باشد. در شکل زیر مبانی و اصول توسعه مردمی ملاحظه میشود:
روش پژوهش
اهمیت تلاش امام خمینی در ادبیات اسلامیگرایی بر همگان آشکار است. در اکثر مطالعات علمی درباره پدیده اسلامگرایی عمدتاً به امام خمینی و انقلاب ایران اشاره میشود. کار امام از این رو اهمیت دارد که وی نه تنها با رژیم پهلوی به طور خاص، بلکه با نظم رایج در جهان اسلام به طور عام به مخالفت برخاست. از این رو، اگرچه اسلامگرایی را نمیتوان کاملاً به اندیشههای امام خمینی تقلیل داد، اما امام خمینی نقطه عطف این جریان است. ایشان درون ادبیات اسلامگرایی، جایگاه نماینده و الگوی اسلامگرایی را دارد. وی نماد چیزی است که به اسلامگرایی معروف است (سعید، 1390: 114-115).
بنابراین بحث درباره آرا و فعالیتهای امام خمینی بسیار اهمیت دارد؛ زیرا آنها به صورت تفاسیر موجود اسلامگرایی درآمدهاند. به همین دلیل در پژوهش حاضر، مفهوم توسعه از دیدگاه گفتمان انقلاب اسلامی - با تأکید بر اندیشه امام خمینی- و گفتمان پساتوسعه مورد بازخوانی قرار گرفته است. بنابراین به لحاظ روششناسی، از رویکرد توصیفی- تحلیلی و از روش گفتمانی استفاده شد. اطلاعات و دادهها نیز با مطالعه منابع کتابخانهای جمعآوری گردید. برای جمعآوری اطلاعات مناسب و مقتضی از آثار گرانبهای امام خمینی (ره) از جمله صحیفه امام در چند جلد و نیز نظریههای مرتبط با ادبیات توسعه استفاده شده است.
ابتدا با مطالعه متون تلاش گردید کدهایی از متونی با رویکرد توسعهای استخراج شود. سپس بعد از چندین بار مطالعه و کدگذاریهای پی در پی، در نهایت مقولاتی از طریق ترکیب کدهای مرتبط به هم حاصل گردید. در پایان با دستهبندی مفهومی، رویکرد توسعه مردمی از بطن متون استخراج شد. صحیفه امام مجموعهای 22 جلدی است که بیانیهها، پیامها، فرمانها، مصاحبهها و سخنرانیهای سیاسی- اجتماعی امام از سال 1341 تا سال 1368 را در برمیگیرد. این اثر بیانگر افکار، اندیشه، راهبرد، مدیریت و سازوکارهای اجتماعی- سیاسی ایشان در دوره نهضت و نظام اسلامی ایران است.
تحلیل اندیشه اجتماعی توسعهای امام خمینی (ره)
در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام و تحولات مذهبی ناشی از آن میتوان به فرایند نفی و رد گفتمان توسعه غربی توجه کرد. مسئله قابل تأمل این است که چگونه گفتمان دینی انقلاب اسلامی با رهبری امام به جنگ الگوهای نظری توسعه غرب رفته و با شرایط و ویژگیهای خاص خود، مبانی نظریههای توسعه و نوسازی غربی را به چالش کشیده و در مقابل، با اتکا بر ارزشهای دینی و اعتقادی در الگوی توسعه بومی، به حیات خویش در قالب نظام جمهوری اسلامی ادامه داده است. برای درک این مسئله به بررسی اندیشه امام خمینی درباره توسعه و مفاهیم مرتبط با آن میپردازیم.
با عنایت به ظرافت و نکتهسنجیهای بیبدیل اندیشه اجتماعی توسعهای امام (ره) که از مهمترین دیدگاههای توسعهای است، امروزه با توجه کافی به ملزومات امر، میتوان اندیشه اجتماعی امام را مبنایی مناسب و در خور شأن نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در حوزه توسعه و پیشرفت در نظر گرفت. به منظور تحلیل و مطالعه جایگاه اندیشه اجتماعی توسعهای امام خمینی، با استفاده از رویکردی تحلیلی- مقایسهای، اندیشه اجتماعی ایشان را بر اساس ادبیات نظری توسعهای مورد بررسی قرار دادیم که نتایج آن در ادامه بیان میشود.
دیدگاه امام خمینی (ره) درباره مفهوم و ایده پیشرفت و توسعه
امام خمینی (ره) در اندیشه اجتماعی خویش خواهان پیشرفت و ترقی جامعه اسلامی هستند، اما نه در چارچوب الگوی غربی که مبتنی بر ترویج روحیه کاخنشینی و نابودکننده هویتها و باورهای دینی است، بلکه بر اساس الگویی اسلامی- ایرانی. در ادامه سخنان ایشان درباره مطلب فوق بیان میشود:«باید ایرانی بسازیم که بتواند بدون اتکا به آمریکا، شوروی و انگلستان (این جهانخواران بینالمللی) استقلال سیاسی، نظامی و اقتصادی خویش را به دست گیرد و روی پای خود بایستد» (صحیفه امام ج 9: 25)
. «باید به بدخواهان ثابت کنیم که ما هم آدمیم، که ما هم هستیم در این دنیا، شرق هم یک جایی است، همهاش غربی نیست، شرق هم یک جایی است که خزائنش بیشتر از همه جا بود؛ طب از شرق به غرب رفته، تمدن از شرق به غرب رفته، لکن تبلیغات چه بوده است که ما را به عقب زدند (صحیفه امام ج 11: 193). «شرق یک فرهنگ اسلامی دارد که مترقیترین فرهنگ است، این فرهنگ اسلامی باید تمام احتیاجاتش را اصلاح کند و دستش را پیش غرب دراز نکند» (صحیفه امام ج 10: 17). «بر فرهنگ اسلام تکیه زنید، با غرب و غربزدگی مبارزه نمایید و روی پای خودتان بایستید و بر روشنفکران غربزده و شرقزده بتازید و هویت خویش را دریابید (صحیفه امام ج 13: 83).
امام خمینی (ره) در جایگاه رهبر یک جامعه و در قالب گفتمان انقلاب اسلامی، اهمیت ویژهای برای پیشرفت و تعالی جامعه اسلامی قائل هستند. با اینکه در نگرش ایشان، پیشرفت و توسعه متوازن و متناسب در همه ابعاد پذیرفته شد، لیکن فرایند پیشرفت و توسعه باید در مجموع به استحکام پایههای دین، تقویت مبانی اسلامی- ایرانی و تربیت و هدایت انسان منجر گردد.
در اندیشه امام (ره) پیشرفت و توسعه اقتصادی، اجتماعی، علمی و فرهنگی علاوه بر اینکه اصول، مبانی و ملزومات خاص خود را دارد، باید برآورنده اهدافی متعالی باشد که از بطن اندیشه دینی و انقلاب اسلامی ناشی میشود و در رأس همه، خداباوری و حاکمیت توحید در جامعه قرار داشته باشد. بر همین اساس الگوی پیشرفت جامعه در اندیشه اجتماعی توسعهای امام، الگوی کاملاً اسلامی- ایرانی است، نه الگوی توسعهای غربمدار. به طور کلی، حضرت امام (ره) مهمترین عامل مؤثر بر پیشرفت و تعالی انسان را دین و مذهب میداند.
نتایج پژوهشهای اندیشمندان پسانوسازی نظیر بلا (1957)، دیویس (1987) و بنوعزیزی (1987) نیز مؤید این سخن حضرت امام (ره) است که دین مهمترین عامل تأثیرگذار بر روند پیشرفت یک جامعه است. «بنو عزیزی» (1987) به طور ویژه به بررسی یکی از مهمترین طغیانهای تجدید حیات اسلامی یعنی انقلاب سالهای 1979-1977 در ایران پرداخته است. نمونه ایران به ویژه از این حیث حائز اهمیت است که یگانه جنبش تجدید حیات بوده است که در عمل توانسته است یک رژیم بنیادگرای اسلامی را نیز روی کار آورد.
جنبشهای تجدید حیات اسلامی، در رسانههای غرب به عنوان جنبشهایی افراطی، ناسازگار با زمان و واپسگرا معرفی شدهاند. از دیدگاه مطالعات سنتی نوسازی، وقوع این جنبشها بیانگر «شکست» در فرایند نهادسازی هستند که تحت تأثیر فشارهای سیاست تودهای و بسیج پرشتاب اجتماعی اتفاق میافتند. از این رو، همواره این بیم وجود داشته است که جنبشهای مزبور با خود رژیمهای اقتدارگرا را به همراه آوردند و موجب تشدید مناقشات قومی، مذهبی و از هم پاشیدگی سیاسی گردند.
تحلیلهای مذکور درباره انقلاب اسلامی 1979-1977 ایران نیز تجدید حیات اسلامی را عموماً عکسالعمل عناصر واپسگرا مانند روحانیون اسلامی به جریان نوسازی در ایران معرفی میکنند. «بنو عزیزی» این گونه تفسیرها را اظهاراتی یکطرفه میداند، زیرا طرفداران این نوع نگرش قادر نیستند عواملی مانند مبانی ساختاری، تقسیمات فرهنگی، ماهیت مذهب شیعه و نیز ائتلاف پیچیده میان نیروهای مختلف اجتماعی را بررسی کنند که مبین ریشههای انقلاب ایران است. به طوری که وی معتقد است سرشت منحصربهفرد مذهب شیعه نیز یکی از مهمترین عناصر پیشبرد انقلاب بوده است (سو، 1390: 80-81).
از طرف دیگر بنو عزیزی (1987) توضیح میدهد:«حضور نمادهای پرقدرتی چون استقامت، پایداری، گذشت و فداکاری برای نیل به حقیقت و عدالت در شعائر مختلف آن؛ استعداد قابل ملاحظه آن برای تعریف مجدد منازعات سیاسی در قالبهای مذهبی؛ در اختیار داشتن یک منطق مردمی و واژههایی که «مظلومین» را در مقابل «ظالمین» قرار میدهد و بالاخره وعده مسیحایی آن برای تحقق یک نظام عادلانه اجتماعی و بازگشت یک «امام غائب» آن را به مذهبی فوق العاده قدرتمند برای اعتراض و مقابله با وضع موجود تبدیل میکند».
یکی از موضوعات اساسی در توصیفهای موجود درباره شخصیت امام خمینی، خصیصه ضدمدرن بودن ایشان است. امام خمینی را اغلب یک روحانی قرون وسطایی دلکنده از دنیای مدرن و علاقمند به «بازگشت به عصر گذشته»[8]توصیف میکنند. سامی زبیده[9]این گونه تلقی و توصیف را رد میکند. به اعتقاد او به آسانی نمیتوان امام خمینی را شخصیتی ضدمدرن دانست. به زعم او، امام خمینی خارج از مدرنیته نیست، بلکه در واقع در متن مدرنیته قابل فهم است (سعید، 1390: 115).
نظر کلی زبیده این است که اگرچه امام خمینی خود را مقید به اعمال و شعارهای سنتی اسلام اعلام میکند، اما دستاوردهای وی را جز با قرار دادن در بافت مدرنیته نمیتوان درک کرد. نظریه سیاسی امام خمینی فقط زمانی قابل فهم
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۴۱۹۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی: اندیشههای امام بهطور هدفمند تحریف میشود /یک مورخ باید شجاع باشد و از پروپاگاندای رسانهای نترسد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حجتالاسلام و المسلمین مرتضی اشراقی صبح دیروز در مراسم رونمایی از کتاب «چالشهای تاریخی» با تقدیر از عباس سلیمی نمین به خاطر تألیف این کتاب، گفت: امروز با توجه به گسترش فضای رسانهای و مجازی و به تبع آن، خبررسانی و انتشار اخبار در این فضا و اثرگذاری آن بر روی افکار عمومی، حقایق وقایع در بعضی از اوقات به صورت وارونه نمایش داده میشود و در واقع قلب حقیقت پیش میآید و بالتبع آن تحریف در یک واقعه رخ میدهد.
آنگونه که جماران روایت کرده، نوه امام خمینی(س)، با اشاره به برنامهریزی معاندین انقلاب برای تحریف اندیشههای حضرت امام، تأکید کرد: امروزه متأسفانه شاهد آن هستیم که زندگی شخصی، سیاسی و اجتماعی حضرت امام به صورت هدفمند تحریف شده و به جامعه عرضه میشود. نمونههای بسیاری را هم در شبکههای مجازی و هم رسانههای معاند شاهد هستیم.
وی با بیان اینکه امروز بسیاری از ابعاد شخصیت حضرت امام همچنان ناشناخته است، افزود: در واقع نسل کنونی انقلاب، به خصوص نسل نوجوان و جوان، امام را به درستی نمیشناسند و عظمت امام را درک نکردهاند. لذا وظیفه همه ماست که امام را، همان امامی که فی الواقع بودند، معرفی کنیم و نگذاریم منحرفان و مخالفان نظام، امام را تحریف کنند. در اینجا وظیفه یک مورخ جلوگیری از تحریف چنین شخصیتی است.
اشراقی با تأکید بر اینکه یک مورخ باید شجاع باشد و از پروپاگاندای رسانهای نترسد، اظهار داشت: تحریف امام، تحریف انقلاب و تحریف جمهوری اسلامی و تحریف اسلام ناب محمدی(ص) است. رهبر معظم انقلاب بارها فرمودند که در مقابل شبیخونهای فرهنگی دشمن باید برنامه داشت چون آنان نیز با برنامه و هدفمند هجمه فرهنگی انجام میدهند. به همین دلیل ما نیز باید برنامه داشته باشیم و یکی از مهمترین کارهایی که ما میتوانیم در مقابل هجمه فرهنگی دشمن انجام دهیم، «جهاد تبیین» است؛ جهاد تبیین در خصوص انقلاب، امام و دفاع مقدس.
وی تأکید کرد: یکی از وظایف مهم مورخ «جهاد تبیین» است؛ تبیین حقیقت انقلاب و نظام و اینکه عده ای از معاندین در فضای رسانهای و فضاهای مجازی با هزینههای فراوان به دنبال تطهیر رژیم فاسد پهلوی هستند. این گروه به دنبال وارونه نشان دادن حقیقت هستند؛ اینجاست که باید مورخ جلوی این تحریف آشکار تاریخی را بگیرد و نگذارد استکبار رسانهای به اهداف خود برسد.
نوه امام خمینی(س)، یادآور شد: تا کنون چندین مستند برای تحریف انقلاب و امام توسط رسانههای بیگانه ساخته شده است. ما چقدر توانستهایم پاسخ آنان را بدهیم؟ چقدر در جهاد تبیین موفق بودهایم؟ چند مستند موفق در پاسخ به شبههافکنی بیگانگان درست کردهایم؟ مراقب باشیم که دشمن با برنامه به جنگ انقلاب آمده است و ما هم باید برنامه داشته باشیم.
وی با بیان اینکه وظیفه یک مورخ «تبیین حقایق» است، افزود: تاریخنگاری یک هنر است و مورخ یک هنرمند که با قلمش هنر خود را به منصه ظهور میرساند و قلمی که جلوی تحریف را بگیرد و در جهت تبیین حقایق به نگارش در آید، «قلم مقدس» است.
اشراقی با اشاره به آیه ۷۱ سوره آل عمران، گفت: امروز دشمنان قسم خورده انقلاب برای هجوم فرهنگی به کشور، به صورت آگاهانه و هدفمند اندیشههای امام را تحریف میکنند. امروز شاخص و ملاک حقیقت اندیشههای حضرت امام، رهبر معظم انقلاب هستند و یک مورخ انقلابی وظیفه دارد برای جلوگیری از تحریف اندیشههای امام به شاخص و ملاک رجوع نماید و نگاه به کلام رهبری داشته باشد.
وی یادآور شد: امام خمینی(س) ۲۵ دی ماه ۶۷ در نامهای به سید حمید روحانی نوشتند و او را مکلف به تدوین تاریخ انقلاب کردند. برای جلوگیری از تحریف تاریخ انقلاب، امام در این نامه میفرمایند «شما به عنوان یک مورخ باید توجه داشته باشید که عهدهدار چه کارِ عظیمی شدهاید. اکثر مورخین، تاریخ را آن گونه که مایلند و یا بدان گونه که دستور گرفتهاند مینویسند، نه آن گونه که اتفاق افتاده است... از شما میخواهم هر چه میتوانید سعی و تلاش نمایید تا هدف قیام مردم را مشخص نمایید... شما باید نشان دهید که چگونه مردم، علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپسگرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدی(ص) را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایه داری، اسلام التقاط و در یک کلمه اسلام آمریکایی کردند».(صحیفه امام، جلد ۲۱، صفحه ۲۳۹)
نوه امام خمینی(س)، با بیان اینکه مقام معظم رهبری در مسیر حضرت امام دستور به جهاد تبیین دادهاند، اظهار داشت: ما امروز میبینیم در رسانههای معاند، هدف اصلی قیام مردم که رسیدن به استقلال سیاسی، نظامی و اجتماعی بوده است را قلبگونه تفسیر میکنند. امروز کدام کشور مانند جمهوری اسلامی ایران است که از لحاظ سیاست خارجی و نظامی، کاملا استقلال داشته و وابسته به بلوک شرق و غرب نباشد؟! تبیین چنین مسألهای وظیفه همگانی و به خصوص خواص است.
وی حضرت زینب(ع) را بزرگترین جهادگر تبیین تاریخ اسلام دانست.
اشراقی در پایان سخنان خود به مساله روز جهان اسلام، فلسطین پرداخته و گفت: تاریخ را مورخین نمیسازند؛ بلکه تاریخسازان میسازند. امروز مردم مظلوم و سرافراز غزه تاریخساز یک حماسه عظیم هستند؛ حماسه پیروزی خون بر شمشیر، حق بر باطل و نور بر ظلمت؛ و بر مورخین فرض است که وقایع دردناک غزه را بدون کوچکترین تحریف به رشته تحریر در آورند. مورخ یک جهادگر تبیین است و هرگز نباید از پروپاگاندای رسانهای بترسد و مهمترین ویژگی یک مورخ شجاعت است و شجاعت او اثر مستقیم بر قلم او دارد.
اشراقی در پایان تأکید کرد: متأسفانه در بحث جهاد تبیین برای جلوگیری از تحریف تاریخ انقلاب در فضای مجازی مناسب عمل نکردهایم و باید با برنامهریزی دقیق و مدون بتوانیم این کمکاری را جبران کنیم.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899389