در نشست نقد و بررسی آثار "گلستان جعفریان" مطرح شد: قبادی: حسین لشکری آیینه منیژه لشکری بود/لشکری: بزرگترین افتخارم این است که همسر شهید هستم
تاریخ انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۲۰۳۷۷۱
به گزارش خبرنگار فرهنگی فرهنگ نیوز؛ نشست نقد و بررسی آثار گلستان جعفریان امروز در سی امین نمایشگاه کتاب در شهر آفتاب برگزار شد.
در ابتدای این نشست محمد قبادی درباره این سه کتاب گفت: واقعیت این است که سه کتاب «او نگاهش را به ارث گذاشت»، «همه سیزده سالگی ام» و «روزهای بی آیینه» با سه رویکرد متقاوت اما هر سه در حوزه ادبیات و نه الزاما تاریخ شفاهی نوشته شده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این نویسنده افزود: میشود درباره موضوع ادبیات پایداری دسته بندی صورت داد، یک دسته روایت کسانی است که در جنگ حضور دارند و بعد از برگشتن از جنگ یا خودشان قلم به دست گرفتهاند و خاطراتشان را مینویسند، یا هم مثل کتاب «همه سیزده سالگیام» راوی خاطراتش را بیان می کند و نویسنده می نویسد. اما دسته دوم کسانی هستند که به طور مستقیم در جنگ حضور ندارد مثل خاطرات همسران شهید و رزمنده. کتاب «روزهای بی آیینه» در این دسته قرار می گیرد. خانم لشکری به صورت غیرمستقیم درگیر جنگ می شوند و به نوعی جنگ روی سرشان آوار می شود. در این کتاب ما با خانمی مواجه هستیم که با بقیه خانم ها درگیر جنگ فرق دارد. نوع نگرش خانم لشکری با نوع نگرش خانمی که پذیرفته ممکن است همسرش شهید و یا جانباز و اسیر شود فرق دارد.
وی افزود: نکته دیگر درباره این دو کتاب این است که خانم جعفریان هرگز به دنبال تاریخ شفاهی نبوده بلکه از منظر ادبیات به موضوع پرداخته است. این طور به نظر می رسد که ایشان از اول با یک ساختار مشخص به سراغ راوی رفته و توانسته خاطرات روایان را در ساختار مهندسی شده خودش با قلمی روان،خوش خوان و بدون به کار بردن کلمات قلمبه سلمبه بنویسد.
قبادی اظهار داشت: نکته دیگر درباره کتاب روزهای بی آیینه این است که هم روای و هم نویسنده این کتاب خانم هستند و شانسی که این کتاب آورده همین است که ما با یک روایت و نگارش زنانه مواجه هستیم که کار را به سمت احساسی بودن پیش برده است. البته اگر یک نویسنده مرد در کنار خانم جعفریان کار مصاحبه با خانم لشکری را صورت می داد از منظر تاریخی کار دیگری منتشر می شد.
منیژه لشکری همسر خلبان شهید حسین لشکری در ادامه این نشست گفت: بزرگترین افتخار من این است که همسر یک شهید هستم. البته شوهر من فرق دارد چرا که کافی بود حسین جلوی دوربینهای دولت عراق بیاستد و بگوید آغازگر جنگ ایران بوده است ولی او به هیچ قیمتی حاضر نشد این کار را بکند و به خاطر همین کار 18 سال اسارت را به جان خرید تا به کشورش خیانت نکند. واقعیت این است که تقدیر، زندگی مرا جوری رقم زد که من پیش از آنکه یک زن باشم یک مرد هستم. مردی که یکه و تنها 38 سال بار زندگی و بچه ها را به دوش می کشد و مبارزه می کند.زندگی من آنقدر پرتلاطم بود که هرگز فکر نمیکردم اینگونه شود و من در این سالها جز رنج و سختی حاصل دیگری از زندگی نداشتهام و تنها افتخارم این است که من و شوهرم در ایران یگانه هستیم.
گلستان جعفریان هم در این نشست گفت: من با شجاعت اعلام می کنم که کتابهایم تاریخ شفاهی نیست و هرگز هم به دنبال تاریخ شفاهی نبودهام چون من علاقهام به ادبیات است ولی با صداقت میگویم که یک خط از این کتاب حاصل تخیل من نیست و کتاب واقعیت محض است. من از همان ابتدا به دنبال ساختار بودم و یک سال زمان برد تا به ساختاری که اکنون کتاب دارد برسم.
جعفریان افزود: زمانی که یک سوژه به من پیشنهاد می شود خیلی به دادههایی که وجود دارد توجه نمیکنم من به دنبال این هستم که به درون شخصیت راوی نقب بزنم و مشخصه وجودیاش را کشف کنم. سلوک درونی روایان موضوعی است که من به دنبال کشف آن هستم. مثلا درباره مهدی طحانیان خیلی به این اکتفا نکردم که او 13 ساله بوده که به جنگ می رود و اسیر می شود، بلکه هدفم این بود که کشف کنم این پسر 13 ساله که با سرسختی با سختیهای اسارت مبارزه میکند کجا خسته شده. کجا ترسیده ولی عجیب اینکه جز شجاعت چیزی از طحانیان کشف نکردم.
این نویسنده اضافه کرد: موضوعی که در خانم لشکر کشف کردم این بود که او به شدت به دنبال همسر بودن، زن بودن، مادر بودن و خانه دار بودن و عاشق همسر بودن هستند ولی سرنوشت و تقدیر جنگ را سر راه زندگی مشترک او و همسرش قرار می دهد و به او میگوید که تو نباید زن باشی، نباید مادر باشی، تو باید یک مرد باشی، تو باید بار زندگی را به دوش بکشی، باید برای بچه هایت هم مادر باشی و هم پدر و بزرگترین رنج خانم لشکری هم همین مسئله است که جنگ نمی گذارد او زن باشد و کنار همسر و فرزندانش زندگی کند و این فرصت از او گرفته می شود. باید بگویم من به دنبال زنانگی خانم لشگری بودم و این چیزی بود که من در کتاب روزهای بی آیینه به دنبال کشف آن بودم. چون معتقدم اگر زنها زنانگی خودشان را حفظ کنند دیگر یک زن ترسو نمی شوند، دیگر ناامید نمی شود، دیگر در مقابل مشکلات و سختی ها کم نمی آورند.
در ادامه منیژه لشکری گفت: دیشب پسرم ازم پرسید مامان چرا خانم جعفریان اسم کتاب را گذاشته روزهای بی آیینه که جعفریان در جواب گفت: انتخاب عنوان روزهای بی آیینه به این دلیل بود که من حسین لشکری را آیینه خانم لشکری در دو سال اول زندگی مشترکشان دیدم. همسری که عاشق همسرش هست و دنیا را از زاویه دید او می بیند.چیزی را میخرد که او دوست دارد عاشقانه دور همسرش میچرخد، عکس میگیرد و از زندگیش لذت میبرد ولی زمانی که حسین از پیش او میرود و اسیر میشود آیینه زندگی منیژه لشکری به نوعی شکسته میشود. بعد از رفتن حسین دیگر نه عکسی از خودش می گیرد و نه به دنبال خرید کردن است و نه میلی به خانه آرایی دارد. 18 سال اینگونه است و بعد هم که حسین برمی گردد این آیینه شکسته دیگر ترمیم نمی شود دو تا آدمی به هم رسیده اند که دیگر اشتیاق جوانی را ندارد و اینقدر مشکلات و سختی اینها را اذیت کرده که به نظر غیر ممکن می رسد این ایینه دوباره همان آیین دو سال اول زندگشان شود.
منبع: فرهنگ نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farhangnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرهنگ نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۲۰۳۷۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جایگاه میرنوروز از نگاه ملی مغفول مانده است
ایسنا/لرستان یک نویسنده و پژوهشگر معتقد است: جایگاه میرنوروز از نگاه ملی مغفول مانده است.
محمدجعفر محمدزاده امروز (۱۵ اردیبهشت ماه) در دومین نشست ایوار درباره شعر میرنوروز که در محل دانشنامه مطبوعات ایران برگزار شد، بیان کرد: بازخوانی اشعار عرفانی و تعلیمی میرنوروز نشان میدهد جایگاه این شاعر مهم عصر صفوی در گنجینه شعر فارسی مغفول مانده است. شاعرانی مانند میرنوروز را باید از نگاه ملی ارزیابی کرد و بررسی آثار او باید مقوم هویت ملی ما در چارچوب ایران فرهنگی باشد.
رئیس دانشنامه مطبوعات ایران ادامه داد: اگرچه وجه غالب اشعار میرنوروز سبک هندی بوده، اما تاثیرپذیری او از شاعران سبک عراقی و آثار شاعرانی مانند نظامی مشهود است.
نویسنده کتاب «بیداری در باغ مومیایی» افزود: همانطور که امروزه بیش از ۴۰۰۰ رباعی الحاقی و منسوب به خیام وجود دارد، به دلیل تفوق وجه شاعرانگی و تاثیرگذاری میرنوروز بر ادبیات منطقه، اشعار فراوانی به این شاعر شیفته منسوب شده است که باید با نگاه علمی سره را از ناسره شناسایی کرد.
شعر میرنوروز آمیخته با مضامین قرآنی است
علیاکبر شکارچی، موسیقیدان و فرهنگپژوه نیز در این نشست گفت: میرنوروز شاعری وارسته و آزاده بود که شعرش آمیخته با عشق و هنر است، گویی دست او در جیب خدا بوده است. شعر میرنوروز آمیخته با مضامین قرآنی است و تا شاعری درونش پالایش نشده باشد اشعار پرشور دینی نمیتواند از درون او بجوشد.
مولف کتاب «بیست ترانه کهن لری» تاکید کرد: اینکه تمنیات در کنار الهیات در شعر میرنوروز وجود دارد طبیعی و برخاسته از حقیقت روح انسان است. توجه به تمایلات نفسانی و ابعاد جسمانی بخشی از وجود آدمی است و دلیلی بر انکار آن وجود ندارد.
خالق «کوهسار» و «بهارباد» با بیان خاطراتی از شکلگیری گروه چاووش در کنار اساتیدی مانند حسین علیزاده و زندهیادان هوشنگ ابتهاج، محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان، افزود: ملودیهای لری برخاسته از زندگی و طبیعت است و شعر میرنوروز نقش مهمی در بالندگی موسیقی لری داشته است.
«میرنوروز» شاعری است که باید از نو شناخت
کرم علیرضایی، نویسنده کتاب «میرنوروز، شاعر ناشناخته» نیز در دومین نشست ایوار، با اشاره به اینکه نگاه به میرنوروز باید تعدیل شود و تغییر کند و شخصیت این عارف و منتقد زمانه خود به درستی شناخته شود، گفت: دو چهره بودن این شاعر شیفته طبیعت شعر او است و نباید گاهی او را اهریمنی و گاه اهورایی دانست تا آنجا که امروز در زیستبوم او هیچ کوچهای حتی به نام او نیست.
مولف «ترانههای لری میرنوروز» به جنبههای عاطفی شعر میرنوروز اشاره و اظهار کرد: آنیمای عشق در شعر میرنوروز تبلور دارد که نباید آن را هرزه پویی تلقی کرد.
علیرضایی افزود: سه نوع زن در شعر میرنوروز برجسته است، زن اهورایی، زن اهریمنی و زن آرمانی و آنیمایی که جای بررسی روانشناختی دارد.
میرنوروز شاعری سرآمد به لحاظ سبکی و زبانی است
فرزین رسایی، مترجم و زبانشناس نیز در دومین نشست ایوار گفت: بررسی احوالات میرنوروز در پژوهشهای امروز مغفول مانده است و توقع میرفت ادیب و محقق ارجمندی مانند عبدالحسین زرینکوب، در کارنامه آثار خود به معرفی شعر میرنوروز میپرداخت.
وی آشناییزدایی را هنر محتوم شاعران خواند و بیان کرد: در شعر میرنوروز هنجارگریزی و هنجارآفرینیهای بسیار به چشم میخورد.
او ادامه داد: موسیقی شعر میرنوروز چه به لحاظ آوایی و موسیقی بیرونی و چه به لحاظ ساختار عمودی و موسیقی درونی سرشار از ابتکار و نوآوری شاعرانه است.
این مترجم و پژوهشگر زبان افزود: اشعار بسیاری به میرنوروز نسبت داده میشود که به دلایل سبکی و محتوایی میتوان آنها را شناسایی کرد و از دیوان او سترد.
رسایی با اشاره به ترجمهناپذیری شعر، گفت: در جغرافیای میرنوروز مردم سرشت شاعرانه دارند و اتفاق زبانی در شعرهای میرنوروز و پدیدارشناسی شعر او شایسته بررسی بیشتر است.
دوری میرنوروز از مراکز رسمی شعر عصر صفوی باعث غیبت او از تاریخ پژوهشهای ادبی است
در ادامه این نشست، یادداشت عبدالجبار کاکایی، شاعر خوانده شد. او با اشاره به اینکه بیتوجهی میرنوروز به مرکز توسعه سبکهای ادبی در قرن دوازدهم که اصفهان و شیراز بود، سبب شد تا در تاریخ پژوهشهای ادبی کمتر از او یاد شود، تاکید کرد: میرنوروز بیش از نیایشنامههای فارسی و تحمیدیههایش به واسطه مفردات گویش لری بین اهالی زاگرس طرف توجه بوده است. البته بین تحمیدیهها و نعتهایش تا آثار غنایی از جهت فصاحت و بلاغت فاصله معناداری است که احتمالا به سیر تجارب شاعر برمیگردد.
شاعر آثار «سالهای تاکنون» و «آوازهای واپسین» با اشاره به سطح زیباشناختی آثار میرنوروز، افزود: قصههای عاشقانه برساخته از تک بیتهای میرنوروز، روال عادی تاریخنویسی بومی سرزمین ماست که نیاکان ما در آثار نوابغ و نخبگان به بازکاوی رویاهای خویش میپرداختند.
بازکاوی آثار شاعرانی مانند میرنوروز، مقوم زبان فارسی است
ساسان والیزاده، نسخهشناس و فعال فرهنگی و رسانهای هم که در نشست ایوار بهعنوان کارشناس مجری حضور داشت، بیان کرد: جورچین گنجینه زبان فارسی با بازکاوی آثار شاعرانی مانند میرنوروز کامل میشود و کشف و معرفی این آثار مقوم زبان فارسی است.
شاعر کتاب «هانا و بوطیقای ایوار» درباره جایگاه زن در آثار میرنوروز، گفت: میرنوروز شاعری است که زندگی در آثار او نبض تندی دارد. زنستایی در شعر میرنوروز لطافتی دلنشین به اشعار او داده است، آنچنان که با آشناییزدایی در شعر، استعاره «هِل» را برای معشوق به جای تصویر تکراری «گُل» به کار میبرد که توجه به ارجاعات مفهومی و آرامشبخشی این واژه نشان از معماری لطیف ذهن این شاعر دارد.
وی درباره نشستهای ایوار توضیح داد: این حرکت فرهنگی مستقل هر ماه با نکوداشت یک چهره یا بازکاوی یک مسأله فرهنگی در بازآفرینی و معرفی فرهنگ لرستان در آیینه هویت و فرهنگ ملی تلاش دارد.
ارجاعات پژوهشی ما به آثار سیاحان است
اسعد غضنفری، فعال فرهنگی نیز در مراسم نکوداشت مقام میرنوروز، شاعر عصر صفوی، با تاکید بر اینکه به علت غلبه نداشتن رویکرد پژوهشی و بیتوجهی به پژوهشگران بومی، ارجاعات و رویکرد ما در تحقیقات به آثار سیاحان غربی است، افزود: برای بازیابی هویت واقعی فرهنگ لرستان ضرورت دارد پژوهشگران به بازخوانی و بازیابی اسناد و منابع دست اول این جغرافیا دست یازند.
این فعال فرهنگی با اشاره به مرارتها و نحوه جمعآوری و تصحیح کلیات دیوان میرنوروز توسط زندهیاد استاد اسفندیار غضنفری امرایی در سال ۱۳۴۷ گفت: در آن زمان بهجز در موسیقی، میرنوروز شناختهشده نبود و این میرعارف خداشناس را به نام شاعری لاابالی و هرزهگرد میشناختند.
انتهای پیام