روحاني: ظاهرا اين دولت هيچ کار مثبتي نکرده است!
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۱۹۱۲۹۵
خبرگزاري آريا - به گزارش ايسنا اين مناظره سه ساعته که در آن کانديداها درباره برنامهها و ديدگاههاي خود در حوزه مسائل اجتماعي به بحث پرداختند به صورت زنده از شبکه يک سيما و راديو ايران پخش شد.
گفتني است اولين مناظره کانديداهاي انتخابات رياست جمهوري با موضوع اجتماعي روز هشتم ارديبهشت برگزار شد و مناظره اقتصادي نيز در تاريخ 22 ارديبهشتماه برگزار خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چطور ميتوان به رشد علمي کشور شتاب بخشيد؟
هفته گذشته محموله مشکوکي در يک ويلا پيدا شد
محمد باقر قاليباف پاسخ خود به اولين پرسش مناظره دوم مبني بر اينکه چطور ميتوان به رشد علمي کشور شتاب بخشيد، را به اتهام وارد شده به وزير آموزش و پرورش در مورد قاچاق که صحت آن از سوي مراجع ذي صلاح رد شد اختصاص داد.
محمدباقر قاليباف در پاسخ به اين پرسش که چگونه ميتوان بر شتاب رشد علمي و افزايش کيفيت آموزش،پژوهش و نوآوري در نظام آموزشي کشور اعم از آموزش و پرورش و آموزش عالي افزود و جايگاه علمي ايران را در جهان ارتقاء داد با تسليت به مناسبت حادثه معدن استان گلستان، اظهار کرد: موضوع فرهنگ يکي از مهمترين موضوعات همه جوامع است. در اين حوزه همواره دو نگاه بدبينانه و خوشبينانه وجود دارد.
وي خاطرنشان کرد: نگاه اول نگاه قيممآبانه و کنترل نظارت بر همه موضوعات فرهنگي است، اما در نگاه دوم اصل بر آگاهي بخشي بر مردم است تا آنها بتوانند با توانمندسازي و همچنين کمک نهادهاي مردمي ايفاي نقش کنند.
اين کانديداي انتخابات رياست جمهوري با تأکيد بر اينکه ريشه اساسي مشکلات اقتصادي به فرهنگ و تربيت برميگردد، گفت: معتقدم آموزش و پرورش ميتواند مهمترين وزارتخانهاي باشد که در اين زمينه فعاليت ميکند. اگر اين وزارتخانه درست عمل کند شاهد آثاري مثبت و در صورت عملکرد بد اين وزارتخانه شاهد آثاري منفي در اين زمينه خواهيم بود.
قاليباف با بيان اينکه در هفته گذشته محموله مشکوکي در يک ويلايي پيدا شد اظهار کرد: رسيدگي به اين پرونده ظرف دو روز به صورت فشرده انجام شد، اما سوال اين است که در يک وزارت خانه که آموزش و پرورش است و در اين زمينه مسئوليت دارد مي بينيم واردات به اين صورت انجام ميشود.
وي ادامه داد: حالا اين واردات ميتواند قانوني يا غيرقانوني باشد، ولي غير ضروري است . اين بحث پيش مي آيد که اين وزارت خانه صنعتي و اقتصادي نيست و آموزش و پرورش است و آن هم چنين وارداتي در آن صورت مي گيرد اين مسئله باعث نگراني مردم ميشود که در راس اين وزارت خانه چنين حرکتي صورت مي گيرد.
اين کانديداي انتخابات همچنين بيان کرد: چگونه مردم قشر فرهيخته ، بازنشستگان آموزشي و آنها که در حق التدريس باقي مانده اند اعتماد کنند. اگر بخواهيم مشکل اقتصاد را حل کنيم ، پنج ميليون شغل ايجاد کنيم و يارانه طبقه محروم را تقويت کنيم بايد نظام اصلاحي در نظام پولي، مالي و گمرکي انجام دهيم. اين نمونه اي بود که در اين هفته اتفاق افتادو حتما در روزها، ماه ها و سالهاي متمادي از اين اتفاقات خواهيم داشت.
مصطفي ميرسليم در واکنش به سخنان قاليباف اظهار کرد: شما پاسخ درستي به سوال مطرح شده نداديد. کيفيت آموزش در کشور به جايگاه معلمان برميگردد، اما متأسفانه در کشور ما جايگاه درستي به معلمان ندادهايم و آنان در وضعيت معيشتي خوبي به سر نميبرند و مجبورند براي امرار معاش در چند جا کار کنند که اين شرايط غيرقابل قبول است.
وي افزود: کار علمي که مناسب ما باشد و براي کشورمان کارآمد محسوب شود کمتر انجام مي شود و اغلب شاهديم که برخي پژوهشها در ژورنالهاي علمي خارجي چاپ ميشوند که به ما کمکي نميکند و به درد ما نميخورد. ما بايد مسايل کشور را به همت اساتيد و فرهيختگانمان بشناسيم تا آنها را حل کنيم.
کانديداي انتخابات رياست جمهوري با بيان اينکه در کشور ما متأسفانه شرايط بحراني رکود تورمي وجود دارد در اين شرايط جز با تقويت کار پژوهشي نميتوانيم مسايلمان را حل کنيم ،گفت:در اين دولت متأسفانه طرحهايي که براي حل مسايل اقتصادي انجام شده بود تعطيل شد و در عين حال ما از ورود چند هواپيما به کشور خوشحال ميشويم و جشن ميگيريم. اين کار به معناي ايجاد شغل براي جوانان ديگر کشورها است در حالي که ما ميتوانستيم بسياري از قطعات اين هواپيماها را در کشور خودمان توليد کنيم.
حسن روحاني خطاب به قاليباف گفت: اگر مي خواهيم مسئله فرهنگ جامعه و آموزش را بالا ببريم بايد به زيربناها توجه کنيم. اخلاق ا ولين زيربنا است ما بايد حق الناس را رعايت کنيم و حقوق مردم را نبايد در عين حال زير پا بگذاريم. فرض بگيريم فردي تخلف کرده است چه کسي بايد بگويد او متخلف است؟ آيا محکمه است يا نه ؟ اگر محکمه است چطور قاليباف قبل از آنکه موضوع مطرح شود اتهام ناروايي به وزير مي زند؟
وي در ادامه با بيان اينکه اگر مي خواهيم علم و تحقيق جلو برود بايد در جامعه آزادي باشد اظهار کرد: اگر آزادي نباشد جوانان چگونه به پيشرفت اساسي برسند؟وقتي دانشگاه شيراز فرزند علامه مطهري را دعوت ميکند، اما دوستان شما مانع ميشوند و با آجر به ماشين او حمله ميکنند، مي توانيم دانشگاه متعالي داشته باشيم بايد شرايطي فراهم کنيم که شکوفايي ايجاد شود . آيا اجازه مي دهيم اصحاب فرهنگ استعداد خود را نشان دهند؟ از پخش دعاي ماه رمضان ابا ميکنيم و دعاي ربنا يک هنرمند را پخش نمي کنيم پس چطور دنبال تعالي آموزش در کشور هستيم؟
مصطفي هاشمي طبا در پاسخ به پرسشي که از قاليباف درباره راهکارهاي رشد علمي کشور پرسيده شد، اظهار کرد: من به خود تذکر ميدهم که اگر سوالي از من شد همان را پاسخ دهم و از حاشيه پردازي بپرهيزم.
وي تأکيد کرد: فکر ميکنم که اگر به سندي که به نام سند پيشرفت آموزش و پرورش و اهداف 1404 و سند يونسکو 2030 مطرح است عمل شود، آموزش و پرورش ما توسعه مييابد.
اين کانديداي انتخابات رياست جمهوري با بيان اينکه متأسفانه در امر تربيت که بايد ملکه بحث آموزش و پرورش شود کمتر توجه ميکنيم، خاطرنشان کرد: يک نقصي که در قانون اساسي وجود دارد اين است که اعضاي علمي دانشگاه ميتوانند شغل دوم انتخاب کنند در حالي که کار آنها بايد فقط دانش، پژوهش و راهنمايي دانشجو باشد.
هاشمي طبا گفت: اگر دانشگاهها دقت بيشتري کنند و دانش آموختگان مدارج تحصيلي با مراتب عالي بگذرانند نتيجه بهتري حاصل ميشود. دانشگاهها مرکز تربيت کادرهاي آينده کشور هستند و به همين دليل بايد در آنها دقت لازم لحاظ شود.
اسحاق جهانگيري در واکنش به صحبت هاي قاليباف اظهار کرد: من تا چهارشنبه فکر مي کردم وزير ديگري بوده است اما چهارشنبه معلوم شد که وزير آموزش و پرورش بوده است. ملت مظلوميت دولت را ببينيد.
وي در ادامه مناظره دوم گفت: گفته ميشود در خانه وزيري کالاي قاچاق است. اين وزير دختري داشته که فوق ليسانس و بيکار بوده و رفته لباس وارد کرده که 200 ميليون تومان کل ارزش اين لباس بوده و از گمرک هم وارد کرده و تمام تعرفه ها را پرداخت کرده است آن وقت اين موضوع موضوع مصاحبه معاون اول قوه قضاييه و کانديداي انتخابات رياست جمهوري ميشود.
وي همچنين درباره آموزش و پرورش يادآور شد: اين سوال از جنبه هاي مختلف مهم است . توسعه علم کشور در آموزش و پرورش بايد جدي توجه شود. تحول آموزشي و معيشت فرهنگيان بايد مورد توجه قرار گيرد. در دولت يازدهم با وجود همه محدوديت ها دريافتي از يک ميليون و 250 هزار تومان به دو ميليون و 850 هزار تومان رسيد ولي اقرار ميکنم وضع معيشت فرهنگيان خوب نيست .
جهانگيري ادامه داد: از طرفي در دانشگاه ها به دانشجويان بايد توجه شود و برايشان محيطي امن و با نشاط و اميد ايجاد شود و اساتيد با فراغ بال کار کنند. ما دانشگاه ها را به مراکز صنعتي وصل کرديم.
ابراهيم رييسي نيز در پاسخ به سخنان قاليباف اظهار کرد: ما 6 کانديدا در اينجا حضور پيدا کردهايم تا برنامههايمان را براي مردم مطرح کنيم و آنها از اين برنامهها به نتيجه برسند و اين حق مردم است. اما بحثهاي ديگري که حق مردم را ضايع کند به هيچ عنوان پذيرفته شده نيست.
وي افزود: رشد علمي در کشور در چهار سال گذشته کم شده است و شوراي عطف تشکيل نميشود و برنامهريزيهاي دقيقي براي رفع مشکلات کشور متناسب با اقليمهاي مختلف انجام نميشود.
اين کانديداي انتخابات رياست جمهوري با بيان اينکه امروز يک ميليون دانشجوي داراي مدارک تحصيلي بيکار هستند، اظهار کرد: ما با تحريم علمي مواجه هستيم و وضعيت دانشجويان و قشر فرهنگي ما مناسب نيست و در همين حال ميشنويم که صندوق ذخيره فرهنگيان توسط عدهاي سودجو و متخلف به يغما برده ميشود و اين موضوع فرهنگيان را عذاب ميدهد که چرا آنان بايد در مشکلات اقتصادي باشند اما عدهاي پول آنان را به يغما ببرند.
رييسي ادامه داد: امروز وضعيت دانشجويان و فرهيختگان ما مناسب نيست و آقاي روحاني بايد پاسخگوي سوالاتي از اين دست باشد که چرا شاهد بيکاري يک ميليون جوان فارغالتحصيل هستيم.
***
محمد باقر قاليباف در پاسخ به انتقاد مطرح شده از سوي نامزدها گفت:وسايل کمک آموزشي ما مدارس و دانشگاه ها و معيشت معلمان ، بازنشستگان و حق التدريسي ها دچار مشکل است. بچه ها در مدارس ما مي سوزند من اين حوادث را ديده ام . از آقاي روحاني متعجب ام من که دارم درد مردم را مي گويم اخلاق را رعايت نمي کنم؟ مردم عزيز من وقتي به مشکلات اشاره ميکنم مي گويم دولت 4 درصدي ويژه خواري مال همين هاست. دلال چي ها مشکل گراني درست ميکنند. قاچاق کالا و ارز بيشترين مشکل را ايجاد کرده است. واردات چي که مواد اوليه يا تکنولوژي بياورد و دست تجار را مي بوسيم ولي وزير آموزش و پرورش لباس بچه از ايتاليا مي آورد در اين شرايط اقتصاد درست ميشود؟ هرگز.
وي ادامه داد: از قول آقاي جهانگيري مي گويم که دختر وزير بيکار و مظلوم است، پس برود اين کار را انجام بدهد. پس بقيه مردم چکار کنند؟ البته قوه قضاييه بايد به اين موضوع رسيدگي کند اما اصل واردات اين محموله خطا است.وضعيت معلمان و دانش آموزان و مدارس ما شرم آور است. والدين مي خواهند شيفت مدارس فرزندانشان جدا باشد تا چادر و کفش فرزندانشان را جابجا کند آن وقت وزير آموزش و پرورش اين محموله را وارد کشور ميکند.
وي اظهار کرد: علت اينکه 5 ميليون شغل ايجاد نميشود و به محرومين رسيدگي نميشود و در صندوق ذخيره ارزي آن اتفاقات ميافتد همين موضوع است؛ چگونه اين مسئولين ميتوانند مشکلات مردم را حل کنند؟
قاليباف گفت: ما حقوق بگير 50 ميليوني، 100 ميليوني و 200 ميليوني را ذخاير انقلاب و وارداتچيها را مظلوم ميناميم و چنانچه که درد آنها را بگوييم ميگويند که قاليباف بداخلاق است. من اميدوار هستم که به گونهاي عمل کنيم که همه رويهها را به آرمانهاي بلند امام مهربانيها برگردانيم که مردم در مسند کار تصميم بگيرند نه 4 درصد در دولت.
با توجه به ضرورت حفظ وحدت ملي و انسجام اجتماعي چه نوع تعاملي با احزاب و جريانات مخالف با دولت قائل هستيد؟
تنها موردي که به پيشنهاد يک حزب توجه شد در دولت آقاي خاتمي بود
سيد مصطفي ميرسليم با بيان اينکه همه دولت هاي بعد از پيروزي انقلاب براي خدمت به کشور کوشش کردهاند گفت: دولتها در حد توانشان موفقيتهايي به دست آوردهاند.
به گزارش ايسنا سيد مصطفي ميرسليم در ادامه مناظره دوم انتخابات رياست جمهوري دوازدهم در پاسخ به اين سوال که «با توجه به ضرورت حفظ وحدت ملي و انسجام اجتماعي چه تعاملي با احزاب و جريانات منتقد خود خواهيد داشت و چقدر دولت شما از انتقاد و رشد تضارب آرا استقبال ميکند؟» اظهار کرد: هر کدام از اين نامزدها در چارچوب مسوليتهاي خود موفقيتهايي داشته اند اما اينجا بحث ما انتقاد است.
وي ادامه داد: هيچ دولتي نميتواند موفق بشود مگر اينکه انتقاد اقليت و احزاب را بپذيرد. انتقاد تشکل هاي علمي، هنري و فرهنگي را بپذيرد. اين راه پيشرفت است و بدون انتقاد پيشرفت حاصل نمي شود.
ميرسليم همچنين تصريح کرد: اين انتقاد پذيري در دولت يازدهم به شکل بسيار کمي وجود داشته است. نتيجهاش اين عبارت بوده که از سوي دولت مطرح شده. عبارتي مثل غير انسان، تخريبگر، بزدل، ترسو، به جهنم، تندرو، عصر حجري، متوهم، بي شناسنامه، کم سواد و ... اين تعبيرها، تعبيرهايي نيست که در جمهوري اسلامي ايران جاي خودش را باز کند و اجازه بدهد نواقص برطرف شود.
وي ادامه داد: وقتي چنين شرايطي پيش آيد ديگر يک منتقد جرأت نميکند وارد صحنه شود، جلو آيد و پيشنهادي ارائه دهد. بايد راهي ايجاد شود که امکان انتقاد سازنده و مشوقانه آماده شود و ما به کرات پيشنهادهاي خود را در حزب موتلفه مطرح کردهايم و خود من شخصاً بارها به آقاي روحاني و جهانگيري پيشنهادي دادهام اما به آن پيشنهادها اعتنا و توجهي نشد.
ميرسليم افزود: چرا از پيشنهادات سازنده و از دلسوزيهاي که از طرف احزاب و سازمانهاي مردم نهاد و علمي به دولت داده ميشود استفادهاي نميشود؟
اين کانديداي انتخابات رياست جمهوري با اشاره به دوران دولت اصلاحات و شرايط نقدپذيري دولت در آن دوره اظهار کرد: من به ياد دارم که در دوران دولت آقاي خاتمي که آقاي عارف معاون اول بود پيشنهادي را به دولت ارائه کردم. پيشنهاد من مورد بررسي قرار گرفت و تصويب و آماده ابلاغ شد و اين تنها موردي بود که ما شاهد بوديم يک دولت به پيشنهاد يک حزب توجه ميکند. اين راه درست براي ايجاد تعامل ميان احزاب و دولت است تا آنان نيز درحل مشکلات کشور مشارکت داشته باشند و اگر غير از اين باشد نميتوان نقشي براي احزاب در اداره کشور قايل بود.
حسن روحاني در واکنش به پاسخ ميرسليم با بيان اينکه ما اگر ميخواهيم در مسائل سياسي و اجتماعي به اهدافمان برسيم اول بايد افکار مختلف را به رسميت بشماريم، اظهار کرد: در کشور ما برخي افکار به رسميت شناخته نميشود و نميگذاريم همه احزاب و گروهها با امکانات مساوي و عادلانه فعاليت کنند. ببينيد چه کساني در فضاي مجازي آزادند و کسي کار به کار آنها ندارند و چه کساني هر روز به بهانههاي مختلف احضار ميشوند. اينگونه مي خواهيم عدالت گستري انجام دهيم؟
وي ادامه داد: اگر مي خواهيم به شرايط مناسب سياسي برسيم، همه گروهها بايد از حقوق مساوي برخوردار باشند. آيا اقوام و اقليتها داراي حقوق مساوي هستند. زماني که ما يک فرماندار خانم را نصب ميکنيم از دو طرف مورد حمله واقع مي شويم. يک طرف حمله ميکند که چرا يک خانم را انتخاب کرديد و يک طرف مي گويد که چرا يک اهل سنت مديريت را به دست آورده است؟
اين نامزد انتخابات رياست جمهوري با اشاره به اينکه حقوق شهروندي انشاء نيست، تاکيد کرد: در دولت دوازدهم حقوق شهروندي به زنگ عمل تبديل شده و ما حسابکشي ميکنيم که چگونه دستگاههاي مختلف نسبت به شهروندان کشور رفتار کرده اند. ما يک ايران داريم و همه ايرانيان بايد از حقوق مساوي برخوردار باشند.
مصطفي هاشمي طبا نيز در اين باره اظهار کرد: من بدون اينکه کوچکترين وابستگي به دولت يازدهم داشته باشم و بعد از چهار سال براي نخستين بار آقاي روحاني را در مناظرهها ديدهام و به جز چند مورد هيچ کدام از وزرا را در طول چهار سال اخير ملاقات نکردهام، گواهي ميدهم که بزرگترين هجمهها و تخريبها در روزنامهها و برخي از سايتها عليه دولت يازدهم اتفاق افتاده است اما اينکه دولت نميتواند به بسياري از پيشنهادات عمل کند به دليل بزرگ شدن دولت و افزايش هزينههاي جاري دولت است که مشکلات مختلفي را براي پژوهشگاههاي مختلف فراهم ميکند.
وي با تأکيد بر اينکه درآمد دولت معلوم است، خاطرنشان کرد: وعدههايي که امروز ميدهيم و ميخواهيم بدون توجه به اينکه مجلس بودجه چقدر است ميخواهيم از مردادماه دو برابر درآمدهاي بودجه هزينه کنيم، مشخص است که در وسط کار ميمانيم.
اين کانديداي انتخابات رياست جمهوري گفت: اگر مشخص کنيم که ميخواهيم با بودجه فعلي دولت چه اقداماتي انجام دهيم وعدهها اجراييتر ميشوند.
هاشميطبا اظهار کرد: اگر بخواهيم برخي از کلماتي را که احياناً از سوي برخي روزنامهها از روي نابخردي منتشر ميشود را مورد توجه قرار دهيم نميتوانيم تعادل را برقرار کنيم.
اسحاق جهانگيري نيز در واکنش به صحبتهاي ميرسليم اظهار کرد: فکر ميکنم انتقاد يکي از نعمتهاي بزرگي است که خداوند به مسئوليت مختلف ميدهد و هر کس در انتقاد را به روي دستگاهش ببندد يعني خود را از يک نعمت بزرگي خودش را محروم کرده چون عدهاي براي اصلاح انتقاد ميکنند و او بيبهره ميشود.
او ادامه داد: ما ازانتقاد استقبال ميکنيم و دولت يازدهم در اين زمينه کارهاي بزرگي کرده است. ما خانه احزاب را که بسته شده بوده احيا کرديم که خانه احزاب ميتواند يکي از جاهايي باشد که در آن انتقاد صورت مي گيرد. ما به هشت هزار سازمان مردم نهاد مجوز داديم که در کشور به راه افتادند.
اين کانديداي انتخابات رياست جمهوري اضافه کرد: ما از آزادي مطبوعات به طور کامل دفاع کرديم و هر تعداد مجوز خواسته شد دادهايم. ما از فضاي مجازي با تمام قدرت دفاع کرديم و جلوي تمام قدرتهايي که ميخواستند شبکههاي اجتماعي را فيلتر کنند و مانع دسترسي به اطلاعات آزاد شوند ايستاديم و هزينهاش را داديم.
جهانگيري همچنين يادآور شد: قانون دسترسي آزاد به اطلاعات که در دولت گذشته و در سال 88 تصويب شده بود آيين نامه اش در اين دولت تصويب شد و با اصلاحات در اختيار مردم قرار گرفت. دولت از هر نقدي استقبال کرده است. مشکلي که وجود دارد اين است که بخشي از جامعه با دولتي که با راي مردم سرکار آمده مخالف هستند و متاسفانه اين مخالفتشان به شکل نهادينه شده در فضاي مجازي و در مطبوعات با تمام توان به تخريب دولت مي پردازند و احدي هم به آنها معترض نميشود.
ابراهيم رييسي نيز در اين رابطه گفت: نقد تضمين سعادت فرد، جامعه و دولتها است. آقاي روحاني در اوايل مسئوليت خود اعلام کردند که به خدا پناه ميبرم از بستن دهان منتقدان اما مواردي که آقاي ميرسليم نام برد متأسفانه تا 50 مورد نيز پيش ميرود و همه شامل نسبتهايي ميشود که رييس جمهوري به مخالف يا منتقد خود داده است. مگر درست است آدم با منتقد خود اينگونه سخن بگويد؟
وي ادامه داد: حق شهروندي اين است که افراد حرفشان را بزنند و اگر اين حرف درست نيست پاسخش داده شود. بگذاريم نشاط در کشور و ميان دانشجويان، مردم و احزاب و کارشناسان وجود داشته باشد. حق شهروندي رونمايي از يک سند نيست. حق شهروندي رسيدگي به وضعيت بيکاران و جوانان اين کشور و نيز اجازه اظهار نظر کردن به آنان دادن است.
اين کانديداي انتخابات رياست جمهوري تأکيد کرد: من شنيدم که با خبرنگاري از سوي يک وزير به خاطر طرح يک سوال برخورد شد، آيا ما بايد با منتقد اينطور برخورد کنيم؟ ما بايد به همه 80 ميليون جمعيت ايران اجازه اظهار نظر بدهيم.
محمد باقر قاليباف تاکيد کرد: نقد نعمتي است که خدا به ما داده است و جوامعي موفق هستند که با خرد جمعي و نقد و با توصيه به هم عمل کنند. ما به گونهاي صحبت نکنيم که گويي انقلاب مانع حقوق شهروندي شده است. همه اقوام و مذاهب از حقوق شهروندي برخوردارند. منظور آقاي روحاني را از حقوق اقوام و مذاهب را نفهميدم. من زماني که در نيروي انتظامي بودم چندين فرمانده در بالاترين ردهها حتي در کردستان از اهالي سنت و کرد انتخاب شدند. امروز در شهرداري تهران تعداد زيادي از اقوام، اديان و مذاهب مختلف حضور دارند. بيش از 13 درصد مديران شهرداري از بانوان هستند.
وي ادامه داد: در دولت مردم موظفيم اختيارات را به اينها محول کنيم و بر اساس شايسته سالاري از آنها استفاده کنيم.
اين نامزد انتخابات رياست جمهوري خطاب به روحاني گفت: در دولت شما دانشگاههاي ما سياسي نشدهاند. اکنون دانشگاهها سياسي نشده است.
قاليباف همچنين گفت: مهم اين است که ما تمرکززدايي انجام دهيم و اختيارات را در شهرستانها به خود مردم بدهيم که آنها با هر قوميت، گرايش و سليقهاي کار خود انجام دهند.
***
ميرسليم در مهلت پاياني جمع بندي صحبتهاي خود در پاسخ به اظهارات روحاني خطاب به او اظهار کرد: آقاي روحاني وقتي وزير شما در مقابل يک خبرنگار قرار ميگيرد و وسيله ضبط صوت او را ميگيرد آيا اين يعني احترام به حقوق شهروندي يا اينکه وزير شما در جلسه علني به فردي مي گويد بي شعور يعني احترام به حقوق شهروندي؟
وي ادامه داد: اعتقاد ما اين است که بايد حلم در مردم سالاري ديني در مقابل ا نتقاد اقليتها، احزاب، گروههاي مختلف و منتقدان دلسوخته فراموش نشود.
اين کانديداي انتخابات رياست جمهوري با اشاره به اصل هشتم قانون اساسي مبني بر امر به معروف ونهي از منکر گفت: چرا قانون امر و نهي را اجرا نمي کنيد؛ شعار دادن کافي نيست. امروز بايد صادقانه پاسخگوي عملکرد گذشته خود باشيم. تا مردم با قضاوت خود بتوانند در مورد وعدههايي که ما براي آينده ميدهيم قضاوت کنند.
ميرسليم اظهار کرد: اگر ميخواهيم مردم به ما اعتماد کنند نبايد نعل وارونه بزنيم؛ مردم قول و قرارهاي دولت را شنيدهاند و عملکرد آن را ديدهاند و نتايج آن را به تحمل سختي در معيشت و رنج تبعيض و رشوهها و زيرميزيها چشيدهاند. امروز نميشود با ياس بازي بتوانيم مردم را فريب دهيم. بايد دقت داشته باشيم و اهتمام بورزيم. ما بايد دقت کنيم و اگر به انتقاد اعتقاد داريم به آن عمل کنيم. پذيرش انتقاد کار ساده و کار هر کسي نيست. سعه صدري ميخواهد که در دولت يازدهم به ويژه شاهدش نبوديم.
وي با اشاره به قانون دسترسي اطلاعات يادآور شد: اين قانون در دولت قبل تصويب شده و شما آييننامهاش را تصويب کردهايد اما کامل اجرا نشده است. وظيفه اصلي دولت اين است که اطلاعات لازم را در اختيار مردم قرار دهد نه اينکه با مردم رقابت کند.
اين کانديداي انتخاباتي همچنين افزود: بسياري از مديران و وزرا هستند که کاسب هستند و از اطلاعات به نفع خودشان استفاده ميکنند. اينها راههاي غلط استفاده از امکانات است. هر کسي که وارد دولت ميشود بايد سراپاي وجود خود را براي خدمت بگذارد. کارمند شريف دولت وظيفهاش قرار دادن اطلاعات در اختيار مردم است نه اينکه از آن به نفع خود استفاده کند.
ميرسليم در پايان تصريح کرد: بسياري از دانشجويان من جرأت نميکنند اختراعاتشان را ثبت کنند چون ميترسند اطلاعاتشان دزديده شود. شما بايد اصلاح ميکرديد که نکرديد و دير شده است. اگر ميخواهيم اصلاحي در جمهوري اسلامي ايران انجام شود بايد به اين مسايل بپردازيم. با تعارف کردن هم اين مسايل حل نميشود.
چه راهکاري براي حفظ حقوق ايران در موضوع هستهاي و نيز جلوگيري از نقض تعهد برجام از طرف آمريکا داريد؟
برجام چکي است که بايد رفت آن را نقد کرد
ابراهيم رييسي گفت: برجام چکي است که بايد رفت آن را نقد کرد.
به گزارش ايسنا، ابراهيم رئيسي در پاسخ به پرسش مجري مناظره مبني بر اينکه دولت وي چه راهکاري براي حفظ حقوق ايران در موضوع هستهاي و نيز جلوگيري از نقض تعهد برجام از طرف آمريکا دارد،اظهار کرد: برجام توافقي است که بر اساس مذاکرات و آنچه دولت انجام داده و نيز فرآيندي که طي شده با همه اشکالاتي که در اين قرارداد وجود دارد و رسانه هاي گروهي هم اين موارد را بارها مطرح کرده اند ، به عنوان يک سند ملي شناخته ميشود که بايد ازطرف ما و طرف مقابل به رسميت شناخته شود.
وي ادامه داد: آنچه در حين مذاکرات مطرح شد و قابل اشکال است ، اين است که آقاي روحاني در حين مذاکرات بيايد و بگويد خزانه ما خالي است. اين يک پيام بد از ناحيه دولت ما به طرف مقابل است يا اينکه ايشان بگويد اگر توافق نکنيم ممکن است مورد هجوم دولت هاي غربي قرار گيريم اين نيز يک پيام بد است که از طرف دولت ما در حين مذاکرات به طرف مقابل داده شود.
اين نامزد انتخابات رييس جمهوري با اشاره به اينکه ما در اجراي برجام پيشگام شدهايم و آن را به صورت تام اجرا کرديم، اظهار کرد: برجام به صورت چکي است که بايد رفت آن را نقد کرد اما دولت به هيچ وجه توانايي دريافت مبلغ اين چک را ندارد. دولت در حين انجام کار برجام ميتوانست از خود ضعف نشان ندهد اما با پيامهايي که داده شد براي ما مشکل ايجاد کردند و نتيجه آن شد که طرف مقابل اين پيام را گرفت که تحريمها نتيجه داده است پس آنها تحريمها را رفع نميکنند.
رييسي ادامه داد: پس از تصويب برجام چه اتفاقي افتاد؟ روحاني قول داد تمام تحريمها برداشته ميشود اما هيچ اتفاقي در سفره مردم رخ نداد. من از مردم ميپرسم پس از تصويب برجام در زندگي شما، در کسب و کار شما چه تغييري رخ داد؟ آيا مشکل رکود يا اشتغال و ساير مشکلات شما حل شد؟
محمدباقر قاليباف در واکنش به توضيحات رييسي درباره پرسش مطرح شده، اظهار کرد: تحريم و قرارداد برجام هم موجود است حتما سندي مورد احترام دولت ها خواهد بود و طبيعتا طرف مقابل نيز مکلف است که به عهد خود عمل کند.اما آنچه که امروز مهم است اين است که ما در اجراي برجام چه کرده ايم.
وي با طرح اين پرسش که آثار اجراي برجام براي مردم ما چه بوده است؟ خاطر نشان کرد: معنايش اين بود که گشايشي در کار اقتصادي صورت مي گيرد اما امروز وقتي از مردم در اين باره سوال کنيم به اتفاق معتقدند که اين اتفاق نيفتاده است.
اين کانديداي انتخابات رياست جمهوري گفت: من معتقدم اگر بخشي ازمشکلات ما در برجام حل شود باز هم همه مشکلات حل نمي شود چرا که مشکلات ما در سيستم اداري دولت است. با دولت فعلي و روش و نگاهي که دارد امکاني فراهم ميشود که تنها چهار درصد از مردم از نتايج برجام بهره مند ميشوند.
قاليباف اظهار کرد: بايد دو کار انجام دهيم يکي اينکه حق خود را از برجام بگيريم و ديگري اينکه حق خود را از آن 4 درصدي اخذ کنيم.
وي اظهار کرد:نتيجه برجام تا الان ايران را تبديل به مرکز واردات از اروپا کرده است. در اين نتيجه آن چهار درصد نفع برده اند.
سيدمصطفي ميرسليم در واکنش به صحبتهاي رييسي تصريح کرد: شما نفرموديد اين برجام بالأخره در جهان نداي مظلوميت ملت ما را به گوش جهانيان رساند و اين حسن را داشت که مردم فهميدند ما به دنبال سلاح هستهاي نيستيم و همواره به دنبال دانش صلحآميز هستهاي بودهايم، هستيم و آن را رها نميکنيم.
وي ادامه داد: ولي شما نفرموديد به لحاظ مذاکرات و
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۹۱۲۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حرفهای جالب عروس بزرگ امام: نمیخواستم ازدواج کنم اما.. /آقا مصطفی، روحانیِ مدرنی بود و در حجاب سختگیری نداشت
معصومه حائری عروس امام خمینی و همسر شهید آیت الله سیدمصطفی خمینی صبح امروز پس از یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت.
سایت جماران به همین مناسبت بخشهایی از گفتگو با عروس بزرگ امام را منتشر کرده است، که بدون دخل و تصرف در آن، در ادامه میآید.
عروس ارشد امام خمینی، بانوی فاضله سرکار خانم معصومه حائری فرزند مرحوم آیتالله شیخ مرتضی حائری و همسر شهید آیتالله سید مصطفی خمینی علیرغم رنجها، سختیها و مشکلات فراوانی که در دورههای مختلف زندگی مخصوصا در روزگار تبعید حضرت امام که از غربت سر در میآورد و پس از آن با شهادت همسر و چشیدن مصائب این فقدان غمبار روبرو میشود، اما همچنان مادر بودن و ستون خانه بودن در فقدان همسر را تجربه میکند و هیچ حادثهای در صراط مستقیم زندگی اخلاقی، فکری و اجتماعی او خللی ایجاد نمیکند و همچنان بر عشق خود نسبت به «مصطفی» و «امامِ مصطفی» استوار است و طعم شیرین روزهای با ایشان بودن را زمزمه میکند.
مشروح گفتگوی حریم امام با معصومه حائری را میخوانید.
اگر درباره ازدواجتان با مرحوم حاج آقا مصطفی، خاطرات و نکاتی دارید بفرمایید.
در واقع من نمیخواستم ازدواج کنم و قصد داشتم به درسم ادامه بدهم و به کشورهای خارجی سفر کنم؛ اما طبق رویه و روال خانوادههای سنتی، پدرم نظرش این بود که من ازدواج کنم و من هم قبول کردم و مرحوم حاج آقا مصطفی هم، چون به پدرم علاقه داشت، از من خواستگاری کرد و پدرم نیز به جهت اعتمادی که به امام و حاج آقا مصطفی داشت جواب مثبت داد؛ اما مادرم گفت موافقت شما کافی نیست و خود دختر هم باید قبول کند و شما با این که این دختر هنوز آقا مصطفی را ندیده است، چطور با ازدواج اینها موافقت کردید؟! پدرم آدرس محل مباحثه حاج آقا مصطفی را به ما داد و گفت فردا با هم به محل بحث حاج آقا مصطفی بروید و پس از مباحثه ایشان را ببینید.
روز بعد من و مادرم به محلی که پدرم آدرس داده بود رفتیم و حاج آقا مصطفی را که در میان بقیه طلبهها مشخص بود و قد بلند و قیافه خیلی خوبی داشت و به نظرم مدرن و امروزی میآمد دیدیم و با این که روحانی و ملبس بود، اما معلوم بود که با سایر روحانیون و طلاب تفاوت دارد.
من رضایت خودم را اعلام کردم و عقد خوانده شد و پس از یک سال ازدواج کردیم. حاج آقا مصطفی انسان خوب و فهمیدهای بود و ما با هم جور بودیم و افکار و عقایدمان با هم هماهنگ بود. با پیش آمدن وقایع انقلاب و تبعید امام و حاج آقا مصطفی به ترکیه و سپس عراق، من هم به همراه همسر امام به نجف رفتم و من نزدیک سه سال پدر و مادرم را ندیدم و در این مدت، امکان تماس تلفنی و حتی نامهنگاری وجود نداشت و من هیچ خبری از پدر و مادرم نداشتم و نمیدانستم در چه وضعیتی هستند، آیا زنده هستند یا نیستند و این وضعیت برای من که در اول جوانی بودم خیلی سخت بود...
شما در زمان تبعید امام و حاج آقا مصطفی در ترکیه به آنجا نرفتید؟
حاج آقا مصطفی خیلی دوست داشت من و بچهها هم به ترکیه برویم و در کنارشان باشیم، اما امام مخالفت کرده و گفته بود شرایط برای آمدن آنها مناسب نیست. این نکته نیز جالب و گفتنی است که مرحوم حاج آقا مصطفی از حضور در نجف و در کنار برخی از روحانیونی که افکار متحجرانهای داشتند ناراحت بود.
شما در نجف، منزل مستقل داشتید یا در منزل امام بودید؟
در اوایل با امام زندگی میکردیم و امام هم خیلی به من علاقه داشت و یادم هست هر هفته که میخواست سر و صورتش را اصلاح کند، به من میگفت بیا رو به روی من بنشین تا در کنار اصلاح کردن با هم حرف بزنیم. آقا در آن زمان خودش سر و صورتش را اصلاح میکرد و علاوه بر کوتاه کردن موهای سر و صورت، موهای پرپشت ابروهایش را که روی چشمش را میگرفت کوتاه میکرد. مژههای امام هم خیلی بلند بود و من به شوخی میگفتم مژههاتان را هم کوتاه کنید. آقا خیلی تمیز و اهل رعایت بهداشت بود، به طوری که ما سر سفره برای ایشان دو تا چنگال میگذاشتیم تا اگر دو نوع غذا در سفره بود، هر کدام را با چنگال جداگانهای بردارد. ایشان این قدر تمیز و اهل مراعات بود که میگفتم من خانوادههای روحانی زیادی را دیدهام، اما شما از همه مدرنتر و امروزیتر هستید.
یادم هست یک بار مرحوم حاج احمد آقا پیش ایشان میخواست با دست غذا بخورد که فرمود احمد، اگر میخواهی با دست غذا بخوری، برو بیرون بخور! باز به یاد دارم که خانم در بشقابی که پلو خورده بود و میخواست خربزه بگذارد و بخورد، باز آقا به ایشان تذکر داد. آقا خیلی مرتب و تمیز بود و به عنوان نمونه دیگر، یک میز جلوی درب خانه بود که آقا وقتی وارد منزل میشد، کفشهایش را در میآورد و داخل آن میگذاشت و یک جفت دمپایی برمیداشت و میپوشید.
حاج مصطفی هم مثل امام، مرتب و تمیز و اهل مراعات بود؟
ایشان هم خیلی مراعات میکرد؛ منتها در این زمینه به غیر از من به کس دیگری چیزی نمیگفت و تذکر نمیداد. به هر تقدیر به سؤال قبلی شما برگردم که ما پس از مدتی، در نزدیکی منزل آقا منزلی را گرفتیم و به آنجا رفتیم؛ اما مرتب به خانه آقا و پیش خانم میرفتم و رفت و آمد میکردم و برخی از کارهای منزل امام از جمله اتوکردن لباسهای امام و خانم را انجام میدادم و آقا مقید بود که لباس تمیز و اتوکشیده بپوشد؛ چون هوا گرم بود و قبای تابستانی را زود، زود میشستند و من هم اتو میکردم. امام در ایران هم این رویه را داشت؛ منتها در اینجا اتوکش داشتند و اتو کردن به عهده من نبود.
همانطور که همه میدانند حاج آقا مصطفی در بیرون و با رفقا و دوستانش خیلی شوخی میکرد و اهل مزاح بود؛ آیا در خانه هم همینطور بود؟
همانطور که گفتم آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند.
یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.
اگر ممکن است ماجرای رحلت مشکوک حاج آقا مصطفی را برای ما شرح بدهید.
ما یک خدمتکار خانم داشتیم که اصالتاً یزدی بود و وقتی که من ازدواج کردم، پدرم این خانم را برای کمک به من آورد و در نجف هم پیش من بود تا این که وفات کرد و از دنیا رفت.
من قضایای شب رحلت حاج آقا مصطفی را از زبان این خدمتکار که به او ننه میگفتیم و زن خیلی فهمیدهای بود و علیرغم بیسوادی، خیلی دانا بود و به همین جهت امام هم به او احترام میگذاشت، نقل میکنم؛ چون خودم مریض بودم و در طبقه پایین منزل پیش بچهها خوابیده بودم.
ننه میگفت آن شب وقتی حاج آقا مصطفی به خانه آمد، به من گفت درب خانه را ببند، ولی قفل نکن؛ چون قرار است کسی به ملاقات من بیاید؛ شما هم برو بخواب. ننه میگفت من به اتاقم رفتم، اما نخوابیدم. اتاق ننه رو به روی در خانه بود و میتوانست ببیند چه کسی وارد منزل و یا خارج میشود. حاج آقا مصطفی هم طبق معمول برای مطالعه به کتابخانه خودش در طبقه بالا رفت تا مطالعه کند. عادت حاج آقا مصطفی این بود که از سر شب تا اذان صبح مطالعه میکرد و پس از اذان، نماز صبح را میخواند و میخوابید.
آن شب ننه دیده بود چه کسانی پیش آقا مصطفی رفته بودند و همه آنها را شناخته بود و ما هرچه اصرار کردیم اسم از آنها را به ما نگفت. ننه صبح خیلی زود صبحانه حاج آقا مصطفی را برده بود و ایشان را برای خوردن صبحانه صدا زده بود، اما دیده بود ایشان بیدار نمیشود و به همین علت پیش من آمد و گفت هرچه حاج آقا مصطفی را صدا میزنم بیدار نمیشود.
من به طبقه بالا رفتم و دیدم حاج آقا مصطفی در حالت نشسته، به روی میز کوچکی که جلویش بود افتاده و خم شده است. من جلو رفتم و آقا مصطفی را از روی میز بلند کردم و روی زمین خواباندم و دیدم بدنش خیلی گرم و از عرق بسیار زیاد، کاملاً خیس و نقاطی از بدنش کبود است.
ننه فوری از خانه بیرون رفت تا همسایهها را صدا بزند و کمک بگیرد که دیده بود آقای دعایی در همسایگی ما بود، ننه قضیه را به آقای دعایی گفت و ایشان به همراه چند تن از همسایهها آمدند و حاج آقا مصطفی را به بیمارستان بردند، ولی دیگر کار از کار گذشته و حاج آقا مصطفی از دنیا رفته بود.
واکنش حضرت امام و خانم ایشان نسبت به رحلت حاج آقا مصطفی را توضیح بفرمایید؟
ما از آقا هیچ نوع گریه و زاری و اظهار ناراحتی ندیدیم؛ آقا مردی فوقالعاده و بسیار جدی بود و من کسی مثل ایشان ندیده بودم؛ اما خانم اگرچه در انظار عموم گریه نمیکرد، ولی دور از چشم دیگران در طبقه دوم منزل گریه میکرد و یک شمدی که حاج آقا مصطفی هنگام نماز روی دوشش میانداخت، برمیداشت و روی سینهاش میگذاشت و اشک میریخت و گریه و زاری میکرد. به حسین هم فوقالعاده علاقه داشت و عاشقانه به حسین علاقه و محبت میورزید و حسین در بچگی مدتها پیش ایشان بود و محبت خانم به حسین را من نمیتوانم بیان و توصیف کنم.
خازنالملوک، مادر خانم که آن زمان سالانه، هشت، نه ماه به نجف میآمد و پیش ما میماند، به من میگفت حسین را پیش خودت ببر و نگذار اینجا بماند، چون خانم از شدت علاقهای که به حسین دارد، نمیتواند به او امر و نهی کند و به تربیتش برسد و حسین هم لوس و ننر میشود و نمیتواند به خوبی درس بخواند؛ چون خانم به حسین میگفت اگر دوست نداری، مدرسه نرو! به همین جهت خازنالملوک به من کمک کرد تا حسین را پیش خودم ببرم و به درس و تکالیف و امور مدرسهاش برسم؛ البته تحمل دوری حسین برای خانم خیلی سخت و مشکل بود.
ناگفته نماند که خود آقا هم به حسین و دخترم مریم خیلی علاقه داشت و من یادم هست یکی از دخترهای آقا و عمه بچهها به امام اعتراض کرد که چرا به بچههای من اینقدر علاقه و توجه نشان نمیدهید؟ آقا هم فرمود حسین بچه من و قلب من است. علاقه و محبت امام به بچههای من هم خیلی زیاد و غیرقابل توصیف است. برخورد و التفاتی که امام با بچههای من داشت و با هیچ کس دیگر نداشت و وقتی حسین پیش ایشان میرفت، میگفت بنشین و یک میوه و مثلاً پرتقال بخور تا ببینم که تو خوردی. با مریم هم مثل حسین رفتاری بسیار مهربانانه و ملاطفتآمیز داشت. این علاقه به قدری زیاد بود که خود حاج آقا مصطفی گفت من از علاقه فوقالعاده شما به این بچهها تعجب میکنم. امام هم فرمود اگر نوهدار بشوی، احساس مرا درک میکنی.
یادم هست مریم وقتی به سن مدرسه رفتن رسید، حاج آقا مصطفی او را به جای مدرسه رسمی، به آموزشگاه زبان عربی و قرآن که خواهر مرحوم شهید صدر تأسیس کرده بود فرستاد و مریم به خوبی زبان عربی و قرآن را فراگرفت، به طوری که خود خانم صدر آمد و گفت مریم مثل بلبل عربی حرف میزند، چرا شما نمیگذارید به مدرسه برود و درس بخواند؟ قرآن را نیز در همان سن کم خیلی خوب یاد گرفته بود و گاهی پیش آقا میرفت و در حالی روسری ژرژت سفید به سر کرده بود، با لهجه عربی قرآن میخواند که آقا خیلی ذوق میکرد و خوشش میآمد و لذت میبرد. پس از این که مریم زبان عربی را یاد گرفت، برخلاف دخترهای سایر علما و روحانیون به مدرسه رفت و، چون از هوش خیلی بالایی برخوردار بود، در درس هم پیشرفت بسیار خوبی داشت.
حاصل ازدواج شما با حاج آقا مصطفی چند تا فرزند است؟
خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند.
علت وفات آن دو تا بچه چه بود و کجا از دنیا رفتند؟
هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده و اطرافیانم برای این که من بیش از اندازه ناراحت نشوم، گفتند دختر بوده است.
شخصیت حاج آقا مصطفی چطور بود؟
حاج آقا مصطفی خیلی مدرن و امروزی بود و شباهتی به آخوندهای دیگر نداشت و مثل آخوندها نعلین نمیپوشید و کفشهایش از خارج میآمد و با این اوصاف زندگی کردن در نجف برای او خیلی سخت بود. آقا و حاج آقا مصطفی هر دو عجیب و غریب بودند؛ مثلاً آقا خیلی منظم و دقیق بود و همیشه دقیقاً سر وقت غذا میخورد و در این زمینه این خاطره شنیدنی است که در زمان تبعید آقا در نجف، گاهی من و خانم به ایران میآمدیم و امام تنها بود و حاج آقا مصطفی برای این که ایشان تنها نباشد، پیش امام میرفت و با ایشان غذا میخورد.
یک روز حاج آقا مصطفی کمی دیرتر رفت و دید امام غذایش را سر وقت و مطابق معمول خورده و منتظر ایشان نمانده است. بعد از آن، هر روز حاج آقا مصطفی میرفت و موقع غذا خوردن، کنار امام مینشست و فقط نگاه میکرد و لب به غذا نمیزد و امام هم انگار نه انگار، به غذا خوردن ادامه میداد و اصلاً به حاج آقا مصطفی تعارف نمیکرد تا غذا بخورد. پدر و پسر کار خود را بلد بودند.
به هر حال آقا و خانم خیلی مرتب و منظم و دقیق بودند؛ چون خانم که اصالتاً تهرانی و امروزی و از یک خانواده اصیل بود و خود آقای خمینی هم اصالت خانوادگی بالایی داشت و برادر ایشان، مرحوم آقای پسندیده هم یک آدم حسابی به تمام معنا بود.
حسین آقا میگفت بعد از رحلت حاج آقا مصطفی اگر جریان انقلاب و مبارزه پیش نمیآمد و فکر و ذهن امام معطوف به این مسائل نمیشد، امام از غصه مرگ حاج آقا مصطفی دق میکرد و از دنیا میرفت.
بله، همینطور است و واقعاً آقا علاقه زیادی به حاج آقا مصطفی داشت، ولی سیستم و شخصیت ایشان طوری بود که ناراحتی و غم و غصه خود را بروز نمیداد.
شخصیت و رفتار امام چطور بود؟
آقا هم جزو بهترین شخصیتهایی بود که من دیده بودم. آقا، هم مهربان واقعی بود و هم خیلی امروزی و مدرن بود و یادم هست شبها که برای نماز شب بلند میشد، مقداری سیب و پرتقال توی بشقاب میگذاشتم و میبردم و کنار سجاده ایشان میگذاشتم تا میل کند. من با آقا زندگی کردم و از همه حرکات و سکنات آقا خوشم میآمد و هیچ وقت کاری نکرد که من ناراحت بشوم و خیلی به من علاقه داشت و همانطور که گفتم خیلی تمیز و مرتب بود و یادم هست یک بار گوشه قبایش به ظرف غذا یا چنین چیزی مثل آن خورد که فوری گوشه قبا را بالا زد و به طرف دستشویی رفت و قبا را درآورد و گوشه قبا را شست و برگشت.
یک بار به ایشان گفتم شما که در خمین بزرگ شدی، چرا این قدر مدرن و امروزی و تمیز و مرتب هستی؟! ایشان هم میخندید.
من با این که مَحرم امام بودم، اما با چادر چیت خانگی پیش ایشان میرفتم و حاج آقا مصطفی به من میگفت چرا با چادر پیش آقا میروی؟! من هم در جواب میگفتم ما در خانواده خودمان اینجوری بودیم و عادت کردیم تا این که احمد آقا ازدواج کرد و خانم ایشان بدون چادر پیش امام میآمد.
حاج آقا مصطفی هم اهل تهجد و شب زندهداری و مناجات بود؟
بله و در کنار این تقیدات، خیلی مدرن و امروزی هم بود؛ بهطوری که وقتی مسافرت میرفتیم، به من میگفت عبا یا همان چادر عربی را از روی سرت بردار! من گمان میکردم قصد شوخی دارد و سر به سر من میگذارد؛ اما دیدم خیلی جدی میگوید وقتی بیرون میآییم، چادر را بردار و روسری به سر کن و خوب و محکم ببند و لباس مناسب بپوش تا راحت باشی و بهراحتی تردد کنی. خودش هم چندان در بند تقیداتی که آخوندها دارند نبود.
در باره ارتباط امام موسی صدر با حاج آقا مصطفی هم خاطره دارید؟
امام موسی صدر خیلی با حاج آقا مصطفی دوست بود و در نجف به منزل ما میآمد و گاهی در منزل ما میخوابید و یادم هست که، چون قد بلندی داشت، پاهایش از پتو بیرون میزد. ناگفته نماند که امام موسی صدر عاشق پدرم بود و برای نزدیکتر شدن به پدرم، از خواهرم که آن زمان حدود یازده سال داشت و کوچک بود خواستگاری کرد که پدرم گفت اولاً این دختر هنوز بچه است و ثانیاً با این قد بلند و سر به فلک کشیده تو، شما از نظر ظاهری هم تناسبی با هم ندارید. خواهرم ده سال از من کوچکتر است و درسخوانده است و تحصیلات عالیه دارد و در قم زندگی میکند و الان که من زمینگیر شدهام، تلفنی با هم ارتباط داریم.
اگر زمان به عقب برگردد و خانم معصومه حائری یزدی جوان شود و حاج آقامصطفی دوباره از ایشان خواستگاری کند، آیا جواب ایشان مثبت است؟
حتماً؛ چون حاج آقا مصطفی را خیلی دوست داشتم.
tags # امام خمینی سایر اخبار آیا قدرتهای فوقبشری واقعیت دارند؟ چطور انسان به این قدرت میرسد؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام میشود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی میکنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه میشود؟