روايت ترور «ناصرالدين شاه» توسط ميرزا رضاي کرماني
تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۱۴۸۸۳۶
خبرگزاري آريا - وب سايت تاريخ ايراني: صبح جمعه هجدهم ذيقعده 1313 ناصرالدين شاه قاجار به شکرانه پنجاهمين سالگرد سلطنت به زيارت حضرت عبدالعظيم در شهر ري رفت اما روياي جشن پنجاهمين سال سلطنت را واقعيت هولناک قتل او درهم شکست. ميرزا رضا کرماني قاتل ناصرالدين شاه، در نقطهاي او را به گلوله بست که چندسالي پيشتر به دستور شاه قاجار، سيدجمالالدين اسدآبادي را بازداشت و خوار و خفيف کرده بودند و بدين ترتيب ميرزا رضا در آن روز هم انتقام ستمکشيهاي خود از شاه گرفت و هم انتقام بدرفتاريها با مرشد خود را.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قلب شاه قاجار با گلولهاي که از تپانچه پنج لول يک رعيت ايراني خارج شد از حرکت ايستاد، رعيتي که روياي قتل ناصرالدين شاه ماليخولياي ذهنش بود و با فکر اجرايي کردن آن شب و روز ميگذراند. چه آنکه ميرزا رضا چند سال قبل از آن نيز به هنگام تعزيهخواني تکيه دولت که در غرفه حاج محمدحسين امينالضرب خدمت ميکرد، به هنگام گردش شاه در غرفهها نيت کرد با کاردي که در اختيار داشت مقصود خود را انجام دهد اما احتياط کرد که مبادا کارگر نگشته و کارها بدتر و سختتر شود.
روياي ميرزا رضا اما در ديدار با مرشدش سيدجمالالدين اسدآبادي در استامبول مهر تاييد ميخورد و تبديل به نقشه ميشود، آن روز که ميرزا رضا در محضر سيدجمال و بهگاه شکايت از صدمات روزگار به گريه ميافتد. سيد اما او را برحذر ميدارد که «گريه کار کودکان است و مرد مادام که دروازه مرگ به روي او باز است نه زير بار ذلت ميرود و نه از حوادث روزگار شکايت ميکند.» ميرزا رضا پس از شنيدن اين سخن جاني تازه ميگيرد و حال و روز ملالانگيز خويش تغيير داده و براي انتقام کشيدن از ستمکار خود را آماده ميسازد. مخفيانه به ايران باز ميگردد بهرغم آنکه ميداند تحت تعقيب است با هزار ملاحظه خانهاي در شهر ري براي خود فراهم کرده، قيافه و نام خويش را تا آنجا که ممکن است تغيير داده، در بالاخانه دري که از صحن مقدس به مدرسه امينالسلطان ميرود به شغل معالجه امراض جلدي کودکان پرداخته و در حقيقت براي اجراي يگانه مقصد خويش انتظار فرصت ميکشد. فرصتي که سرانجام به بهترين شکل ممکن براي ميرزا رضا فراهم شد.
يحيي دولت آبادي که شب قبل از ترور ناصرالدين شاه همراه با جمعي از دوستان خود به زيارت حضرت عبدالعظيم رفته و ميرزا رضا را در حال زيارت و تفکر ديده بود در خاطرات خود اينچنين شعف ميرزا رضا را بهگاه مطلع شدن از قصد شاه قاجار براي زيارت حضرت عبدالعظيم روايت ميکند: «در تاريکي زاويه ايوان شخصي در لباس کسبه ديده ميشد که صورتش درست تميز داده نميشد. اين شخص ميرزا رضاي کرماني است که گوشه تاريکي سرپا نشسته، دستها را بر روي زانو و سر را بر روي دستها گذارده، در درياي فکر و خيال فرو رفته بيآنکه تغيير وضعي به خود بدهد يا کلمهاي بگويد. در اين حال دو تن از زوار در طرف ديگر ايوان نشسته با يکديگر صحبت داشته درضمن سخن ميگويند فردا شاه به زيارت ميآيد قرق هم نميباشد. چون تاکنون رسم بوده است هر وقت شاه به اين مزار مشرف ميشده صحن و حرم را به کلي قرق مينمودند. به محض آنکه از زبان اين دو زوار شنيده ميشود شاه فردا به زيارت ميآيد و قرق هم نميباشد، مجسمه فکر و خيال در تاريکي زاويه ايوان به جنبش آمده سر از روي دست و زانوي تحير برداشته از روي تعجب ميگويد شاه فردا اينجا ميآيد، قرق هم نيست.»
و بدين ترتيب جمعه موعود ناصرالدين شاه بعد از آنکه شکرانه پنجاه سال سلطنت را به جاي ميآورد و قصد خروج از حرم ميکند، در قيل و قال و رفت و آمد زائران مردي به سمتش ميآيد و به روال همه عرض حالدهندگان به پادشاه، در دستش عريضهاي است و ناگهان صداي صفير گلوله شنيده ميشود و بعد از آن همهمه و آشوب. ميرزا رضا اما اقبال گم شدن در آشوب نمييابد.
ناظمالاسلام کرماني که او نيز آن جمعه به زيارت حضرت عبدالعظيم رفته بود در "تاريخ بيداري ايرانيان" فرجام ميرزا رضا بعد از قتل ناصرالدين شاه را اينگونه روايت ميکند: «... اتفاقا در آن روز به زيارت حضرت عبدالعظيم رفته بوديم. در مدرسه نشستيم و منتظر رفتن شاه شديم که يک دفعه ديديم درها را ميبندند و ميگويند شاه را تير زدهاند. چون تا يک اندازه احتمال صدور اين امر را از ميرزا رضا ميداديم، رفتيم دم منزل او که استعلامي کنيم. شخصي فراش آنجا ايستاده گفت آقايان زود برويد و در اينجا نمانيد که برايتان خطر دارد. باري فورا از دور سلامي به حضرت عبدالعظيم داده و روانه شهر شديم. دربين راه کالسکه شاهي را ديديم که با سوار زيادي به شهر ميآورند. به فاصله پانصد قدم ميرزا رضا را در درشکه سوار کرده متجاوز از پانصد نفر سوار اطراف او را گرفته ميآوردند به شهر و ميرزا رضا با نهايت قوت قلب و يک اطميناني که از جبهه بيگناهان مشهود ميشد به اطراف خود مينگريست و نظاره مردم ميکرد. گويا به لسان حال ميگفت اي اهل ايران من به تکليف خود عمل نمودم و درس خود را به شما تعليم کردم.»
فرجام ميرزا رضا اما اعدام بود اگرچه مظفرالدين شاه خيال کشتن او را نداشت و بارها از قول او نقل شده بود که «قصاص و کشتن ميرزا تشفي قلب من نيست. من اگر بخواهم انتقام بکشم بايد تمام اهل کرمان را از دم تيغ انتقام بگذرانم.» با اينهمه اما شاه جديد به تحريک يکي از روحانيون دربار دستور به قتل قاتل پدر داد و آنگونه که ناظمالاسلام کرماني مينويسد: «از مرحوم شيخ محمد حسن شريعتمدار طهراني شنيدم که ميگفت من به اعليحضرت مظفرالدين شاه گفتم چرا در کشتن ميرزا رضا مسامحه داريد و کشتن او را چرا به تاخير انداختيد. مظفرالدين شاه فرمود اين شخص قابل کشتن نيست.
من جواب دادم اعليحضرت از حق خود گذشتند و ما رعايا که فرزندان شاه سعيد شهيد هستيم تا قاتل پدر خود را به دار نبينيم چشممان گريان خواهد بود. مرحوم مظفرالدين شاه فرمود که آيا اينطور کشتن موافق با شرع است و آيا قانون اسلام اجازه ميدهد که اينطور کسي را به قتل رسانند. چون مقصود مظفرالدين شاه طفره از کشتن بود جناب آقا شيخ محمدرضا مجتهد ملتفت شده با شاه همراهي کرد ولي مرحوم شيخ محمد حسن شريعتمدار يا ملتفت نشده يا به غرضي ديگر اصرار به کشتن ميرزا رضا ميکرد تا شاه متغير شده رو کرد به اتابک ميرزا علي اصغرخان امينالسلطان و فرمود فردا بدهيد سر اين پسره را ببرند.» و بدين ترتيب ميرزا رضا در ربيع الاول 1314 در ملاءعام به دار آويخته شد.
ميرزا رضاي کرماني برخلاف غالب سوءقصدکنندگان به پادشاهان سلطنتهاي پيشين ايران فردي در زمره طبقه رعيت بود. به ديگر سخن ميرزا رضا نه خواهان انتقامجويي از ايل رقيب بود، نه مدعي تخت و تاج شاهي و نه عضوي از خدمه درباري. ظلمهايي که ميرزا رضا از ناحيه حاکم تهران تحمل کرده بود به تنهايي انگيزهاي قوي براي قتل شاه توسط ميرزا رضا را فراهم نميکرد و اگر نبود عداوت شخصي سيدجمال الدين اسدآبادي در حق ناصرالدين شاه بابت بدرفتاري و تبعيد از ايران شايد ميرزا رضا هيچ وقت دست به کاري چنين بزرگ نميزد. تشويق و ترغيب سيدجمالالدين و هواداران کرمانياش به حد وافر در روحيه زجر ديده و ماليخوليايي ميرزا رضا موثر افتاد. حتي دشوار ميتوان تصور نمود که ميرزا آقاخان کرماني و همشهري او شيخ احمد روحي در ترغيب فکري رفيق و همشهريشان ميرزا رضا براي اجراي چنين مقصودي نقش نداشته باشند.
اقدام ميرزا رضا در "شاه کشي" همچون عموم "شاهمرگي"ها در ايران دلهره آني و هرج و مرج به دنبال داشت و بدون شک در مواجهه با چنين عواقبي بود که صدراعظم امينالسلطان که قرار بود آن روز ناهار شاه را ميزبان باشد، به محض مطلع شدن از ترور شاه ترتيبي داد تا جسد ناصرالدين شاه را مخفيانه از صحن بيرون ببرند و در کالسکه سلطنتي بنشانند. در بازگشت به کاخ گلستان خودش نيز در کنار جسد برجاي نشسته شاه نشست و اندام بيجان او را به حرکت درآورد، گويي شاه براي جمعيت مضطربي که در طول راه بازگشت به پايتخت ازدحام کرده بودند دست تکان ميدهد و سر ميجنباند. و به تعبير عباس امانت در کتاب "قبله عالم": «گويي اين نمايش خيمه شب بازي با ناصرالدين شاه بيجان قطعا آسانتر از بازي دادن ناصرالدين شاه زنده براي صدراعظم او مينمود.»
امينالسلطان شايد بهتر از هرکسي درباريان را ميشناخت و بيشتر از هرکسي نيز ميدانست که کامران ميرزا، پسر ناصرالدين شاه و حاکم تهران داعيه حکومت دارد، پس درنگ نکرد و بيش از هر اقدامي مظفرالدين ميرزا وليعهد را در تبريز از واقعه مطلع کرد و در راس دولت به سرعت مقدمات لازم براي انتقال آرام تاج و تخت را فراهم آورد. اندکي بعد مظفرالدين از تبريز رسيد و به تخت نشست و قتل ناصرالدين شاه به زودي به محفظه خاطره جمعي مردم سپرده شد. امين السلطان حتي دستور داد پيش پردهاي در آغاز تعزيههاي تکيه دولت در ذکر مناقب شاه شهيد خوانده شود. هدف از اين عمل ظاهرا تسکين تشويش مردم بود که پس از حادثه شاهکشي افزايش يافته بود. اين تشويش و اظطراب هم خيلي زود فرو نشست. «شاه شهيد» لقبي شد براي ناميدن ناصرالدين شاه اما داستان قتل او در سرعت حوادثي که سلطنت مظفرالدين شاه قرار بود به خود ببيند رفته رفته فراموش شد.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۴۸۸۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اصلاح هندسی و تعریض باند جنوبی خیابان میرزاطاهر شرقی
مدیر منطقه ۹ شهرداری اصفهان با بیان اینکه اصلاح هندسی بر اساس نیازهای ترافیکی و لزوم بهبود تردد صورت میگیرد، گفت: بر این اساس اصلاح هندسی و تعریض باند جنوبی خیابان میرزا طاهر شرقی برای رفاه حال شهروندان در این منطقه در حال اجرا است.
سیدسلمان قاضیعسگر در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، اظهار کرد: بهمنظور اصلاح نقاط حادثهخیز منطقه ۹ شهرداری اصفهان، ایمنسازی و اصلاح شکل هندسی و تعریض باند جنوبی خیابان میرزا طاهر شرقی با هزینهای بالغبر سه میلیارد ریال در این منطقه در حال اجرا است.
وی افزود: روند اجرای فعالیتهای عمرانی منطقه ٩ شهرداری اصفهان با رویکرد تحقق اهداف مدیریت شهری، همچنین اجرای تعهدات با عنوان خدمات به شهروندان، توسعه محلات در راستای تأمین رفاه و آسایش و جلب رضایت آنها است.
مدیر منطقه ۹ شهرداری اصفهان خاطرنشان کرد: مدت زمان اجرای اصلاح هندسی و تعریض باند جنوبی خیابان میرزا طاهر شرقی پس از رفع معارضات حداکثر سه ماه است و پیشبینی میشود، در مدت زمان کوتاهتری تکمیل و به بهرهبرداری برسد.
قاضیعسگر ادامه داد: این پروژه با هدف تعریض باند جنوبی ابتدای خیابان میرزا طاهر شرقی بهطول بیش از ۱۲۵ متر برای رفع مشکلات ترافیکی و تسهیل در تردد و نیز اصلاح راستگرد خروجی خیابان میرزا طاهر شرقی به کندروی بزرگراه شهید خرازی و اتوبان آغاز بهکار خواهد کرد.
کد خبر 747449