Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-04-27@06:36:35 GMT

مطهری آغازگر گفتگوی اندیشه ها در ایران است/ پدر فلسفه تطبیقی

تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۱۵۷۴۷۴

مطهری آغازگر گفتگوی اندیشه ها در ایران است/ پدر فلسفه تطبیقی

حسین فلسفی گفت: مطهری آغازگر گفتگوی میان اندیشه ها و پدر فلسفه تطبیقی در روزگار ماست. با این گفتگوی میان اندیشه ای و تطبیق فلسفی بود که بسیاری از مسائل پیچیده روشن شد.

خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: به مناسبت سالگردشهادت استاد مرتضی مطهریبا حسین فلسفی، دکترای فلسفه اسلامی و استادیار فلسفه دانشگاه خرم آباد گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حسین فلسفی در کارنامه علمی خود کتاب‌های منطق اشراق (پژوهشی در منطق اشراق)، چیستی دانش تجربی (ارزیابی سرشت و جایگاه دانش تجربی و روش‌های آن)، خرد در برابر خرد (پژوهشی در داوری‌های حکمت اشراق سهروردی) را وارد بازار نشر کرده و کتاب‌های فلسفه روشنایی او در زمینهٔ فلسفه اشراق آماده چاپ است.

*شما چگونه با شهید مطهری آشنا شدید و آشنایی شما با ایشان تا چه اندازه است؟

اینکه روزی را روز معلم بنامیم و روز دیگر را روز مادر و روزی را روز بزرگداشت شهید مطهری بنامیم از دست آوردهای شگرف دوران مدرن است و معنای بسیار روشن دارد. معنای روشن آن این است که در ۳۶۴ روز دیگر نه مادر گرامی داشته می شود و نه شهید مطهری و نه معلم. این روزگار مدرن است که انسان را ازهویت خویش تهی کرده و برای بازگشت به هویت خویش روزی را دستاویز می کند تا به یاد کسی و کسی را ستایش کند. این مدرن است که برای برقرار کردن ارتباط تکنولوژی می آفریند. نگاهش به جهان و انسان و همه چیز دگرگون می شود. همه دستاوردهای بشر مدرن برای ارتباط بود که یک حس اصیل در وجود آدمی است. اما این همه وسایل ارتباطی بدبختانه انسان ها را از همدیگر دورترو دورتر کرده تا بدانجا که مادر پاس داشته نمی شود مگر در روز مادر، معلم پاس داشته نمی شود مگر در روز معلم، مطهری پاس داشته نمی شود مگردر روز سالگرد ایشان.

خب این نوید خوبی برای جامعه ما نیست. باید همواره اینان را پاس بداریم و ارج بگذاریم نه اینکه روزی از روزها را چنین کنیم و چنان. همین روزها هم آن خلوص و یکرنگی خود را از دست داده اند، ما برای پاس داشت مقام معلم ظرف آشپزخانه برایش می بریم. برای پاس داشت مادر وسیله ای برایش می خریم در صورتیکه اینها هیچکدام پاس داشت او نیستند. برای پاس داشت شهید مطهری جلسه ای برگزار می شود و چند نفرسخنی می گویند و بعد هم والسلام، تا سال آینده که چنین شوری در سرها بیافتد. این پاس داشت ها و این سالگردها از نظر ما نه نشان خوبی است و نه زیبنده ماست، ما باید همواره ؛ مادرانمان را، شهید مطهری را، معلمامان را و ... پاس بداریم. اگرمعلم در زندگی کسی نقش دارد که دارد، نمی توان نقش او را از او جدا کرد. ببینید اگر کسی را تحلیل کنید، مثلا اگر من را تحلیل کنید بخشی از وجود من از آن پدر و مادر است، بخشی از وجود من از آن معلمان من است. بخشی از وجود من از آن دوستانی است که برمن اثر نیکو بخشیده اند. با این حساب و کتاب نمی شود وجود آن دوستان، معلم، پدر و مادر را از هم جدا کرد. مگر یک انسان کیست؟ مگر یک انسان جدای از آنانی است که بر او اثر گذاشته اند و او را او کرده اند. مگر یک انسان چیست؟ بنابراین نمی توان وجود آن دیگران را جدا کرد و کناری نهاد و روزی برای پاس داشت به سراغشان رفت و این هم ممکن نیست.

من با اینکه با این پاس داشت ها مخالفم پیشنهاد می دهم که دست کم اگر گرفتار ارزش های مدرن شده ایم محتوای مدرن به آن ندهیم. کاسبکاران ما را فریب ندهند که ارزش های معنوی را با ارزش های مادی جابجا کنیم

بنابراین من با اینکه با این پاس داشت ها مخالفم پیشنهاد می دهم که دست کم اگر گرفتار ارزش های مدرن شده ایم محتوای مدرن به آن ندهیم. کاسبکاران ما را فریب ندهند که ارزش های معنوی را با ارزش های مادی جابجا کنیم و بدانیم که این ارزشها ارزشهای معنوی هستند وارزشهای مادی نیستند. محتوای پاس داشت ها را لااقل پاس بداریم و اینها را از آن جایگاه والایی که دارند بر زمین نکوبیم. اگر فلسفه دانشی است که هست، اگر فلسفه ارجمند است که هست، اگر فلسفه دانش برین است که هست، اگر فلسفه دانش نخستین است که هست، اگر فلسفه دانش همه دانش ها و مادر همه دانش ها است که هست، من این دانش را با شهید مطهری آغاز کردم.

درست یادم هست که دردوره راهنمایی با خواندن کتاب گران سنگ اصول فلسفه و روش رئالیسم به فلسفه علاقه مند شدم و در واقع یا اینکه علاقه ام را بازشناختم و از همان روز تا به امروز در این راه گرفتار فلسفه آمدم و همچنان ما را می برد آنجا که خاطرخواه اوست. براین پایه من آغاز فلسفه را از شهید مطهری می دانم و سرآغازها همیشه ارجمندند، سرآغاز ها همیشه پایان اند، سرآغاز ها هستند که تقدم دارند، اگر همه اینها را کنار هم بگذاریم، من بدون تردید می گویم که معلم فلسفه من، معلم فلسفه آغازین من، یا او که من را با فلسفه آشنا کرد، یا او که مرا در این راه انداخت، شهید مطهری بوده است. با اینکه هیچگاه در کلاس ایشان حضور نیافته ام و دیدار حضوری هم نداشته ام، اما آن روح بزرگ ایشان بود که ما را در این راه انداخت و در این راه به پیش می رویم تا به کجا برسیم والله اعلم. به صواب بر این پایه نمی توانیم که و نمی دانم و نمی توانم بپذیرم که روزی را برای شهید مطهری بگذاریم و دیگر روزها نه. من هموراه مدیون سرآغاز کار فلسفه هستم که با شهید مطهری شروع شده است و از این روهمیشه ایشان را بزرگ می دانم وبزرگ دانسته ام و ایشان را حقیقتا دوست می دارم.

*بارز ترین ویژگی های شهید مطهری در زمینه فلسفه را چه می دانید؟

پرسش شما پرسش بسیار دشواری است و من آنچه که در ذهنم می گنجد را عرض می کنم. از بارزترین مشخصه های شهید مطهری درباره فلسفه که من فقط به بارزترین آنها اشاره می کنم. به نظرم یکی از ویژگی های بسیار برجسته شهید مطهری و شاید نخستین ویژگی ایشان درزمینه فلسفه باشد، اصیل بودن ایشان است. من برای اینکه این ویژگی را اندکی بشکافم اجازه می خواهم معنای اصیل را روشن کنم. اصیل یعنی آن چیزی که در درون انسان، در نهاد انسان ریشه دارد. آن چیزی که در نهاد من، در درون من، در وجود من ریشه دارد، اصیل است وگرنه اصیل نیست و می شود آن را از خود جدا کرد. ببینید اگر شما ده بچه درمکانی بازی کنند شما دربند بچه ای هستید که از آن شماست، به فکر دیگر بچه ها هم شاید باشید. اما از همه بیشتر اوست که مال شماست. به وجود شما بسته است یا وجود شما به آن بسته است، این است که آن برای شما اصیل است که سر در گرو آن دارید و آن برای شما اصیل نیست که درغم و هم او نیستید.

شهید مطهری اندیشمندی اصیل است. زیرا ایشان در این فرهنگ رشد یافته است واین فرهنگ در وجود ایشان نهادینه شده است و وجود ایشان به این فرهنگ بسته است و ایشان سر در گرو این فرهنگ دارد و هم و غم این فرهنگ را دارد.

به این معنا شهید مطهری اندیشمندی اصیل است. زیرا ایشان در این فرهنگ رشد یافته است واین فرهنگ در وجود ایشان نهادینه شده است و وجود ایشان به این فرهنگ بسته است و ایشان سر در گرو این فرهنگ دارد و هم و غم این فرهنگ را دارد. و این هم و غم ایشان را در گوشه گوشه کتاب ها و نوشته های ایشان می توان یافت. در یک نگاه و اگر خواننده ای که نویسنده آثار شهید مطهری را نشناسد، به این نوشته ها نگاه کند می یابد که نویسنده در غم چیست؟ در بند چیست؟ چه چیزی از وجودش می تراود و وجودش به چه چیزی بسته است؟ و برای چه چیزی دارد می کوشد؟ این کوشش همگانی وهمواره شهید مطهری از جایی است و به جایی می رسد. از درون می جوشد و می خواهد آن حس اصیل درونی را گسترش بدهد و این به آن معنی است که ایشان اندیشمندی اصیل است و کم اند اندیشمندانی که اینسان اصالت داشته باشند.

دومین ویژگی شهید مطهری ژرف اندیشی اواست. با اینکه شهید مطهری با زبان های لاتین و یا دست کم از زبان های لاتین استفاده نمی کرده و با اینکه شاید خیلی ازآثار خود فیلسوفان غرب را نخوانده است. اما همان اندازه که می خوانده و به دستش می رسیده است، خوب می فهمیده است. این نشان می دهد که ایشان به تعبیر خود ایشان در کتاب تعلیم و تربیت اسلامی، ایشان فیلسوفی است عاقل و نهاله. عاقل آن است که به مبادی و مبانی توجه می کند و نه به شاخ و برگ ها، عالم آن است که می آموزد اما از این اندوخته ها به جایی نمی رسد. ولی عاقل آن است که کم می آموزد و بیشتر تحلیل می کند. ایشان از آیت الله بروجردی نام می برند که آیت الله بروجردی در میان حوزوی ها کسی بودند که کمترین کتاب را می خواندند. اما با خوانش آن کتاب به مبادی و مبانی و ساختار فکری نویسنده پی می بردند. اتفاقا این ویژگی را در خود شهید مطهری عیان دیده می شود. با اینکه کم خوانده اند و بااینکه نوشته های دسته اول را باز نخوانده اند. اما فهم ودرک ایشا ن از فلسفه هایی که با آنها سروکار داشته اند، ژرف و باریک اندیشانه است.

ویژگی سومدادورزی و امانت داری شهید مطهری است. شهید مطهری هیچگاه در راه فلسفه جانبدارانه برخورد نکرده است. یک اندیشمند در مقام نظر به همه دیدگاه ها احترام می گذارد و شهید مطهری اینچنین بوده است

ویژگی سومدادورزی و امانت داری شهید مطهری است. شهید مطهری هیچگاه در راه فلسفه جانبدارانه برخورد نکرده است. یک اندیشمند در مقام نظر به همه دیدگاه ها احترام می گذارد و شهید مطهری اینچنین بوده است. در امانتداری و در سبک رفرنس و ماخذ دادن، ایشان حقیقتا ممتاز هستند. ویژگی بعدی فروتنی و پشتکارشهید مطهری است. با آن همه پشتکار و با آن همه نوشته، همواره فروتن است و درعین فروتنی، انسانی بسیار مصمم و جدی و روبه سوی آینده است.

ویژگی بعدی که می توان به آن اشاره کرد که در وجود ایشان موج می زند. معلم بودن ایشان است و به همین خاطر شهادت ایشان را روز معلم نامیده اند که این نامگذاری به گمانم نامگذاری درستی است. ایشان معلم است اما معلم بودن و به تعبیری که ایشان معلم است. یعنی معلم باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا معلم باشد؟ آیا هرکس در کلاسی حاضر شد وسخنی گفت و وقتی را گذراند می توان معلم نامید؟ معلم برای معلمی باید چه ویژگی هایی و چه شرایطی داشته باشد؟ به نظر می رسد ازمیان ویژگی هایی که معلم باید داشته باشد، چند تا از آنها از همه سرآمدترند. نخست آنکه باید دانش بسیار داشته باشد. شاید اولین ویژگی معلم این است. معلم یعنی دانشمند و دانش آموز یا دانشجو به اعتبار دانش معلم است که سر کلاس می نشیند و گرنه همان دانش آموز و دانشجو در برابر کسی دیگر که نمی نشیند و به حرف های او که آنگونه گوش نمی دهد. بنابراین معلم باید اندوخته فراوانی داشته باشد و شهید مطهری اینگونه است. از هر دانشی بهره ای دارد و دوم اینکه این دانش ها را می تواند با هم تالیف کند و بپیوندد و از این تالیف و پیوند اینها نتیجه درست و به جایی را به خواننده و شنونده بدهد.

دومین ویژگی یک معلم خوب داشتن قلم خوب است. اگر معلم قلم خوب نداشته باشد، معلم نیست. اصلا دبیر یعنی کسی که می تواند بنویسد. نوشتن معانی گوناگون دارد که ساده ترین معنا و دم دست ترین معنا این است که در نوشتن باز نماند و آنگونه بنویسد که می اندیشد و آنگونه بیاندیشد که می نویسد. ما بدبختانه در بسیاری از حوزه ها و اندیشمندان شکافی میان آنچه که اندیشه می شود آنچه که نوشته می شود وجود دارد و هستند کسانی که آنچه می اندیشند و آنچه می گویند و آنچه می نویسند، از هم جداست. خوب می اندیشد خوب بیان نمی کند، خوب می اندیشد، خوب بیان می کند و خوب نمی نویسد. کم اند معلمانی که خوب می اندیشند، خوب بیان می کنند و خوب می نویسند. از دید من یکی افراد یا نمونه های خوب اندیشیدن و گفتن و نوشتن، شهید مطهری است.

سومین ویژگی های یک معلم خوب که نمی توان گفت این سومی یا اولی است، به هر روی یکی از بهترین ویژگی هایی معلمی است. این است که با شنونده دایالوگ برقرار کند. این برقرای ارتباط با شنونده ویژگی هر کسی نیست، مگر اینکه بتوانیم خودمان را به دیگران نشان دهیم و دیگران را با خودمان همراه کنیم. این هنری است که می توان آن را معلمی نامید. این رفتار فقط در کلاس درس نیست. افرادی در جاهایی دیگر وجود دارند که معلم های خوبی برای دیگرانی هستند که در کلاس هم نیستند. این ویژگی خاص که اگر باشد معلمی هست و اگر نباشد معلمی نیست. این ویژگی را شهید مطهری حقیقتا در خود بسیار دارند و ایشان به سادگی می تواند با خواننده و شنونده دایالوگ برقرار کند و شنونده رابا خود همراه کند، همان کاری که سقراط می کرد.

*نقش های برجسته شهید مطهری درباروی فلسفه چیست؟

دانستن غیر از اندیشه کردن است. اندیشیدن یعنی رویارویی یعنی مواجهه، یعنی درگیری با محیط پیرامون با این توضیح می خواهم بگویم که شهید مطهری اندیشمندی از این دست است. من در نوشته های ایشان این نگاه را می بینم که ایشان در پی افکندن طرحی نو هستند. در پی بنا نهادن فلسفه اسلامی هستند.

نمونه اول را با این سخن هایدگر آغاز می کنم که ایشان در آن مقاله نامورشان با نام اندیشه چیست؟ بازگو می کند که فلسفه و متافیزیک غربی است و تفکر هم غربی است و برآن است که ما زمینی داریم و بر این زمین اندیشه غربی چیره شده است. این به نظر می رسد که سخن درست و تحلیل به جایی است. ایشان در ادامه می گویند که اندیشیدن چیست؟ اینکه امروز غرب دچار چه سرنوشتی شده است و برآن است که اندیشه غربی دچار نهیلیسم شده است و به جای پرداختن به بنیادها به شاخه ها می پردازد و نیاز است و بایسته است که به اصل ها و سرآغازها برگردد و اندیشه را هم اینگونه تعریف می کند که رویارویی با پیرامون ما را اندیشه می داند. دانستن غیر از اندیشه کردن است. اندیشیدن یعنی رویارویی یعنی مواجهه، یعنی درگیری با محیط پیرامون با این توضیح می خواهم بگویم که شهید مطهری اندیشمندی از این دست است. من در نوشته های ایشان این نگاه را می بینم که ایشان در پی افکندن طرحی نو هستند. در پی بنا نهادن فلسفه اسلامی هستند.

من همین جا یادآور می شوم که از دید من فلسفه اسلامی هنوز آغاز نشده است. فلسفه ما همان فلسفه ارسطو است. درست است که به گفته شهید مطهری، مسائل فلسفه ۲۰۰ تا بود، اما الان به ۷۰۰تا رسیده اند. اما تمام این ۷۰۰ مسئله در چارچوب فلسفه ارسطویی هستند، پارادایم، همان پارادایم ارسطویی است و فلسفه ای که اسلامی باشد اکنون وجود خارجی ندارد. شما اگر بخواهید فلسفه ای بسازید برآمده از قرآن، در این فلسفه هیچ جایی برای واژگان و معانی ای مانند؛ علت و معلول، واجب و ممکن، واحد و کثیر، حادث و قدیم نمی بینید و چنین جایی وجود خارجی ندارد.

اگر بنا باشد که فلسفه ای از قرآن براید و پارادایمی ساخته بشود که بر آموزه های قرآن استوار باشد، این مفاهیم آنجا دیگر کارساز که نیستند هیچ، یا رخت برمی بنندند یا خود را درشکل دیگری نشان می دهند. پس به نظر می رسد که حقیقتا فلسفه اسلامیو تفکر غیر غربی را آغاز نکرده ایم. هر چقدر در این چارچوب بکوشیم و هرچقدر که این مسائل را بسط بدهیم، باز در این چارچوب گرفتاریم. من در نوشته های شهید مطهری به نظرم می رسد که ایشان می کوشند که چنین کنند. نشان کوشش ایشان نیز بسط بحث های گوناگون است. با روش عقلانی، با روش منطقی، عقلانی برآمده از آموزه های قرآنی در پی جا انداختن برخی از مسائل هستند. اینکه ایشان به چنین کاری توفیق یافته اند، طبیعی است که چنین نشده است. اما اینکه ایشان در این راه کوشیده اند به نظرم می شود در آثار ایشان آن را یافت و به هر حال در این زمینه نیز می توان گفت، شهید مطهری آغازگر یک جنبش اندیشه خودی است. این اندیشه ای که از یک انسان از جغرافیای خاص برمی آید.

شهید مطهری در هرجا و هر زمان، اندیشه ای را در برابر اندیشه ای می نهد و می کوشد که میان آنها یک گفتگویی را برقرار کند. در این برقراری گفتگو نیز جانبداری نمی کند و بسیار سقراط گونه و با اندیشه دیگری رودررو می شود

دومین نمونه این است که شهید مطهری را حقیقتا می توان آغازگر گفتگوی بین اندیشه ها در این روزگار شناخت و دانست. در نوشته های هیچ اندیشمندی در زمانه استاد مطهریبه اندازه ایشان نمی یابیم که اینگونه به گفتگوی اندیشه ها همت گماشته باشد. شهید مطهری در هرجا و هر زمان، اندیشه ای را در برابر اندیشه ای می نهد و می کوشد که میان آنها یک گفتگویی را برقرار کند. در این برقراری گفتگو نیز جانبداری نمی کند و بسیار سقراط گونه و با اندیشه دیگری رودررو می شود. این از ویژگی هایی است که حقیقتا در زمان ایشان از آن ایشان بوده است. دیگر سخن می توان گفت که شهید مطهری بایسته است که پدر فلسفه تطبیقی نامیده شود.

اگر فلسفه تطبیقی امروز هست و امروز می توان از آن سخن گفت، باز سرآغاز فلسفه تطبیقی را در نوشته ها شهید مطهری در کتاب شرح مبسوط، در پانوشته های اصول فلسفه و روش رئالیسم ودیگر نوشته ها می توان یافت. این نقش بنیادی شهید مطهری شناخته نشده است و می پنداریم که دیگران چنین کرده اند، درصورتیکه اینگونه نیست. به نظر می رسد که مطهری آغازگر گفتگوی میان اندیشه ها و پدر فلسفه تطبیقی در روزگار ماست و با این گفتگوی میان اندیشه ای و با این تطبیق فلسفی بود که بسیاری از مسائل از پیچیدگی ها روشن شدند و بسیاری از ناهمخوانی های اندیشه های گوناگون را با هم سازگار کردند. این کار شروعی برای یک جنبش بود. اما اینکه آیا این ادامه دارد یا ندارد مسئله ای دیگر است.

سومین نمونه که من در پاسخ سوال شما می توانم به آن اشاره کنم، مسئله یابی شهید مطهری است. یکی از نقش های پررنگ شهید مطهری این است که مسئله یاب است. گفتم که شهید مطهری فیلسوفی است اصیل، فیلسوف اصیل پرسش دارد. انسان اصیل پرسش دارد، اندیشمند پرسش دارد، اندیشمند در پی پرسش است و چون شهید مطهری اصیل بودند و اندیشمند هم بودند، همواره مسئله یاب بودند. مسائلی که با ایشان رشد پیدا کرد، با ایشان به گونه ای در جامعه طرح شدند. مانند بحث جامعه و تاریخ، اگر دیگران گفته اند کم رنگ بوده است. آنکه این مسائل را پررنگ کرد وبا عنوان یک سبک در واقع نشان داد و باز می گویم آغاز کرد، شهید مطهری است. البته نقش ایشان فقط در این سه نمونه نیست، اما من به همین سه نمونه بسنده می کنم.

*نگاه و رویکرد شهید مطهری به فلسفه غرب چگونه است؟

سه گونه می توان به غرب نگاه کرد یک رویکرد و نگاه آن است که غرب را همانگونه که هست بی چون وچرا بپذیرم یک رویکرد آن است که غرب را بی چون چرا نپذیرم، یک نگاه و رویکرد آن است که غرب را بپذیریم با همه خوبیها و بدیها وشناخت این خوبیها و بدیها وقتی که می گوییم غرب، در واقع غرب همان اندیشه و فلسفه غربی است. اندیشه غربی است که غرب را غرب کرده است، من این را قبلا گفته ام. در برابر اندیشه غربی هم همین سه رویکرد هست. بسیاری با غرب سرستیز دارند و غرب را از بنیاد نمی پذیرند و غرب را درجایگاهی نمی دانند که با آن گفتگو کنند. از این گونه افراد بسیارند که در جامعه خودمان و جوامع دیگرهستند و بوده اند. برخی غرب را دربست پذیرفته اند، اندیشه غربی را دربست پذیرفته اند، نگاه شهید مطهری به غرب و فلسفه غرب نگاهی نقادانه است. من اگر اشتباه نکنم در جایی ایشان می فرمایند که آشنایی و خواندن فلسفه غرب لازم و ضروری است. یعنی نه تنها باید خوانده شود بلکه ضرورت دارد. اما چه خوانش و نگاهی؟

شهید مطهری در برخورد با فلسفه غرب چه فلسفه غرب و چه فلسفه قرون وسطی و چه فلسفه جدید نگاهی نقادانه دارد. این نگاه نقادانه شهید مطهری به فلسفه غرب بیش از فلسفه یونان است زیرا فلسفه غرب از آن مسیر فلسفیدن پایین آمده و جایگاه راستین فلسفه بودن خود را از دست داده است.

نگاه شهید مطهری برگرفته از آن آیه شریفه است که می فرماید: بندگان من را مژده بدهید که حرف ها را می شنوند و بهترین آنها را انتخاب می کنند. این نگاه نگاه انتقادی است، نگاه انتقادی حتی به معنای کانتی هم که ما وقتی انتقاد می کنیم یعنی تمام نقاط قوت و ضعف یک چیز را بشناسیم واینها را درهم نیامیزیم ببینیم که یک چیز چقدر توانمند است، چقدر ناتوان است. شهید مطهری در برخورد با فلسفه غرب چه فلسفه غرب و چه فلسفه قرون وسطی و چه فلسفه جدید نگاهی نقادانه دارد. این نگاه نقادانه شهید مطهری به فلسفه غرب بیش از فلسفه یونان است زیرا فلسفه غرب از آن مسیر فلسفیدن پایین آمده و جایگاه راستین فلسفه بودن خود را از دست داده است.

این البته سخن فیلسوفان ما نیست بلکه سخن هایدگر است که می گوید چنانچه که پیش از این گفتیم فلسفه غرب دچار نهیلیسم شده و باید رفرمی در آن صورت بگیرد. فلسفه غرب به پوزیتیویسم تنزل پیدا کرده است و پوزیتیویسم آن نگاه تکنولوژیک به جهان است. ببینید هایدگر در مقاله تکنولوژی بیان می کند که تکنولوژی یک گونه آفرینش است، همانگونه شعر یک گونه آفرینش است و همانگونه فوسیس گونه آفرینش است(فیزیک). اما این سه گونه آفرینش، تفاوت هایی با هم دارند. تکنولوژی آفرینشی است که داری کمیت است، نگاه تکنولوژی نگاهی است که این آفرینش دارای کمیت و نظم و انظباط است و این نگاه از کانت به این طرف و یا شاید از دکارت به این طرف که میان فاعل شناسا (من) و جهان (ابژه) تفاوت افکند، حاکم شده است و فلسفه از جایگاه راستین خود که وجود شناسی باشد، تنزل یافته و به تکنولوژی تبدیل شده است.

این است که نگاه شهید مطهری به فلسفه جدیدغرب نگاهی نقادانه تر است و بیشتر می کوشد تا این فلسفه را بشناسد. نقاط قوت و ضعف آن را برآفتاب بیاندازد. این نگاه، نگاهی است که برخی از فیلسوفان بزرگ غرب هم با آن مواجه بوده اند. نیچه فیلسوفی است که به بخشی از اندیشه غربی شکاک است و می خواهد که فلسفه را دوباره به آن مسیر اصلی اش بیاندازد. این است که در فلسفه جدید غرب با توجه به اینکه بحث های وجود شناسی که در تاریخ به عهده فلسفه گذاشته شده است رها شده و فلسفه به پوزیتیوسیم یا براداران پوزیتیوسیم بدل شده است. بنابراین این فلسفه شایستگی حتی نام فلسفه را ازنگاه برخی مانند هایدگر و دیگران ندارد. افزون بر اینکه برخی از این فلسفه ها مانند مارکسیسم، فلسفه های اجتماعی اند و تحولات بنیادینی را به دنبال داشته اند.

خب! مارکسیسم تا آنجایی که به عنوان یک اندیشه است، مشکلی نیست. اما آنجا که مارکسیسم از جنبه اندیشه به بطن جامعه آورده می شود و تحولات و دگرگونی را در پی داشته و دارد. این است که نقادی این اندیشه ها به نظر می رسد که یکی از وظایف فیلسوفان است که معتقدند که فلسفه از جایگاه اصلی خودش رها شده و باید به آن سرمنزل مقصود برگردد. این است که شهید مطهری فلسفه جدید غرب را با آنکه با متون اینها برخوردی نداشته است، می کوشد که دریابد و هر کجا هم درمی یابد آنجا نگاهش نگاه انتقادی است. نگاه به مارکسیسم انتقادی است.

در اصول فلسفه و روش رئالیسم نگاهش به مسائلی که هیوم مطرح می کند و آنچه که او مطرح می کند انتقادی است. نگاهش به بیشتر فلسفه غرب انتقادی است، مثلا در بحث شرح مبسوط منظومه که در آنجا جای جای به تطبیق وبعد انتقاد از دیدگاه ها می پردازد، به نظر می رسد بهترین دیدگاه هم همین باشد کاری که خود غربی ها با اندیشه خودشان می کنند که اندیشه باید خود را نقد کند. شهید مطهری دقیقا این کار را کرده است که مژده بدهید بندگانی که سخن را می شنوند و بهترین آن را، بهترین در اینجا به معنی بهترین ارزشی عامی نیست، بلکه به معنی استوارترین سخن است و آن را می پذیرند.

*مولفه های نگاه نقادانه شهید مطهری چیست؟

در پاسخ به این پرسش باز من به برخی از برجسته ترین سازه ها یا مولفه های نگاه نقادانه شهید مطهری به فلسفه غرب می پردازم.چون که این مولفه ها یا سازه ها می توانند بسیار بیش از آن باشند که در اینجا از آنها گفتگو می کنیم. شاید مهمترین سازه نگاه نقادانه شهید مطهری به فلسفه غرب را بتوان ژرف اندیشی او در فلسفه غرب دانست. این ژرف اندیشی بدان معنا نیست که تمام فلسفه غرب را و همه نوشته های اصیل را دیده و خوانده و سرگذرانده است. نه به این معنا است که آنچه که شهید مطهری دیده و خوانده است آن را ژرف نگریسته و بسیار برآن احاطه دارد. این یکی از ویژگی های همه نوشته های آن است.

در زمینه فلسفه غرب و همچنین فلسفه اسلامی که تا نکته ای را خوب در نیابد از آن در نمی گذرد، این نگاه و سازه در نگاه نقادانه شهید مطهری بسیار ارجمند است. زیرا ما که نمی توانیم تمام آثار و نوشته های اندیشمندان و فیلسوفان را باز خوانی کنیم. مهم آن است که ما آنچه را که می خوانیم به بنیاد اندیشه ها برسیم و به گمانم شهید مطهری چنین کرده است و به چنین چیزی هم رسیده است.

دومین سازه ای که بی واسطه از همین سازه اولی برمی آید، کما اینکه بیش از این نیز گفتم منصفانه بودن شیوه استاد با فلسفه غرب است. دادورزی ایشان در همه جا پیداست. با اینکه با بسیاری از این اندیشه ها سر سازش ن

منبع: مهر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۵۷۴۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جزئیات برنامه‌های هفته عقیدتی سیاسی و معلم سازمان بسیج مستضعفین

به گزارش قدس آنلاین، سردار حسین معروفی معاون هماهنگ‌کننده سازمان بسیج مستضعفین امروز (چهارشنبه، 5 اردیبهشت) در نشست خبری با موضوع تشریح و اعلام روز شمار و برنامه‌های هفته عقیدتی سیاسی و هفته معلم ضمن یاد و خاطره شهدای انقلاب اسلامی، گفت: بابت بیان جنایت های رژیم صهیونیستی از زمان طوفان الاقصی تاکنون و اطلاع رسانی دقیق در مورد عملیات وعده صادق و بیان جزئیات آن به مردم ایران از تمامی رسانه ها سپاسگزارم.وی افزود: بعد از تنبیه رژیم جعلی صهیونیستی شاهد وحدت یکپارچه در ایران اسلامی و در تمامی منطقه و محور مقاومت هستیم.معاون هماهنگ کننده سازمان بسیج مستضعفین، بیان کرد: ما هفته ارزشمند عقیدتی سیاسی و معلم را به مناسبت شهادت استاد شهید مطهری در پیش رو داریم، شخصیتی بی نظیری که آثار او توسط حضرت امام(ره) مورد تایید قرار گرفت و در راستای تلفیق اندیشه، حوزه و دانشگاه تلاش کرد و یکی از دلایلی که دشمنان ایشان را به شهادت رساندند ترویج تفکر عاشورا و امام عظیم الشان بود.سردار معروفی ادامه داد: شخصیتی که در جریان جبهه های انقلاب اسلامی و در بعد اندیشه، بسیار نمایان بود و یکی از دلایلی که دشمنان این شخصیت بی نظیر را مورد هجمه قرار دادند به واسطه همین تفکر عملی و غنی بود که برگرفته از تفکر اهل بیت عصمت و طهارت است.وی عنوان کرد: ما نقش ماندگار شهید مطهری را هیچگاه فراموش نمی‌کنیم و نسل های آینده اثر گفتمان و بیان های این شخصیت را قطعا در جریان زندگی خود خواهند دید.

معاون هماهنگ کننده سازمان بسیج مستضعفین، با اشاره به برنامه های این سازمان در سال ۱۴۰۳، اظهار کرد: بسیج برنامه های متنوع و با رویکرد جدیدی برای امسال پیش بینی کرده است این برنامه ها برای توده های بسیجی و تمامی جامعه اسلامی پیش بینی شده است.سردار معروفی با بیان اینکه بسیج به عنوان تکیه گاه بزرگ ملت ایران است و امسال با این رویکرد به اجرای برنامه می پردازیم، گفت: امسال از روز شنبه ۸ اردیبهشت تا روز جمعه ۱۴ اردیبهشت هفته عقیدتی سیاسی و معلم پیش بینی شده است و شعار این هفته نیز «بسیج، تعالی معرفتی و نشاط معنوی» نام گذاری شده است.وی خاطرنشان کرد: برنامه ها به صورت هماهنگ و تا پایین‌ترین رده‌های بسیج با رویکرد فرمان اعتلای فرمانده کل قوا در حوزه بسیج و جهاد تبیین و خدمت اجرا می شود.

معاون هماهنگ کننده سازمان بسیج تصریح کرد: تمرکز برنامه‌ها در سال 1403 روی گفتمان شهید مطهری خواهد بود و در این راستا برای همه روزهای هفته عقیدتی برنامه‌های خاصی پیش بینی کرده ایم.سردار معروفی به تشریح برخی از برنامه ها پرداخت و گفت: برگزاری کرسی‌های آزاد اندیشی در دانشگاه‌ها پیرامون حجاب و کرامت زنان در دانشگاه‌ها و در رده‌های بسیج خواهران پیش بینی شده است. علاوه بر این تبیین آثار و خدمات شهید مطهری و تجلیل از پژوهشگران برتر در این حوزه، تجلیل مقام معلم و بزرگداشت شهدای معلم از دیگر برنامه‌های این هفته خواهد بود.وی عنوان کرد: برگزاری مراسمات بزرگداشت در محل شهادت، محل زادگاه و همچنین در تمامی رده‌های مقاومت از دیگر برنامه‌های پیش بینی شده برای این هفته است.

معاون هماهنگ کننده سازمان بسیج تبیین اندیشه‌های شهید مطهری در حوزه مبارزه با رژیم صهیونیستی را از دیگر برنامه های هفته عقیدتی دانست و اظهار کرد: این شهید بزرگوار از سال 43 آن را فریاد زدند نیز از دیگر برنامه‌های هفته عقیدتی سیاسی در بسیج است.

سردار معروفی با بیان اینکه یکی از دستاوردهای شهید مطهری تولید قدرت نرم بدون نگاه سیاسی و قومی و مذهبی است، تصریح کرد: امروز دشمن اراده ملت ما را مورد هجمه جدید قرار داده و تغییر افکار را در دستور کار دارد که اندیشه‌های شهید مطهری می‌تواند در این حوزه بسیار راهگشا بوده و در مقابل اقدامات دشمن ایستادگی کند.

معاون هماهنگ کننده سازمان بسیج در پایان تأکید کرد: اصحاب رسانه می‌توانند بیشترین کمک را به ترویج اندیشه‌های شهید مطهری کنند زیرا جهت دهی به افکار عمومی یکی از رسالت های اصلی رسانه‌ها است که در کنار آن تلاش برای ایجاد وحدت که نتیجه اش تولید امنیت و قدرت است، موجب حل مشکلات کشور می‌شود.

منبع: خبرگزاری فارس

دیگر خبرها

  • تاکید امام جمعه فسا بر حل مشکل بیمه کارگران
  • شهید مطهری زمان شناس و با بصیرت بود
  • کارگران رزمندگان خط مقدم جنگ اقتصادی هستند
  • برنامه‌های هفته عقیدتی سیاسی سپاه در کردستان تشریح شد
  • اجرای نزدیک به ۳هزار عنوان برنامه به مناسبت هفته عقیدتی سیاسی
  • جزئیات برنامه‌های هفته عقیدتی سیاسی و معلم سازمان بسیج مستضعفین
  • شاهد وحدت قابل توجهی بعد از وعده صادق هستیم
  • ۱۵ عنوان برنامه همزمان با هفته عقیدتی سیاسی در ساری اجرا می شود
  • ۱۵ عنوان برنامه هفته عقیدتی سیاسی در ساری اجرا می شود
  • گرامیداشت هفته عقیدتی سیاسی با ۱۵ برنامه در سپاه ساری