Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «بی باک نیوز»
2024-04-27@20:40:59 GMT

می گفت فامیل رجوی ام، من را نزنید

تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۲۱۱۲۱۷

می گفت فامیل رجوی ام، من را نزنید


به گزارش بی‌باک نیوز، کتاب «پایی که جاماند» خاطرات روزانه جانباز آزاده، سید ناصر حسینی پور از زندان های مخوف رژیم بعث عراق است که با استقبال مخاطبان روبرو شد. آنچه می خوانید، بخشی از این کتاب است...

سرهنگ عراقی به همراه سروان خلیل فرمانده‌ی اردوگاه برای بازدید وارد کمپ شد. از مدت‌ها قبل حسن بهشتی‌پور دنبال فرصتی بود تا از عراقی‌ها بخواهد برای من یک پای مصنوعی تهیه کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به او گفته بودم عراقی‌ها قبول نمی‌کنند، همین عصایی را که به من داده‌اند از سرم هم زیاد است! بهشتی‌پور با ضرب و تفریق برایم محاسبه کرد قیمت یک پروتز پای مصنوعی چقدر است. او گفت: یه پروتز پای مصنوعی شصت الی هفتاد دینار که بیشتر نمی‌شه، حقوق یک ماه پنجاه اسیر ایرانی، هر اسیر ۱/۵ دینار، یک ماه می‌شه هفتاد و پنج دینار. کافیه پنجاه نفرمون از قید این ماهی ۱/۵ دینار بگذریم، مشکل شما حل می‌شه. بهشتی‌پور و دوستانش می‌دانستند زندگی با یک پای قطع میان آن همه اسیر سالم سخت است. بارها اتفاق افتاده بود، وقتی نگهبان‌ها با کابل و باتوم به جان بچه‌ها می‌افتادند، من به زمین می‌افتادم و زیر دست و پای بچه‌ها لگد می‌شدم. برای عراقی‌ها اهمیت نداشت یک اسیر قطع عضو چه می‌کشد و چه به روزش می‌آید.

از پیشنهاد بهشتی‌پور خوشحال شدم. خوب بود می‌توانستم من هم در اردوگاه راه بروم. بهشتی‌پور در راهروی کمپ جلوی سرهنگ بازدید کننده را گرفت و قضیه‌ی پروتز پای مصنوعی را مطرح کرد. حرف‌های بهشتی‌پور با مزاق سرهنگ و سروان خلیل سازگار نبود. احساس کردم به آن‌ها برخورد که بهشتی‌پور گفته از حقوق ماهیانه‌ی تعدادی از اسرا مشکل تنها جانباز قطع عضو ملحق را حل کنید. سرهنگ گفت: مگه عراق فقیره که از ۱/۵ دینار حقوق اسرای جنگی این کارو انجام بده! بهشتی‌پور به سرهنگ گفت: سیدی! من می‌دونم عراق کشور غنی و ثروتمندیه، شما با نفت‌تون می‌تونید هرکاری که بخواید انجام بدید، مهم اینه که مشکل تنها اسیر قطع عضو این کمپ حل بشه، چطوریش مهم نیست! سرهنگ به بهشتی‌پور قول داد مرا به هلال احمر عراق ببرند و برایم پروتز مصنوعی تهیه کنند. هیچ وقت جرأت نکردم به سروان خلیل بگویم آن سرهنگ که بود، قولش چه شد، ماه‌ها دلم را به قولی خوش کرده بودم که هیچ وقت عملی نشد. شش ماه بعد از آزادی‌ام اولین پروتز پای مصنوعی‌ام را در مجتمع هلال احمر در میدان ونک تهران تهیه کردم.


بعدازظهر چند اسیر جدید را به کمپ آوردند. نام خانوادگی یکی از آن‌ها رجوی بود. گویا از اردوگاه بعقوبه آمده بود. او با تیغ با یکی از اسرا درگیر شده بود. عراقی‌ها او را به کمپ ما تبعید کرده بودند. قبل از این که بازداشتگاه او را مشخص کنند، با کابل به جانش افتادند. رجوی برای این که از ضرب و شتم عراقی‌ها خلاص شود، به نگهبان‌ها گفت: من از بستگان مسعود رجوی‌ام، شما حق ندارید منو کتک بزنید! مطمئن بودم عراقی‌ها را سر کار گذاشته؛ اما سعد باورش شده بود او از بستگان رجوی است. تا مدتی با او کاری نداشتند. بعدها که چند نفر از اردوگاه بعقوبه به کمپ ما آمدند، یکی از اسرای عرب‌زبان که او را می‌شناخت به حامد گفته بود این رجوی در بعقوبه هم از نام رجوی سوء‌استفاده می‌کرد. دستش که رو شد، نگهبان‌ها به خاطر این سوء‌استفاده تلافی کردند!

چند روزی بود با اسیری به نام نورتاغن آنه‌تاغن غراوی اهل روستای نارلی آجی‌سو از توابع بندر ترکمن رفیق و هم‌خرج شده بودم. برای انجام کارهای شخصی‌ام کمک کارم بود. اخلاق و رفتارش به علی‌اصغر انتظاری نزدیک بود. (در بیمارستان القادسیه‌ی تکریت، علی‌اصغر انتظاری جریان اسارتش را تعریف کرد. وقتی اسیر عراقی‌ها شده بود، با دستش مشتی خاک برداشته بود به عراقی‌ها نشان داده بود؛ یعنی در خاک ما چه می‌کنید؟ عراقی‌ها منظورش را فهمیده بودند. در اسارت شوخی‌ها و حرف‌های علی‌اصغر همیشه دست اول بود. خودش می‌گفت: می‌خوام با این حرفام به بچه‌ها روحیه بدم. با حرف‌هایش حرص عراقی‌ها را در می‌آورد.)

بهلولِ بازداشتگاه بود. حرف‌ها و شوخی‌هایش به بچه‌ها نشاط و شادابی می‌بخشید. بعضی وقت‌ها به شوخی می‌گفت: خدایا تا ما رو نکشتن از دنیا مبر! یک شب نورتاغن به یکی از اسرا که بیشتر اوقات در بازداشتگاه در حال رد شدن، دست و پای بچه‌ها را لگد می‌کرد، گفت: رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند... وقتی با نگهبان‌ها بحث می‌کرد و آن‌ها حرف حساب در گوش‌شان نمی‌رفت، به آن‌ها می‌گفت: حقیقت را می‌شود خم کرد، اما نمی‌توان شکست. امروز وقتی حامد عکس امام را که در روزنامه‌ی القادسیه‌ی عراق چاپ شده بود، پاره کرد، نورتاغن به حامد اعتراض کرد و گفت: کسی با عکس مرجع تقلید این جوری نمی‌کنه. هر چی باشه آیت‌الله خمینی مرجع تقلید است! حامد با گذاشتن خودکار بین انگشتان نورتاغن و فشردن آن امانش را برید. نورتاغن پاره‌های عکس حضرت امام را برداشت، جلوی چشمان نگهبان‌ها بوسید و گفت: شما وقتی خودتون عکس امام رو تو روزنامه‌هاتون چاپ می‌کنید، خودتون پاره‌اش نکنید!


دو هفته قبل ترجمه بعضی از کلمات عربی را اشتباهی به جمیل نگهبان عراقی یاد داده بودم. منظور خاصی نداشتم، چون از دستش اذیت شده بودم گفتم تلافی کنم. جمیل که یکی از صنایع دستی‌ام را به زور گرفته بود، برای این که دوباره کار جدیدی برایش درست کنم، سعی داشت با من ارتباط دوستانه‌ای داشته باشد. از گلدوزی‌هایم خوشش می‌آمد. به سامی گفته بود می‌خوام این ناصر سلیمان منصور را خر کنم تا برام کارهای خوب گلدوزی کند. این را سامی بهم گفته بود. از چند روز قبل از من خواسته بود فارسی ِ اعضا و جوارح بدن را یادش بدهم. ضریب هوشی بالایی داشت.

هر چه را می‌گفتم سریع یاد می‌گرفت. به تلافی ظلم‌هایش گفتم اذیتش کنم. همان موقع قضیه را که به محمدکاظم بابایی و حسین مقیمی گفتم، تشویقم کردند، اما جلال رحیمیان گفت: نباید کلمات رو اشتباهی یادش بدی، بفهمه حالتو می‌گیره. در هر صورت من دست را پا، پا را دست، بینی را سبیل، سبیل را بینی، ریش را گوش و گوش را ریش به او یاد داده بودم. این اولین شوخی من با نگهبانی که قرار بود با من ارتباط بیشتری برقرار کند تا کارهای دستی خوبی برایش انجام دهم، امروز کار دستم داد. روزهای قبل وقتی جمیل سراغم می‌آمد، کلماتی را که به او یاد داده بودم تکرار می‌کرد. من هم سرم را به علامت تأیید تکان می‌دادم، یعنی درست یاد گرفته‌ای! بدشانسی از آن‌جا به من رو کرد که جمیل در بازداشتگاه هفت ریش دهقان منشادی که تازه از بیمارستان تکریت آمده بود را گرفت و گفت: لیش نزدی گوش؟! (چرا گوشتو نزدی)؟! صدای خنده‌ی بچه‌ها بلند شده بود.


منبع: مشرق

-----------------------------------------------------------------------------

تذکر: کاربر محترم! انتشار مطالب دیگر رسانهها از سوی پایگاه خبری تحلیلی بی‌باک لزوما به معنای صحت و تایید محتوای آنها نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود. در ضمن شما می توانید اخبار و مطالب وزین خود را که تا کنون در هیچ رسانه‌ای منتشر نشده است از طریق بخش "تماس با ما" یا پل ارتباطی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید برای ما ارسال نمایید تا در صورت دارا بودن مولفه‌های لازم، منتشر گردد.

------------- با کلیک بر روی لینکهای ذیل تمامی روزنامه‌های کشور را رایگان مطالعه کنید -------------

روزنامه‌های عمومی | روزنامه‌های اقتصادی | روزنامه‌های ورزشی | سایر روزنامه‌ها| هفته‌نامه و ماهنامه | نشریات استانی

منبع: بی باک نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۲۱۱۲۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مجموعه بیانات شهید بهشتی دربارۀ نماز منتشر شد

کتاب بیست و هفت جمله «مجموعه بیانات شهید بهشتی درباره‌ی نماز» توسط انتشارات واژه‌پرداز اندیشه منتشر شد.

«امیدوارم پدران و مادران به سهم خود بکوشند به بچه‌ها با همان زبانی که می‌فهمند این معانی [نماز] را در حدود فهمشان یاد دهند و امیدوارم ما نیز به‌زودی امکاناتی پیدا کنیم و در آینده نزدیک این فرصت نصیب شود که در مسجد نیز زمینه‌ای برای فهماندن این مطالب، مخصوصاً به کودکان، فراهم شود». نویسنده کتاب محسن ذوالفقاری از این جمله از شهید بهشتی تأثیر گرفته و همین جمله جرقه‌ای شده برای شروع پژوهشی جدید تا اثری ساده و ماندگار در خصوص نماز از مجموع بیانات ایشان تبدیل به کتاب شود. حال بعد از چندین سال بررسی و غور در گفتارها و نوشتارهای این شهید بزرگوار این اثر به نام «بیست و هفت جمله» در چهار فصل آماده و توسط انتشارات واژه‌پرداز اندیشه روانه بازار نشر شده است.

فصل اول جایگاه و اهمیت نماز بیان شده؛ در فصل دوم معنا و زبان نماز ذکر شده؛ در فصل سوم به آثار نماز اشاره شده و در فصل آخر شبهات و مسائل نماز پاسخ داده شده است.

ناگفته نماند که خواندن این کتاب و هر اثری که ما را به فهم معانی نماز کمک کند بر هر مسلمانی واجب است. چرا که خود شهید بهشتی می‌فرمایند: «یاد گرفتن معانی کامل عبارات نماز بر هر مسلمانی در حدود درک و توانش واجب است، نه مستحب. البته ممکن است این فتوا با این صراحت در کلمات بعضی فقها نباشد یا اگر از بعضی از آنان بپرسید، با تردید پاسخ بگویند؛ ولی طبق مبانی اصیل فقه ما، نظری که عرض می‌کنم یک نظر مستند اسلامی است.»

کتاب بیست و هفت جمله در ۲۵۲ صفحه و قیمت ۱۴۰.۰۰۰ تومان در ۱۰۰۰ نسخه منتشر و در اختیار خوانندگان آن قرار گرفت.

دیگر خبرها

  • مسعود رجوی همکار و نفوذی ساواک بوده است؟!+ فیلم
  • انجام نخستین عمل رادیکال نفروکتومی در بیمارستان شهید بهشتی تفت
  • موفقیت آمیزبودن عمل رادیکال نفروکتومی در بیمارستان شهید بهشتی تفت
  • ویدیو/ مسعود رجوی همکار و نفوذی ساواک بوده است؟! 
  • برنامه پروازهای فرودگاه اصفهان امروز ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ + جدول
  • فامیل مارادونا رکورد باشگاه آمریکایی را شکست!‏
  • طبیعت بهاری کاشان، بهشتی در دل کویر
  • توسعه بهداشت ودرمان
  • مجموعه بیانات شهید بهشتی دربارۀ نماز منتشر شد
  • برنامه پروازهای فرودگاه اصفهان امروز ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ + جدول