رشیدرضا و وهابیت؛ رابطهای لرزان
تاریخ انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۱۹۷۹۱۴
وهابیت در ظاهر خیلی از حرفهایی که مصلحان مسلمان میزدند را تکرار میکرد. میگفت اجتهاد باید دوباره احیا شود، باید برای فهم دین مستقیما به قرآن و سنت رجوع کرد و فهم فقها، متکلمین و فلاسفه را ملاک قرار نداد، خرافات را باید از اسلام زدود.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از ویژه نامه بیت المقدس؛ «25 سال به خاطر خدا از وهابیت دفاع کردم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از زمانی که استعمار وارد جهان اسلام شد و مسلمانان ذلت و عقب ماندگی خود را دیدند، در پی یافتن علل این عقبماندگی افتادند. سیدجمالالدین اسدآبادی یکی از علل مهم این وضعیت نامطلوب جهان اسلام را دور شدن از اسلام ناب میدانست و ندای بازگشت به اسلام نخستین و پیراستن اسلام ازاضافات و خرافاتی که بر آن بار شده است سر داد. این دعوت سیدجمال همواره مدنظر مصلحان مسلمان بوده و امروز نیز هست. عبده شاگرد سیدجمال همین راه را پیمود و شاگرد او «محمد رشیدرضا» نیز همینگونه. همه مصلحان با همه اختلافاتی که داشتند همواره معتقد بوده و هستند که آنچه امروز به اسم اسلام ترویج و تبلیغ میشود، اسلامِ اصیل نیست. چون ما از اسلام ناب دور افتادهایم، عقبماندهایم و برای جبران عقبماندگی، مهمترین کار برگشت به اسلام ناب است. اما اسلام ناب کدام اسلام است؟ دقیقا کدام بخش از اسلامِ موجود، اصیل و کدام بخش ازآن غیراصیل است؟
در چنین شرایطی که همه دنبال یافتن پاسخ این سوال بودند که مشکل معرفت دینی موجود چیست، ناگاه گروههای وهابی در شبه جزیره عربستان بر ضد حکومت عثمانی شوریدند و حکومت تشکیل دادند. آنها گفتند ما آمدهایم تا تمامی آنچه که در طول تاریخ به ناحق به دامان اسلام چسبانده شده را بزداییم و به اسلام حقیقی قرون نخستین بازگردیم.آنان بازگشت به توحید که اولین اصل اساسی اسلام است را شعار محوری خود قرار دادند.
مصلحان مسلمان از جمله رشیدرضا نیز دقیقا همین دغدغه را داشتند. آنها معرفت دینیِ موجود را غیراصیل میدانستند و به دنبال بازگشت به اسلام واقعی که در صدر اسلام جریان داشت، بودند. لذا شاخکهای آنان نسبت به هر صدایی که میگفت اسلام را باید از پیرایهها پاک کرد و به اسلام اصیل بازگشت، حساس بود. آنان منتقد معرفت دینی موجود بودند و به هر صدایی که از این معرفت دینی انتقاد میکرد حساس بودند. لذا وهابیت مورد توجه رشیدرضا قرار گرفت.
وهابیت در ظاهر خیلی از حرفهایی که مصلحان مسلمان میزدند را تکرار میکرد. میگفت اجتهاد باید دوباره احیا شود، باید برای فهم دین مستقیما به قرآن و سنت رجوع کرد و فهم فقها، متکلمین و فلاسفه را ملاک قرار نداد، خرافات را باید از اسلام زدود.
رشیدرضا نیز بسیار به احیای اجتهاد علاقهمند بود و به این دلیل که معرفت دینی موجود را ناقص میدانست، به کنار گذاشتن فهم علما و رجوع مستقیم به قرآن و سنت دعوت میکرد و به شدت بر خرافاتی که اسلامی نیست ولی بر اسلام بار شده است میتاخت. تا اینجای کار نه تنها رشیدرضا، که محمد عبده هم با وهابیت همراه است. ولی رشیدرضا با عبده یک تفاوت اساسی دارد. درست است که عبده برای اصلاح معرفت دینیِ معیوبِ موجود، اجتهاد و رجوع مستقیم به قرآن و سنت را تجویز میکرد ولی او قائل به برداشتی عقلگرایانه از این متون بود. حال آنکه وهابیت هرگونه عقلورزی در فهم دین را مردود شمرده و به تاسی از ظاهر نصوص دینی فتوا میداد. به همین دلیل است که هیچ شباهتی میان محمد عبده و وهابیت احساس نمیشود. اما رشیدرضا برخلاف عبده به ظاهرگرایی وهابیت نیز نزدیک شد. اما چرا رشیدرضا به ظاهرگرایی نزدیک شد، در حالی که دغدغه اجرای دین در عصر مدرن و تطبیق اسلام با جهان جدید را داشت؟
جواب دادن به این سوال آسان نیست. اما شاید بتوان اینگونه استدلال کرد که او برای حفظ هویت اسلامی خود به دام ظاهرگرایی افتاد. حقیقت این است که همه مصلحان – از سیدجمال گرفته تا شاگردان مستقیم و غیرمستقیم او – دنبال این بودند که از یک طرف هویت اسلامی خود را حفظ کنند و از طرف دیگر با دنیای جدید هماهنگ شوند و بتوانند عقبماندگی نسبت به غرب را جبران کنند. راه رفتن مصلحان در مرز این دو به طوری که نه در دام تحجر بیفتند و نه در تله تجدد گرفتار شوند، خیلی سخت بود. امروز نیز در میان مصلحان مسلمان بسیاری از افراد را میبینیم که یا از این طرف بام افتادهاند و یا از آنطرف. جمع کردن میان «هویت» و «توسعه» کار خیلی سختی بوده که اندک افرادی توانستهاند در آن موفق باشند.
رشیدرضا نمیخواست هویتش را در رهاورد با تجدد از دست بدهد، به همین دلیل سعی کرد که به نصوص دینی بیشتراز عقل خود اعتماد کند. اکنون این سوال تداعی میشود که؛
آیا رشیدرضا یک وهابی تمامعیار است؟
با این وجود به هیچوجه نمیتوان رشیدرضا را یک وهابی تمام عیار نامید. چراکه او در مواجهه با مسئله تجدد، به دنبال نابدینی بود ولی نابدینیِ وهابیت اساسا ربطی به تجدد و غرب نداشت. رشیدرضا به دنبال هماهنگی با دنیای مدرن بود. او مدرنیته غربی را به طور کامل رد نمیکند و نه تنها دعوت به پذیرش فناوریهای غربی میکند که بعضی از وجوه مدنیت غربی را نیز تجویز میکند، در حالی که وهابیت چنین رویکردی نداشت. وهابیون نجد و رشیدرضا اساسا در دو دنیای جداگانه سیر میکردند. آنها هرچند در نقطهای به اشتراک رسیدند، ولی مسائل و دغدغههایشان کاملا متفاوت و حتی متعارض با یکدیگر بود.
در واقع بهتراین است که بگوییم رشیدرضا بیش از آنکه متاثر از محمدبنعبدالوهاب باشد، دل در گرو اندیشههای ابنتیمیه دارد. او گفتمان ابنتیمیه را ظرفیت مناسبی برای بازسازی معرفت دینی متناسب با شرایط دنیای مدرن میپندارد. حال آنکه وهابیت از گفتمان ابنتیمیه برای مواجهه با دنیای مدرن استفاده نمیکرد. وهابیون اصلا مسئلهای به نام تجدد نداشتند. مسئله رشیدرضا مسئلهای تمدنی است ولی مسئله وهابیت صرفا مسئله فرقهای است.
پروژه رشیدرضا پروژهای دومرحلهای است. مرحله اول پروژه او، زدودن اسلام از اضافات آن و دستیابی به اسلام اصیل است تا این اسلام در پروژه دوم او که ایجاد هماهنگی با دنیای مدرن و رفع عقبماندگی مسلمین است به کمک او بیاید. درواقع خرافهزدایی از اسلام برای رشیدرضا طریقیت دارد نه موضوعیت. ولی برای وهابیت خود خرافهزدایی از اسلام است که موضوعیت دارد. وهابیت اصلا به مرحله دوم پروژه رشیدرضا نمیاندیشد.
حتی بعضی از دفاعیههای رشیدرضا به نفع وهابیت نیز متضمن نفی عقاید وهابیت بوده است. مثلا رضا میگوید آلسعود بهترین مدافع اصول بنیادین اهلسنت بعد از چهار خلیفه نخستین هستند. همین جمله تعریض به معاویه دارد که با غیرت وهابیان بر صحابه تناقض جدی دارد. وهابیون به دنبال بازگشت به سیره صحابه که معاویه نیز یکی از آنان است، هستند و انتقاد از آنان را برنمیتابند.
رشیدرضا تبدیل خلافت به ملوکیت توسط معاویه را نقطه آغاز انحطاط اسلام دانسته و از این اقدام او انتقاد میکند. او حتی به خلیفه اول نیز معترض میشود که چرا خلیفه دوم را به خلافت «نصب» کرد و از این طریق زمینه را برای موروثی کردن خلافت در زمان بنیامیه ایجاد کرد. او همچنین خلیفه اول را به این دلیل که برای نامزدی خلافت خود را مورد مشورت همه گروههای ذینفع قرار نداده بود، مورد انتقاد قرار میدهد. رشیدرضا علاوه بر خلیفه اول به خلیفه سوم نیز به این دلیل که دست بنیامیه را در بیتالمال باز گذاشته انتقاد میکند. طبیعی است که یک وهابی هیچ گاه نخواهد توانست انتقاد به خلفا و صحابه را تحمل کند.
علاوه بر این رشیدرضا بعضی نگاههای روشنفکرانه نیز دارد که در تقابل با رویکردهای وهابیت است. مثلا او در مسئله ارتداد بین مرتدی که علیه مسلمین شورش میکند و برای آنان خطرایجاد میکند و مرتدی که علیه مسلمانان توطئه نمیکند، تفاوت گذاشته و فقط حکم اولی را مرگ میداند. این دیدگاه علاوه بر علمای وهابیت، با اجماع سایر علمای اهلسنت نیز متفاوت است.
درباره تشیع نیز میان وهابیت و رشیدرضا تفاوت زیادی وجود دارد. رشیدرضا علیرغم رویکردهای ضدشیعی وی، هیچگاه شیعیان را تکفیر نکرده است. در این زمینه جا دارد به یک مثال جالب اشاره کرد. رشیدرضا وقتی که گزینههای مطلوب برای احراز منصب خلافت را بررسی میکند، به این نتیجه میرسد که فقط یک نفر شایستگی این پست را دارد و او امام یحیی، از فقهای شیعه زیدی است. درست است که شیعیان زیدی در مقایسه با شیعیان اثنیعشری نزدیکی بیشتری با اهلسنت دارند، ولی بههرحال شیعهاند. اینکه رشیدرضا یک شیعه زیدی را برای تصدی خلافت تمامی مسلمانان پیشنهاد میدهد، نشان میدهد که او از تعصبات ضدشیعی، آنگونه که وهابیون بدان مبتلایند، مبراست./
انتهای پیام
حامد رضایی
ویژه نامه بیت المقدس دوشنبه هر هفته ضمیمه روزنامه قدس منتشر می شود.
منبع: روزنامه قدسمنبع: قدس آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۹۷۹۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شوراها نماد مردم سالاری دینی در تصمیمگیریها هستند
به گزارش خبرگزاری مهر، محمود مسگریان صبح دوشنبه در جلسه ۲۷۹ صحن علنی با حضور فرمانده انتظامی استان، فرمانده انتظامی شهرستان و همراهان آنها که به منظور فرارسیدن نهم اردیبهشت ماه در این جلسه حضور داشتند با تبریک سالروز تشکیل شورای شهرها و روستا به اعضا، اظهار کرد: شوراها یکی از نماد مردم سالاری دینی و تجلی حضور مردم در تصمیمگیریهاست.
وی با اشاره به نهم اردیبهشت ماه سالروز تشکیل شوراها طبق قانون اساسی، گفت: متناسب با نامگذاری ایام هفته شوراها برنامههایی پیشبینی شده است.
رییس شورای اسلامی شهر همدان بیان کرد: از دوره نخست تشکیل این نهاد برگرفته از مردم تا کنون، شورای شهرها و روستاها بر عملکرد شهرداریها و دهیاریها نظارت داشته و اعضای شوراها وکیل مردم در تخصیص هزینهها با توجه به اهداف و سیاستهای تعریف شده هستند.
مسگریان با بیان اینکه شهرداریها به ویژه در همدان از درآمد پایدار برخوردار نیستند، افزود: مسئولیت اعضای شورای شهر در تشخیص صرفه و صلاح شهر بوده و شهرداری نیز باید با اولویتبندی و هماهنگی، در تحقق بودجه به نحو احسن و بدون کمترین انحرافی تلاش کند.
وی با تأکید بر اینکه متأسفانه سال گذشته برخی پروژهها به طور کامل اجرا نشد، تصریح کرد: اجرای پارک ۱۴ هکتاری برای استفاده مردم شمال شهر در منطقه کم برخوردار از جمله این موارد بوده که البته بخشی از اراضی در این پروژه تملک شده و به منظور تملکهای باقی مانده و اجرای آن باید پیگیری لازم انجام شود.
ثوابی مهمتر و والاتر از خدمت به مردم نیست
سردار سلمان امیری نیز با تبریک روز شوراها گفت: این نهاد مبارک با همافزایی افکار چندین منتخب مردم در اداره شهرها و روستاها، ثمرات خوب و نیکویی به ارمغان آورده است.
وی با بیان اینکه مقام و منصب اعضای شورا با انتخاب مردم به منزله توجه حضرت حق به منتخبان برای خدمتگزاری است، اظهار کرد: ثوابی مهمتر و والاتر از خدمت به مردم نیست و این فرصت باید قدر دانسته شود.
فرمانده انتظامی استان همدان افزود: گستردگی کار شورا و شهرداری در ارکان و لایههای اجتماع همراه با تعدد وظایف و خدمات است و عدم توجه به مأموریتها و وظایف خطرناک است.
سردار امیری با تأکید بر اینکه بسیاری از مأموریتهای نیروی انتظامی و شهرداری در هم تنیده است، بیان کرد: این دو نهاد در کثرت وظایف، مأموریتها و مأموریتهای مشترک با یکدیگر تشابههایی دارند.
وی در ادامه با اشاره به اجرای طرح نور، یادآور شد: طرح عفاف و حجاب در جامعه با بسیاری از مأموریتهای شهرداری نیز مطابقت دارد.
فرمانده انتظامی استان همدان خاطرنشان کرد: امنیت اساسیترین و اصلیترین نیاز مردم است و نیروهای پر تلاش انتظامی به منظور تأمین امنیت جامعه همواره تلاش میکنند.
شورای شهر یکی از اصلیترین ارکان دموکراسی است
سید مسعود حسینی نیز با بیان اینکه شورای شهر یکی از اصلیترین ارکان دموکراسی و نظر مردم است، ادامه داد: همدلی و همراهی در این دوره شورا موجب رقم خوردن اتفاقات خوبی در مدیریت شهری شده است.
وی با اشاره به توافقات انجام شده فی مابین شهرداری و نیروی انتظامی، اظهار کرد کرد: با همدلی و همراهی شورای شهر، مسائل چندین ساله بین این دو نهاد رفع شده و همکاری خوبی در نظمبخشی شهر انجام شده است.
شهردار همدان با بیان اینکه در اجرای طرح نور، شهرداری نیز با توجه به وظایف تعیین شده در تأمین وسایل نقلیه و فضاسازی همکاری لازم را با نیروی انتظامی داشته است، گفت: به منظور اجرای هر چه بهتر این طرح آمادگی لازم را داریم و با تمام ظرفیت، مراتب همکاری شهرداری با نیروی انتظامی ادامه دارد.
حسینی با تأکید بر اینکه همکاری و همدلی بین شهرداری و نیروی انتظامی وجود دارد، بیان کرد: مأموریتهای این دو نهاد در هم تنیده است.
کد خبر 6092310