سابقه شناسی پروژه تخریب اصولگرایان به وسیله اصلاحطلبان
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۱۶۱۱۶۶
بعضی از تخریبها باید مورد توجه قرار نگیرد زیرا هدف از تخریب مذکور اساساً درگیر کردن ما در حاشیههای نامرتبط است. بعضی از تخریبها هم چون غیر منصفانه و نادرست است موجب تخریب وجهه تخریبگر و به نفع تخریبشده خواهد بود.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، دکتر امیر محبیان، استاد دانشگاه و مدیر عامل خبرگزاری آریا؛ از کسانی است که در فرایندهای منتهی به انتخابات شورای دوم و مجلس هفتم نقش داشته است و به اذعان خودش استراتژی حرکت اصولگرایان در انتخابات شورای دوم را تدوین کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شما از افرادی بودید که در برنامهریزیهای اصولگرایان برای انتخابات شورای شهر در سال 82 حضور داشتید. اصولگرایان و آن موقع جبهه آبادگران، با چه استراتژی در انتخابات شوراها شرکت کردند؟
در آن شرایط وضعیت اجتماعی و احتمال رأی اصولگرایان خوب نبود. تخریبهای اصلاحطلبان بسیار شدید و در تخریب چهره اصولگرایان تأثیر گذاشته بود تا حدی که احتمال پیروزی ضعیف بود. در میان تشکلهای اصولگرا در آن زمان، جامعه مهندسین با هدایت مهندس باهنر بسیار فعال بود و پروژه شورای شهر عملاً در اختیار جامعه مهندسین بود. درآن زمان بحث تخریب چهره زیاد مطرح بود؛ پیشنهاد کسانی چون من آن بود که بهدلیل تخریب اصلاحطلبان لازم است که ما ویترین تشکیلات را تغییر دهیم.
روزی در جامعه مهندسین، مهندس باهنر از من خواست که در طبقه نخست با حضور کاندیداهایی که دکتر احمدینژاد معرفی کرده است، جلسهای داشته باشم و تحلیل خودم را ارائه کنم. در آن جلسه من مدل «موتور روشن چراغ خاموش» را مطرح کردم. اساس آن هم این بود که ما را نزد افکار عمومی تخریب کردهاند؛ اگر با تصویر پیشین جلو برویم تخریب خواهیم شد و تشکیلات آبادگران را دوستان با همین منطق ایجاد کرده بودند. منطق این بود که اگر با چراغ روشن جلو برویم، حتماً امکان رأی را از دست خواهیم داد. با موتور خاموش هم بهجایی نخواهیم رسید پس با موتور روشن ولی چراغ خاموش جلو برویم تا مردم نه بر اساس تبلیغات تخریبی رقیب که بر اساس تواناییها در انتخابات شرکت کنند و رأی بدهند. چهرهها هم تقریباً به استثنا چند نفر ناشناخته بودند. بر این مبنا البته با ناامیدی بسیار حرکت اما نتیجه گرفته شد.
وقتی مدل موتور روشن چراغ خاموش را مطرح کردید، در میان مجموعهای که آن روز برای اصولگرایان سیاستگذاری میکردند، مخالفی هم وجود داشت؟
شرایط به نحوی بود که عملاً همه به درستی و ناگزیر بودن این استراتژی اذعان داشتند و نتایج بعد هم درستی آن را اثبات کرد.
خنثی کردن تخریب رقیب از طریق اتخاذ استراتژی درست که توسط اصولگرایان در انتخابات شورای دوم اتخاذ شد، چگونه رخ داد؟
تخریب متأسفانه همیشه وجود دارد ولی نحوه واکنش به تخریبها خود باید از استراتژی هوشمندانه تبعیت کند. بعضی از تخریبها باید حتماً پاسخ داده شود زیرا با مبانی در تعارض است. بعضی از تخریبها باید مورد توجه قرار نگیرد زیرا هدف از تخریب مذکور اساساً درگیر کردن ما در حاشیههای نامرتبط است. بعضی از تخریبها هم چون غیر منصفانه و نادرست است موجب تخریب وجهه تخریبگر و به نفع تخریبشده خواهد بود.
مهمترین عوامل موفقیت لیست ناشناخته آبادگران در انتخابات شوراها در سال 82 را در چه میدانید؟ چه روندی طی شد تا به پیروزی منجر شد؟
حرکت بر اساس تحلیل واقعبینانه از شرایط؛ خنثی کردن تخریب رقیب از طریق اتخاذ استراتژی درست؛ معرفی کاندیداهای تقریباً ناشناخته فاقد خصلت حساسیت برانگیزی؛ فعالیت شدید و با انگیزه برخی اصولگرایان؛ اشتباهات و جدالهای درونی اعضای اصلاحطلب شورای شهر در آن زمان.
ظاهراً در سایر شهرهای کشور نیز اصولگرایان پیروز شدند. این موضوع درست است؟
آن زمان ما نمیدانستیم که بهدلیل افراطهای اصلاحطلبان و چالشهای خستهکننده آنها با هم؛ جامعه از آنها روی برگردانده است. این واکنش منفی مردم به یک موج بازگشت تبدیل شده بود البته واقعاً ما از آن تحلیل دقیق نداشتیم اما خستگی مردم از درگیریها را احساس میکردیم. این موج سراسری شده بود و مقصر اصلی آن هم خود اصلاحطلبان بودند.
خطای اصلی آنها چه بود؟
آنها چرخش اجتماعی را ندیده بودند و با غرور بسیار تصور میکردند که جریان اصولگرا اساساً از صحنه سیاست حذف شده است. به محض این که به قدرت رسیدند، شروع به تسویهحساب میان خود کردند. شورای شهر تهران نماد آن بود. درگیریها مردم را خسته کرد و مردم دریافتند که آنها، آن چنان باهم درگیرند که وقتی برای حل مسائل آنها ندارند.
به نظر شما پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس هفتم و سپس تصاحب کرسی ریاست جمهوری نهم، ارتباطی به وضعیت عملکرد آنها در شورای دوم داشت؟
انتخابهای سیاسی کشور ما به گونهای طراحی شده که عملاً نوعی از تسلسل را ایجاد میکند. پیروزی در شورای شهر میتواند نمادی از احتمال موفقیت در سایر انتخابها باشد.
در حال حاضر چه کمکی میتوان از تجربیات آن دوره شورا برای اصولگرایان در انتخابات آتی گرفت؟
از تجربیات منفی اصلاحطلبان باید درس گرفت. مردم با هیچ جریانی پیمان ابدی نبستهاند. بهجای بحثهای بیهوده باید به خدمت بدون منت به مردم پرداخت. به درک و شعور مردم باید اطمینان کرد. خدمت همیشه مورد تقدیر خدا و مردم قرار میگیرد.
اهمیت شورای شهر برای اصولگرایان چیست؟
شورای شهر از دو جهت اهمیت دارد؛ نخست بهدلیل این که با سیاستگذاری خود قادر است مدیریت شهری را هدایت کرده و عملاً شهرداران را هدایت کند. دوم اینکه نزدیکترین نقطه تماس مردم با مسوولان بوده و مردم سریعاً کارآمدی یا ناکارآمدی جریانات را درک میکنند. بنابراین اگر جریانی بتواند در انتخابات شورای شهر موفق شود، این به معنای آن است که توانسته سطح مقبولیت خود را بالا برده و احتمال پیروزیاش در انتخابات ریاست جمهوری افزایش مییابد.
در حال حاضر شرایط و نگرش اجتماعی نسبت به اصولگرایان و اصلاحطلبان را در حوزه مدیریت شهری چگونه میبینید؟
مدیریت شهری بهویژه در تهران از منظر عمومی تصویری نسبتاً رضایتبخش را بهوجود آورده است هر چند که میدانیم شهرداری بهخاطر ماهیت و کارکرد خود، اساساً اعتراضبرانگیز است.
منبع: صبح نو
انتهای پیام/
R1361/P1361/S9,1299/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۶۱۱۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید. آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد. محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور 29 شهریور 1401 یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در 15 دی 1402 «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر 99 بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...» ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟! اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!
منبع: جوان
انتهای پیام/