علي پروين: به پسرم هم ببازم شب خوابم نميبرد
تاریخ انتشار: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۱۷۲۱۲۲
خبرگزاري آريا - روزنامه شرق - مهدي زعيمزاده: قرمزها در شرايطي دهمين قهرمانيشان در ليگ برتر را جشن گرفتند که اضافهشدن يک ستاره به لوگويشان را بيش از هرکسي مديون علي پرويناند. اسطورهاي که سه بار در مقام سرمربي، پرسپوليس را به مقام قهرماني رسانده است. در سه قهرماني ديگر ستاره تيم داخل زمين بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پروين در ٧٠سالگي به قول خودش ديگر کشش اينکه در کنار فوتبال باشد را ندارد اما همچنان نقش يک بزرگتر را ايفا ميکند. اوست که بايد براي حل اختلافات پادرمياني کند. پروين در دهه هشتم زندگياش ابراز اميدواري کرد پرسپوليس به دوران او برگردد، زماني كه بهراحتي قهرمانياش را تکرار ميکرد و ديگر براي بردن جام ٩ سال انتظار نکشند.
پرسپوليس دهمين قهرمانياش در ليگ ايران را جشن گرفت. شما با سه قهرماني در ليگ پرافتخارترين سرمربي پرسپوليس هستيد. دهمين قهرماني پرسپوليس براي علي پروين چه طعمي داشت؟
اول بايد بگم که من هم يک ورزشکار بودم مثل بقيه ورزشکاراي مملکت. تنها فرقش اين بود که مردم بهم محبت داشتند، چون با مردم زندگي کردم. من دلم ميخواد اين قهرمانيها ادامه داشته باشه. دوباره اينجور نشه هشت، ٩ سال دنبال قهرماني بدويم.
شما استاد قهرمانيهاي پشت سر هم بوديد؛ اما اينبار پرسپوليس پس از ٩ سال قهرمان شد...
از زماني که بازي ميکردم همه ش يا قهرمان بودم يا دوم. از دومي پايينتر نيومدم.
چه کار ميکرديد که قهرمانيتان مستمر بود و از قهرماني اشباع نميشديد؟
سال ٦٦ که ما پنج سال پشت سر هم قهرمان شديم، پولي در کار نبود. ما با صد هزار تومان پرسپوليس را قهرمان ميکرديم. الان شرايط فرق ميکند. الان پول اصل شده. پرسپوليس اگر منو نخواد ميرم سپاهان، اون هم نخواد ميرم يه جاي ديگه. الان چون پول تو کار اومده و اسم حرفهاي روش گذاشتن ديگه شما هيچ کاري نميتونين بکنين. اروپا رو نگاه کنيد يه دفعه يه بازيکنشون ٣٠٠ ميليارد پول ميگيره. کسي هم نميتونه حرف بزنه چون فوتبال حرفهايه. حتي واليبال هم داره اينجوري ميشه. تو واليبال هم اون خوباشون قرارداد يکميلياردو نيمي ميبندن.
علي پروين اگر الان بازي ميکرد، قرارداد چندميلياردي ميبست؟
همون ماهي هزارتومني که اون موقع از پرسپوليس ميگرفتم بسمونه. هر مقطعي شرايط خودشو داره. زمان ما اونجوري بود. الان ولي فوتباليستها چلچليشونه. هر کدومشون عاقل باشند پنج، شش سال ميتونن پول در بيارن. يکي مثل مهدي طارمي اگه عاقل باشه ١٠ سال ميتونه از پاهاش پول دربياره. به شرطي که سالم زندگي کنه.
به نظر ميرسد يکي از عوامل قهرمانيهاي پرشمار اين بود که از نظر شخصيتي از موفقيت سير نميشديد و هميشه انگيزه داشتيد.
هرکسي يک ذاتي داره. يکي مثل من از باخت بدش ميآد. من با اين محمد پروين واليبال بازي ميکنم، وقتي منو ميبره از ناراحتي شب چهار ساعت خواب ندارم. دوست ندارم ببازم. آن موقع كه بازي ميکردم راجرز ميگفت فقط توپ رو بديد به علي پروين. وقتي تيم حريف ميريختن رومون، من توپو ميگرفتم آروم ميکردم. يک پاس ميدادم تيم از فشار درميومد. من اون موقع که بازي ميکردم عصاي دست مربي تو زمين بودم. از همون موقع باخت رو دوست نداشتم تا اينکه دهه ٦٠ مربي شدم.
خدا هم خواست که موفق شوم. تيممون هم خيلي خوب بود. از گلر بگير تا اون جلو. سلطاني، وحيد قليچ، پنجعلي، محرمي، انصاريفرد، سيدعليخاني، ناصر محمدخاني، محمد مايليکهن، محمد دادکان؛ اينها همه بيداد ميکردند. ضيا عربشاهي حميد درخشان، فرشاد پيوس، مرتضي کرمانيمقدم. اصلا حريف ميموند کيو بگيره؟ محسن آشوري رو بگيرن، کرماني رو چکار کنن؟ اصلا نميدونستن کيو بايد بگيرند. الان يک تيم بازي داره ميان ميگن آقا اين رياضتيه خوبه. (رضا رياضتي از نزديكان علي پروين است) يکي رو ميچسبونيد بغلش تموم ميشه ميره. ولي تيم ما کيو ميخواستن بزارن براي کي؟
خدا حبيب خبيري (بازيکن سابق هما) رو بيامرزه. اونو گذاشته بودن منو بگيره. خب! من بچه باهوشي بودم. اين تا ميومد بچسبه به من. من ميرفتم ميچسبيدم به سهام ميرفخرايي دفاع وسطشون. آقاي محمد توانايي مربيشون از بيرون داد ميزد: «وقتي مياد اونجا ولش کن» تا منو ول ميکرد من ميرفتم وسط زمين سر جام. مثلا چراغپور با بازي من آشنا بود. ميگفت: «به من گفتن اگه دستشويي هم رفتي من باهات بيام». همون بازي رو ما هشت تا زديم چهارتاش را هم من زدم. بازي با راهآهن بود. يادتونه؟ نه يادتون نيست.
تيم برانکو بهتر است يا تيم دهه ٦٠ علي پروين؟ با هم بازي کنيد کدام برنده ميشود؟
اين تيم داره ميرسه به ما. ولي وقتي ميخوان گل بزنن تن مردمو ميلرزونن. ميخوان يه گل بزنن هي کشش ميدن.
آيا علي پروين با اين همه افتخار خودش را بهترين فوتباليست تاريخ ايران ميداند؟
خدا بيامرزه همايون بهزادي رو. من اون موقع که به تيم پيکان رفتم بچه بودم. ته مينيبوس مينشستم. کوچولو بودم ديگه بايد ميرفتم ته مينشستم. کلاني، بهزادي و محراب بزرگاي تيم بودند. کمي که گذشت با همايون خيلي قاطي شدم. دوستش داشتم. آن موقع که نمايشگاه سورتمه رو تو هفت تير داشتيم. طبقه بالايش دفتر باشگاه بود. نشستيم با همايون بهزادي سر بهترين بازيکن ايران بحث کرديم. همايون بهزادي ميگفت: «تو نفر اولي». من ميگفتم: «نفر اول پرويز قليچخانيه، نفر دوم خودتي، من نفر سومم. نه که بخوام تعارف کنما. همايون بهزادي به نظر من بهترين فوروارد ايران تو اون زمان بود. هم سرزن بود هم دوپا.
اين بحث شما براي چه زماني بود؟
حدود ٢٥ سال پيش.
در اين ٢٥ سال کسي پيدا نشد بيايد در اين ردهبندي؟
چرا فوتباليستهاي خوبي مثل دايي، علي کريمي، کريم باقري، مهدويکيا خوب بودن. حالا چون يک عدهشون الان کار فوتبال نميکنن يک خرده اسمشون کمرنگتر شده. علي دايي الان داره کار مربيگري ميکنه مطرح هم هست. ولي علي کريمي کار مربيگري دوست نداره. يک بار کلاس مربيگري رفته بود من تعجب کردم چرا کلاس رفته. يک عده دوست ندارن يک عده هم دوست دارند.
شما قاعدتا دوست داشتيد چون خيلي زود مربي- بازيکن شديد؟
نه. من خودم وقتي سال ٥٨ مربيگري را شروع کردم، اصلا دوست نداشتم. از کار مربيگري خيلي بدم ميآمد. ميدونين چرا؟ چون من خودم نفر اول تيم بودم وقتي مربي ارنج رو ميخوند، آنهايي كه بازي نميکردن رو ميديدم که همه ناراحتن و دارن غر ميزنن، از اين کار بدم مياومد.
پس چرا مربي شديد؟
وقتي محراب (محراب شاهرخي) رو از مربيگري پرسپوليس کنارگذاشتن، من، محمد مايلي، پنجعلي و دادکان رفتيم دنبال عسگرزاده، اون هم يه شرايطي گفت که ما نتونستيم قبول کنيم. تو راه که داشتيم برميگشتيم، محمد مايلي گفت: «عليآقا خودت بشو» گفتم: «من؟» همينجور که الان به شما دارم ميگم، گفتم من نميتونم بشم، اونا گفتن ميتوني، خلاصه مربيگري رو گردن من انداختن. ما اومديم هم بازي کرديم، هم مربي شديم. سال ٦٨ هم مربي تيم ملي شدم. همزمان تيم ملي و پرسپوليس رو قهرمان آسيا کرديم.
به نظر ميرسد بزرگترين موفقيت دوران مربيگريتان را همين قهرماني در بازيهاي آسيايي پکن ميدانيد؟
بهترين خاطره من همون قهرماني تيم ملي تو بازيهاي آسياييه، بعد از ١٦ سال ما قهرمان آسيا شديم.
و بدترين خاطره.
بدترين خاطرهم قطره، مقدماتي جام جهاني ٩٤، بعد اون باختها همه اومدن گفتن: «اينو خريدن، اونو خريدن». ولي دليل باختمون اينها نبود.
پس دليل آن ناکامي بزرگ پس از قهرماني در پکن چه بود؟
ببين ما تمرين تيم ملي رو تقسيم کرده بوديم. ميگفتيم: «آقاي کماسي اول ٢٠ دقيقه اين بچهها دست شما، گرمشون کن». اون موقع دو ساعت، دوساعتو ربع تمرين ميکرديم. بعد ميگفتيم: «آقاي ناصر ابراهيمي يک ساعت، يکساعتو ٢٠ دقيقه کار تاکتيکي کن. سانتر تمرين کن. تمرين شوت کن». ٢٠ دقيقه تا نيمساعت هم بدشون دست من، من چکار ميکردم؟ من ميدووندمشون. اگه يادتون باشه اون آخريا بچههاي ما اضافهوزن داشتن. باسنهاشون گنده بود. هيچي! ما تا مياومديم فشار بياريم کمي اينها رو لاغر کنيم، آقاي ابراهيمي ميگفت بچهها دارن غر ميزنن، بچهها مياومدن غر ميزدن، نق ميزدن: «علي آقا! تورو خدا نکن، نکن و نکن». ما رفتيم قطر. همه تيمها تو يک هتل غذا ميخوردن. عراقيها اومدن، همه ترکهاي. به حضرت عباس همونجا به ناصرخان گفتم: «ناصرخان ما ول معطليم».
يعني شما عدم آمادگي بدني را عامل آن باختهاي تلخ ميدانيد؟
خدا پدرتو بيامرزه، مقصر هم من بودم.
بازي اول را هم خيلي بد باختيم؛ سه - صفر به کره جنوبي باختيم و در همان بازي اول تيم از هم پاشيد... .
توي بازي اول، کريم باقري رو گذاشته بوديم سمت چپ، همون اول بازي دوتا گل خورديم، به منافي گفتيم گرم کنه بره جاي باقري. هيچکدوم از اين دستياراي ما حواسشون نبود به ما بگن علي آقا منافي داره گرم ميکنه. بچه ٩٠ دقيقه گرم کرد. در کل اصلا خوب نبوديم. حالا کره شمالي و عراق را هم برديم؛ ولي اصلا خوب نبوديم؛ ولي پکن تيم بوديم.
شما که اينقدر از باخت بدتان ميآيد، در سال ٨٤ در آن سال آخر مربيگريتان که نتايج بدي ميگرفتيد، چه حالي داشتيد؟
يک بازي با فجر رو بد باخيتم، اشکالي هم نداره. شما يکسري طرفدار داريد يکسري دشمن. البته من با همه خوبم، همه هم با من خوبن. من خيلي از رفيقام و نزديکام استقلالين.
مثل نوهتان. راستي چطور ميشود آدم نوه علي پروين باشد و استقلالي بشود؟
والله نميدونم چرا استقلالي دراومده.
آقاي پروين در کنار اينهمه افتخاراتي که شما در عرصه مربيگري کسب کرديد، هميشه اين بحث مطرح بوده که شما يک مربي سنتي بوديد. اين صحبت را قبول داريد؟
اتفاقا سؤال خوبي کردي؛ بذار يه نمونه شو بگم. همين اوتانداختن، ما علي عليزاده رو آورديم اوت بلند مينداخت. بعدش همه اومدن گفتن فلانه و بيساره. الان تمام تيمهاي ايران و دنيا اوت بلند ميندازن. اصلا خودش يه تاکتيکه. شما اگر بياي روي اوت بلند کار کني، طرف بلند پرت کنه واسه نفر اول، اون بسابونه براي پشتسري و بعد پشتسري گل بزنه، اين بده؟ همين پرسپوليس اين فصل اينجوري گل زد؛ ولي اون موقع به ما ميگفتن علي اصغري بازي ميکنيد. يه مثال ديگه؛ اونموقع من به ناصر محمدخاني ميگفتم: «ناصر! هر طرفِ تيم مقابل که ضعيفه، تو برو اون طرف، از اون رد شو مثل آب خوردن. به نظر من يه فوروارد بايد راحت از دفاعش رد شه، نشه فوتباليست نيست. بعدش هم تيم دهه ٦٠ ما خداييش خوب بود. داور تا مياومد سوت بزنه، ما دو تا زده بوديم.
يکي از مواردي که در دوران حضور شما در فوتبال بهويژه در زمان بازيتان به چشم ميآمد اين بود که بيحاشيه بوديد. برخلاف بازيکنان فعلي به فکر مدل مو و اين مسائل نبوديد. چرا الان بيشتر بازيکنان بيشتر توجهشان به حواشي است؟
الانم بيحاشيهم. بازيکن بايد جنبه داشته باشه، جنبه خيلي چيز مهميه. اگه رفتي بالا، شدي فلاني، اول بايد با مردم بجوشي، اول بايد با مردم خوب باشي. من دارم تو اتوبان ميرم، يهدفه يک آقا و خانومي ميگن عليآقا ميشه عکس بگيريم. ميزنم کنار عکس ميگيرم؛ ولي خيليا هستن شيشهشونو بالا ميکشن. به نظر من اين طارمي الان داره خوب زندگي ميکنه؛ ولي يکي ديگه رو ديدم با يه وضع لباس ناجور. بهش گفتم آقا يه بازيکن مليپوش نبايد اين وضع لباسپوشيدنش باشه.
آيا در زمان مربيگريتان به مسائل اخلاقي و انضباطي بازيکنان هم توجه داشتيد؟ بعضيها ميگويند در اين زمينه خيلي دقت نميکرديد... .
حواسم بود، يه مثال براتون بزنم، ما به شهرهاي مختلف سفر ميکرديم؛ به مشهد، اهواز و...، از فرودگاه که بيرون مياومديم، حداقل پونصدتا هوادار دورمون جمع ميشدن. حداقل صدتاشون هم دختر بودن. اين دخترها هوادار ما بودن مياومدن امضا بگيرن. يکي، دوتا از اين بچههاي ما ميخواستن از مسئله سوءاستفاده کنن؛ اما من حواسم جمع بود، من همون موقع برخورد ميکردم، بچهها رو جمع ميکردم تذکر ميدادم. ميگفتم شما بايد قدم هم برميداريد الگو باشه.
شما ميگوييد حواستان به بچهها بوده و تذکر هم ميداديد؛ اما چند شاگرد اصلي شما در ادامه زندگيشان دچار لغزشهاي بزرگي شدند... .
من ٢٠٠، ٣٠٠ تا شاگرد دارم. وقتي اينا پيشم ميان، کيف ميکنم، بيشترشونم خوب و موفقن. هرکدوم که موفق ميشن، من کيف ميکنم. همين الان مهدي تارتار داره تيمشو مياره ليگ برتر. بهش افتخار ميکنم. يکسري مثل محمد دادکان و محمد مايلي، شاگرداي خوب من بودن. ٢٠٠ تا شاگرد داشتم که بيشترشون خيلي موفق بودن و باعث افتخارن.
٥٠ سال است از حضور شما در سطح اول فوتبال ايران ميگذرد. ٤٠ سال اول بازيکن و مربي بوديد و حضوري فعال در فوتبال ايران داشتيد. در ١٠ سال اخير تقريبا بازنشسته شدهايد. براي کسي که ٤٠ سال نفر اول فوتبال ايران بود، بهحاشيهرفتن سخت نبود؟
يه موقع ميشه که شما ديگه کشش اين کارو نداري. من واقعا ديگه خسته شدم. بعد از ٥٠ سال دنبال توپ دويدن، خسته شدم. از ١٤، ١٥ سالگي که با توپ پلاستکي بازي ميکردم، شروع کردم، تا اومدم مربي پرسپوليس و تيم ملي شدم. به جايي رسيدم که ديگه هيچجور کشش نداشتم. همين الان هم مييان به من پيشنهاد ميدن بهعنوان هيئتمديره يا پست ديگه مشغول بشم. آقاي تاج هم به ما محبت داره؛ ولي من خودم خسته شدم. ديگه از من اين کارها برنمياد. سن من جوريه که ديگه اين کارا رو نميطلبه.
در واقع شرايط سنيتان طوري بود که ترجيح داديد کنار برويد؟
همه همينن. شما نگاه کنيد همه فوتباليستها ميان مصاحبه ميکن ميگن: «ورزشکاران دوبار ميميرن، يک بار مردن طبيعيه، يکبار هم وقتي ورزش رو کنار ميذارن؛ ولي من اينجوري نبودم».
يعني براي شما دلکندن از ورزش و مطرحبودن سخت نبود؟
نه اصلا.
البته شايد به اين دليل بازنشستگي براي علي پروين سخت نبود که شما را در اوج دوران کاريتان يکباره پنج سال بازنشسته کردند؟
اون ديگه بماند.
و سؤال آخر؛ نظرتان درباره تيم ملي و کيروش؟
اون اوايل آقاي کيروش رو زياد قبول نداشتم. با فدراسيون درگير ميشد و من مخالف بودم. دو، سه جلسهاي تو آکادمي فوتبال باهاش داشتم. ديدم يک ماه مونده به بازيها، دستياراش دارن تيمهاي حريف رو آناليز ميکنن. زمان ما کي اينجوري بود؟ به نظر من آقاي کيروش بهترين مربياي که به ايران اومده. البته همراه اين آقاي برانکو. کيروش کارشو بلده. من اگه بودم تيمم قطرو تو دوحه شکست داده بود، نمياومدم به ترکيب تيمم دست بزنم؛ اما اومد سه تا عوض کرد، بازي با چين رو برد. البته مهرههاش هم خوبن. به نظرم کيروش الان دو تا تيم داره. من شرط بستم تيم ملي بدون گل خورده ميره جام جهاني. خوشحالم که بدون اما و اگر داريم ميريم جام جهاني. به آقا کيروش هم قول دادم بريد جام جهاني باهاتون ميام؛ ولي نميرم، از هواپيما ميترسم.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۷۲۱۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تراکتور – استقلال، تراکتور – سپاهان نمیشود
آفتابنیوز :
مصاف تراکتور – سپاهان چند هفته پیش در شرایطی برگزار شد که ساعتها پیش از شروع بازی استادیوم یادگار امام پر از تماشاگر شده بود و جای سوزن انداختن نبود. این طبیعی بود به این خاطر که تراکتور در کورس قهرمانی بود، اما اکنون شانس قهرمانی در لیگ برتر را از دست داده است.
جالب است بدانید تراکتور در سال جدید در لیگ برتر پیروز نشده است. شکستها و تساویهای متوالی موجب شد، تراکتور شانس قهرمانی در لیگ برتر را از دست بدهد و این اتفاق منجر به جدایی خمس از تراکتور شد.
تا این لحظه تنها ۶ هزار بلیت بازی به فروش رفته است و شاید تا زمان آغاز بازی تعداد بلیتهای فروش رفته برای این بازی به ۱۰ هزار نفر برسد.
منبع: خبر ورزشی